فلسفه بلاياى طبيعى و مصايب

مسعود نادرى كلرودى

- ۴ -


داستان : قوم لوط
قوم لوط اهل شهرى بودند كه بر سر راه غافله هايى كه به شام و مصر مى رفتند، قرار داشت . غافله ها به آن شهر وارد مى شدند و مردم لوط از آنان پذيرايى مى كردند. چون اين كار سالها طول مى كشيد، خسته شدند و به بخل روى آوردند. كثرت بخل باعث شد كه به عمل شنيع لواط مبتلا شوند. از اين رو هر قافله اى برايشان وارد مى شد، با آنان لواط مى كردند تا ديگر بر شهرشان فرود نيايند و بالطبع از آنان پذيرايى و ضيافت نكنند، به تدريج به اين عمل همه مردان مبتلا شدند. از ميان آنان ، تنها لوط پيامبر، مردى سخى و بخشنده بود و از هر ميهمانى كه بر او وارد مى شد پذيرايى مى كرد. او قوم را از عذاب خداوند مى ترسانيد، اما قوم لوط، به او مى گفتند: مگر تو را از پذيرفتن مهمانى نهى نكرديم اگر اين كار را بكنى به مهمان تو بدى مى رسانيم و تو را نزد آنان خوار مى كنيم . پس لوط هرگاه مهمان بر او مى رسيد مخفيانه از او پذيرايى مى كرد. وقتى جبرئيل و ملائكه به صورت انسانهايى وارد خانه لوط شدند. زن لوط آتش بر بالاى بام افروخت تا مردم را آگاه گرداند كه لوط مهمان دارد لذا مردم به قصد عمل لواط با مهمانان حضرت لوط به خانه او آمدند و گفتند: مگر تو را نهى نكرديم مهمان دعوت نكنى ! قصد داشتند كه به مهمانان آسيب برسانند كه لوط بازشان داشت . آنان رفتند و وعده گذاشتند كه فردا صبح به اين عمل زشت بپردازند. لوط ناراحت شد، ولى فرشتگان او را دلدارى دادند كه ما فرستادگان الهى براى عذاب مردم تو هستيم . سرانجام آن مردمان زشتكار به سزاى عمل خودشان رسيدند و همگى هلاك شدند (48) .
3- ظلم و ستم
يكى ديگر از اعمالى كه عذاب الهى را در دنيا و آخرت به دنبال دارد ستم است :
و ما كنا مهلكى القرى الا و اءهلها ظالمون (49) ؛ ما هيچ منطقه اى را نابود نمى كنيم مگر آن كه مردم آن منطقه ستمگر و متجاوز باشند.
رسول خدا (صلى الله عليه و اله ) فرمود: ان البلاء للظالم اءدب و للمومن امتحان (50) ؛ همانا بلا براى ظالم تاءديب و براى مومن آزمايش است .
پس كسى كه در حق ديگران ستم روا دارد خداوند هم براى تاديب او بلا نازل مى كند. و سيعلم الذين ظلموا اءى منقلب ينقلبون (51) ؛ آنان كه ظلم كردند به زودى خواهند دانست كه به چه كيفرى بازگشت مى كنند.
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: و ما من احد يظلم بمظلمه الا اءخذه الله تعالى بها فى نفسه اءو ماله (52) ؛ كسى كه به ديگرى ظلم نمى كند مگر آن كه خداوند به همان ظلم از مال و جانش بگيرد.
امام على (عليه السلام ) فرمود: يوم المظلوم على الظالم اءشد من يوم الظالم على المظلوم (53) ؛ روز ستم كشيده بر ستمگر سخت تر است از روز ستمگر بر مظلوم .
