تفسير نور
(جلد هفتم)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۱۱ -


(16) وَاذْكُرْ فِى الْكِتَبِ مَرْيَمَ إِذ انتَبَذَتْ مِنْ اءَهْلِهَا مَكَاناً شَرْقِيّاً
ترجمه :
و در اين كتاب ، مريم را ياد كن ، هنگامى كه از خاندانش جدا شد و در مكانى شرقى قرار گرفت .
(17) فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَاباً فَاءَرْسَلْنَآ إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيّاً
ترجمه :
آنگاه دور از ديگران براى خود پرده اى قرارداد، در اين هنگام ما روح خود (روح القدس ) را به سوى او فرستاديم ، پس به شكل انسانى راست قامت بر او نمايان شد.
نكته ها
O رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مريم يكى از چهار زن نمونه است .(374)
O ((نَبذ)) به معناى دور افكندن چيزى از روى بى اعتنايى به آن است و ((انتباذ)) به گوشه گيرى كردن از مردم گفته مى شود. از آنجا كه مريم وقف مسجدالاقصى شده بود، لذا گوشه اى در شرق مسجد را براى خود برگزيده بود.
پيام ها :
1 يكى از وظايف رهبران دينى ، بزرگداشت پاكان تاريخ است . (واذكر ...للّه )
2 تاريخ زنان قهرمان نيز همچون تاريخ مردان بزرگ بايد زنده نگه داشته شود. (واذكر فى الكتاب مريم ) ، (واذكر فى الكتاب ابراهيم للّه )(375)
3 براى عبادت ، مكان خلوتى را انتخاب كنيم . (فاتّخذت من دونهم حجابا)
4 عبادت ، زمينه ى نزول الطاف الهى است (فاتّخذت فارسلنا )
5 جدا كردن وآويختن پرده در جايى كه بانوان عبادت مى كنند، يك ارزش است . (فاتخذت من دونهم حجابا) مريم براى عبادت در گوشه اى از مسجد، پرده اى آويخته بود.
6 جبرئيل نزد خداوند مقام والايى دارد. (روحنا )
7 فرشتگان مى توانند بدون آنكه تغيير ماهيّت دهند، به شكلى در آيند كه انسان آنها را ببيند. (فتمثّل لها بشرا)
8 گاهى براى انجام برخى ماءموريت ها بايد چهره عوض كرد. (فتمثّل لها )
9 تربيت بايد گام به گام باشد. خداوند ابتدا داستان تولّد يحيى را از پدر و مادرى پير نقل كرد، سپس تولّد عيسى را بدون پدر بيان فرمود. (فتمثّل لها)
10 جبرئيل نزد غير انبيا نيز مى رود. (فتمثّل لها )
11 زن ، مى تواند به مقامى برسد كه فرشته با او تماس بگيرد. (فتمثّل لها)
12 قدرت و اراده ى خداوند، در چهارچوب وسايل و علل محدود نيست ، بلكه بر آنها غالب است . (ارسلنا اليها روحنا فتمثّل لها بشرا )
(18) قَالَتْ إِنِّى اءَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّاً
ترجمه :
(مريم به آن فرشته ) گفت : همانا من از تو به خداى رحمان پناه مى برم ، اگر پرهيزكارى (از من دور شو).
(19) قَالَ إِنَّمَآ اءَنَاْ رَسُولُ رَبِّكِ لاَِهَبَ لَكِ غُلَماً زَكِيّاً
ترجمه :
(فرشته ) گفت : همانا من فرستاده ى پروردگار توام (و آمده ام ) تا پسرى پاكيزه به تو بخشم .
(20) قَالَتْ اءَنَّى يَكُونُ لِى غُلَمٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِى بَشَرٌ وَلَمْ اءَكُ بَغِيّاً
ترجمه :
(مريم ) گفت : چگونه ممكن است براى من فرزندى باشد؟ در حالى كه نه بشرى با من تماس گرفته و نه من بدكاره بوده ام .
نكته ها
O ((زَكىّ))، ز ريشه ى ((زكوة )) به معناى طهارت ، نموّ و بركت است و ((بَغيّا)) در اينجا به معناى زناكار است .
O در اين سوره ، بارها به مساءله هبه كردن فرزند از طرف خداوند اشاره شده است : در آيه ى 19، هبه ى عيسى به مريم و در آيه ى 49، هبه ى اسحاق و يعقوب به ابراهيم و در آيه ى 53، هبه ى هارون به موسى و در آيه ى 7، بشارت فرزند به زكريّا مطرح شده است .
پيام ها :
1 افراد پاكدامن با احساس احتمال گناه به خود مى لرزند و به خدا پناه مى برند. (قالت انّى اعوذ ... )
2 بهترين پناهگاه ، رحمت الهى است . (اعوذ بالرحمن )
3 استعاذه و پناه بردن به خداى متعال ، يكى از سفارش هاى خداوند به انبيا و سيره ى پيامبران و اولياى الهى است .(376) (اعوذ بالرحمن )
4 به حريم افراد، نبايد سرزده وارد شد. (اعوذ بالرحمن منك )
5 خلوت كردن زن با مرد اجنبى خطرناك است . (انّى اعوذ بالرحمن منك للّه )
6 در نهى از منكر، از غيرت دينى افراد استفاده كنيد. (ان كنت تقيّا)
7 تقوا، راه پاكدامنى وعامل بازدارنده از گناه است . (ان كنت تقيّا )
8 معرّفى خود براى رفع تهمت و نگرانى مردم ، لازم است . (انّما انا رسول ربّك )
9 فرشتگان تنها ماءمور ابلاغ وحى الهى نيستند، بلكه واسطه ى افعال آنان نيز هستند. (رسول ربّك لاَهب لك غلاما )
10 فرزند داشتن ارزش ولى بالاتر از آن پاكى فرزند است . (لاَهب لك غلاما زكيّا)
11 زنا عملى منفور در تمام اديان آسمانى است . (ولم اَك بغيّا )
(21) قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَىَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ ءَايَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ اءَمْراً مَّقْضِيّاً
ترجمه :
(فرشته ى الهى ) گفت : مطلب همين است . پروردگارت فرمود: اين كار بر من آسان است (كه پسرى بدون پدر به تو عطا كنم ) و تا او را براى مردم نشانه و رحمتى از خود قرار دهيم و اين كارى است شدنى و قطعى .
