صحيفه نور جلد ۱۳

امام خميني رحمه الله عليه

- ۹ -


مـخالفت نكنيد، اشكال ندارد. اينها از اين مجالس از آن جنبه سياسى اش مى ترسند. امروز هـم مـجـالس مـا تـحـول در آن پـيـدا شـده اسـت ، مـثـل سـابـق نـيـسـت ، مـتـحـول شـده اسـت ، هـمـه افـراد مـلت مـا، مـجـالس مـا مـتحول شده است . لكن گمان نكنند آنهائى كه جنبه هاى سياسى به نظرشان دارند و مثلا روشـنـفـكر هستند به نظرشان كه مجالس گريه ديگر چيزى نيست . همين گريه هاست كه كـارهـا را پـيـش بـرده اسـت ، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مى كند. ما از اين مخالفت هائى كه شد در زمان رضاخان و شك نداريم كه به دستور بوده ، خود او خيلى معلوم نبود كـه اگـر دسـتـور نـدهـنـد، اين حرف ها را بزند، از اين مخالفت هائى كه شد بايد عبرت بـگـيريم ، ببينيم با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مى شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است . با روحانيت مخالف بودند، ببينيم كه روحانيت براى آنها مضر است . با دانـشـگـاه مخالف بودند ببينيم كه دانشگاه با آنها مخالف است . بودن يك دانشگاه صحيح بـا آنـها مخالف است ، بله ، آنها دانشگاهى كه به دست خودشان درست بشود و همه چيزش را هـم خـودشـان درست بكنند و جوان هائى كه از دانشگاه بيرون بيايد همه براى خودشان عـمـل بـكـنـنـد، بـا آن مـخـالف نيستند، اما امروز با دانشگاه مخالفند. در انقلاب اسلامى با دانـشـگـاهش مخالفند، با مجالس روضه اش مخالفند، با روحانى اش ‍ مخالفند، با جوان متدين بازاريش مخالفند، با همه مخالفند.
امـروز مـخـالف همه جانبه ابر قدرت هاست با اين ملت در همه مظاهر اسلامى اش و ما بايد بيدار باشيم و توجه داشته باشيم . تبليعات اينها براى ما ضررش بيشتر از جنگ هاست ، سـاده نـبـايد برخورد كرد به اين تبليغات . ما از جنگ چه ترسى داريم ؟ يك ملتى كه حـاضـر اسـت بـراى شـهـادت و شـهـادت را فـوز عـظـيـم مـى دانـد، چـه بـاكـى از ايـن مسائل دارد؟ از اين ، از اينكه باكى نيست ، تازه وقتى كه يك جنگى شروع مى شود، ملت ما بـيـدار مـى شـود، بـيـشـتـر مـتـحـرك مـى شـود. شـما ببينيد كه در اين جنگى كه به ايران تـحـمـيـل كـردنـد و اشـخـاص خائن به اسلام ، مخالف سر سخت با اسلام ، اين جنگ را بپا كردند، ايران چه جور باز زنده شد، يكپارچه ايران دوباره انقلاب كرد و توجه كرد به يـك مقصد، سرتاسر ايران كدام كار ممكن بود كه اينطور مردم را بسيج كند؟ اين جنگ بود كه بسيج كرد. پس جنگ چيزهائى است كه ما خيال مى كنيم بد است ، بعد خوب از كار در مى آيد. التبه جوان هائى ما از دست داديم اين اسلام از اين جوان ها خيلى از دست داده و ما در اين جـنگ بيشتر از جنگ صفين تا حالا از دست نداديم ، خيلى هم كمتر از اوست ، لكن براى اسلام است ، وقتى براى اسلام است ما چه باكى داريم . جنگ براى ما، ما را بيدار كرد، آن رخوه و سستى اگر پيدا مى شد، دوباره برگشت به يك قرصى و محكمى ، آنى كه انسان را مى تـرسـانـد اين تبليغاتى است كه بيخ گوش اينها، يكى ، يكى گفته مى شود و بعد يك جـمعيتى مى شوند و بعد زيادتر. از اين شيطنت ها بايد يك قدرى ترسيد و توجه به آن كـرد، از اينكه مجالس اسلامى را، مجالس عزا را در نظر شما سست مى كنند و مى روند تو دهـات ، ايـن ور آن ور مـى افتند كه فلانى گفته است كه مجالس عزا لازم نيست و شما خدمت كـنـيـد به اينها، فلانى چطور همچو حرفى مى زند؟ كسى كه مى داند كه مجالس عزا چه جهت سياسى دارد، چه جهت اسلامى دارد، البته بايد آنها را هم بررسى كرد و تكليف است بـراى دولت و بـراى مـلت ، بـراى هـمـه ، از خود ما هستند آنها، برادرهاى ما هستند، آنها را خانه هايشان
را خـراب كردند و عده شان ، زيادى را كشتند و از بين بردند و اينها هم بى خانمان شدند آمدند، هر جا آمدند بايد مهماندارى كرد از آنها.
لزوم طرح مسائل سياسى - اجتماعى روز از سوى وعاظ در مجالس عزادارى
لكـن ايـن به اين معنا نيست كه ما در آن مساءله اى كه همه با هم بايد مجتمع بشويم براى كـوبـيدن ابرقدرت ها، از آن مساءله دست برداريم و برويم اين كار را بكنيم ، نخير، هر دو را بـايـد بـكـنـيـم ، مـجـالس سـر جـاى خودش بايد باشد و مجالس عزا بايد باشد و اهـل مـنـبـر بايد اين شهادت امام حسين سلام الله عليه را زنده نگه دارند و ملت بايد با هم قـدرت ايـن شـعـائر اسـلامـى را، خصوصا اين را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او، اسـلام زنـده مـى شـود (انـا مـن حـسين ) كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است ، اين مـعـنـايـش ، مـعـنـا ايـن اسـت كه حسين مال من است و من هم از او زنده مى شوم ، از او شده است . اينهمه بركات از شهادت ايشان است ، با اينكه دشمن مى خواست آثار را از بين ببرد، آنها در صـدد بـودنـد كـه اصـل بـنـى هاشمى در كار نباشد (لعبت هاشم بالكذا) اين حرف بـود، آنـهـا مـى خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربى درست كنند و اين كارشان اسـبـاب ايـن شـد كـه عـرب و عـجـم و همه ، همه مسلمين توجه پيدا كردند كه نه ، قضيه ، قضيه عربيت و عجميت و فارسيت و اينها نيست ، قضيه خدا و اسلام است . اين مجالس را حفظ كنيد، همه مجالسى كه اجتماعات دينى هست ، اجتماعات اسلامى هست ، اينها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مى دارد. جماعات را حفظ كنيد، جمعه را حفظ كنيد، اعياد اسلامى را، شعائرى كه در آن هست حفظ كنيد و مجالس عزارا با همان شكوهى كه پيشتر انجام مى گرفت و بيشتر از او حـفـظ كـنـيـد و اهـل مـنـبر ايدهم الله تعالى كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مـسـائل اسـلامـى و مـسـائل سـياسى اسلامى ، مسائل اجتماعى اسلامى و روضه را دست از آن بـرنـداريـد كـه ما با روضه زنده هستيم . خوب ، بعضى از امور هست كه بايد به وسيله آقايان ، آقايانى كه خطبا هستند و اهل منبر هستند، در سرتاسر كشور تذكر داده بشود به مـردم . يـكى همين كه گفتم كه انشاء الله تذكر داده مى شود و انشاء الله مسلمين