داستان : ستم فرعون
فرعون فرمان داد، تا آسمان خراشى براى او بسازند. دژخيمان ستمگر او هم مردم را از زن و مرد براى ساختن آن كاخ به بيگارى گرفتند. حتى زنهاى آبستن از اين فرمان استثنا نشده بودند. يكى از زنان جوان كه آبستن بود، سنگى بزرگ را براى آن ساختمان حمل مى كرد و چاره اى جز اين نداشت ، زيرا همه تحت كنترل ماموران خونخوار بودند. اگر او از بردن سنگها شانه خالى مى كرد، زير تازيانه جلادان به هلاكت مى رسيد. آن زن جوان در برابر چنين كارى قرار گرفت و آن بار سنگين را همچنان حمل مى كرد، ولى ناگهان حالش منقلب و بچه اش سقط شد. در اين تنگنا و سختى از اعماق دل غمبارش ناله كرد و با بغض و گريه گفت : اى خدا! آيا خوابى !؟ آيا نمى بينى اين طاغوت زور گو با ما چه مى كند!؟ چند ماهى از اين ماجرا نگذشت كه همين زن در كنار رود نيل نشسته بود كه ناگهان نعش فرعون را روبه روى خود ديد. آن زن صداى هاتفى را شنيد كه به او گفت : هان اى زن ! ما در خواب نيستيم ، ما در كمين ستمگرانيم (54) .
4- كم فروشى
اجتماعى كه در آن كم فروشى رواج يابد بلاهايى بر آن نازل مى شود، از جمله : زلزله و قحطى . امام باقر (عليه السلام ) فرمود: وجدنا فى كتاب رسول الله (صلى الله عليه و اله ): اذا ظهر الزنى من بعدى كثر موت الفجاءه و اذا طفف المكيال و الميزان اءخذهم الله بالسنين و النقص و... (55) ؛ هرگاه پس از من زنا پديدار گردد مرگ ناگهانى فراوان نشود و چون در مكيال و وزن كم و بيش شود خدا ايشان را به قحطى و كاستى مبتلا سازد.
داستان : سبب نزول عذاب
نخستين كسى كه پيمانه و ترازو را براى مردم ساخت ، حضرت شعيب پيامبر (عليه السلام ) بود. قومش ، يعنى مردم شهر مدين ، علاوه بر انكار خدا و تكذيب پيامبران گناهى تازه بر افعال زشت خويش افزودند: كالا و اجناس ‍ را براى خود كامل وزن مى كردند و كم فروشى و تقلب انجام مى دادند. بر اين گناهان ، احتكار را نيز افزودند. شعيب آنان را نصيحت كرد، اما فايده اى نداشت . مردم شهر، شعيب و طرفدارانش را از شهر بيرون كردند. در اين هنگام عذاب الهى به صورت زلزله و گرمايى طاقت فرسا بر آنها نازل شد كه در سايه نيز از آن در امان نبودند. بعد از مدتى ابرى جمع شد و نسيم خنكى وزيدن گرفت و مردم در زير آن قطعه ابر گرد آمدند تا از گرما رهايى يابند. چون همگى در سايه ابرجمع شدند شراره هاى آتش از ابر باريد و زمين هم در زير پايشان لرزيد و همگى در هم پيچيده شدند و سوختند. مدت اين عذاب را نه روز نوشته اند. اين عذاب ، شامل هواى گرم ، آب هاى داغ و زمين لرزه بود (56) .
5- ترك امر به معروف و نهى از منكر
آنان كه اين دو واجب الهى را ترك كنند به عذاب سخت الهى دچار مى شوند، هر چند كه در گناه آن مردم شريك نباشند و از گناهان مردمشان دورى كرده باشند. خداوند در قصه اصحاب سبت (شنبه ) چنين مى فرمايد: آنها قومى بودند كه حرام الهى ، يعنى صيد ماهى در روز شنبه را انجام مى دادند. جمعى از ايشان آنها را نصيحت و نهى از منكر كردند و جمعى ديگر ساكت بودند و نهى از منكر نمى كردند، بلكه به نهى كنندگان مى گفتند ساكت شويد و با ايشان كارى نداشته باشيد، زيرا اينها بايد هلاك شوند. چون آن قوم در معصيت فرو رفتند عذاب الهى بر آن ها نازل شد و تنها نهى كنندگان از منكر نجات يافتند و بقيه يعنى گنه كاران و كسانى كه نهى از منكر نكردند، به صورت ميمون مسخ و هلاك شدند (57) .