(22) فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَاناً قَصِيّاً
ترجمه :
پس مريم (به عيسى ) باردار شد و با وى در مكانى دور خلوت گزيد.
(23) فَاءَجَآءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِالنَّخْلَةِ قَالَتْ يَلَيْتَنِى مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَ كُنتُ نَسْياً مَنْسِيّاً
ترجمه :
آنگاه درد زايمان او را به سوى تنه ى درخت خرمايى كشاند (تا تكيه دهد. از شدّت ناراحتى ) گفت : اى كاش پيش از اين مرده و فراموش شده بودم .
نكته ها
O فرشته ى الهى ، در قياقه ى بشرى نزد مريم ظاهر شد، به او دميد و او حامله شد. آنگاه مريم به خاطر نگرانى از تهمت كسانى كه توجيه نبودند و يا براى اينكه زن باردار بيشتر نياز به آرامش و فضاى آرام دارد، به مكان دورى رفت .
درباره ى آن مكان و چگونگى باردار شدن مريم و اوّلين كسى كه از اين ماجرا با خبر شد، در تفاسير سخن فراوان است ، ولى چون قرآن در اين موارد چيزى نفرموده است ما نيز بحثى نداريم ، زيرا اين اطلاعات در رشد فهم ما نقشى ندارد.
O گاهى بهترين برگزيده هاى خداوند، بيشترين سختى ها را كشيده اند. برخى از مشكلات و سختى هايى كه حضرت مريم تحمل كرد عبارت است از:
الف : تهمت و سوء ظنّ مردم
ب : باردارى و زايمان در تنهايى و غربت
ج : نداشتن محل استراحت و پناه بردن به كنار درخت خرما
د: نگه دارى كودك بدون پدر با آن برخوردها و نگاه هاى بد مردم
پيام ها :
1 خداوند، حاكم بر اسباب و علل طبيعى است . (هو علىّ هيّن )
2 چگونگى تولّد عيسى ، اوّلين معجزه ى آن حضرت است . (و لنجعله آية للناس )
3 انجام كارهاى خارق العاده و معجزه ، از شئون ربوبيّت خداوند و در مسير تربيت انسان است . (ربّك )
4 وجود عيسى رحمت است . كسى كه وجودش ايمان به خدا را در انسان ها زنده كند و كارش ارشاد و هدايت مردم باشد، قطعا رحمت است . (رحمةً منّا)
5 هيچ كس نمى تواند مانع كار خداوند شود. (و كان امرا مقضيّا )
6 گاهى انسان هاى پاك بايد به خاطر دور ماندن از تهمتِ مردم ، از آنان فاصله گيرند. (مكانا قصيّا)
7 گاهى مشكلات ، وسيله ى پيدا شدن راه هاى خير است . مشكل زايمان و دلهره ، زمينه ى يافتن رطب تازه مى شود. (جذع النخلة للّه )
8 گاهى انسان راز دلش را به خانواده اش نيز نمى تواند بگويد و آرزوى مرگ مى كند. (يا ليتنى مت قبل هذا)
9 مردن ، از زندگى با بدنامى بهتر است . (ياليتنى متّ قبل هذا )
(24) فَنَادَيهَا مِن تَحْتِهَآ اءَلا تَحْزَنِى قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيّاً
ترجمه :
پس (عيسى در شكم ) از طرف پايين پايش وى را صدا زد كه (اى مادر!) غم مخور، همانا پروردگارت زير (پاى ) تو چشمه ى آبى روان ساخت .
(25) وَهُزِّى إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيّاً
ترجمه :
و شاخه اين نخل را به سوى خود تكان ده ، رطب تازه بر تو فرو ريزد.
نكته ها
O كلمه ى ((سَريّا))، به معناى نهر كوچك است و ((جنيّا)) به ميوه اى گفته مى شود كه رسيده و وقت چيدن آن باشد.
O بعضى گفته اند: ندا كننده ، جبرئيل بوده است ، امّا سياق آيات نشان مى دهد كه منادى ، عيسى بوده است تا مادر سخن او را بشنود و باور كند و بعد با خاطرى آسوده به مردم بگويد كه پاكدامنى مرا از نوزاد در گهواره بپرسيد.
O زنان هنگام زايمان و پس از آن نياز به آرامش ، آب و غذاى مناسب دارند كه در اين آيات بدان اشاره شده است .
غذاى مورد سفارش قرآن و روايات براى زنى كه وضع حمل كرده است ، خرماى تازه است . چنانكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: زنانى كه زايمان كرده اند، اوّلين غذايشان رطب باشد.(377) و حضرت على عليه السلام مى فرمايد: بهترين غذاى زن باردار، خرماى تازه است و هيچ دارويى براى او بهتر از خرما مداوا نيست .(378)
O امان از امتحان الهى ! آن روز كه مريم سالم بود، مائده ى آسمانى برايش نازل مى شد، امّا امروز كه باردار و بى كس است ، بايد درخت خرما را تكان دهد تا غذايى بدست آورد.
