2 - مشورت
لزوم مشورت
سعى و تلاش در صورتى مفيد است كه در مسير صحيح قرار داشته باشد و نتيجهاى
ارزنده از آن بدست آيد. اگر فعاليت و كوشش انسان در شرايط صحيح انجام نگيرد، جز
خستگى و اتلاف عمر حاصلى نخواهد داشت.
بنابراين قبل از پرداختن به هر كار و قبل از شروع به انجام هر برنامه، بايد آن
را مورد دقّت و بررسى قرار داده و شرايط موفقيّت و عدم موفقيّت را مورد بررسى و
تحليل قرار دهيد و پس از آن كه روشن شد با انجام برنامهاى كه در نظر داريد،
نتيجهاى عالى بدست خواهيد آورد، آن را آغاز كنيد.
اگر نتيجه آن براى شما روشن نشد، با كسانى كه آگاه و مطّلع و دلسوز هستند، به
مشورت پرداخته و با صلاح ديد آنان، كار را آغاز كرده و دست به فعاليّت و كوشش
بزنيد.
حضرت رسول اكرمصلى الله عليه وآله وسلم در روايتى مىفرمايند:
تَواضَعْ لِلَّهِ، يَرْفَعَكَ اللَّهُ وَلاتَقْضِيَنَّ اِلاَّ بِعِلْمٍ، فَاِنْ
اَشْكَلَ عَلَيْكَ اَمْرٌ، فَسَلْ وَلاتَستَحْيِ، وَاسْتَشِرْ ثُمَّ اجْتَهِدْ
فَاِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ اِنْ يَعْلَمْ مِنْكَ الصِدْقَ يُوَفِّقُكَ.(23)
براى خداوند تواضع كن، تا خدا تو را سربلند نمايد، و قضاوت مكن مگر آن كه به آن
علم و آگاهى داشته باشى. پس اگر امرى بر تو مشكل شد، سئوال كن و از پرسش نمودن حيا
نكن. و مشورت نما، سپس در انجام آن كوشش كن؛ زيرا خداوند اگر بداند كه تو صداقت
دارى، تو را موفّق مىنمايد.
همان گونه كه ملاحظه نموديد، پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم سفارش
مىفرمايند در امور مشكل، بايد سئوال كرد و مشورت نمود و پس از آن به تلاش و كوشش
دست زد.
مشورت يا پشتوانه بزرگ پيشرفت
كسانى كه جوياى مقام معنوى و رسيدن به درجات عالى بندگى خداوند هستند و در
جستجوى يافتن راه كمال و به دست آوردن تقرّب به اهل بيت عصمتعليهم السلام
مىباشند، بايد بدانند: مشورت يكى از بهترين راههاى ترّقى و پشتوانه بزرگ پيشرفت
مردان بزرگ است. آنان كه در ابتداء سير معنوى هستند و با آيات و روايات و فرمايشات
گهربار اهل بيت عصمتعليهم السلام كه راه را براى مردم نشان دادهاند، آشنايى
ندارند، بايد با مردان فهميده، عاقل و متّقى، مشورت كنند و از تجربهها و
راهنمائيهاى آنان استفاده نمايند.
بايد با مردان بزرگى كه از نعمت فهم و علم برخوردارند و راه را يافته و
رفتهاند - نه آنان كه در نيمه راه نشسته و رهروان را نيز از راه رفتن باز
مىدارند! - به مشورت بنشينند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مشورت با مردان راه يافته را، بهترين پشتيبان
انسان براى رسيدن به هدف مىدانند و مىفرمايند:
لا ظَهِيرَ كَالْمُشاوَرَة.(24)
براى انسان، پشتيبانى همچون مشورت وجود ندارد.
فتحى كه جهان از او گشادند
در بازوى مشورت نهادند
گر عقل تو عقده مىگشايد
با ناخن شور خوشتر آيد
با چه كسانى مشورت مىكنيد؟!
امام صادقعليه السلام درباره شرايط كسانى كه با آنان مىتوان مشورت نمود،
مىفرمايند:
اِسْتَشِرِ الْعاقِلَ مِنَ الرِّجالِ الْوَرِعِ، فَاِنَّهُ لايَأْمُرُ اِلاَّ
بِخَيْرٍ...(25)
با مردان عاقلى كه پرهيزگار هستند، مشورت كن؛ زيرا آنها راهنمايى نمىكنند تو را،
مگر به كارهاى نيك.
توجّه داشته باشيد گاهى مشورت، زيان فراوانى را براى مشورت كننده به بار
مىآورد، به صورتى كه در بعضى از موارد او را به گمراهى كشيده و از چاله در آورده و
در چاه مىاندازد! از اين جهت خاندان وحى شرايطى را درباره مشورت ذكر نمودهاند تا
از وقوع اين گونه اشتباهات جلوگيرى شود.
شخصى كه با او به مشورت مىپردازيد، بايد از صلاحيت واقعى براى مشاوره برخوردار
باشد و در موضوعى كه مورد سئوال واقع مىشود، آمادگى كامل براى پاسخ به آن را داشته
باشد. از نظر روايات اهل بيتعليهم السلام، با كسى بايد مشورت نمود كه ويژگيهائى را
دارا باشد.