امام رضا (عليه السلام ) مى فرمايد: بايد امر به معروف و نهى از منكر كنيد و اگر نكنيد بدهايتان بر شما مسلط مى شوند پس هر چه خوبانتان دعا كنند مستجاب نمى شود (58) .
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: عذاب سخت براى قومى است كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند (59) .
پيامبر(صلى الله عليه و اله ) مى فرمايد: اذا اءمتى توكلت الاءمر بالمعروف و النهى عن المنكر فلياءذنوا بوقاع من الله (60) ؛ هر گاه امت من ، امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند پس رسيدن عذاب و قهر الهى را منتظر باشند.
داستان : عذاب و تعجب فرشته
خداوند دو ملك را مامور كرد تا شهرى را سرنگون كنند. چون به آن جا رسيدند مردى را ديدند كه خدا را مى خواند و زارى مى كند. يكى از آن دو فرشته به ديگرى گفت : اين دعا كننده را نمى بينى !؟ گفت : چرا، و لكن امر خداست بايد اجرا شود.
اولى گفت : نه ، از خدا سؤ ال كنم . از اين رو از خدا پرسيد: در اين شهر بنده اى تو را مى خواند و تضرع مى كند آيا عذاب را نازل كنيم ؟
فرمود: امرى كه دادم انجام دهيد. آن مرد هيچ گاه براى امر من رنگش تغيير نكرده و از كارهاى ناشايست مردم خشمگين نشده است (61) .
6- ربا
امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: چون خداوند خواهد قومى را هلاك كند ربا در ميان ايشان پيدا شود (62) .
حضرت صادق (عليه السلام ) مى فرمايد: درهم ربا اءشد عند الله من سبعين زنيه كلها بذات محرم (63) ؛ يك درهم ربا گرفتن از هفتاد مرتبه زنا كردن با محارم نزد خداوند بدتر است .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و اله ) مى فرمود: كسى كه ربا بخورد خداوند شكمش را به مقدار آن چه خورده از آتش پر مى كند. پس اگر از ربا مالى را به دست آورد عملش را نمى پذيرد و هميشه مورد لعن و نفرين خدا و ملائكه است مادامى كه قيراطى از مال ربايى نزدش باشد (64) .
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و اله ) مى فرمايد: اذا ظهر الزنى و الربا فى قريه اءذن فى هلاكها (65) ؛ هرگاه زنا و ربا خوارى در جامعه اى رواج يابد در هلاكت هلش اذن داده مى شود.
پيامبر (صلى الله عليه و اله ) فرمود: اذا اءكلت اءمتى الربا كانت الزلزله و الخسف (66) ؛ هرگاه امت من ربا بخورند به زلزله و فرو رفتن در زمين مبتلا مى شوند.
باز پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و اله ) فرمود: گناه ربا هفتاد بخش ‍ است . كمترين آن اينى است كه شخص با مادر خود در خانه خدا زنا كند (67) .
7- عاق والدين
از جمله گناهانى كه عذاب و خشم الهى را نازل مى گرداند عقوق والدين است . رسول اكرم (صلى الله عليه و اله ) مى فرمايد: من اءسخط والديه فقد اءسخط الله و من اءغضبهما فقد اءغضب الله (68) ؛كسى كه پدر و مادر خود را به خشم آورد خدا را به غضب در آورده است .
رسول الله (صلى الله عليه و اله ) فرمودند: خداى را دو ملك است كه يكى از آنها مى گويد: خدايا! از هر شرى و آفتى نيكى كننده به والدين را نگه دار و ديگرى مى گويد: خدايا! عاق والدين را به سبب غضبى كه به آنان كردى هلاك كن . البته دعاى ملك هم مستجاب مى شود.