پيام ها :
1 الهامات غيبى ، راهگشاى انسان در هنگام اضطراب است . (فناديها)
2 براى زن پاكدامن ، غمى به اندازه ى غم تهمت بى عفّتى نيست . (لا تحزنى )
3 براى زن باردار، هيجان و اضطراب مضر است . (لا تحزنى )
4 انسان در سخت ترين شرايط نيز بايد براى كسب روزى تلاش كند. (هزّى )
5 آرامش ، بر تغذيه مقدم است . (لا تحزنى ، رطبا جنيّا) انسان مضطرب ، بهترين غذاها را نيز ميل ندارد.
6 خرماى تازه ، غذايى مناسب براى زنانى است كه زايمان كرده اند. (رطبا جنيّا )
(26) فَكُلِى وَاشْرَبِى وَقَرِّى عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ اءَحَداً فَقُولِى إِنِّى نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْماً فَلَنْ اءُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيّاً
ترجمه :
پس (از آن رطب ) بخور و (از آب نهر) بنوش و چشمت را (به داشتن فرزندى چون عيسى ) روشن دار، پس اگر كسى از آدميان را ديدى ، (كه درباره نوزاد مى پرسند، با اشاره به آنان ) بگو: من براى خداوند رحمان ، روزه ى سكوت نذر كرده ام ، بنابراين امروز با هيچ انسانى سخن نخواهم گفت .
نكته ها
O روزه ى سكوت حضرت مريم در برابر مردم ، يا براى اين بود كه آنان ظرفيّت جواب را نداشتند، يا گفتگوى با آنان ، تاءثير منفى به دنبال داشت و يا در ادامه ى پاسخ وسخن گفتن ، سؤ الات و بهانه هاى ديگرى را مطرح مى كردند.
O امام صادق عليه السلام فرمودند: روزه تنها به امساك از خوردن و آشاميدن نيست و آنگاه اين آيه را تلاوت فرمودند.(379)
O ممكن است اين آيه ، ادامه ى سخن حضرت عيسى با مادرش در آيه قبل باشد.
پيام ها :
1 فرزند، عامل نور چشم و اميدوارى انسان به الطاف است . (قرّى عينا للّه )
2 بهترين غذا آن است كه با نوعى آرامش و شادى همراه باشد. (كلى واشربى وقرّى عينا)
3 نذر، سابقه اى بس طولانى دارد و مى توان براى خارج شدن از برخى بن بست ها به نذر متوسّل شد. (فقولى انى نذرت )
4 در نذر قصد قربت لازم است و بايد نام خدا برده شود. (نذرت للرحمن )
5 قصد قربت با قصد رهايى از ناملايمات ، منافاتى ندارد. (نذرت للرحمن ) (تا مردم درباره نوزاد مرا زير سؤ ال نبرند)
6 وفاى به نذر واجب است . (نذرت ... فلن اكلّم )
7 گاهى بايد در برابر حرف مردم سكوت كرد. (فلن اكلّم اليوم انسيّا للّه )
(27) فَاءَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُواْ يَمَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاًفَرِيّاً
ترجمه :
پس مريم در حالى كه نوزادش را در آغوش گرفته بود، او را به نزد بستگان خود آورد. گفتند: اى مريم ! به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده اى .
(28) يََّاءُخْتَهَ رُونَ مَا كَانَ اءَبُوكِ امْرَاءَ سَوْءٍ وَمَاكَانَتْ اءُمُّكِ بَغِيّاً
ترجمه :
اى خواهر هارون ! پدرت مرد بدى نبود و مادرت (نيز) بدكاره نبود.
نكته ها
O كلمه ى ((فَريّا)) به معناى كار زشت و منكر بزرگ است .
O گرچه بعضى هارون را برادر واقعى مريم دانسته اند، لكن پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مريم از بستگان هارون برادر موسى مى باشد.(380)
پيام ها :
1 حقيقت را آشكار كنيم هرچند گروهى ناراحت شده و تهمت بزنند. (فاءتت به قومها تحمله )
2 قضاوت مردم ، عجولانه وبراساس قرائن ظاهرى است ، نه واقعيّات . (لقد جئت شيئا فريّا ) (آنان به محض ديدن نوزادى همراه مريم ، حكم به بدى او كردند)
3 يكى از راههاى تربيت ، توجّه دادن افراد به نيكى و فضيلت نياكان و خانواده است . (يا اخت هارون ...)
4 از والدين وخانواده صالح ، جز فرزند صالح انتظار نيست . (يا اخت هارون ماكان ابوك ... امّك بغيّا ) (صالح بودن پدر ومادر وخانواده در رفتار و كردار فرزند مؤ ثّر است .)
5 انجام كار بد از دودمان شريف ، بيشتر مورد سرزنش است . (ماكان ابوك ...)
(29) فَاءَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُواْ كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِى الْمَهْدِ صَبِيّاً
ترجمه :
پس مريم به سوى او (عيسى ) اشاره كرد. گفتند: چگونه با كسى كه در گهوراه (و) كودك است سخن بگوييم ؟
(30) قَالَ إِنِّى عَبْدُ اللّهِ ءَاتَنِىَ الْكِتَبَ وَجَعَلَنِى نَبِيّاً
ترجمه :
(عيسى به سخن آمد و) گفت : منم بنده ى خدا، او به من كتاب (آسمانى ) داده و مرا پيامبر قرار داده است .
نكته ها
O حضرت مريم چون روزه ى سكوت گرفته بود، به خاطر وفاى به نذر به جاى سخن ، اشاره كرد. (فاشارت )
O با اينكه اوّلين سخن عيسى عليه السلام درباره ى بندگى خدا بود، ولى پيروان او غلوّ كرده ، او را خدا و فرزند خدا دانسته اند!
