تفسير نور
(سوره ى انعام )

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۲ -


8 قرآن ، براى كافران و مشركان نيز جذّاب است . يقول الذين كفروا ان هذا الاّ اساطير الاوّلين (اساطير، به معناى سخن زيباست .(56))
26- وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنَْوْنَ عَنْهُ وَ إِن يُهْلِكُونَ إ لا اءَنفُسَهُمْ وَ مَا يَشْعُرُونَ
ترجمه :
و آنان ، مردم را از آن (پيامبر و قرآن ) باز مى دارند و خود نيز از آن دور و محروم مى شوند، (ولى بدانند كه ) جز خودشان را هلاك نمى سازند، و(لى ) نمى فهمند.
نكته ها :
O يَنئَون از ريشه ى ناءى ، به معناى دور كردن است .
O برخى از اهل سنت ، در تفسير خود اين آيه را درباره ابوطالب دانسته و گفته اند كه وى مردم را از آزار پيامبر نهى مى كرد ولى خودش ايمان نمى آورد و از مسلمان شدن دورى مى جست و برخى آيات ديگر را هم در اين باره مى دانند (مثل توبه 113، قصص 56)، ولى به نظر پيروان مكتب اهل بيت ، ابوطالب از بهترين مسلمانان است و دلايل ايمان ابوطالب پدر عزيز حضرت على عليه السلام بسيار است كه به بعضى از آنها اشاره مى كنم :
جملاتى كه شخص پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام درباره ايمان او فرموده اند، بهترين دليل بر ايمان اوست .
2- حمايت هاى بى دريغ وى از پيامبر در شرائط بسيار سخت .
3- اقرارهاى ابوطالب كه در اشعار خود نسبت به پيامبر و رابطه خود با خدا دارد.
4- سفارش هاى او به همسر و فرزند و برادرش حمزه كه از اسلام و نماز و پيامبر حمايت كنند.
5- حزن و اندوه فراوانى كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر فوت ابوطالب پيدا شد.
6- ابوبكر و عباس گواهى دادند كه ابوطالب هنگام مرگ ، كلمات لااله الاّاللّه و محمّد رسول اللّه مى گفت .
7- رسول خدا صلى الله عليه و آله بالاى منبر براى ابوطالب دعا كرد و جنازه ى او را تشييع نمود و به حضرت على عليه السلام دستور كفن كردن او را داد. تنها بر او نماز گذاشته نشد زيرا تا آن روز نماز ميّت واجب نشده بود، چنانكه بر خديجه هم نماز گزارده نشد.
8- حضرت على عليه السلام در نامه اى به معاويه نوشتند كه بسيار فرق است ميان پدر من ابوطالب با پدر تو ابوسفيان .
9-رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من در قيامت ، شفيع پدر و مادر و عمويم ابوطالب هستم .
10- در حديث مى خوانيم كه خداوند به رسول خود وحى كرد كه آتش بر پدر و مادر و كفيل تو حرام است .
11- در مسلمان بودن فاطمه بنت اسد عليها السلام كه از زنان خوش سابقه و مهاجر است ، شكّى نيست و اگر ابوطالب مسلمان نبود، هرگز رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازه نمى داد كه شوهر اين زن ، مردى بى ايمان باشد.(57)
پيام ها :
1- كفّار و مشركان ، همواره در تلاش براى كارشكنى و بازداشتن مردم از گوش دادن به قرآن بودند. و هم ينهون عنه ...
2- دورى از پذيرفتن حق ، سبب به هلاكت انداختن خود انسان مى شود. و ما يهلكون الاّ انفسهم
3- شعور واقعى ، يافتن راه حقّ است و گم كردن راه حقّ و رهبر حقّ، از سوى هر كه باشد، بى شعورى است . و ما يشعرون
27- وَلَوْ تَرَىَّ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَلَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بََايَ تِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
و اگر آنان را، آن هنگام كه بر لبه ى آتش (دوزخ ) نگه داشته شده اند ببينى ، پس مى گويند: اى كاش (بار ديگر به دنيا) بازگردانده شويم و آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤ منان (واقعى ) باشيم .
نكته ها :
O طبق آيات قرآن ، آرزوى برگشت به دنيا، هم در لحظه ى مرگ است ، و هم در قبر و هم در قيامت ، ربّ ارجعون لعلّى اعمل صالحا(58)، ربّنا اخرجنا منها فان عُدنا فانّا ظالمون (59)
O در آيه 23، مشركين شرك خود را انكار مى كردند، ولى در اين آيه ، اعتراف و تقاضاى برگشت و جبران مى كنند.
پيام ها :
1- كفّار هنگام عرضه بر آتش ، وحشت زده و ذلّت بار ناله مى زنند. اذ وقفوا على النّار فقالوا مراحل و مواقف قيامت متعدّد است ، در بعضى از مراحل گنهكاران ناله مى زنند و در بعضى مواقف مهر سكوت بردهانشان مى خورد.
2- تكذيب آيات الهى ، موجب پشيمانى در آخرت است . اذ وقفوا... فقالوا يا ليتنا
3- تا فرصت دنيا باقى است ايمان آوريم ، چون در آخرت مجال برگشت نيست . يا ليتنا نردّ از آرزوها و حسرت هاى كافران در قيامت ، برگشت به دنيا و ايمان و اطاعت است . و لا نكذّب ... و نكون من المؤ منين
28- بَلْ بَدَا لَهُمْ مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ
ترجمه :
(چنين نيست ،) بلكه آنچه (از كفر و نفاق ) قبلاً (در دنيا) پنهان مى كردند، (در آن روز) برايشان آشكار شده و اگر آنان (طبق خواسته و آرزويشان ) به دنيا بازگردانده شوند، بى گمان باز هم به آنچه از آن نهى شده اند بازمى گردند. و آنان قطعاً دروغگويانند.
