جايگاه مساجد در فرهنگ اسلامى

حجة الاسلام و المسلمين على رضايى

- ۲ -


خوشبو كردن مسجد  
از امام على عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده است كه :
جنبوا مساجدكم مجانينكم ... الى ان قال و جمروها فى كل سبعة ايام ... . (78)
ديوانگان را از مساجد خود دور داريد... در هر روز هفته ، آنها را خوشبو كنيد
.
در خبر ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است :
و جمروها فى الجمع . (79)
مساجد خود را جمعه ها خوشبو كنيد.
آداب مسجد  
فقه اسلامى به منظور حفظ قداست و حرمت خاص مسجد براى مسلمانان وظايفى را لازم دانسته است و احكام و مقرراتى وضع كرده است ؛ اين دستورها در متون فقهى با عنوان احكام مسجد در سه محور مستحبات ، مكروهات و محرمات از سوى فقهاى اسلامى به طور مبسوط و مستدل مورد بحث و بررسى قرار گرفته است كه قسمتى از آنها در باب كيفيت بنا و ساختمان مسجد، بخشى ديگر در باب آداب ورود به مسجد و بعضى درباره كارهايى است كه بايد در مسجد از آنها اجتناب كرد.
از آنجا كه ذكر تمامى اين احكام و بحث و بررسى فقهى آنها مستلزم تحقيق و تاءليفى جدا گانه است ، ناگزير به اختصار در اين كتاب بيان مى شود:
آداب ورود به مسجد  
لازم است هنگامى كه آهنگ رفتن به مسجد و قصد احرام حضور خانه خدا را مى كند، به اندازه توانايى اش در شناخت آداب حضور، كوشا باشد، زيرا هر چه معرفت بيشتر باشد، عمل با ارزش تر و مراعات ادب سبب تقرب بنده به خدا مى شود؛ در خبرى از امام صادق عليه السلام است :
هر گاه به در مسجدى رسيدى ، پس بدان كه تو آهنگ سلطان بزرگ و ملكى عظيم كرده اى كه بر بساطش ، جز پاكيزگان كسى پا ننهد و براى مجالست با او، جز به راستگويان و راست كرداران اجازه داده نشود؛ آنگاه كه بر بساط او قدم نهى ، بدان كه اگر اندك غفلتى از تو سر بزند، در خطرى عظيم و پرتگاهى سهمگين قرار گرفته اى ؛ پس در پيشگاه او به ناتوانى و تقصير خود اعتراف كن ، زيرا كه قصد عبادت و انس با او كرده اى ، و اسرارت را بر او عرضه كن و بدان كه او پنهان و آشكار همه آفريده ها را مى داند، و در حضور او بسان فقيرترين بندگان باش و قلبت را از آنچه تو را از او باز مى دارد و به خود مشغول مى كند، خالى كن ، زيرا او، جز پاكيزه ترين و خالص ترين دل ها را نپذيرد و نيك بنگر نام تو از كدامين دفتر خارج مى شود؛ پس اگر حلاوت مناجات با او را چشيدى و لذت سخت گفتن با او را احساس كردى و از جام رحمت و كرامت او نوشيدى ، اين نشانه حسن اقبال او به تو و اجابت دعوت از سوى اوست و بدان كه براى خدمت او شايسته هستى ، پس ، داخل مسجد شو كه اذن و امان به تو داده است . (80)
بنابراين ، لازم است انسان تا آنجا كه مى تواند در تحصيل آداب باطنى بكوشد تا آمادگى حضور در اين محفل انس را در خود بيابد و براى اينكه از هر جهت بتواند از اين توفيق بهره مند شود، گذشته از آداب باطنى ، بايسته است كه آداب ظاهرى مسجد را نيز رعايت كند؛ از جمله اين آداب است :
1 - طهارت  
از رسول گرامى اسلام است كه خداوند مى فرمايد:
الا ان بيوتى فى الارض المساجد... الا طوبى لعبد توضا فى بيته ثم زارنى فى بيتى الا ان على المزور كرامة الزائر . (81)
همانا، مساجد خانه هاى من در زمين است . همانا خوشا به حال كسى كه در خانه اش وضو بگيرد، سپس مرا در خانه ام زيارت كند، همانا بر زيارت شده است كه زائرش را گرامى دارد.
در خبر ديگرى از آن حضرت آمده است :
لا تدخل المساجد الا بالطهارة . (82)
با طهارت به مساجد وارد شو.
2 - زينت كردن  
از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه :
و خذوا زينتكم عند كل مسجد
و برگيريد زينت هايتان را در هر مسجدى .
روايت شده است كه فرمودند:
اى خذوا ثيابكم التى تزينون بها للصلاة فى الجمعات و الاعياد . (83)
همچنين در روايتى آمده است نم در شب سردى ، يكى از غلامان امام سجاد عليه السلام در حالى كه آن حضرت لباس هاى زيبايى بر تن داشت و خود را معطر كرده بود، با او روبرو شد. وى از آن حضرت پرسيد: در اين ساعت و با چنين هيبتى ، آهنگ كجا داريد؟ امام فرمود: الى مسجد جدى رسول الله . (84) به طرف مسجد جدم ، رسول خدا.
3 - مقدم داشتن پاى راست  
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله است كه :
تعاهدوا تعالكم عند ابواب مسجدكم . (85)
كفش هاى خود را نزديك در مسجد بازرسى كنيد.
و امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
اذا دخلت المسجد فادخل رجلك اليمنى و صل على النبى و آله . (86)
به هنگام ورود به مسجد پاى راست را مقدم بدار و بر پيامبر و خاندانش ‍ درود فرصت .
4 - دعا  
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده كه به هنگام ورود به مسجد، اين دعا خوانده شود:
بسم الله و على الله توكلت و لا حول و لا قوة الا بالله . (87)
از حضرت فاطمه عليها السلام است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه مى خواست وارد مسجد شود، اين دعا را مى خواند:
اللهم اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتك . (88)
خدايا بيامرز گناهان مرا و درهاى رحمتت را به رويم بگشا.
5 - نماز تحيت  
از ديگر آداب ورود به مسجد خواندن نماز تحيت است ، از ابوذر روايت شده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
يا اباذر ان للمسجد تحيه ... ركعتان تركعهما . (89)
اى اباذر براى مسجد تحيتى است ... كه به دو ركعت گذارده مى شود.