O از امام باقر سؤ ال شد كه آيا حضرت عيسى در گهواره نيز حجّت خدا بر مردم بود؟ حضرت فرمودند: عيسى عليه السلام نبىّ بود، امّا مرسل نبود تا آنكه به سن هفت سالگى رسيد، مقام رسالت نيز به او اعطا شد.(381)
O عيسى عليه السلام با يك جمله ى كوتاه ، هم تهمت را از مادرش دور كرد، هم از آينده ى خود سخن گفت و هم به وظيفه ى آينده ى مردم اشاره كرد. (انّى عبدالله ... جعلنى نبيّا)
پيام ها :
1 آنجا كه خداوند بخواهد، كودكى در گهواره به سخن مى آيد وشايعات و فتنه ها را مى خواباند. (قال انّى عبداللّه ... )
2 در معرّفى خود، قبل از هر چيز مُهر بندگى خدا را بر خود بزنيم كه اين ، بزرگ ترين افتخار است . (انّى عبداللّه ... وجعلنى نبيّا)
3 بندگى خدا سرچشمه ى همه ى فيوضات الهى است . (انّى عبداللّه ... وجعلنى نبيّا )
4 در نبوّت (و امامت ) سن خاصى شرط نيست . (فى المهد... جعلنى نبيّا) للّه
(31) وَجَعَلَنِى مُبَارَكاً اءَيْنَ مَا كُنتُ وَاءَوْصَنِى بِالصَّلَوةِ وَالزَّكَوةِ مَا دُمْتُ حَيّاً
ترجمه :
و هر جا كه باشم ، خداوند مرا مايه ى بركت قرار داده و تا زنده ام مرا به نماز و زكات سفارش كرده است .
(32) وَبَرَّا بِوَلِدَتِى وَلَمْ يَجْعَلْنِى جَبَّاراً شَقِيّاً
ترجمه :
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده و (نسبت به مردم ) ستمگر و سنگدل قرار نداده است .
نكته ها
O چيزى با بركت است كه در آن منفعت زياد، تعليم و تاءديب ديگران و با ثبات باشد؛ حضرت عيسى عليه السلام هم عمر با بركتى دارد و تا بعد از ظهور امام زمان عليه السلام زنده است و هم پيروانش بسيارند و بر كافرانى كه در پى قتل آن حضرت بودند، پيروزند. (وجاعل الذين اتّبعوك فوق الذين كفروا الى يوم القيامة )(382)
O سرچشمه ى خيرات و بركات ، نيّت ها، اهداف ، حالات و خصلت هاى درونى است . لذا بعضى انسان ها هر جا كه باشند مباركند. (جعلنى مباركا اين ما كنت ) للّه (383) و بعضى به خاطر مشكلات روحى و دورى از معنويّت ، در هر جا كه باشند گرفتار خصلت هاى نارواى خويش اند و خيرشان به ديگران نمى رسد.
O عيسى عليه السلام با كلمه ((والدتى ))، به پاكدامنى مادر و نداشتن پدر اشاره كرد. (و برّا بوالدتى ) و نفرمود: ((بوالدىّ)).
پيام ها :
1 امتيازات و برترى هاى خود را از خدا بدانيد. (جعلنى )
2 ستايش از خود، اگر براى فخر فروشى نباشد مانعى ندارد. (و جعلنى مباركا... )
3 پيامبران ، سرچشمه ى خير و بركت و آثار ابدى هستند. (مباركا)
4 ارزش هاى معنوى ، فوق زمان و مكان است . (اين ما كنت ... مادمت حيّا )
5 نماز و زكات از مشتركات اديان آسمانى است . (و اوصانى بالصلوة والزكوة )
(شايد بتوان شرط مبارك بودن را اقامه نماز و پرداخت زكات دانست .)
6 رابطه با خدا (انجام نماز)، از رابطه با محرومان (پرداخت زكات ) جدا نيست . (بالصلوة والزكوة )
7 نماز و زكات ، در طول عمر تعطيل بردار نيست (مادمت حيّا)
8 نيكى به مادر، از اخلاق انبياست . (و برّا بوالدتى )
9 كسى كه به مادرش بى مهرى كند، به مردم نيز رحم نخواهد كرد. (برّا بوالدتى و لم يجعلنى جبارا شقيّا)
10 پيامبران بدنبال استبداد و سلطه گرى بر مردم نيستند. (لم يجعلنى جبّارا شقيّا )
(33) وَالسَّلَمُ عَلَىَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ اءَمُوتُ وَيَوْمَ اءُبْعَثُ حَيّاً
ترجمه :
و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى شوم .
پيام ها :
1 خط انبيا، تنها خطى است كه از تولّد تا معاد، از هر گونه انحراف سالم است . (والسلام علىّ يوم ولد و يوم ... ابعث حيّا )
2 در مواردى ، تجليل از خود جايز است . (والسلام علىّ ...)
3 مهم ترين روزها براى انسان ، روز تولّد، وفات و زنده شدن در قيامت است .(384) (ولدت ... اموت ...ابعث )
4 مرگ و قيامت براى همه است . (عيسى عليه السلام گرچه تاكنون زنده است و در آسمان ها به سر مى برد، امّا او هم روزى خواهد مرد.) (يوم اموت )
5 كسى كه محكوم به تولّد و مرگ و رستاخيز است ، چگونه او را شريك خدا مى پنداريد؟ (ولدت ... اموت ...ابعث )
(34) ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِى فِيهِ يَمْتَرُونَ
ترجمه :
اين است عيسى ، پسر مريم ؛ (همان ) گفتار درستى كه در آن شك مى كنند.
