تفسير نور
(جلد هشتم)

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى

- ۸ -


2 هر مخلوقى در سيطره ى خالق است . (لذهب كلّ اله بما خلق )
3 تعدّد مديريّت ، مانع موفّقيّت است . (لذهب كلّ اله بما خلق )
4 نظام هماهنگ و سامان يافته ، نشانه يكتايى خداوند است . (اذا لذهب كلّ اله )
5 داشتن فرزند وشريك ، نشانه ى نياز ومحدوديّت است ، و لازمه محدوديّت ، برترى جويى است . (لذهب لعلا)
6 تضاد ميان قدرت ها، عامل فساد وناپايدارى است . (لعلا بعضهم على بعض )
7 هر گاه تصورات غلط و انحرافى ديگران را بازگو كرديم ، براى پاكسازى روح خود و ديگران خداوند را تسبيح كنيم . (سبحان اللّه عمّا يصفون )
8 خدا را از همه ى انحراف ها و خرافه ها دور و منزّه بدانيم . (عمّا يَصفون )
(92) عَلِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَدَةِ فَتَعَلَى عَمَّا يُشْرِكُونَ 
ترجمه :
(اوست كه ) به غيب و شهود (نهان و آشكار) آگاه است ؛ پس از هر چيزى كه براى او شريك مى گيرند برتر است .
(93) قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى مَا يُوعَدُونَ 
ترجمه :
بگو: پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب ) كه به آنان وعده داده شده (مى خواهى ) به من نشان دهى .
(94) رَبِّ فَلاَ تَجْعَلْنِى فِى الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ 
ترجمه :
پس پروردگارا! مرا در ميان قوم ستمگر قرار مده .
نكته ها : 
O امام صادق عليه السلام درباره ى جمله ((عالم الغيب و الشهادة )) فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد.(106)
پيام ها : 
1 علم خداوند به همه چيز، رمز بى نيازى او از شريك است . (ما كان معه من اله ... عالم الغيب )
2 علم خداوند نسبت به غيب و شهود يكسان است . (عالم الغيب و الشهادة )
3 آگاهى به غيب مهم تر و مسائل غيبى بيشتر است . (در تمام قرآن ، كلمه ى غيب قبل از شهادت آمده است ). (عالم الغيب و الشهادة )
4 پيامبر صلى الله عليه و آله امين وحى است . حتّى كلمه ى ((قل )) را نقل مى كند.
5 حضور در ميان ظالمان ، خطر گرفتارى به عذاب هاى الهى را در پى دارد. (فى القوم الظالمين )
(95) وَإِنَّا عَلَى اءَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَدِرُونَ 
ترجمه :
و بدون شك ما مى توانيم آنچه را به آنان وعده مى دهيم به تو نشان دهيم .
نكته ها : 
O خداوند در اين آيه پيامبرش را دلدارى داده است كه قدرت دارد گمراهان و كافران را عذاب كند امّا به دلايلى عذاب آنان را به تاءخير مى اندازد از جمله :
الف : به آنان مهلت مى دهد تا توبه كنند.
ب : با آنان اتمام حجّت كند.
ج : در آينده افراد مؤ منى از نسل آنان به وجود مى آيد.
د: به خاطر وجود پيامبر صلى الله عليه و آله كه مايه ى رحمت و بركت است .
پيام ها : 
1 تاءخير عذاب ، نشانه ى ناتوانى خداوند نيست . (لقادرون )
2 از اينكه عاقبت كفّار را به چشم خود نمى بينيد، در قدرت خداوند شك نكنيد. (نريك ما نعدهم لقارون )
(96) اِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ اءَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ اءَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ 
ترجمه :
(اى پيامبر!) بدى را به بهترين روش دفع كن . (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش ) ما به آنچه مخالفان توصيف مى كنند آگاه تريم . (مى دانيم كه مشركان مرا به گرفتن فرزند وشريك وتو را به سحر وجادو توصيف مى كنند)
(97) وَقُل رَّبِّ اءَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَتِ الشَّيَطِينِ (98) وَاءَعُوذُ بِكَ رَبِّ اءَن يَحْضُرُونِ 
ترجمه :
و بگو: پروردگارا! من از وسوسه هاى شيطان ها به تو پناه مى برم . و پناه مى برم به تو اى پروردگار! از اين كه آنان نزد من حاضر شوند.