رسول خدا(صلى الله عليه و اله ) مى فرمايد: سه گناه است كه خداوند عقوبت آنها را در دنيا به زودى مى دهد: عقوق والدين ؛ ظلم به بندگان خدا؛ بدى در مقابل احسان .
داستان : بى اعتنايى به والدين
جوانى از ثروتمندان مدينه پدر پيرى داشت كه احسان به او را ترك و از مال خود او را محروم كرد. پس خداى تعالى اموالش را از او گرفت و فقر و تنگدستى و بيمارى به او روى آورد و بيچاره شد. پس پيغمبر (صلى الله عليه و اله ) فرمود: اى كسانى كه پدرها و مادرها را آزار مى رسانيد! از حال اين جوان عبرت بگيريد و بدانيد چنان چه دارايى اش در دنيا از كفش رفت و ثروت و صحتش به فقر و مرض تبديل شد در آخرت نيز هر درجه اى كه در بهشت داشت به سبب اين گناه از دست داده و در مقابلش دركات آتش ‍ برايش آماده شده است (69) .
داستان : ترك اولى
از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت شده است : چون يعقوب براى ملاقات فرزندش يوسف وارد مصر گرديد، يوسف هنگام ملاقات ، رعايت مقام سلطنت ظاهرى را كرد و براى احترام پدر از مركب پياده نشد. جبرئيل نازل شد و به يوسف گفت : دست خود را باز كن . نور روشنى از دستش ‍ بيرون شد به آسمان رفت . يوسف پرسيد: اين نور چه بود كه از كف من خارج شد؟ جبرئيل فرمود: نور نبوت از صلب تو بيرون رفت به سبب آن كه پدر پيرت را احترام نكردى پس از فرزندانت كسى پيغمبر نخواهد شد. شكى نيست كه پياده نشدن يوسف از روى تكبر و بى اعتنايى به پدر نبود و انبيا از هر گناهى منزهند، بلكه براى رعايت شوكت مقام سلطنتى بود كه براى اداره امور خلق و بسط عدل و ترويج دين قبول فرموده بود، لكن چون رعايت احترام پدر لازمتر و اولى بود براى ترك همين اولى ، مجازات شد (70) .
8- قطع رحم
ديگر از گناهانى كه نتيجه آن در دنيا سريع منعكس مى شود قطع رحم است : فهل عسيتم ان توليتم اءن تفسدوا فى الارض و تقطعوا ارحامكم # اولئك الذين لعنهم الله فاءصمهم و اءعمى اءبصارهم (71) ؛ دور نيست كه اگر والى شويد در زمين تباهى ورزيد و رحم ها قطع كنيد. اينان كسانى اند كه خداوند آنان را لعنت و كر و كور كرده است .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اتقوا الحالقه ، فانها تميت الرجال . قلت : و ما الحالقه ؟ قال : قطيعه الرحم (72) ؛ از حالقه (يعنى زايل و برطرف كننده ) بپرهيزيد به درستى كه آن مردان را هلاك مى كند. پرسيدند: منظور از حالقه چيست ؟ فرمود: قطع پيوند خويشاوندى .
حضرت باقر (عليه السلام ) فرمود: سه خصلت است كه صاحب آن نمى ميرد تا اينكه آثار وخيم آن را ببيند: ظلم ؛ قطع رحم ؛ قسم دروغ .
رسول خدا (صلى الله عليه و اله ) فرمودند: ظلم و قطع رحم از هر گناهى سزاوارتر است كه خدا زودتر صاحبش را در دنيا عقوبت كند علاوه بر عذابهايى كه در آخرت براى مرتكب آن ذخيره كرده است (73) .