(35) مَاكَانَ لِلَّهِ اءَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَنَهُ إِذَا قَضَى اءَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ
ترجمه :
شايسته نيست كه خداوند فرزندى برگيرد، او منزّه است ، هرگاه انجام كارى را اراده كند، همين قدر كه گويد: موجود باش ، بى درنگ موجود مى شود.
نكته ها
O در چند آيه اى كه گذشت ، عيسى عليه السلام با هفت صفت برجسته و دو برنامه معرّفى شده است ؛ امّا صفات برجسته ى او:
الف : بنده ى خدا بودن . (انّى عبدالله )
ب : آوردن كتاب آسمانى . (آتانى الكتاب )
ج : پيامبرى . (وجعلنى نبيّا)
د: مبارك بودن . (وجعلنى مباركا )
ه‍: نيكى به مادر. (و برّا بوالدتى )
و: جبّار و شقى نبودن . (لم يجعلنى جبّارا شقيّا )
ز: متواضع ، حقّ شناس و سعادتمند بودن . (والسلام علىّ...)
و امّا دو برنامه ى عيسى ، يكى نماز و ديگرى زكات است . اين آيه مى فرمايد: سخن درست درباره عيسى همان است كه گفتيم . (ذلك عيسى بن مريم )
O خداوند در قرآن ، بارها مسيحيان را منحرف و عقايد آنان را درباره حضرت عيسى باطل دانسته است ، چنانكه در آيه 73 سوره مائده : (لقد كفر الذين قالوا انّ اللّه ثالث ثلاثة ) و آيه 30 سوره توبه : (وقالت النصارى المسيح ابن اللّه ) از آنان انتقاد كرده است ، امّا در اينجا با بيان سيماى واقعى حضرت عيسى عليه السلام ، راه صحيح را در مقابل راه باطل نشان مى دهد.
O براى تحقّق اراده ى خداوند، هيچ گونه لفظى ، حتّى به لفظ ((كُن )) نيازى نيست ، ولى خداوند براى فهم ما اراده ى خود را در اين قالب بيان كرده است .
O خداوند قادر مطلق است و در آفريدن نيازى به اسباب ندارد و قدرت بى نهايت او، دليل منزّه بودن او از عجز و ناتوانى ، و اختيار كردن فرزند است .
قرآن و مسيح
پس از فشارهاى شديد كفّار مكّه بر پيروان پيامبر صلى الله عليه و آله ، جمعى از مسلمانان همراه جعفربن ابيطالب ، به حبشه هجرت كردند. كفّار قريش گفتند: اگر مسلمين در آنجا قدرتى پيدا كنند و حكومتى تشكيل دهند، بت پرستى ما را ريشه كن خواهند كرد. آنان عمر و عاص و جمعى را همراه با هدايايى براى وزيران نجاشى به حبشه فرستادند. آنان هدايا را گرفتند تا نجاشى را عليه مسلمانان مهاجر تحريك نمايند؛ امّا نجاشى تصميم گرفت شخصا مسلمانان را احضار كند و سخن آنان را بشنود.
جعفر كه سخنگوى مسلمانان بود، در حضور پادشاده حبشه سخنان خود را آغاز كرد. او از ظلمت هاى بت پرستى و خرافات و تجاوزهاى دوران جاهليّت و از طلوع اسلام و نورانيّت دين محمّد صلى الله عليه و آله چنان سخن گفت ، كه نجاشى گريست و هداياى كفّار را برگرداند و گفت : خداوند كه به من قدرت داد، از من رشوه نگرفت ، چرا من از شما رشوه بگيرم ؟!
اين جلسه ، به نفع مسلمانان و زيان كفّار پايان يافت . عمرو عاص پس از اين شكست به فكر فرو رفت و از فرداى آن روز پيشنهاد تازه اى مطرح كرد. او براى آنكه غيرت دينى نجاشى را تحريك كند، گفت : مسلمانان ، عقايدى دارند كه ضد عقيده شماست . نجاشى بار ديگر مسلمانان را احضار كرد و عقيده آنها را درباره ى حضرت مسيح عليه السلام جويا شد. جعفر طيّار در پاسخ ، آياتى از سوره ى مريم را تا آيه (ذلك عيسى بن مريم قول الحقّ الذى فيه يمترون ) تلاوت كرد. نجاشى با شنيدن آيات نورانى قرآن ، اشك ريخت و گفت : حقيقت همين است . عمروعاص پس از شكست و رسوايى مجدّد، همين كه خواست حركت تازه اى انجام دهد نجاشى دست خود را بلند كرد و سيلى محكمى بر او نواخت .(385)
پيام ها :
1 در مقابل منحرفين و عقايد انحرافى ، نشان دادن راه صحيح لازم است . (ذلك عيسى بن مريم قول الحقّ)
2 شاءن خداوند با فرزند داشتن سازگار نيست . (ماكان للّه ... ) (زيرا فرزند خواهى ، يا به خاطر عمر محدود ماست ، يا به دليل نياز ما به نيروى انسانى ، يا نياز روحى و عاطفى انسان چنين اقتضا مى كند، كه خداوند از همه ى اينها منزّه است . (سبحانه ) )
3 خداوند هيچ گونه فرزندى ندارد. (من ولد ) (برخلاف بعضى ها كه ملائكه را دختران خدا، يا عيسى را پسر خدا مى پنداشتند.)