پيام ها : 
1 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تحت تربيت خداوند و ماءمور برخورد به بهترين شيوه با بدى هاى دشمنان است . (اِدفع بالّتى هِىَ اَحسن )
2 بدى را مى توان با بدى پاسخ داد ولى اين ، براى رهبر شايسته نيست . (ادفع بالّتى هىَ اَحسن )
3 ايمان ما به علم خداوند، عامل صبر وحلم در ماست . (نحن اعلم )
4 پناه دادن از شئون ربوبيّت است . (ربّ اَعوذبك )
5 پيامبران نيز بايد به خدا پناه ببرند. (قل ربّ اَعوذبك )
6 پناه بردن به خداوند بايد مكرر و جدى باشد. (تكرار ((اعوذ)))
7 تنها پناهگاه مطمئن خداست . (بك )
8 يكى از راه هاى نفوذ شيطان ، اشاره ها و وسوسه هاى او نسبت به برخوردهاى بد ما با ديگران است . (هَمزات )
9 شياطين ، متعدّد و وسوسه هاى آنان نيز گوناگون است . (هَمَزات الشياطين )
10 شيطان ها در انبيا نيز طمع دارند. (هَمَزات الشياطين )
11 بالاتر از وسوسه ، حضور شيطان هاست . (اَن يَحضُرون )
12 حضور افراد فاسد ومفسد در جامعه ، مقدّمه فساد ديگران است . (يَحضُرون )
(99) حَتَّى إِذَا جَآءَ اءَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ 
ترجمه :
(آنها همچنان به توصيف هاى ناروا و كردارهاى زشت خود ادامه مى دهند) تا زمانى كه مرگ به سراغ يكى از آنان آيد، مى گويد: پروردگارا! مرا بازگردان .
(100) لَعَلِّى اءَعْمَلُ صَلِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَمِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
ترجمه :
شايد در آنچه از خود به جاى گذاشته ام (از مال و...) كار نيكى انجام دهم . (به او گفته مى شود:) هرگز. اين گفته سخنى است كه (به ظاهر) مى گويد (ولى اگر برگردد، به آن عمل نمى كند) و در پى آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
پيام ها : 
1 غرور و غفلت براى گروهى دائمى است . (حتّى اذا)
2 منحرفان روزى بيدار خواهند شد و تقاضاى بازگشت به دنيا خواهند كرد، امّا آن تقاضا نشدنى است . (ربّ ارجعون )
3 ضايع كردن عمر وفرصت ، سبب حسرت در هنگام مرگ است . (ربّ ارجعون )
4 تقاضاى بازگشت از سوى كفّار جدى است ولى قول آنان در مورد صالح شدن مشكوك است . (لعلّى اعمل )
5 عمل صالح ، زاد و توشه ى بعد از مرگ است . (ارجعون لعلّى اعمل صالحا)
6 كسانى كه مُكنت و امكاناتى دارند، بايد بيشتر عمل صالح انجام دهند. (اعمل صالحا فيما تركت )
اى كه دستت مى رسد كارى بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
7 دنيا مزرعه ى آخرت است . (اعمل صالحا فيما تركت )
8 اقرار كافران به اشتباه ، تنها با زبان است و پشتوانه ى قلبى ندارد. (انّها كلمة هوقائلها)
(101) فَإِذَا نُفِخَ فِى الصُّورِ فَلاَ اءَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلاَ يَتَسَآءَلُونَ (102) فَمَن ثَقُلَتْ مَوَزِينُهُ فَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
ترجمه :
پس آن گاه كه در صور دميده شود، در آن روز نه ميانشان خويشاوندى است و نه (از حال يكديگر) سؤ ال مى كنند. پس كسانى كه كفّه ى اعمالشان سنگين باشد، ايشان همان رستگارانند.