هم توجه مـى كـنند به آن ، يكى اينكه از جنگ خسته نشوند مردم ، جنگ يك چيز خوبى است ، البته ما پـيـشـقـدم نـيـسـتـيـم ، بـراى جـنـگ مـا پـيـشـقـدم نـيـسـتـم لكـن حـالائى كـه بـه مـا تـحـمـيـل شـده اسـت اين يك آثار بزرگى دارد براى نهضت ما. يكى از آثارش اين است كه دشـمـن مـا را روسـيـاه كـرد در دنـيا، اين مى خواست كه براى خودش يك حيثيتى پيدا بكند و اينكه دشمن اسلام بود و قبل از اين هم كه هجوم كند به ايران ، با عراق آنطور معامله كرد و بـا عـلمـاى عراق آنطور معاملات كرد و با ملت عراق آنطور و با دستجات براى عاشورا آنـطـور و بـا زائريـن كـربـلا كـه بـراى اربـعـيـن مـى رفـتـنـد آنـطـور جـنـايـتـكـارانـه عـمـل كـرد، اين در دنيا رسوا شد و حالا هم هر چه مى خواهد سالوسى كند و نماز بخواند و اظـهـار اسـلاميت بكند و امثال ذلك ، ديگر فايده ندارد، اين ديگر نمى تواند با سالوسى خـودش را جـا بيندازد، نمى توانست لكن شايد بعضى ها آنهائى كه خارج بودند از عراق باورشان مى آمد كه اين يك آدمى است كه مى خواهد خدمتى بكند و كذا و اين حرف ها،
حـالا مـعـلوم شـد كـه نـه ، هـمه فهميدند كه اين آدم اينطورى است ، وضعش اينطورى است و مـعـلوم شـد كـه يـك آدمـى است كه براى عرب مى خواهد كار بكند، اين خوزستان عرب ها را غـالبـا كـشـتـند. اگر ايشان با عرب مؤ افق است ، چطور عرب كشى مى كند؟ براى اين هم نبوده است كه چند كيلومتر از مملكت ايران را او ادعا دارد چقدر ضرر كرده در اين ، ملت عراق بـيـچـاره چـقـدر ضـرر كـرد در اين جنگ و ملت اسلام چقدر ضرر برد، ضرر جانى ، ضرر مـالى ، ضـرر حـيـثـيـتى او برد. يكى از مسائلى كه باز مرتب شد بر اين ، اينكه شياطين فـهـمـيدند قدرت اسلام در ايران چيست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاى ما كه خداوند همه را حـفـظ كـنـد، آنـطـور نـيـسـت كـه آنـهـا خـيـال مـى كـردنـد. خـليـجـى هـا هم فهميدند كه نه ، مـسـائل آنـطـورهـا نـيـسـت و اگـر خـداى نـخـواسـتـه يـك وقـت شـيـطـنـت كـنـند، ممكن است عكس العـمـل داشـتـه بـاشـد، ديـگـران هـم فـهـمـيـدنـد كـه نـه ، قـدرت اسـلام بـيـش از ايـن مـسائل است كه اينها خيال مى كنند، قدرت اسلام است كه يك مملكت را يكپارچه بر ضد آنها به راه مى اندازند، بسيج مى كند، اين قدرت اسلام است . اين هم يكى از بركاتى بود كه از ايـن جـنـگ تـحـمـيـلى بـراى آنـها ننگ بار آورد و براى ملت ما سلحشورى و قدرتمندى و بـيـدارى اين جنگى كه حالا به ما تحميل شده است براى ما البته يك ضررهايى هم داشته است و برادرهاى ما در آنجا و اشخاصى كه در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و در دزفول و اينها تلف شدند، خساراتى برايشان بار آمده و عده اى از زن و بچه هايشان هـم كه سرپرست هاى خودشان را از دست مثلا دادند، آنها هم كوچ كردند براى بلاد ديگر. بـايـد آقـايـان بـه مردم سفارش كنند كه اينها برادر ما هستند، اينها در راه اسلام و جنگ در اسـلام ايـنـطـور آواره شـدنـد، ايـنـهـا را بـايـد مـثـل خـودتـان و مـثـل اولاد خودتان بدانيد، اگر بچه هاى بى سرپرستى هستند و مى توانيد سرپرستى يـكـى از ايـنـهـا را براى خودش نگه دارد و حفظ كند، حفظ كند. دولت بايد اينها را با يك ترتيبى ، مرتبى ، منظمى ، محترمانه براى اينها جا تهيه كند براى اينها غذا تهيه كند، ايـنـهـا آواره شـدنـد. نبايد فكر اين باشيم كه ما خودمان هر چه مى خواهيم داشته باشيم ، ديگران هيچى نخير، بايد كمك كنند به اينها، ثروتمندها كمك كنند به اينها برادرهاى مؤ مـن ، خـواهـرها به اينها كمك كنند و اينهائى كه در جنگ آسيب ديده اند اينقدر نگذارند مصيبت بيشتر برايشان بشود و آنها را مثل مهمان عزيز مهماندارى كنند و دولت هم بايد جاهايى را براى اينها معين كند و آنها را حفاظت كند.
با مسائل و مشكلات كشور از راه اسلامى برخورد كنيد
يكى هم اينكه بايد دولت ما، ملت ما توجه به اين معنا داشته باشد كه در يك مملكتى كه جـنـگ در آن هـسـت ممكن است كه يك چيزهائى هم كمبود توى آن باشد، در ايران الحمدلله كم اسـت ايـن امـا ايـنـطـور نـبـاشـد كـه خـودشـان كمك كنند، مردمى كمك كنند بر اينكه كمبودى حـاصـل بـشـود، هجوم كنند مثلا به خريد يك چيزى و نگهدارى بخواهند بكنند، گمان نكنند كـه بـا ايـن جنگى كه آنجا واقع شده است ، ايران در مضيقه واقع مى شود، نه ، ايران در مضيقه واقع نمى شود. شما توجه كنيد كه مسائل را از راه اسلامى با آن برخورد كنيد، از راه انـسـانى با آن برخورد كنيد، اگر مسائل را از راه اسلامى اش ما با آن برخورد كنيم ، نمى رسد
به اينكه ما بخواهيم يك چيزى را احتكار كنيم يا مثلا گرانفروشى كنيم يا زياد در رفتار خـلاف انـسانى بكنيم . وقتى يك جنگى پيش آمد بايد مردم بيشتر به فكر اين باشند كه ايـران را آرام نـگـه دارنـد، الحـمـدلله آرام هـم هست . اينهائى كه جمع بشوند در يك جايى بـراى خـريـد يـك چـيـزى كـه نـمـى دانـم حـالا هـم هـسـت يانه ، كه مى شدند قبلا اينها يك اشخاصى هستند مفسده جو و مى خواهند تضعيف كنند روحيه شما را. ما هيچ واقعه اى برايمان واقـع نـشـده يـك دسـته اى آمدند در يك گوشه مملكت ما خرابكارى مى كنند، از اين دزدها در ايـران هـمـيـشـه بـوده ، ايـن دزدهـا خيلى بوده ، زمان هاى سابق زياد بود كه يك شهرى را شـلوغ مـى كـردنـد، يـك جـايى را مى بريدند، يك ، از بين مى بردند. نبايد با اينكه يك شلوغكارى در يك جايى شده است كه الان هم انشاء الله از بين مى رود.
هشدارى بر لزوم شكست حصر آبادان توسط قواى مسلحه
و مـن مـنـتـظـرم كـه ايـن حـصـر آبـادان از بـيـن برود و هشيار مى دهم به پاسداران ، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى كه بايد اين حصر شكسته بشود، مسامحه نشود در آن ، حتما بايد شكسته بشود و فكر اين نباشند كه ما اگر اينها هم آمدند، بيرونشان مى كنيم ، اگـر ايـنـهـا آمـدنـد خـسـارات بـر مـا وارد مـى كـنند، نگذارند اينها بيايند در آبادان وارد بشوند، از خرمشهر اينها را بيرون بكنند، حال تهاجمى بگيرند.
