زيارات ائمه و اوليا در مكتب اهل بيت عليهم السلام

عباسعلي اختري

- ۳ -


مومن دين خود را از خدا گرفته

حضرت علي ( عليه السلام ) در روايتي اسلام را تعريف و تبيين مي كند و در ضمن آن مي فرمايد :

« البته مؤمن دين خود را با رأي و ميل خود انتخاب نكرده ، و ليكن از طرف پروردگارش به او رسيده و دريافت كرده است . مؤمن اهل يقين است و يقين او در عملش ديده مي شود . و كافر ، دستورهاي دين را انكار مي كند ، و انكار عملي او در عملش ديده مي شود ؛ پس قسم به خدايي كه جانم در دست اوست ، آن ها امر دين خود را نشناختند ، پس انكار كافران و منافقان را به واسطه اعمال زشت و آلوده شان بيازماييد و بشناسيد . » 1

هشدار حضرت زهرا ( عليه السلام ) براي بازي گرفتن دين

يگانه دختر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه حتي يك روز خوش و سلامت پس از پدرش به خود نديد ، وقتي بيماري اش شدت يافت ( همان بيماري كه با آن به شهادت رسيد ) عده اي از زن هاي مهاجر و انصار به عيادت او رفتند و عرض كردند :

« بيماري ات به كجا رسيده و چگونه است ؟

آن حضرت در پاسخ ، ابتدا حمد و ثناي خداي را بجاي آورد و بعد فرمود : حالم اينگونه است كه از دنياي شما بيزارم ، نسبت به مردان شما خشمگينم ، آن ها را دور افكندم و از خود طرد كردم بعد از آن كه آن ها را آزمودم و بغضشان را دارم بعد از آن كه امتحانشان كردم . چقدر قبيح و زشت شد كارشان ، شمشيرهايي كه براي اسلام تيز بود ، كند شد و نيزه ها شكسته شد ، بعد از آن همه جديت و جهاد براي دين ، آن را به بازي گرفتند . دين را با حجت پذيرفتند و بدون حجت كنار گذاشتند . گويا شمشير بر سنگ مي زنند . آراي فاسد و مفاخر غير اسلامي را پيش كشيدند ، در خواسته ها دچار لغزش شدند و بد جزايي براي خود از پيش فراهم ساختند كه خدا بر آن ها غضب نمود و در عذاب خدا جاويدانند و . . . » 2

اين روايت را بزرگان صدر اسلام نقل كرده اند . و اين سخن همان فاطمه است كه پيغمبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) درباره اش مكرر فرموده :

« خدا غضب مي كند به خاطر غضب فاطمه و خشنود مي شود به خاطر خشنودي فاطمه . هر كس فاطمه را اذيت كند ، مرا اذيت كرده و هر كه مرا اذيت كند ، خدا را اذيت كرده است . »

مسأله غدير خم را بيش از پنجاه نفر از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب هاي خود نوشته اند كه در آن روز رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) را به جانشيني خود منصوب كرد . و هم آن حضرت طبق ده ها و صدها روايت اعلام فرمود كه بعد از من دوازده نفر بر امت امام هستند تا قيامت فرا رسد . و كثيري از آن ها كه زيارت را شرك مي خوانند ( ! ! ) همه آن ها را كنار گذاشتند !

حال شما قضاوت كنيد ، چه كسي دين را به شوخي و بازي گرفته است ؟ عده اي تمام آيات مربوط به ولايت و امامت علي و اهل بيت ( عليهم السلام ) را توجيه مي كنند و براي فريب مردم مطابق ميل خود معني كرده ، همه توضيحات اهل بيت را ردّ مي كنند . اما آيا در روز قيامت و بعد از مرگ هم ميتوانند مثل اين دنيا توجيه كنند ؟ .