(103) وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَزِينُهُ فَاءُوْلََّئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوَّاْ اءَنفُسَهُمْ فِى جَهَنَّمَ خَ لِدُونَ 
ترجمه :
و كسانى كه كفّه ى اعمالشان سبك باشد، پس آنان كسانى هستند كه سرمايه ى وجود خود را از دست داده اند و هميشه در جهنّم مى مانند.
نكته ها : 
O سؤ ال : در بعضى آيات آمده است كه در قيامت مردم از يكديگر سؤ ال مى كنند، (واَقبل بعضهم على بعض ‍ يَتسائلون )(107) و يا اهل بهشت از دوزخيان مى پرسند: چه چيز باعث شد كه شما به دوزخ در آييد؟ (ما سَلكَكم فى سقر)(108) پس ‍ چرا در آيه ى مورد بحث مى فرمايد: مردم از يكديگر سؤ ال نمى كنند (و لا يتسائلون ) دليل اين تفاوت چيست ؟
پاسخ : اين دو مطلب با هم منافاتى ندارند؛ در مورد اوّل كه مى فرمايد: ((مردم از همديگر سؤ ال مى كنند)) اين مربوط به پس از رسيدگى به حساب و كتاب است و درباره ى اهل بهشت و دوزخ است كه مطالبى از يكديگر مى پرسند، ولى آيه ى مورد بحث درباره ى آغاز قيامت و زمان حساب و مرحله ى پيش از ورود مردم به بهشت يا دوزخ است كه مى فرمايد: از يكديگر سؤ ال نمى كنند.(109)
پيام ها : 
1 آغاز رستاخيز با نفخ صور است . (فاذا نفخ ... فلا انساب )
2 در قيامت ، اسناد افتخار دنيوى محو مى شود. (فلا انساب بينهم )
3 همه ى عمل هاى دنيوى حساب و كتاب دارند. (فمَن ثَقُلت و مَن خَفّت )
4 براى هر كارى ميزانى است . (مَوازينه )
5 بزرگ ترين خسارت انسان ، هدر دادن عمر و استعدادهاى خويش است . (خسروا انفسهم )
6 رستگاران ، كسانى هستند كه براى قيامت ذخايرى داشته باشند. (هم المفلحون )
(104) تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَلِحُونَ 
ترجمه :
آتش ، صورت آنها را مى سوزاند و آنان در دوزخ چهره اى (زشت و) عبوس دارند. (با لب هايى وارونه و دندان هايى آشكار).
(105) اءَلَمْ تَكُنْ ءَايَتِى تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ 
ترجمه :
(به آنان گفته مى شود:) آيا آيات من بر شما خوانده نمى شد، پس آنها را دروغ مى شمرديد؟
نكته ها : 
O كلمه ى ((لفح )) به معناى سوزاندن چهره و كلمه ى ((كلح )) به معناى برگشتن لب و آشكار شدن دندان هاست .
پيام ها : 
1 آتش هر لحظه و پيوسته صورت هاى دوزخيان را مى سوزاند. (((تَلفَح )) فعل مضارع و رمز استمرار است )
2 كفّار در دوزخ ، هم عذاب جسمى دارند، (تَلفَح وجوههم )و هم توبيخ و عذاب روحى . (اءلم تكن ...)
3 تغيير صورت توسّط آتش ، مايه ى تحقير گنهكاران مى گردد. (كالِحون )
4 عذاب خداوند بعد از اتمام حجّت است . (تَلفح وجوههم ... اءلم تكن آياتى تُتلى )
5 اصرار بر تكذيب ، اساسى ترين رمز رفتن به دوزخ است . (فكنتم بها تكذّبون )
(106) قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْماً ضَآلِّينَ 
ترجمه :
گويند: پروردگارا! شقاوت (وبدبختى ) ما بر ما چيره شد وگروهى گمراه بوديم .