تقويت روحيه قواى مسلحه با تقدير و پشتيبانى ملت
و بـاز تـوجـه داشـتـه بـاشـنـد بـه اينكه اينهائى كه از فرماندهان و از پاسداران و از سـربـازان و از ژانـدارمـرى و هـمـه ايـنـهـا در آنـجـا مـشغول هستند، اينها دارند جانفشانى و فـداكـارى كـنند، اينها همچو نيست كه توى خانه اى نشسته باشند و راحت باشند، اينها هر كـدام كـه رفـتـنـد در ايـن جـبـهـه هـا فـداكـارى دارنـد مـى كـنـنـد در هـر حـال بـه نظرشان ممكن است كه يك وقت مثلا يك موشك فلان بيايد و اينها را از بين ببرد، بايد از اينها قدردانى كنند تقويت كنند روحيه اينها را، ملت بايد تقويت كند روحيه اينها را، اينها مشغولند، مشغول بررسى هستند، مشغول برنامه ريزى هستند، از يك طرف مسامحه نـبـايـد بـشود، از يك طرف هم مشغول به كار هستند اينها، كسانى كه اطلاع نظامى ندارند نـبـايد دخالت كنند در كار نظامى . اين مثل اين است كه ما بگوئيم كه فلان سرهنگ يك وقت بـيـايـد بـه مـا بـخـواهـد بـگـويد كه فقه اسلام اينطورى است ، همين طورى كه مى بينيد بـعـضـى هـا از قـرآن يـك آيـه اى را بـردارنـد مـى خـوانـنـد و دنـبال او يك مسائلى را مى گويند در صورتى كه از قرآن هيچ اطلاعى ندارند و از اسلام هـم هـيچ اطلاعى ندارند. مائى كه از نظام اطلاع نداريم و از جنگ اطلاع نداريم نبايد اظهار نـظـر بـكـنـيـم كه خوب است اينجورى بكنند، آخر شما چه مى دانيد كه خوب است اينجورى بـكـنـنـد، مـن و شما اطلاع از اين نداريم . هى برنامه ندهد كسى كه ندارد يك چيز را، نمى فـهـمـد يـك چـيـزى را، تضعيف نكنند روحيه سربازهاى ما را كه با تمام قدرت ، همه جناح هايشان دارند جانفشانى مى كنند و ضربت هاى زياد به آنها
زدنـد شـمـا كنار نشستيد ومى گوئيد خوب است اينجورى بكنند. آدمى كه كنار گود نشسته خـيـلى حـرف هـا مى تواند بزند، بگذاريد كه آنها روى نقشه هائى كه دارند روى طورى كـه مـى تـوانـنـد عـمـل بـكـنـنـد و بـحـمـدالله مـى تـوانـنـد وانـشـاء الله عـمـل مـى كـنـنـد و مـا هـم صـبـر داريـم ، ايـنـقـدرهـا بـى صـبـرى نـكنيد. جنگ صفين هيجده ماه طـول كـشـيد با آن زحمات ، هيجده ماه طول كشيد با آنهمه رنج هائى كه بردند و با آنهمه تـلفـاتـى كـه دادند، ما تازه دو ماه است كه كمتر از دو ماه است الان كه يك همچو چيزى هست شمائى كه با همه ابر قدرت ها مى گوئيد ما ايستاديم و مقابله مى كنيم و مشتتان را گره مـى كـنـيد كه ما آمريكا و شوروى و كذا را، شما بايد همچو قدرتمند باشيد كه اگر پشت ايـن خـانه هايتان هم خداى نخواسته سرباز اجانب آمد باز هم همان مشت گره كرده برويد و بـا هـم در بـيفتيد و جنگ تن به تن بكنيد. شما كه يك همچو كار بزرگى را كرديد و حالا انـگـور را خـورديـد نـمـى خـواهيد تبش را بكنيد؟ يك همچو كار بزرگى كه اعجاب دنيا را بـراى شـمـا جـلب كـرده اسـت ، زحـمـت دارد، حـفـظ اسـلام زحـمـت دارد. شـمـا بـراى اسلام از اول قـيام كرديد و فرياد زديد ما جمهورى اسلامى مى خواهيم ، آنها هم همه شان مخالف با جمهورى اسلامى اند، همه قدرت ها مخالف با جمهورى اسلامى اند، كسى كه با همه قدرت ها در افتاده است و بحمدالله پيش بده تا حالا، حالا نبايد به واسطه اينكه يك چيزى واقع مـى شـود، يـك شـلوغـى در يـك جـايـى واقـع مـى شـود ايـن خـيـال كـند كه نه ، به هم خورد وضع . شما در جنگى كه جنگى داخلى كه با محمدرضا و ساواكش داشتيد، چقدر شهيد داديد، از پانزده خرداد به اين ور شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر، چقدر هم معلول داريم . حالا ما همه اين بساطى كه تا حالا واقع شده است ايـنـقـدرهـا نـيست خيلى چيز كمى است و آنقدرى كه به آنها ضايعه واقع كرديم ، لشكر ما ضـايـعـه واقـع كـردنـد، چـندين برابر است . محكم باشيد آقا، جوان هاى ما محكم بايستيد (يـكـى از حـضـار: مـا همه سرباز توايم خمينى ، گوش به فرمان توايم خمينى ) ما همه سـرباز خدا هستيم انشاء الله ، نه تو سرباز منى ، نه من سرباز تو. همه ما با هم قيام كـرديـم كـه اسـلام را در اينجا زنده كنيم و انشاء الله به ساير جاها هم صادر كنيم . و ما هـمـه برادر با هم هستيم ، دوست با هم هستيم و اميدوارم كه همه ما دوش به دوش هم ، هر كس هـر مـقـدار كه مى تواند، منى كه يك پيرمرد هستم ، صحبت بكنم براى شما، آقاى فلسفى كـه پـيـرمـرد قـوى انـشـاء الله ايـشـان هـم بـراى شـمـا صـحـبـت بـكـنـنـد، آقـايـان اهـل منبر هم براى مردم صحبت بكنند، اين يك خدمتى است كه از ماها برمى آيد، ما انشاء الله انـجـام بـدهـيـم و اميدوارم كه براى خدا باشد. شما هم هر كدام هر كارى ازتان بر مى آيد انجام بدهيد.
دولت و ملت براى خودكفائى كشاورزى و صنعتى كوشش كنند
جـهـاد كـشـاورزهـا ايـن اسـت كـه كـشـاورزى شـان را تـقـويـت كـنـنـد. امـسـال شـنـيـدم بـعـضـى هـا سـسـتـى كـنـنـد و ايـن بـرخـلاف مـسـيـر اسـلام اسـت . شـمـا پـارسـال بـا آن گـرفـتـارى هـا زيـاد كـرديـد كـشـت تـان را، و امسال الحمدلله آن گرفتارى ها كم است و به شما كمك هائى هم از طرف دولت مى شود و بـايـد خودتان به فكر باشيد كه اگر ابرقدرت ها فردا منع كردند همه كشورها را كه به ما گندم ندهند، خودمان داشته
باشيم . خوب ، كشاورزها بايد به اين فكر باشند و كشاورزى خودشان را تقويت كنند و بيشتر كنند و كارها را جورى كنند كه ما ديگر محتاج نباشيم در خوردنمان هم به مردم . و من امـيـدوارم كه اشخاصى كه تفكر دارند، مغز صنعتى دارند اينها هم كارها را راه بيندازند و صـنـعـت درسـت كـنـنـد خـودشـان . شـما بدانيد كه اگر خودتان به فكر بيفتيد كه براى خـودتـان انـجـام بدهيد، كارهاى خودتان را مى توانيد انجام بدهيد، گمان نكنيد كه ما حتما بـايـد همه چيزمان را از ديگران بگيريم ، نه ، شما به فكر اين باشيد كه همه چيزتان را خـودتـان درسـت كـنـيـد. ايـن ژاپـن بـود كـه در سـال هـاى قـبـل مـحتاج بود و خودش به فكر افتاد و خودش كارهاى خودش را درست كرد و الان صادر مـى كند به آمريكا هم . و آن هندوستان بود كه در آن زمان آنقدر احتياج داشت ، حالا الان دارد خـودش احـتـياجات خودش را رفع مى كند. مغزهاى شما كوچكتر از مغزهاى ديگران نيست شما خـودتـان بـه فكر باشيد، توجه كنيد كه كار خودتان را خودتان انجام بدهيد و الان مهم ايـن اسـت كـه كـشـاورزى بـايـد چندين برابر سابق باشد، دولت بايد كمك بكند و مردم بـايـد جديت بكنند و من اميدوارم كه در اين سالى كه مى آيد به كوشش شماها، به كوشش جـوان هـاى مـا، كـشـاورزى هـاى مـا، كارهاى كشاورزى ما همچو بشود كه مامحتاج نباشيم به ديـگـران در خـوراكـمان و همين طور كارخانه ها كارها را انجام بدهند، خودشان راه بيندازند كـارخـانه را، شما خودتان بايد انجام بدهيد كار خودتان ، هى منتظر اين نباشيد كه يكى ديـگر بيايد شما را اداره كند، خودتان اداره كنيد خودتان را و من اميدوارم كه همه اين كارها بـه دسـت خـودتـان بـشـود و هيچ به خودتان خوفى راه ندهيد، ما آن قدرت هاى بزرگ را هـل داديـم و بـيـرونـشـان كـرديـم و كـسـى نـمـى تـوانـد شـمـا را انـشـاء الله ديـگـر هل بدهد از مملكت خودتان .
تاريخ : 16/8/59
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از حجاب پاكستانى
كعبه خانه ناس و محلى براى اجتماع و زيارت مسلمين
بسم الله الرحمن الرحيم
با تشكر از حضور آقايان در اينجا و اميدوارى به اينكه خداوند زيارت آقايان را و ساير حـجـاج مـحـتـرم را قـبـول كند، عرض مى كنم كه شما مؤ فق شديد به زيارت خانه اى كه خداوند براى ناس قرار داده است و اول بيتى است كه خداوند براى همه مردم قرار داده است و فـرمـوده اسـت كـه اول بـيـت وضـع للنـاس للذى بـبـكـه ايـن دليـل بـر ايـن است كه ، يكى از ادله اين است كه خداى تبارك و تعالى همه عالم را دعوت فـرمـوده اسـت بـه اسـلام و ايـن خـانـه را براى تمام عالم از زمان بعثت تا آخر براى همه قرار داده است .