آداب زيارت اهل قبور

يكي از همين نويسندگان ، بدون دليل و از پيش خود مي گويد :

« از ديگر آداب زيارت قبور اين است كه روي قبر ننشينند ، قبر را لگدمال نكنند ، در قبرستان نماز نخوانند ، از خداوند غافل نشوند ، از مردگان كمك و نياز نخواهند و غيره . » 3

از اين آدم كوته فكر ، مي پرسيم كه منظورش از اين تعبيرات ، زيارتِ قبورِ چه كساني است ؟ اگر مقصود زيارت قبورِ معمولي اهل ايمان است كه كسي براي نشستن روي قبرها و لگدمال كردن و نماز خواندن به آنجا نمي رود و كسي از آن ها حاجت نمي خواهد ! در قبرستان كه در هر نقطه اي ده ها قبر قرار گرفته ، مگر مي شود كسي قدم بگذارد و روي قبرها پا نگذارد ؟ و به همين جهت اگر روي قبر بنشيند يا راه برود هم اشكالي ندارد ! امام هفتم موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) فرمود :

« وقتي وارد قبرستان مي شوي ، روي قبرها پا بگذار  4  پس اگر صاحب قبر مومن باشد از پا گذاشتن تو بر قبرش راحتي مي جويد ، و اگر منافق باشد ، احساس درد و ناراحتي مي كند . » 5 

علاوه بر اين شما كه مي گوييد مرده چيزي نمي فهمد و دركي ندارد ، پس چرا پا گذاردن بر قبرهايشان را ممنوع مي دانيد ؟ ! و اگر مقصود شما زيارت قبور انبيا و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) است ـ كه طبق روايات بسيار محل آمد و شد ملائكه مقرب خداست ـ آداب خاصّ خود را دارد و خود ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) ، به زيارت آن مشاهد مشرفه و دعا و نماز در كنار آن قبور مقدس سفارش كرده اند ؛ چرا كه مقام انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) از مقدس ترين اماكن براي عبادت و دعا و مناجات است . و قبرستان ناميدن اين اماكن ملكوتي ، معلول واماندگي از معرفت مقام آنان !

كج روي مغرضانه

اين نويسنده كه با نام « مستعار » و دروغين مطالبي را مي نويسد ، در مقام خرده گيري و ايراد گرفتن نسبت به زيارت قبور ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) از حدود 600 روايت 6  كه در ابواب زيارت هاي انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) در كتب معتبر وارد شده ، چشم پوشيده و حتي به يك روايت از آن ها نيز اشاره نكرده و به سراغ روايات مربوط به زيارت قبور معمولي مؤمنان رفته است و از ميان حدود 15 روايت ، چند روايت را انتخاب كرده و مطابق ميل خود ( و نه آنچه روايت مي گويد ) معني كرده است و آن ها را براي ادعاهاي خود دليل آورده و گفته :

« نبايد قبور ائمه طاهرين را زيارت كرد . نبايد در زيارت آن ها گريه كرد . نبايد در كنار قبر آن ها نماز خواند . نبايد دعا كرد و نبايد دست روي آن قبرها گذاشت ـ و نبايد قبور ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) را تعمير كرد . »

و اين كه مردگان چيزي نمي فهمند و نبايد از آن ها چيزي انتظار داشت . اين بيچاره با تفكر خام خود خيال مي كند كه زيارت قبور ائمه و پيامبران ( عليهم السلام ) مثل زيارت قبور مردم معمولي است ! !

نكته ها در زيارت قبور

در صورتي كه در همان روايات مربوط به زيارت قبور معمولي ( غير از پيغمبران و امامان ـ عليهم السلام ) نيز دستوراتي آمده كه برخلاف تفكر امثال اين نويسنده است و او همه آن ها را ناديده گرفته است :

الف : اموات مي فهمند :

در پنج روايت آمده كه اموات مي فهمند چه كسي به زيارت آن ها آمده و موجب انس آن ها مي شود و وقتي برمي گردند آن ها افسرده مي شوند . 7

ب : نشستن در كنار قبر و دست بر آن گذاشتن :

و در پنج روايت آمده كه مستحب است زائر دست روي قبر بگذارد و هفت بار سوره مباركه قدر را قرائت كند . 8 )

در صورتيكه امثال اين نويسنده منع مي كنند و از پيش خود مي گويند : « هذا شرك ، هذا شرك ! » . در روايت محمد بن اسماعيل بن بزيع آمده كه مي گويد :

شنيدم امام باقر ( عليه السلام ) فرمود :

« هر كس به زيارت قبر برادر مومن خود برود ، در نزد قبر او ، رو به قبله بنشيند و دست بر قبر او گذارد و هفت مرتبه سوره قدر را بخواند ، از « فزع اكبر » 9 ايمن خواهد شد . » 10

ج : استحباب دعا در كنار قبور :

در همان روايات آمده كه در هنگام زيارت قبور ، مستحب است دعا كردن آنگونه كه در روايات رسيده ، مخصوصاً در زيارت قبور پدر و مادر ، فرموده اند : حوائج خود را نزد قبر آنان از خدا بخواهيد .