4 فرزند بايد از جنس پدر و مثل پدر باشد، امّا خداوند مثل ندارد. (سبحانه )
5 هرگاه سخنان نارواى ديگران را نقل مى كنيم ، فورا با كلامى توحيدى ذهن خود و ديگران را تبرئه كنيم . (سبحانه )
6 نه تنها عيسى عليه السلام بدون داشتن پدر و آدم عليه السلام بدون داشتن پدر و مادر خلق مى شوند، بلكه هر چيزى به اراده ى خدا ايجاد مى شود. (كن فيكون )
7 ميان خواست خدا و تحقّق اشيا، فاصله اى نيست . حرف ((فا)) در (فيكون للّه )
8 رابطه ى موجودات با خداوند، رابطه ى خالق و مخلوق است ، نه رابطه ى پدر و فرزند. (كن فيكون )
(36) وَإِنَّ اللّهَ رَبِّى وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَطٌ مُّسْتَقِيمٌ
ترجمه :
و در حقيقت ، خدا پروردگار من و پروردگار شماست ، پس او را بپرستيد كه راه مستقيم همين (بندگى او) است .
نكته ها
O اصرارِ حضرت مسيح بر يكتاپرستى و تاءكيد بر اينكه راه مستقيم همين است و بس ، پاسخى است به طرفداران تثليث و ديگران .(386)
O حضرت عيسى عليه السلام در معرّفى خود گفت : من بنده ى خدايم . (انّى عبدالله ) اوّلين دستورى كه دريافت كرد درباره ى نماز و عبادت بود. (و اوصانى بالصلوة ) و اوّلين برنامه اى را هم كه اعلام كرد پرستش و عبادت خداوند بود. (فاعبدوه )
پيام ها :
1 عبادت ، سزاوار كسى است كه پروردگار ماست . (ربّى و ربّكم فاعبدوه للّه )
2 عيسى را فرزند خدا دانستن ، تحريف در دين و مايه ى كفر است . (اللّه ربّى و ربّكم فاعبدوه )
3 يكتاپرستى و بندگى خدا، راه مستقيم و بقيّه ى راهها بيراهه است . (در قرآن ، راه خدا و رسول و عبادت و اعتصام به خدا، راه مستقيم معرّفى شده است .) (هذا صراط مستقيم )
(37) فَاخْتَلَفَ الاَْحْزَابُ مِن بَيْنَهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
ترجمه :
پس گروه هايى از ميان خودشان به اختلاف پرداختند، پس واى بر كسانى كه كافر شدند از حضور در روز بزرگ (قيامت ).
(38) اءَسْمِعْ بِهِمْ وَاءَبْصِرْ يَوْمَ ياءَتُونَنَا لَكِنِ الظَّلِمُونَ الْيَوْمَ فِى ضَلَلٍ مُّبِينٍ
ترجمه :
چه خوب شنوا و بينايند روزى كه به سوى ما مى آيند، ولى ستمگران امروز در گمراهىِ آشكارند.
نكته ها
O ((حزب )) گروهى است كه داراى مواضع و اهداف خاص و متّحدى باشند.
O كلمه ى ((مشهد)) يا به معناى محلّ حضور مردم است و يا محل گواهى و اداى شهادت . زيرا در قيامت ، هم مردم حاضر مى شوند و هم گواهان بسيارى از فرشتگان و انبيا، درباره ى اعمال انسان گواهى مى دهند.
O بعضى از مردم ، عيسى را خدا مى دانستند، نظير فرقه ى ((يعقوبيّه )) و بعضى گفتند: او فرزند خداست ، مثل ((نسطوريّه )) و گروهى به تثليث قائل شدند، مانند ((اسرائيليّه ))، ولى همه در قيامت بر بطلان عقايد خود شهادت خواهند داد.(387)
پيام ها :
1 با اينكه حضرت عيسى عليه السلام ، راه مستقيم را نشان داد، باز گروهى اختلاف ايجاد كردند. (فاختلف )
2 حزب گرايى و اختلاف آگاهانه ، در طول تاريخ بوده است . (فاختلف الاحزاب )
3 كفّار ظالمند. (به خود، مكتب وجامعه ، ظلم مى كنند) (للذين كفروا... الظالمون )
(39) وَاءَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الاَْمْرُ وَهُمْ فِى غَفْلَةٍ وَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
و آنان را از روز ندامت و حسرت بترسان ، آن هنگام كه كار (از كار) بگذرد (و همه چيز پايان يابد) در حالى كه (اكنون ) آنان در غفلتند و ايمان نمى آورند.
(40) إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الاَْرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ
ترجمه :
تنها ماييم كه زمين واهلش را به ارث مى بريم و (همه ) به سوى ما باز گردانده مى شوند.
نكته ها
O كليد همه ى بدبختى ها، غفلت است . غفلت از خداوند، غفلت از معاد، غفلت از گناه ، غفلت از توطئه ها، غفلت از محرومان ، غفلت از تاريخ و سنّت هاى آن و غفلت از جوانى و استعدادها وزمينه هاى رشد.
O مشابه اين آيه ، در مواردى از قرآن به چشم مى خورد، از جمله :
الف : (كلّ من عليها فان و يبقى وجه ربّك ذوالجلال و الاكرام )(388) همه ى مردم ، فانى مى شوند و تنها ذات خداوند صاحب جلال و منعم باقى است .
ب : (وللّه ميراث السموات والارض ) (389) ارث آسمان هاو زمين تنها از خداست .
O يكى از نام هاى قيامت (يوم الحسرة ) است . حسرت بر فرصت هاى از دست داده و سرمايه هاى تلف شده .
پيام ها :
1 يكى از وظايف انبيا، انذار است . (وانذرهم )
2 هر كارى مى توانيد، در دنيا انجام دهيد كه در قيامت ، كار از كار گذشته است . (قضى الامر )
3 غفلت زمينه ى كفر است . (فى غفلة و هم لايؤ منون )
4 مرگ در حال غفلت و بى ايمانى ، مايه ى حسرت است . (فى غفلة و هم لايؤ منون )
5 دارايى ها سبب غفلت ، و غفلت سبب كفر است . (فى غفلة و هم لايؤ منون انا نحن نرث الارض )
(41) وَاذْكُرْ فِى الْكِتَبِ إِبْرَ هِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقاً نَّبِيّاً
ترجمه :
و در اين كتاب ، ابراهيم را ياد كن ، كه او پيامبرى راستگو و راست كردار بود.