نكته ها :
O روز قيامت ، روز آشكار شدن اسرار پنهانى مردم است و قرآن بارها به اين حقيقت اشاره كرده است . از جمله : وبدالهم سيّئات ما عملوا(60)، و بدالهم سيّئات ما كسبوا(61)
پيام ها :
1- در قيامت ، همه ى اسرار و رازها كشف و نهان و درون انسان ها آشكار مى شود. بل بدالهم ما كانوا يخفون
2- برگشتن از آخرت به دنيا، محال است . و لو ردّوا
3- بعضى هرگز اميدى به خوب شدن و اصلاحشان نيست و با فرصت دادن (كه خودشان خواستار آنند) باز هم همانند كه بودند. لو ردّوا لعادوا
(آرى انسان بارها در دنيا به هنگام برخورد با شدايد و تلخى ها، تصميم هايى مى گيرد، ولى چون به آسايش رسيد، همه چيز را فراموش ‍ مى كند).
4- وقتى دروغگويى خصلت انسان شد، در قيامت هم دروغ مى گويد. و انّهم لكاذبون چنانكه در آيه 23 خوانديم كه مشركين در قيامت به دروغ قسم مى خورند و مى گويند: واللَّه ربّنا ما كنّا مشركين
29- وَقَالُوَّاْ إِنْ هِىَ إِلا حَيَاتُنَا الدُّنْياَ وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ
ترجمه :
و گفتند: جز زندگى دنيوى ما، هيچ زندگى ديگرى نيست و ما (پس از مرگ ) برانگيحته نمى شويم .
30- وَلَوْ تَرَىَّ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ اءَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُواْ بَلَى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
و اگرببينى آنگاه كه در برابر پروردگارشان بازداشته شده اند، (خدا) مى فرمايد: آيا اين (رستاخيز) حقّ نيست ؟ مى گويند: بلى ، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است ). او مى فرمايد: پس به كيفر كفرورزى ها وكفران هايتان ، عذاب را بچشيد.
نكته ها :
O در آيه 27 و 30، دو بار كلمه ى و لو ترى تكرار شده است تا صحنه هاى سخت قيامت را ترسيم و گامى براى هدايت مردم باشد.
O طبق آيه ى 30 خداوند با مجرم سخن مى گويد. ولى بعضى آيات ، سخن گفتن خدارا با آنان نفى مى كند. لايكلّمهم اللّه ، اين مطلب يا اشاره به مواقف و صحنه هاى مختلف در قيامت است ، و يا آنكه مراد آن است كه خداوند با آنان كلام طيّب و دلشادكننده نمى گويد.
O در آيه ى 22، خداوند كفّار را در برابر نفى توحيد مؤ اخذه نمود: اءين شركاؤ كم و در آيه 27 به خاطر تكذيب نبوّت مؤ اخذه كرد: لانكذّب بايات ربّنا و در آيه 30 به سبب انكار قيامت مؤ اخذه مى كند. اءليس هذا بالحقّ
O اسلام براى انسان ها چند نوع حيات را ترسيم مى كند:
1- حيات دنيا. زهرة الحياة الدّنيا(62)
2- حيات برزخى . من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون (63)
3- حيات معنوى و هدايت . دعاكم لما يحييكم (64)
4- حيات اجتماعى . ولكم فى القصاص حياة (65)
5- حيات طيبه (در سايه ى قلب آرام و قناعت ). فلنحيّينه حياة طيّبة (66)
پيام ها :
1- مشركين ، افرادى سطحى نگر و مادّى هستند و محدوده ى حيات را تنها در همين دنيا مى بينند و منكر رستاخيزند. اِن هى الاّ حياتنا الدّنيا (اگر در جاى ديگر قرآن مشركين بت را شفيع خود مى دانند: هؤ لاء شفعاؤ نا(67) مرادشان شفاعت در دنياست .(68))
2- خداوند، پيامبرش را تسليت و دلجويى مى دهد كه همه ى لجاجت ها بى پاسخ نخواهد ماند. و لوترى
3- مجرمان ، همانند اسيران ذليل ، بازداشت و نگه داشته مى شوند. اذ وقفوا
4- در قيامت قاضى و بازپرس در درجه ى اوّل خود خداوند است . قال اءليس هذا بالحقّ
5- اعترافات كفّار و مشركان در قيامت ، سودى ندارد. قالوا بلى ... فذوقوا
6- كفّار، در قيامت بارها سوگند ياد مى كنند. واللّه ربّنا ما كنّا مشركين قالوا بلى و ربّنا
7- كيفرهاى قيامت ، به خاطر مداومت در كفر و انكار معاد در دنياست . و مانحن بمبعوثين ... فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون
31- قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَاَّءِ اللّهِ حَتَّىَّ إِذَا جَاَّءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ يَ حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ اءَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ اءَلاَ سَآءَ مَا يَزِرُونَ
ترجمه :
قطعاً كسانى كه ديدار خداوند (در قيامت ) را تكذيب كردند زيانكار شدند، همين كه ساعت موعود ناگهان به سراغشان آيد، در حالى كه بار سنگين گناهان خويش را بر پشتشان مى كشند، گويند: دريغا از آن كوتاهى ها كه در دنيا كرده ايم ، آگاه باشيد كه چه بد بارى است آنچه به دوش مى كشند.
نكته ها :
O مراد از لقاءاللّه ، ملاقات معنوى و شهود باطنى در قيامت است ، چون در قيامت همه ى وابستگى هاى انسان به مال و مقام و بستگان قطع مى شود و با روبرو شدن با پاداش و كيفر الهى ، حاكميّت مطلقه ى الهى را درك مى كند.
O حسرت ، براى از دست دادن منافع است و ندامت براى پيش آمدن ضررها.(69)
O به قيامت ، ساعت مى گويند، چون در ساعتى و لحظه اى برق آسا ايجاد مى شود. (در آيه ى 77 سوره نحل آمده است : وما اءمر الساعة الاّ كلَمح البصر اءو هو اقرب ، برپايى قيامت ، مانند چشم به هم زدن يا نزديك تر از آن است ).
O در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است : اهل آتش ، جايگاه خود (آن جايگاهى كه خداوند براى هر شخصى در بهشت قرار داده است ،) را در بهشت مى بينند و مى فهمند زيان كرده اند مى گويند: ياحسرتنا.(70)
پيام ها :
1- كسى كه قيامت را نپذيرد، هستى خود را با دنياى فانى معامله كرده و اين بزرگ ترين خسارت است . قد خسر
2- قيامت ، ناگهانى فرا مى رسد و كسى از زمان آن آگاه نيست ، پس بايد هميشه آماده بود. جاءتهم الساعة بغتة
3- روز قيامت ، روز حسرت است . يا حسرتنا
4- اعتراف و حسرت ، نشانه ى آزادى انسان در عمل است زيرا مى توانست خوب عمل كند و نكرد. يا حسرتنا
5- قيامت روز حست و افسوس خوردن است ، امّا حسرت ها در آن روز بى نتيجه است . قالوا يا حسرتنا... و هم يحملون ...
