بسم اللَّه الرحمن الرّحيم
پيشگفتار
فكر و انديشه، از رازهاى مهمّ كاميابى مردان بزرگ است. اگر شما در راه آنان
گام برمىداريد و خواهان سعادت و موفقيّت خويش هستيد، بايد از قدرت فكر بهرهمند
شويد و با استفاده از انديشههاى مثبت، كمبودهاى خود را جبران كنيد تا به اهداف
عالىِ خويش دست يافته و بتوانيد جامعه خود را با افكار و انديشههاى ارزنده آشنا
سازيد.
هرگاه نياز به يارى و كمك فكرى داشتيد، با شخصيّتهاى آگاه و دلسوزى كه داراى
شرايط مشاوره هستند، به مشورت بنشينيد و از انديشهها و دست آوردهاى آنان سود
جوئيد.
با استفاده از رهنمودهاى ارزشمند كسانى كه شايسته مشورت هستند، با اهداف عالى
آشنا شويد و بهترين و ارزندهترين هدف را انتخاب كنيد. زيرا آينده شما در گرو هدفى
است كه براى رسيدن به آن تلاش مىكنيد.
آن گاه با اراده قوى و همّت عالى كه از شرايط پيشرفت و موفقيّت است، نظم و
برنامهاى را كه مناسب با هدف شما است، جامه عمل بپوشانيد. زيرا نظم و برنامه صحيح،
راه را براى رسيدن به هدف، نزديك و آسان مىكند و شما را زودتر به مقصد نهايى
مىرساند.
با بهرهگيرى از وقت و استفاده از فرصتهايى كه به دست مىآوريد، از همنشينى با
نيكان بهرهمند شويد؛ تا بر اثر همنشينى با آنان روح تازه در كالبدتان دميده و جان
و دلتان از سخنان روح افزاى آنان عطرآگين شود. با آنان مصاحبت كنيد تا بتوانيد از
قدرتهاى روحى و معنوى آنان نيرو بگيريد، و با استفاده از دست آوردها و تجربههايى
كه آنان در طول ساليان دراز به دست آوردهاند، به مخالفت با نفس بپردازيد.
در صورتى كه نفس خود را كنترل كنيد و صبر و استقامت را پيشه خود نمائيد،
انرژىهاى روحى شما متمركز شده و قدرتهاى معنوى شما افزايش مىيابد؛ زيرا بر اثر
صبر در برابر هواهاى نفسانى، باطن و سريره شما از زشتيها پاك مىشود و به مقام
اخلاص - كه سرّى از اسرار خداوند است - راه مىيابيد.
در اين هنگام قلب شما با الهامات رحمانى روشن مىشود، و چشمههاى حكمت و علوم
بر زبانتان جارى مىشود. و از علم و دانش كه وسيله ارتقاء به درجات عالى و راه
يافتن به مراحل ارزنده تقرّب به خداوند است، بهرهمند مىشويد.
اگر به سوى باب علم و دانش پربگشائيد، بر شرافت و ارزش خود مىافزائيد و با
انوار تابناك معارف خاندان وحى، قلب خود را روشن مىسازيد و مىتوانيد همچون مشعلى
فروزان بر جامعه خود نورافشانى كنيد و آنان را با مكتب حياتبخش اهل بيتعليهم
السلام آشنا سازيد، و دلهاى زنگار گرفته را با تابش اشعه پرفروغ گفتار آنان، صيقل
زده و روشنائى بخشيد.
براى انجام اين گونه خدمات، تلاش و كوشش كنيد تا توفيق الهى شامل حالتان شود؛
زيرا براى به دست آوردن توفيق علاوه بر دعا، سعى و تلاش نيز ضرورى است.
توجّه داشته باشيد تا توفيق الهى از ما دستگيرى نكند، به كاروان حقيقت نخواهيم
رسيد.
كاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
كى روى؟ ره زكه پرسى؟ چه كنى؟ چون باشى؟
اگر مىخواهيد به كاروان حقيقت برسيد، از طعنه اغيار به خود بيم راه ندهيد و از
سرزنش خار مغيلان نهراسيد. حركت كنيد، از جاى برخيزيد و از پاى ننشينيد تا به مقام
يقين كه از ويژگىهاى مردان بزرگ و خودساخته است، راه يابيد.
× × ×
از آنجا كه طرح اين مباحث با هر گونه نظم و ترتيب لازم، براى جامعه مفيد است،
نويسنده بر آن شد كه يادداشتهاى خود را در اين زمينه، كه مستند به فرمايشات خاندان
رسالت بالأخص صاحب ولايت ملك و ملكوت حضرت علىّ بن ابى طالبعليه السلام است، در
اختيار عموم بگذارد.