كارهاى ناروا در مسجد  
از آنجا كه مسجد خانه خداست ، نبايد در امورى را كه جنبه حرمت يا كراهت دارند انجام داد. اينك ، مهمترين احكام اين باب را در دو محور محرمات و مكروهات به اختصار از نظر مى گذرانيم :
1 - بردن شى ء نجس  
بردن چيزهاى نجس در صورتى كه موجب هتك حرمت مسجد شود، حرام است و بر حرمت آن ، گذشته از اجماع فقها به اين آيه شريفه نيز استدلال شده است :
انما المشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام . (90)
چنانكه از اين آيه كريمه بر مى آيد، راه دادن كفار و مشركان به مساجد جايز نيست ؛ همچنين نجس كردن زمين ، سقف ، ديوارها و وسايل مسجد حرام و تطهير شرعى آن ، واجب فورى است (91) و بر وجوب آن ، به اين آيه شريف استدلال شده است (92) :
و عهدنا الى ابراهيم و اسماعيل اءن طهرا بيتى للطائفين و العاكفين و الركع السجود : (93)
و از ابراهيم و اسماعيل پيمان گرفتيم كه حرم خدا را از بت بپردازند و از هر پليدى پاكيزه داريد تا اهل ايمان به طواف و اعتكاف حرم بيايند و در آن ، نماز و اطاعت خداوند را بجا آورند.
همچنين ، توقف جنب و حائض نيز در مسجد با استناد به اين آيه و روايتى كه در زير مى آيد، حرام است :
يا ايها الذين آمنوا لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون و لا جنبا الا عابرى سبيل حتى تغتسلوا... . (94)
جميل مى گويد: از ابا عبدالله عليه السلام در مورد جنبى كه در مساجد مى نشيند، پرسيدم ، ايشان فرمودند:
لا و لكن يمرفيها كلها الا المسجد الحرام و مسجد رسول الله صلى الله عليه و آله . (95)
نه ، لكن از آن مى تواند عبور كند، بجز مسجد حرام و مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله .
2 - تزيين و تصوير  
علامه حلى سبب حرام بودن طلا كارى و تذهيب مساجد را چنين بيان داشته است :
لان ذلك لم يفعل فى زمن النبى صلى الله عليه و آله و لا فى زمن الصحابة فيكون احداثه بدعة . (96)
چنانكه از گفته علامه بر مى آيد، حرمت اين امر به اين لحاظ است كه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله و صحابه نبوده اجراى آن نوعى بدعت است . در اين زمينه رواياتى نيز از طرق عامه نقل شده است كه برخى از فقها در حرمت اين امر، بدان استدلال كرده اند (97) و در باب نقش بستن در مسجد به صور، اكثر فقها قائل به تحريم شده اند، محقق حلى در اين باب گفته است :
و يحرم زخرفتها و نقشها بالصور . (98)
همچنين شهيد ثانى در اين باره گفته است :
و لاريب فى تحريم تصوير ذى الروح فى غير المساجد فقيها اولى . (99)
بعضى از فقها در نقش بستن مسجد به تصوير جانداران قايل به احتياط شده اند، چنان كه در عروة الوثقى آمده است :
بل الاحوط ترك نقه بالصور. (100)
بايد ياد آور شد كه به جز احكام مذكور، احكام ديگرى نيز تحت عنوان محرمات مساجد در نصوص فقهى آمده است كه به منظور اجتناب از اطاله كلام ، از ذكر آنها در اينجا خود دارى مى شود.
3 - خريد و فروش  
از كارهايى كه شايسته است در مسجد از آن اجتناب كرد، خريد و فروش ‍ است . در روايتى از امام على عليه السلام به نقل از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است كه :
جنبوا مساجدكم مجانينكم و صبيانكم الى ان قال و بيعكم و شرائكم . (101)
مساجد خود را از ورود ديوانگان و بچه ها... و خريد و فروش بركنار داريد.
از امام صادق عليه السلام است :
جنبوا مساجدكم الشراء و البيع ... . (102)
در متون فقهى نيز بر كراهت اين امر تصريح شده ، چنانكه علامه حلى در اين باره گفته است :
فمحل البيع و الشراء و سائر المعاملات الا سواق لا المساجد لانها بنيت للعبادة لا غير . (103)
4 - شعر خواندن  
از ديگر مكروهات مسجد، خواند شعر در آن است ؛ چنانكه از رسول خدا روايت شده است :
من سمعتموه ينشد الشعر فى المساجد فقولوا الله فاك انما نصبت المساجد للقرآن . (104)
اگر از كسى شنيديد كه در مسجد شعر مى خواند، به او بگوييد، خدا دهانت را خرد كند؛ همانا، مساجد براى خواندن قرآن بنياد شده است .
البته خواندن اشعار آموزنده كه در باب موعظه ، حكمت پند و اندرز و امثال آن باشد، بلامانع است و از چنين كراهتى برخوردار نيست ، چنانكه شهيد ثانى به نقل از شهيد اول گفته است :
و ليس ببعيد حمل اباحة انشاء الشعر على ما يقل منه و تكثر منفعته كبيت حكمة او شاهد على لغة فى كتاب الله تعالى و سنة نبيه صلى الله عليه و آله و شبهه لاءنه من المعلوم ان النبى صلى الله عليه و آله و اله كان ينشد بين يديه البيت و الابيات من الشعر فى المسجد و لم ينكر ذلك .(105)
5 - سخن گفتن  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است :
ياءتى فى آخر الزمان قوم ياءتون المساجد فيقعدون حلقا ذكرهم للدنيا و حب الدنيا لا تجالسوهم فليس لله فيهم حاجة . (106)
در آخر الزمان گروهى از مردم به مساجد مى آيند و حلقه وار به گرد يكديگر مى نشينند، ذكر آنان فقط درباره دنيا و دوستى آن است ؛ پس با آنان منشينيد كه خداوند به آنان نيازى (توجهى ) ندارد.
در روايت ديگرى است كه :
الحديث للبغى فى المسجد ياءكل الحسنات كما ياءكل البهمية الحشيش ‍ . (107)
سخن ناروا در مسجد، حسنات و كارهاى نيك را از ميان مى برد، همان گونه كه گوسفند علف مى خورد.
در متون فقهى نيز بر مكروه بودن اين كار تصريح شده ، چنانكه در عروة الوثقى آمده است :
و يكره التكلم بامور الدنيا. (108)
6 - فرياد زدن  
از ديگر مكروهات مسجد، فرياد زدن در آن است كه تمامى فقها بر كراهت آن اتفاق كرده اند؛ صاحب عروة در اين باب گفته است :
و يكره رفع الصورت الا فى الاذان و نحوه . (109)
بر كراهت اين امر، به رواياتى استناد شده كه از آن جمله روايتى است از ابوذر كه گفته است : از رسول خدا پرسيدم مساجد چگونه آباد مى شود، آن حضرت فرمود:
لا ترفع فيها الاصوات و لا يخاض فيها بالباطل ... . (110)
صدا در آنها بالا نرود و سخنان باطل در آنها رد و بدل نشود.
