اسرار موفقيّت ، جلد اول

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۱ -


بسم اللَّه الرحمن الرّحيم

پيش‏گفتار

فكر و انديشه، از رازهاى مهمّ كاميابى مردان بزرگ است. اگر شما در راه آنان گام برمى‏داريد و خواهان سعادت و موفقيّت خويش هستيد، بايد از قدرت فكر بهره‏مند شويد و با استفاده از انديشه‏هاى مثبت، كمبودهاى خود را جبران كنيد تا به اهداف عالىِ خويش دست يافته و بتوانيد جامعه خود را با افكار و انديشه‏هاى ارزنده آشنا سازيد.

هرگاه نياز به يارى و كمك فكرى داشتيد، با شخصيّتهاى آگاه و دلسوزى كه داراى شرايط مشاوره هستند، به مشورت بنشينيد و از انديشه‏ها و دست آوردهاى آنان سود جوئيد.

با استفاده از رهنمودهاى ارزشمند كسانى كه شايسته مشورت هستند، با اهداف عالى آشنا شويد و بهترين و ارزنده‏ترين هدف را انتخاب كنيد. زيرا آينده شما در گرو هدفى است كه براى رسيدن به آن تلاش مى‏كنيد.

آن گاه با اراده قوى و همّت عالى كه از شرايط پيشرفت و موفقيّت است، نظم و برنامه‏اى را كه مناسب با هدف شما است، جامه عمل بپوشانيد. زيرا نظم و برنامه صحيح، راه را براى رسيدن به هدف، نزديك و آسان مى‏كند و شما را زودتر به مقصد نهايى مى‏رساند.

با بهره‏گيرى از وقت و استفاده از فرصتهايى كه به دست مى‏آوريد، از همنشينى با نيكان بهره‏مند شويد؛ تا بر اثر همنشينى با آنان روح تازه در كالبدتان دميده و جان و دلتان از سخنان روح افزاى آنان عطرآگين شود. با آنان مصاحبت كنيد تا بتوانيد از قدرتهاى روحى و معنوى آنان نيرو بگيريد، و با استفاده از دست آوردها و تجربه‏هايى كه آنان در طول ساليان دراز به دست آورده‏اند، به مخالفت با نفس بپردازيد.

در صورتى كه نفس خود را كنترل كنيد و صبر و استقامت را پيشه خود نمائيد، انرژى‏هاى روحى شما متمركز شده و قدرت‏هاى معنوى شما افزايش مى‏يابد؛ زيرا بر اثر صبر در برابر هواهاى نفسانى، باطن و سريره شما از زشتيها پاك مى‏شود و به مقام اخلاص - كه سرّى از اسرار خداوند است - راه مى‏يابيد.

در اين هنگام قلب شما با الهامات رحمانى روشن مى‏شود، و چشمه‏هاى حكمت و علوم بر زبانتان جارى مى‏شود. و از علم و دانش كه وسيله ارتقاء به درجات عالى و راه يافتن به مراحل ارزنده تقرّب به خداوند است، بهره‏مند مى‏شويد.

اگر به سوى باب علم و دانش پربگشائيد، بر شرافت و ارزش خود مى‏افزائيد و با انوار تابناك معارف خاندان وحى، قلب خود را روشن مى‏سازيد و مى‏توانيد همچون مشعلى فروزان بر جامعه خود نورافشانى كنيد و آنان را با مكتب حياتبخش اهل بيت‏عليهم السلام آشنا سازيد، و دلهاى زنگار گرفته را با تابش اشعه پرفروغ گفتار آنان، صيقل زده و روشنائى بخشيد.

براى انجام اين گونه خدمات، تلاش و كوشش كنيد تا توفيق الهى شامل حالتان شود؛ زيرا براى به دست آوردن توفيق علاوه بر دعا، سعى و تلاش نيز ضرورى است.

توجّه داشته باشيد تا توفيق الهى از ما دستگيرى نكند، به كاروان حقيقت نخواهيم رسيد.
كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
كى روى؟ ره زكه پرسى؟ چه كنى؟ چون باشى؟

اگر مى‏خواهيد به كاروان حقيقت برسيد، از طعنه اغيار به خود بيم راه ندهيد و از سرزنش خار مغيلان نهراسيد. حركت كنيد، از جاى برخيزيد و از پاى ننشينيد تا به مقام يقين كه از ويژگى‏هاى مردان بزرگ و خودساخته است، راه يابيد.
×     ×     ×

از آنجا كه طرح اين مباحث با هر گونه نظم و ترتيب لازم، براى جامعه مفيد است، نويسنده بر آن شد كه يادداشتهاى خود را در اين زمينه، كه مستند به فرمايشات خاندان رسالت بالأخص صاحب ولايت ملك و ملكوت حضرت علىّ بن ابى طالب‏عليه السلام است، در اختيار عموم بگذارد.