اميد است اين كتاب بر اثر انوار تابناك سخنان آن بزرگواران، رهگشاى جويندگان
راه باشد و آنان را در زمينه پرورش و تكامل روحى و معنوى يارى دهد.
سيّد مرتضى مجتهدى سيستانى
1 - فكر و انديشه
ارزش فكر
هر انسانى در مغز خود، داراى گنجهاى پرقيمت و گرانبهائى است كه بوسيله فكر و
انديشه مىتواند آنها را به دست آورد، و از اين گنجينه پر ارزش استفاده نمايد.
متأسّفانه برخى از مردم به جاى اينكه از گنجهاى پرقيمتى كه در وجودشان قرار
دارد، استفاده كنند، به جستجوى دفينهها و اموالى كه در زير خاك پنهان شده،
مىپردازند!
اگر آنان بدانند خداوند گنجينههائى به مراتب بهتر از دفينههائى كه در جستجوى
آن هستند، به رايگان در وجودشان قرار داده است، هيچ گاه عمر خود را در آن راه از
دست نمىدهند. آنان براى يافتن زر و سيم، خاكها را زير و رو مىكنند و غوّاصان براى
بدست آوردن جواهرات در اعماق آبها، غوطهور مىشوند؛ ولى مردان خود ساخته براى بدست
آوردن گنجينههاى واقعى ، در افكار و انديشههاى خويش غوطهور مىشوند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در نهج البلاغه مىفرمايند:
اَلْمُؤْمِنُ مَغْمُورٌ ... بِفِكْرَتِهِ.(1)
مؤمن در افكار خويش غوطهور است.
او از اعماق درياى بيكران افكار خويش، گوهرهاى گرانبهايى را مىيابد كه
گنجينههاى طلا توان برابرى با آنها را ندارد.
او از ژرفاى افكار خويش، جواهراتى را بدست مىآورد كه ارزش آنها جاويدان و ابدى
است و قيمت واقعى و ارزش نهائى آنها را در دنياى ديگر و در جهان آخرت درك مىكند.
غوطهور شدن در افكار - نه توهّمات - روح را تقويت مىكند و براى دستيابى به
گنجينههاى اسرار آماده مىسازد؛ با فكر و انديشه، روح و روان شما پرورش مىيابد و
ورزيده مىشود. همان گونه كه تمرينات جسمى، ورزش بدن است و جسم انسان را پرورش
مىدهد، فكر و انديشه مثبت، روح و روان او را تقويت نموده و پرورش مىدهد. زيرا
تفكّر يك نوع آموزش به ضمير ناخودآگاه است. به وسيله تفكّر، حالات باطنى تقويت
مىشود و قدرتهاى روحى انسان آشكار مىشود. زيرا فكر پرورش دهنده و تكامل بخش روح
است.
پرواز فكر و انديشه
انسان بايد از عالم وهم و خيال دور شود و به سوى حقيقت روى آورد. روى آوردن به
فكر و انديشه در حقائق هستى و خو گرفتن به آن، انسان را از عالم وهم و خيال دور
مىسازد و او را انديشمند و جوياى حقيقت و واقعيت مىسازد. از اين رو حضرت عيسى در
سفارشات خود فرموده است:
عَوِّدْ... قَلْبَكَ الْفِكْرَ.(2)
قلب خود را به فكر كردن و انديشيدن عادت ده.
در صورت خو گرفتن به تفكّر، قدرت فكر و نيروى تمركز، بيشتر مىشود و آن گاه
كه فكر قوى شود، وهم و خيال ضعيف مىشود. با تضعيف وهم و خيال و تقويت فكر، اثر
تبليغات و تلقينات گمراه كننده شيطان و دشمنان دين، تضعيف مىشود؛ زيرا آن گاه كه
انسان معتاد به تفكّر و تأمّل و انديشه شد، بنيان معتقدات و معلومات خود را بر همين
اساس قرار مىدهد. به همين دليل حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در گفتار خود
فرمودهاند:
لا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ.(3)
هيچ علمى همانند تفكّر نيست.
تفكّر و انديشه و استفاده از ارزشهاى موجود در مغز آدمى، از صفات مردان بزرگ و
خودساخته است. آنان با پرواز فكر و سير انديشه و شناخت موجودات هستى، بر ايمان و
يقين خود مىافزايند. به همين جهت مردان خودساخته افكارشان خمود، بىرونق و خاموش
نيست.
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم به حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام
فرمودند:
مِنْ صِفاتِ الْمُؤْمِنِ اَنْ يَكوُنَ جَوَّالَ الْفِكْرِ.(4)
از صفات مردان مؤمن، اين است كه از جولان فكرى برخوردارند.