ايـن خـانه ناس است . شخصى يا اشخاصى يا گروهى يا طوايف خاصى اينطور نيست كه اولى باشند به خانه خدا از ديگر ناس ، همه مردم ، آنهائى كه در سرتاسر دنيا هستند، در مـشـارق ارض و مـغـارب ارض ، مـكـلف هستند كه مسلم بشوند و در اين خانه كه قرار داده شـده است از براى ناس ، مجتمع بشوند و زيارت كنند آن بيت مقدس را. عقلا و علماى اسلام از صدر اسلام تاكنون كوشش كردند براى اينكه مسلمين همه با هم مجتمع باشند و همه يد واحـد بـاشـنـد بر غير مسلمين . در هر جا كه مسلمى پيدا بشود بايد با ساير مسلمين تفاهم كـنـنـد و ايـن يك مطلبى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن كريم سفارش كرده است و پـيـغـمـبـر اكـرم صـلى الله عـليـه و آله و سلم سفارش فرموده است و ائمه مسلمين سفارش فـرمـوده انـد و عـلمـاى بـيدار اسلام دنبال اين امر را گرفته و كوشش كرده اند به اينكه مسلمين را در تحت لواى اسلام به وحدت و يگانگى دعوت كنند
پيغمبر اسلام مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض
مـع الاسـف بـعـض از عـناصر منحرف ، از عناصرى كه به اسلام اعتقاد هم ندارند با ادعاى خالى از حقيقت اسلام كوشش دارند به اينكه اسلام را در عربيت خالص كنند. گزارشى كه در يـكى دو روز پيش از خبر گزارى ها رسيد به ما، اين بود كه صدام حسين در مجلس غير قـانـونـى خـودشـان صحبت هاى متفرقه اى كرده است و اراجيفى بافته است از آنجمله اينكه فـارس مـسـلم نـيـسـت بـه دليـل ايـنـكـه قرآن عربى است ، پيغمبر عرب بوده است و اسلام مال عرب است . به منطق اين آدم منحرف كه از اسلام
بى اطلاع است و از آنجمله اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى فرموده است (اشدكفرا و نـفـاقـا واجـدر الا يـعلموا حدود ما انزل الله اين ، سزاوارترند اينطور اشخاص از اينكه حـدود خـدا را و احـكـام خدا را نشناسند. به منطق اين آدمى كه اعتقاد به اسلام هم ندارند شما آقـايـان كـه بـه مكه مشرف شديد مسلم نبوديد و تمام مسلمين دنيا كه در شرق و غرب زمين هـسـتـنـد مـسـلمـان نـيـسـتـنـد. فـارس مـسـلمـان نـيست ، ترك مسلمان نيست ، بلوچ مسلمان نيست ، پاكستانى مسلمان نيست ، مسلمانان هندوستان مسلمان نيستند، اندونزى مسلمان نيستند، مسلمانى فـقـط مـنـحصر به عرب است ! نظير عفلق ، نظير صدام و نظير حزب بعث عراق ! اين منطق يـك آدمـى اسـت كه از اسلام بى اطلاع است ، از قرآن بى اطلاع است . ضرورت مسلمين است كـه پـيغمبر اسلام آخر نبيين است و مبعوث شده است بر تمام بشر در مشارق ارض و مغارب ارض . قرآن كريم حكايت مى كند كه اسلام مال تمام طوايف است ، هر كس به او رسيد بايد ايـمـان بـياورد و روايات از رسول اكرم اين است كه اسلام براى همه است . و اين آدم اگر تـا حـالا هـم فـرض كنيم (به فرض غلط) كه مسلم است ، براى اين كلمه از اسلام بيرون رفـتـه اسـت بـراى ايـنـكـه خـلاف ضـرورت مـسـلمـيـن و خـلاف قـرآن كـريـم و خـلاف رسول اكرم گفته است .
قرآن كريم ميزان را تقوا قرار داده است و صدام عربيت را
ما سال هاى طولانى است كه دنبال اين هستيم كه مسلمين را با هم همقدم و هم كلام و مجتمع كنيم بـراى ايـنكه تمام گرفتارى هائى كه مسلمين دارند و به دست قدرت هاى اجنبى ، آنهائى كـه مـى خـواهـنـد از بـلاد مـسـلمـيـن بهره گيرى كنند، آنهائى كه مى خواهند ذخائر مسلمين را بـبـرنـد، آنـهـائى كـه مـى خواهند دولت هاى اسلامى را در زير يوغ سلطنت خودشان قرار بـدهـند اينها كوشش كرده اند خودشان و عمالشان به اينكه تفرقه بين مسلمين ايجاد كنند. ايـن كـلام خـبـيـث همان كلامى است كه آنها مى خواهند كه عرب را يك طرف قرار بدهند و همه مـسـلمين را در طرف ديگر. فقط عرب مسلم است ، پاكستانى مسلم نيست ، ايرانى مسلم نيست ، عرب مسلم واقعى است !! اينها همه بايد (به حسب قولى كه او باز در يك كلامش گفته است ) ايـنـهـا بـايـد آقـائى عـرب را بـپذيرند!! اين برخلاف اسلام است ، برخلاف دستورات قـرآن اسـت . قـرآن كـريـم مـيـزان را تـقـوا قرار داده است و فرموده است ان اكرمكم عندالله اتـقـيـكـم و صـدام مـيـزان را عـربـيـت قـرار داده اسـت ، عـربـيـت ، چـه عـربـيـتـى باشد كه مـثـل عـقـلق و امـثـال صـدام بـاشـد و چـه سـايـرين . اين برخلاف موازين اسلام و برخلاف ضـرورت مـسـلمين است . اين همان معنائى است كه ابرقدرت ها مى خواهند كه قشرها را از هم جـدا كـنـنـد، عرب را از غير عرب جدا كنند، عرب را در يك طرف قرار بدهند و عجم را در يك طرف ديگر. در بين خود عرب هم مى خواهند كه طوايف مختلف را از هم جدا كنند و در بين عجم هـم كـه سـايـر مـسـلمـيـن هـسـتـند مى خواهند كه اينها را از هم جدا كنند اينها ماءمور اين هستند، محمدرضا ماءمور اين معنا بود كه اينها را از هم جدا كند. كسانى كه اين معنا را مى گويند و ايـن معنا را تعقيب مى كنند اينها همان ماءمورينى هستند كه مقاصد پليد اجنبى ها را كه مسلمين را مى خواهند از هم مفترق كنند اجرا مى كنند.
ما بر حسب امر خدا از اسلام و كشور خودمان دفاع كرديم
مـسـلمين بايد يد واحده بر ما سوايشان باشند (و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم قرآن شـريـف دسـتـور داده اسـت كـه اگـر يـك طايفه اى از مسلمين بر طايفه ديگر بغى كردند و تـعدى كردند، بر همه مسلمين واجب است كه بر ضد او قيام كنند. فرضا از اينكه غير مسلم بـغـى كـنـد بر مسلم ، اگر يك طايفه اى از كفار هجوم بياورند به مملكت اسلامى ، تكليف هـمـه مـسـلمـين است كه به او هجوم بياورند و او را از صفحه روزگار نابود كنند. چه شده است كه مسلمين در اين امرى كه همه مى دانند، تمام كسانى كه اطلاع دارند از منطقه مى دانند كـه دولت جـابـر صـدام و بعث ناگهان بدون هيچ مقدمه حمله كرده است به ايران از طرف دريا و از طرف هوا، از طرف زمين و بدون اينكه دولت متوجه بشود بعضى از بلاد ايران را غصب كرده است و بعضى از سرزمين ها. آن روزى كه مطلع شد ايران ، جلويش را گرفت و بـحـمـدالله بـه قدرى صدمه بر او وارد كرده است و بر جنود او وارد كرده است كه بر گـرداندن به اصل اول محتاج به سال هاى طولانى است و اين هجوم ناجوانمردانه ، كشور عـراق را بـه تـبـاهـى كـشـانـد و مى كشاند و سرمايه هايى كه بايد صرف بشود در راه تـرويـج اسـلام ، ايـنها را صرف كرده اند در راه جنگ . ما بادى به جنگ نبوديم و نيستيم ، لكن اگر كسى تعدى بكند دهان او را خرد مى كنيم . ابتدا از آنها بوده است و لهذا در مملكت مـا ايـن واقـعـه واقـع شـده اسـت . اگـر مـا بـادى بـوديـم ، خـوب بـود اول ما رفته باشيم يكى از دهات آنجا را گرفته باشيم و آنها آمده باشند و ما را عقب زده بـاشـنـد. ادعـاى ايـنـكـه مـا مدتهاست ، صدام در اين نطق خبيثش گفته است كه : ما مدتها با دولت ايـران صـحـبـت هـا كرده ايم ، رفت ، آمد كرديم و خواستيم تفاهم كنيم و دولت ايران قبول نكرده است و ما ملزم شده ايم كه به دولت ايران ، و آنها، دولت ايران ، پاسگاه هاى مـا را در مـرز خـراب كـرده انـد و چـقـدر از پـاسـگـاه هـاى مـا را خـراب كـرده انـد و از قـبـيـل ايـن اراجـيـف . دولت ايـران قـبـل از حـمـله عراق حتى يك وجب در ملك آنها، در مملكت آنها نـرفـتـه است و بنا هم نيست كه برود و يك پاسگاه از آنها خراب نكرده است ، لكن بعد از آنكه آنها حمله كردند و مردم ايران را، مردم عادى ايران را با توپ هاى دورزن و با موشك زمـيـن به زمين خانه ها را خراب كرده اند، زن و بچه هاى مردم را كشتند و همه شرارت ها را كـردنـد، البـتـه دفـاع بر هر مسلمى ، بر هر انسانى دفاع واجب است و ما به حسب امر خدا دفاع كرديم از خودمان و دفاع از اسلام ، نه دفاع از كشور خودمان فقط.