امام صادقعليه السلام مىفرمايند:
شاوِرْ في اُمُورِكَ مِمَّا يَقْتَضِي الدّينُ مَنْ فيهِ خَمْسُ خِصالٍ، عَقْلٌ
وَحِلْمٌ وَتَجْرِبَةٌ وَنُصْحٌ وَتَقْوى...(26)
در امور خود از آنچه را كه دين اقتضاء مىكند، با كسى مشورت كن كه در او پنج خصلت
وجود دارد:
1 - عقل
2 - حلم
3 - تجربه
4 - نصيحتگوئى
5 - تقوا
در مسائل مشكل، فقط با شخص فهميده و صاحب تجربهاى كه با تقوا و بردبار بوده و
اهل نصيحت باشد، بايد مشورت نمود و از افرادى كه اين صفات در آنان نيست، بايد پرهيز
كرد و گرنه ممكن است انسان به جاى هدايت به ضلالت و گمراهى كشيده شود.
بنابراين بايد با كسى مشورت نمود كه آمادگى براى آن داشته باشد.
به هر كار با كاردان راز گوى
در چاره از رأى او بازجوى
زدن با خداوند فرهنگ رأى
به فرهنگ باشد تو را رهنماى
امام صادقعليه السلام در روايتى ديگر توضيحات بيشترى درباره شرايط كسانى كه
مىتوان با آنها مشورت نمود، بيان مىفرمايند. آن حضرت مىفرمايند:
إِنَّ الْمَشْوَرَةَ لاتَكوُنُ إِلّا بِحُدوُدِها، فَمَنْ عَرَفَها بِحُدوُدِها
وَإِلّا كانَتْ مَضَرَّتُها عَلَى الْمُسْتَشيرِ أَكْثَرَ مِنْ مَنْفَعَتِها لَهُ،
فَاَوَّلُها أَنْ يَكوُنَ الَّذي يُشاوِرُهُ عاقِلاً، والثَّانِيَةُ أَنْ يَكوُنَ
حُرّاً مُتَدَيِّنَاً، وَالثَّالِثَةُ أَنْ يَكوُنَ صَديقاً مُواخِياً،
وَالرَّابِعَةِ أَنْ تُطْلِعَهُ عَلى سِرِّكَ فَيَكوُنَ عِلْمُهُ بِهِ كِعِلْمِكَ
بِنَفْسِكَ، ثُمَّ يَسْتُرُ ذلِكَ وَيَكْتُمُهُ، فَإِنَّهُ إِذا كانَ عاقِلاً
اِنْتَفَعْتَ بِمَشْوَرَتِهِ، وَإِذا كانَ حُرّاً مُتَدَيِّنَاً جَهَدَ نَفْسَهُ
فِي النَّصيحَةِ لَكَ، وِإِذا كانَ صَديقاً مُواخِياً، كَتَمَ سِرَّكَ إِذا
اِطَّلَعْتَهُ عَلَيْهِ، وَإِذا اِطَّلَعْتَهُ عَلى سِرِّكَ فَكانَ عِلْمُهُ بِهِ
كَعِلْمِكَ تَمَّتِ الْمَشْوَرَةُ وَكَمُلَتِ النَّصيحَةُ.(27)
مشورت داراى حدود و شرايطى است كه اگر كسى آنها را بداند خوب است و گرنه زيان آن
بر مشورت كننده، بيش از سود آن خواهد بود:
1 - كسى كه با او مشورت مىكنيد، فردى عاقل و فهميده باشد.
2 - او فردى آزاد منش و متديّن باشد.
3 - صداقتى برادر گونه داشته باشد.
4 - شما او را به اسرار خود آگاه كنيد به گونهاى كه در موضوع مورد مشورت، به همه
جهات همچون خود شما، علم و آگاهى پيدا كند، و آنها را مخفى داشته و كتمان نمايد.
در صورتى كه مشورت كننده، فهميده و خردمند باشد، از مشورت با او بهرهمند خواهيد
شد، و اگر آزاد منش و متديّن باشد، در نصيحت كردن شما سعى و تلاش مىكند. و هر گاه
او صداقتى برادر گونه داشته باشد، سرّ شما را كتمان مىنمايد. و هر گاه اسرار خود
را به او به گونهاى اظهار كرديد كه همچون شما آگاه به جريان شما باشد، مشورت صحيح
و تمام مىباشد و نصيحت كامل مىشود.
گويند كه بى مشاورت كار مكن
الحق سخنى خوشست انكار مكن
ليكن به كسى كه از غمت غم نخورد
گر دُر ز دهن بريزد اظهار مكن
بنابراين مشورت با افراد نا آگاه و ناشناخته و كسانى كه داراى شرايط مشاوره
نيستند، بسيار خطرناك است؛ زيرا انسان را به گمراهى و تباهى مىكشاند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
لاتُشاوِرْ مَنْ لايُصَدِّقُهُ عَقْلُكَ.(28)
با كسى كه عقلت او را نمىپذيرد، مشورت نكن.