اميد است اين كتاب بر اثر انوار تابناك سخنان آن بزرگواران، ره‏گشاى جويندگان راه باشد و آنان را در زمينه پرورش و تكامل روحى و معنوى يارى دهد.

سيّد مرتضى مجتهدى سيستانى

1 - فكر و انديشه

ارزش فكر

هر انسانى در مغز خود، داراى گنجهاى پرقيمت و گرانبهائى است كه بوسيله فكر و انديشه مى‏تواند آنها را به دست آورد، و از اين گنجينه پر ارزش استفاده نمايد.

متأسّفانه برخى از مردم به جاى اينكه از گنجهاى پرقيمتى كه در وجودشان قرار دارد، استفاده كنند، به جستجوى دفينه‏ها و اموالى كه در زير خاك پنهان شده، مى‏پردازند!

اگر آنان بدانند خداوند گنجينه‏هائى به مراتب بهتر از دفينه‏هائى كه در جستجوى آن هستند، به رايگان در وجودشان قرار داده است، هيچ گاه عمر خود را در آن راه از دست نمى‏دهند. آنان براى يافتن زر و سيم، خاكها را زير و رو مى‏كنند و غوّاصان براى بدست آوردن جواهرات در اعماق آبها، غوطه‏ور مى‏شوند؛ ولى مردان خود ساخته براى بدست آوردن گنجينه‏هاى واقعى ، در افكار و انديشه‏هاى خويش غوطه‏ور مى‏شوند.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در نهج البلاغه مى‏فرمايند:
اَلْمُؤْمِنُ مَغْمُورٌ ... بِفِكْرَتِهِ.(1)
مؤمن در افكار خويش غوطه‏ور است.

او از اعماق درياى بيكران افكار خويش، گوهرهاى گرانبهايى را مى‏يابد كه گنجينه‏هاى طلا توان برابرى با آنها را ندارد.

او از ژرفاى افكار خويش، جواهراتى را بدست مى‏آورد كه ارزش آنها جاويدان و ابدى است و قيمت واقعى و ارزش نهائى آنها را در دنياى ديگر و در جهان آخرت درك مى‏كند.

غوطه‏ور شدن در افكار - نه توهّمات - روح را تقويت مى‏كند و براى دست‏يابى به گنجينه‏هاى اسرار آماده مى‏سازد؛ با فكر و انديشه، روح و روان شما پرورش مى‏يابد و ورزيده مى‏شود. همان گونه كه تمرينات جسمى، ورزش بدن است و جسم انسان را پرورش مى‏دهد، فكر و انديشه مثبت، روح و روان او را تقويت نموده و پرورش مى‏دهد. زيرا تفكّر يك نوع آموزش به ضمير ناخودآگاه است. به وسيله تفكّر، حالات باطنى تقويت مى‏شود و قدرتهاى روحى انسان آشكار مى‏شود. زيرا فكر پرورش دهنده و تكامل بخش روح است.

پرواز فكر و انديشه

انسان بايد از عالم وهم و خيال دور شود و به سوى حقيقت روى آورد. روى آوردن به فكر و انديشه در حقائق هستى و خو گرفتن به آن، انسان را از عالم وهم و خيال دور مى‏سازد و او را انديشمند و جوياى حقيقت و واقعيت مى‏سازد. از اين رو حضرت عيسى در سفارشات خود فرموده است:
عَوِّدْ... قَلْبَكَ الْفِكْرَ.(2)
قلب خود را به فكر كردن و انديشيدن عادت ده.

در صورت خو گرفتن به تفكّر، قدرت فكر و نيروى تمركز، بيشتر مى‏شود و آن گاه كه فكر قوى شود، وهم و خيال ضعيف مى‏شود. با تضعيف وهم و خيال و تقويت فكر، اثر تبليغات و تلقينات گمراه كننده شيطان و دشمنان دين، تضعيف مى‏شود؛ زيرا آن گاه كه انسان معتاد به تفكّر و تأمّل و انديشه شد، بنيان معتقدات و معلومات خود را بر همين اساس قرار مى‏دهد. به همين دليل حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در گفتار خود فرموده‏اند:
لا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ.(3)
هيچ علمى همانند تفكّر نيست.

تفكّر و انديشه و استفاده از ارزشهاى موجود در مغز آدمى، از صفات مردان بزرگ و خودساخته است. آنان با پرواز فكر و سير انديشه و شناخت موجودات هستى، بر ايمان و يقين خود مى‏افزايند. به همين جهت مردان خودساخته افكارشان خمود، بى‏رونق و خاموش نيست.

پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمودند:

مِنْ صِفاتِ الْمُؤْمِنِ اَنْ يَكوُنَ جَوَّالَ الْفِكْرِ.(4)
از صفات مردان مؤمن، اين است كه از جولان فكرى برخوردارند.