6- گناهان ، در قيامت تجسّم يافته و بر انسان بار مى شوند. يحملون اءوزارهم
7- تكذيب يا فراموشى قيامت ، سبب ارتكاب گناهانى است كه در قيامت ، وزر و وبال انسان مى گردد. كذّبوا اءوزارهم
32- وَمَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إِلا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الاَّْخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ اءَفَلاَ تَعْقِلُونَ
ترجمه :
و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و البتّه خانه ى آخرت ، براى تقوا پيشگان بهتر است . آيا نمى انديشيد؟
نكته ها :
O اگر دنيا مزرعه ى آخرت قرار نگيرد، بازيچه مى شود و مردم مانند كودكانى كه سرگرم به اسباب بازى هايى چون مال و مقام و مانند آن شده اند. مثل صحنه ى نمايش كه يكى لباس شاه مى پوشد، ديگرى نقش نوكر را بازى مى كند و سوّمى وزير مى شود، ولى ساعتى بعد كه همه ى لباسها و نقش ها كنار مى رود، مى فهمند كه همه ى عناوين ، خيالى بيش نبود.
O خير بودن آخرت به خاطر آن است كه هم لذّت هايش آميخته به رنج نيست و هم زودگذر و موهوم و خيالى نيست .
O با توجّه به آيات ديگر قرآن ، نبايد اين آيه را دعوت به رهبانيّت و ترك دنيا دانست .
O كلمه ى لعب به كارى گفته مى شود كه قصد صحيحى در آن نباشد و كلمه ى لهو به كارى گفته مى شود كه انسان را از كارهاى مهم و اصلى باز دارد.(71)
O شباهت دنيا به لهو و لعب از جهاتى است :
الف : دنيا مثل بازى ، مدّتش كوتاه است .
ب : دنيا مثل بازى ، تفريح و خستگى دارد و آميخته اى از تلخى و شيرينى است .
ج : غافلان بى هدف ، بازى را شغل خود قرار مى دهند.
د: دنياگرايى مثل بازى ، انسان را از اهداف مهم باز مى دارد.
پيام ها :
1- دنيا محورى ، فكرى كودكانه و پوچ است . (لهو ولعب معمولاً كار كودكان است و سرگرم شدن به دنيا انسان را از آخرت باز مى دارد) لهو ولعب
2- راه نجات از حسرت آخرت ، فكر و تعقّل است . يا حسرتنا... اءفلا تعقلون
3-خردمند، فريب دنيا را نمى خورد. و للدّار الاخرة خير... اءفلا تعقلون
4- بكار نگرفتن انديشه ، زمينه توجّه به دنيا وغفلت از آخرت است . اءفلاتعقلون
5- غفلت از آخرت ، سبب توبيخ است . اءفلا تعقلون
6- تعقّل و تقوا، ملازم يكديگرند. يتّقون اءفلاتعقلون
33- قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِى يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَيُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّلِمِينَ بَاَيَتِ اللّهِ يَجْحَدُونَ
ترجمه :
البتّه ما مى دانيم كه آنچه مى گويند، تو را اندوهناك مى كند، (ولى غم مخور و بدان كه ) آنان (در واقع ) تو را تكذيب نمى كنند، بلكه (اين ) ستمگران آيات خدا را انكار مى كنند.
نكته ها :
O در شاءن نزول آيه آمده است كه : دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله آن حضرت را امين و صادق مى دانستند، ولى مى گفتند: اگر او را تصديق كنيم ، قبيله و موقعيّت ما تحقير مى شود. گاهى هم مى گفتند: او صادق است ولى خيال مى كند به او وحى شده ، از اين روى ، اين گونه آيات الهى را تكذيب مى كردند.
O امام صادق عليه السلام درباره ى لا يكذّبونك فرمود: يعنى آنان نمى توانند گفتار و مدّعاى تو را ابطال كنند.(72)
پيام ها :
1- رهبر نبايد از تكذيب مخالفان محزون شود. به همين دليل ، خداوند پيامبرش را دلدارى مى دهد و حمايت مى كند. قد نعلم انّه ليحزنك
2- خداوند به حالات درونى انسان آگاه است . قد نعلم انّه ليحزنك
3- تكذيب پيامبر، تكذيب خداست ، همان گونه كه بيعت با پيامبر، بيعت با خداوند است . لايكذّبونك ولكن الظالمين بايات اللّه يجحدون
4- با توجّه به مشكلات و تكذيب و جسارت هاى بزرگتر به ديگران ، مشكل خود را آسان بدانيم . لايكذّبونك ... بآيات اللّه يجحدون
5- مخالفان رسول خدا، با مكتب طرفند، نه با شخص . لايكذّبونك ... بآيات اللّه يجحدون
6- تكذيب آيات الهى ، هم ظلم به خود است ، هم ظلم به رسول اللّه ، هم ظلم به مكتب و هم ظلم به نسل هاى بعد. ولكنّ الظالمين بآيات اللّه يجحدون
34- وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا كُذِّبُواْ وَاءُوذُواْ حَتَّى اءَتَهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِكَلِمَتِ اللّهِ وَلَقَدْ جَآءَكَ مِن نَبَإِىْ الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
و همانا پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند، ليكن در برابر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند صبر كردند، تا يارى ما به آنان رسيد. (تو نيز چنين باش زيرا) براى كلمات (و سنّت هاى ) خداوند، تغيير دهنده اى نيست . قطعاً از اخبار پيامبران براى تو آمده است (و با تاريخ آنان آشنايى ).
نكته ها :
O كلمات ، به معناى سنّت هاى الهى است : ولقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين انّهم لهم المنصورون وانّ جُندنا لهم الغالبون (73)
O تاريخ ، سرچشمه ومنبعى پذيرفته شده براى شناخت حوادث است . از صبر انبياى پيشين و نابودى اقوامى چون قوم هود وصالح ولوط و ... كه تكذيب كردند، بايد عبرت گرفت ، سنّت و برنامه الهى ، فرستادن رسولان وآزادى مردم در انتخاب است . كافران را به كيفر مى رساند و رسولان را در راه دعوت ، امداد مى كند.