نكته ها
O كلمه ى ((صِدّيق )) هم به كسى گفته مى شود كه حقّ را بسيار تصديق مى كند و هم به كسى كه تمام گفتار و رفتارش بر اساس صداقت است . هر چه مى گويد عمل مى كند و هر چه عمل مى كند مى گويد.
پيام ها :
1 ياد مردان خدا را زنده نگه داريم . (واذكر)
2 توجّه به كمالات ديگران و تجليل از بزرگان ، يكى از شيوه هاى تربيت است (واذكر )
3 صداقت ، شرط نبوّت است . (صديّقا نبيّا)
4 صداقتى ارزش دارد كه جزء خلق و خوى انسان باشد. (كان صديّقا للّه )
(42) إِذْ قَالَ لاَِبِيهِ يََّاءَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لاَ يَسْمَعُ وَلاَ يُبْصِرُ وَلاَ يُغْنِى عَنكَ شَيْئاً
ترجمه :
آنگاه كه (ابراهيم ) به پدرش گفت : اى پدر! چرا چيزى را مى پرستى كه نمى شنود و نمى بيند و تو را از هيچ چيز بى نياز نمى كند؟
نكته ها
O پدر حضرت ابراهيم ، فوت شده بود و كسى كه در قرآن به عنوان پدر او معرفى شده ، سرپرست او عمويش آزر يا شوهر مادرش بوده است .(390)
در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز مى خوانيم كه پدر حضرت ابراهيم موحّد بود و مراد از ((اءب )) در اينجا عموى اوست .
O در زبان عربى ، كلمه ى ((اءب )) معناى وسيعى دارد و بر معلّم و مربّى و حتّى پدر زن نيز گفته مى شود. در روايات نيز از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: ((اءنا و علىّ ابوا هذه الامّة ))(391) من و علىّ پدران اين امّت هستيم .
پيام ها :
1 مناظرات ابراهيم با عمويش قابل يادآورى و بزرگداشت است . (اذ قال )
2 در نهى از منكر، از نزديكان خود شروع مى كنيم . (يا ابت )
3 نهى از منكر مرز سنّى ندارد. (پسر مى تواند بزرگ خانواده را نهى كند، امّا بايد احترام آنان را حفظ كند.) (يا ابت )
4 هميشه كمال افراد به سن آنها بستگى ندارد؛ گاهى فرزند خانه از بزرگ ترها بهتر مى فهمد. (يا ابت )
5 ارشاد وتبليغ نبايد هميشه عمومى باشد، بلكه گاهى بايد به خود فرد گفته شود. (يا ابت )
6 در نهى از منكر، با ايجاد سؤ ال ، وجدان افراد را به قضاوت گيريم . (لم تعبد)
7 در نهى از منكر، از منكرهاى اعتقادى شروع كنيم . (متاءسفانه ما بيشتر سرگرم منكرهاى اخلاقى و اجتماعى هستيم ) (لم تعبد )
8 راه حقّ را فداى عواطف نكنيم . (لابيه لم تعبد) خويشاوندى نبايد مانع نهى از منكر شود.
9 بت پرستى ، از فرشته پرستى ، انسان پرستى و گاوپرستى بدتر است ، زيرا در آنها بينايى و شنوايى و شعور هست ، ولى در بت نيست . (مالا يسمع ... للّه )
(43) يََّاءَبَتِ إِنِّى قَدْ جَآءَنِى مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَاءْتِكَ فَاتَّبِعْنِى اءَهْدِكَ صِرَ طاً سَوِيّاً
ترجمه :
اى پدر! همانا دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است ؛ بنابراين ، از من پيروى كن تا تو را به راه راست هدايت كنم .
(44) يََّاءَبَتِ لاَ تَعْبُدِ الشَّيْطَا نَ إِنَّ الشَّيْطَا نَ كَانَ لِلرَّحْمَ نِ عَصِيّاً
ترجمه :
اى پدر! بندگى را پرستش مكن كه شيطان نسبت به خداى رحمان عصيانگر است .
نكته ها
O مراد از عبادت شيطان ، همان اطاعت و پيروى از اوست كه انسان را بنده و برده او مى گرداند.
پيام ها :
1 علم ، مسئوليّت آور است . (جائنى من العلم ) ، (فاتّبعنى )
2 علم انبيا نيز محدود است . (من العلم )
3 كسى كه نهى از منكر مى كند بايد خود عالم باشد. (جائنى من العلم ... لاتعبد... )
4 در مواردى ، تجليل از خود لازم است . (قد جاءنى من العلم مالم ياءتك ) للّه
5 ريشه ى شرك ، جهل است . (جاءنى من العلم مالم ياءتك )
6 مردم بايد پيرو عالم باشند. (جاءنى من العلم ... فاتّبعنى )
7 انسان خردسال مى تواند امام بزرگسالان باشد. (فاتّبعنى )
8 پيروى از انبيا قرار گرفتن در راه مستقيم است . (فاتّبعنى اهدك صراطا سويّا)
9 در راه انبيا، افراط و تفريط نيست . (صراطا سويّا )
10 در نهى از منكر، دليل را هم بيان كنيم . (لا تعبد الشيطان ... كان للرحمن عصيّا)
11 ولايت و دوستى شيطان خطرناك است . او كه خدا را معصيت كرده بر سر ما چه خواهد آورد؟ (ان الشيطان كان للرحمن عصيّا ) (خدايى كه سرچشمه ى همه ى رحمت هاست ، عصيانش چقدر قبيح است ؟)
(45) يََّاءَبَتِ إِنِّى اءَخَافُ اءَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَا نِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَا نِ وَلِيّاً
ترجمه :
اى پدر! همانا من مى ترسم كه از جانب خداى رحمان عذابى به تو رسد، و تو براى شيطان دوست و ياور باشى .
