ابواب رحمت

آيت الله حاج شيخ على نمازى شاهرودى (قده )

- ۱۴ -


از كنز كراجكى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: ملعون است ، ملعون است آن كسى كه پدر و مادر خود را بزند. ملعون است ، ملعون است آن كسى كه بدى كند به پدر و مادر خود. ملعون است ملعون است آن كسى كه قطع رحم كند.
و غير اين روايات زياد است و اين مختصر گنجايش ذكر تمام را ندارد.
بدان كه : حقوق ابوين به موت آنان ساقط نمى شود و بايد اولاد بعد از موت آنان اداى ديون آنها را بكند. اگر ميت مال داشت ديون مالى او از اصل مال برداشته مى شود. و اگر مال نداشت يا ممكن نشد كه از اصل مال بردارند جهت ظلم ظالمى يا مانع ديگر، جديت كنند در اداى آن از هر چه ممكن شد.
در كتاب كافى به سند خود از محمد بن مسلم از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: بنده خوبى مى كند به ابوين خود در حال حيات آنان ، پس وقتى كه موت آنان رسيد، اگر ادا نكند دين آنان را و استغفار نكند براى آنان ، مى نويسد خدا او را عاق . و اگر عاق بوده در حيات آنان و بدرفتارى كرده بوده به آنان ، پس بعد از موت آنان ادا كند دين آنان را و استغفار كند براى ايشان ، مى نويسد خدا او را از جمله خوبى كنندگان و از عقوق خارج مى شود.
در مستدرك از سبط شيخ طبرسى در كتاب مشكاه الانوار از كتاب محاسن از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: از جمله حق والدين بر فرزند اين است كه دينهاى آنان را ادا كند و وفا نمايد نذرهاى آنان را. (يعنى اگر آنان نذرى كردند و موفق به انجام آن نشدند، فرزند اداى اين تكليف واجب آنان را بكند) و كارى نكند كه مردم به ابوين او بد بگويند. اگر اين طور كند، نوشته مى شود از جمله خوبى كنندگان به ابوين ، هر چند در حيات آنان عاق بوده . و اگر ادا نكند دينهاى آنان را و انجام ندهد نذرهاى آنان را و كارى كند كه مردم به ايشان بد گويند، عاق مى شود، هر چند خوبى مى كرده به آنان در حياتشان .
و قريب به اين مضمون است روايت دعوات راوندى از امام صادق (عليه السلام ).
شهيد در كتاب ذكرى نقل كرده از سيد ابن طاووس در كتاب غياث سلطان الورى 34 خبر كه 24 خبر به نحو خصوص و ده خبر به نحو عموم دلالت مى كند كه :
مستحب است بر مؤ منين جهت اموات خودشان تبرعا و تقربا الى الله تعالى انجام دهند عبادات و اعمال خير را، كه ثواب براى خودشان مضاعف مى شود و اموات نيز منتفع مى شوند و اگر در سختى و عذاب باشند، به سبب اين تخفيف داده مى شود از آنان .
مثلا اگر انجام داده شود براى اموات نماز و روزه و زكات و حج و صدقه و غير آن از كارهاى خير، ثواب آن به اموات مى رسد و اگر چيزى از اينها بر عهده اموات ثابت بوده ، به انجام او ساقط مى شود، و از اجر و ثواب عمل كننده هيچ كسر نمى شود، بلكه ثواب او مضاعف مى شود. و اين حكم ثابت است بر تمام مؤ منين و نسبت به اولاد تاءكيد شديد وارد شده .
باب چهاردهم : امر به معروف و نهى از منكر
باب چهاردهم از ابواب رحمت امر به معروف و نهى از منكر است كه در قرآن مجيد آياتى راجع به اين موضوع نازل شده و امر به آن شده است و مذمت و توبيخ بر تارك آن واقع شده است .
قال تعالى : ولتكن منكم امه يدعون الى الخير و ياءمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون .
يعنى : بايد جماعتى از شما دعوت كنند مردم را به سوى كارهاى خير و امر به معروف و نهى از منكر نمايند. اينان مى باشند رستگاران و سعادتمندان دنيا و آخرت .
بدان كه : امر به معروف و نهى از منكر از همه واجبات مهم تر و شريفتر و عاليتر است . اقامه احكام نمى شود مگر به آن . و آن است طريقه انبيا و منهاج صلحا.
از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود: كسى كه امر به معروف و نهى از منكر نمايد، خليفه خدا و پيامبر است در روى زمين .
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمودند: امر به معروف افضل اعمال خلق است .
در كتاب وسائل از محاسن برقى از امام صادق (عليه السلام ) از پدرانش از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: قسم به آن كسى كه جان من به يد قدرت اوست ، انفاقى نمى كنند مردم به چيزى كه محبوبتر باشد از گفتار خوب .
از كتاب خصال صدوق از امام صادق (عليه السلام ) از پدرانش از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: كسى كه امر كند به كار خيرى ، يا نهى كند از كار بدى ، يا دلالت كند كسى را به سوى خيرى يا اشاره كند به آن ، پس او شريك در آن كار خير خواهد بود. و همچنين كسى كه امر كند به كار بدى ، يا دلالت و اشاره كند به آن ، پس او شريك در آن كار بد هست .
و اين خبر از جعفريات و غيره نيز نقل شده است .
شيخ كلينى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده حديث مفصلى كه ملخص آن اين است : شيطان مشتبه كرد بر عابدى از عباد بنى اسرائيل كه آمد با زن فاحشه اى زنا كند. آن زن مرد عابد را از اين كار منصرف كرد. اتفاقا آن زن در آن شب از دنيا رفت . بر در خانه آن زن نوشته شود كه : اين زن اهل بهشت است . و مردم در شك و شبهه افتادند در امر او. پس خداوند تعالى وحى فرستاد به سوى حضرت موسى بن عمران (عليه السلام ): برو و بر آن زن نماز بخوان . و مردم را امر فرما كه به او نماز بخوانند. چون من آمرزيدم او را و بهشت را براى او ثابت كردم ، به سبب مانع شدن او آن عابد را از معصيت من .
حقير گويد: سزاوار است كه برادران دينى در اين روايت شريفه خوب تاءمل كنند و مانع شوند يكديگر را از معصيت هر شخصى نسبت به هر كس كه براى او ممكن است و از ثواب بى نهايت اين كار خود را محروم نكنند و غفلت نورزند.
در مستدرك از امالى شيخ طوسى از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: عابدى بود در بنى اسرائيل مشغول عبادت بود، برخورد كرد به دو پسر كه خروسى را گرفته بودند و پرهاى آن را مى كندند. اين عابد به ايشان اعتنا نكرد و منع نكرد آنان را از اين كار و مشغول عبادت شد. خدا وحى فرستاد به زمين كه : او را فرو بر به خود. پس به زمين فرو رفت و مى رود تا آخر روزگار.
و از اين روايت استفاده مى شود شدت و اهميت وجوب دفع ظلم ظالم از مظلوم به هر طورى كه ممكن باشد.
در كتاب كافى به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: به درستى كه خدا دشمن دارد مؤ من ضعيفى را كه دين ندارد. عرض شد: كيست آن مؤ منى كه دين ندارد؟ فرمود: آن كسى كه نهى از منكر نمى كند.
در فصل نهم از باب سوم گذشت فضيلت و ثواب امر به معروف . و سزاوار است براى اهميت اين موضوع و ترغيب و تحريص كردن برادران دينى در اين امر، علاوه بر آنچه گذشته رواياتى نقل كنيم در فضيلت و شرافت بيان احكام و گفتن مسائل حلال و حرام و فضايل و مناقب سيد انام و آل طيبين و طاهرين او سادات كرام عليهم صلوات الله الملك العلام و ثواب نشستن در اين مجالس و گوش ‍ دادن به اين كلمات و ياد گرفتن مسائل و دوست داشتن گوينده و شنونده و سوال كننده .