7 - آلوده كردن  
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است :
من وقر المسجدين نحامه لقى الله تعالى يوم القيامة ضاحكا قد اعطى كتابه بيمينه ... . (111)
هر كس مسجد را گرامى دارد و از افكندن آب دهان و بينى در آن خوددارى كند، در روز قيامت به لقاى الهى نائل خواهد شد. در حالى كه شادمان است و نامه اعمالش به دست راستش داده مى شود.
8 - خوابيدن  
از ديگر مكروهات مسجد، خوابيدن در آن است . اكثر فقها به كراهت اين امر قايل شده اند، زيرا با وجوب تعظيم مساجد كه در روايات بدان اشاره شده است ، منافات دارد و از طرفى ، موجب نقص حرمت مسجد مى شود.
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت شده است :
من نام فى المسجد بغير عذر ابتلاه الله بلاء لا زوال له . (112)
هر كس بدون هيچ عذرى در مسجد بخوابد، خداوند او را به گرفتارى مبتلا مى كند كه از بين رفتنى نيست .
همچنين امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه شريفه :
لا تقربوا الصلوة و انتم سكارى ... .
روايت شده كه مراد از سكر، خوابيدن است (113) از آنجا كه بنابر قرينه معنوى در اين آيه و بنا بر مفاد روايات و گفته اكثر مفسران در اين زمينه ، مراد از صلوة در اين آيه ، مسجد است . (114)
بنابراين از آيه مورد بحث چنين استنباط مى شود كه خوابيدن در مسجد مورد نهى قرار گرفته است .
2 - جايگاه و اهميت مساجد در فرهنگ اسلام  
مسجد مهم ترين پايگاه عقيدتى ، فكرى و معنوى اسلامى و پيوسته كانون هدايت و مبارزه عليه كفر و الحاد و ملجاء و ماءمن دلباختگان حق و فضيلت بوده است .
چشمه زلال مبارزه و نهضت عليه باطل در طول تاريخ از مسجد جوشيده و پژمرده جامعه اسلامى را سيراب كرده است . قيام مقدس مردم ايران كه به برقرارى حكومت عدل اسلامى انجاميده در طول حيات خويش نيرو و توان خود را از مساجد يافته و تمام نقشه هاى شوم دشمنان اسلام را كه كمر همت به نابودى اسلام ناب بسته اند، خنثى كرده است :
به فرموده امام راحل قدس سره :
مساجد در انقلاب اسلامى ايران ، مركز انقلاب و مركز آشنايى مردم با اسلام و وظايف شرعى آنان در جهت پاسدارى از ارزش هاى والاى اسلام بوده است .
مسجد محلى است كه از آن بايد امور اداره بشود اين مساجد بوده كه اين پيروزى را براى ملت ما درست كرد، اين مراكز حساسى است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اين طور نباشد، كه خيال كنيم حالا ديگر ما پيروز شديم ، ديگر مسجد مى خواهيم چه بكنيم ؟ پيروزى ما براى اداره مسجد است . (115)
مقابله با هجوم فرهنگى كه با تمام امكانات به جنگ عليه ارزش هاى اصيل اسلامى ما پرداخته است ، بايد به گستردگى مقابله با هجوم نظامى باشد، اگر به فرموده رهبر كبير انقلاب اسلامى ، در زمان جنگ تحميلى ، جنگ در راس ‍ امور بود، اكنون توجه و هشيارى و تجهيز تمام قواى مادى و معنوى عليه هجوم فرهنگى كه هستى معنوى ما را هدف قرار داده ، در راءس امور است و هشدار و بيدار باش رهبر انقلاب اسلامى در خصوص ضرورت مبارزه با تهاجمات فرهنگى غرب نداى مسئوليت سازى بود بر جان سربازان آن قائد عظيم الشاءن در سنگر مساجد، كه ترفندهاى آنان را ناكام گذاشت ؛ مخصوصا نيروهاى فعال و كار آمد و آينده ساز كشور و اسلام يعنى جوانان و نوجوانان بايد آن را دريابند.
از سوى ديگر براى برقرارى امنيت اجتماعى و داشتن جامعه اى سالم ، توجه به مسجد و شناسايى جايگاه آن ، ضرورى است ، مقايسه ميزان جرائم در جوامع اسلامى و جهان كفر و الحاد، مبين آن است كه در آن جوامع به علت حاكميت فرهنگ مادى معضلات فرهنگى و اجتماعى زيادى وجود دارد كه در جامعه اسلامى از آنها اثرى نيست ، لذا مساجد مى توانند با اشاعه فرهنگ اسلامى ، جرائم و بزهكارى ها را در جامعه اسلامى هر چه بيشتر كاهش دهند و امنيت اجتماعى را به ارمغان آورند.
مسجد كانون ارتباطات  
مسجد از جمله معدود پديده هاى اجتماعى است كه با تمام قشرهاى مردم به نوعى در ارتباط است .
مسجد اگر پاسخگوى نيازهاى جامعه خويش نباشد به هيچ وجه نمى تواند جايگاه مقدس خود را در ميان اقشار مردم حفظ كند. شهيد مطهرى قدس ‍ سره مى فرمايد:
مسجد مدينه در صدر اسلام تنها براى اداى فريضه نماز نبود، بلكه مركز جنب و جوش و فعاليت هاى دينى و اجتماعى مسلمانان ، همان مسجد بود. هر وقت لازم مى شد اجتماعى صورت بگيرد مردم را به حضور در مسجد دعوت مى كردند...
از ساخت نخستين عبادتگاه مسلمانان تاكنون بيش از دوازده قرن مى گذرد، در طول اين مدت ، مسجد در دوره هاى گوناگون حكومت هاى اسلامى در عربستان و ايران در مناسبات سياسى و تصميم گيرى هاى عموى جامعه نقش اساسى و زير بنايى ايفا مى كرده است . تمام امور مربوط به جامعه اسلامى در مسجد مورد بررسى قرار مى گرفت و حتى محل درس و مدرسه در روزگار پس از ظهور اسلام تا دوران حكومت بنى اميه عبارت از مساجد و احيانا برخى از اماكن عمومى و خصوصى بوده است ؛ علما و دانشمندان در مسجد نبوى و مسجد الحرام و ساير مساجد ديگر، علوم دينى و ادبى آموزش مى دادند و حتى مراكزى كه بعدها به عنوان مدارس پيشرفته در كشورهاى اسلامى تاءسيس شد، از نظر معمارى ، تحت تاثير شكل و فرم مساجد به وجود آمد.