طبيبى كه باشد و را زرد روى
از او داروى سرخ روئى مجوى
پس از مشورت، به آن رفتار كنيد
بايد هدف شما در مشورت با افراد شايسته، پذيرش رأى آنان باشد و در
صورت يافتن حقيقت، آن را پذيرفته و به آن عمل نمائيد؛ نه آن كه فقط وقت را به صحبت
گذرانده و نصيحتهاى افراد آگاه را ناديده گرفته و به دست فراموشى بسپاريد. زيرا در
اين صورت، افسوس و پشيمانى به استقبال شما خواهد آمد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ مَعْصِيَةَ النَّاصِحِ الشَّفيقِ العالِمِ الْمُجَرِّبِ
توُرِثُ الْحَسْرَةَ وَتُعْقِبُ النَّدامَةَ.(29)
مخالفت با شخص نصيحتگرى كه مهربان و عالم و صاحب تجربه است، موجب حسرت مىشود و
پشيمانى را به دنبال دارد.(30)
بنابر اين اگر با فرد آگاهى كه داراى شايستگى است به مشورت نشستيد، نصيحتهاى او
را گوش داده و براى عمل به گفتهها و نصيحتهاى وى، كمر همّت ببنديد؛ تا هماى سعادت
را بدست آوريد و در آينده دچار پشيمانى، افسوس و ناراحتيهاى فكرى نشويد.
سرانجامِ ترك مشورت
ترك مشورت در كارها يا از ناآگاهى سرچشمه مىگيرد و يا دليل بر دارا بودن
استبداد رأى است. كسى كه رفتار و كردار خود را صد در صد صحيح و بىاشكال مىپندارد
و در هيچ مورد حاضر به مشورت نيست، از استبداد رأى برخوردار است. اين گونه افراد به
جهت داشتن اين صفت خود را به خطر مىاندازند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در نهجالبلاغه مىفرمايند:
وَالْاِسْتِشارَةُ عَيْنُ الْهِدايَةِ وَقَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغْنى
بِرَأْيِهِ.(31)
مشورت نمودن، چشمه هدايت است و كسى كه به خاطر رأى شخصى خود را مستغنى از ديگران
بداند، خويشتن را به خطر مىافكند.
غرور شخصى كه نوعاً بسيارى از زمامداران جهان را فرا مىگيرد، به صورت استبداد
رأى ظاهر مىشود و بر اثر آن، گاهى خود و يا كشور خود را نابود مىسازند. از اين رو
اولين مقام شايسته امامت عالم هستى، حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام هشدار مىدهند:
آن كس كه خويش را از نظر رأى شخصى بىنياز از ديگران مىپندارد، خود را به مخاطره
مىاندازد.
بنابر اين كسى كه حاضر نيست با ديگران به مشورت بنشيند و در همه امور عقيده خود
را برتر از ديگران مىپندارد، داراى استبداد است و سرانجامِ استبداد، هلاكت و
نابودى است. زيرا انسان مستبدّ، در مقام انجام كارها، جز اطاعت از خواستهها و
عقايد شخصى خويش - اگرچه اشتباه باشد - راهى را انتخاب نمىكند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَمَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها في
عُقُولِها.(32)
كسى كه در رأى خويش مستبدّ باشد، هلاك مىشود و كسى كه با مردان مشورت نمايد، شريك
در عقلهاى آنان خواهد شد.
از اين فرمايش استفاده مىكنيم: آنان كه در كارها مشورت نمىكنند و داراى
استبداد رأى هستند، زيان فراوانى را متحمّل مىشوند و آنان كه با ديگران مشورت
مىنمايند، نه تنها از هلاكت رهايى مىيابند، بلكه شريك عقل و انديشه صاحبنظران
مىشوند.
بناى كار خود ار با مشاورت ننهى
نه حق شرع گذارى نه داد عدل دهى
مكن غرور و بكن مشورت به اهل خرد
كه در مشاورت از سهو و از خلل برهى
ترك مشورت در مسائل مادّى نيز گاهى زيانهاى جبران ناپذيرى را به دنبال دارد.
اينك نمونهاى از آن را ذكر مىكنيم.
... در روزگارى كه همه در انديشه طلا بودند، يكى از عموهاى «داربى« گرفتار «تب
طلا« شد. او راهىِ غرب شد تا با حفارى زمين به ثروت برسد. او هرگز نشنيده بود كه در
مغز انسان طلايى، به مراتب بيش از آنچه در زمين هست، وجود دارد. او با اخذ اجازه
نامه با بيل و كلنگ سرگرم كار شد.