آنان با پرواز فكر، روح خود را متعالى ساخته و عالىترين هدفها را برمىگزينند
و در پى آن، محكمترين ارادهها و قوىترين همّتها را بدست مىآورند و با پشتوانه
فكر قوى، از خداوند بزرگ خواستار موفقيّت و دستيابى به اهداف مقدّس مىشوند.
از رازهاى اهميّت فكر
فكر و انديشه، راهى مستقيم به سوى حقايق جهان هستى است، و در صورتى كه فكر در
پيرامون مسائل معنوى تداوم يافته و طولانى شود، ناخودآگاه انسان را به سوى معنويّت
مىكشاند.
در فكر، نيروى جاذبهاى وجود دارد كه شخص متفكّر را با مسئلهاى كه درباره آن
مىانديشد، پيوند مىزند و ميان آنها ارتباط برقرار مىكند.
وجود اين نيرو يكى از رازهاى مهم اهميّت فكر و انديشه است. بر اساس وجود اين
نيرو، انسانى كه درباره خوبيها و يا بديها مىانديشد، و تفكّر او تداوم مىيابد،
كمكم بسوى خوبيها و يا هر چه درباره آن فكر مىكند، جذب مىشود و آنها نيز به سوى
او روى مىآورند.
اين حقيقتى است كه در روايات و فرمايشات خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح
شده است. به اين جهت افكار پسنديده، صفا دهنده قلب و زينتبخش دل و نورانى كننده
باطن انسان است. همان گونه كه افكار زشت و نيز غفلت، ايجاد كننده تاريكى و ظلمت در
قلب آدمى است.
انسانى كه فكر مىكند و مىانديشد، صفا و نورانيّت دارد و كسى كه غافل است از
نعمت تفكّر بهرهاى ندارد و دلى زنگار گرفته و تاريك دارد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در خطبه «وسيله« مىفرمايند:
اَلْفِكْرُ تُورِثُ نُوراً وَالْغَفْلَةُ ظُلْمَةً.(5)
فكر و انديشه، نورانيّت را بجاى مىگذارد و غفلت تاريكى را.
زيرا تفكّر اگر بر اساس حق جويى و جستجوى كمال باشد، نشان دهنده حقيقت و بيان
كننده واقعيّات جهان هستى در قلمرو شأن شخص متفكّر است؛ و اين خود ايجاد كننده صفا
و نورانيّت مىباشد. ولى غفلت از اين حقايق، بر ظلمت و تيرگيهاى موجود مىافزايد.
تحوّلى كه بر اثر كثرت فكر و انديشه، در قلب انسان ايجاد مىشود، او را آماده
براى عمل مىسازد؛ به اين جهت فكر و انديشه، ايجاد كننده قوّه عامله است. بنابراين،
فكر نه تنها انسان را براى انجام مسائلى كه مورد تفكّر قرار داده است مهيّا و آماده
مىنمايد، بلكه بر اثر تداوم فكر، در انسان قوّه عامله و نيروى عمل ايجاد مىشود و
او را به سوى عمل جذب مىنمايد تا فكر و انديشه، به صورت عمل و رفتار درآيد.
حضرت امام صادقعليه السلام مىفرمايند:
التَّفَكُّرُ يَدْعُو اِلَى الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ.(6)
فكر، انسان را بسوى خوبىها و عمل به آن دعوت مىكند.
فكر و انديشه درباره راز خلقت انسان و هدف از ايجاد و پيدايش او، و سرانجام و
عاقبت وى، آدمى را به سوى نيكى و مقام «عبوديّت«، فرا مىخواند.
شما بوسيله «فكر و انديشه« مىتوانيد با رسيدن به مقام «عبوديّت«، نيروهاى
عظيمى را كه در وجودتان به صورت نهان و نهفته وجود دارد، به فعليّت رسانده و بيدار
نمائيد.
اثر فكر گناه
در انسان آمادگى براى متخلّق شدن به هر گونه صفت نيك و بد، و امكان دارا شدنِ هر
گونه خلق و خوى، وجود دارد. با فكر و انديشه در كارهاى خوب و بد، اين آمادگى به
فعليّت تبديل مىشود و از مرحله امكان خارج شده و واقعيّت مىپذيرد.
اين يك حقيقت عام و كلّى است و اختصاصى به كارهاى پسنديده و خوب ندارد. يعنى
همان گونه كه انسان بوسيله فكر نمودن درباره خوبيها، بسوى آن جذب مىشود و آن را
عملى مىسازد، با انديشيدن درباره گناهان و لذائذ حيوانى نيز به سوى آنها كشيده
مىشود و دست به ارتكاب آنها مىزند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِي الْمَعاصي، دَعَتْهُ اِلَيْها.(7)
كسى كه درباره گناهان زياد فكر كند، بسوى آنها خوانده مىشود.