اساسا تاءسيس حلقه هاى مساجد براى تعليم و تعلم از ابتكارهاى فرهنگ غنى اسلامى است ، به گونه اى كه اين شيوه كار تحت هيچ يك از فرهنگ ها و تمدن هاى موجود، همزمان با ظهور اسلام ، نبوده است ؛ تمامى اين مساجد با سادگى خاص خود به وجود آمده بودند و به هيچ وجه اثرى از معمارى معابد و و كليساهاى ايران و مصر و روم در آن به چشم نمى خورد. در زمان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و دوره بعد، از مساجد به عنوان پايگاه تعليم و تعلم و آموزش معارف اسلامى بوده است و هدف اساسى مجالس كه در مساجد داير مى شد، عبارت از تعليمات دينى و تفسير قرآن و تدريس حديث بود، اين گونه معلمان و يا گويندگان داراى كرسى و منبرى بودند كه بر روى آن جلوس مى كردند و براى شاگردان كلاس ها، فقه و حديث و تفسير تدريس مى كردند. در مسجد نبوى و مساجد اوليه اسلام ، در كنار اجتماع دينى و مذهبى ، حلقه هاى علمى داير مى شد، نخستين كسى كه در مسجد نبوى قصه هاى آموزنده به مردم تعليم مى داد، سخنور گويا و فصيح و صحابى پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله ، تميم دارى بود. بعدها در مساجد، مانند مدارس ، حجره هايى براى طلاب و دانشجويان ساخته شد كه هنوز نمونه بسيارى از اين گونه مساجد در ايران و ساير كشورهاى اسلامى به چشم مى خورد، لذا مدرسه و مسجد، على رغم اختلاف در مفهوم لغوى آن ، غالبا از نظر مصداق ، مترادف بوده اند، حتى مراكز علمى مانند جامع الازهر مصر از جهت مذهبى عبادى و علمى به صورت كانون عظيمى براى تعليم و تعلم شناخته شد و متقابلا مدارس نيز داراى مسجدى بود كه نماز جماعت در آن اقامه مى شد و به هر حال صبغه و رنگ مذهبى و عبادى خود را حفظ مى كرد؛ امروزه نيز از مساجد چه در حوزه هاى بزرگ علمى و چه در شهرهاى ديگر، به عنوان مدرسه و مركز تعليم معارف دينى ، استفاده مى شود و بسيارى از مراجع و مدرسان جلسه هاى درسى خود را در مساجد داير مى كردند.
مساجد در ادوار تاريخ  
به طور اجمال مى توان ادوار ذيل را مطرح ساخت :
1 - جايگاه مساجد در صدر اسلام .
2 - جايگاه مساجد تا قبل از انقلاب اسلامى .
3 - جايگاه مساجد در عصر انقلاب اسلامى .
صدر اسلام  
در صدر اسلام امور عبادى ، سياسى و قضايى در مسجد انجام مى شد. مسجد مركز فراگيرى علوم ، حل و فصل خصومات ، توجه به محرومان ، اعلام بسيج عمومى ، آشنايى با اوضاع سياسى و اجتماعى و تصميم گيرى و وعظ و خطابه بود. مساجد اين دوره ساده و به دور از تجملات با كاركردى بسيار و داراى جايگاهى محورى در جامعه اسلامى بودند.
پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى الله عليه و آله در زمان حيات خويش ، 9 مسجد بنا كردند؛ اولين آنها مساجد قبا است كه آيه :
لمسجد اسس عل التقوى من اول يوم احق ان تقوم فيه .
در شاءن آن نازل شد و در بناى آن شخص رسول اكرم صلى الله عليه و آله و امير المؤ منين على عليه السلام و اصحاب شركت داشتند، چنان كه نقل شده ابن ابى اوفى در سوگوارى براى همسرش مى گفت :
او شب ها سنگ براى ساخت مسجد قبا جمع مى كرد و ما روز چنين مى كرديم .
درباره سادگى و دورى از تجملات مساجد اين دوره ، يكى از مستشرقين مى نويسد:
مسجد ساده اى كه پيامبر در مدينه بنا كرد سر مشقى بود كه در قرن اول اسلام براى ساختمان مسجدهاى عمومى به كار مى رفت ، مسجد فضاى بازى بود كه اطراف آن را ديوارهاى خشتى احاطه كرده بود، بعدها پيامبر دستور داد با اتكا به بناى مجاور، طاق مسطح بسازند تا همه فضاى باز را بپوشاند و از آفتاب جلوگيرى كند، سقف از تنه هاى نخل بود كه بر آن برگ خرما و گل مى ريختند، پيامبر صلى الله عليه و آله يك تنه خرما را كه به زمين استوار شده بود، تكيه گاه خود كرد كه پهلوى آن مى ايستاد و براى جماعت خطبه مى خواند؛ بعدها منبر سه پله اى از چوب سدر مى ساختند، بلال حبشى بالاى بام آن مى رفت و با صداى گرم خود اذان مى گفت و مردم را به نماز فرا مى خواند.
از اين توصيف وضع مسجد را به صورتى بسيار ساده ، صحنى براى نماز و سقفى براى محافظت نمازگزاران كه منبرى براى خطابه داشت ، مى توان شناخت .
مساجد اين عصر همه زير لواى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بود؛ مسجد ضرار كه در خلاف جهت گيرى اسلام قرار گرفت و به قصد تفرقه و نفاق بنا شد، تخريب و به آتش كشيده شد.
عصر فتوحات  
فتوحات و كشور گشايى هاى مسلمين ، آنها را با تمدن و فرهنگ كشورها آشنا كرد. به چنگ آوردن كاخ ‌ها و ابنيه ، آنها را به سوى زندگى اشرافى و تجملى سوق داد، مخصوصا در زمان خلفاى بنى اميه دلبستگى به زر و زيور دنيا فزونى گرفت و بالطبع مساجد از جايگاه اصلى و مهم خود، در قالب كانون هدايت و رهبرى جامعه در ابعاد سياسى و اجتماعى ، كم فروغ شد و به جاى آن كاخ ‌ها و دارالحكومه ها سر برافراشت .