شيخ طوسي با سند خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت :

« به حضرت صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : شما اموات را زيارت مي كنيد ؟

فرمود : آري . عرض كردم : آن ها مي دانند كه ما به زيارتشان رفته ايم ؟ فرمود : آري والله ، آن ها مي دانند و مي شناسند و از شما شادمان مي شوند و با شما انس مي گيرند . عرض كردم : چه چيزي بگوييم ؟ فرمود ، بگو :

« اللَّهُمَّ جَافِ الاَْرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَصَاعِدْ إِلَيْكَ أَرْوَاحَهُمْ وَلَقِّهِمْ مِنْكَ رِضْوَانا وَأَسْكِنْ إِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَتُونِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ إِنَّكَ عَلَي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ » . 11

د : طلب حاجت از خدا كنار قبر والدين :

در روايتي ديگر ، شيخ كليني با سند خود از حريز و او از محمد بن مسلم ، از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود :

حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) فرموده است : اموات خودتان را زيارت كنيد ؛ زيرا آنان به واسطه زيارت شما خوشحال مي شوند . و مستحب است 12 هر كس از شما نزد قبر پدر و مادرش ، بعد از آن كه براي آنان دعا مي كند ، حاجت خود را ( از خدا ) بخواهد . 13

از اين روايات چه مي فهميد ؟

اين نويسنده مغرض با سليقه خود ، از روايات سه چيز استخراج كرده كه ادعا مي كند ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) از آن نهي كرده اند :

اول : نماز خواندن بر قبر ، يعني سجده بر آن .

دوم : اين كه قبر را قبله قرار دهند و به سوي آن سجده و دعا كنند .

سوم : ساختن مسجد بر روي قبر و نماز خواندن در آن .

حال ، ابتدا بايد روايات را بنگريم كه چه مي گويد و از آن ها چه استفاده اي مي شود ؟ در مرحله دوم ، دقت كنيم كه اگر كسي در كنار قبري نماز بخواند ، آيا معنايش آن است كه بر قبر سجده كرده ؟ و قبر را به جاي كعبه ، قبله قرار داده ؟ و به سوي قبر سجده مي كند ؟ و از قبر استجابت دعا را مي خواهد ؟

اما روايات

1 . روايت شيخ صدوق از سماعه كه از امام صادق ( عليه السلام ) درباره زيارت قبور و ساختن مساجد بر قبور سؤال كرد . امام فرمود :

« اما زيارت قبور اشكالي ندارد ، ليكن نزد قبرها و روي قبرها مسجد ساخته نشود . » 14

2 . روايت ديگري را شيخ صدوق در كتاب علل الشرائع از زراره نقل مي كند كه گفت : از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدم : نماز خواندن بين قبرها چگونه است ؟ فرمود :

« بين خلل قبرها ( جاهاي خالي ) اشكالي ندارد ، ليكن هيچ قبري را قبله قرار مده ؛ زيرا رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) از آن نهي كرده و فرموده : « قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهيد ؛ زيرا خداوند متعال لعن نموده آنان را كه قبور پيغمبران را مسجد قرار دادند . » 15 

صدوق در روايتي مرسله ذيل روايت را اينگونه آورده :

« . . . زيرا خداوند عزوجل لعن نموده يهود را به جهت آن كه قبور پيغمبرانشان را مسجد قرار دادند . » 16

همانطور كه ملاحظه مي كنيد در اين دو روايت ، دو چيز ذكر شده : يكي نماز خواندن در كنار و در جاهاي خالي بين قبرها ، كه در روايت صريحاً مي گويد كه : « اشكالي ندارد » و جايز است و جايز بودن نماز در كنار قبرها در چند روايت ديگر هم آمده . مانند روايت علي بن جعفر از برادرش حضرت امام موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) و روايت معمّربن خلاد از حضرت امام رض ( عليه السلام ) و روايت علي بن يقطين از حضرت امام موسي بن جعفر ( عليهم السلام ) . 17

آري نماز در ميان قبور غير انبيا و ائمه ( عليهم السلام ) منع شده ولي لحن روايت مي فهماند كه آن منع و نهي به معناي كراهت است . و همه روايات جواز نماز در بين قبور نيز دليل بر همين منع كراهتي است .

