صحيفه نور جلد ۱۴

امام خميني رحمه الله عليه

- ۱۰ -


دخالت آشكار و همه جانبه امپرياليسم در امور داخلى ايران
مـطلب سومش هم (البته اينها هر كدام طولانى است اما شما خودتان مى دانيد) اين است كه ما بـنا نداريم كه در امور داخلى اين مملكت ، در ايران دخالت بكنيم . شما بنا نداريد دخالت بـكـنـيد؟! شما در كجا دخالت نكرده ايد؟ اين مستشاران شما در نظام ما چه مى كنند؟ چرا اين مـسـتـشـاران آمده اند چه مى كنند؟ شما پايگاه هائى كه در كوهستان هاى ايران درست كرديد ايـنـهـا را كـى درسـت كرده ؟ براى كى درست كرده ايد؟ اينها دخالت نيست در امور مملكت ما؟ هـمـيـن حـرف هاى تو دخالت نيست ؟ تو شاه را وادار نمى كنى به اينكه اينطورى مملكت را به باد فنا بدهد؟ تو هيچ دخالت ندارى در مملكت ؟ خود ايشان مى گويد كه ليست براى ما مى فرستادند منتهى حالا مدعى است كه نخير ديگر حالا نمى فرستند، دروغ مى گويد، نـخـيـر حالا هم مى فرستند حالا هم ليست آنهاست ، غير از آن چيزى نيست . (دخالت نمى كنم !!) آخـر يـك مملكتى است كه مردم همه آشنايى دارند به وضع مملكتشان ، دانند كه چه به سرشان دارند مى آورند و آمده است . (من دخالت نمى كنم !) آخر براى چه ايشان مى گويد كه من دخالت نمى كنم ؟ خوب ، ايرانيان مى دانند كه دخالت مى كنى ، مطبوعات دنيا هم مى دانـنـد كـه آقاى كارتر و هر كسى رئيس جمهور بشود در آمريكا دخالت در امور مملكت ما مى كـنـنـد، نـمـى گـذارنـد مـمـلكـت مـا سـرپـاى خـودش ‍ بـايـسـتـد. الان مـا نـه استقلال داريم و نه آزادى داريم !!! نه !!! به هيچ وجه نه مردم آزادند و نه مطبوعات آزاد هـسـتـنـد، الان هـم آزاد نـيستند، الان هم حكومت نظامى نمى گذارد كه حرف ها را بگويند. اين مـطـبوعاتى كه الان خودشان هم مى گويند ما آزاد هستيم ، خوب بنويسند كه شاه اين كارها را مى كند. چرا نمى نويسيد؟ شما در همه مطبوعات كه بگرديد، اين كلمه نيست كه آن كسى كـه ايـن جـرم ها را دارد مرتكب مى شود آن عبارت از شخص شاه است كه اين جرم ها رامرتكب شده است از اول تا حالا. آن روزى كه اين پايه بريزد آنوقت خواهند گفت ، حالا جرات نمى كـنـنـد بـراى ايـنـكـه الان حـكـومـت نـظـامـى اسـت و تـهـديـد هـمـه چـيـز مـى شـود و تـعـطيل مى كنند اگر يك چنين حرفى بزنند، اعدامشان مى كنند. چطور شما ادعا مى كنيد كه آزادى اسـت ، ادعـا مى كنيد ترقى است و روى اين جهت كه آزادى داده است به مردم و مملكت را رو بـه تـرقـى بـرده اسـت ، ايـن اخـتـلافـات پـيش آمده است ، اين مردم كه اين هياهو را تو خـيـابـان راه انـداخـتند و فرياد دارند مى زنند، براى اين است كه ايشان آزادى دادند ومردم نـمـى خـواهـنـد؟ اين چه حرفى است ؟ كه يك آدم ، رئيس جمهور يك مملكت يك همچو حرفى را بـزنـد؟ در مـطـبوعات هم اين را نوشته اند و كسى هم حرف رويش نمى زند يك مقدار گفته بـشـود اينها بايد در اين حرف ها، حرف هائى است كه همين طورى گفته شده ، مى خواسته حـالا بـزنـد و مـى خـواسـتـه بـراى دلخـوشـى هـائى (بـه خـيـال خـودش ) بـزنـد والا كـى اسـت كـه نـدانـد ايـن مسائل را.
مبارزه با منطق غارتگرانه ابرقدرت ها
مـا هـمـه دردمـان از ايـن سـران مـلت هـا اسـت ، از ايـن سـران دول . هـمه مصيبتى كه بر ايران دارد وارد مى شود و بر ممالك شرق دارد وارد مى شود از همين سران ابر قدرت است به اصطلاح . اين
قـدرتـمـندان ضعفا را مى خواهند به كار بكشند و منافع ضعفا را ببرند، يعنى ضعفا كار بـكـنـنـد تـسـليم آنها بكنند، ضعفا گرسنگى بخورند و آنها نفت هاشان را بخورند، آنها مـعـادنـشـان را از بـيـن بـبـرنـد يـا آنـها گرسنگى بخورند روى اين معادن نفت ، اين معادن بـزرگ نـفـت ، مـردم روى ايـن مـعـادن بـزرگ نفت بنشينند و گرسنگى بكشند. اين منطق اين قـدرتـمـنـدهـاى بـزرگ اسـت مـثـل شـوروى و مـثـل آمـريـكـا و امثال اينها است منطق شان اين است و ما مى خواهيم كه اين وضع نباشد.
قدم اول ، مخالفت با قراردادهاى غير قانونى و محكوم نمودن وضع تحميلى موجود
ما هم يك قدم اولمان اين است كه اين وضعى كه الان دارد و وضعى است كه شاهش و حكومتش و وزيـرش و وكـيـلش و هـمـه ايـنـهـا ايـن وضـع را دارنـد كـه تـحـمـيـل بر اين مملكت هستند، وكيل را مردم تعيين نكرده اند، وكلاى سنا را آنقدرى كه بايد مردم تعيين كنند نكرده اند، وقتى مجلس مال مردم نشد وزرا غير قانونى هستند و وقتى وزراء غـيـر قانونى هستند، تمام قراردادها غير قانونى هستند. همه قراردادهائى كه وزراى ايران بـا مـمـالك ديـگـر، چـه بـا مـمـلكـت آمـريـكـا و چـه بـا سـاير ممالك قرارداد كرده اند، همه قـراردادشان بر خلاف قانون اساسى است براى اينكه قانون اساسى ما اساس حكومت را بـر ايـن قـرار داده اسـت كـه مجلس تصويب كند، مجلس راءى بدهد. پس اساس مجلس است ، مـجلس هم به حسب قانون اساسى با ملت است ، اگر يك مجلسى را ملت تعيين نكرد، مجلس نيست ، اگر مجلس نشد ديگر وزيرى را كه آنها تعيين كنند، نخست وزيرى را كه آنها تعيين كـنـنـد نـخـسـت وزيـر نيست . اگر وزرا، وزراى قانونى نشدند دولت قانونى نيست و اگر دولت قـانـونـى نـشـد، تـمام قراردادهائى كه با ممالك ديگر بسته اند. هر قراردادى كه خـواهـد، قـرارداد نـفـت بـسـتـه انـد، بـاطـل اسـت ، قـرارداد !!! نـمـى دانم !!! خريد اسلحه ، باطل است همه آنها خلاف قانون اساسى است براى اينكه اصلش خلاف قانون است .
تاريخ 30/7/57
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـيـنـى در تبليغات سوء استعمارگران و مدعيان خلق دوستى بر عليهاسلام و قرآن .