البته اهميت و نقش مساجد و توجه مسلمين به آنها، مانع از آن بود كه منجر به محو اين جايگاه عظيم شود، از طرف ديگر حكام نالايق مى توانستند از اين كانون در جهت اهداف شخصى و دنيوى خود استفاده كنند، مضافا، آشنا شدن مسلمين با فرهنگ و هنر و تمدن كشورهاى مفتوحه ، آنان را به سوى توجه به هنر و معمارى مساجد سوق مى داد، اين عوامل دست به دست هم داد و هنر و معمارى در مساجد، سادگى و بى آلايشى آن را با كاركردى عظيم از مساجد گرفت و اهتمام مسلمين صرف تزئين و سنگ و كاشى مناره و محراب مساجد شد.
نخستين مسجد كه در نواحى مفتوح ، بنا شد مسجدى بود كه عتبة بن غزوان در بصره بنيان كرد كه از گل و خشت ساخته شده و طاقش از علف پوشانده شده بود، مسجد كوفه را كه به شيوه ساده بنا شده بود، زياد بن ابيه حاكم معاويه از نو به شيوه ساسانى ستون نهاد و در آفريقا و مصر نيز در ابتدا مساجد ساده بنا شد، اما بعدها عمرو عاص منبرى كه پادشاه مسيحى به او ارمغان داده بود، در مسجد مصر قرار داد. در ايران نيز سعد بن ابى وقاص ، ايوان شاهنشاهى ايران را محل عبادت قرار داد؛ در دمشق وليد اول كليساى قديس ‍ يوحنا را از نو ساخت و آن را مسجد ناميد. در حمص ساختمانى بود كه هم به صورت مسجد و هم كليسا از آن استفاده مى شد.
در اين دوره ، حاكمانى كه با القاب خليفه و امير مؤ منان اداره مسلمين را بر عهده داشتند، كم كم از مكارم اخلاق اسلامى دور و بيگانه شدند و با سرمستى از فتوحات ، كه هدايا و غنايمى فراوان براى آنها به ارمغان آورد به خوشگذرانى و تجمل گرايى روى آوردند و به آراستن مظاهر حكومت خود مشغول شدند.
از ديد آنها مساجد، جايگاه معارف و علوم سرنوشت ساز انسان نبود تا با هوشيارى و بيدارى و بينش عميق ، نقش خود را ايفا كنند، افتخارات با ترازوى معمارى و هنر مساجد، ارزيابى مى شد؛ مساجد آراسته به معمارى ، نشانه اقتدار و شوكت حكام به شمار رفت ، در تاريخ مى خوانيم :
معاويه بدعتى ناپسند نهاد و مقصوره را به مساجد افزود كه به سبب آن ملامت بسيار شد، مقصوره مكانى در داخل مسجد بود كه اطراف آن حصارى بود و به خليفه اختصاص داشت ، مقصوره براى حفظ جان خليفه ساخته شد.
عبدالملك مى خواست مسجدى بسازد كه رونق آن از كليسا بيشتر باشد، به اين لحاظ به آراستن آن كوشيد. ابن ابى عامر از خلفاى اموى اندلس (400 - 366 ه ق ) در سال 387 ه ق كليساى سنتياگو را كه زيارتگران از اقطار اروپا به آنجا مى آمدند، ويران كرد و آنگاه در حالى كه گروه فراوان اسيران مسيحى درها و ناقوس هاى كليسا را پيشاپيش او حمل مى كردند، مظفرانه به قرطبه بازگشت ، درهايى كه از كليساى سنتياگو آورده بود، به مسجد بزرگ پايتخت نصب شد و ناقوسها را در بناهاى اسلامى به جاى چراغ ، به كار بردند و مسيحيان را به همان حال كه زنجيره اى به پاى داشتند، به تعمير مسجد گرفتند
.
از نكاتى كه در اين دوره شايان توجه است ، توافق بين حكام (حتى با غير مسلمانان ) است كه اسم آنان در خطبه هاى نماز جمعه به عظمت ياد مى شود.
در دوره عثمان بر مساحت مسجد النبى صلى الله عليه و آله افزوده شد. در اين دوره مسجد را سفيد كارى كردند و سنگ هاى منقوش در عمارت آن به كار بردند و به جز از طرفى شرقى ، از جهات ديگر، آن را توسعه دادند و ستون هاى سنگى در آن كار گذاشتند و سقف آن را با چوب ساج پوشانيدند، محرابى هم براى مسجد ترتيب دادند، لكن برخى گفته اند اولين محراب را در اسلام ، مروان بنا كرد و برخى ديگر اين ابتكار را به عمر بن عبدالعزيز نسبت داده اند كه در زمان خلافت وليد دست به بناى محراب زده است ، وليد به پادشاه روم پيغام داد كه من مى خواهم مسجد پيامبر خودمان را تعمير كنم و تو مرا در اين كار يارى كن ، پادشاه روم ، گروهى با هشتاد هزار مثقال طلا براى اين منظور به مدينه فرستاد. همچنين عمر بن عبدالعزيز در چهار گوشه مسجد چهار مناره ساخت و محرابى نيز براى مسجد بنا كرد.، جامع دمشقى ، معروف به مسجد بنى اميه ، با شكوهترين مساجد دنيا و از حيث زيبايى و دلگشايى بى نظير بود كه وليد بن عبدالملك بن مروان آن را ساخت ؛ وى از امپراتور روم در قسطنطنيه در خواست كرد كه صنعت گران آنجا را براى او بفرستند، كه در نتيجه ، دوازده هزار صنعتگر از روم به دمشق آمدند و بناى مسجد را بر عهده گرفتند.
وليد، اين مسجد را با صفحه هاى طلاى معروف به نسيفاء و موزائيك ، كه با رنگ هاى گوناگون غريب و زيبا تزئين كرد.
گذشته از اين مساجد، ساير مساجد، مساجد اصلى و جامع به حساب مى آمدند، از سوى ديگر مساجد ديگر نيز بودند كه به همت مردم ساخته مى شد؛ در مجموع ، مساجد در جنبه عبادى و علمى فعال بودند و عمدتا فرقى بين مدرسه و مسجد در اين دوره نمى توان قائل شد. مساجد، مركز علمى به روى طالبان علم گشوده بود و بين فراگيرى علوم و علوم دينى تمايز و تفاوتى نبود، همه دانشمندان پرورش يافتگان مساجد بودند. آموزش ، همراه و همزاد با پرورش و تربيت اسلامى بود.