روايات منع و كراهت

1 . شيخ صدوق از امام صادق ( عليه السلام ) و او از حضرت رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه آن حضرت نهي فرموده از گچ كاري قبور و نماز در ميان قبور ، و نماز در سر راه و آسياب و رودخانه و جايگاه شتر و بام كعبه . 18 

2 . در حديث ديگري امام صادق ( عليه السلام ) فرموده : ده مكان است كه در آنجاها نماز خوانده نمي شود ؛ زمين گل ، زمين آب گرفته ، حمام ، قبور ، مسير رفت و آمدها ، خانه مورچگان ، جايگاه شتران ، محل جريان آب ( جوي ، رودخانه ) ، شوره زار ، روي برف و يخ . 19

3 . و موارد بسيار ديگري را هم ذكر فرموده اند كه نماز در آن ها كراهت دارد ، 20 و همه مراجع بزرگ دين نيز طبق اين روايات فتوا داده اند كه نماز خواندن در اينجاها مكروه است ، همچنانكه تصريح فرموده اند اگر هنگام نماز ، روبرو و مقابل نمازگزار ، قرآن يا كتابي باز باشد ، يا انساني رو به نمازگزار باشد ، يا دري گشوده باشد ، يا قبري ، يا روي قبر نماز بگزارد ، تمام اين ها مكروه است ، و كراهت با پرده يا حائل ديگر يا فاصله ده زارع ، رفع مي شود . 21

اگر حرام بود كه با حائل رفع نمي شد ، و از هيچ كدام اين روايات حرام بودن استفاده نمي شود . و عدم جواز در اين روايات به معناي كراهت است چنانكه راه فني آن در « علم اصول » و « فقه الحديث » توضيح داده شده است . و بايد بدانيم كه كراهت در عبادات به معناي ثواب كمتر است نه آن كه بهتر باشد به طور كلي ترك گردد ؛ يعني اگر نمازگزار غير اين جاها ، جاي ديگري داشته باشد ، بهتر است ، آنجا نماز بخواند .

قبله قرار دادن قبور حرام است

در پاره اي از روايات آمده كه قبور را قبله قرار ندهيد ؛ به دو نمونه اشاره مي شود :

الف : روايت صدوق در علل الشرائع كه در صفحات پيش ذكر شد . 22

ب : روايت معمربن خلاد از حضرت امام رض ( عليه السلام ) كه فرمود : « نماز در بين قبور اشكالي ندارد ، مادامي كه قبر ، قبله انتخاب نشود . » 23 معلوم است كه قبله قرار دادن قبور ، غير از آن است كه در كنار آن مسجد بسازند كه دانستيم كراهت دارد . از اين رو محدث بزرگ شيخ حرّ عاملي به كمك همين روايات ، روايات قبله ساختن قبور را هم به معناي مسجد ساختن بر آن ، دانسته و عنوان كراهت بر آن نهاده است . 24

و شاهد روشن بر اين برداشت آن است كه ، در روايات نقل شده از پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) آمده : « لاَ تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَلَا مَسْجِداً . . . » . 25

بدون ترديد ، مسجد ساختن كنار قبر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) حرام نيست ، بلكه مكروه هم نيست ، پس قبله قرار دادن قبر هم مثل همان است ؛ زيرا هر دو در يك عبارت قرار گرفته اند .

و آنچه به شكل علمي و استدلالي از همه اين روايات به دست مي آيد و بعضي صراحت هم دارد ، اين است كه اگر كسي رو به قبري نماز گزارد و هيچ ديوار و پرده اي نباشد ، كراهت دارد . ليكن ، هيچ قبري از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان ( عليهم السلام ) و امام زادگان و علما در جايي نيست كه اطراف آن ها ديواري يا پرده اي نباشد و مردم رو به آن ها نماز بخوانند .

نكته روشن

يك مطلب براي هر مسلماني واضح و روشن است و آن اين كه ، هرگز جايز نيست و حرام است كه كسي قبري از پيغمبران ( عليهم السلام ) و يا امامان ( عليهم السلام ) را به جاي كعبه قبله قرار دهد و نيت كند كه به جاي رو به قبله كعبه ، رو به قبر ، نماز مي خواند ! ولي هيچ زائري و هيچ حاجي و يا معتمري چنين كاري نمي كند . البته ممكن است ، نمازگزار كه براي نماز ، رو به كعبه مي ايستد ، در پيش روي او ، ساختمان قبر پيغمبر باشد ؛ مانند مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) براي نمازگزاران سمت شمال قبر مطهر آن حضرت ، و يا در پيش روي او قبر امام يا ديگري باشد . ولي آن را قبله قرار دادنِ قبور نميتوان نام گذاشت ، آن گونه كه اين نويسنده كج رفتار ادعا كرده است .