بسم الله الرحمن الرحيم
امر، امر من نيست ، امر خداست
بـعـضـى آقـايـان مـى گـويـند كه اگر تو امرى داشته باشى ، ما در اطاعتش حاضريم . آقايان بدانند كه من امرى ندارم . امر، امر من نيست . امرى كه الان همه ما مبتلاى به آن هستيم و هـمـه مـا بايد اطاعت كنيم امر خداست كه ما بندگان او هستيم و نعمت هاى او را از آن استفاده مى كنيم .
ملت ايران ملت مستضعف است ، ملتى است كه مسلم است ، ملتى است كه مورد عنايت خداست و ما بـنـدگان خدا در هر جا باشيم ، بايد هر قدر كه مى توانيم به آنها كمك كنيم و مساءله ، مساءله امر و نهى و رهبرى و غير رهبرى نيست اصلا اين حرف هانيست ، مطرح نيست كه يكى رهـبر باشد و يكى فرمانبردار يا راه ياب . الان همه اقشار ملت ما، از آن جوان ها بلكه آن بـچـه دبـسـتـانـى تـا جـوان هـاى دانـشـگـاهـى و قـشـرهـاى اهـل عـلوم اسـلامـى و بازارى و زارع و همه ، مطالب را مى دانند، اين احتياج به اينكه كسى آنها را حالا ديگر راهنمايى كند نيست .
اجانب ، اساس گرفتارى مسلمين
الان هـمه كس مى داند كه ابتلاء مسلمين ، ابتلاء ملت ايران ، ابتلاء ملت مسلمان ، ابتلاء مكتب اسـلام چـيـسـت و گـرفـتـارى هـاى مـا كـى هست و راه اينكه اين گرفتارى ها رفع بشود تا حـدودى پـيـش هـمـه روشـن اسـت . هـمـه مـا مـى دانـيـم كـه 50 سـال بـيـشتر اين ملت ايران در تحت سيطره اين خاندان پهلوى بوده اند و اينها هر چه مى خـواسـتـه انـد بـا ايـن ملت كرده اند و هر چه ظلم داشته اند كرده اند و آنها هم نوكر اجانب بوده اند. ابتدائا رضاخان نوكر انگليس ها بود وآنها آوردند او را روى كار و اخيرا هم اين پـسـر خـلف ، نوكر آمريكاست . خودش گفت متفقين من را صلاح دانستند كه سر كار باشم . اعـترافى بود كه خودش كرد و بعد مثل اينكه از كتاب هايش اين را، اين جمله را ديدند خيلى مفتضح است الغاء كردند ولى ايشان گفتند.
ابـتـلاى مـا اساسش اجانب است و اين ابتلائى نيست كه تازه ما پيدا كرده باشيم . اين خيلى تـاريـخ قـديـمـى دارد كـه از آنـوقـتـى كـه ايـنـهـا راه پيدا كردند به ايران به شرق و مـطـالعـات كردند در حال شرق ، از آنوقت اينها فهميدند كه يك لقمه چربى است شرق و داراى مـخـازن و معادن است و بايد اين را به هر طورى كه هست ، اين طعمه را به هر طورى كـه هـسـت بـايـد ايـنـهـا بـبـرنـد و نـگـذارنـد كـه مـردم خود آن ديار استفاده از اين بكنند و كـارشـنـاسـانـشـان معادن ما را همه را مى دانند در كجا چه معدنى هست . من در همدان بودم يك نـقـشـه را يكى از اهل علم آنجا كه بعد وارد در مسائل ديگر شده بود آورد و به من نشان داد كه نقشه بزرگى بود كه در آن آنطور كه او مى گفت اسم تمام دهات همدان در آن بود و نـقطه هاى زيادى در آن بود كه نقطه ها را من پرسيدم كه اينها چه هست ، گفت كه اينها آن جاهايى است كه يك چيزى در آن هست ، زير زمينش يك چيزى پيدا مى شود، حالا نفت يا ساير چـيـزهـا، فـلزات مـثـلا. ايـشان اينطور گفت كه اين كارشناسان اينها آمدند و نقشه بردارى كـردنـد و مـواردى كـه چيزى داشته است ، آنها ثبت كرده اند. اين انحصار به آنجا نداشت ، تـمـام بـيـابـان هاى ايران را اينها با شتر رفته اند. آنوقت كه وسيله شتر بوده است با شـتـر رفـتـه اند و گرديده اند و همه اينها را پيدا كرده اند كه ما چه داريم كه با آن مى توانند استفاده از آن بكنند و همه دارائى ما را آنها ثبت كرده اند.
اسلام ، سدى بزرگ در برابر اجانب
مـوانـع را هـم مـوفـق شـده انـد كـه در ايـن تـقـريـبـلا دويـسـت سـيـصـد سـال ، مـوانـع را هـم از سر راه خودشان بردارند كه آن موانع يكى از آنها اسلام است كه مـانـع مى دانند، دامن زدند در اين سال هاى متمادى كه اين سد را بشكنند.آنى كه سد بزرگ اسـت از بـراى مـنافع آنها، تشخيص دادند كه اسلام است كه نمى گذارد اجانب استفاده هاى خـودشـان را بـكـنـند وجديت كردند و مبلغين آنها و كارشناسان آنها وادار كردند و مبلغين آنها تـبـليغ كردند بر ضد اسلام ، اسلام را آنطورى كه اسلام هست معرفى نكردند، اسلام را گـفـتـنـد مـثـل هـمـه اديـان آنـطـور هـسـت كـه يـك مـخـدرى اسـت . اصـل ديانت را مخدر حساب كرده اند، كه اين يك افيونى است براى جامعه كه اين اسلام يا سـايـر اديـان ، مـردم را تـخـديـر كـند كه هر چه آنها ازشان مى برند، آنها صدايشان در نيايد، اينطور اسلام را معرفى كردند يعنى مبلغين همين منفعت طلب ها و اين نفتخوارها، مبلغين ايـنـهـا در ايـن زمـان هـاى طـولانـى دائما خواندند اين مطلب را. جوان هاى بى اطلاع ما را از اسـلام ، جـوان هـائى كـه اصـلا نـمـى دانـنـد !!! كـه !!! بسيارشان كه قرآن اصلا چيست ، مـحـتـواى قـرآن چـه هـسـت ، قـرآن بـه چـه دعـوت مـى كـنـد، قـرآن بـرنـامـه اش در بـاب مسائل روز، چه هست هيچ اطلاعى ندارند، فقط آنهائى كه وادار شدند به اينكه اسلام را يك جور ديگر نمايش بدهند، اينها به گوششان !!! آنها !!! خورده بودن اينكه بفهمند چه هست مـطـلب و اسـاس مـطـلب چـه هـسـت ، ريـشـه مـطـلب چـه هـسـت ، ايـنـهـا بـاورشـان آمـده است و گول خورده اند.