بعد از هفتهها كار طاقتفرسا، به كلوخههاى برّاق طلا رسيد. اكنون به وسيلهاى
نياز داشت كه كلوخهها را از دل خاك بيرون بكشد. بىآنكه كسى متوجّه شود، روى معدن
را پوشاند و عازم شهر خود شد؛ تا موضوع را براى بستگان و برخى از همسايگان بازگو
كند. آنها دور هم جمع شدند و پول خريد دستگاه حفارى را فراهم كردند، آن را خريدند و
به محل معدن طلا بردند. «داربى« و عمويش سرگرم كار شدند و نخستين كاميون كلوخهها
را به كوره ذوب و استخراج طلا فرستادند. معلوم شد كه يكى از غنىترين معادن طلا را
يافتهاند!
حمل چند كاميون كلوخه طلا كافى بود تا همه بدهىهاى آنها را پاك كند و نوبت به
سود كلان برسد. متههاى حفارى، زمين را مىشكافتند و اميد «داربى« و عمويش بيشتر
مىشد، تا اينكه اتفاقى افتاد. رگههاى طلايى ناپديد شد! آنها به پايان رنگين كمان
رسيده بودند و از معدن طلا ديگر اثرى نبود؛ ولى آنها به كار خود ادامه دادند و
مأيوسانه مىخواستند رگه طلا را از نو بيابند، اما موفق نشدند. سرانجام تصميم
گرفتند كه دست از كار بكشند.
دستگاه حفارى را به چند صد دلار فروختند و با قطار به ديارشان برگشتند. كسى كه
دستگاه را خريده بود، از يك مهندس معدن خواست تا به معدن نگاهى بيندازد و براى او
محاسبه كوچكى انجام دهد.مهندس مزبور نظر داد كه پروژه حفارى معدن از آن جهت شكست
خورده كه صاحبان آن با كار معدن و اصول حاكم بر آن آگاه نبودند.
نظر مهندس بر اين بود كه رگه طلا در فاصله 90 سانتى مترى، از محلّى كه كار
متوقّف شده، از نو پديدار خواهد شد. نظريّه او دقيقاً حساب شده از كار درآمد. كسى
كه دستگاه حفارى را خريده بود، به حقيقت مهمّى توجّه نمود و آن اين بود كه قبل از
تسليم شدن و دست از كار كشيدن، بايد با متخصّص به مشورت نشست.(33)
نتيجه بحث
مشورت با شخصيّتهاى آگاه، فهميده و پرهيزگار، پشتوانه بزرگ پيشرفت در امور مادّى و
معنوى است.
بوسيله مشورت با اين گونه افراد، مىتوانيد از تجربه و افكار ارزشمند افراد
باصلاحيّت و صاحب نظر بهرهمند شويد. بنابر اين با استفاده از راهنمائيهاى آنان،
خود را از سرگردانى و تحيّر نجات دهيد و با كمك از نظرات خدا پسندانه آنان، با
اهداف بزرگ آشنا شويد و براى رسيدن به عالىترين هدف گام برداريد.
با مشورت با افراد دلسوخته و خودساخته از نتيجه دهها سال زحمت و تلاش آنان خود را
بهرهمند كنيد.
با استفاده از مشورت با افراد باصلاحيّت، از فكر آنان استفاده كنيد و از ارزش
اهداف عالى آگاه شويد و براى رسيدن به آنها تلاش كنيد تا در آينده دچار افسوس و
پشيمانى نشويد.
ترك مشورت نه تنها در مسائل معنوى، بلكه در امور مادّى نيز شكستهاى بزرگ و جبران
ناپذيرى را پيش مىآورد. مشورت با مردان خودساخته و پرهيزكار و استفاده از افكار
عالى آنان مانع شكست شماست.
هر كه بىمشورت كند تدبير
غالباً بر هدف نيايد تير
بيخ بى مشورت چو بنشانى
بر نيارد به جز پشيمانى
3 - هدف
بهترين هدف را انتخاب كنيد
با فرصت كوتاه و عمر محدودى كه داريم، بايد از پرداختن به امورى كه ضايع كننده
وقت است، خوددارى نموده و به مسائل ضرورى، مهمّ و حياتى كه تأمين كننده دنيا و جهان
آخرت است، بپردازيم.
ما بايد هدف خود را مهمترين و ضرورىترين مسائل، قرار داده و براى رسيدن به آن
تلاش كنيم؛ زيرا با پرداختن به مسائل غير مهمّ، امور اساسى و با ارزش را از دست
مىدهيم و از رسيدن به هدف عالىِ خلقت، باز خواهيم ماند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنِ اشْتَغَلَ بِغَيْرِ الْمُهِمِّ، ضَيَّعَ الْاَهَمَّ.(34)
كسى كه به امور غير مهمّ بپردازد، مسائل مهمّتر را ضايع مىسازد.
با پرداختن به مسائل بىارزش و غير ضرورى، از رسيدن به هدفهاى بزرگ و عالى باز
خواهيد ماند. اين حقيقتى است كه حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام آن را در ضمن كلامى
كوتاه بيان فرمودهاند، تا براى جامعه بشريّت بالأخص جوانان و نوجوانان، درسى
آموزنده باشد.
اگر جامعه بشريّت از اين گفتار درس بياموزد، تحوّلى عظيم در اجتماع كنونى به
وجود خواهد آمد.