و در گفتارى ديگر مىفرمايند:
مَنْ كَثُرَ فِكْرُهُ فِي اللَّذاتِ، غَلَبَتْ عَلَيْهِ.(8)
كسى كه درباره لذّتها زياد بينديشد، آنها بر او غلبه خواهند نمود.
بنابراين فكر و انديشه آدمى، مىتواند آينده او را تغيير داده و تحوّل عظيمى در
چگونگى زندگى او بوجود آورد. به اين دليل در كلمات دلنشين خاندان عصمت، آن همه به
تفكّر و انديشه، ارزش قائل شدهاند و اهميّت آن را به همه شيفتگان و دوستان خود
توصيه نمودهاند؛ زيرا ارزش فكر و انديشه در موضوعات ارزنده، در سنجش با عمل و
كردار، همچون ارزش روح و روان در برابر جسم است.
تفكّر، بر ايمان و يقين شما مىافزايد
تفكّر در مخلوقات جهان و نظام آفرينش، ايمان و يقين را در دل انسان تقويت
مىكند و اعتقاد به وجود خداوند بزرگ و ساير عقايد مذهبى را بيشتر و محكمتر
مىنمايد. آفرينش ميلياردها ميليارد ستاره در كهكشانها، - علاوه بر ستارگانى كه در
سحابيها وجود دارند و امكان شمارش آنها نيست - با نظم شگفت انگيزى كه از آن
برخوردارند، دليلى بزرگ بر وجود خالق و آفريدگارى بزرگ، مدبّر و مقتدر است.
فكر انسانها عاجز از درك عظمت جهان هستى است و انديشمندان جهان، آن گاه كه به
تفكّر درباره جهانِ خلقت مىپردازند، با جهانى باعظمت واسرار آميز روبرو شده و خود
را عاجز از درك حقيقت آن مىبينند؛ ولى نشانهها و آياتى را در آن مشاهده مىكنند
كه احيا كننده قلبها و روشنى بخش دلهاى خردمندان است. آرى بر اثر تفكّر در پيرامون
عظمت جهانِ خلقت، يقين و ايمان به وجود خالق مقتدر و مهربان، افزايش مىيابد.
چشم دوختن به عالم ملكوت، از صفات و ويژگيهاى اولياء خدا است. آنان با فكر و
انديشه، به كشف اسرار جهان هستى مىپردازند. آنها نه تنها ديده دل را بسوى عالم
ملكوت مىدوزند؛ بلكه ياران و نزديكان خود را نيز به آن سفارش مىنمايند.
در وصيّتهاى حضرت لقمان به فرزندش آمده است:
اَطِلِ التَّفَكُّرَ في مَلَكُوتِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَالْجِبالِ وَما
خَلَقَ اللَّهُ، فَكَفى بِهذا واعِظاً لِقَلْبِكَ.(9)
فكر خود را در ملكوت آسمانها و زمين و كوهها و آنچه را كه خداوند خلق كرده است،
طولانى كن؛ كه اين گونه انديشه، قلب تو را از جهت وعظ و نصيحت گوئى كفايت مىكند.
تفكّر طولانى درباره ملكوت كه لقمان آن را به فرزندش سفارش كرده است، اثراتى را
در بردارد كه اگر انسان به انجام آن توفيق يابد، در آينده او تحوّلى عظيم به وجود
مىآورد؛ زيرا بر اثر فكر درباره ملكوت آسمانها و زمين و ساير مخلوقات خداوند،
اعتقاد و بينشى ايجاد مىشود كه روشنگر سرانجام كار است.
قرآن مجيد مىفرمايد:
« اِنَّ في خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ
لَآياتٍ لِاُولِى الْاَلْبابِ × اَلَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَقُعُوداً
وَعَلى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ رَبَّنا ما
خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ ».(10)
بدرستى كه در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز هر آينه نشانههايى است
براى صاحبان عقل. آنان كه خدا را ياد مىكنند در حال ايستاده و نشسته و بر
پهلوهايشان (در هر حالى در ياد خدا هستند) و مىانديشند در آفرينش آسمانها و زمين
(و مىگويند:) پروردگار ما، اين را باطل نيافريدى، منزّهى تو، پس ما را از عذاب
جهنّم نگه دار.
فكر و انديشه آنان در پيرامون خلقت آسمانها و زمين، به جنبه ملكى آن اختصاص
ندارد؛ بلكه جنبه ملكوتى را نيز شامل مىشود. آنان با انديشيدن در خلقت مادّى و
ملكوتى جهان، بر ايمان و يقين خود مىافزايند.