آنان با پرواز فكر، روح خود را متعالى ساخته و عالى‏ترين هدفها را برمى‏گزينند و در پى آن، محكم‏ترين اراده‏ها و قوى‏ترين همّتها را بدست مى‏آورند و با پشتوانه فكر قوى، از خداوند بزرگ خواستار موفقيّت و دستيابى به اهداف مقدّس مى‏شوند.

از رازهاى اهميّت فكر

فكر و انديشه، راهى مستقيم به سوى حقايق جهان هستى است، و در صورتى كه فكر در پيرامون مسائل معنوى تداوم يافته و طولانى شود، ناخودآگاه انسان را به سوى معنويّت مى‏كشاند.

در فكر، نيروى جاذبه‏اى وجود دارد كه شخص متفكّر را با مسئله‏اى كه درباره آن مى‏انديشد، پيوند مى‏زند و ميان آنها ارتباط برقرار مى‏كند.

وجود اين نيرو يكى از رازهاى مهم اهميّت فكر و انديشه است. بر اساس وجود اين نيرو، انسانى كه درباره خوبيها و يا بديها مى‏انديشد، و تفكّر او تداوم مى‏يابد، كم‏كم بسوى خوبيها و يا هر چه درباره آن فكر مى‏كند، جذب مى‏شود و آنها نيز به سوى او روى مى‏آورند.

اين حقيقتى است كه در روايات و فرمايشات خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح شده است. به اين جهت افكار پسنديده، صفا دهنده قلب و زينت‏بخش دل و نورانى كننده باطن انسان است. همان گونه كه افكار زشت و نيز غفلت، ايجاد كننده تاريكى و ظلمت در قلب آدمى است.

انسانى كه فكر مى‏كند و مى‏انديشد، صفا و نورانيّت دارد و كسى كه غافل است از نعمت تفكّر بهره‏اى ندارد و دلى زنگار گرفته و تاريك دارد.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در خطبه «وسيله« مى‏فرمايند:
اَلْفِكْرُ تُورِثُ نُوراً وَالْغَفْلَةُ ظُلْمَةً.(5)
فكر و انديشه، نورانيّت را بجاى مى‏گذارد و غفلت تاريكى را.

زيرا تفكّر اگر بر اساس حق جويى و جستجوى كمال باشد، نشان دهنده حقيقت و بيان كننده واقعيّات جهان هستى در قلمرو شأن شخص متفكّر است؛ و اين خود ايجاد كننده صفا و نورانيّت مى‏باشد. ولى غفلت از اين حقايق، بر ظلمت و تيرگيهاى موجود مى‏افزايد.

تحوّلى كه بر اثر كثرت فكر و انديشه، در قلب انسان ايجاد مى‏شود، او را آماده براى عمل مى‏سازد؛ به اين جهت فكر و انديشه، ايجاد كننده قوّه عامله است. بنابراين، فكر نه تنها انسان را براى انجام مسائلى كه مورد تفكّر قرار داده است مهيّا و آماده مى‏نمايد، بلكه بر اثر تداوم فكر، در انسان قوّه عامله و نيروى عمل ايجاد مى‏شود و او را به سوى عمل جذب مى‏نمايد تا فكر و انديشه، به صورت عمل و رفتار درآيد.

حضرت امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند:
التَّفَكُّرُ يَدْعُو اِلَى الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ.(6)
فكر، انسان را بسوى خوبى‏ها و عمل به آن دعوت مى‏كند.

فكر و انديشه درباره راز خلقت انسان و هدف از ايجاد و پيدايش او، و سرانجام و عاقبت وى، آدمى را به سوى نيكى و مقام «عبوديّت«، فرا مى‏خواند.

شما بوسيله «فكر و انديشه« مى‏توانيد با رسيدن به مقام «عبوديّت«، نيروهاى عظيمى را كه در وجودتان به صورت نهان و نهفته وجود دارد، به فعليّت رسانده و بيدار نمائيد.

اثر فكر گناه

در انسان آمادگى براى متخلّق شدن به هر گونه صفت نيك و بد، و امكان دارا شدنِ هر گونه خلق و خوى، وجود دارد. با فكر و انديشه در كارهاى خوب و بد، اين آمادگى به فعليّت تبديل مى‏شود و از مرحله امكان خارج شده و واقعيّت مى‏پذيرد.

اين يك حقيقت عام و كلّى است و اختصاصى به كارهاى پسنديده و خوب ندارد. يعنى همان گونه كه انسان بوسيله فكر نمودن درباره خوبيها، بسوى آن جذب مى‏شود و آن را عملى مى‏سازد، با انديشيدن درباره گناهان و لذائذ حيوانى نيز به سوى آنها كشيده مى‏شود و دست به ارتكاب آنها مى‏زند.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِي الْمَعاصي، دَعَتْهُ اِلَيْها.(7)
كسى كه درباره گناهان زياد فكر كند، بسوى آنها خوانده مى‏شود.