(107) رَبَّنَآ اءَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَلِمُونَ 
ترجمه :
پروردگارا! ما را از دوزخ بيرون آور، اگر بار ديگر (به كفر و گناه ) بازگشتيم قطعا ستمگريم .
(108) قَالَ اخْسَئُواْ فِيهَا وَلاَ تُكَلِّمُونِ 
ترجمه :
(خداوند به آنان ) گويد: دور شويد ودر آتش گم شويد و با من سخن مگوييد.
نكته ها : 
O كلمه ى ((خساء)) به معناى دور شدن همراه با توهين است كه به سگ گفته مى شود.
O پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: با كسى كه شراب مى نوشد ننشينيد كه آنان سگان دوزخند. سپس اين آيه را تلاوت فرمودند:(110) (قال اخسئوا فيها...)
O در حديثى آمده كه صورت دوزخيان بعد از شنيدن ((اخسئوا)) به صورت قطعه گوشتى در مى آيد كه تنها نفس ‍ مى كشد.(111)
O امام صادق عليه السلام فرمود: دوزخيان به خاطر اعمالشان شقاوت مند شدند.(112)
پيام ها : 
1 وجدان ها در قيامت بيدار مى شوند و مجرمان به گناهان خود ذليلانه اعتراف مى كنند. (غَلَبت علينا شِقوتنا)
2 دورى از راه انبيا، مايه ى شقاوت وبدبختى است . (آياتى تُتلى ، غَلَبت علينا شِقوتنا)
3 خداوند در قيامت با كوبنده ترين كلمات ، با كفّار سخن مى گويد.
(اخسئوا فيها و لاتكلّمون )

(109) إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِى يَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَاءَنتَ خَيْرُ الرَّ حِمِينَ
ترجمه :
(آيا شما فراموش كرديد كه ) گروهى از بندگان من مى گفتند: پروردگارا! ايمان آورديم ، پس ما را ببخش و بر ما رحم كن و تو بهترين رحم كنندگانى .
پيام ها : 
1 خداوند، زخم زبان منحرفين به مؤ منين را بى پاسخ نمى گذارد. (انّه كان ...)
2 دعا به درگاه خداوند در دنيا مفيد است ، (كان فريق من عبادى يقولون ربّنا...)ولى دعا و التماس در قيامت مفيد نيست . (ربّنا اخرجنا... قال اخسئوا)
3 بندگان خداوند همواره از كاستى هاى خود بيمناك بوده و استغفار مى كنند. (كان ... يقولون ربّنا...)
4 ايمان مقدّمه ى مغفرت و مغفرت ، مقدّمه ى دريافت رحمت الهى است . (آمنّا فاغفرلنا وارحمنا)
5 سرچشمه ى مهربانى ها خداست . (و انت خيرالرّاحمين )
6 از آداب دعا، تجليل از خداوند است . (و انت خيرالرّاحمين )
(110) فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيّاً حَتَّى اءَنسَوْكُمْ ذِكْرِى وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ 
ترجمه :
(امّا) شما آنان را به مسخره گرفتيد تا آن كه (با اين كار) ياد مرا از خاطرتان بردند و شما به آنان مى خنديديد.