انشاءالله با توفيق خداي متعال ، در صفحات آتي توجه خواهيم داد به روايات بسياري كه از اهل بيت پيغمبر ( عليهم السلام ) رسيده و سفارش فرموده اند كه هر چه بيشتر به زيارت قبور ائمه برويد و در كنار قبور آن ها نماز بخوانيد و دعا كنيد . حال اين نويسنده كه نمي داند روايات را چگونه بايد معني كرد ، از پيش خود نوشته و برداشت كرده كه :

ـ نماز خواندن بر قبر يعني سجده كردن بر آن ! !

ـ قبر را قبله قرار ندهيد و به سوي آن نماز نخوانيد و دعا نكنيد ! !

ـ روي قبر مسجد نسازيد و نماز نخوانيد ! !

چشم پوشي از حقيقت

ترديدي نيست كه اساس همه كمالات معنوي معرفت است . و در آنجايي كه معرفت به مقام اوليا نباشد ، نمي توان انتظار داشت كه شخص بي معرفت ، با آداب و بركات زيارت حجج الهي آشنا باشد . حضرت امام خميني ، آن فقيه و عالم رباني و عارف مجاهد و واصل فرموده است :

« انكار مقامات اوليا و بزرگان ، سدّ راه انسانيت است . » 26 

مشكل اصلي امثال اين نويسنده آن است كه ، به مقام بسيار والاي ائمه ( عليهم السلام ) معرفت نيافته ، و آنان را مانند انسان هاي عادي پنداشته و آنگاه به سراغ چند روايت از ميان صدها روايت رفته و با استفاده ناقص از آن ها ، همان ناقص را معياري براي اظهار نظر نسبت به زيارت همه اوليا و ائمه ( عليهم السلام ) قرار داده و از حقيقت مهم جايگاه آن ها عمداً يا جهلاً چشم پوشي كرده است .

حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد :

« أَشَدُّ النَّاسِ عَميً مَن عَمِيَ عَنْ حُبِّنَا وَفَضْلِنَا وَ نَاصَبَنَا الْعَدَاوَةَ بِلاَ ذَنْب سَبَقَ مِنَّا إِلَيْهِ إلاَّ أَنَّا دَعَوْنَاهُ إِلَي الْحَقِّ وَدَعَاهُ سِوَانَا إِلَي الْفِتْنَةِ وَالدُّنْيَا فَآثَرُوها وَنَصَبُوا الْعَدَاوَةَ لَنا » . 27

« كورترين مردم كساني هستند كه : نسبت به محبت و فضيلت ما كورند . رسماً با ما دشمني ميورزند ، بدون اين كه گناهي از ما متوجه آن ها شده باشد . ما آن ها را به سوي حق دعوت كرديم ، و ديگران آن ها را به فتنه و گرايش دنيا دعوت كردند . پس دنيا را برگزيده و دشمني با ما را وجهه همت خود قرار دادند » .

تفاوت قبرها و زيارتگاه ها

اهل معرفت و آشنايان با معارف آسماني و اسلامي ، مي دانند كه زيارت قبور اوليا ، با زيارت قبور معمولي بسيار تفاوت دارد ؛ چرا كه طبق روايات و مطابق آيات قرآن اوليا و شهدا مرده حساب نمي شوند و زيارت آن ها پس از مرگ ، مانند زيارت آن ها در حال حيات است . 28 شهيد آية الله مطهري مي گويد :

« مطلق زيارت اهل قبور براي طلب رحمت و نثار فاتحه و دعا براي مغفرت آن هاست . ولي زيارت اوليا شكل طلب رحمت و مغفرت ندارد ، بلكه نوعي ستايش و درود است ؛ سلام است ، تمجيد و ثناست . . . . در مذهب ، با اولياء الله از دنيا رفته ، همچنان عمل مي شود كه با زنده ، بلكه زنده تر از زنده هاي معمولي ؛ چون در آنِ واحد هزاران نفر با او سخن مي گويند و درود مي فرستند و در عالم ضمير خود يك ارتباط واقعي برقرار مي كنند . » 29 

مگر قرآن را فراموش كرده ايد كه مي فرمايد :