و در گفتارى ديگر مى‏فرمايند:

مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِي اللَّذاتِ، غَلَبَتْ عَلَيْهِ.(8)
كسى كه درباره لذّتها زياد بينديشد، آنها بر او غلبه خواهند نمود.

بنابراين فكر و انديشه آدمى، مى‏تواند آينده او را تغيير داده و تحوّل عظيمى در چگونگى زندگى او بوجود آورد. به اين دليل در كلمات دلنشين خاندان عصمت، آن همه به تفكّر و انديشه، ارزش قائل شده‏اند و اهميّت آن را به همه شيفتگان و دوستان خود توصيه نموده‏اند؛ زيرا ارزش فكر و انديشه در موضوعات ارزنده، در سنجش با عمل و كردار، همچون ارزش روح و روان در برابر جسم است.

تفكّر، بر ايمان و يقين شما مى‏افزايد

تفكّر در مخلوقات جهان و نظام آفرينش، ايمان و يقين را در دل انسان تقويت مى‏كند و اعتقاد به وجود خداوند بزرگ و ساير عقايد مذهبى را بيشتر و محكمتر مى‏نمايد. آفرينش ميلياردها ميليارد ستاره در كهكشانها، - علاوه بر ستارگانى كه در سحابيها وجود دارند و امكان شمارش آنها نيست - با نظم شگفت انگيزى كه از آن برخوردارند، دليلى بزرگ بر وجود خالق و آفريدگارى بزرگ، مدبّر و مقتدر است.

فكر انسانها عاجز از درك عظمت جهان هستى است و انديشمندان جهان، آن گاه كه به تفكّر درباره جهانِ خلقت مى‏پردازند، با جهانى باعظمت واسرار آميز روبرو شده و خود را عاجز از درك حقيقت آن مى‏بينند؛ ولى نشانه‏ها و آياتى را در آن مشاهده مى‏كنند كه احيا كننده قلبها و روشنى بخش دلهاى خردمندان است. آرى بر اثر تفكّر در پيرامون عظمت جهانِ خلقت، يقين و ايمان به وجود خالق مقتدر و مهربان، افزايش مى‏يابد.

چشم دوختن به عالم ملكوت، از صفات و ويژگيهاى اولياء خدا است. آنان با فكر و انديشه، به كشف اسرار جهان هستى مى‏پردازند. آنها نه تنها ديده دل را بسوى عالم ملكوت مى‏دوزند؛ بلكه ياران و نزديكان خود را نيز به آن سفارش مى‏نمايند.

در وصيّتهاى حضرت لقمان به فرزندش آمده است:
اَطِلِ التَّفَكُّرَ في مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَالْجِبالِ وَما خَلَقَ اللَّهُ، فَكَفى بِهذا واعِظاً لِقَلْبِكَ.(9)
فكر خود را در ملكوت آسمانها و زمين و كوه‏ها و آنچه را كه خداوند خلق كرده است، طولانى كن؛ كه اين گونه انديشه، قلب تو را از جهت وعظ و نصيحت گوئى كفايت مى‏كند.

تفكّر طولانى درباره ملكوت كه لقمان آن را به فرزندش سفارش كرده است، اثراتى را در بردارد كه اگر انسان به انجام آن توفيق يابد، در آينده او تحوّلى عظيم به وجود مى‏آورد؛ زيرا بر اثر فكر درباره ملكوت آسمانها و زمين و ساير مخلوقات خداوند، اعتقاد و بينشى ايجاد مى‏شود كه روشنگر سرانجام كار است.

قرآن مجيد مى‏فرمايد:
« اِنَّ في خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لَآياتٍ لِاُولِى الْاَلْبابِ × اَلَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَقُعُوداً وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ ».(10)
بدرستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز هر آينه نشانه‏هايى است براى صاحبان عقل. آنان كه خدا را ياد مى‏كنند در حال ايستاده و نشسته و بر پهلوهايشان (در هر حالى در ياد خدا هستند) و مى‏انديشند در آفرينش آسمانها و زمين (و مى‏گويند:) پروردگار ما، اين را باطل نيافريدى، منزّهى تو، پس ما را از عذاب جهنّم نگه دار.

فكر و انديشه آنان در پيرامون خلقت آسمانها و زمين، به جنبه ملكى آن اختصاص ندارد؛ بلكه جنبه ملكوتى را نيز شامل مى‏شود. آنان با انديشيدن در خلقت مادّى و ملكوتى جهان، بر ايمان و يقين خود مى‏افزايند.