قبل از انقلاب اسلامى  
حاكمان نالايق كه هستى خود را در تفرقه ميان مسلمين و ناآگاهى آنها و بيگانگى از فرهنگ اسلامى مى ديدند، به انحاى گوناگون سعى كردند هويت واقعى مساجد را محو سازند و آنها را جايگاه عبادتى كه حرف از دنيا و سياست و مشكلات جامعه با آن منافات دارد، مطرح كردند؛ در قرون اخير با پيشرفت علم ، صنعت و بدبينى به كليسا و دستگاه پاپ ، روشن فكران غربزده نيز به يارى حاكمان نالايق شتافتند و بدون در نظر گرفتن تفاوت كليسا و مسجد و دستگاه پاپ با عالمان دينى ، جنگى ظالمانه عليه دين آغاز كردند و با تقسيم علوم به جديد و قديم ، تمام مساعى خود را براى منزوى كردن علوم اسلامى به كار گرفتند؛ در اين ميان انزواى مسجد و كاهش نقش آن در جامعه ، نياز به تبيين دارد؛ در عين حال مساجد پايگاه و جايگاه نهضت هاى مقدس بسيارى در دو قرن اخير بوده و صفحات سفيدى در تاريخ گشوده است .
رژيم گذشته نيز چون اسلاف خويش با توجه به اهميت مساجد، سال ها تلاش كرد تا اين مراكز مهم سياسى - عقيدتى را همچون ساير ارزش هاى اسلامى از درون مسخ و بى محتوا كند و مساجد را جز براى مجالس فاتحه خوانى و تجمع مشتى بيكار تن پرور نزد مردم ، نشان ندهد و در نهايت مردم را از مسجد گريزان كند، از جمله شيوه هاى اين رژيم انتخاب مهره هاى دست نشانده و مزدور تحت نام هيئت امناء براى مساجد بود كه در برابر حركت هاى مردمى موضع مى گرفتند.
در انقلاب اسلامى  
نيروهاى فعال در مساجد به طور مستقيم در متن انقلاب شركت جستند، به گونه اى كه از آن پس ، مساجد نقش پايگاه ارتباطى مردم را به عهده داشتند و در وضعى كه نهضت اسلامى فاقد هر گونه تشكيلات منطبق با معيارهاى معمولى بود، مساجد توانستند اين نارسايى مهم را جبران كنند و به انسجام نيروهاى مردمى بپردازند، مساجد محتواى اصيل خود را كه همان عامل تشكل و انسجام امت مسلمان و همچنين تربيت كادرهاى اصيل اسلامى بود، باز يافتند؛ تاريخ به آتش كشيدن مساجد كشور از جمله مسجد جامع كرمان را كه توسط عوامل مزدور و رژيم منحوس پهلوى در زمان اوج گيرى انقلاب ، انجام گرفت ، هرگز فراموش نخواهد كرد، امت مسلمان ايران در آن روزها بخوبى به اين مهم واقف بود كه مساجد، ميراث گران بهاى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله است و بايد با همه وجود در برابر آن احساس ‍ مسئوليت كرد.
پس از انقلاب اسلامى نيز بسيارى از برنامه هاى انقلاب ، مانند رفراندوم ، شوراهاى محلى ، كانون هاى بسيج اقتصادى و ديگر ضرورت هاى زمان در مساجد تشكيل شد، در آغاز جنگ تحميلى ، مساجد اصلى ترين پايگاه نيروهاى پيشرو و انقلاب به گرد آورى جوانان و سازماندهى تشكيل نيروهاى رزمى و مردمى همت گماشت و همه روزه شمار بسيارى از نيروهاى جنگى را به ميدان نبرد گسيل مى كرد.
امام جماعت مساجد در محله هاى گوناگون ، جوانان پر شور و مؤ من رزمنده را پيرامون خود جمع مى كرد و بسيارى از نوجوانان كشورمان حساس ترين دوران زندگى خود را در مساجد گذراندند. با صدور فرمان امام خمينى قدس سره براى تشكيل ارتش بيست ميليونى نيز تنها جايى كه ظرفيت و قابليت جذب و آموزش و سازماندهى نيروهاى بسيج را دارا بود، مساجد محله ها بودند كه توانستند در مدتى كوتاه جوانان غيور را در چارچوب تشكيلات مردمى بسيج گرد آورند.
3 - مسجد پايگاه اجتماعى  
نخستين پايگاه عبادى - سياسى  
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پس از هجرت به مدينه به منظور تشكيل جامعه اسلامى و استقرار نظام اعتقادى و اجتماعى اسلام ، رسما دولت اسلامى را در اين شهر بنياد نهاد؛ طبيعى است ايجاد چنين دولتى ، پرداختن به امور نوين و بنيانگذارى مؤ سسات و طرح مسائلى جديد را ضرورى مى نمود، كه از جمله آنها تاءسيس نهادى اجتماعى براى تجمع نيروها و مركزى براى رسيدگى به مسائل مردمى و تبيين سياست اسلام بود.
بر اين اساس ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، مسجد را به عنوان نخستين پايگاه و مجمع مسلمانان براى پرداختن به چنين امورى برگزيد. به دستور آن حضرت ، زمينى خريدارى و بناى مسجد آغاز شد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه با مهاجران و انصار با حركتى بنيادين و اجتماعى به كار ساختن مسجد پرداختند و بر اثر كوشش و اهتمام ايشان ، ساختمان مسجد در مدتى كوتاه به اتمام رسيد. اين مسجد، ساده و بى پيرايه و بسيار ابتدايى بود، زمينش از ريگ ، ديوارهايش از خشت ، منبرش از چوب و سقفش از شاخ و برگ درختان (116) ، اما چون جايگاه عبادت و نيايش رسول خدا صلى الله عليه و آله و مؤ منان راستين بود، فضايش آكنده از معنويت ، خلوص ، صفا، صميميت ، ايمان و عشق به پروردگار بود.
مسجد نه تنها به صورت جايگاه اصلى اجتماع مؤ منان براى برگزارى مراسم عبادى مورد استفاده بود، بلكه كانون معارف و احكام اسلامى ، مركز جهاد تبليغاتى و ارشادى ، قرارگاه سياسى و اداره دولت نيز به شمار مى رفت . به اين ترتيب ، مسجد در آن روزگار از نظر عملكرد نهادى با چندين نقش بود.
نخستين كانون همدلى  
در بينش اعتقادى مسلمانان ، مسجد از آغاز به عنوان خانه خدا و محبوب ترين مكان ها، از ارزش و قداست خاصى برخوردار بود. استفاده از اين مكان مقدس ، مستلزم مراعات آدابى خاص و احكامى ويژه بود، كه مسلمانان از طريق قرآن كريم و رهنمودهاى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با آنها آشنا شده بودند.