پس چون عمر ما محدود است و توانايى و قدرت احاطه بر همه امور را نداريم، بايد
آن را در بهترين، مهمّترين و با عظمتترين امور صرف كنيم، و از پرداختن به امور
بىارزش - كه جز تباهى و از دست دادن عمر گرانبها اثرى ندارد - بپرهيزيم.
براى استفاده از عمر و پرداختن به امور پرارزش و با اهميّت، نبايد فكر و انديشه
ما به مسائل جزئى مشغول باشد، تا به خوبى بتوانيم بهترين اهداف عالى را بدست آوريم.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
إِنَّ رَأْيَكَ لايَتَّسِعُ لِكُلِّ شَيْءٍ فَفَرِّغْهُ لِلْمُهِمِّ.(35)
فكر تو وسعتى كه همه امور را فرا بگيرد ندارد، پس آن را براى امور مهمّ فارغ
بگذار.
به نتيجه هدف توجّه كنيد
براى انتخاب مهمّترين و بهترين هدف، بايد سرانجام و نتيجه هدف كاملاً روشن
باشد. از اين رو بايد برنامه و كارى را طرح ريزى كنيم و انجام آن را هدف خود قرار
دهيم كه نسبت به آن شناخت داشته باشيم و كاملاً آن را بررسى و تحقيق نموده، و
سرانجامِ آن براى ما روشن باشد.
در صورتى كه پايان آن را با موازينى كه از فرمايشات خاندان وحى دريافت كردهايم
مطابق يافتيم، اراده و همّت خود را براى رسيدن به آن تقويت نمائيم و از غفلت و
فراموشى دست برداريم.
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
إِذا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبّرْ عاقِبَتَهُ فَإِنْ كانَ خَيْراً فَأَسْرِعْ
إِلَيْهِ وَاِنْ كانَ شَرّاً فَانْتَهِ عَنْهُ.(36)
هر گاه به كارى همّت گماشتى، در سرانجام آن بينديش؛ اگر كار پسنديدهاى بود، در
انجام آن شتاب نما و اگر زشت و شرّ بود، خود را از انجام آن باز دار.
بنابر اين هر گاه سرانجام كارى را كه هدف خود قرار دادهايد، بررسى و تحليل
نموديد و آينده آن را خوب تشخيص داديد، آن را شروع كنيد و از امروز و فردا كردن دست
برداشته و تا مانعى برايتان پيش نيامده، از فرصت استفاده كنيد. اين راهى است كه
بزرگان رفتهاند. شما مىتوانيد پاى خود را جاى پاى آنان بگذاريد و مسير آنان را
بپيمائيد.
هدف از خلقت انسانها چيست؟
همانگونه كه گفتيم انسان در زندگى بايد داراى هدف باشد. به اين جهت بايد
عاليترين هدفها را بشناسد و بهترينِ آنها را انتخاب كند.
آشنائى با راز خلقت انسانها، مىتواند راهنماى ما باشد و حقيقت را براى ما
آشكار سازد.
خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد:
«وَما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونَ ».(37)
جنّ و انس را نيافريدم، مگر براى آن كه عبادت كنند.
تفسير نورالثقلين در ذيل آيه شريفه، روايتى را از امام صادقعليه السلام اين
گونه آورده است:
قالَ: خَرَجَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلى أَصْحابِهِ فَقالَ: أَيُّهَا النَّاسُ
إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ ذِكْرُهُ، ما خَلَقَ الْعِبادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ،
فَإِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإِذا عَبَدُوُه اِسْتَغْنَوْا بِعِبادَتِهِ عَنْ
عِبادَةِ مَنْ سِواهُ، فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسوُلِ اللَّهِ بِأَبي أَنْتَ
وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟
قالَ: مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ الَّذي تَجِبُ عَلَيْهِمْ
طاعَتُهُ(38)
امام صادقعليه السلام فرمودند: امام حسينعليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند و
فرمودند: اى مردم، خداوند بندگان را نيافريده است مگر براى اين كه او را بشناسند؛
تا آن گاه كه او را شناختند، به عبادت او بپردازند؛ در اين هنگام بوسيله عبادت او،
از بندگى غير او بى نياز شوند. شخصى به آن حضرت عرض كرد: اى فرزند پيامبر، پدر و
مادرم فدايت باد، مقصود از معرفت خداوند چيست؟
امام حسينعليه السلام فرمودند: مقصود از معرفت خداوند اين است كه اهل هر زمانى،
امامى را كه اطاعت از فرمان او بر آنان واجب است، بشناسند.
با توجّه به آيه شريفه و روايتى كه آورديم، روشن مىشود كه هدف از خلقت جنّ و
انس، رسيدن به مقام عبوديّت است و اين در صورتى تحقّق پذير است كه همراه با معرفت
خدا باشد و كسى داراى معرفت و شناخت خداوند است كه با مقام امام عصر عجلّاللَّه
تعالى فرجه آشنايى داشته باشد.