مكاتب ساختگى هموار كنندگان راه استعمارگران
الان انـسـان مـى بـيـنـد كـه در خـارج از ايـران و گـاهـى هـم در داخـل ، بـعـض افـراد پـيدا مى شوند كه اينها همان انحرافاتى كه آنها دستى درست كرده اند، نه اينكه يك مكتبى باشد، اين مكاتبى كه عرضه داشته اند به جوان هاى ما،نه اينكه يك مكتبى باشد، مكتبى علمى يا يك مكتب سياسى باشد به آن
مـعـنـايـى كـه مـكـتـب حـقيقى سياسى ، بلكه يك مكتب درست كردنى ، يك مكتب هايى كه درست كردند و دامن به آن زدند براى اينكه مردم را منحرف كنند از اسلام و ديدند كه اسلام اگر بـه آنـطـورى كه هست مردم آن را بشناسند، راهى براى اين استفاده جوها و نفتخوارها، راهى بـراى آنـهـا نـيـسـت . اسلام براى آنها هيچ راهى باقى نگذاشته است . اگر اينها قران را درست مطالعه كنند، قرآن يك كتاب مخدر نيست ، قرآن يك كتاب محرك است ، يك كتابى است كـه ايـن اعرابى كه در آنوقت هيچ نمى دانستند، آنها را راه انداخت و امپراطورى هاى بزرگ را كه ظالم بودند، به زمين زدند آنها.
پيغمبران علما و توده هاى مسلمان ، هميشه جنگاوران تاريخ با سلاطين جور
اگـر قـرآن و تعلميات اسلام يك چيزى بود كه مخدر بود !!! كه !!! اين عالمگير نبود كه امـپراطورى ها را به هم بزند. جنگ هايى كه هميشه بين اسلام يا موسسين اسلام يا موسسين سـايـر مـكـتـب هاى الهى و توحيدى بوده است ، جنگ ما بين پيغمبرها و توده مردم با سلاطين بـوده اسـت مـوسـى عـليـه السـلام عـصـاى شـبـانـيـش را بـر مـى دارد و راه مـى افـتـد دنبال قصر فرعون ، قصر فرعون را مى خواهد سرنگون بكند، نه اينكه فرعون موسى را واداشـتـه بـه ايـنـكـه مـردم را تـخـديـر كـنـد كـه فـرعـون ظلمش را بكند، او عصايش را برداشته و بساط ظلم او را به هم زده است پيغمبر اسلام صلى الله عليه و اله كه مبعوث شدند، ايشان هم خوب حساب آدم بايد بكند، تاريخ را بايد ببينيد، حساب بايد بكنيد كه آيـا پـيـغـمـبـر بـه نـفـع ايـن سـرمـايـه دارهـاى حـجـاز و طـائف و آنـجاها، مكه و آنجاها وارد عـمـل شـده اسـت و مـردم را تـخدير كرده كه اينها بخورند آنها را يا نه ، اين مردم ضعيف و مـسـتـضـعـف را، اين سرو پا برهنه ها را تحريك كرده و برضد اين سرمايه دارها و جنگ ها كرده اند با اينها تا اينها را شكست دادند و بعضى شان هم آدم كردند. همين طورى اين جوان هـاى مـا هـمـيـن طورى يك مطلبى وقتى كه مى شنوند، بدون اينكه تفكر كنند، بدون اينكه مـلاحـظـه كـنـنـد كـه اينها چه مى گويند، مقصد اينكه اينها از مكتب مثلا كمونيست اينها دارند تـعـريـف مـى كنند، مقصد چه هست ، مقصد اينهاست كه مسلمان ها و اسلام را يك جورى به اين مـسـلمـانـهـا نـمـايش بدهند كه از اسلام برگردند اينها، نمايش بدهند كه اسلام براى اين بـوده اسـت كـه ايـن اشراف و اعيان را سوار مردم كند و مردم هم حرف نزنند. خوب نخوانده انـد قـرآن را بـبـيـنـنـد اسـلام بـراى چـه آمـده .ايـن هـمـه آيـات قـتـال كـه وارد شـده اسـت اسـلام ، قـتـال اعـلام جنگ كرده است با اين سرمايه دارها، با اين بزرگ ها، با اين شاه ها، با اين سلاطين ، نه اين است كه با آنها همراهى كرده تا مردم را بخورند آنها.
علماى اسلام ، پيغمبر اسلام ، ائمه اسلام هميشه مخالفت با اين سلاطين عصر خودشان كرده انـد. زمـان آنـهـا ديگر سلاطين بوده اند اينهايى كه به اسم خلفا سلطنت مى كردند اينها حـضـرت مـوسى بن جعفر را 15 سال يا 10 سال در حبس نگه مى دارند براى اينكه نماز مـى خـوانـد؟! خودشان هم نماز مى خواندند، هارون و ماءمون خودشان نماز مى خواندند، امام جـمـاعـت هم بودند، امام جمعه هم بودند، براى اينكه نماز مى خواند اينطور شد؟! گرفتند ايشان را براى اينكه يك سيد اولاد پيغمبرى است يا امامى
اسـت بـراى ايـنـهـاست ؟! نه ، براى اين است كه حضرت موسى بن جعفر مخالف با رژيم بوده است ، با آن رژيم طاغوتى مخالف بوده است مخالفتش با رژيم اسباب گرفتاريش بـوده اسـت ، نـه ايـنكه يك آدمى بوده است چون نماز مى خوانده گرفتند او را. چون يك آدم خـوبـى بـوده چـون كـه پـسـر پـيـغـمـبـر بـوده ، آنها پيغمبر را فرياد مى كردند در اذان خـودشـان و پـيـغـمـبر را ثنا مى كردند لكن وقتى مخالف رژيم مى بينند اين آدم هست بايد بگيرند حبسش بكنند.
منشاء تمام قيامها به دست ائمه و علما بوده است
عـلمـاى مـا از آن صـدر اول تـا حـالا در هر عصرى قيام كردند و در تاريخ نشان مى دهد كه ايـنـهـا هى قيام هائى كردند و زمين خوردند. در زمان ائمه ، اولاد ائمه قيام مى كردند و به تـحـريك خود ائمه بوده ، نه اين است كه ائمه اطلاع نداشتند. گاهى هم امام عليه السلام يـك چـيـزى فـرمودند براى حفظ روحيه ، براى جهات ديگر اما بر حسب واقع اينها همان ها بـودنـد و براى خاطر ائمه آنها قيام مى كردند. زيد براى آن قيام آنقدر ثنا از او كردند. اگـر زيـد يـك آدمـى بود بر خلاف كرده بود، ديگر ائمه عليهم السلام چرا تعريف از او مـى كـردنـد؟ چـرا تاسف مى خوردند اينقدر؟ !!! اينها ما در عصر خودمان چند تا قيام علما را سـراغ داريـم ، ايـن علمائى كه اينها مى گويند كه دربارى هستند و علمائى كه عرض مى كـنـم كـه چـپى ها و اين منحرفين مى گويند اينها جزء دربارى ها هستند، خوب اينها مطالعه نكرده اند، سنشان هم اينقدر اقتضا نكرده ، گوششان هم آنقدر باز نيست كه ببينند كه چند دفـعه در زمان رضا شاه تا زمان محمدرضا شاه اين علماى اسلام قيام كرده اند !!! برضد !!! برضد پهلوى كه نفس ها را در سينه ها حبس كرده بود. كسى كه بلند شد و قيام كرد، يـك دفـعـه عـلمـاى اصـفـهـان بودند، يك دفعه علماى عرض مى كنم آذربايجان بودند، يك دفعه علماى مشهد بودند، قم بودند كه اجتماع مى كردند و مخالفتشان را اعلام مى كردند.