O در آيات متعدّدى از قرآن خداوند يارى و پيروزى رهبران و مؤ منان صابر را بر خود لازم دانسته است از جمله :
كتب اللّه لاغلبنّ اءنا و رسلى (74)
وكان حقّا علينا نصر المؤ منين (75)
انّا لننصر رسلنا(76)
ولينصرنّ اللَّه من ينصره (77)
پيام ها :
1- راه حقّ، هيچگاه هموار نبوده و تحققّ آرمان انبيا همراه با تحمّل مشكلات بوده است . فصبروا على ما كذّبوا
2- يكى از بهترين اهرم هاى مقاومت در برابر شدايد، بيان امدادهاى الهى است . فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا
3- رهبران ، انتظار اطاعت همه را نداشته باشند. كُذّبوا
4- شرط اصلى پيروزى ، صبر است . فصبروا... حتّى اتاهم نصرنا (خداوند به صابران ، نويد پيروزى مى دهد)
5- دشمنان از هيچ تلاشى عليه حق ، كوتاهى نمى كنند، خواه تكذيب باشد و خواه آزار. كذّبوا، اوذوا
6- صبر مستمر، زمينه ساز نزول نصرت و رحمت الهى است . فصبروا... حتّى اءتاهم نصرنا
7- حقّ، پيروز است . اتاهم نصرنا
8- سنّت هاى الهى تغيير ناپذير است و خداوند خلف وعده نمى كند. لامبدّل لكلمات اللّه
9- هر كس بايد نمونه هاى مشابه خود را در تاريخ بشناسد. خداوند خطاب به پيامبر مى فرمايد: و لقد جاءك من نباء المرسلين
10- از زحمات و رنج هاى پيشينيان بايد ياد و قدردانى كرد. و لقد جاءك من نباء المرسلين
35- وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ اءَن تَبْتَغِىَ نَفَقاً فِى الاَْرْضِ اءَوْ سُلَّماً فِى السَّمَاَّءِ فَتَاءْتِيَهُم بِاَيَةٍ وَ لَوْ شَآءَ اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجهِلِينَ
ترجمه :
و اگر اعراض و بى اعتنايى آنان (كافران ) بر تو سنگين است (و مى خواهى به هر وسيله آنان را به راه آورى ، ببين ) اگر بتوانى سوراخى در زمين يا نردبانى در آسمان بجويى ، تا آيه اى (ديگر) برايشان بياورى (پس بياور ولى بدان كه باز هم ايمان نخواهند آورد) و اگر خدا خواسته بود همه ى آنان را بر هدايت گرد مى آورد (ولى سنّت الهى بر هدايت اجبارى نيست )پس هرگز از جاهلان مباش .
نكته ها :
O در شاءن نزول آيه آمده است : كفّار به رسول خدا صلى الله عليه و آله مى گفتند: ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد، مگر آنكه زمين را شكافته برايمان چشمه اى جارى سازى : لن نؤ من لك حتّى تَفجر لنا مِن الارض يَنبوعا(78)، يا به آسمان روى : اءو ترقى فى السماء(79) شايد آيه اشاره به نوع درخواست هاى نابجاى آنان باشد كه اگر زمين را بكاوى يا نردبان به آسمان بگذارى و خود را به آب و آتش بزنى سودى ندارد. در دعوت تو نقصى نيست ، اينان لجوجند، پس براى ارشادشان اين همه دلسوزى نكن .
پيام ها :
1- پيامبر، براى هدايت مردم ، دلسوز و نسبت به از اعراضشان غمگين بود. و ان كان كبر عليك اعراضهم
2- پيامبر بايد روحيّات مخاطبان خود را بشناسد و بداند كه گروهى از هر معجزه اى كه برايشان آورده شود روى گردانند. اعراضهم
3- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى خواست به هر طريق مردم هدايت شوند، امّا اشكال در روحيّه ى لجوج كفّار است كه خداوند هشدار مى دهد. تبتغى نفقاً فى الارض او سلّماً فى السماء
4- خداوند مى تواند همه را هدايت كند، ولى حكمت او اقتضا مى كند كه انسان آزاد باشد. و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى
5- ارضاى خواسته هاى بهانه جويان و بى صبرى مبلّغان ، جهل است . فلا تكونن من الجاهلين (ريشه ى بسيارى از توقّعات نابجا، جهل است )
36- إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ
ترجمه :
تنها كسانى (دعوت تو را) مى پذيرند كه گوش شنوا دارند و (كافران كه نمى گروند،) مردگانى هستند كه روز قيامت خداوند آنان را برمى انگيزد و سپس همه به سوى او بازگردانده مى شوند.
نكته ها :
O قرآن ، بارها با تعبير مرده و كر، از ناباوران ياد كرده است . در آيه ى 80 سوره ى نمل و 52 سوره ى روم مى خوانيم : فانّك لاتسمع الموتى و لا تسمع الصمّ الدعاء اذا وَلّوا مُدبرين
پيام ها :
1- انسان در انتخاب راه ، آزاد است . انّما يستجيب ...
2- شنيدن و پذيرفتن حقّ، نشانه ى حيات معنوى و زنده دلى است .
(آرى كسى كه حيات معنوى ندارد و حقّ پذير نيست ، مرده است . چون حيات به معناى خوردن و خوابيدن را حيوانات هم دارند.) والموتى ...
3- دل هاى حقّجو به عهده ى تو و كفّار به عهده ى من ، تا پس از رستاخيز به حسابشان برسيم . والموتى يبعثهم اللّه
37- وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَىَّ اءن يُنَزِّلَ ءَايَةً وَلَ كِنَّ اءَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزه اى (كه ما مى خواهيم ) از سوى پروردگارش نازل نشده ؟ بگو: بى ترديد خداوند قادر است كه نشانه و معجزه اى (كه مى خواهيد) بياورد، ولى بيشتر (اين بهانه جويان ) نمى دانند.