و در بحار ج 1/197 از كتاب شريف صحيفه الرضا (عليه السلام ) به سند خود از امام هشتم آقا على بن موسى از پدران بزرگوارانش ‍ صلوات الله عليهم از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده كه فرمود: براى علم خزينه هايى است و مفتاح آن سوال از عالم است . پس سوال كنيد خدا شما را رحمت فرمايد - و بدانيد كه ثواب داده مى شود در آن چهار نفر: سوال كننده ، و جواب دهنده ، و گوش دهنده ، و دوستدار آنان .
همچنين از كنز كراجكى از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است .
و در ص 196 از خصال صدوق به سند معتبر از امام صادق از امام باقر صلوات الله عليهما همين حديث نقل شده است . و ديگران نيز نقل كرده اند.
در بحار ج 1/213 از كتاب علل صدوق به سند صحيح از زراره و محمد بن مسلم و بريد نقل كرده كه گفتند: مردى مشرف شد خدمت امام صادق (عليه السلام ) عرض كرد: پسرى دارم مى خواهد از شما سوال از حلال و حرام بنمايد و سوال نمى كند از آنچه مهم براى او نيست . حضرت فرمود: آيا مردم سوال مى كنند از چيزى كه افضل از حلال و حرام باشد؟!
و اين حديث از كتاب محاسن برقى نيز نقل شده است .
در بحار ج 2/44 از غوالى اللئالى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل فرموده كه فرمود: كسى كه به شخصى مساءله اى تعليم دهد، پس گويا مالك او شده است . عرض كردند: آيا بفروشد او را؟ فرمود: نه ، ولكن حق فرمان به او را دارد كه او را امر و نهى كند.
در كتاب روضه الواعظين كه از كتب معتبره شيعه است نقل كرده از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: كسى كه ياد بگيرد مساله اى را، هزار قلاده نور در روز قيامت در گردن او انداخته شود، و هزار گناه او آمرزيده شود، و بنا شود براى او در بهشت شهرى از طلا، و نوشته شود براى او به هر مويى كه در جسد او هست ثواب حج و عمره .
و نقل كرده كه مردى از انصار آمد خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: يا رسول الله ، وقتى كه جنازه اى حاضر شود و مجلس عالم مهيا شود، كداميك را شما بيشتر دوست دارى كه حاضر شوم ؟ فرمود رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : اگر كسانى اطراف جنازه هستند كه امور جنازه برگزار شود، پس حضور مجلس عالم بهتر است از حاضر شدن براى تجهيز هزار جنازه و از عيادت هزار مريض و از قيام به عبادت در هزار شب و از روزه گرفتن هزار روز و از هزار درهم كه تصدق دهد و از هزار حج سواى حج واجب .
تا آنكه فرمود: آيا نمى دانى به علم است كه اطاعت مى شود خداى تعالى ؟
و به علم است كه آن ذات قدوس عبادت مى شود. و خير دنيا و آخرت در علم است . و شر دنيا و آخرت در جهل است .
و اين روايت شريفه از كتاب مشكاه الانوار تاءليف محدث فاضل سبط شيخ طبرسى نيز نقل شده است .
در بحار ج 2/3 از تفسير امام حسن عسكرى صلوات الله عليه در ذيل آيه شريفه : ((و اذا اخذنا ميثاق بنى اسرائيل )) نقل فرموده كه : زنى آمد خدمت صديقه كبرى فاطمه زهرا سلام الله عليها عرض كرد: مادرى دارم ناتوان كه مسائلى از نماز بر او مشكل شده است و مرا فرستاده خدمت شما كه سوال كنم . پس سوال كرد و جواب شنيد. باز مساله دوم را سوال كرد و جواب شنيد. تا آنكه ده مساءله سوال كرد و جواب شنيد. پس عذرخواهى كرد و عرض كرد: باعث زحمت و مشقت شما نشوم ؟ حضرت زهرا (عليها السلام ) فرمود: از هر چه خواهى سوال كن . آيا اگر كسى اجير شود براى برداشتن چيزى از جايى و بردن به جاى ديگر و كرايه او صد هزار دينار باشد، آيا بر او اين كار شاق و سنگين است ؟ عرض كرد: نه . پس حضرت زهرا (عليها السلام ) فرمود: گرفتم من به هر مساءله اى لؤ لؤ بيشتر از اندازه پرى مابين ثرى (زمين ) تا عرش . پس سزاوار است كه بر من سنگين نباشد.