پيام ها :
1 در دعوت و تبليغ ، با استفاده از عواطف ، زمينه ى پذيرش را فراهم كنيم . (در اين آيات ، چهار مرتبه (يا ابت ) آمده است )
2 انبيا دلسوز مردمند. (انّى اخاف )
3 انسان به جايى مى رسد كه سرچشمه ى رحمت را به غضب وامى دارد و خداى رحمان را خشمگين مى كند. (عذاب من الرّحمن )
4 اگر بستگان پيامبر نيز منحرف باشند، به عذاب الهى مبتلا مى شوند. (يا ابت انّى اخاف ... عذاب )
5 كسى كه در راه مستقيم قرار نگيرد، در ولايت شيطان قرار مى گيرد. (اهدك صراطاً سويّا ... فتكون للشيطان وليّا )
6 اگر كسى را دوست داريم ، نبايد دشمن او را دوست بداريم . (للرّحمن عصيّا... للشيطان وليّا)
(46) قَالَ اءَرَاغِبٌ اءَنتَ عَنْ ءَالِهَتِى يََّإِبْرَا هِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لاََرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِى مَلِيّاً
ترجمه :
گفت : اى ابراهيم ! آيا از خدايان من بيزارى ؟ اگر از (اين روش ) دست برندارى قطعاً تو را سنگسار خواهم كرد و (اكنون ) براى مدّتى طولانى از من دور شو.
نكته ها
O كلمه ى ((مَليّا)) از ((اِملاء))، به معناى مهلت دادن طولانى است .
پيام ها :
1 گاهى بايد عقايد خود را مخفى كرد. (گويا ابراهيم تا آن لحظه عقايد خود را حتّى از عموى خود مخفى داشته است . زيرا عمو با تعجّب با او سخن گفت .) (اءراغب )
2 اين آيه ، مايه ى دلدارى پيامبر است كه اگر ابولهب ، عموى تو كافر است ، عموى ابراهيم نيز كافر بود. (قال اءراغبٌ اءنت )
3 انسان به جايى مى رسد كه حرف حقّ برايش تلخ و سبب تعجّب است . (اءراغبٌ اءنت )
4 نپذيرفتن سخن حقّ، از كوچك تر از خود، نشانه ى تكبّر است . (اءراغبٌ اءنت للّه )
5 كسى كه يك خداى با شعور را نپذيرد، چند خداى بى شعور را خواهد پذيرفت . (آلِهتى )
6 حقّگويى و مبارزه با سنت هاى باطل ، آوراگى و محروميّت به دنبال دارد. (لارجمنّك واهجرنى مَليّا )
(47) قَالَ سَلَمٌ عَلَيْكَ سَاءَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّى إِنَّهُ كَانَ بِى حَفِيّاً
ترجمه :
(ابراهيم از او جدا شد و) گفت : سلام بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى خواهم ، زيرا او همواره نسبت به من بسيار مهربان بوده است .
نكته ها
O كلمه ى ((حَفىّ)) به كسى گفته مى شود كه كمال نيكى و گرامى داشت را در حقّ ديگرى دارد(392) و گاهى به معناى عالم است .
O در اين آيات ، روحيّات مؤ من و كافر در گفتگوها به خوبى به چشم مى خورد:
الف : ابراهيم عاطفى حرف مى زند و عمويش با خشونت ، ابراهيم چهار بار مى گويد: ((يا اءبتِ)) ولى عموى بت پرستش حتّى يك بار نگفت : ((يا بنىّ))
ب : ابراهيم با استدلال حرف مى زند، امّا آزر بى دليل سخن مى گويد. ابراهيم مى گويد: ((لِمَ تعبد ما لا يسمع )) عمو مى گويد: ((آلهتى ))
ج : ابراهيم ، دلسوزانه حرف مى زند، امّا آزر با تهديد جواب مى دهد.
د: ابراهيم ، سلام مى كند، امّا آزر دستور فاصله گرفتن مى دهد. ((واهجرنى ))
كم مباش از درخت سايه فكن
هر كه سنگت زند ثمر بخشش

O استغفار حضرت ابراهيم ، براى عموى بت پرستش به خاطر آن بود كه احتمال هدايت شدن اورا مى داد. (ساءستغفرلك ) ولى همين كه از هدايت عمو ماءيوس شد، از او برائت جست . قرآن مى فرمايد: (وما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها ايّاه فلما تبين له انّه عدوّ لله تبرء منه ) (393)
پيام ها :
1 مردان خدا در برابر تهديد وتحقير ديگران ، صبور ودريا دلند. (قال سلامٌعليك )
2 سعى كنيم آتش خشم ديگران را با سخنان زيبا و آرام بخش ، خاموش كنيم . (لارجمنّك ... قال سلامٌ عليك )
3 استغفار انبيا و اوليا، آثار خاصّى دارد. (و گرنه وعده ى استغفار نقش مهمى ندارد.) (ساستغفر لك )
4 قبول عذرخواهى ، از شئون ربوبيّت است . (ساستغفر لك ربّى )
5 براى استغفار، زمان هاى خاصى اولويّت دارد. (ساستغفر ) يعنى در زمان مناسب دعا خواهم كرد.
6 از آداب دعا توجّه به ربوبيّت خداوند است . (ربّى )
7 در برابر تهديدهاى مخالفان ، به ياد الطاف خدا باشيم . (انّه كان بى حفيّا )

next page

fehrest page

back page