پس در اين روزگار، وظيفه ما اين است كه نسبت به امام زمان ارواحنا فداه معرفت و
شناخت داشته باشيم و خدمت به آن بزرگوار را در سرلوحه برنامه زندگى خويش قرار دهيم؛
زيرا امام صادقعليه السلام در كلامى شگفت آور وظيفه همگان را در اين دوران به همه
شيفتگان مقام ولايت، اين گونه مىآموزند و مىفرمايند:
لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَياتي.(39)
اگر امام عصرعليه السلام را درك نمايم، تا زنده باشم به او خدمت مىكنم!
با بهره گيرى از مطالب گذشته، مىتوانيد در صورت رسيدن به مقام عبوديّت و كسب
معارف دينى، به امام زمان ارواحنا فداه بهتر خدمت كنيد؛ تا از درياى بيكران الطاف
آن وجود مقدّس بهرهمند شويد و از خدمت كنندگانِ به آن بزرگوار باشيد.
آرى خدمت به دين و امام و حجّت زمان در هر دوران، راه كسانى است كه به مقام
عبوديّت راه يافتهاند. سلمانها، ابوذرها و مقدادها و ساير اصحاب خاصّ خاندان وحى،
بر اثر رسيدن به مقام بندگى و عبوديّت خداوند با تمام وجود در خدمت به اهل
بيتعليهم السلام كوشيدند و بر موفقيّتهاى خود افزودند.
اين است راه آنانى كه به هدفِ خلقت نائل شدند. شما نيز در راه آنان گام برداريد
تا كامياب شويد.
در زندگيت اگر هدف ندارى
از گنج جهان به جز خزف ندارى
راههايى براى رسيدن به هدف
1 - به هدف خود، اميدوار باشيد
بسيارى از مردم، خواهانِ رسيدن به مقامات بزرگ، و خواستار پيشرفتهاى ارزنده در
علم و معارف هستند؛ تا از اين راه همچون مردان بزرگ، بتوانند در سرنوشت افراد جامعه
خود، مؤثّر بوده و مردم را به سوى معنويّت سوق داده و آنان را راهنمايى كنند.
اين خواستهاى است كه در نهاد بسيارى از افراد نهفته است. اما از آنجا كه از
راز موفقيّت مردان بزرگى كه صفحات تاريخ را با نام خود روشن ساختهاند، اطلاعى
ندارند؛ از رسيدن به اين آرزوى بزرگ نااميد بوده و آن را خيالى خام بيش
نمىپندارند!
با توجّه به درسهاى انسان سازى كه از مكتب اهل بيتعليهم السلام مىآموزيم و با
اشعّه تابناكى كه از راهنمائيهاى حياتبخش آن بزرگواران بر قلوب ما مىتابد، اين
حقيقت را مىيابيم كه آرمانهاى بزرگ، اهداف و مقاصد عالى، از امورى است كه خاندان
وحى، همواره همه دوستان و شيفتگان خود را به سوى آن فرا خواندهاند و آنان را هميشه
از يأس و نااميدى بر حذر داشتهاند.
آن بزرگواران نه تنها در گفتار خود، بلكه در دعاها نيز به ما درس اميد و آرزو
آموختهاند. از اين رو به ما فرمان دادهاند در روزهاى جمعه بخوانيم:
... اَلّلهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيْكَ.(40)
خداوندا، مرا از نزديكترين كسانى كه به تو تقرّب يافتهاند، قرار ده.
اين گونه دعاها، درس اميد براى همه كسانى است كه در خود احساس حقارت مىكنند و
اميد و آرزو را براى رسيدن به هدفهاى عالى و ارزنده، در قلب همه شيفتگان مكتب اهل
بيتعليهم السلام مىپروراند.
تذكّر يك نكته :
با كسانى كه نااميدند و با تصميمها و اهداف شما مخالفند، همنشينى نكنيد. مجالست
با آنان در ايجاد يأس و نااميدى و شكست در تصميم گيرىها و رسيدن به اهداف شما
مؤثّر است. اگر مجبور به همنشينى با اين گونه افراد هستيد، آنان را از تصميم و هدف
خود، آگاه نكنيد و آن را همچون راز، در دل خود پنهان كنيد.
برخى از افراد مىتوانند با پوزخند و تمسخر، آينده ديگران را تغيير دهند و آنان
را همچون خود، از رسيدن به اهداف بزرگ و عالى مأيوس كنند و در نتيجه از موفقيّت باز
دارند. اين گونه افراد مانع ترقّى شما هستند و مىتوانند با گفتن چند كلمه، موفقيّت
را از شما سلب كنند. وظيفه شما اين است كه اين گونه افراد را بشناسيد؛ تا در صورت
برخورد با آنان، با گفتار زهرآگين آنان مسموم نشويد.
2 - نقش طلب و جستجو در دستيابى به هدف
از بزرگترين دامهاى شيطان، سخت نشان دادن و محال جلوه دادن كسب مقامات عاليه
است. شيطان با وسوسهها و نيرنگهاى خود اين گونه القاء مىكند: آيا رفتن به راهى با
اين همه دشوارى امكان پذير است؟ آيا ممكن است هدف و مقصدى را با همه عظمتى كه دارد،
به پايان رساند؟ آيا ...