نكته ها :
O در شاءن نزول آيه گفته اند: برخى از رؤ ساى قريش ، دست به تبليغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جويى به پيامبر اسلام مى گفتند كه تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نيست بلكه بايد معجزاتى چون معجزات عيسى و موسى و صالح و... بياورد.(80)
البتّه پيامبرى كه يادآور معجزات انبياى پيشين است ، حتما خودش هم مى تواند نظير آنها را بياورد، وگرنه مردم را به ياد آن معجزات نمى اندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه ، طبق روايات شيعه وسنّى ، پيامبر صلى الله عليه و آله معجزات ديگرى غير از قرآن هم داشته است .
O هدف از آوردن معجزه ، اعلام رابطه خاص ميان خدا و رسول ، و نشان قدرت بى انتهاى الهى است ، نه برآوردن تمايلات بى پايان مردم لجوج . البتّه گاهى براى اتمام حجّت ، معجزه ى درخواستى مردم را مى آورده اند.
O به شهادت تاريخ ، معجزات پياپى ، سبب هدايت لجوجان نشده ، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است . قرآن مى فرمايد: اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم ، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمى آوردند.(81)
پيام ها :
1- به بهانه جويى هاى مخالفان پاسخ دهيد. قالوا... قل
2- خداوند قادر است ، ولى حكيم هم مى باشد و قدرتش آنگاه جلوه مى كند كه كار و تقاضا حكيمانه باشد. انّ اللّه قادر... اكثرهم لا يعلمون
38- وَمَا مِنْ دَآبَّةٍ فِى الاَْرْضِ وَلاَ طَئِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلا اءُمَمٌ اءَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِى الْكِتَبِ مِن شَىْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
ترجمه :
و هيچ جنبنده اى در زمين و هيچ پرنده اى كه با دو بال خود پرواز مى كند، نيست مگر اينكه آنها هم اُمّت هايى چون شمايند. ما در اين كتاب (قرآن يا لوح محفوظ) هيچ چيز را فرو گذار نكرديم ، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مى آيند.
نكته ها :
O قرآن توجّه خاصّى به زندگى حيوانات دارد و از يادآورى خلقت ، شعور و صفات آنها در راه هدايت مردم استفاده مى كند. و فى خلقكم و ما يبثّ من دابّة آيات لقوم يوقنون (82) در روايات وتجارب انسانى هم نمونه هاى فراوانى درباره ى شعور و درك حيوانات به چشم مى خورد و براى يافتن شباهت ها و آشنايى با زندگى حيوانات ، بايد انديشه و دقّت داشت .(83) امم اءمثالكم
O مراد از كتاب در آيه ، يا قرآن است يا لوح محفوظ كه در واقع كتاب خلقت است .
O در آيات ديگر هم تعبيراتى چون : تبيانا لكلّ شى ء(84)، كلُّ فى كتاب مبين (85) آمده كه نشانه ى كامل بودن قرآن است .
امام باقر عليه السلام فرمود: نشان كمال قرآن اين است كه ريشه و سرچشمه ى همه سخنان رسول اللّه و ائمّه عليهم السلام است ، پس هر گاه حديثى گفتيم ، سند قرآنى آن را از ما بخواهيد.
در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از قيل و قال و فساد مال و سؤ الات پى در پى ، نهى مى كند. از امام باقر عليه السلام سند قرآنى آن را پرسيدند، فرمود: سند نهى از قيل و قال ، آيه لا خيرَ فى كَثير مِن نَجواهم الاّ مَن اءمَرَ بِصدقةٍ اءو مَعروفٍ اءو اصلاح بَينَ النّاس (86) است . سند فساد مال ، آيه و لاتؤ توا السفهاء اءموالكم الّتى جعل اللَّه لكم قياما(87) و سند سؤ ال نابجا اين آيه است : لاتساءلوا عن اءشياء اِن تبد لكم تسؤ كم (88)
شعور حيوانات
O از آيات و روايات و تجارب برمى آيد كه شعور، ويژه انسان نيست . به نمونه هايى توجّه كنيد:
1- حضرت سليما همراه با سپاهيانش از منطقه اى عبور مى كردند، مورچه اى به ساير مورچگان گفت : فورى به خانه هايتان برويد، تا زير پاى ارتش سليمان له نشويد.(89) شناخت دشمن ، جزو غريزه ى مورچه است ، ولى اينكه نامش سليمان و همراهانش ارتش اويند، اين بالاتر از غريزه است .
2- هدهد در آسمان از شرك مردم زمينى مطلع شده و نزد سليمان گزارش مى دهد كه مردم منطقه ى سباء، خداپرست نيستند. آنگاه ماءموريّت ويژه اى مى يابد. شناخت توحيد و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سليمان پيامبر و ماءموريّت ويژه ى پيام رسانى ، مساءله اى بالاتر از غريزه است .(90)
3- اين كه هدهد در جواب بازخواست حضرت سليمان از علّت غايب بودنش ، عذرى موجّه و دليلى مقبول مى آورد، نشانه شعورى بالاتر از غريزه است .(91)
4- اينكه قرآن مى گويد: همه موجودات ، تسبيح گوى خدايند ولى شما نمى فهميد،(92) تسبيح تكوينى نيست ، زيرا آن را ما مى فهميم ، پس ‍ قرآن تسبيح ديگرى را مى گويد.
5- در آيات قرآن ، سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است . وللّه يسجد ما فى السموات و ما فى الارض ...(93)
6- پرندگان در مانور حضرت سليمان شركت داشتند. وحشر لسليمان جنوده من الجن و الانس والطير(94)
7- حرف زدن پرندگان با يكديگر و افتخار سليمان به اينكه خداوند، زبان پرندگان را به او آموخته است . علّمنا منطق الطير(95)
8- آيه ى واذا الوُحوشُ حُشِرَت (96)، محشور شدن حيوانات را در قيامت مطرح مى كند.
9- آيه ى والطّير صافّات كلُّ قد عَلِم صلاته و تسبيحه (97)، نشانه ى شعور و عباد آگاهانه ى حيوانات است .
10- وجود وفا در برخى حيوانات ، از جمله سگ نسبت به صاحبخانه وفرزندانش .
11- تعليم سگ شكارى و سگ پليس براى كشف قاچاق ، يا خريد جنس ، نشانه ى آگاهى خاصّ آن حيوان است .
12- اسلام از ذبح حيوان در برابر چشم حيوان ديگر، نهى كرده است كه اين نشانه ى شعور حيوان نسبت به ذبح و كشتن است .