در كتاب كافى به سند صحيح از امام صادق (عليه السلام ) از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نقل كرده است كه فرمود: مجالست اهل دين شرف دنيا و آخرت است .
و اين روايت را ديگران نقل كرده اند.
در كافى از امام باقر (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: بنشينم در نزد كسى كه وثوق به او دارم ، بهتر است نزد من از عمل يك سال .
شيخ كشّى نقل كرده از سعد اسكاف كه گفت : عرض كردم خدمت امام باقر (عليه السلام ) كه من مى نشينم در مجالس و بيان مى كنم فضايل شما را. فرمود: دوست دارم كه در سر هر سى ذراعى يك نفر گوينده مثل تو باشد.
در بحار ج 2/152 حديث 43 و 44 از كتاب منيه المريد تاءليف شيخ شهيد نقل كرده از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: كسى كه برساند به سوى امت من حديثى را كه به آن سنتى اقامه شود، يا بدعتى از بين برداشته شود، پس براى او بهشت ثابت است .
و نيز نقل كرده از آن حضرت صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: كسى كه ياد بگيرد دو حديثى كه خودش به آن منتفع شود، يا به ديگرى تعليم كند كه او منتفع شود، اين بهتر است براى او از عبادت شصت سال .
و نيز در بحار ج 1/205 از كتاب عده الداعى تاءليف عالم جليل ابن فهد نقل كرده از مولا اميرالمؤ منين صلوات الله عليه كه فرمود: نشستن يك ساعت نزد علما محبوبتر است نزد خدا از عبادت هزار سال . و نظر به سوى عالم محبوبتر است نزد خدا از اعتكاف يك سال در بيت الله الحرام - الى آخره .
و در اينجا پنج مساءله بيان مى شود.
مساءله اول در معنى معروف و منكر است . بدان كه : معروف هر عمل خيرى است كه مطلوب شارع مقدس باشد چه واجب باشد چه مستحب . و منكر عمل قبيح حرام است كه شارع مقدس نبود آن را خواسته است .
مساءله دوم : امر به معروف واجب و نهى از منكر واجب است در زمينه تحقق شرايط، به وجوب كفايى . و اما بعضى از درجات انكار منكر، مثل انكار به قلب ، پس آن واجب عينى است و مشروط به شرطى نيست . و امر به مستحب ، مستحب است . و بايد در اين مقام مدارا نمايد و درشتى و توبيخ نكند تا بهتر اثر نمايد. و اما نهى از منكر، پس واجب است و ممكن است كه بگوييم كه نهى از مكروه نيز مستحب است .
و اما شرايط وجوب امر به معروف و نهى از منكر پس چهار است :
اول : علم به معروف و منكر است تا بتواند انجام وظيفه كند و ايمن از غلط شود. و علم حاصل مى شود به اجتهاد يا تقليد يا اخبار ثقه عدل .
دوم : احتمال تاءثير بدهد. و اگر احتمال اثر نداد ساقط است .
سوم آنكه : نداند كه فاعل منكر هر چند ترك واجب باشد منصرف شده و پشيمان شده از اين كار. و اگر فهميد كه منصرف شده و پشيمان است ، ديگر واجب نيست . و اگر مجهول الحال بود يا مى دانست اصرار او را، وجوب ساقط نمى شود.
چهارم آنكه : نباشد در اين كار فسادى و ضررى . و اگر خائف بود بر خودش يا بر مؤ منين ، وجوب ساقط است .