تفكّر وسيله بصيرت و دورانديشى است

اگر انسان درباره سرانجام كارى كه در پى انجام آنست بينديشد، در كارها به نتيجه مى‏رسد و گرفتار پشيمانى و افسوسهاى كشنده نمى‏شود.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در ضمن گفتارى دلنشين چنين فرموده‏اند:
اِذا قَدَّمْتَ الْفِكْرَ في جَميعِ اَفْعالِكَ، حَسُنَتْ عَواقِبُكَ في كُلِّ اَمْرٍ.(11)
اگر پيش از همه كارهايت درباره آن بينديشى، سرانجام و عاقبت تو در هر امرى نيكو خواهد بود.

زيرا انديشه در هر كارى، باعث روشن بينى و بصيرت درباره انجام آن كار خواهد شد.

اولياء خدا، مردان بزرگ و آنان كه از نعمت تقرّب به درگاه خداوند متعال برخوردار بودند و به محضر پر فيض خاندان وحى بار مى‏يافتند و آنان كه جزء ياوران و اصحاب آن بزرگواران بودند، از نعمت تفكّر و انديشيدن درباره سرانجام كارها برخوردار بوده‏اند.

آنان كه از سرچشمه زلال ولايت، آب حيات نوشيده‏اند، آنان كه از پرتو انوار تابناك خاندان وحى بهره برده‏اند، آنان كه با علوم و معارف اهل بيت‏عليهم السلام قلب و جانشان را نورانى ساخته‏اند، همه از نيروى باعظمت فكر - كه از بزرگترين نعمتهاى خداوند است - بهره برده‏اند و داراى بصيرت و دور انديشى شده‏اند.

شناخت، هدايت، روشن بينى، و آگاه بودن از حقايق امر، با فكر و انديشه ايجاد مى‏شود. اين جمله از كلمات درربار حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام است:
لا بَصيرَةَ لِمَنْ لا فِكْرَ لَهُ.(12)
آن كس كه فكر ندارد، روشن بينى ندارد.

او بصيرت ندارد، او قلبش تيره و از نورانيّتِ دل بى‏بهره است.

بنابراين با فكر و انديشه، مى‏توان زنگار را از دل پاك ساخته و ظلمت و تيرگى قلب را به صفا، نورانيّت و بصيرت تبديل نمود.

همان گونه كه «حرّ« رضوان‏اللَّه عليه به خاطر احترامى كه به حضرت فاطمه زهراعليها السلام قائل شد، زمينه فكر و انديشه درباره نتيجه و سرانجام جنگ و مقاتله با امام حسين‏عليه السلام براى او پيدا شد، و سرانجام فكر و انديشه‏اى كه بر اساس احترام به حضرت صدّيقه كبرى‏عليها السلام در او تبلور يافته بود، او را از هلاكت نجات داد و او در صف شهداى كربلا قرار گرفت.

با اينكه او از لشكريان ابن زياد پليد بود و حرام‏ترين مال‏ها در گوشت و خونش اثر كرده بود، ساعتى فكر و انديشه، او را از هلاكت و بدبختى ابدى نجات داد و در صف شهداى كربلا قرار گرفت.

«حرّ« ، بر اساس تأمّل و تفكّر در پيرامون پاسخ به امام حسين‏عليه السلام، خود را از تندى و خشم نگه داشت، رياستش را كوچك شمرد و خود را مجبور به تواضع ديد.

به اين مناسبت كلامى از حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام كه سامان دهنده زندگى انسانها است، مى‏آوريم. آن بزرگوار مى‏فرمايند:
دَعِ الْحِدَّةَ وَتَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَتَحَفَّظْ مِنْ الْخَطَلِ،تَأْمَنَ الزَّلَلَ.(13)
تندى را رها كن و در حجّت و دليل بينديش، و خود را از گفتن سخن باطل، نگه دار؛ تا از لغزش در امان باشى.

«حرّ« اين چنين رفتار كرد و با بصيرت و دورانديشى، آينده خود را دگرگون ساخت.
همان گونه كه جناب حرّ درباره سرانجام كار خود دقّت و تأمّل نمود، اگر دنياپرستانى كه در سقيفه اجتماع كردند، در پيرامون عاقبت خود مى‏انديشيدند، رخساره ماه نيلگون نمى‏شد و چهره خورشيد را غبار غم نمى‏پوشاند.

ولى افسوس .... افسوس .....

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام بصيرت و دور انديشى را از آثار فكر و انديشه، بيان مى‏كنند و مى‏فرمايند:
مَنْ فَكَّرَ أَبْصَرَ الْعَواقِبَ.(14)
كسى كه بينديشد، نسبت به سرانجام امور داراى بصيرت مى‏شود.

بدست آوردن بينش و بصيرت، بهترين راه براى پند و اندرز دادن و موعظه نفس است. بصيرت و روشن بينى، از صفات ممتاز مردان خداست و بهترين راه براى دست يافتن به بصيرت و روشن بينى، فكر و انديشه است.