« كساني را كه در راه خدا كشته مي شوند ، مرده مپنداريد ، بلكه زندگانند و ليكن شما درك نمي كنيد . » 30 

يعني به حواس ظاهري درك نمي كنيد . 31 و در جاي ديگر بالاتر از اين مي فرمايد :

« گمان نكنيد آنان را كه در راه خدا كشته شدند ، مردگانند ، بلكه زندگانند و در نزد پروردگار روزي مي خورند . شادمانند به آنچه خدا از فضلش عطايشان فرموده و اعلام بشارت مي كنند به آنانكه در قفايشان هستند و هنوز به آن ها نپيوسته اند كه هيچ خوف و اندوهي برايشان نيست . » 32

وقتي قرآن با صراحت شهدا را زنده مي نامد ، چگونه افراد بي معرفت ، زنده بودن اوليا را انكار مي كنند . قرآن حجت هاي الهي را شاهدان و ناظران بر اعمال معرفي مي كند كه مفسران بزرگ بيان كرده اند كه هر يك از حجج الهي ( عليهم السلام ) از اعمال تمام امت آگاه هستند ؛ گر چه به ظاهر از دنيا رفته اند . 33

گفت و گو با مقتولان بدر

در پايان جنگ بدر ، به دستور رسول خدا كشته هاي دشمن را در چاه بدر افكندند ، مگر « امية بن خلف » كه در همانجا كه بود او را زير خاك و سنگ كردند .

رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) بر سر چاه بدر ايستاد و فرمود :

« اي به چاه افتادگان ، اي عتبة بن ربيعه و اي شيبة بن ربيعه و اي امية بن خلف و اي ابوجهل بن هشام ، ( همه آن ها را كه در چاه افكنده بودند نام برد و شمرد ) بدخويشاني براي پيغمبر خود بوديد ؛ مردم مرا راستگو دانستند ، و شما مرا دروغگو خوانديد ؛ مردم مرا پناه دادند و شما مرا بيرون كرديد ؛ مردم مرا ياري كردند و شما به جنگ با من برخاستيد ! »

سپس فرمود :

« آيا آنچه را پروردگار به شما وعده داده بود حق يافتيد ؟ من آنچه را پروردگارم به من وعده داده بود حق يافتم . »

كساني از صحابه گفتند :

« اي رسول خدا ، آيا با لاشه هاي مردگان سخن مي گوييد ؟ »

فرمود :

« شما گفتار مرا از ايشان شنواتر نيستيد ، ليكن ايشان نمي توانند پاسخ دهند ، آنچه را گفتم شنيدند و دانسته اند كه وعده پروردگارشان حق است . » 34

قياس احمقانه

مطابق معارف اسلام ، يكي از اركان كفر و انكار ، تكبر است . چنانكه از پيغمبر و ائمه ( عليهم السلام ) نقل شده كه فرمودند :

« أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلاَثَةٌ الْحِرْصُ وَالاِسْتِكْبَارُ وَالْحَسَدُ » ؛ 35 « پايه هاي كفر سه چيز است : حرص ، استكبار و حسد ورزيدن . »

تكبر و استكبار سه گونه است :

1 . استكبار در مقابل خدا ؛ مثل كار شيطان و بي نمازها . 36 

2 . استكبار در مقابل پيغمبران كه شخص مستكبر خود را بالاتر از آن مي داند كه از آن ها تبعيت كند .

3 . استكبار بر عامه بندگان خدا كه بسياري بدان مبتلا هستند .

در مورد استكبار در مقابل پيغمبران و امامان ( عليهم السلام ) قرآن به موضع و گفته هاي آنان توجه مي دهد كه چه مي گويند .

( . . . أهؤُلاءِ مَنَّ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنا . . . ) ؛ 37 « اين ها هستند كه خدا آنان را از ميان ما برگزيده و فقط  بر آن ها امتنان نموده است ؟ . »

و يا در جاي ديگر مي فرمايد :

( . . . أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا . . . ) ؛ 38  « آيا ما ايمان آوريم به دو نفر كه مثل خودمان هستند ؟ »

و نيز :

( وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ ) ؛ 39 « و هر گاه شماها اطاعت كنيد ، بشري را كه مثل شماست ، حتماً زيانكار خواهيد بود . »

شما خواننده گرامي ، ملاحظه مي كنيد كه مشكل منكران مقام انبيا ، آن بود كه مي گفتند : اين ها هم مثل ما بشر هستند ! خيلي از كساني كه مقام امامان ( عليهم السلام ) را قبول ندارند ، نيز همين را مي گويند . و غافل اند از اين كه خداوند به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : « بگو آري من بشري مثل شما هستم ، ولي به من وحي مي شود . . . » 40 پس منافات ندارد كه اوليا و امامان بشر باشند ، ولي مقام آن ها از بسياري از مردم بالاتر باشد .