تفكّر وسيله بصيرت و دورانديشى است
اگر انسان درباره سرانجام كارى كه در پى انجام آنست بينديشد، در كارها به
نتيجه مىرسد و گرفتار پشيمانى و افسوسهاى كشنده نمىشود.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در ضمن گفتارى دلنشين چنين فرمودهاند:
اِذا قَدَّمْتَ الْفِكْرَ في جَميعِ اَفْعالِكَ، حَسُنَتْ عَواقِبُكَ في كُلِّ
اَمْرٍ.(11)
اگر پيش از همه كارهايت درباره آن بينديشى، سرانجام و عاقبت تو در هر امرى نيكو
خواهد بود.
زيرا انديشه در هر كارى، باعث روشن بينى و بصيرت درباره انجام آن كار خواهد
شد.
اولياء خدا، مردان بزرگ و آنان كه از نعمت تقرّب به درگاه خداوند متعال
برخوردار بودند و به محضر پر فيض خاندان وحى بار مىيافتند و آنان كه جزء ياوران و
اصحاب آن بزرگواران بودند، از نعمت تفكّر و انديشيدن درباره سرانجام كارها برخوردار
بودهاند.
آنان كه از سرچشمه زلال ولايت، آب حيات نوشيدهاند، آنان كه از پرتو انوار
تابناك خاندان وحى بهره بردهاند، آنان كه با علوم و معارف اهل بيتعليهم السلام
قلب و جانشان را نورانى ساختهاند، همه از نيروى باعظمت فكر - كه از بزرگترين
نعمتهاى خداوند است - بهره بردهاند و داراى بصيرت و دور انديشى شدهاند.
شناخت، هدايت، روشن بينى، و آگاه بودن از حقايق امر، با فكر و انديشه ايجاد
مىشود. اين جمله از كلمات درربار حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام است:
لا بَصيرَةَ لِمَنْ لا فِكْرَ لَهُ.(12)
آن كس كه فكر ندارد، روشن بينى ندارد.
او بصيرت ندارد، او قلبش تيره و از نورانيّتِ دل بىبهره است.
بنابراين با فكر و انديشه، مىتوان زنگار را از دل پاك ساخته و ظلمت و تيرگى
قلب را به صفا، نورانيّت و بصيرت تبديل نمود.
همان گونه كه «حرّ« رضواناللَّه عليه به خاطر احترامى كه به حضرت فاطمه
زهراعليها السلام قائل شد، زمينه فكر و انديشه درباره نتيجه و سرانجام جنگ و مقاتله
با امام حسينعليه السلام براى او پيدا شد، و سرانجام فكر و انديشهاى كه بر اساس
احترام به حضرت صدّيقه كبرىعليها السلام در او تبلور يافته بود، او را از هلاكت
نجات داد و او در صف شهداى كربلا قرار گرفت.
با اينكه او از لشكريان ابن زياد پليد بود و حرامترين مالها در گوشت و خونش
اثر كرده بود، ساعتى فكر و انديشه، او را از هلاكت و بدبختى ابدى نجات داد و در صف
شهداى كربلا قرار گرفت.
«حرّ« ، بر اساس تأمّل و تفكّر در پيرامون پاسخ به امام حسينعليه السلام، خود
را از تندى و خشم نگه داشت، رياستش را كوچك شمرد و خود را مجبور به تواضع ديد.
به اين مناسبت كلامى از حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام كه سامان دهنده زندگى
انسانها است، مىآوريم. آن بزرگوار مىفرمايند:
دَعِ الْحِدَّةَ وَتَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَتَحَفَّظْ مِنْ الْخَطَلِ،تَأْمَنَ
الزَّلَلَ.(13)
تندى را رها كن و در حجّت و دليل بينديش، و خود را از گفتن سخن باطل، نگه دار؛ تا
از لغزش در امان باشى.
«حرّ« اين چنين رفتار كرد و با بصيرت و دورانديشى، آينده خود را دگرگون ساخت.
همان گونه كه جناب حرّ درباره سرانجام كار خود دقّت و تأمّل نمود، اگر
دنياپرستانى كه در سقيفه اجتماع كردند، در پيرامون عاقبت خود مىانديشيدند، رخساره
ماه نيلگون نمىشد و چهره خورشيد را غبار غم نمىپوشاند.
ولى افسوس .... افسوس .....
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام بصيرت و دور انديشى را از آثار فكر و انديشه،
بيان مىكنند و مىفرمايند:
مَنْ فَكَّرَ أَبْصَرَ الْعَواقِبَ.(14)
كسى كه بينديشد، نسبت به سرانجام امور داراى بصيرت مىشود.
بدست آوردن بينش و بصيرت، بهترين راه براى پند و اندرز دادن و موعظه نفس است.
بصيرت و روشن بينى، از صفات ممتاز مردان خداست و بهترين راه براى دست يافتن به
بصيرت و روشن بينى، فكر و انديشه است.