نكته ها : 
O بين ((سُخريّا)) و ((سِخريّا)) تفاوت بسيارى است . اگر در جامعه روابط انسان ها بر اساس همدلى ، تعاون و خدمت باشد و همه ى افراد از هنر و ابتكار يكديگر بهره مند شوند، جامعه رشد مى يابد، تقويت مى شود و همه ى كارها سامان مى يابد كه آيه ى شريفه ى (ليتّخذ بعضهم بعضا سُخريّا)(113) اين پيام را دارد. امّا اگر روابط افراد بر اساس تحقير، تضعيف و دشنام و دلسردى باشد، چنين جامعه اى فراموشى خدا و سقوط را در پى خواهد داشت و آيه ى مورد بحث اين معنا را بازگو مى كند. (فاتّخذتموهم سخريّا)
O اينكه مؤ منين وسيله ى غفلت كفّارقلمداد شده اند، (انسوكم ذكرى ) شايد به خاطر آن باشد كه اگر مؤ منين نبودند، حقيقت حقّ ستيزى آنان آشكار نمى شد.(114)
پيام ها : 
1 كيفر توهين كردن ، توهين شدن است . (خداوند از مؤ منين حمايت مى كند و اهانت به آنان را پاسخ مى دهد) (فاتّخذتموهم سخريّا اخسئوا فيها)
2 بى اعتنايى به مراسم دعا ونيايش بندگان خدا، بى اعتنايى خدا را به دنبال دارد. (سخريّا ولا تكلّمون )
3 مؤ منين همواره در معرض تمسخر كفّار هستند. (و كنتم منهم تضحكون )
4 كيفر مسخره كردن مؤ منان ، فراموش كردن ياد خداست . (انسوكم ذكرى )
5 خنده ى تحقيرآميز از گناهان كبيره است .(115) (و كنتم منهم تضحكون ) (حساب خنده هاى معمولى از خنده هاى مستكبرانه جداست )
(111) إِنِّى جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوَّاْ اءَنَّهُمْ هُمُ الْفَآئِزُونَ 
ترجمه :
من امروز به خاطر آن كه (مؤ منان در برابر تمسخر و خنده ى شما) صبر كردند، به آنان پاداش دادم كه ايشانند رستگاران .
(112) قَلَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِى الاَْرْضِ عَدَدَ سِنِينَ (113) قَالُواْ لَبِثْنَا يَوْماً اءَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعَآدِّينَ
ترجمه :
(خداوند) از آنان مى پرسد: شما در زمين چقدر مانديد؟ مى گويند: يك روز يا بخشى از يك روز، پس از شمارگران بپرس .
(114) قَلَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلا قَلِيلاً لَّوْ اءَنَّكُمْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ 
ترجمه :
مى گويد: اگر آگاهى داشتيد مى دانستيد كه جز اندكى درنگ نكرده ايد.
نكته ها : 
O كلمه ((فوز)) به معناى رسيدن به مقصود است .
O در قيامت از مردم سؤ ال مى شود: شما چه مدّتى در دنيا اقامت داشتيد؟ ((كم لبثتم )) اين سؤ ال چندين بار در قرآن مطرح شده وهركس طبق پندار خود پاسخى مى دهد از جمله :
# ما به مقدار ساعتى از يك روز، در دنيا مانديم . (ساعة من نهار) (116)
# يك شامگاه ، يا يك صبح . (عشيّة اوضحاها)(117)
# يك روز يا قسمتى از يك روز. (يوما او بعض يوم )(118)
O ممكن است مراد از ((كم لبثتم فى الارض )) مدّت توقّف در قبر و عالم برزخ باشد.
پيام ها : 
1 پاداش صابران ، از طرف خود خداوند است . (اِنّى جزيتهم ) (صبر در برابر اذيّت ها، نيش ها و تمسخرها پاداش بزرگى دارد)
2 رستگارى در سايه ى استقامت است . (اَنّهم هم الفائزون )
3 در قيامت تنها گروه رستگار صابرانند.(119) (اَنّهم هم الفائزون )
صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند
بر اثر صبر نوبت ظفر آيد.