مردان بزرگ در اثر تفكّر درباره اجتماع و افراد جامعه و وضعيّت فعلى و آينده جامعه، به حالات فرد و اجتماع بصيرت پيدا مى‏كنند.

از حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام روايت شده است كه آن حضرت فرمودند:
مَنْ طالَتْ فِكْرَتُهُ، حَسُنَتْ بَصيرَتُهُ.(15)
كسى كه فكرش طولانى شود، بصيرت و روشن بينى او نيكو مى‏شود.

زيرا انديشه، در صورتى كه آلوده به اغراض شخصى نباشد، همچون آئينه‏اى صاف، حقائق را جلوه‏گر مى‏سازد.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
اَلْفِكْرُ مِرْآةٌ صافِيَةٌ.(16)
انديشه، آئينه‏اى شفاف است.

در صورتى انديشه همچون آئينه صاف و درخشان، واقعيّت را به شما نشان مى‏دهد كه از روزه انديشه استفاده كنيد.

روزه انديشه

در اسلام، روزه سكوت وجود ندارد؛ همان گونه كه شبانگاه صوم و خوددارى از خوردن و آشاميدن معنى ندارد. ولى آنان كه در مقام دست يافتن به مراتب عالى معنوى هستند، به جاى روزه سكوت به روزه انديشه مى‏پردازند و ذهن خود را به افكار زشت و ناپسند، آلوده نمى‏نمايند. اين دستورى است كه از خاندان وحى به ما رسيده است. حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْاثامِ اَفْضَلُ مِنْ صِيامِ الْبَطْنِ عَنِ  الطَّعامِ.(17)
روزه قلب از فكر كردن درباره گناهان، برتر است از روزه داشتن و پرهيز نمودن از خوردن خوراكيها.

اگر خود را به افكار زشت آلوده نسازيد، در برابر گناهان و اعمال ناپسند بيمه مى‏شويد، در اين هنگام فكر، همچون آئينه‏اى صاف و درخشان واقعيّت را براى شما روشن مى‏كند و نشان مى‏دهد. روزه انديشه، مى‏تواند بهترين و مؤثّرترين راه براى نجات را، در اختيار انسان گذاشته و آدمى را در سير معنوى موفّق كند.

روزه انديشه، مى‏تواند روح انسان را به پرواز درآورده و بر فراز فضاى بيكران عالم معنى، به اوج ترقى و پيشرفت برساند.

اگر به انجام روزه انديشه موفّق شويد، شيطان را شكست مى‏دهيد. اگر چه شيطان براى مؤمنين، دشمنى ضعيف به شمار مى‏آيد و قدرت او براى گمراهى انسان كم و اندك است؛ ولى او از نفس انسانها كه دشمنى پرقدرت و مقتدر، و هميشه همراه و همگام با انسانها است، استفاده مى‏كند.

او با وسوسه در نفس افراد، مى‏تواند نفس را با خود هم عقيده ساخته و با كمك نفس، هستى انسان را به تباهى كشيده و سعادت دو دنيا را از او بگيرد.

راه مقابله با وسوسه‏هاى شيطانى و حديث نفس، نفىِ افكار دنيوى است. كسى كه نفس خود را از انديشه‏هاى دنيوى دور نمايد، مرتكب گناه و اعمال زشت نمى‏شود و در اين صورت سعادت جاويدان را بدست مى‏آورد؛ زيرا انديشه سالم و فكر صحيح، انسان را از غم و اندوه و افكار دنيوى - كه ويرانگر خوشى و خوشبختى است - نجات داده و سرانجامى بسيار عالى براى او به ارمغان مى‏آورد.

راه‏هايى براى سلامتى انديشه

1 - دقّت و تأمّل، فكر را سالم مى‏كند

دقّت، تأمّل و بررسى افكار، نقش مهمّى در تصحيح افكار و زدودن انديشه‏هاى فاسد دارد. در مناجاتى كه ملك مقرّب خداوند جبرائيل، براى پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم آورده - تا مورد استفاده امّت قرار گيرد - مى‏خوانيد :
وَأَلْهَمْتَني رُشْدي بِتَفَضُّلِكَ، وَاَجْلَيْتَ بِالرَّجاء لَكَ قَلْبي وَاَزَلْتَ خُدْعَةَ عَدُوّي عَنْ لُبّي وَصَحَّحْتَ بِالتَّأْميلِ فِكْري...(18)
با تفضّل خويش، هدايت مرا به من الهام فرمودى و با اميدوارى به تو، قلبم را جلا بخشيدى و نيرنگ دشمنم را از عقلم زدودى و با تأمّل، فكرم را سالم نمودى.