تبليغات كذب استعمار براى سركوبى اسلام و مسلمين
آيـا ايـنـهـا هيچ وقت دربارى بودند؟ البته توى همه اقشار عالم چهار تا آدمى هم پيدا مى شود كه معوج و دربارى باشد كه ما هم همچنين چيز هست اما اين نيست كه اين مكتب ، يك مكتبى بـاشـد كه براى اينكه يك تخدير بكند، يا آن كسانى كه اين مكتب دستشان هست اينها جزء اعوان !!! واعوان !!! ظلمه بودند و نور السلطان بودند خير، اين حرفها نبوده است ، اينها تـبـليـغـات اسـت ، شـمـا را تـبليغ كرده اند. به دست خود، به دست خود اين نفتخوارها اين تـبـليـغـات شـده اسـت كـه فلان آقا انگليسى است . مى خواهد بشكند اين را، خود انگليس وا مـيـدارد كه بيايند اينكه بگويند چون ميداند خودش اينقدر پست است كه اگر يك كسى به او مـنـتـسـب بـشـود ايـن هـم پـسـت خواهد شد !!! (اين ، نخير اين انگليسى هست ، اين با آمريكا روابط دارد، اين باچه در روابط است ) اينطورى ، هى يكى يكى ، يكى را اينطور معرفى كرده اند، جوان هاى ما هم آنهايى كه حسن نيت دارند،بازى خورده اند اينها، اينها از اين
مـكـتـب هـا بـازى خـورده انـد. كـلاه سـرتـان رفـتـه آقـا، خيال نكنيد اين مكتبى است ، مكتب توحيد مكتب است .
رؤ ساى مكاتب توحيدى و كفر
شما به رؤ ساى اين مكاتب يك نظرى بكنيد. ما وقتى نگاه مى كنيم به خود پيغمبر كه اين مـكـتـب را آورده ، زندگيش چه جورى است ، به اميرالمؤ منين كه خليفه صحيح پيغمبر است ، شـمـا بـبـيـنـيد كه چه جور زندگى اين داشته است . سلطان بوده است سلطنتش تقريبا يك دامـنه بسيار وسيع ، چندين مقابل ايران از حجاز گرفته تا برود آفريقا و كذا، همه جاها را ايـن سـلطـنـت داشـتـه اسـت ، آنـوقـت زنـدگـيش را ببينيد چه هست كه روزش چه جورى مى گـذشـتـه ، شـبش چه جورى مى گذشته ، چه جورى زندگى مى كرده ، چه وضعى داشته است ، عبادتش چه جورى بوده ، توجهش به مردم چه جورى بوده است ، با ضعفا چه جورى بوده است . غصه مى خورد كه مبادا من نان جو مى خورم ، مى ترسم كه يك نفرى در سر حد كـذا، در يـمـامه ، در كجا، يك وقتى كم داشته باشد، كم خوراك داشته باشد. اينها از بس كـه مـى خـورنـد، اين روسائى كه شمابازيشان را مى خوريد از بس كه مى خورند تخمه دارنـد. آن رئيـس ، رهـبر چين وقتى كه وارد ايران مى شود، از روى كشته هاى ما رد مى شود اين آدم دوست ، اين رهبر خلق ، از روى اين آدم ها و كشته هاى ما رد مى شود.
هـمـيـن چـنـد روز كه وارد ايران شد !!! از !!! مى داند چى است قضيه ، شاه نتوانست او را از خيابان ها ببرد براى اينكه فرياد مردم كه مرده باد كذا، نمى گذاشت كه اين را ببرد، او هـم مـى دانـسـت قـصـه چـيـسـت . بـا هـليكوپتر اين را برداشته ، بردند رساندند او را به محل خودش . يك همچنين آدمى كه ادعايش اين است كه ما كمونيست كذا هستيم و با مردم كذا هستيم و بـا تـوده كـذا هستيم ، اين مردم را مى بيند فوج فوج اين آدم كشته ، معذلك مى آيد با او دست مى دهد و خواهرش هم دعوت مى كند به عرض مى كنم آنجا كه قبلا بود و اين حرفها. اين بازى ميدهند شما را آقا. آن رئيس كمونيست را آنوقتى كه جنگ عمومى بود، خوب من يادم اسـت ، شـمـا شـايـد يادتان نباشد، من يادم هست كه متفقين وقتى روسايشان آمدند به ايران چـرچـيـل بـا هـمـان اتومبيل خودش آمد رفت آنجا، روزولت هم با يك ترتيب معمولى آمد ولى اسـتـاليـن از آنـجـا كـه بـارش كـردنـد گاوش هم آوردند كه !!! شير!!! مبادا يك وقتى يك شـيـرى بخورد كه اشكالى داشته باشد، حتى گاوش همراهش آوردند !!! در صورتى كه من خودم اين را ديگر ديدم !!! اين مسموعاتى بود كه آنوقت معروف شد كه اينها گاوش هم آوردنـد. مـن خـودم ايـن را ديـدم كـه لشـكـر او يـعـنـى چـيـزهـائى كه آنها فرستاده بودند، لشـكـرهـاى آنـهـااز تـقـريـبـا بـيـن راه خـراسـان تـا خـراسـان و آن طـرف هـا مـال شـوروى بـود !!! مـن خـودم در راه خـراسـان ديـدم كـه ايـنها براى يك سيگار مى آمدند گـدايـى مـى كـردنـد. آنـوقـت قـارداش مـى گـفـتند به آنها، برادر، برادر. چه برادرى ؟ بـرادرى كـه بـا اين مكتب مى خواهد اين بيچاره ها را خواب كند و از آنها بخورد. كمونيستى مخدر است ، نه قرآن . قرآن كه همه روساى آن با آنهائى كه جنگ كردند، با ظالم بودند و خودش وقتى كه زندگى مى كند يك زندگى عادلانه كه
كمتر از مردم ، نه عادلانه ، دون مردم زندگى مى كند، اين مكتب ، مكتب است ، نه آن مكتبى كه خـودش گـاوش را هـمـراهـش مـى آورد و شـير گاوش را مى خواهد بخورد و مردم را مى خواهد بـبـلعد و ظلمش از همه چرتكه مى اندازد. آقاى لنين چرتكه انداخته اند، مى گويند، گفته اند كه چرتكه مى انداخته است كه كسى كه (يكى يكى افراد)، هر كه به اندازه خرجش در مـى آورد حـق زنـدگـى دارد، هـر كـس كـسـر دارد ايـن را بكشيد،بيندازيد توى دريا.اين تز آنـهاست ، اين آدم دوست و اين خلق پرور اين است . اين چكار دارد به آن مكتبى كه به ضعفا بيشتر از اغنيا،به بيچاره ها، به آنهائى كه نمى توانند كار انجام بدهند بيشتر از اينها نـظـر دارد، بيشتر از بزرگان نظر دارد، اداره مى خواهد بكند اينها را، از خرج خودش به آنها بدهد و آنها را اداره بكند.
كمونيست هاى ساواك پرورده
آقا بازيتان مى دهند، خدا مى داند بازيتان مى دهند. بازيشان دادند اينها بچه هاى ما را كه در خـارج آمدند. آنهايى كه در ايران هستند، كمونيست نيستند، آنها هم شما را بازى مى دهند، آنـهـايـى كـه در ايـران هـسـتـند سازمان امنيتى (خيلى هايشان هم اينجا هم همين طوريند) اينها سـازمـان امـنـيـتـى هـسـتـنـد و لهـذا در بهشت زهرا رفتند شعار كمونيست دادند مردم مچ آنها را گـرفـتـنـد و بـيـرونـشـان كردند كه شما از سازمان آمديد اينجا. توى دانشگاه مى خواهند بـفـرستند يك دسته از همين سازمانى ها كه شعار كمونيستى بدهند. اينها كمونيست نيستند، ايـنـهـا را سـازمـان امـنـيت درست كرده براى اينكه مردم را بترساند و بگويد اگر چنانچه آريـامـهـر بـرود، ديـگر دنيا به هم مى خورد، كمونيست مى شود. نخير ايشان بروند، كار دنيا خيلى هم ، ايران خيلى هم خوب مى شود يعنى مزاحمش رفته است و خودش مى تواند كار خودش را انجام بدهد.