چرا مسلمين بر ضد مستكبرين قيام نمى كنند؟
صـدام كسى است كه تابع عفلق هاست و آنها حزبشان اسلام را منافى مى دانند با وضعيت خودشان ، دشمن اسلام هستند آنها اين كه مى گويد حسين ابن على سلام الله عليه چه ، اين هـمـان آدمى است كه زوار حسين بن على را دستجمعى اعدام كرده است و به حبس كشانده است . ايـن همان آدمى است كه مرقد مطهر حضرت امير را به امر او گلوله بستند، كه گلوله هائى كـه خـراب كـرده بـود يـك جـائى از، سوراخ كرده بود، يك جائى از ديوار را به من نشان دادند اينها همان ها هستند كه علماى
بـزرگ اسـلام را چه از طايفه سنى و چه از طايفه شيعه گرفتار كردند و حبس كردند و شهيد كردند، اينها از اسلام بوئى نبردند و حالا دعوى اسلاميت مى كند و مى گويد من مسلم هـسـتـم ايـشـان از همان اعرابى است كه خداى تبارك و تعالى فرموده است اينها از اسلام و حـدود اسـلام بـى اطـلاع هـسـتند. چه شده است كه مسلمين توجه ندارند به اين معنا؟ چرا اين مـسـائلى كـه در ايران واقع شده است و اين مسائلى كه به مملكت ما وارد شده است و آنطور بـچـه و كـوچك ها و زن ها و مردها را اينها قتل عام كرده اند، بر خلاف موازين بين المللى و بـر خـلاف مـوازين جنگ به جاهاى مسكونى حمله كردند، چرا مسلمين در اين مطلب هيچ توجهى ندارند؟ چرا ساكت هستند؟ خداى تبارك و تعالى امر فرموده است كه بايد جنگ كنند با اين ، حـالا جـنگ نمى كنند لااقل تبليغ كنند، ساكت نباشند. چرا راديوهاى بلاد مسلمين ساكتند در اين موضوع ؟ چرا مسلمين ساكتند و توجه ندارند كه اگر چنانچه جمهورى اسلام در ايران خداى نخواسته شكست خورده است چرا توجه ندارند كه ابرقدرت ها از اسلام مى ترسند و مخالفتشان با ايران به واسطه اين است كه مى ترسند اسلام در ساير بلاد رشد كند و همين معنائى كه در ايران شده است در جاهاى ديگر بشود؟
مسلمين را چه شده است كه در اين مسائل كه مربوط به اسلام است و مربوط به حيثيت مسلمين اسـت سـاكت نشسته اند، تماشاچى شده اند؟ ما احتياج به كمك هاى جندى و كمك هاى ارتشى نـداريم و ما خودمان حساب اينها را پاك خواهيم كرد، لكن تاءسف دارد كه مسلمين بى توجه هـسـتـنـد بـه ايـن مـسـائل اسـلامـى ، بـى تـوجـه هـسـتـنـد بـه قـرآن كـريـم ، عمل كنند به صريح قرآن كريم كه فرموده است كه : اگر يك طايفه اى ولو مسلم باشند اگـر چـنـانـچـه حـمـله كـرد بر طايفه ديگر از مسلمين ، بر مسلمين لازم است كه از آن طايفه مـظـلوم دفـاع كنند. چرا خبرگزارى هاى خودشان را فرستند و ببينند مسائلى كه در ايران واقـع شـده اسـت ، مـصـائبـى كـه در ايـران واقع شده است ؟ و چرا اگر خبر گزارى هائى بـاشد و اطلاع بدهد به آنها، در راديوهاى آنها منعكس نمى شود؟ اين سكوت مرگبار چيست كـه در مـسـلمـين است ؟ شما گمان مى كنيد كه مطرح عراق و ايران است و صدام است و مملكت ايـران ؟ قـضـيـه ايـن نـيـست . مطرح اسلام است ، نه مطرح يك كشور. مطرح تمام كشورهاى اسـلامى است ، مطرح مستضعفين جهانند. آن چيزى كه آنها مى خواهند اين است كه مسلمين متفرق بـاشـنـد و آنـهـا حـكـومـت كـنـند به اين مسلمين . آنها تمام جوان هاى ما را به تباهى بكشند، دانشگاه هاى ما را دانشگاه هاى استعمارى قرار بدهند، اقتصاد ما را وابسته كنند، ارتش ما را وابـسته كنند. آنها به ايران فقط نظر ندارند، آنها به همه بلاد مسلمين ، به همه بلادى كـه تحت سلطه اسلام بايد باشد آنها نظر دارند. لكن مى بينند كه اگر يك ميليارد مسلم بـا هـم مـجـتـمـع بـشود، آن معنائى كه در سى و پنج ميليون جمعيت ايران تحقق پيدا كرد و ضـربـه زد بـه آنـهـا، آنـچـنان ضربه اى كه تا آخر سر خودشان را نمى توانند بلند بكنند، اگر يك ميليارد جمعيت مسلمين اينطور بشوند چه خواهد شد؟ آنها براى جلوگيرى از ايـن مـعـنـاسـت كـه ايـن جـنـگ هـا را بـپـا مـى كنند. چرابايد دولت هاى اسلامى اينطور از هم مـنـفـصـل بـاشـنـد و جـدا بـاشـنـد چـرا بـايـد دولت هـاى اسـلامـى تـوجـه بـه مـسـائل اجـتـماعى و سياسى اسلام نداشته باشند؟ چرا بايد ممالك اسلامى توجه نداشته بـاشـنـد كـه نـقطه نظر آنها اسلام است نه ايران ؟ ملت ها همه توجه دارند، چرا دولت ها تـوجـه نـدارنـد؟ تـاكـى بـايد ما و دولت هاى ما تحت سلطه اجانب باشيم ؟ تا كى بايد مـسـتـشـاران آمـريـكـا و شوروى به ما حكومت كنند؟ تا كى بايد يك گروهبان شوروى ، يك گـروهـبـان انـگـليسى ، يك گروهبان آمريكائى بيايد و به ارتش ما حكومت كند؟ ما آنها را بـيـرون كـرديـم شـمـا هم بيرون كنيد. ساير ممالك اسلامى هم بيرون كنند. ما آنهائى كه تشتت ايجاد كنند در ايران به جاى خودشان نشانده ايم و مى نشانيم . ساير ممالك اسلامى هـم مـكـلفـنـد بـه ايـنكه آنهائى كه بر خلاف اسلام ، بر خلاف دستور قرآن ، بر خلاف دستورات نبى اسلام ايجاد تشتت كنند، آنها را بگيرند و بيرون كنند و از بين ببرند. چرا نـشـستيم ما؟ چرا مسلمين نشسته اند؟ چرا نهضت نمى كنند؟ چرا قيام نمى كنند مسلمين بر ضد مـسـتـكـبـريـن ؟ چـرا مـسـتـضعفين جهان قيام نمى كنند بر ضد مستكبرين سياه هاى آمريكا ما را تـاءيـيـد كردند لكن دولت هاى اسلامى اكثرا تاءييد نكردند. ملت ها در هر جا بودند ما را تاءييد كردند، مسلمين ملت هاشان در هر جا بود ما را تاءييد كردند و اين دولت غاصب بعث را، بعث عراق را محكوم كردند، لكن دولت ها اين كار را نكردند. چه شده است دولت را؟ چرا بـايـد تـا آخـر اينها تحت فشار ظلم ابرقدرت ها تسليم بشوند؟ چرا بايد افغانستان را آنطور كنند و مسلمين نشسته باشند؟ چرا بايد ايران را اينطور كنند و مسلمين ساكت باشند؟ نشسته اند كه يكى يكى اينها را از بين ببرند، نوبت بعدى بشود؟
من براى مسلمين و براى اسلام اعلام خطر مى كنم