اگر فكر خود را به تكاپو و تأمّل وادار نمائيد، انديشه شما سالم مى‏شود و اوج مى‏گيرد؛ در اين هنگام ناخودآگاه بهترين افكار به سراغ شما مى‏آيد. زيرا تأمّل، افكار غلط را از ميان برده و انديشه‏هاى سالم را جايگزين آن مى‏كند. ديو چو بيرون رود، فرشته درآيد.

2 - پرهيز از پرخورى

براى تصحيح فكر و قدرت بر تأمّل، خوددارى از پرخورى ضرورى است؛ زيرا خوردن و آشاميدن اگر از حدّ اعتدال خارج باشد، در فساد فكر و انديشه، اثرى مهم دارد. آسايش و آرامش فكرى در ارتباط با آسايش جسمى است و در صورتى فكر راحت است كه احساس پرخورى و سنگينى نشود. در اين هنگام ذهن آرام و از طغيان افكار زشت، و هجوم انديشه‏هاى شيطانى محفوظ خواهد بود.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
مَنِ اقْتَصَرَ في اَكْلِهِ كَثُرَتْ صِحَّتُهُ وَصَلُحَتْ فِكْرَتَهُ.(19)
كسى كه در خوردن به قدر لازم اكتفا كند، صحّت جسمى او بيشتر مى‏شود و فكرش اصلاح مى‏گردد.

بر اثر پرخورى، بخارات بدن بيشتر شده و به سوى مغز روان مى‏شود و بر قدرت نفوذ شياطين مى‏افزايد؛ به اين جهت افكار فاسد و وسوسه‏هاى شيطانى زياد مى‏شود. بر اثر پرهيز از پرخورى، بخارات بدن كمتر شده و راه براى نفوذ شيطان كمتر مى‏شود و كيف نفسانى تقليل مى‏يابد. از اين رو حديث نفس و وسواس كمتر شده و فكر اصلاح مى‏شود.

3 - پرهيز از كسانى كه داراى اشتباهات فكرى هستند

براى دارا بودن انديشه سالم، كناره‏گيرى از كسانى كه داراى اشتباهات فكرى هستند نيز ضرورى است. كناره‏گيرى از افراد زود باور، انسان را از اشتباهات فكرى آنان محفوظ نگه مى‏دارد. افراد ساده لوح، زود باور و كسانى كه به آسانى فريب ديگران را مى‏خورند، از نظر فكرى ضعيفند.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
مَنْ ضَعُفَتْ فِكْرَتُهُ قَوِيَتْ غِرَّتُهُ.(20)
كسى كه فكرش ضعيف باشد، فريب خوردن او قوى مى‏باشد.

ضعف فكرى، امكانات گول خوردن را مهيّا مى‏كند؛ زيرا از آنجا كه در اين گونه افراد، قدرت فكر و انديشه اندك است؛ وهم و خيال در آنان قوى است و بر همين اساس، اظهارات ديگران را به زودى قبول مى‏كنند.

زيرا غلبه وهم و خيال، ايجاد حالت پذيرش مى‏كند؛ ولى فكر و انديشه به دنبال دليل و برهان و حالت پذيرش در صورت وجود شرايط مى‏باشد. به همين جهت، در فرمايشات اهل بيت‏عليهم السلام از مصاحبت با افرادى كه از نظر فكرى ضعيف هستند منع شده؛ تا بر اثر همنشينى، اشتباهات آنان به ديگران سرايت نكند.

تمركز فكر، بر قدرت انديشه مى‏افزايد

كسى كه به فكر و انديشه مى‏پردازد، بايد خاطرى آسوده و ذهنى آرام داشته باشد؛ زيرا تشويش خاطر، مانع تمركز است و آن گاه كه انديشه متمركز نشود، از قدرت آن كاسته مى‏شود.

براى ايجاد تمركز فكر، بايد در محيط آرام و با خاطر آسوده به تمركز فكر بپردازيد. محيطهائى كه فكر را به اين سو و آن سو متوجّه مى‏كند و همچنين در مواقع هيجان و آشفتگى روحى، نمى‏توان فكر را كاملاً كنترل نموده و متمركز ساخت.

اگر قدرت بر تمركز فكر پيدا كنيد، از انديشه‏اى قوى و قدرتمند برخوردار مى‏شويد؛ زيرا بدون شكّ تمركز، قدرت فكر را چندين برابر مى‏كند و به همين جهت از عظمت والائى برخوردار است. بايد راه تمركز فكرى را آموخت و موانع آن را برطرف ساخت.

از آنجا كه تمركز فكر از حالات روحىِ انسان سرچشمه مى‏گيرد، براى بدست آوردن آن و براى اين كه قدرت داشته باشيم با سرعت، به تمركز فكرى دست يابيم، بايد به تمرين بپردازيم تا با مرور زمان، اين قدرت در ما ايجاد شود.