انسان متكبر به خاطر تكبرش از درك بسياري از حقايق بازمانده و دريچه فهم او مهر شده است . 41 از اين رو در بينش دچار اشتباهات مداوم است و همان اشتباهات او را به هلاكت رسانده است .

مثَل متكبران در مقابل اوليا و امامان ـ كه خيال مي كنند آدميت فقط به صورت است ـ مَثل آن طوطي است كه به خاطر روغن ريختن او ، ضربه بر سرش خورده و سرش تاس شد و بعد خيال مي كرد كه هر كس تاس است ، او هم روغن ريخته است :

طوطي اندر گفت آمد در زمان * * * بانگ بر وي زد بگفتش كاي فلان

كز چه اي كَل 42 با كلان آميختي * * * تو مگر از شيشه روغن ريختي

از قياسش خنده آمد خلق را * * * كو چو خود پنداشت صاحب دلق را

كار پاكان را قياس از خود مگير * * * گر چه باشد در نوشتن شير ، شير

جمله عالم زين سبب گمراه شد * * * كم كسي زابدال حق آگاه شد

همسري با انبياء برداشتند * * * اوليا را همچو خود پنداشتند 43

افراد بي معرفت به همه آيات و روايات مربوط به شهدا و اوليا و حجت هاي الهي كفر ورزيده ، پوشيده مي دارند و ناديده مي انگارند و برخلاف دستور صريح قرآن به طور مكرر از آنان با تعبير مردگان ياد مي كنند . توسلات و تقاضاي شفاعت را كه قرآن به صراحت بيان مي كند و نيز دعا كردن را در كنار قبور ، كاري حرام مي شمرند .

اماكن و بقعه هاي مقدس

در تفاوت بقعه ها و اماكن نيز جاي ترديد نيست . قطعاً دعا در كنار قبر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) با دعا در كنار گور ابوجهل فرق دارد . رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) از كنار بعضي قبور با سرعت مي گذشتند و در كنار بعضي قبور توقف مي كردند . دعاي در كعبه ، با دعاي در خانه متفاوت است . پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

« أَحَبُّ الْبِقَاعِ إِلَي اللَّهِ الْمَسَاجِدُ وَأَبْغَضُهَا إِلَيْهِ الاَْسْوَاق » ؛ 44 « محبوب ترين بقعه ها نزد خدا ، مساجد و مبغوض ترين آن ها بازارهاست . »

قرآن مي گويد :

« وقتي موسي ( عليه السلام ) به وادي طور رفت ، از جانب راست آن وادي ، در بقعه مباركه از ميان درخت ندا داده شد كه اي موسي ! به راستي ، من ، الله ؛ پروردگار عالمين هستم . » 45

آن مكاني كه موسي ( عليه السلام ) به شرف نبوت رسيد « بقعه مباركه » ناميده شده است .

فضيلت دعا و نماز در مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) را همه مسلمانان اعتراف دارند ، مخصوصاً فضيلت ميان قبر و منبر رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) را كه همه ، از پيغمبر و اهل بيت او فرا گرفته اند .

چنانكه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

« مَا بَيْنَ قَبْرِي وَمِنْبَرِي رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ » ؛ فاصله ميان قبر و منبر من باغي از باغ هاي بهشت است . » 46

و برخلاف ديدگاه وهابي ها ، امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :

« وقتي از دعا در نزد قبر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) فارغ شدي ، به سوي منبر برو و آن را با دست مسح كن و دو قبّه دو طرف پايين منبر را بگير و به چشمان و صورت خود بمال كه گفته مي شود ، شفاي چشم است ؛ در آنجا بايست حمد و ثناي خداي را به جا آور و حاجت خود را بخواه كه رسول خد ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : بين قبر و منبر من باغي از باغ هاي بهشت است . » 47