و از بعض علما نقل شده شرط پنجم براى وجوب و آن عمل امركننده است به آنچه امر مى كند و ترك اوست محرماتى را كه از آن نهى مى كند. بايد اول خودش به دستور عمل كند، بعد مردم را امر و نهى كند. و استدلال كرده اند به آيه شريفه : ((اتاءمرون بالبر و تنسون انفسكم )). يعنى : آيا شما امر مى كنيد مردم را به خوبى و فراموش مى كنيد خودتان را؟ و آيه ديگر: ((كبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون )). يعنى بزرگ است نزد خدا بدى آنكه بگوييد چيزى را كه خود نمى كنيد.
در كتاب وسائل و روضه الواعظين از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: امر به معروف و نهى از منكر مى كند آن كسى كه در او سه خصلت باشد: عالم باشد (در جواهر نقل كرده كه عامل باشد) به آنچه امر مى كند و تارك باشد آنچه را نهى مى كند. عادل باشد در آنچه امر مى كند و عادل باشد در آنچه نهى مى كند و رفيق (يعنى با رفق و مدارا باشد در آنچه امر مى كند) و رفيق باشد در آنچه نهى مى كند.
در كتاب خصال به سند صحيح از محمد بن ابى عمير و او مرفوعا از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: امر به معروف و نهى از منكر مى كند آن كسى كه در او سه خصلت باشد: عالم و عامل باشد به آنچه امر مى كند. و تارك باشد آنچه را نهى مى كند - الى آخره .
از نهج از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: امر كنيد به معروف و نهى كنيد از منكر و باز ايستيد از آن . و اين است و جز اين نيست كه امر شده ايم به نهى از منكر بعد از تناهى از آن (يعنى ترك كردن آن ).
در خبر ديگر است كه فرمود: امر به معروف نمى كند آن كسى كه خودش ماءمور به انجام آن مى باشد. و نهى از منكر نمى كند آن كسى كه خودش از آن كار دست برنداشته .
و اين آيات و روايات دليل بر سقوط نيست بلكه تاءكيد است كه خودش نيز عمل كند. و توبيخ و ذم است براى آن كسى كه امر به معروف مى كند و خودش ترك مى كند و نهى از منكر مى كند و خودش عمل به منكر مى كند. و تعريض است به خلفا و پيشوايان جور.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود به محمد ابن الحنفيه : اى پسر من ، قبول كن از دانشمندان مواعظ آنان را. و باش عمل كننده تر به آنچه امر مى كنى و ترك كننده تر از آنچه نهى مى كنى ...
و فرمود آن حضرت : كسى كه خود را پيشواى مردم قرار مى دهد، بر عهده اوست كه اول خودش را به آداب و وظايف دينى آشنا كند و قبل از گفتن به زبان به سيرت و عمل مردم را تربيت بكند. و كسى كه اين طور شد سزاوارتر است به تجليل از آن كسى كه فقط مردم را تعليم و تربيت مى كند.
كسى درخواست موعظه كرد از آن حضرت ، فرمود به او: نباش از جمله كسانى كه اميد به ثواب آخرت دارند بدون عمل .
تا آنكه فرمود: نهى مى كنند مردم را و خودشان ترك آن نمى كنند و امر مى كنند و خود عمل نمى كنند.
و فرمود آن حضرت : ظاهر شد فساد در ميان مردم . كسى نيست كه از بين بردارد منكر را. و نيست نهى كننده اى كه خودش نكند. خدا لعنت كند كسانى را كه امر به معروف مى كنند و خود ترك آن مى كنند و نهى از منكر مى كنند و خود ترك آن نمى كنند.
رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم در شب معراج ديدند كه مقراض مى كنند لبهاى جماعتى را به مقراضهايى از آتش و مى ريزند. فرمود: اى جبرئيل اينان كيستند؟ عرض كرد: اينان خطباى امت تو هستند؛ امر مى كنند مردم را به خوبى و خودشان فراموش ‍ مى كنند...