ايـن خـطـرى اسـت بـراى مـسـلمـيـن . من اعلام خطر مى كنم براى مسلمين و براى اسلام با اين وضـعـى كه دولت ها دارند. آنها كنار نشسته اند و شماها را به هم مى ريزند. دولت ها را با هم به جنگ وامى دارند و استفاده را خودشان مى كنند. چرا مطالعه نمى كنيد در امر اسلام و در امـر سرنوشت هاى مسلمين ؟ تا كى ما بايد زير سلطه اجانب باشيم و تاكى ممالك ما بـايـد در تـحـت تـاخـت و تـازه آنـهـا بـاشـد چـرا از خـواب بـيـدار نـمـى شوند مسلمان ها؟ مـشـكـل مـهـم دولت هـاى اسـلامـى هـسـتـند. بايد دولت ها بيدار بشوند. اگر دولت هابيدار بـشـوند مشكلات مسلمين رفع مى شود با هم تفاهم مى كنند، لكن دست هائى در كار است كه نـمـى گـذارد، مـاءمـورينى آنها دارند كه نمى گذارند اين كار بشود. من از خداى تبارك و تـعـالى مـى خـواهيم كه همه مسلمين را بيدار كند و همه را در تحت لواى اسلام قرار بدهد و هـمـه را بـا هـم مـجـتـمـع كـنـد و مـسـائل اسـلامـى را در دسـت مـطـالعـه كـنـنـد و مسائل اسلامى را بين خودشان حل كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 25/8/59
بـــيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمـع فـارغ التـحـصيلان دومين دوره دانشكده افسرى ارتش جمهورىاسلامى
دشمن اصلى ابر قدرت ها، اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
از شـمـا بـرادران و عـزيـزان رزمـنـده تـشـكـر مى كنم كه در اينجا آمديد و از نزديك با هم مـلاقـات كـنـيم و بعض مسائل را در ميان بگذاريم . من از ارتش و از ساير قواى انتظامى و نـظـامـى و از قـواى مـسـلح ديـگـر، پـاسـداران ، داوطـلبـان و هـمـه قـشرهايى كه در جبهه مـشـغـول فـداكـارى بـراى اسـلام هـسـتـند، كمال تشكر را مى كنم و همانطور كه خود شماها مـطـللعـيـد چون اين يك لشگر اسلامى است و يك قواى مسلح اسلامى است ، تمام ملت ايران پـشـتـيـبـانـى از ايـن قـوا دارنـد و از زن و مـردشـان مـشـغـول جـهـاد هـسـتـند، هر كدام به آن مقدارى كه مى توانند كمك مى كنند، همراهى مى كنند. پـشـتـوانـه هـمـه شـمـا اسـلام است ، قرآن كريم است و ملت هاى اسلامى در هر جا كه هستند چـنـانـچـه مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كـه از ملت ها پشتيبانى هاى زياد، اظهار همراهى با اين ملت سـتـمـديده ايران و با ارتش ايران اعلام مى كنند كه ما هم مى خواهيم بيائيم در جبهه ها با بـازيـخـورده هـاى رژيـم بـعـث كـافر عراق جنگ كنيم و البته احتياج به اين نيست كه آنها بـيـايـنـد ولى تـشـكـر از آنـهـا مـى كنم و قواى مسلحه خود ما بحمدالله كافى است براى جـلوگـيـرى از ايـن شـرارت اشـرار و انـشاء الله به زودى غلبه اسلام بر كفر ظاهر مى شود. و انشاء الله ملت مظلوم عراق را از زير ستم اين ستمكاران نجات خواهيم داد.
من هيچ خوفى از جنگ ندارم و شما هم نداريد و ملت ما هم ندارند، لكن آن خوفى كه هست كه مـن بـراى شـما كه مى خواهيد افسر باشيد و در جبهه ها برويد و با كفار جنگ كنيد، بايد تـذكـر بـدهـم كـه نـقـشـه هـاى حـسـاب شـده در كـار اسـت بـراى شـكـسـتـن اسـلام ، مـقـصـد اصـيـل ايـن اسـت كـه ايـنـهـا چون از اسلام سيلى خورده اند و با قدرت الله اكبر آنها را از ايران بيرون كردند و دست چپاولگرها را كوتاه كردند و لهذا دشمن اصلى ، اسلام است ، نه ارتش است ، نه روحانيت است و نه جمهورى اسلام و نه حكومت اسلامى و نه آنهايى كه در راه اسـلام دارنـد فـداكـارى مـى كنند، دشمن اصلى اينها نيستند، دشمن اصلى اسلام است مـنـتـهـا بـا يـك نـقـشـه حـسـاب شـده دارنـد پـيـشـروى مـى كـنـنـد. نـمـى دانـم ايـن مـثـل را شـمـا شـنـيـديـد ـ مـثـل هـايـى كـه در بـيـن مـردم هـسـت آمـوزنـده اسـت ايـن مثل را كه من شنيدم و لابد بسيارى از شما هم شنيديد، مى گويند كه ، يك آخوند و يك سيد و يك نفر هم از اشخاص متعارف رفته اند در يك باغى براى دزدى ، صاحب باغ وقتى كه آمد ديد خوب ، اينها سه نفرند و نمى تواند با سه نفر، اين مقابله كند،
رو كـرد بـه دونفرشان گفت كه خوب ، اين به آنها رو كرد گفت كه اين سيد اولاد پيغمبر اسـت ، حـق دارد، مـا بـايـد احـتـرام از او بـكينم از اين جهت قدمش روى چشم مثلا هر كارى كرده مـال خـودش بـوده ايـن آقـاى شـيـخ هـم خـوب ،عـالم اسـت، جـليـل القـدر اسـت ، اسلام به او احترام گذاشته است ، ما بايد به او احترام كنيم ، خوب ، ايـن آدم عـامـى چـه مـيـگـويـد، آن دو نفر را با خودش مؤ افق كرد، آن آدم عامى را گرفتند و بـسـتـنـدش ، زدنـدش ، بـعد رو كرد به آن دو نفر گفت كه اين آقا اولاد پيغمبر است ، اولاد پـيـغـمـبـر، عـزيـز است پيش ما، چطور توئى كه صورت روحانى دارى ، آخر روحانى كه دزدى نمى كند چرا تو آمدى در اينجا، خودش با سيد دست به هم دادند و آن روحانى نما را زدنـد و بـسـتند و انداختند آنجا، بعد رو كرد به سيد گفت كه سيد اولاد پيغمبر! جدت به تو گفته است دزدى بكنى ؟ براى چه آمدى تو باغ مردم ، گرفت خودش ديگر زورش به او مـى رسـيـد، آن هـم گـرفـت و انـداخـت ، ايـن يـك مـثـل اسـت كه شايد واقعيت هم هم ندارد اما مـثـل اسـت ، مثل خوبى است . الان وضع ايران اينطورى شده است ، يك وقت صحبت مى كردند كـه ايـن ارتـش طـاغـوتـى اسـت و مـال رژيـم سـابـق اسـت و ايـنـهـا قـابـل ايـنـكـه لشـگـر اسـلام بـاشـنـد، قـابـل ايـن نـيـسـتـنـد و ايـنـهـا بـايـد اصـلش مـنـحـل بـشـود، خـوب ، در مـقـابـلش صـحـبـت شـد كـه نـه ، نـبـايـد مـنـحـل بشود، اينها نمى خواستند ارتش را منحل كنند اينها مى خواستند كه يك قوه بزرگى كـه مـى تـوانـد كـار انـجـام بدهد او را از دست بگيرند و كنارش بگذارند، بعدش بيايند سـراغ روحـانـيـيـن كـه روحـانـيـيـن نـبايد اصلا دخالت بكنند در امور سياسى ، اينها بايد بـرونـد تـو مـسـجـدهـا و دعـا بـخوانند و از اين كارها، نماز و دعا بخوانند، آنها را هم كنار بگذارند، بعد بيايند سراغ دولت و مردم و اينها كه آن قوا را از آنها گرفتند و اين قوه روحانى را هم از آنها گرفتند و مردم را جدا كردند از ارتش و مردم را جدا كردند از روحانيت ، بـه حساب آنها برسند، دولت را از بين ببرند و رئيس جمهور را از بين ببرند و عرض مـى كـنـم كـه قـدرت هـاى ديـگرى كه هستند از بين ببرند، چون مى بينند اگر اينها با هم مجتمع باشند، يك قدرت بزرگى است كه نمى شود اين را از بين برد. خوب ، ديدند كه ايـنـهـا وقـتـى كـه بـا هـم اتـصـال پـيدا كردند، وقتى مردم قيام كردند، ارتش هم به آنها مـتـصـل شـد، بـازار هـم بـه آنـهـا مـتـصـل شـد دانـشـگـاه هـم بـه آنـهـا مـتـصـل شـد، هـمـه مـتـصـل شدند، يك قدرت بزرگى بود كه