4 حسرت بزرگ آن است كه انسان براى لذّت و راحتى چند روزه ، دوزخ و عذاب هميشگى را خريدارى كند. (لبثنا يوما)
5 به مهلت روزگار مغرور نشويد، كه مدّتى بسيار اندك است . (يَوما اوبعض يوم )
6 همه ى عمر دنيا نسبت به ابديّت اندك است . (يوما او بَعض يوم )
7 برخى از فرشتگان ، ماءمور شمارش و آمار ايّام هستند. (فسئل العادّين )
(115) اءَفَحَسِبْتُمْ اءَنَّمَا خَلَقْنَكُمْ عَبَثاً وَاءَنَّكُمْ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ 
ترجمه :
پس آيا گمان مى كنيد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم ، و شما به سوى ما بازگردانده نمى شويد؟
نكته ها : 
O قرآن براى آفرينش انسان اهدافى را بيان كرده است از جمله :
1 عبادت . (و ما خلقت الجنّ والانس الاّ ليعبدون )(120) من جن و انس را نيافريدم جز براى اين كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).
2 آزمايش . (خَلَق الموت والحياة ليَبلوكم ايّكم احسن عملا)(121) (خداوند) مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد، كه كدام يك از شما بهتر عمل مى كنيد.
3 براى دريافت رحمت الهى . (الاّ مَن رحم ربّك و لذلك خلقهم ) (122) مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند و(خداوند) براى همين (رحمت ) مردم را آفريد.
O حضرت على عليه السلام فرمود: ((رحم اللّه امرء عرف قدره )) خداوند رحمت كند كسى را كه ارزش و اعتبار خود را بشناسد.(123) و بداند از كجا آمده ، اكنون در كجاست وسپس به كجا مى رود.
O امام حسين عليه السلام فرمود: ((انّ اللّه ما خلق العباد الاّ ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه )) خداوند متعال بندگانش را نيافريده است مگر براى اين كه او را بشناسند، آن گاه كه او را شناختند، عبادتش كنند و چون خدا را عبادت كردند، با پرستش و عبادت او از پرستش غير او بى نياز شوند.(124)
O حضرت على عليه السلام فرمود: ((الدّنيا خُلقت لغيرها ولم تخلق لنفسها))(125) دنيا براى ديگرى آفريده شده و براى خود آفريده نشده است . (دنيا وسيله اى است براى رسيدن به آخرت )
آرى ، كسانى كه همه ى هدف هاى خود را در درون دنيا جستجو مى كنند، زمين گرا و زمين گير مى شوند. چنانكه در آيه ى 176 سوره اعراف آمده است : (اخلد الى الارض )
هر دم از عمر گرامى هست گنج بى بدل
مى رود گنجى چنين هرلحظه بر باد آه آه
پيام ها : 
1 آفرينش انسان ، هدفدار است . (اءفحسبتم انّما خلقناكم عبثا)
2 همه ى محاسبات انسان ، واقع بينانه نيست . (اءفحَسِبتم )
3 در كار خداوند عبث و بيهودگى راه ندارد. (اءفحَسِبتم ... عَبَثا)
4 زندگى دنيا بدون آخرت ، بيهوده ولغو است . (عَبَثا)
5 انسان مسئول و متعهّد است . (بايد خود را براى پاسخ گويى در قيامت آماده كنيم ). (اءفحسبتم ... لا ترجعون )
6 هدف آفرينش انسان ، در اين جهان خلاصه نمى شود. (اءفحسبتم ...لاترجعون )
(116) فَتَعَلَى اللّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لاَ إِلَهَ إِلا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ 
ترجمه :
پس برتر است خداوندى كه فرمانرواى حقّ است (از اين كه شما را بيهوده آفريده باشد) خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است .
(117) وَمَن يَدْعُ مَعَ اللّهِ إِلَهاً ءَاخَرَ لاَ بُرْهَنَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَفِرُونَ
ترجمه :
و هر كس با خداوند، معبود ديگرى بخواند، هيچ برهانى بر كار خود ندارد، پس قطعا حساب او نزد پروردگارش خواهد بود، قطعا كافران رستگار نمى شوند.
(118) وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَاءَنتَ خَيْرُ الرَّ حِمِينَ 
ترجمه :
و بگو: پروردگارا! بيامرز و رحم كن كه تو بهترين رحم كنندگانى .