حضرت صادق (عليه السلام ) از جدش رسول خدا (صلى الله عليه و اله ) نقل مى فرمايد: شخصى كه از عمرش سه سال بيشتر نمانده است صله رحم مى كند پس خداى تعالى به سبب آن عمل ، عمرش را سى سال قرار مى دهد و شخصى قطع رحم مى كند و از عمرش سى سال باقى مانده ، خداى تعالى آن را سه سال قرار مى دهد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: (يمحوا الله ما يشاء و يثبت (74) ).
پيوند با خويشاوندان خانه ها را آباد و عمرها را دراز مى نمايد، هر چند پيوند كننده از نيكان نباشد. صله رحم سبب آسان شدن حساب روز جزا است و جلو مردن بد، يعنى عاقبت به شرى را مى گيرد.
داستان : صله رحم
يكى از اصحاب حضرت صادق (عليه السلام ) شكايت پسر عموهايش را به آن حضرت كرد و گفت : برادران و پسر عموهايم مرا سخت در فشار گذاشته اند و سهمى كه از خانه داشتم از من گرفته اند تنها يك اتاق براى من باقى گذارده اند. اگر بخواهم شكايت آنها را نزد حكومت وقت بنمايم مى توانم هر چه در دست آنهاست بگيرم . حضرت فرمودند: صبر كن خداوند به زودى گشايش قرار خواهد داد. اين شخص پذيرفت و برگشت . در سال 131 هجرى وبايى آمد و تمام آنها مردند و يك نفر هم از ايشان باقى نماند. پس خدمت حضرت صادق (عليه السلام ) آمد. حضرت فرمود: حال خانواده تو چگونه است ؟ عرض كرد: به خدا قسم همه مردند. حضرت فرمود: هلاك شدن آنها براى اين بود كه با تو بد كردند و حق تو را نشناختند و قطع رحم خود كردند (75)
داستان : سبب طول عمر
روايت شده است كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اى ميسر! چه كرده اى كه عمرت زياد شده است ؟ گفت : در جوانى ، كارگر بودم و مزدم پنج درهم بود، اما اجرت خودم را به دايى ام مى دادم .
يعقوب مغربى بر حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) وارد شد. حضرت به او فرمود: در فلان منزل بين تو و برادرت نزاعى (شرى ) در گرفت و از يكديگر بريديد تا اينكه به يكديگر دشنام داديد. اين از دين من و دين پدران من نيست پس از عذاب خدا بترس ، به درستى كه اين عمل شما به مرگ و جدايى بين شما خواهد افتاد و برادرت در اين سفر خواهد مرد و زود است كه از كرده خود پشيمان شوى ! يعقوب عرض كرد. مرگ من چه وقت خواهد رسيد؟ فرمود: مرگ تو هم رسيده بود، لكن در منزل ديگر به عمه ات صله و احسان نمودى ، پس مرگ تو تا بيست سال تاخير افتاد. آن برادر، تا قبل از رسيدن به وطن و اهلش مرد و در راه او را دفن كردند (76) .
9- شراب خوارى ، اشتغال به موسيقى و آلات قمار و غنا
اين امور باعث عذاب و از دست رفتن بركت مى شود. على (عليه السلام ) فرمودند: ملائكه در خانه اى كه در آن شراب يا آلات قمار يا ساز باشد داخل نمى شوند و دعاهاى اهل آن مستجاب نمى شود و بركت از آنها برداشته مى شود (77) .
رسول خدا (صلى الله عليه و اله ) فرمودند: چهار چيز است كه يكى از آنها داخل هيچ خانه اى نمى شود مگر آن كه خراب شود و هرگز بركت ندارد: خيانت در امانت ؛ دزدى ؛ شراب خوارى ؛ زنا (78) .
معصوم (عليه السلام ) درباره نشانه هاى آخرالزمان مى فرمايد: آلات لهو نواخته مى گردد و يك نفر نيست كه نهى از منكر كند و كسى بر نهى آن جراءت نمى كند.