گاهى نه تنها قبل از شروع به فعاليّت، به وسوسه و خطورات گمراه كننده و يأس آور
مىپردازد، بلكه گاهى افرادى را كه در مسير قرار گرفتهاند، از راه خارج مىسازد.
همه جويندگانِ اهداف بزرگ، بايد توجّه داشته باشند كه انسان به گونهاى خلق شده
است كه اگر مدّتى سختيها را تحمّل نمايد، با گذشت زمان مشكلات و سختيها براى او به
كارهاى سهل و ساده تبديل مىشود و بر اثر تكرار - اگرچه برنامه در ابتداء مشكل باشد
- به آن خو گرفته و عادت مىنمايد.
گذشته از اينها خداوند بزرگ بسيارى از مشكلات را براى جويندگان آن آسان مىكند
و براى دستگيرى و كمك به دوستان اهل بيت عصمتعليهم السلام آنها را سبك مىگرداند.
چه بسيار است مسائل بزرگ و سنگينى كه خداوند ثقل و سنگينى آنها را براى جويندگان
آنها برطرف كرده است.
حقيقت، يكى از اين گونه مسائل است؛ زيرا حق تلخ است و سنگين، مخصوصاً براى آن
كس كه غرق در آلودگيها و تابع هواهاى نفسانى و وسوسههاى شيطانى باشد. براى اين
گونه افراد حق سنگينتر است. زيرا با خواستههاى آنان سازگار نيست؛ ولى براى گروه
ديگرى كه جوياى حقيقت و در طلب رسيدن به حقيقت هستند، حق سنگينى ندارد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
وَالْحَقُّ كُلُّهُ ثَقيلٌ وَقَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلى أَقْوامٍ طَلَبُوا
الْعاقِبَةَ.(41)
حق همهاش سنگين است، ولى خداوند آن را بر افرادى كه جوياى عاقبت هستند، سبك
مىگرداند.
از اين فرمايش به دست مىآوريم كه طلب، نقش بسيار مهمّ در آسان شدن مشكلات
دارد. آنان كه اهداف بزرگ را سخت مىشمارند و دسترسى به آن را محال مىدانند،
كسانىهستند كه در مقام طلب و رسيدن به آرزوهاى بزرگ نيستند.
آنان كه از صميم قلب در مقام طلب و دست يافتن به خواستههاى خود بودهاند، به
مقصود خود رسيدهاند؛ هر چند خواستههاى آنان بزرگ و سنگين بوده است و از آنجا كه
كاملاً در مقام طلب و جوياى رسيدن به اهداف خود بودهاند، سنگينى و سختى آن برايشان
تبديل به سهولت و آسانى شده و به گونهاى كه خود تصور نمىكردهاند به اهداف خود
نائل شدهاند.
يقين داشته باشيد طلب نمودن، در جستجو بودن، جويا بودن و در طلبِ يافتن
گمشدهاى بودن، سرانجامى رضايت بخش و مسرّت آفرين دارد.
بنابر اين براى كاميابى و رسيدن به اهداف بزرگ، بايد در مقام طلب برآمده و به
جستجوى آن بپردازيد؛ تا زمينه دستيابى به آن براى شما فراهم شود.
به گوشهاى نشستن، تنها به خيال و آرزو بسر بردن و دست از طلب كشيدن انسان را
به مقصد نمىرساند. كسانى در راه رسيدن به آمال و آرزوهاى قلبى خويش كامياب مىشوند
كه در طلب و جستجوى دستيابى به آنها باشند.
كسى كه براى رسيدن به هدف خود به جستجو و طلب مىپردازد، بىنصيب نخواهد بود و
چنانچه به همه مقصود خويش دست نيابد، مقدارى از آن را بدست مىآورد. اين خود اثر و
نتيجه مهمّى است كه در طلب نهفته است.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نالَهُ اَوْ بَعْضَهُ.(42)
هر كس چيزى را طلب كند، به همه آن يا مقدارى از آن نائل مىشود.
بنابر اين بايد بزرگترين و ارزشمندترين هدفها را انتخاب كرده و در راه رسيدن به
آن، به تلاش و جستجو بپردازيم. در اين صورت يا كاملاً به مقصود خود دسترسى پيدا
مىكنيم و به مقصد نهايى خود مىرسيم، و يا به مقدارى از آنچه را كه هدف خود قرار
دادهايم، دست مىيابيم.
3 - در خدمت مردان بزرگ
در مكتب اهل بيتعليهم السلام رسيدن به مراحل عالىِ كمال، از عظمت بسيارى
برخوردار است. به همين جهت در اين باره راهنمائىهاى فراوانى در كلمات هدايت كننده
ائمّه هدىعليهم السلام وارد شده است.