استقلال و آزادى ، خواسته هاى بحق ملت ايران
حـرف مـلت ايـران اين نيست كه حالا ما يك رهبر داريم و يك رهنما. همه رهبرند، همه ، همه مى دانند مطلب را. حرف مردم ايران اين است كه ما يك چنين رژيمى كه از اولش به ما آنقدر ظلم كـرده اسـت و هـمه چيز ما را به يغما داده و نفت ما را به مجان ، كاش مجان بود، نفت ما را مى دهـد پـايـگـاه بـراى او درست مى كنند يعنى عوض اينكه به ما يك چيزى بدهند، اسلحه مى دهـند كه پايگاه درست كنند در ايران ، هم نفت را مى خورند هم پايگاه درست مى كنند براى خـودشـان ، ايـن مـردم ايـران صـدايـشـان از بـچـه تـا بزرگ بلند است كه آقا، مرگ بر ايـنـجـور حـكـومـتـى كـه پـدر مـا را در آورد. اينها فرياد دارند مى زنند كه ما آقا آزادى مى خـواهـيـم ، مـا 50 سـال ، هـيـچ چيز ما آزاد نبود، نه مطبوعات مان آزاد بود، نه خطباى ما آزاد بـودنـد، نـه عـلمـاء مـا آزاد بـودنـد، نه دانشگاه ما دانشگاه بود، هيچ چيز نبود. ما آزادى مى خـواهـيـم ، اسـتـقـلال مـا مـى خـواهـيـم مـا هـمـه چـيـزمـان نـبـايـد بـنـد ديـگـران و انـگل باشد ما بايد مستقل ، خودمان اداره بكنيم مملكت خودمان را، اينها دادشان براى اين است كه آزادى به دست بياورند.
تحمل آزادى شاهانه !
آقـاى كـارتـر (ديـروز در روزنـامـه مـن خـوانـدم ، پـيـشتر هم بود اين ) مى گويند كه يك دموكراسى تند چيزى ، شاه داده است به مردم ، دموكراسى تند داده است كه مردم اينقدر داد مـى زنـنـد يـعـنـى يـك آزادى تـنـدى داده كـه مـردم نـمـى تـوانـنـد تـحـمـل ايـن آزادى را بـكـنـنـد. مـى گـويـد هـمين منشاء است از براى (در روزنامه ديروز يا اطـلاعـات يـا كـيهان بود) همين منشاء است از براى اينكه مردم دارند با او مخالفت مى كنند، مخالفت چپ و راست با او براى همين معناست كه او يك آزادى تندى به مردم داده است ، اينهمه مـردم مـى گـويـنـد آزادى بـه ما بده ، منطقشان اين است كه بابا آزادى به ما نده !! اينقدر آزادى كـه بـله ، ايـن آزادى كـه آقـا داده مـا هـمـه مى گوئيم كه نده . آزادى اين است كه همه آقايان الان مى دانيد كه علماى ما، سياسيون ما، بازارى ما، الان يك دسته دختر، پسر، زن ، مـرد، هـمـه در حبس هاى اينها دارند به سر مى برند. چه گفتند كه اينطور شده ؟ يك كلمه گـفـته اند كه آقا مثلا بالاى چشمش ابروست .آزادى ما عبارت از اين است .آن آزادى كه آقاى كـارتـر مـى فـرمـايـنـد كه آزادى تندى داده است و مملكت را مترقى ، (ترقى اجتماعى ) يك اجـتـمـاع مـتـرقـى شاه درست كرده و منشاء مخالفت مردم با او اين است كه مردم مى گويند ما تـرقـى نـمى خواهيم ، ما مى خواهيم الاغ سوار بشويم . ايشان ، آقاى كارتر عقيده اش اين است عقيده اش نيست ، حيله اين است ، او خيال مى كند كه اين حيله ها را ديگر مردم مى پذيرند. آقاى كارتر ديگر بايد بداند كه اين حيله ها را، اين بازى ها را ديگر نمى پسندند از او، ديگر مردم فهميده اند قضيه را.
وظيفه ايرانيان در خارج ، تبليغ انقلاب اسلامى
در هـر صـورت اين را من به همه آقايانى كه ملاقات كردم ، عرض كردم كه ماها همه مكلف هستيم يعنى من طلبه كه اينجا نشسته ام ، آن آقا كه آنجا نشسته است ، شماها در هر جا هستيد و در هـر صورتى كه هستيد تكليف الان داريد يعنى تكليف داريد كه با اين قيامى كه ملت ايران الان كرده است ، با اين اشتراك داشته باشيد. شما در اروپا هستيد نمى توانيد كه ، يك ميدانى نيست كه در جنگ برويد،آنها، ميدان است و به مبارزه روند و خوب كتك مى خورند و عـرض مـى كنم كه كشته مى دهند و خون مى دهند، اينجا اينجور نيست ، شما مى توانيد با تبليغاتتان ، شما هر يكتان با 10 نفر، 20 نفر از همين اروپائى ها آشنايى داريد رفاقت داريـد، بـه آنها بگوئيد مطلب را.اينها تبليغ كرده اند بر ضد ايران ، بر ضد اسلام . شـمـا مـطـلب را بگوئيد كه آقا دعواى ما بر سر اين حرف ها نيست كه به ما آزادى داده اند نـمـى خـواهيم . همه حرف مردم ايران اين است كه ما آزادى مى خواهيم و نداريم . به ما خيانت كـرده انـد، امـوال ما را دارند مى دهند به آمريكا، نفت ما را دارند مى دهند به آمريكا، چنان هم نـفـت را مـى دهـنـد كـه بـعـد از 30 سـال ديـگـر به گفته شاه ما ديگر نفت نداريم نداريم آقا،كى اين (ندارى ) را براى ما آورده ؟ ايشان . مانفتمان از بين مى رود. كى از بين برده ؟ بـراى ايـنـكـه بى اندازه دارد مى فرستد، اندازه احتياجات مملكت زيادتر دارد مى فرستد. نه هيچ چيز به دست مملكت نمى آيد. مردم اين
خـيـانت ها را مى گويند ما نمى خواهيم اين خائن ها را. مى گويند اينها خيانتكارند، اين خائن ها را نمى خواهيم ، داد مردم اين است . شما مردم كه اينجا هستيد، من طلبه اى كه اينجا نشسته ام شما آقايى كه آنجا نشسته اى ، آن دانشگاهى و دانشكده اى ، آن دبيرستانى ، آن همه زن و مـرد، ايـن كـار از شـما بر مى آيد كه هر كدام در هر جا كه هستيد با آن عده اى كه تماس داريـد مـسائل ايران را طرح كنيد. اگر چند هزار جمعيت اينجا كه ايرانى هستند، هر كدام به 20 نـفـر، بـه 10 نفر كه بتوانند به مردم بگويند مطلبشان را، يك موجى در اينجا پيدا مـى شـود كـه خـدمـت اسـت . لازم نـيـسـت شـما راه بيفتيم برويم ايران . از من هى مى پرسند بـعـضـى هـا كه برويم آنجا؟ نخير شما اين كارى كه شما مى توانيد اينجا بكنيد، اين هم خـودش يك نقشى است كه شما در اين مملكت كه هستيد، در فرانسه هستيد، در آلمان هستيد، در هـر جـا، آمـريـكـا، هـر جـا هر كدامتان در آن مدرسه اى كه مى رويد، در آن موسسه اى كه مى رويد وقتى 10 نفر رابينيد بايستيد حرفتان را بزنيد به ايشان ، بايستيد زبان آنها را كه دانيد، صحبت كه مى توانيد بكنيد، بايستيد صحبت كنيد با ايشان ، بگوئيد كه ايران الان وضعش چه جورى است ، گرفتارى مردم چيست ، گرفتارى مردم زير سر آقاى كارتر و امـثـال ايـنـهـاسـت ، زيـر سر شوروى و او گاز ما را دارد مى برد و او نفت ما را مى برد، غـارت دارنـد مـى كنند. اينها را به مردم بگوئيد. اگر چنانچه بگوئيد تبليغات تاءثير دارد، شـما بعد از يك مدت ... شايد يك مدت كوتاهى بتوانيد كه مطلبتان را به اين توده هـاى مـردم كـه تـبليغات آنها ممكن است آنها رامعوج و منحرف كرده باشد، به اين توده هاى مـردم مـطلبتان را حالى كنيد. يك جمعيت زيادى مى تواند اينها يك جمعيت زيادى كه پشتيبان شـمـا شـدنـد آنـهـا هـم انـسانند وقتى كه يك ملت مظلوم ... ايشان كه زراعت ما را به هم زد. نـفـتـمـان هم كه دارد مى رود. ما بعد از چند سال ديگر نه زراعت داريم ، نه نفت داريم ، اين مـلت چـطـور زندگى بكند؟ فرياد ملت ما اين است كه اين خائن بايد برود و مرگ بر اين سلطنت و انشاءالله مى رود. وقتى كه ملتى يك چيزى را خواست انشاءالله انجام مى گيرد. شـمـا مـى تـوانـيـد تـبـليـغ بـكـنـيـد و يك ارزشى دارد اين كار شما و مسؤ وليد پيش خدا. خـيـال نـكـنـيـد كـه مـا حـالا ايـنجا هستيم و الحمدلله راحت . نخير شما مسؤ وليد پيش خدا هر كـدامـتان مسؤ وليد كه در هر كجا كه هستيد، با آن كسانى كه ملاقات مى كنيد حرف هايتان را بـزنـيـد حـالا او از شـمـا مـى پـذيـرد يا نپذيرد كارى نداشته باشيد، شما اين تبليغ خـودتـان را بـكـنـيد و تبليغات تاءثير دارد، كم كم يك موجى در اورپا پيدا مى شود كمك ايرانى ها و روسايشان ممكن است يك وقتى مجبور بشوند كه آنها هم دست بردارند از ما.
مهذب شويد و تمسك بجوئيد به اسلام كه بعدها مسووليت داريد
انـشـاءالله خـداونـد شما همه را توفيق بدهد، مؤ يد باشيد همه تان براى ايران ، براى اسـلام يـك افـراد شـايسته بشويد. جديت كنيد كه خدمتگزار بشويد به اين جمعيتى كه در راه شـمـا، در راه مـصـالح كشور شما دارند الان خون مى دهند، تو حبس هستند از همه طبقات ، شـمـا كـمـك كـنـيـد بـه آنـهـا و دعـا هـم بـه آنـها بكنيد و خودتان را هم ارزش دار بكنيد كه مـثـل ايـن هـيـات حـاكمه و اينها فردا نيائيد آنجا شما هم همين جورى وقتى يك پستى دستتان بيايد همانطور بشويد !!! آنها!!! غالبا ماها وقتى كه چيزى دستمان نيست
بـله ، خـوب !!! و چـيـز !!! است ، وقتى دستمان آمد ديگر اين طورها نيست . نه ، جديت بايد بـكـنـيـد، خـودتـان را مـهـذب بـكـنـيـد و تـمـسـك بـه اسـلام بـكـنـيـد و اعـمال خودتان را تطبيق كنيد با احكام اسلام ، افراد شايسته بشويد كه بعدها انشاءالله امـيـد اسـت زود بـاشـد آنـوقـت كـه مـقـدرات مـمـلكـت خـود دسـت خـود اهـل مـمـلكـت بيفتد و شماها هم وارد بشويد در مملكت تان و اداره كنيد مملكت خودتان را و من از ايـنـكـه مـنـزل ما محقر است و آقايان بزرگ و جا نمى شود، معذرت مى خواهم خوب همين است بايد بسازيم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در مورد لزوم تداوم نهضت تا انتقراض سلسله پهلوى
تاريخ 2/8/57
بسم الله الرحمن الرحيم
غارت و كشتار دستجمعى نشانگر ضعف و ياس شاه
حال من امشب مقتضى اينكه مزاحمت كنم به آقايان نيست ، اوضاع ايران براى ما حالى باقى نگذاشته . حتمى است تقريبا در ايران باز يك كشتار هست ، باز اين رژيم منحط، اين رژيم سـفـاك بـه جـان مـردم افـتـاده اسـت و دارنـد مـا را قـتـل عـام مـى كـنـنـد. در عـيـن حال اوضاع رضايتبخش است ، در عين حال كه كشتار هست ،
اوضـاع طـورى اسـت كه ايشان را ماءيوس كرده است ، ديگر ايشان از وضع خودش مايوس اسـت و تـصـديـق هـم مـى كـنـد بـه ايـنكه من ماءيوسم و بايد هم مايوس باشد لكن در اين حـال ياءسش الان دارد از يك طرف ارزهاى ملت را مى برد بيرون ، جواهرات سلطنتى را مى گـويـنـد بـا طـياره حمل كردند به خارج اين جزيره اى كه براى كارهاى زشت درست كرده بـودند و خيلى چيزهاى زياد در اينجا خرج شده بود و موسسات زياد، آنها را هم بعضى از آقـايـان گـفـتـنـد كـه فـروخـتـه اسـت بـه شـركـت نـفـت و پول هايش را حمل كرده به خارج و از يك طرف هم حالا كه ماءيوس شده است افتاده است به كشتار دستجمعى و به هيچ كس رحم نمى كند.
مهلتى به شاه مصيبتى براى ملت
بـايد ملت ايران مهلت به اين ديگر ندهد، بايد بدون مهلت اين را كنار بزند و قطع يد او را از سـر مـلت بـكند. اگر مهلت پيدا بكند اين مصيبت است براى ملت ايران . گاهى يك پـيـشـنـهـادهـائى از بـعـضـى اشـخـاصـى كـه خـيـلى تـوجـه بـه تـمـام مـسـايـل نـدارد مـى شـود، از بـعـضـى از آقـايـان ، از مـحـتـرمـيـن كـه مـثـلا خـوب اسـت كـه اصـل رژيـم بـاقـى بـاشـد و ايـن شخص برود لكن بعضى تصريح به اين مى كنند كه (ايـشـان هـم بـاشـد لكـن همانطورى كه قانون اساسى تكليف سلطان را معين كرده است كه سـلطـان بـاشـد و حـكـومـت نـكـنـد، هـمـين سلطنت بكند، بايستى ما هم همين طور رفتار كنيم و بـگـوئيم كه ايشان سلطنت بكند و حكومت نكند و حالا به اين مطلب قانع بشويم و بعد كم كـم يـك قـدم ، يك قدم جلو برويم ) اين جزء اشتباهاتى است كه آقايان دارند، آنهائى كه سـوء قـصـد دارنـد، يـعـنـى مى خواهند اين رژيم را حفظش كنند و بعد هر كارى خواهد بكند، آنـهـايـى كـه حـسـن نـيـت دارنـد و آنطور نيست كه بخواهند يك ظلمى ادامه پيدا بكند آنها هم اشتباه دارند.