اهتمام خاص رسول خدا صلى الله عليه و آله به برگزارى نماز جماعت در مسجد، سبب مى شد كه مسلمانان ، جملگى در هر شبانه روز پنج بار براى شركت در اين آيين عبادى سياسى در مسجد حضور يابند و با بر پايى صفهايى منظم ، همه با هم به عبادت خدا بپردازند.
بديهى است ، چنين اجتماع و گردهمايى كه در آن افراد كوچك و بزرگ ، ضعيف و نيرومند، فقير و غنى در كنار يكديگر به نماز مى ايستادند، تا چه حد نفاق ها و كينه ها، بد بينى ها و بدخواهى ها، و همچنين اختلافات طبقاتى را از ميان مى برد و جاى خود را به مهر و صفا و برادرى و برابرى مى داد و تا چه اندازه اين صفوف به هم فشرده مؤ منان ، سبب ايجاد وحشت و هراس در دلهاى منافقان و ديگر مخالفان آيين نوين مى شد.
در پرتو اين گونه اجتماعات ، مسلمانان مى توانستند به فراگيرى دانش هاى سودمند و نيز حل و فصل بسيارى از مشكلات سياسى ، اقتصادى و اجتماعى جامعه خويش بپردازند، به اين ترتيب ، مسجد، در قالب نخستين كانون عبادى ، نقشى بسيار مؤ ثر در تحقق سازندگى فردى و اجتماعى مسلمانان و بالطبع پيدايش جامعه اى هماهنگ ، متحد، نيرومند و مقاوم در آن روزگار، بر عهده داشت .
نخستين جايگاه دانش  
زمانى اسلام در جزيرة العرب ظهور كرد كه جهل و بى خبرى ، بخش گسترده اى از جهان آن روز را فرا گرفته بود و امواج ظلمت ، حتى محيطهاى نيمه درخشان را سخت مى كوبيد. حجاز - كه به مهبط وحى مفتخر شد - چنان در شرك ، خرافه پرستى و سنت هاى زشت جاهلى غوطه ور بود كه چيزى به نام دانش و كسب آگاهى در آن محيط مفهومى نداشت ؛ امام على عليه السلام كه شاهد چنين روزگارى بود، آن را بدين گونه توصيف مى كند:
به هنگامى پيامبرش را برانگيخت كه مردم جهان در وادى حيرت ، گمراه و در ميان امواج فتنه ها سرگردان بودند. هوس هاى كشنده ، عقل هاى آنها را ربوده بود و در ميان اضطراب و جهل ، سرگردانى گرفتار بودند. (117)
اعراب جزيره تا آن حد در بيسوادى و دورى از علم و آگاهى به سر مى بردند كه قرآن كريم با تعبير اميين (بى سوادان ) از آنان ياد كرده است . (118) به شهادت تاريخ هنگامى فروغ اسلام در اين محيط تاريك تابيدن گرفت كه جز هفده نفر در ميان ايشان ، عموما خواندن و نوشتن نمى دانستند. (119) در چنين محيط تيره اى ، اسلام دعوت خود را علم آغاز كرد. در نخستين آياتى كه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، اولويت دانش و معرفت مورد تاءييد قرار گرفت .
اقرا باسم ربك الذى خلق ، خلق الانسان من علق . اقرا و ربك الاكرم الذى علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم . (120)
بخوان به نام پروردگارت كه تو را آفريد، آدمى را از خون بسته آفريد؛ بخوان و پروردگار تو گرامى است ؛ آن پروردگارى كه انسان را به وسيله قلم آموخت ، آموخت ، آنچه را نمى دانست ). و از خداوند براى اول بار با نام رب كه از ماده تربيت است ، ياد شد.
در آياتى ديگر امر تعليم از مهمترين اهداف رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله و وظايف اصلى آن حضرت بر شمرده شد:
هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه . (121)
بر اساس اين ديدگاه ، اين آيين الهى فراگيرى دانش را پيشاپيش هر كارى قرار داده و نشر علم را از مهمترين اهداف خود دانسته است ، آيات قرآن را كه پيوسته فرود آمد، مسلمانان را با بيانات گوناگون ، به انديشيدن و بهره جستن از خرد خويش به منظور كسب آگاهى فرا خواند، كه از آن جمله است : افلا تعقلون ، لعلهم يتذكرون ، افلا يتذكرون ، فانظروا و نظاير فراوان اين آيات كه در همه آنها افراد مسلمان را به تعقل و آزاد انديشى فرا مى خواند و روحيه دانش ‍ اندوزى و انديشه ورزى را در ايشان تقويت مى كرد.
سخنان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و رهنمودهاى آن حضرت نيز آكنده از ارج گذارى بر دانش و دانشمندان و تشويق به فراگيرى علم و تحصيل و معرفت بود، كه از آن همه است :
طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة .
فرا گرفتن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است .
من سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا الى الجنة ، و ان الملائكة لتضع اجنتها الطالب العلم رضا به و انه يستغفر لطالب العلم من فى السماء و من فى الارض حتى الحوت فى البحر و فضل العالم على العابد كفضل القمر على سائر النجوم ليلة البدر و ان العلماء ورثه الانبياء . (122)
كسى كه به راهى رود براى دانش جويى ، خداوند او را به راهى سوى بهشت رود. همانا فرشتگان با خرسندى بال هاى خويش براى دانشجو فرو نهند و اهل زمين و آسمان حتى ماهيان دريا براى دانشجو آمرزش طلبند و برترى عالم بر عابد مانند برترى ماه شب چهارده است بر ستارگان ديگر و دانشمندان وارث پيغمبرانند.
(اطلبو العلم ولو بالصين ). (123)
طلب كنيد دانش را اگر چه در چين باشد.
با پيدايش چنين زمينه اى كه اسلام در آن روزگار جاهلى به وجود آورد، دانش و تحصيل آگاهى در ميان پيروان اين آيين رواج يافت و چونان فريضه اى دينى و واجبى عينى شد، در پرتو اين مكتب بود كه مساجد، جايگاه هاى اصلى عبادت شد و در قالب نخستين كانون هاى دانش ، مورد استفاده قرار گرفت .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، مسجد بزرگ مدينه را پايگاه اصلى علوم و معارف اسلامى قرار داد و خود به عنوان نخستين معلم در اين دانشگاه اسلامى ، عرب آن روزگار را براى كسب دانش در يك حلقه به گرد وجود خود فرا خواند و در پرتو آيات قرآن كريم و افاضات آموزنده خويش به تعليم و تربيت ايشان پرداخت .
در صحيح بخارى آمده است : روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسجد نشسته بود، گروهى از اصحاب نزد او حضور داشتند، در اين هنگام سه نفر وارد شدند.