همان طور كه در زمان ما مى بينيم در خانه ها، مغازه ها، خيابان ها و ماشين ها همه جا صداى موسيقى و ترانه به گوش مى رسد حتى ماشين هاى عمومى ، مثل اتوبوس ها و كسى هم نهى از منكر نمى كند. همه اينها عذاب الهى را در پى دارد.
حضرت صادق (عليه السلام ) فرمودند: خانه اى كه در آن غنا خوانده مى شود، از مصيبت و بلاى ناگهانى ايمن نيست و دعا در آن مستجاب و فرشته داخل آن نمى شود (79) .
پيامبر (صلى الله عليه و اله ) فرمودند: در امت من فرو رفتن در زمين و سنگباران ظاهر مى شود. گفته شد: اى رسول خدا (صلى الله عليه و اله )! چه وقت اين طور مى شود؟ فرمود: هرگاه آلات موسيقى و خوانندگى زنان و شراب خوارى آشكار شود. به خدا قسم ! هر آينه مردمانى از امت من در شب ، خوش و سرگرم بازى هستند پس در صبح آن شب ، ميمون و خوك شده اند، براى آن كه حرام خدا را حلال و زنان خواننده را با خود جمع كردند و كار آنها شراب خوارى و ربا خوارى و پوشيدن حرير است (80) .
ما متاسفانه در زمان حاضر مى بينيم كه مجالس و جشن ها و عروسى هاى آن چنانى بر پا مى شود. در آن رقص و اختلاط زن و مرد وجود دارد و شراب خورده مى شود و اگر كسى در مراسم خود اين طور نبود و حرامى را مرتكب نشد او را مسخره مى نمايند. پس بايد منتظر قهر الهى ، زلزله ، سيل و...بود؛ زلزله اى كه بعد از شبى خوشگذرانى بيايد و زمين دهان باز كند و همه را ببلعد و نابود كند.
از گناهان ديگر كه سبب عذاب الهى در دنيا و آخرت مى شود، شكستن پيمان ذميان (اهل كتاب ) ترك احسان ، هرزگى و ندادن زكات است .
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اذا فشا اءربعه ظهرت اءربعه : اذا فشا الزنى ظهرت الزلزله ، و اذا فشا الجور فى الحكم احتبس القطر، و اذا خفرت الذمه اءديل لاهل الشرك من اهل الاسلام ، و اذا منعت الزكاه ظهرت الحاجه ؛ چون چهار چيز شايع شود، چهار چيز ديگر پديدار گردند: چون زنا فاش شود زلزله پديدار مى شود؛ چون حكم به ناحق گسترش يابد باران بند آيد؛ چون پيمان اهل كتاب (يهوديان ، مسيحيان و زردشتيان ) شكسته شود و طبق مقررات از آنها نگهدارى نشود مشركان بر مسلمانان غلبه كنند؛ چون زكات دريغ شود نياز و فقر پديدار گردد. (81)
امام باقر (عليه السلام ) فرمود: رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) فرمودند: پنج چيز است كه اگر درك كرديد، از آنها به خدا پناه بريد: هر گاه هرزگى در مردم آشكار شود تا جايى كه آن را علنى سازند، در ميان آنان طاعون و دردهايى كه در اسلاف گذشته نبود، پديدار گردد. (82)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: پدرم فرمود: به خدا پناه مى بريم از گناهانى كه فنا را به شتاب آرند و مرگ را زود برسانند و خانه ها را ويران سازند و آنها، قطع رحم ، ناسپاسى پدر و مادر و ترك احسان و نيكوكارى است (83) .
از امام باقر (عليه السلام ) منقول است فرمود: كه در كتاب رسول خدا يافتم هرگاه پس از من زنا پديدار گردد. مرگ ناگهانى فراوان شود؛ چون در مكيال و وزن كم و بيش شود خدايشان قحطى و كاستى پديدار آورد؛ هرگاه از زكات دريغ كنند زمين بركت خويش را دريغ مى كند؛ هرگاه حكم به ناحق كنند به ستم و عدوان همكار شوند؛ هرگاه پيمان شكستند خدا دشمنان را بر آنها چيره سازد؛ چون قطع رحم كنند خدا مال را به دست اشرار اندازد؛ هرگاه امر به معروف و نهى از منكر نكنند و پيروى از نيكان خاندان من ننمايند خدا بدانشان را بر آنها مسلط گرداند و نيكان آنها بر ايشان دعا كنند و اجابت نشود (84) .