پيام ها :
1- قدرت الهى در آفرينش و هدف دارى خلقت ، نسبت به همه ى موجودات يكسان است . من دابّة ... ولا طائر ...
2- نظم و زندگى اجتماعى ، مخصوص انسان ها نيست ، بلكه در زندگى حيوانات هم مشاهده مى شود. اُمم اءمثالكم
3- انسان ها و حيوانات ، همه نياز به تدبير الهى دارند. خداوند، طبق مصلحت به آنها شعور مى دهد، و همه داراى نظم و نظامى هستند. اُمم اءمثالكم
4- قرآن كريم ، جامع ترين و كامل ترين كتاب آسمانى است . ما فرّطنا فى الكتاب من شى ء
5- آنچه سبب هدايت ، تربيت ورشد انسان هاست ، در قرآن آمده است . (قرآن در اثبات حقانيّت پيامبراسلام و هدايت مردم هيچ گونه كاستى ندارد) ما فرّطنا فى الكتاب
6- در حقّ حيوانات هم ظلم يا كوتاهى نكنيم ، آنها هم مثل ما حقّ حيات دارند.(98) اُمم اءمثالكم
7- معاد و حشر، تنها مخصوص انسان ها نيست . و ما من دابّة ... ثمّ الى ربّهم يحشرون
8- حركت همه موجودات به سوى خداوند يك حركت تكاملى و جلوه اى از ربوبيّت الهى است . الى ربّهم يحشرون
39- وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا صُمُّ وَبُكْمٌ فِى الظُّلُمَتِ مَن يَشَإِ اللّهُ يُضْلِلْهُ وَمَن يَشَاءْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِراطٍ مُّسْتَقِيمٍ
ترجمه :
و كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند، كر و لال هايى هستند در تاريكى ها. خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) بر راه راست قرارش مى دهد.
نكته ها :
O گرچه هدايت و ضلالت به دست خداست ، ولى خداوند براى انسان نيز اراده و اختيار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است . مثلاً جهادِ انسان در راه خدا، زمينه ى هدايت الهى نسبت به او است : و الّذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سُبلنا(99) همان گونه كه ستم به انسان ها سبب گمراهى است : يضلّ اللّه الظالمين (100) تكذيب آيات الهى سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مى شود. كذّبوا... يضلله
پيام ها :
1- كفر و عناد، تاريكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهره گيرى از ابزار شناخت مى شود. كذّبوا... صمّ و بكمٌ فى الظلمات
2- تكذيب و كتمانِ حقّ، گنگى و نشنيدن حقّ، كرى است . و الّذين كذّبوا...صمٌ و بكمٌ
3- نتيجه ى تكذيب آيات الهى ، اضلال و قهر الهى است . كذّبوا... يضلله
4- حركت در راه مستقيم ، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنايى درون مى خواهد. يجعله على صراط مستقيم
40- قُلْ اءَرَءَيْتَكُمْ إِنْ اءَتَكُمْ عَذَابُ اللّهِ اءَو اءَتَتْكُمُ السَّاعَةُ اءَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ
ترجمه :
بگو: اگر راست مى گوييد چه خواهيد كرد آنگاه كه عذاب خدا در دنيا بيايد يا قيامت فرا رسد، آيا غير خدا را مى خوانيد؟
نكته ها :
O انسان در حال رفاه و زندگى عادّى معمولاً غافل است ، ولى هنگام برخورد با سختى ها پرده ى غفلت كنار رفته و فطرت خداجويى و يكتاپرستى انسان ظاهر مى شود.
پيام ها :
1- يكى از شيوه هاى تبليغ و تربيت ، پرسش از مخاطب است . قل اءرايتكم ...
2- تجربه نشان مى دهد كه در همه ى انسان ها (گرچه به ظاهر كفر ورزند،) فطرت خداجويى هست و به هنگام حوادث در انسان جلوه مى كند و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ماءمور است مردم را به اين فطرت خفته توجّه دهد. قل اءرايتكم ...
3- هنگام حوادث وسختى ها، پرده ها كنار رفته وانسان فقط به خدا توجّه مى كند و توجّه نكردن به معبودهاى ديگر، نشانه ى پوچى آنهاست . اءغير اللّه تدعون
41- بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَآءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ
ترجمه :
بلكه (در هنگامه هاى خطر) فقط او را مى خوانيد، پس اگر بخواهد آن رنجى كه خدا را به خاطر آن مى خوانيد بر طرف مى كند، و آنچه را براى خداوند شريك مى پنداشتيد (در روز قيامت ) فراموش مى كنيد.
نكته ها :
O برداشتن عذاب ، يا براى اتمام حجّت است ، يا به خاطر تغيير حالات قوم . چنانكه در آيه 98 سوره ى يونس ‍ مى فرمايد: لمّا آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى چون ايمان آوردند، عذاب خوارى و ذلّت را از آنان برداشتيم .
پيام ها :
1- همه معبودهاى خيالى به هنگام برخورد انسان با حوادث فراموش مى شوند. بل ايّاه تدعون ... و تنسون ما تشركون آنان نه تنها فراموش ، بلكه انكار مى شوند. چنانكه در آيه ى ديگر مى خوانيم : واللّه ربّنا ما كنّا مشركين (101) مشركان در قيامت با سوگند شرك خود را انكار مى كنند.
2- دعاى خالصانه ، همراه استجابت است . بل ايّاه تدعون فيكشف
3- ياءس از غير خدا، سبب سرعت در استجابت دعاست . (حرف فاء در كلمه ى فيكشف )
4- استجابت دعا، در اراده و مشيّت حكيمانه ى خداوند است . فكيشف ....ان شاء
42- وَلَقَدْ اءَرْسَلْنَآ إِلَىَّ اءُمَمٍ مِّنْ قَبْلِكَ فَاءَخَذْنَهُمْ بِالْبَاءْسَآءِ وَ الضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ
و همانا به سوى امّت هاى پيش از تو (نيز پيامبرانى ) فرستاديم ، (و چون سرپيچى كردند) آنان را به تنگدستى وبيمارى گرفتار كرديم . باشد كه تضرّع كنند.
نكته ها :
O باءساء به معناى جنگ ، فقر، قحطى ، سيل ، زلزله وامراض مُسرى و ضرّاء به معناى غم ، غصّه ، آبروريزى ، جهل و ورشكستگى است .