دو تن از ايشان به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند، و در خدمت آن حضرت ايستادند، يكى از آن دو، جايى براى خود در حلقه اصحاب پيدا كرد و همانجا نشست و ديگرى در پشت سر حضار، جاى گرفت . نفر سوم در حالى كه از حاضران روى برتافته بود، از مسجد بيرون رفت . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آيا شما را از حال اين سه نفر آگاه كنم ؟ اما يكى از ايشان به خدا پناه برد، پس خداوند او را جاى داد، دومى شرمگين شد، پس خداوند از وى شرم كرد، و اما سومى اعراض كرد، پس خدا نيز از وى اعراض كرد. (124)
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله به منظور تعميم خواندن و نوشتن در ميان مسلمانان فردى به نام عبدالله بن سعيد را ماءمور كرد تا خواندن و نوشتن را به ديگران بياموزد. (125) پس از آنكه وى مدتى به امر سواد آموزى مردم مدينه مشغول بود، عده اى خواندن و نوشتن قرآن را فرا گرفتند. پس از جنگ بدر نيز پيامبر صلى الله عليه و آله مقرر كرد اسيران با سواد جنگ مى توانند براى آزادى خود ده كودك را خواندن و نوشتن بياموزند (126) ، به اين ترتيب از آنجا كه سواد خواندن و نوشتن جنبه دينى و تقدس داشت ، مساجد به صورت نخستين كانون هاى سواد آموزى نيز مورد استفاده قرار گرفت .
مسجد مدينه و ديگر مساجد اين شهر به روزگار پيامبر صلى الله عليه و آله رسما به صورت مراكز تعليم و تعلم قرآن و بحث و بررسى مسائل دينى در آمد. مسلمانان پس از اداى فرايض دينى يا در فرصت هاى ديگر، در حلقه هاى علمى كه از سوى بعضى بزرگان صحابه همچون امام على عليه السلام و ديگران تشكيل مى شد، با شور و شوقى فراوان شركت مى جستند و به فراگيرى قرآن و فقه اسلامى مى پرداختند؛ گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله خود نيز به منظور تشويق اصحاب در اين حلقه ها و نشست هاى علمى حضور مى يافت و با اين كار مقام دانش و دانشمندان را ارج مى نهاد.
ابن عبد البر به نقل از يكى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله به نام ابى القمراء آورده است : ما در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله حلقه هايى داشتيم . وقتى ، آن حضرت از حجره اش ‍ بيرون آمد، به حلقه هاى داخل مسجد نگريست . آنگاه در كنار اصحاب قرآن نشست و فرمود:
بهذا المجلس امرت . (127)

چنانكه پيش از اين اشاره كرديم ، تشكيل حلقه هاى علمى منحصر به مسجد النبى نبود، بلكه در ديگر مساجد مدينه نيز نشستهاى بحث و بررسى مسائل دينى بر پا مى شد، چنانكه مكحول گفته است :
ده تن از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله مرا گفتند كه ما در مسجد قبا درس مى خوانديم ، چون پيامبر بيرون مى رفت فرمود: آنچه مى خواهيد بدانيد فرا گيريد و خدا شما را پاداشى ندهد، مگر آنچه فرا گرفته ايد به كار بنديد. (128)
بايد دانست فعاليت هاى آموزشى در مسجد در آن روزگار تنها در زمينه فراگيرى قرآن و مسائل دينى نبود، بلكه جلسات ادبى نيز در مسجد تشكيل مى شد؛ شاعران ، سروده هاى خود را در مسجد در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواندند و گاه از سوى آن حضرت به دريافت جايزه مفتخر مى شدند. كعب بن زهير قصيده معروف خود بانت سعاد و قلبى اليوم مبتول را كه در مدح رسول خدا صلى الله عليه و آله سروده بود، در مسجد مدينه در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله خواند و از آن حضرت جايزه دريافت كرد (129) و نيز گفته اند: پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا در مسجد براى حسان بن ثابت منبرى نهادند و او اشعارش را بالاى منبر مى خواند. (130)
به جز روايات مزبور، گزارشهاى فراوان ديگرى در متون تاريخى موجود است كه بر فعاليت هاى ادبى در مسجد به روزگار رسول اكرم صلى الله عليه و آله دلالت دارد، كه از آن همه به ذكر نمونه اى ديگر در اينجا اكتفا مى شود.
در ذيل گزارش اسلام آوردن وفد تميم در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است :
عطارد بن حاجب كه رئيس و پيشواى قوم بنى تميم بود، با جماعتى از اقوام خود كه از جمله ايشان اقره بن حايس و زبرقان بن بدر بودند به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد رسيدند و گفتند:
يا محمد آمده ايم با تو مفاخرت كنيم و مفاخر و مآثر خود برشمريم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
برخيزيد و بگوييد تا چه خواهيد.
آنگاه عطارد بن حاجب كه پيشوا و خطيب ايشان بود، بر خاست و اين خطبه فرو خواند:
الحمد لله الذى علينا الفصل و هو اهله ، الذى جعلنا ملوكا و وهب لنا اموالا عظاما .
چون اين بخواند به زمين نشست .
آنگاه سيد، ثابت بن قيس را بخواند و گفت : برخيز وى را جواب ده .
پس گفت : ثابت بن قيس بر پاى خاست و گفت :
الحمد لله الذى خلق السموات و الارض خلقه قضى فيهن امره و سمع كرسيه علمه .
و چون از اين فارغ شده بود، ديگر شاعر ايشان برخاست و اشعار بگفت ، چون زبرقان كه شاعر ايشان بود اين شعر بگفت ، حسان بن ثابت نه حاضر بود. سيد كس بفرستاد و او را بخواند و حسان به مسجد آمد و اشعارى بخواند. (131)
در آن روز پس از اينكه حسان اشعارش را به پايان برد، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند حسان را تا زمانى كه از رسول خدا دفاع كند، به روح القدس تاءييد مى كند، در آن روز پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان از خطبه ثابت و شعر حسان شادمان شدند. (132)
به اين ترتيب : مسجد به عنوان نخستين پايگاه علمى در جامعه نو خاسته اسلامى رسالت خود را در انتشار علم و دانش و گسترش فرهنگ اسلامى آغاز و در اين زمينه نقش بسيار مؤ ثرى ايفا كرد. با گذشت زمان بتدريج موجبات علمى آن فراهم شد و همواره مسير رشد و ترقى را پيمود، بدان سان كه تا سده چهارم هجرى قمرى ، مسجد به عنوان مهم ترين جايگاه دانش در جهان اسلامى همچنان فعال بود.