يكى از اين فرمايشات كه در صورت عمل به آن از آيندهاى بهتر بهرهمند مىشويد،
همراه بودن با مردان بزرگ و خود ساختهاى است كه به اهداف بزرگ نائل شدهاند. در
ضمن شعرى كه از امام صادقعليه السلام نقل شده، آمده است:
عَلَيْكَ بِأَهْلِ الْعُلى.(43)
بر تو باد به شخصيّتهاى والا مقام و بزرگوار.
زيرا ديدن اين گونه افراد و بودن با آنان و همنشينى و مصاحبت با آنان در افكار
و رفتار انسان تأثير مىگذارد و اراده آدمى را قوى ساخته و به سوى اهداف بلند سوق
مىدهد. همّت بلند آنان، افراد ضعيف الإراده را بلند همّت مىكند و مقام عالى آنان،
افراد بىهدف را بيدار مىنمايد.
آرى در محضر مردان بزرگ با هدفهاى ارزنده آشنا مىشويد و شور و اشتياق رسيدن به
آنها در شما شعلهور مىشود.
4 - مخالفت با نفس يا راه رسيدن به اهداف عالى
كسى كه مىخواهد به هدفهاى بلند دست يابد، بايد ضعف و سستى را كنار بگذارد و با
هواهاى نفس، مردانه به مبارزه برخيزد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنْ أَحَبَّ نَيْلَ الدَّرَجاتِ الْعُلى فَلْيَغْلِبِ الْهَوى.(44)
كسى كه دوست دارد به درجات عالى برسد، بايد بر هواى نفس خود غالب باشد.
اين فرمانِ ملكوتى كه از زبان صاحب ولايت ملك و ملكوت حضرت اميرالمؤمنينعليه
السلام صادر شده است، درسى آموزنده براى همه انسانهايى است كه خواهان رسيدن به
مقامات بزرگ دينى و معنوى هستند و براى دست يابى به اهداف عالى تلاش مىكنند.
اين فرمان آسمانى، پيامى است بزرگ براى همه انسانها بالاخصّ نوجوانان و جوانان
عزيزى كه در آرزوى آيندهاى درخشان بسر مىبرند.
5 - توسّل به اهل بيتعليهم السلام براى رسيدن به هدفهاى بزرگ
همان گونه كه خواهيم گفت، انسان براى انجام هر كار نيك و پسنديده احتياج به
داشتن سه چيز دارد:
1 - تصميم و اراده.
2 - قدرت بر انجام هدفى را كه در نظر دارد.
3 - توفيقى كه از جانب خداوند او را دستگيرى نمايد.
در هر يك از اين سه مورد اگر ضعفى رخ دهد، انجام برنامه از پيشرفت باز مىماند
و كار متوقّف مىشود. براى داشتن اين سه شرط و ادامه آن تا رسيدن به هدف و مقصود،
بايد خاندان وحى را وسيله قرار دهيم.
در زيارت حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىخوانيم:
بِكَ اَتَوَسَّلُ إِلَى اللَّهِ في بُلُوغِ مَقْصُودي.(45)
براى رسيدن به هدف و مقصودم، شما را وسيله بسوى خداوند قرار مىدهم.
نه تنها در ابتداء كار و براى بدست آوردن شرايطى كه گفتيم، بلكه تا هنگام رسيدن
به هدف و مقصود، بايد متوسّل باشيم و جانشينان خدا و اميران جهان هستى را واسطه
فيوضات الهى و رسيدن به اهداف خود قرار دهيم.
نتيجه بحث
عالىترين و بهترين هدف را شناسايى كنيد و آن را انتخاب نمائيد و با اراده قوى
براى رسيدن به آن تلاش كنيد. از مردمى كه داراى همّت نيستند پرهيز نمائيد و با
افرادى كه اهداف بلند را در سر مىپرورانند، همنشينى كنيد؛ تا به اين وسيله
عالىترين و پرارجترين هدف براى شما مشخّص شود. در صورتى كه واقعاً در جستجوى
رسيدن به بهترين هدف باشيد، خداوند مهربان سختيها و مشكلات آن را براى شما آسان
مىكند.
از هم اكنون مواظب باشيد دنياى رنگارنگ كنونى شما را از هدف عالى انسانى دور نسازد
و سراب را آب جلوه ندهد.
هدف از خلقت انسانها، عبادت و بندگى خداوند و رسيدن به مقام عبوديّت است و اين در
صورتى تحقّق پذير مىباشد كه از شناخت مقام ولايت و كسب معارف الهى كه نتيجه آن
تقرّب به خداوند است، بهرهمند باشيد.
يقين داشته باشيد در صورت دست يافتن به مقام عبوديّت و كسب معارف الهى، بهتر
مىتوانيد به مكتب حياتبخش اهل بيتعليهم السلام و بالأخصّ امام زمان ارواحنا فداه،
خدمت كنيد. اين ارزندهترين راه تقرّب به خداوند بزرگ است. براى نزديك شدن به خدا،
اين راه را هدف خود قرار دهيد و براى رسيدن به آن تلاش كنيد.
تا رشته زندگى به كف مىباشد
اقبال تو در برج شرف مىباشد
عمر تو بود صدف در اين بحر وجود
درِّ صدف عمر، هدف مىباشد