نكته : نكته داراى اهميت اين است كه ممكن است بلا و مصيبت به صورتهاى مختلف ، نظير سيل ، زلزله ، خشكسالى ، مرگ عزيزان ، بيمارى ، سرما و...به گروهى برسد. اين كه چرا اين بلا و مصيبت آمده است علت آن را خدا مى داند. در اين مورد نبايد زود قضاوت كنيم و بگوييم علت آن ، فلان گناه يا...بوده است . علت آن را خدا مى داند و بس ، و ممكن است هر يك از موارد گذشته ، كه ذكر نموديم ، باشد و شايد هم نباشد. شايد در يك بلا و مصيبت ، همه آنها باشد: براى گروهى اجر و ثواب و رحمت ، براى گروهى عذاب ، براى گروهى توبه به خدا و... . اين لطف و رحمت الهى است كه لباس بلا و مصيبت بر تن كرده نمايان شده است .
سؤ ال : چرا در خيلى از نقاط دنيا گناه مى شود، ولى عقوبت نمى شوند و عذاب بر آنان نازل نمى شود؟
جواب : اولا، اين طور نيست ، بلكه بر آنها هم عذاب نازل مى شود همان طور كه داريم مى بينيم : انواع بلاياى طبيعى و غير طبيعى ، مانند سيل ، زلزله ، طوفان ، جنگ ، آدم كشى ، بيمارى هاى جسمى و روانى از هم پاشيدگى خانواده ها، مشكلات روحى ، نبودن كانون هاى گرم عاطفى ، عدم اعتماد خانواده به يكديگر.
ثانيا، آنها خودشان عين بلا و عقوبت هستند؛ يعنى افراد تا اندازه اى عقاب مى شوند و بعد از آن ، بالاترين عقاب ، رها شدن است . خداوند آنها را رها مى كند كه هر كار دلشان مى خواهد بكنند و اين بدترين درجه عذاب است .
ثالثا، دنيا ظرفيت هر گونه مجازاتى را ندارد و ممكن است كه گناه آنان آن قدر عظيم باشد كه در دنيا، عقاب آن امكان پذير نباشد و محل آن ، آخرت باشد.
رابعا، همه آنچه ما به صورت بلا و مصيبت مى بينيم عقاب و عذاب نيست ، بلكه خيلى از آنها عين رحمت الهى است و همان طور كه قبلا بحث كرديم چون اينها گناهشان عظيم است و مورد لطف الهى نمى باشند مصيبت و بلا براى آنها كمتر است و نيز گفتيم كه بلاها بيشتر براى اولياى الهى است .
در قصص انبيا آمده است : مردى به شعيب پيغمبر (عليه السلام ) گفت : چرا من اين همه گناه مى كنم و خداوند عقوبتم نمى كند؟ جواب آمد: تو گرفتار بدترين عقوبتها هستى و نمى دانى .
راه هاى جلوگيرى از بلا و مصيبت
1. دعا
دعا خواندن خدا و راز و نياز با او و اظهار عجز و بندگى در برابر اوست ؛ يعنى بنده اعتراف كند كه ، اى قادر متعال ! همه چيز در دست قدرت توست و بدون خواست تو هيچ كس نمى توان به كارى انجام دهد ((لا حول ولا قوه الا بالله العلى العظيم )).
بارالها! من بنده ضعيف و ناتوان تو هستم و به تو احتياج دارم . غير از تو كسى را ندارم كه صدا بزنم و اگر هم صدا بزنم آنها هم مثل من قادر به رفع حوايج و گرفتاريهاى من نيستند. آنها هم خودشان ضعيف و ناتوانند و تنها ذات اقدس توست كه كمال محض و بى نياز است .