پى‏نوشتها:‌


1 . اصول كافي ، كتاب الايمان و الكفر ، باب 22
2 . فقالت بعد الحمد والثناء : « اصبحتُ عايفة لِدُنيا كُنّ قالية لرجالكنّ ، لفَظتُهُم بَعد اَن عَجَمتُهُم و شَنَئتُهُم بعدَ اَن سَبَرتُهُم ، فَقُبحاً لِفُلولِ الحَدِّو خَوَر القَناةِ و اللَّعِب بَعدَ الجِدّ و قَرعِ الصَّفاةِ و صَدعِ القَناةِ و خطل الآراءِ و زلل الأهواء و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون ؛ ( معاني الاخبار صدوق ، ص356 و احتجاج طبرسي )
3 . المزار عند الأئمه ، ص 7
4 . يعني مانعي ندارد و مجاز است .
5 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص885 ، باب 62 ، به نقل از من لايحضره الفقيه .
6 . ر . ك : وسائل الشيعة ، ج10 ، ص251 ـ 469 ، ( ابواب المزار ) .
7 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص878 ، حديث 5
8 . همان ، ص881 ، باب 57 ، حديث 1 ـ 4 و 6
9 . در سوره انبيا ، آيه 103 و سوره نمل ، آيه 89 ، به آن اشاره شده است
10 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص881 ، حديث 3
11 . همان ، ص882 ، باب 58
12 . در روايت « وَلْيَطْلُبْ » آمده كه امر غايب است دلالت بر استحباب مي كند .
13 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص878 ، حديث 5
14 . وسائل الشيعه ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، حديث 1
15 . اين يك روايت در سه جا نقل شده و بعضي خيال كرده اند كه چند روايت است ؛ وسائل الشيعة ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، حديث 2 ؛ ج3 ، ص455 ، باب 26 ، مكان مصلّي ، حديث 3 و 5
16 . همان ، ج3 ، ص456 ، حديث 3
17 . وسائل الشيعة ، ج3 ، باب 25 ، مكان مصلّي ، حديث 1 و 3 و 4
18 . همان ، باب 25 ، حديث 2
19 . وسائل الشيعة ، ج3 ، باب 15 ، مكان مصلّي ، حديث 6 و 7
20 . سي و دو مورد را ذكر كرده اند .
21 . العروة الوثقي ، مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم يزدي ، فصل 14 مكان مصلّي .
22 . وسائل الشيعة ، ج2 ، ص887 ، باب 65
23 . همان ، ج3 ، ص453 ، باب 25 ، مكان مصلي ، حديث 3
24 . همان ، ج2 ، ص887 ، باب 65 ، ( باب كراهت بنا كردن مساجد در نزد قبرها ) .
25 . همان ، باب 65 ، حديث 2
26 . صحيفه نور ، ج 20 ، ص 88 .
27 . غررالحكم ، ج2 ، ص1803 . اين روايت با مضمون آيه 46 سوره حج ، مطابق است .
28 . اعجاز القرآن
29 . در صفحات ديگر ، اين روايات را خواهيم ديد .
30 . البقره : 154
31 . الميزان ، ج1 ، ص351
32 . آل عمران : 169 و 170
33 . ر ، ك : تفسير الميزان ، ج1 ، ص322 . تفسير آيه « امة وسطاً » البقرة : 143 ) وج 9 ، ص399 ، تفسير آيه الرّؤية ( التوبة : 105 ) .
34 . دكتر آيتي ، تاريخ پيغمبر اسلام ، ص248 ، نقل از سيرة النبي ، ج2 ، ص282
35 . وسائل الشيعة ، ج11 ، ص293 ، ( باب 55 جهادالنفس ) .
36 . در غافر آيه 60 و نساء آيه 172 و 173 ذكر شده است .
37 . انعام : 53
38 . المؤمنون : 47
39 . المؤمنون : 34
40 . كهف : آيه آخر .
41 . ( خَتَمَ اللهُ عَلي قُلُوبِهِمْ وَعَلي سَمْعِهِمْ وَعَلي أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ ) ( بقره : 7 ) .
42 . كل يعني كچل ، كلان يعني كچل ها .
43 . ديوان مثنوي مولوي ( چاپ اسلاميه ) ص9
44 . مستدرك سفينة البحار ، ج1 ، ص345
45 . القصص : 30
46 . وسائل الشيعة ، ج10 ، ص270 ، باب 7 . ابواب المزار حديث 1 ـ 4
47 . همان ، باب 7 ، حديث 1 ، نقل از فروع كافي .