مردان بزرگ در اثر تفكّر درباره اجتماع و افراد جامعه و وضعيّت فعلى و آينده
جامعه، به حالات فرد و اجتماع بصيرت پيدا مىكنند.
از حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام روايت شده است كه آن حضرت فرمودند:
مَنْ طالَتْ فِكْرَتُهُ، حَسُنَتْ بَصيرَتُهُ.(15)
كسى كه فكرش طولانى شود، بصيرت و روشن بينى او نيكو مىشود.
زيرا انديشه، در صورتى كه آلوده به اغراض شخصى نباشد، همچون آئينهاى صاف،
حقائق را جلوهگر مىسازد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
اَلْفِكْرُ مِرْآةٌ صافِيَةٌ.(16)
انديشه، آئينهاى شفاف است.
در صورتى انديشه همچون آئينه صاف و درخشان، واقعيّت را به شما نشان مىدهد كه
از روزه انديشه استفاده كنيد.
روزه انديشه
در اسلام، روزه سكوت وجود ندارد؛ همان گونه كه شبانگاه صوم و خوددارى از خوردن
و آشاميدن معنى ندارد. ولى آنان كه در مقام دست يافتن به مراتب عالى معنوى هستند،
به جاى روزه سكوت به روزه انديشه مىپردازند و ذهن خود را به افكار زشت و ناپسند،
آلوده نمىنمايند. اين دستورى است كه از خاندان وحى به ما رسيده است. حضرت
اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
صِيامُ الْقَلْبِ عَنِ الْفِكْرِ فِي الْاثامِ اَفْضَلُ مِنْ صِيامِ الْبَطْنِ
عَنِ الطَّعامِ.(17)
روزه قلب از فكر كردن درباره گناهان، برتر است از روزه داشتن و پرهيز نمودن از
خوردن خوراكيها.
اگر خود را به افكار زشت آلوده نسازيد، در برابر گناهان و اعمال ناپسند بيمه
مىشويد، در اين هنگام فكر، همچون آئينهاى صاف و درخشان واقعيّت را براى شما روشن
مىكند و نشان مىدهد. روزه انديشه، مىتواند بهترين و مؤثّرترين راه براى نجات را،
در اختيار انسان گذاشته و آدمى را در سير معنوى موفّق كند.
روزه انديشه، مىتواند روح انسان را به پرواز درآورده و بر فراز فضاى بيكران
عالم معنى، به اوج ترقى و پيشرفت برساند.
اگر به انجام روزه انديشه موفّق شويد، شيطان را شكست مىدهيد. اگر چه شيطان
براى مؤمنين، دشمنى ضعيف به شمار مىآيد و قدرت او براى گمراهى انسان كم و اندك
است؛ ولى او از نفس انسانها كه دشمنى پرقدرت و مقتدر، و هميشه همراه و همگام با
انسانها است، استفاده مىكند.
او با وسوسه در نفس افراد، مىتواند نفس را با خود هم عقيده ساخته و با كمك
نفس، هستى انسان را به تباهى كشيده و سعادت دو دنيا را از او بگيرد.
راه مقابله با وسوسههاى شيطانى و حديث نفس، نفىِ افكار دنيوى است. كسى كه نفس
خود را از انديشههاى دنيوى دور نمايد، مرتكب گناه و اعمال زشت نمىشود و در اين
صورت سعادت جاويدان را بدست مىآورد؛ زيرا انديشه سالم و فكر صحيح، انسان را از غم
و اندوه و افكار دنيوى - كه ويرانگر خوشى و خوشبختى است - نجات داده و سرانجامى
بسيار عالى براى او به ارمغان مىآورد.
راههايى براى سلامتى انديشه
1 - دقّت و تأمّل، فكر را سالم مىكند
دقّت، تأمّل و بررسى افكار، نقش مهمّى در تصحيح افكار و زدودن انديشههاى فاسد
دارد. در مناجاتى كه ملك مقرّب خداوند جبرائيل، براى پيغمبر اكرمصلى الله عليه
وآله وسلم آورده - تا مورد استفاده امّت قرار گيرد - مىخوانيد :
وَأَلْهَمْتَني رُشْدي بِتَفَضُّلِكَ، وَاَجْلَيْتَ بِالرَّجاء لَكَ قَلْبي
وَاَزَلْتَ خُدْعَةَ عَدُوّي عَنْ لُبّي وَصَحَّحْتَ بِالتَّأْميلِ فِكْري...(18)
با تفضّل خويش، هدايت مرا به من الهام فرمودى و با اميدوارى به تو، قلبم را جلا
بخشيدى و نيرنگ دشمنم را از عقلم زدودى و با تأمّل، فكرم را سالم نمودى.