اين قدرت بزرگ نمى شود مـقـابـلش ايـستاد، هيچ حكومتى هم نمى تواند و ديدند كه محمدرضا را با همه قدرتى كه داشت بيرون كردند و آنهايى هم كه تبع او بودند و در رديف هاى بالا بودند كه خيانتكار بـودنـد، آنـهـا را هـم هـمـيـن مـلت و همين ارتش و همين قواى مسلحه و نظامى و انتظامى از بين بـردند، از اين جهت باز دنبال اين نقشه هستند، اينطور نيست كه يك دسته اى كه در تهران راهـپـيـمـايـى مـى كـنـد و در قم راهپيمايى مى كنند، اينها با اشخاص مخالف باشند، اينها، آنـهـايـى كـه كـارگـردان هـا هـسـتـنـد، نـه آنـهـائى كـه بـازيـخـورده هـسـتـنـد، آنـهـا دنـبـال ايـن هـستند كه اسلام را از بين ببرند چون از او بد ديدند از اين جهت يك شعارهايى درست مى كنند كه اين شعارها به ذهن مردم زننده نباشد و همراه با هم پيدا بكنند و لهذا مى بـيـنـيـد كـه هـمين هايى كه يك وقتى مى گفتند ارتش را بايد كنار گذاشت ، حالا دارند مى گويند كه روحانى بايد كنار برود، برود سراغ ارشادش در قم ، بعد از اين كه اين عده بازيخورده از آنهايى كه اساس كار را دارند راهنمايى مى كنند،
ايـن عـده بـازيـخـورده جـمـع مـى شوند و در قم كه مركز روحانيت است ، مركز اسلام است ، قطعنامه صادر مى كنند و در آن قطعنامه هست كه روحانيون نبايد اصلا دخالت بكنند دراين چـيـزهـا، آزادى مطلق بايد باشد، آزادى مطلق بايد باشد كه آنها مى گويند، اين است كه چريك هاى فدائى و فلان دسته منافق و فلان دسته كافر و فلان دسته اى كه هيچ اعتقاد به اسلام ندارند اينها آزاد باشند و بيايند و هر چه دلشان مى خواهد بگويند و هر كارى مـى خواهند بكنند و ولو فرض كنيد كه به ضد اسلام حرف بزنند آزادند و ولو به ضد قـرآن حـرف بـزنـند آزادند و ولو به ضد جمهورى اسلامى حرف بزنند و اين هم آزادند و يـك دسـتـه نـفـهم هم مى گويند نخير بايد اين چيزها باشد. اينها مقصودشان اين نيست كه آزاد بـاشيم ، اينها مقصودشان آن نقشه اى است كه طرح شده است برايشان و مرتب خواهند پـيـاده كـنـنـد آن را. آزاد بـاشـيـم كه به هر چيزى از اشعار اسلامى كه هست بتازيم ، آزاد بـاشـيـم كـه در دانـشـگـاهـهـا آن شعارهايى كه همه اش به ضد قرآن است بنويسيم ، آزاد بـاشـيـم كـه بـا همه شعائر اسلامى مخالفت كنيم ، آزاد باشيم كه هر چه دلمان مى خواهد به ضد ارتش ، به ضد روحانى ، به ضد مؤ منين ، متدينين بگوئيم ، بعد اجتماعى درست بـكـنـنـد و جـدا كـنند يكى يكى طوائف را از هم ، امروز طرزشان اين است كه روحانيين بايد بـرونـد و دعـا بكنند و عرض مى كنم كه اينها، اين همان طرزى است كه امريكا نقشه اش را دارد و انگلستان هم از سابق داشته است و الان هم همه دولت هايى كه ، ابرقدرت هايى كه مـى خـواهند ايران را بچاپند و شرق را بچاپند و از اسلام مى ترسند و از مظاهر اسلامى تـرسـنـد. ايـن هـمـان طـرح است و من متاءسفم كه اين طرح در قم دارد انجام مى گيرد، اگر بازارى قم ، بازارى تهران با اين حرف مؤ افق است مصيبت بسيار زياد است براى اينكه طـرحـشـان پـيـاده شـد و اگـر بـازارى تـهـران و قم با اين مؤ افق نيستند، چطور صحبتى نـكـردنـد، ايـن هـمـان طـرحـى اسـت كـه انـگـلسـتـان از دويـسـت سال پيش از اين يا بيشتر طرح ريزى كردند كه جدا كنند روحانيت را از سياست ، جدا كنند روحـانـيـيـن را از مـردمى كه مى خواهند فعالانه كار بكنند براى اسلام ، اينها بروند همان تـوى مـسـجـدهـا بـنـشـيـنـنـد و دعـا بـكـنـنـد، آنـها هم هر كارى دلشان مى خواست بكنند و هر چـپـاولگـرى و هـر سـلطـه جـويـى كـه خـواسـتـنـد بـكـنـنـد. در عـرض پـنـجـاه سـال كـه روحـانـيين را عقب زده بودند و هر چه هم جديت مى كردند نمى توانستند كه كارى انـجـام بـدهـنـد از بـاب ايـنـكـه مـردم را از روحـانـيـون كـنـار زده بـودنـد، در عرض پنجاه سـال هـمـه حـيـثـيت شما را به باد فنا دادند و اسلام را به آنجا رساندند كه براى اينكه اسـلام پـيـروز شـده اسـت بـر ايران ، گريه كردند و حرف زدند و در شعرهايشان فحش دادنـد و هـمـه الواطـى را كـردنـد و هـمـه دارائى هـاى شـمـا را بـه چـپـاول بـرده اند براى اينكه يك كسى نبود بگويد چرا؟ اين روشنفكرهايى كه الان دارند مـى گـويند و مع الاسف بين شان بعضى متدينين هم هست كه بازيخورده اند و غربزده اند، مـى گـويـند كه روحانيون بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند، سياست را بـگـذارنـد بـراى مـا، شما سياست را پنجاه سال داشتيد و هيچ غلطى نكرديد، شما كجا يك كار مثبتى توانستيد انجام بدهيد هر كدامتان كه ملى بوديد يا فرض كنيد متدين بوديد، تا صـدايـتان در مى آمد توى سرتان مى زدند، چه بود كه اين ملت را غلبه داد بر همه ؟ آن چـه گـروهى بودند كه نقش بزرگتر از همه را در اين جنبش داشتند؟ شما با همه اين جنبش ها آنوقت ها مخالف مى كرديد،
شما را من مى شناسم نمى خواهم اسمتان را هى ببرم ، سر جايتان بنشينيد، آدم بشويد
وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند، هيچ قدرتى نمى تواند آنها را عقب بزند
در ايـن راهـپـيـمـائى كـه روز تاسوعا و عاشورا مى شود بايد توجه بكنيد، دو نكته را من بگويم : يكى اينكه راهپيمائى ، عزادارى را از شما نگيرد، عزادارى كنيد و با عزادارى راه بـرويـد، هـمـه بـا هـم مـجـتـمـع بـشـويـد به عزادارى . وقتى كلمه راهپيمائى پيش مى آيد خـيـال نـكـنيد كه معنايش اين است كه عزادارى نمى خواهيم ، ما از همين اسلام و مظاهر اسلام و شهداى اسلام مى توانيم كارهايمان را انجام بدهيم والا نه توپ ما و نه تانك ما مقابله با تـانـك و توپ آمريكا ندارد، شوروى ندارد. ما يك ملتى مى خواهيم كه براى اسلام همدست بـشـونـد و مـطـمئن باشيد كه وقتى يك ملت در يك امر اسلامى همدست شدند كه چنانچه مى بينيد شدند، هيچ قدرتى نمى تواند شما را عقب بزند، آنها هم اين معنا را فهميده اند و مى بـيـنـنـد كـه خوب ، يكى از اشخاص ، يكى از گروه هايى كه نقشى دارد در اين امر و نقش بـزرگـى دارد، روحـانـى اسـت . از اولى كـه ايـن انـقـلاب پـيـدا شـد تـا حالا يك دستجات روشـنـفكر وقلمدارى ، آنهايى كه قلم هايشان و نطق هايشان و گفتارهايشان بر ضد اسلام اسـت و يـا خـودشـان نـمـى دانـنـد و يـا دانـسـتـه ايـن كـار را مـى كـنـنـد، از اول ايـن مـسـاءله را مى گفتند كه روحانيون بروند يك كار ديگرى بكنند، ماها هم مى رويم سراغ چيز، همين ماهايى كه ، مملكت اسلام را دو دستى مى خواهند تقديم كنند به آنهايى كه ارباب هايشان هستند يا آنهايى كه به خيال خودشان براى ما مفيد هستند. آقا مملكت اسلام از اول 15 خرداد تا حالا بيشتر از صد هزار جمعيت از آن كشته شده است و بيشتر از صد هزار مـعـلول مـا الان داريـم ، اينها براى چه معلول شده اند؟ براى چه كشته شده اند؟ براى نفت بـوده اسـت ؟ آدم بـراى نفت خودش را مى كشد؟ براى خانه بوده است ؟ براى ارزانى بوده اسـت ؟ خـوب ، مـا از تـظـاهـرات مـردم بـايد اينها را بفهميم ، همه مى گفتند ما اسلام را مى خـواهـيم . اگر اسلام نبود، نه نفت مى توانست هيچ كارى بكند و نه ساير چيزها، مگر مردم مـى شـود جـوان هـايشان را بدهد براى نفت ؟ مى شود جوانشان را بدهند براى خانه ؟ الان كـه شـمـا در جـبـهـه هـاى جنگ هستيد و ارتشى هاى ما كه خداوند نصرتشان بدهند در مراكز فـعـال هـسـتـند، الان كى هست كه دارد از آنها پشتيبانى مى كند؟ آن زن هايى كه براى شما نان پزد و آن مردمى كه براى شما پول مى دهد و آن مردمى كه براى شما ذخيره مى دهد و آنقدر چيزها را مى فرستد، همين مردم مسلمانند، شما ببينيد در تلويزيونتان كه يك زنى كه ده تـا تخم مرغ آورده ، دارد مى آورد دهد همين را، يك بچه اى كه ده تومان دارد اين را ميدهد، ايـنها براى چه اينها را مى دهند اينها براى اسلام است ، براى كشور اسلامى است ، چطور شـمـاهـا هـيـچ كارى نمى كنيد، اينهايى كه هى نق مى زنند چه مى كنند؟ چه غلطى مى كنند؟ كـدام از ايـنـهـا رفـتـه اسـت در جـبهه ؟ اين نقشه است ، شمايى كه الان انشاء الله وارد مى شـويد در ارتش و در جهات بالاى ارتش ، اين نقشه را توجه بكنيد، شما كه افسر هستيد، اين نكته ها را بايد توجه بكنيد كه مى خواهند شما را از مردم جدا كنند، روحانيون را هم از
مـردم جـدا كنند، مردم وقتى كه نه قدرت روحانى دارند و نه قدرت عرض بكنم كه اسلحه اى دارند يك كارى بكنند، يك كودتايى بكنند، تمام كنند قضيه را، مساءله اين است .
اين روزنامه ها نمى فهمند يا فهميده عمل مى كنند، چرا بايد اين روزنامه ها دامن بزنند به ايـنـطـور اخـتـلافـات ، اختلافى كه اشخاصى چيز مى كنند طرح ريزى اش را مى كنند كه اگر اين اشخاص پيش ببرند، نه تو روزنامه نگار را و نه آن رئيس روزنامه را نخواهند گـذاشـت ، تـمـامتان را از بين خواهند برد، آقا نقشه است ، شما را به بازى گرفته اند، روزنـامـه هـا را بـه بازى گرفته اند، جبهه ها را به بازى گرفته اند، نقشه است كه شـمـاها را از هم جدا كنند، دولت را از ملت ، ملت را از دولت ، رئيس جمهور را از مردم ، مردم را از او، حـالا بـه تـدريـج . آن روزى كـه دسـت شـان بـرسـد، اول كسى كه در دولتى ها كشته مى شود همين رئيس جمهور است ، چشم هايتان را باز كنيد، هـمـيـن رؤ سـاى ارتـش اسـت ، هـمان رؤ ساى روحانى است وبعد هم مى آيند حساب احزاب را، آنـهـايـى كـه بـا آنـها موافقند نه ، آنها كه اهلا و سهلا و آنهايى كه با آنهامخالف هستند حـسـاب آنـهـا را هـم مـى كشند، بازار هم دستش اسلحه از دستش افتاد كارى ديگر از او نمى آيـد، نـه روحـانـى است كه همه را مجتمع كند و نه ارتشى است كه بتواند جلوگيرى كند. بـيدار بشويد! چرا اينقدر خوابيد! اى سران ! چرا اينقدر خوابيد؟ چرا چشم هايتان را باز نـمـى كـنيد؟ هر كه ، هر جا صحبت مى كند، به ضد هم صحبت مى كند. هر جا مى نويسد به ضـد هـم مى نويسد. بايد بيدار بشويم ما، اگر خداى نخواسته جدا كردند روحانى را از مـلت ، جـدا كـردنـد ارتـشـى را از مـلت و هر كدام را عليحده كردند و آنطورها كه مى خواهند انـجـام بـدهـنـد كردند، ارتش را منحلش بكنند به واسطه يك تبليغاتى ، روحانى را كنار بـزنـنـد و مـنـزوى كـنند به واسطه يك تبليغاتى ، اگر يك همچو كارى بكنند، ديگر نه بـازارى او كـارى مـى آيـد كه انجام بدهد و نه دانشگاهى ، تا شما با هم مجتمع هستيد، تا با هم هستيد مى توانيد كار بكنيد. يكى از مثل هاى ديگرى كه در بين مردم هست بايد عرض بكنم ، يك كسى كه خواست ، يك پدرى كه مى خواست بميرد، چند تا پسر داشت ، هفت ، هشت تا پسر داشت ، خواست شان ، يك چوب هايى هم تهيه كرده بود، يكى از اين چوب ها را داد گـفـت ايـن را بـشكن ، شكستش ، دو تا را گذاشت پهلو هم گفت اينها را هم بشكن ، شكستش ، بـعـد آن 7،8 تـايى كه به عدد بچه هايش بود پهلو هم گذاشت گفت اينها را بشكن ، هر چـه زور زد نـشـكـسـت ، گـفت شما عددتان به عدد اين چوب هاست ، اگر يكى يكى باشيد، شـكـسـتـه مـى شـويـد اگر دو تايتان يك طرف و چهارتايتان يك طرف باشد، شكسته مى شـويـد اگـر هـمـه تـان بـا هـم باشيد مثل اين چوب ها كه همه با هم باشند، هيچ كس نمى تـواند بشكند شما را. اگر روحانى تنها باشد، مى شكنندش ، اگر ارتشى تنها باشد، مى شكنندش ، اگر مردم تنها باشند، مى شكنند آنها را، آنى كه آسيب بردار نيست آنى است كه همه قوا با هم باشند، حرفش را مى زنند و عملش بر خلافش است ، هر كدام صحبت مى كـنـنـد، از اتـحـاد صـحـبـت مـى كـنـنـد، لكـن در عـمـل ، ايـن عـمـل را انـجـام نـمى دهند، چه شده شما را؟ پيروز شديد؟ شمايى كه الان لشگر كفر بر شـمـا حـمله كرده ، شمايى كه الان در سوسنگرد آن بساط را داريد، در آبادان آن بساط را داريد، در اهواز آن بساط را داريد، نبايد به خودتان بيائيد كه ديگر توى روزنامه تان اين غلطها را نكنند؟ روزنامه ها مى خواهند
كـه مـن يـك وقـت صـدايم در بيايد؟ يك روزنامه به طرفدارى آن طرف ، يك روزنامه به طرفدارى آن جمله . آخر شما مسلمانيد، مسلمان بايد با هم باشد، اعتقاد به خدا داريد، اعتقاد به اسلام داريد، اعتقاد به معاد داريد، چرا جلوى روزنامه ها را نمى گيريد؟ مكرر من گفته ام بـه آنـهـا، چـرا نـمـى گـيـرنـد جـلوى روزنامه ها را؟ من بگيرم جلويش را؟ چرا جلوى دهن هـايـشـان را نـمـى گـيرند؟ چرا جلوى قلم هايشان را گيرند؟ در يك همچو مشكلى كه ما الان داريم ، شما هم بايد به جان هم بيفتيد؟

next page

fehrest page

back page