سازش با شاه براى حفظ آرامش ، خيانت به ملت است
اگـر چـنانچه ملت ايران كه اينهمه جنايات برايش واقع شده است ، اين آدم الان حدود سى سـال اسـت كـه دارد جنايت مى كند، در اين سال اخير چقدر جمعيت از ايران به دست اين و به امـر ايـن كشته شده است حالا بعد از اينهمه كشتار، بعد از اينكه همه مخازن ما را، نفت ما را، هـمـه چيز ما را، مراتع ما را، جنگل هاى ما را به ديگران واگذار كرده است و نفت را بكلى از بـيـن بـرده است و زراعت را بكلى از بين برده است و اين ملت را همچو كرده است كه بعد از چـنـد سـال ديـگـر هـيـچ ندارد اين ملت ، هيچ پشتوانه ندارد، يك كسى كه اينهمه جنايات را كـرده ما بگوييم كه خوب آقا، شما حالا ديگر بفرمائيد بالاى مسند بنشينيد برويد سراغ الواطـى تـان ، بـه حـكـومـت كار نداشته باشيد؟! اين ملتى كه اينقدر خون داده حالا آقا را سلطانش ، به سلطنت قبولش بكند و بگويد كه خوب شما، ببخشيد حالا ديگر همان سلطنت بكنيد، آن آقا باشيد شما، ديگر لازم نيست كه قوه اجرائيه هم باشيد!
خـوب ، كـدام ، كـدام مـسـلمـان از مـا يـك هـمـچـو مـطـلبـى را قـبـول مـى تـواند بكند؟ كدام آدم منصف قبول مى كند كه بچه هاى مردم را، جوان هاى مردم ، دخـترهاى مردم ، بچه هاى كوچك مردم را اين مرد، اين آدم سفاك به كشتن داده است ، خودش در 15 خـرداد مـتـصـدى فرمان بوده و به طورى كه مى گويند پانزده هزار نفر جمعيت را با فـرمان او كشتند و امكان ندارد كه اين كشتارهايى كه مى شود بى فرمان او باشد، جرات نمى كنند بى فرمان او آدم بكشند، يك دفعه هم ايشان نگفته است كه من نكردم و ماءمورهاى من كردند براى اينكه معلوم است مساءله . يك آدمى كه يك عمر جنايت بر اين ملت كرده است ، يـك عـمـر خـيـانـت بـر اين ملت كرده است ، يك عمر خون بچه هاى اين مملكت را ريخته حالا ما بـگـوئيـم كه خوب حالا براى اينكه آرامشى پيدا بشود ايشان سلطان باشند، آقا باشند، ديـگـران خـدمـتـگـزار ايـن را كـدام مـلت مـى تـوانـد ايـن را از مـا قـبـول كـنـد؟ كـدام آدم كـه اعـتـقـاد بـه خـدا و اسلام دارد مى تواند اين نقشه را پياده كند و تـصـديـق ايـن مـطـلب را بـكـنـد؟ جـز آن كس كه اشتباه كرده ، ما آن آدمى كه اشتباه كرده مى گوئيم از اشتباه بيرون بيايد.
ملت با اتحاد و يكپارچگى به غارت و خيانت شاه مهلت ندهد
و ثـانيا بايد بدانند اين آقايان كه اگر اين آدم را امروز شما مهلت داديد و گفتيد سلطان بـاشد و حكومت نكند، اين حالا قبول مى كند. خودش هم در مجلس گفته است كه قانون براى مـن وظـيـفـه مـعـيـن كـرده اسـت و مـن قـبـول كـردم . ايـن را قبول كرده است اما همين آدم مى خواهد شما را بازى بدهد. مردم را بازى بدهد تا حالا سكوت بـشـونـد مـردم ، ايـن نهضتى كه الان پيدا شده است و همه دستجمعى مى گويند كه ما نمى خـواهـيـم ايـن آدم را، مرگ بر اين سلطنت ، اين خاموش بشود، اين كه خاموش شد امكان ندارد دوباره مثل حالا بشود يعنى اين قيامى كه الان شد و اين نهضتى كه الان شده است و آنهمه
زحمت ها كشيده شده است تا به اينجا رسيده ، اگر اين نهضت بخوابد و مردم بروند سراغ كـارهـايشان ، سراغ زندگيشان بروند ديگر محال است كه برگردد اين و اين نهضت پيدا بشود و اين آدم از اين قدمى كه گذاشته بر مى گردد، اين وقتى كه برگشت ، تمام مردم را، تمام مخالفين خودش را خواهد قتل عام كرد بدتر از حالا.
كـدام آدم هـمـچـو، كـدام عـقـل ايـن مـطـلب را اجازه مى دهد كه ما يك دشمن سرسخت يك ملتى را رسـانـديـم تا آنجائى كه دارد حالا خاضع مى شود و دارد گورش را گم مى كند برود ما حـالا مـهـلتـش بدهيم كه بعدها، بعدها يك قدمى برداريم ؟ الان بايد اين را چاره كرد، الان بـايد قطع كرد اين ريشه را، ما همه مان بايد شركت كنيم در اين مطلب ، همه قشرهاى ملت بـايد شركت كنند در اين مطلب ، اگر كسى در اين مطلب موافقت با ما نكند، اين سوءنيت يا دارد يا آدم نفهمى است ، جاهلى است ، آن كه جاهل است بايد به آن حالى كرد، آن كه سوءنيت دارد بـايـد بـه آن تـشر زد كه اين دست بر دارد از اين . خيانت است به يك ملتى كه خون داده اسـت حـالا مـا بـگـوئيـم كه خير، ما اين قدم اولمان كه بر داريم كه ايشان حالا سلطان باشد و فرح خانم ، يا سلطان يا اين برود و فرح خانم سلطان مملكت ما بشود و شوراى مـمـلكـتـى ، شوراى سلطنتى پيدا بشود و بعدش آنوقت بيائيم قدم دوم ، بگوئيم نه او هم نباشد. آقا همين حالا بايد اين كار را كرد، اشتباه است ، همين حالا، همين حالا بايد اين ملت تا ايـنـجـا كـه رسـانـده حـركـت بـدهـد و هـمـيـن طـورى كـه مثل سيل دارد يكى پايه ها را يكى بعد از ديگرى مى ريزد، همه پايه ها را بريزند تمام دسـت هـائى كه در اين مملكت قدرتمندى كردند و با قدرتمندى دارند ذخائر ما را مى برند ايـنـهـا تـمـام بايد قطع بشود، اين دست ها بايد قطع بشود و كنار بروند. مملكت ، مملكت ماست و ما خودمان مى خواهيم اداره كنيم مملكت را، مستشار آمريكائى ما نمى خواهيم ، اينكه يكى گاز ما را ببرد و آن يكى عرض مى كنم كه نفت ما را ببرد و آن يكى مرتع ما را ببرد و آن يكى جنگل ما را ببرد. چه براى مملكت ما باقى گذاشته اين آدم ؟
انقراض سلسله پهلوى يك تكليف الهى است
حـرف مـا ايـن اسـت و !!! از !!! ايـن حـرف ، حـرف مـن نـيـسـت آقـا كـه مـن بـگـويـم حـقـى مـال مـن اسـت و ايـن حقم را گذشتم ، اين حق ، حق الهى است ، اين حكم ، حكم خداست ، مساءله ، مـسـاءله تـكـليف شرعى الهى است ، كسى نمى تواند تخلف بكند، نبايد تخلف بكند. يك كسى كه سر تا پايش ظلم است بايد قطعش كرد، اين ريشه را بايد قطع كرد، اين مسلمين را دارد بـه ، مـسـلمـين ايران را دارد به نابودى مى كشد، اين را بايد قطعش كرد تا اينكه مردم بتوانند يك نفسى بكشند. پنجاه سال بيشتر مردم خفقان گرفته بودند، مردم را سلب آزادى هـمه طرفه كرده بودند اينها، پنجاه سال است كه مردم زجر كشيدند، اولادهايشان را دادنـد، چـه زمان آن پدر و چه زمان اين پسر حالا كه مردم رسيدند به اينجا و قيام كردند، يـك قـيـام مردانه كردند مردم ايران ، الان هم در ايران ، همين حالا كه من و شما اينجا نشستيم بلا اشكال در ايران يك هياهوئى هست و
تـلفـن صـدايـش بـوده اسـت كـه مـى گفتند صداى تفنگ ها الان دارد مى آيد، همين امروز چيز كـردنـد، هـمـدان هـم كـه آن قـيـام هست و اطراف كرمان هم لابد هست ، تهران هم كه هميشه يك چيزى هست در كار. الان كه اين مردم مهيااند و به اينجا رساندند و حاضرند مردم براى همه جور جانفشانى براى اسلام ، براى ملت خودشان ، ما حالا بيائيم بگوئيم كه حالا باشد، بگذاريد بعدها اين كار را مى خواهيم بكنيم ، حالا اين قدم اولى را بر مى داريم ، ايشان را مـى گـوئيـم آقـا سـلطـان بـاشد لكن حكومت نكند!! اين چه حرفى است كه از دهن ما بيرون بـيـايـد؟ كـدام ملت مى تواند اين مطلب را قبول بكند؟ خير.ايشان بايد بروند اين سلسله بـايـد مـنـقـرض بـشود، ايران اين سلسله را نمى خواهد، بچه هفت ساله اش هم نمى خواهد، پيرمرد هشتاد ساله اش هم نمى خواهد.