اگر فكر خود را به تكاپو و تأمّل وادار نمائيد، انديشه شما سالم مىشود و اوج
مىگيرد؛ در اين هنگام ناخودآگاه بهترين افكار به سراغ شما مىآيد. زيرا تأمّل،
افكار غلط را از ميان برده و انديشههاى سالم را جايگزين آن مىكند. ديو چو بيرون
رود، فرشته درآيد.
2 - پرهيز از پرخورى
براى تصحيح فكر و قدرت بر تأمّل، خوددارى از پرخورى ضرورى است؛ زيرا خوردن و
آشاميدن اگر از حدّ اعتدال خارج باشد، در فساد فكر و انديشه، اثرى مهم دارد. آسايش
و آرامش فكرى در ارتباط با آسايش جسمى است و در صورتى فكر راحت است كه احساس پرخورى
و سنگينى نشود. در اين هنگام ذهن آرام و از طغيان افكار زشت، و هجوم انديشههاى
شيطانى محفوظ خواهد بود.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنِ اقْتَصَرَ في اَكْلِهِ كَثُرَتْ صِحَّتُهُ وَصَلُحَتْ فِكْرَتَهُ.(19)
كسى كه در خوردن به قدر لازم اكتفا كند، صحّت جسمى او بيشتر مىشود و فكرش اصلاح
مىگردد.
بر اثر پرخورى، بخارات بدن بيشتر شده و به سوى مغز روان مىشود و بر قدرت نفوذ
شياطين مىافزايد؛ به اين جهت افكار فاسد و وسوسههاى شيطانى زياد مىشود. بر اثر
پرهيز از پرخورى، بخارات بدن كمتر شده و راه براى نفوذ شيطان كمتر مىشود و كيف
نفسانى تقليل مىيابد. از اين رو حديث نفس و وسواس كمتر شده و فكر اصلاح مىشود.
3 - پرهيز از كسانى كه داراى اشتباهات فكرى هستند
براى دارا بودن انديشه سالم، كنارهگيرى از كسانى كه داراى اشتباهات فكرى هستند
نيز ضرورى است. كنارهگيرى از افراد زود باور، انسان را از اشتباهات فكرى آنان
محفوظ نگه مىدارد. افراد ساده لوح، زود باور و كسانى كه به آسانى فريب ديگران را
مىخورند، از نظر فكرى ضعيفند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنْ ضَعُفَتْ فِكْرَتُهُ قَوِيَتْ غِرَّتُهُ.(20)
كسى كه فكرش ضعيف باشد، فريب خوردن او قوى مىباشد.
ضعف فكرى، امكانات گول خوردن را مهيّا مىكند؛ زيرا از آنجا كه در اين گونه
افراد، قدرت فكر و انديشه اندك است؛ وهم و خيال در آنان قوى است و بر همين اساس،
اظهارات ديگران را به زودى قبول مىكنند.
زيرا غلبه وهم و خيال، ايجاد حالت پذيرش مىكند؛ ولى فكر و انديشه به دنبال
دليل و برهان و حالت پذيرش در صورت وجود شرايط مىباشد. به همين جهت، در فرمايشات
اهل بيتعليهم السلام از مصاحبت با افرادى كه از نظر فكرى ضعيف هستند منع شده؛ تا
بر اثر همنشينى، اشتباهات آنان به ديگران سرايت نكند.
تمركز فكر، بر قدرت انديشه مىافزايد
كسى كه به فكر و انديشه مىپردازد، بايد خاطرى آسوده و ذهنى آرام داشته باشد؛
زيرا تشويش خاطر، مانع تمركز است و آن گاه كه انديشه متمركز نشود، از قدرت آن كاسته
مىشود.
براى ايجاد تمركز فكر، بايد در محيط آرام و با خاطر آسوده به تمركز فكر
بپردازيد. محيطهائى كه فكر را به اين سو و آن سو متوجّه مىكند و همچنين در مواقع
هيجان و آشفتگى روحى، نمىتوان فكر را كاملاً كنترل نموده و متمركز ساخت.
اگر قدرت بر تمركز فكر پيدا كنيد، از انديشهاى قوى و قدرتمند برخوردار
مىشويد؛ زيرا بدون شكّ تمركز، قدرت فكر را چندين برابر مىكند و به همين جهت از
عظمت والائى برخوردار است. بايد راه تمركز فكرى را آموخت و موانع آن را برطرف ساخت.
از آنجا كه تمركز فكر از حالات روحىِ انسان سرچشمه مىگيرد، براى بدست آوردن آن
و براى اين كه قدرت داشته باشيم با سرعت، به تمركز فكرى دست يابيم، بايد به تمرين
بپردازيم تا با مرور زمان، اين قدرت در ما ايجاد شود.