در صورتى كه قدرت به تمركز فكر پيدا كنيد و از آن استفاده نمائيد، راه رسيدن به نبوغ براى شما باز مى‏شود. بسيارى از دانشمندان و محصلين، به حال «نوابغ« غبطه مى‏خورند و يا حسادت مى‏ورزند و از اين كه خود را در حدّ نبوغ نمى‏بينند، ناراحتند و حال آن كه برخى از نويسندگان معتقدند:

«تنها تفاوت بين انديشه يك نابغه با انديشه يك فرد عادى، در اين است كه فرد نابغه بخش بيشترى از ذهن خود را به طريقى خاص، مورد استفاده قرار مى‏دهد. شما هم قادريد بخش بيشترى از ذهن خود را به طريقى خاص، مورد استفاده قرار دهيد».(21)

برخى گمان مى‏كنند افراد نابغه از كودكى از هوشى سرشار، و حافظه‏اى غير عادّى برخوردار بوده‏اند؛ ولى اين پندار صحيح نيست؛ زيرا بسيارى از نوابغ تا بزرگسالى از نبوغ آنان خبرى نبوده است. حتى برخى از آنها از نظر مربيان و يا به عقيده پدر و مادرشان، كودكانى ابله بوده‏اند. «اينشتين« كه در جامعه خود به عنوان يك نابغه شناخته شده، يكى از آنان است.

اصولاً دسته‏اى از نوابغ، نبوغ خود را در سالهاى آخر عمرشان هويدا مى‏سازند.(22) گرچه عدّه‏اى از نوابغ، از كودكى علائم نبوغ در آنان جلوه‏گر است، ولى اين دليل بر آن نيست كه در همه نوابغ نشانه نبوغ، از كودكى آشكار مى‏باشد؛ زيرا همان گونه كه گفتيم، ممكن است انسان با به كارگيرى نيروهاى مغزى، از ويژگيهاى فوق‏العاده برخوردار شده و داراى شخصيتى جديد و استثنايى شود.

تمركز فكر راهى مؤثّر براى به كارگيرى نيروهاى مغزى و استفاده بيشتر از قدرت فكر است. فكر و تمركز آن، آن قدر اهميت دارد كه ما هنوز يكى از هزارها راز آن را بدست نياورده‏ايم. تجسّم بخشيدن به افكار و ايجاد موجودات انديشه‏اى! از مسائل ناشناخته فكر است.

همان گونه كه حقيقت روح براى ما ناشناخته است، حقيقت فكر و انديشه نيز براى ما مجهول است. زيرا روشن است كه انديشه، از روح انسان سرچشمه مى‏گيرد؛ چون انسانى كه روح خود را از دست داده، قادر به تفكّر و انديشه نيست؛ پس اين روح است كه فكر از او تراوش مى‏كند و مغز وسيله‏اى است كه روح به وسيله آن، فكر و انديشه انسان را ظاهر مى‏كند. همان گونه كه چشم وسيله‏اى است براى روح كه انسان به وسيله تسلّط روح با چشم اشياء را مى‏بيند.

نتيجه بحث

به وسيله فكر و انديشه مى‏توانيد عالى‏ترين، ارزنده‏ترين و گرانبهاترين گنجينه‏ها را از مغز خود استخراج كنيد.
به وسيله تأمّل و دقّت، مى‏توانيد از ژرفاى افكار خويش گوهرهاى پرارزشى را بدست آوريد كه گنجهاى پر بها در برابر آنها قيمتى ندارد.
فكر خود را متمركز كنيد و با استفاده از قدرت تمركز فكر، نيروهاى مغزى خويش را افزايش دهيد.
با فكر و انديشه نه تنها در ذهن و ضمير آگاه خود تحوّل ايجاد مى‏كنيد، بلكه مى‏توانيد ضمير ناخودآگاه خويش را تغيير دهيد. فكر، مغناطيس روح و روان شما است ؛ زيرا درباره هر موضوعى بينديشيد، شما را به سوى آن جذب مى‏كند.
با تفكّر در پيرامون فضائل و مناقب اهل بيت‏عليهم السلام روح خود را به پرواز درآوريد تا مجذوب و دلباخته اين خاندان شويد.
با تدبّر و تأمّل در پيرامون عظمت جهان هستى و ملكوت آسمان‏ها و زمين، آيات الهى آشكار مى‏شود و تحوّلى عظيم در شما به وجود مى‏آيد.
از همنشينى با افرادى كه داراى اشتباهات فكرى هستند پرهيز كنيد و با كسانى كه داراى انديشه عالى و بزرگ هستند، مجالست نمائيد.

به يك تدبير نيكو آن توان كرد
كه نتوان با سپاه بيكران كرد
به رأيى لشكرى را بشكنى پشت
به شمشيرى يكى تا ده توان كشت