بارالها! از همه بريدم و نااميدم و حالا رو به سوى درگاه تو آوردم و تو را مى خوانم ؛ چرا كه خودت فرمودى : (اءدعونى اءستجب لكم (85) )؛ بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.
در دعاى كميل مى خوانيم كه ، الهى ! عظم سلطانك و علا مكانك و خفى مكرك و ظهر اءمرك و غلب قهرك و جرت قدرتك و لا يمكن الفرار من حكومتك ؛ خدايا! تسلطت بس بزرگ است و جايگاهت بس بلند و نقشه مجازاتت پنهان و فرمانت نمايان و چيرگى ات غالب و قدرتت روان ، و فرار از حكومتت ناممكن .
انا عبدك الضعيف الذليل الحقير المسكين ؛ من بنده ناتوان ، خوار، پست ، بيچاره و درمانده توام .
اين تواضع و فروتنى و عجز را امامان معصوم (عليه السلام ) در دعاهايشان به ما آموخته اند. پس بنده بايد در زندگى دعا كند و حاجات و رفع گرفتاريهايش را از خدا بطلبد قبل از اين كه گرفتارى ها، بلاها، بيمارى ها، زلزله ها و طوفان ها به سراغش بيايد.
امام على (عليه السلام ) فرمود: ادفعوا اءمواج البلاء عنكم بالدعاء قبل الورود البلاء (86) ؛ امواج بلا را قبل از ورود آن با دعا دفع كنيد.
هميشه پيشگيرى بهتر و آسان تر است تا درمان . اگر طوفان يا مرض نيايد بهتر است تا اين كه بيايد و بخواهيم درمان كنيم . با دعا و راز و نياز نگذاريم بلاها بر ما و جامعه ما وارد شود.
و اذا سئلك عبادى عنى فانى قريب اءجيب دعوه الداع اذا دعان (87) ؛ هرگاه بندگانم مرا از تو بخواهند من نزديكم . خواسته آن كه مرا بخواند اجابت مى كنم .
پس دست به دعا برداريم و بر دعا و خواسته مشروع خود پا فشارى كنيم . امام صادق (عليه السلام ) فرمود: الدعاء يرد القضاء بعد ما اءبرم ابراما فاكثر من الدعاء؛ فانه مفتاح كل رحمه و نجاح كل حاجه و لا ينال ما عند الله الا بالدعاء و ليس باب يكثر قرعه الا يوشك اءن يفتح لصاحبه (88) ؛ دعا قضا و قدر را بعد از محكم شدن دفع مى كند. پس دعا كن كه آن كليد هر رحمت و وسيله بر آوردن هر حاجت است و آنچه پيش خداست جز از دعا به دست نمى آيد و هيچ درى نيست مگر اين كه بر اثر زياد كوبيدن بر روى كوبنده باز مى شود.
ان الدعاء و البلاء ليترافقان الى يوم القيامه ان الدعاء ليرد البلاء و قد ابرم ابراما (89) ؛ به راستى كه دعا و بلا تا روز قيامت با يكديگر رفيقند و محققا دعا بلاى مبرم و محكم را بر مى گرداند.
امام زين العابدين (عليه السلام ) مى فرمود: الدعاء يدفع البلاء النازل و مالم ينزل (90) ؛ دعا بلاى نازل شده و نازل نشده را دفع مى كند.
داستان
در زمان حضرت داوود (عليه السلام ) خشكسالى پديد آمد. مردم سه نفر از علماى خود را انتخاب كردند. آنها از شهر خارج شدند تا از خدا طلب باران نمايند. يكى از آنها گفت : خدايا! تو به ما فرمان دادى تا كسى را كه به ما ستم كرده ، ببخشيم ، اكنون ما به خود ظلم كرده ايم تو ما را ببخش .