نكته ها : 
O در اوّل اين سوره ، ذيل آيه ى يك ، گروهى از رستگاران را ذكر كرديم ، در پايان سوره با توجّه به جمله ى ((لا يفلح )) گروهى از زيانكاران را نيز يادآور مى شويم :
# ستمگران . (لا يفلح الظالمون )(126)
# گنهكاران . (لا يفلح المجرمون )(127)
# جادوگران . (لا يفلح الساحرون )(128)
# كافران . (لا يفلح الكافرون )(129)
# آنها كه به خداوند دروغ مى بندند. (انّ الّذين يفترون على اللّه الكذب لا يفلحون )(130)
پيام ها : 
1 خداوند، كار عبث و بيهوده نمى كند. (فتعالى اللّه )
2 حكومت حقّ، از آن خداست . (الملك الحقّ)
3 هستى ، تحت تربيت و مديريّت الهى است . (ربّ العرش )و در جاى ديگر مى خوانيم : (ربّ الناس )، (ربّ العالمين ) و (ربّ كلّ شى ء)
4 شرك ، هر چه باشد محكوم است . (يدع مع اللّه الها)
5 مشرك منطق ندارد. (لا برهان له )(عقائد و رفتار انسان بايد بر اساس دليل و برهان باشد)
6 پيامبر معصوم نيز به رحمت و مغفرت خداوند نياز دارد. (قل ربّ اغفر وارحم )
7 در دعا، ستايش از خدا را فراموش نكنيم . (ربّ اغفر وارحم و انت خيرالرّاحمين )
((الحمدللّه ربّ العالمين ))
سيماى سوره ى نور 
اين سوره شصت و چهار آيه دارد و در مدينه نازل شده است .
علّت نام گذارى اين سوره به ((نور))، آيه ى سى وپنج است كه در آن خداوند به عنوانِ نور آسمان ها و زمين معرّفى شده است .
از آنجا كه در اين سوره سفارش هاى بسيار در مورد رعايت عفّت و پاكدامنى توسط عموم مؤ منان و خصوصا زنان صورت گرفته ، در روايات نسبت به آموزش و قرائت اين سوره توسط زنان تاءكيدات بسيار آمده است .
احكام مجازات مردان و زنان زناكار و كسانى كه به زنان پاكدامن تهمت زنا بزنند، همچنين ماجراى معروفِ ((اِفك ))، حكم حجاب و رعايت پاكدامنى براى جلوگيرى از انحرافات ، موضوعاتى است كه اين سوره به آنها مى پردازد.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
(1) سُورَةٌ اءَنزَلْنَهَا وَفَرَضْنَهَا وَاءَنزَلْنَا فِيهَآ ءَايَتٍ بَيِّنَتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 
ترجمه :
(اين ) سوره اى است كه آن را نازل كرديم و (عمل به ) آن را واجب نموديم و در آن آياتى روشن فرستاديم . باشد تا شما متذكّر شويد.
نكته ها : 
O در اين آيه سه نشانه از عظمت سوره نور آمده است :
الف : كلمه ى ((سورة )) در اوّل آن نشانه ى عظمت است .
ب : تنوين كلمه ((سورةٌ)) كه براى عظمت است .
ج : كلمه ى ((انزلنا)) دوبار در يك آيه مطرح شده است .
پيام ها : 
1 كلمه ى ((سوره )) يك نام گذارى از طرف خداوند براى مجموعه آياتى از قرآن است . (سورة ... انزلنا فيها آيات )
2 احكام بايد به دستور خداوند واجب شود. (فرضناها)
3 قرآن ، قانون اساسى و آيين نامه ى الزامى و اجرايى دين است . (فرضناها)
4 قرآن ، كتابى است كه آيات آن ، روشن وقابل فهم است . (فيها آيات بينات )(گرچه درك قسمتى از آياتش نيازمند دقّت وتحقيق وتفسير است )
5 انسان به پند و تذكّر نيازمند است . (لعلّكم تذكّرون )
6 معارف قرآن در فطرت انسان ريشه دارد و با تذكّر پرده ى غفلت برداشته مى شود. (تذكّرون )
(2) اَلزَّانِيَةُ وَالزَّانِى فَاجْلِدُواْ كُلَّ وَحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَاءْخُذْكُم بِهِمَا رَاءْفَةٌ فِى دِينِ اللّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد در اجراى دين خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزى نشويد و بايد هنگام كيفر آن دو، گروهى از مؤ منين حاضر و ناظر باشند.