در صورتى كه قدرت به تمركز فكر پيدا كنيد و از آن استفاده نمائيد، راه رسيدن به
نبوغ براى شما باز مىشود. بسيارى از دانشمندان و محصلين، به حال «نوابغ« غبطه
مىخورند و يا حسادت مىورزند و از اين كه خود را در حدّ نبوغ نمىبينند، ناراحتند
و حال آن كه برخى از نويسندگان معتقدند:
«تنها تفاوت بين انديشه يك نابغه با انديشه يك فرد عادى، در اين است كه فرد
نابغه بخش بيشترى از ذهن خود را به طريقى خاص، مورد استفاده قرار مىدهد. شما هم
قادريد بخش بيشترى از ذهن خود را به طريقى خاص، مورد استفاده قرار دهيد».(21)
برخى گمان مىكنند افراد نابغه از كودكى از هوشى سرشار، و حافظهاى غير عادّى
برخوردار بودهاند؛ ولى اين پندار صحيح نيست؛ زيرا بسيارى از نوابغ تا بزرگسالى از
نبوغ آنان خبرى نبوده است. حتى برخى از آنها از نظر مربيان و يا به عقيده پدر و
مادرشان، كودكانى ابله بودهاند. «اينشتين« كه در جامعه خود به عنوان يك نابغه
شناخته شده، يكى از آنان است.
اصولاً دستهاى از نوابغ، نبوغ خود را در سالهاى آخر عمرشان هويدا
مىسازند.(22) گرچه عدّهاى از نوابغ، از كودكى علائم نبوغ در آنان جلوهگر است،
ولى اين دليل بر آن نيست كه در همه نوابغ نشانه نبوغ، از كودكى آشكار مىباشد؛ زيرا
همان گونه كه گفتيم، ممكن است انسان با به كارگيرى نيروهاى مغزى، از ويژگيهاى
فوقالعاده برخوردار شده و داراى شخصيتى جديد و استثنايى شود.
تمركز فكر راهى مؤثّر براى به كارگيرى نيروهاى مغزى و استفاده بيشتر از قدرت
فكر است. فكر و تمركز آن، آن قدر اهميت دارد كه ما هنوز يكى از هزارها راز آن را
بدست نياوردهايم. تجسّم بخشيدن به افكار و ايجاد موجودات انديشهاى! از مسائل
ناشناخته فكر است.
همان گونه كه حقيقت روح براى ما ناشناخته است، حقيقت فكر و انديشه نيز براى ما
مجهول است. زيرا روشن است كه انديشه، از روح انسان سرچشمه مىگيرد؛ چون انسانى كه
روح خود را از دست داده، قادر به تفكّر و انديشه نيست؛ پس اين روح است كه فكر از او
تراوش مىكند و مغز وسيلهاى است كه روح به وسيله آن، فكر و انديشه انسان را ظاهر
مىكند. همان گونه كه چشم وسيلهاى است براى روح كه انسان به وسيله تسلّط روح با
چشم اشياء را مىبيند.
نتيجه بحث
به وسيله فكر و انديشه مىتوانيد عالىترين، ارزندهترين و گرانبهاترين گنجينهها
را از مغز خود استخراج كنيد.
به وسيله تأمّل و دقّت، مىتوانيد از ژرفاى افكار خويش گوهرهاى پرارزشى را بدست
آوريد كه گنجهاى پر بها در برابر آنها قيمتى ندارد.
فكر خود را متمركز كنيد و با استفاده از قدرت تمركز فكر، نيروهاى مغزى خويش را
افزايش دهيد.
با فكر و انديشه نه تنها در ذهن و ضمير آگاه خود تحوّل ايجاد مىكنيد، بلكه
مىتوانيد ضمير ناخودآگاه خويش را تغيير دهيد. فكر، مغناطيس روح و روان شما است ؛
زيرا درباره هر موضوعى بينديشيد، شما را به سوى آن جذب مىكند.
با تفكّر در پيرامون فضائل و مناقب اهل بيتعليهم السلام روح خود را به پرواز
درآوريد تا مجذوب و دلباخته اين خاندان شويد.
با تدبّر و تأمّل در پيرامون عظمت جهان هستى و ملكوت آسمانها و زمين، آيات الهى
آشكار مىشود و تحوّلى عظيم در شما به وجود مىآيد.
از همنشينى با افرادى كه داراى اشتباهات فكرى هستند پرهيز كنيد و با كسانى كه
داراى انديشه عالى و بزرگ هستند، مجالست نمائيد.
به يك تدبير نيكو آن توان كرد
كه نتوان با سپاه بيكران كرد
به رأيى لشكرى را بشكنى پشت
به شمشيرى يكى تا ده توان كشت