O حضرت على عليه السلام فرمود: اگر هنگام ناگوارى ها مردم صادقانه به درگاه خدا ناله كنند، مورد لطف خدا قرار مى گيرند.(102) مولوى در ترسيم اين حقيقت مى گويد:
 

پيش حقّ يك ناله از روى نياز
 
به كه عمرى در سجود و در نماز
 
زور را بگذار و زارى را بگير
 
رحم سوى زارى آيد اى فقير
 
پيام ها :
1- بعثت انبيا در ميان مردم ، يكى از سنّت هاى الهى در طول تاريخ بوده است . لقد ارسلنا الى اُمَم من قبلك
2- تاريخ گذشتگان ، عبرت آيندگان است . قبلك
3- در تربيت و ارشاد، گاهى فشار وسخت گيرى هم لازم است . اخذناهم بالباءساء و الضرّاء
4- مشكلات ، راهى براى بيدارى فطرت وتوجّه به خداوند است . يتضرّعون
5- هر رفاهى لطف نيست و هر رنجى قهر نيست . لعلّهم يتضرّعون
6- همه ى افراد لجوج ، با فشار و در تنگا و سختى قرار گرفتن هم رام نمى شوند. لعلّهم يتضرّعون
43- فَلَوْلاَ إِذْ جَآءَهُم بَاءْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَنُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ
ترجمه :
پس چرا هنگامى كه ناگوارى هاى ما به آنان رسيد، توبه و زارى نكردند؟ آرى (حقيقت آن است كه ) دل هاى آنان سنگ و سخت شده و شيطان كارهايى را كه مى كردند، برايشان زيبا جلوه داده است .
پيام ها :
1- تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه ى سنگدلى و فريفتگى است . فلولا... تضرّعوا
2-انسان فطرتاً زيبايى را دوست دارد تا آنجا كه شيطان نيز از همين غريزه ، او را اغفال مى كند. زيّن لهم الشيطان
3- براى لجوجان ، نه تبليغ مؤ ثّر است ، نه تنبيه . قست قلوبهم
4- ريشه ى غرور و ترك تضرّع ، مفتونشدن به تزيينات شيطانى است . فلولا... تضرّعوا... زيّن لهم الشيطان
44- فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ اءَبْوَبَ كُلِّ شَىْءٍ حَتَّىَّ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ اءُوتُوَّاْ اءَخَذْنَهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ
ترجمه :
پس چون اندرزهايى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، درهاى هرگونه نعمت را به رويشان گشوديم (و در رفاه و ماديات غرق شدند) تا آنگاه كه به آنچه داده شدند دلخوش كردند، ناگهان آنان را (به عقوبت ) گرفتيم پس يكباره محزون و نوميد گرديدند.
نكته ها :
O مبلسون از ابلاس ، به معناى حزن و اندوه همراه با ياءس است . حالتى كه مجرمان ، هنگام پاسخ نيافتن در دادگاه پيدا مى كنند.(103)
O در دو آيه ى قبل فرمود: ما افرادى را گرفتار مى كنيم تا تضرّع كنند، در اين آيه مى فرمايد: برخى در لحظه هاى گرفتارى هم خدا را فراموش مى كنند. نَسوا ما ذُكّروا...
O در قرآن مى خوانيم : و عسى اَن تحبّوا شيا وهو شرّ لكم (104)، چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه براى شما شرّ است و حضرت على عليه السلام مى فرمايد: اذا راءيت سبحانه يتابع عليك نعمه و اءنت تعصيه فاحذره (105) اگر ديدى خداوند نعمت هايش را بر تو مدام مى دهد، ولى تو گناه مى كنى ، پس به هوش باش ، چه بسا اين لطفها عاقبت خوشى ندارد.
O دنيا وبهره هايش ، هم مى تواند براى انسان نعمت باشد، هم نقمت . در آيه مورد بحث ، دنيا نقمت به حساب آمده است . امّا ايمان وتقوى ، بركات آسمان وزمين را براى اهلش به دنبال دارد، چنانكه در آيه 96 سوره اعراف آمده است : ولو اءنّ اءهل القُرى آمنوا واتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض ، بنابراين غفلت ، درهاى خير را بر روى انسان مى بندد.
O پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: اذا راءيت اللّه يعطى على المعاصى فان ذلك استدراج منه ، اگر مشاهده كردى كه دنيا به كام گنهكاران است خوشحال مباش ، زيرا اين استدراج الهى و به تدريج هلاكت كردن اوست .(106) و آنگاه حضرت اين آيه را تلاوت فرمودند.
امام باقر عليه السلام در تاءويل آيه فرمودند: چون مردم ولايت على بن ابى طالب 8 را ترك كردند و حال آنكه به آن امر شده بودند، فلمّا نسوا...، دولت آنان را در دنيا بسط داديم ، فتحنا عليهم ... تا حضرت قائم عليه السلام قيام كند، حتّى ... اءخذناهم بغتة .(107)
پيام ها :
1- هميشه رفاه زندگى ، علامت رحمت نيست ، گاهى زمينه ى عقوبت است . نسوا فتحنا
2- مهلت دادن به مجرمان و سرگرم شدن خلافكاران ، يكى از سنّت هاى الهى است . فلمّا نَسُوا...فتحنا
3- قهر خداوند بعد از اتمام حجّت است . نَسوا ما ذكّروا...اخذناهم
4- تنگناها و گشايش ها به دست خداست . اخذنا... فتحنا
5- مرگ و قهر الهى ، ناگهانى مى آيد، پس بايد هميشه آماده بود. بغتة
6- شادى عيّاشان ، ناگهان به ناله ى ماءيوسانه تبديل خواهد شد. فرحوا مبلسون
45- فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ
ترجمه :
پس ريشه ى گروه ستمكاران بريده شد و سپاس ، مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است .