امام سجاد صلوات الله عليه فرمود در وصف منافق : او آن كسى است كه نهى از منكر مى كند و خود ترك آن نمى كند. و امر مى كند به آنچه خود عمل نمى كند.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود به مفضل : اهل نجات كسانى هستند كه فعل آنان با قول آنان موافق باشد. و اگر نشد، مستودعند.
تمام شد اخبار منتخبه از كتاب وسائل .
مساءله سوم : انكار منكر سه درجه دارد:
اول انكار به قلب است ، يعنى بد دانستن آن و راضى نبودن به آن است كه متنفر و مشمئز باشد از آن . و اين درجه واجب است بر همه و مشروط به شرطى نيست . و در روايات تاءكيد شديد به آن شده . حتى آنكه اگر نكند، قلب او منكوس مى شود.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: كسى كه ترك كند انكار منكر را به قلب و دست و زبان ، پس او ميتى است بين زندگان .
و در باب هشتم روايات داله بر اين گذشت .
و درجه دوم و سوم انكار به زبان و دست است . و به هر درجه اى كه ترك آن شود اكتفا مى شود و درجه شديد را نبايد عمل كند مگر وقتى كه به درجه خفيف ترك منكر نشود.
پس واجب است اولا راضى به آن نباشد و اظهار كراهت كند. و اگر ترك نشد و محتاج شد به اعراض و رو ترش كردن ، بايد چنين كند تا ترك منكر شود. و اگر به اين نشد، بايد هجران و دورى كند. چنانكه در روايات امر به آن و به اجتناب از مجالس آنان شده است و توعيد شده كه اگر نكند، خطر آن هست كه مثل گناه عمل كننده به منكر در نامه عمل او ثبت شود.
خلاصه به هر درجه اى كه دفع منكر شد، به درجه شديدتر نبايد وارد شد.
و اگر منكرى واقع شد و مخفى بود، خود عمل كننده مورد و مستحق عذاب مى شود و اگر منكر آشكارا واقع شد و مردم با قدرت و تمكن از دفع آن رفع آن را نكردند، تمام مستوجب عذاب خواهند شد.
مساءله چهارم : واجب نيست بر مؤ من كه در مقام امر به معروف و نهى از منكر خود را در ذلت وارد كند، بلكه حق ندارد هيچ وقت خود را به ذلت بيندازد. و در چند روايت تصريح به آن شده است . و در كتاب كافى آخر ابواب امر به معروف آن روايات را ذكر كرده و تمام آن را در كتاب وسائل با زيادتر نقل كرده است . و همچنين در كتاب مستدرك رواياتى براى اثبات اين مدعا ذكر كرده است .
مساءله پنجم : حرام است محبت بقاى ظالمين و معاشرت و مجالست با اهل بدعت و ضلالت و غوايت و سب كنندگان و عيب گويان اهل ايمان و هدايت و توقير و تعظيم اهل بدعت . و واجب است بيزارى جستن و بد گفتن به اهل بدعت كه طمع نكنند در فساد و خرابى دين مردم و مردم آنان را بشناسند و داخل در بدعت آنان نشوند.
و نساءل الله المغفره لذنوبنا و ذنوب المؤ منين و المؤ منات . انه غفور رحيم واسع كريم .
و الحمد لله رب العالمين كما هو اءهله فى كل حال و صلى الله على محمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين من الان الى قيام يوم الدين .
كتبه بيمناه الوازره على بن محمد بن اسماعيل النمازى الشاهرودى فى يوم الخميس 14 ذيقعده الحرام 1376 هجرى على هاجره آلاف اءلوف التحيه و الثناء.
و الحمد لله رب العالمين اءولا و آخرا اءبدا دائما سرمدا. و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم .
اللهم تقبل منا بفضلك و جودك و كرمك يا ارحم الراحمين . و اجعل لنا لسان صدق فى الآخرين يا اءكرم الاءكرمين .