نكته ها : 
O احكام زنا بر اساس شرايط افراد متفاوت است ، در اين آيه فقط به يك صورت اشاره شده كه اگر مرد يا زن مجردى زنا كند، صد تازيانه مى خورد، ولى اگر كسى با داشتن همسر، مرتكب زنا شود، رجم و سنگسار مى گردد. چنانكه اگر همسر دارد ولى به او دسترسى ندارد (مثلاً همسرش در زندان است ،) و در اين صورت مرتكب زنا شود، حكم سنگسار به تازيانه و شلاق تبديل مى شود.
O قرآن ، زنا را كارى زشت مى داند و از آن نهى مى كند. (و لاتقربوا الزّنا)(131) ترك زنا را نشانه ى بندگان راستين خداوند مى شمرد. (و عبادالرحمن ... و لايزنون )(132) و دورى از اين گناه را شرط بيعت با پيامبر مى داند. (اذا جائك ... و لا يزنين )(133)
مفاسد زنا در روايات  
O برخى از مفاسد زنا، در يكى از سخنان حضرت رضا عليه السلام عنوان شده ، از جمله :
1 ارتكاب قتل به وسيله ى سقط جنين .
2 بر هم خوردن نظام خانوادگى و خويشاوندى .
3 ترك تربيت فرزندان .
4 از بين رفتن موازين ارث .(134)
# على عليه السلام ترك زنا را مايه ى استحكام خانواده وترك لواط را عامل حفظ نسل مى داند.(135)
# پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: زنا داراى زيان هاى دنيوى و اُخروى است :
امّا در دنيا: از بين رفتن نورانيّت و زيبايى انسان ، مرگ زودرس و قطع روزى .
امّا در آخرت : درماندگى ، هنگام حساب قيامت ؛ غضب الهى و جهنّم هميشگى .(136)
# از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است : هر گاه زنا زياد شود، مرگ ناگهانى هم زياد مى شود.(137)
# زنا نكنيد، تا همسران شما نيز به زنا آلوده نشوند. هر كه به ناموس ديگران تجاوز كند، به ناموسش تجاوز خواهد شد. همان گونه كه با ديگران رفتار كنيد، با شما رفتار خواهد شد.(138)
از مكافات عمل غافل مشو
گندم از گندم برويد جو ز جو
# چهار چيز است كه هر يكى از آنها در هر خانه اى باشد آن خانه ، ويرانه است و بركت ندارد: 1 خيانت . 2 دزدى . 3 شرابخوارى . 4 زنا.(139)
# زنا، از بزرگ ترين گناهان كبيره است .(140)
# امام صادق عليه السلام فرمود: هر گاه مردم مرتكب چهار گناه شوند، به چهار بلا گرفتار شوند:
1 زمانى كه زنا رواج يابد، زلزله خواهد آمد.
2 هر گاه مردم زكات نپردازند، چهار پايان به هلاكت مى رسند.
3 هرگاه قضاوت مسئولان قضايى ، ظالمانه باشد، باران نخواهد باريد.
4 زمانى كه پيمان شكنى شود، مشركان بر مسلمانان غلبه خواهند كرد.(141)
پيام ها : 
1 آزادى جنسى و روابط نامشروع ، ممنوع است . (الزّانية ... فاجلدوا...)
2 نقش زنان در ايجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات زنا، از مردان بيشتر است ، بر خلاف دزدى كه نقش مردان بيشتر است . به همين دليل كلمه زانيه قبل از كلمه زانى آمده است . (الزّانية و الزّانى )

next page

fehrest page

back page