نكته ها :
O امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه دوست داشته باشد ظالم باقى باشد، در واقع دوست دارد كه خداوند معصيت و نافرمانى شود، همانا خداوند خويشتن را به جهت هلاك كردن ظالمان ستوده است . فقطع ... و الحمدللّه (108)
پيام ها :
1- ستم ، ماندنى نيست . قطع
2- ظلم ، در نسل هم مؤ ثر است . دابر
3- انقراض ونابودى ستمگران ، حتمى است . (ظلم تمدّن ها را ريشه كن مى كند) فقطع دابر چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد: فهل ترى لهم من باقية (109)
4- بى توجّهى به هشدار انبيا ظلم است . نسوا ما ذكروا... الّذين ظلموا
5- گاهى رفاه فراوان ، زمينه ى ظلم است . فتحنا عليهم ابواب كلّ شى ء... الّذين ظلموا
6- در تاريخ اقوامى بوده اند كه هيچ اثرى از آنان نيست . فقطع دابر
7- نابود كردن ستمكار، كارى پسنديده است . والحمدللّه
8- هنگام نابودى ستمگران ، بايد خدا را شكر كرد. فقطع ... والحمدللّه
9- هلاكت ظالمان ، عامل تربيت ديگران است . ربّ العالمين
46- قُلْ اءَرَءَيْتُمْ إِنْ اءَخَذَ اللّهُ سَمْعَكُمْ وَ اءَبْصَرَكُمْ وَ خَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُم مَّنْ إِلهٌ غَيْرُ اللّهِ يَاءْتِيكُم بِهِ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الاَْيَتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
ترجمه :
بگو: چه فكر مى كنيد، اگر خداوند، شنوايى و بينايى شما را بگيرد و بر دل هاى شما مهر بزند، جز خداوند، كدام معبودى است كه آنها را به شما باز دهد؟ ببين كه ما چگونه آيات را به گونه هاى مختلف بيان مى كنيم ، امّا آنان (به جاى ايمان و تسليم ) روى بر مى گردانند.
نكته ها :
O از ابتداى سوره تا اينجا حدود ده بار خداوند با طرح سؤ ال ، مخالفان را دعوت به تفكّر كرده است . زيرا تفكّر در نعمت ها و تصوّر وفرضِ تغيير و تحوّل آنها، زمينه ى خداشناسى است .
اگر درختان سبز نشوند، لو نشاء لجعلناه حطاما(110)
اگر آبها تلخ و شور شوند، لو نشاء جعلناه اُجاجا(111)
اگر آبها به زمين فرو روند، إ ن اءصبح ماءكم غورا(112)
اگر شب يا روز، هميشگى باشد، إ ن جعل اللّه عليكم الليل سرمدا... ان جعل اللّه عليكم النّهار سرمدا(113)
و اگر چشم و گوش و عقل انسان از كار بيفتد، إ ن اخذ اللّه سمعكم و ابصاركم و...(114)
O امام باقر عليه السلام فرمود: اگر خداوند هدايت شما را بگيرد، كيست كه دوباره شما را هدايت كند؟ و سپس اين آيه را تلاوت فرمود.(115)
پيام ها :
1- يكى از روشهاى تبليغى و تربيتى قرآن ، سؤ ال از وجدان هاست . اءراءيتم ان اخذ اللّه ... مَن اله
2- براى خداوند، پس گرفتن نعمت هايى كه داده آسان است ، پس بهوش باشيم . اءخذ اللّه سمعكم ...
3- هم آفرينش از آنِ خداوند است ، هم كارآيى لحظه به لحظه ى آنها نعمت پروردگار است . اءخذ اللّه سمعكم
4- گوش وچشم و عقل ، ابزار شناخت انسان و از مهم ترين نعمت هاى الهى است . سمعكم و ابصاركم ... قلوبكم
5- معبودهاى خيالى ، نه توان آفريدن و نه توان برگرداندن نعمت هاى از دست رفته را دارند من اله غير اللّه ياءتيكم (آرى ، كسى لايق پرسش است كه هم بتواند نعمتى را بدهد و هم بتواند بازستاند)
6- با آن همه تنوّع در استدلال ، توجّه مشركان به غير خداوند، شگفت آور است . اُنظر كيف ...
7- براى انسان هاى لجوج ، هرنوع بيانى بى اثر است . نُصرّف الآيات ثمّ هم يصدفون
47- قُلْ اءَرَءَيْتَكُمْ إِنْ اءَتَكُمْ عَذَابُ اللّهِ بَغْتَةً اءَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلا الْقَوْمُ الظَّلِمُونَ
ترجمه :
بگو: چه خواهيد كرد اگر عذاب خداوند، به طور پنهان و ناگهانى يا آشكارا به سراغ شما آيد، آيا جز گروه ستمگران هلاك خواهند شد؟
نكته ها :
O شايد مراد از بغتة به هنگام خواب در شب و مراد از جهرة به هنگام كار در روز باشد. مثل آيه ى اءتاها اءمرنا ليلا اءونهارا(116)، شايد مراد از بغتة ، عذاب هاى بى مقدّمه باشد و مقصوداز جهرة ، عذاب هايى كه آثارش از روز اوّل آشكار شود، مثل ابرهاى خطرناك كه بر سر قوم عاد فرود آمد. چنانكه در جاى ديگر مى خوانيم : قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب اءليم (117)
O سؤ ال : اين آيه مى گويد: تنها ظالمين از عذاب الهى هلاك مى شوند، در آيه اى ديگر و اتّقوا فتنة لا تصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة (118) فراگيرى فتنه و شعله هاى عذاب نسبت به همه بيان شده و هشدار داده شده است ، چگونه مفهوم اين دو آيه قابل جمع است ؟
پاسخ : در تفسير كبير فخررازى و مجمع البيان آمده است : هر فتنه اى هلاك نيست . در حوادث تلخ ، آنچه به ظالمان مى رسد هلاكت و قهر است ، و آنچه به مؤ منان مى رسد، آزمايش و رشد است .
پيام ها :
1- پيامبر براى بيدارى وجدان ها، ماءمور به سؤ ال وپرسش از آنان است . قل اءرايتكم
2- از سركشى خود و مهلت الهى مغرور نشويد، شايد عذاب خدا ناگهانى فرارسد. بغتة
3- وقتى عذاب خدا آيد، هلاكت قطعى است ، نه خودشان و نه ديگران قدرت دفاع ندارند. عذاب اللّه يهلك
4- كيفرهاى الهى ، به خاطر ظلم مردم و عادلانه است . يهلك ... الظالمون
5- اعراض از دعوت انبيا، ظلم است . هم يصدفون الظالمون

 

next page

fehrest page

back page