تمام قواى مسلمين بر عليه تبليغات اجانب بسيج شوند
و الان وقـت كـار اسـت كـه هـمه دست به هم بدهيم ، شماها كه در خارج مملكت هستيد، با تمام قـوائى كـه داريـد كـمـك كـنـيـد بـه ايـن مـمـلكـت ، بـه اهـل مـمـلكـت خودتان آنها دارند خون مى دهند، شما قلم قدم عرض ‍ مى كنم كه تظاهر، هر چه بـلديـد، هـر طـورى كـه مى توانيد، خطا به بخوانيد براى مردم اين مملكت ها، صحبت كنيد بـرايـشـان ، مـطالب ايران را به آنها بگوئيد، حاليشان كنيد كه وضع در ايران چه مى گـذرد و مـا چـه مـصـيـبـت هـائى داريـم و ايـرانـى هـا گرفتار چه مصيبت هائى هستند بلكه انـشاءالله ملت هاى ديگر هم بيدار بشوند. الان به ما مى گفتند كه ملت فرانسه همه الان راجع به اينكه اين بايد برود همه قبول دارند كه اين بايد برود، راست هم مى گويند و ليكن بايد فهماند به آنها، بايد گفت ، خوب تبليغات چقدر ساله الان آنجاست كه شايد بـسـيـارى از مـردم نـدانـند كه اين بيچاره مردم چه چيز دارند مى گويند، خوب آزادى داده و كـارتر مى گويد چون آزادى تندى داده است به مردم از اين جهت مردم از اين جهت مردم با او مخالف هستند!! آخر اين چه حرف احمقانه اى است ؟ مردم آزادى چون دادند به آنها حالا دارند داد مـى كـنـند كه آزادى بده ؟! مردم را، مملكت را چون رو به ترقى دارد مى برد از اين جهت مردم از ترقى مملكتشان وحشت دارند!!
بقاى سلطنت در ازاى نابودى مملكت
مملكت را برده تا لب هلاكت و اگر اينطور اين آدم خداى نخواسته باقى بماند شما بعد از چـنـد سـال ديگر نه نفت داريد براى اينكه تمام راه لوله ها را باز كردند و همين طور دارد مـى رود، نـه نفت داريد، نه زراعت داريد، وقتى كه نفت نيست و زراعت نيست چى ديگر، ما چى داريـم ؟هـيـچـى .ايـن آدم اگر چند سال باشد ما را مى كشد به نابودى ، ملت نابود خواهد شد.
رجال صالح عهده دار اداره مملكت خواهند بود
الان وقت اين است كه همه دست به هم بدهيم و اين ريشه را قطع
بـكـنـيـم و دنـبـالش ريـشـه هـاى ديـگـر هـم قـطـع بـكـنـيـم ، مـمـلكـت مال خودمان است و حرف حق داريم ، حرف صحيح داريم كه مملكت خودمان را مى خواهيم خودمان اداره كـنـيـم ، مـا داريـم اشـخـاصـى كـه اداره كـنـنـد مـمـلكـتـمـان را، مـا رجـال صالح داريم ، ما رجال مسلم داريم ، ما تحصليكرده ها داريم ، عده كثيرى در اروپا و آمـريـكـا هستند نمى توانند برگردند به مملكت براى اينكه مورد زجر و حبس و اعدام و اين چـيـزهـا واقـع مى شوند، آنها مى آيند به مملكت خودشان ، زندگى مى كنند و اداره مى كنند مـمـلكـت را. (نباشد ايشان كمونيست مى شود) يك حرف غلطى است ، كمونيستى ديگر در كار نيست ، ايران كمونيستى ندارد، چهار تا بچه اگر يك وقتى يك چيزى بازيشان بدهند، يك صـحـبتى بكنند، اگر از خود آنها نباشد و تحريك خود آنها نباشد چهار تا بچه هم كه از بـين مى روند، چيزى نيستند اينها تا اگر ايشان نباشند، يك مملكتى كه سى ميليون جمعيت علم بلند كرده و داد مى زند اسلام ، اسلام اينجا مى شود كمونيستى باز كرد؟ خفه مى كنند كـمـونـيـسـت را، مگر مى شود يك همچو چيزى ؟ اين تبليغات شاه است براى اينكه خودش را نگه دارد و براى اينكه چند روزى زنده بماند و اين مى گويد اگر من نباشم كمونيست مى شوند، خودت از كمونيست هم بدتر هستى .
تبليغ نهضت و تهذيب نفس تكليفى براى عموم مسلمين
در هـر صـورت شـما همه ، ما همه موظفيم به اينكه كمك كنيم به رفقايمان در آنجا، كمك ما در ايـنـجـا و در مـمـالك خـارجـه ايـن اسـت كـه تـبليغات كنيم يعنى هر كدامتان يك مبلغ ، يك خطابه خوان باشيد براى مردم ، مى رويد توى مدرسه تان آنجا چند نفر را پيدا مى كنيد صحبت كنيد، بگوئيد كه مساءله اين است ، مملكت ما اينطور است ، مردم اين را مى خواهند، اين آدم ايـن كار را كرده اين حرف را كه مى دانيد همه تان ، همه تان مى دانيد اطلاع داريد الان چـه مـى گـذرد بـه مـمـلكـت مـا. انـشاءالله خداوند همه تان را موفق كند و حفظ كند و سالم بـاشـيـد و خـودتـان را بسازيد براى مملكتمان . انشاء الله همه با هم وارد مملكت بتوانيد بشويد و سالم باشيد، مملكتتان از خودتان باشد انشاءالله . والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
بيانات امام خمينى در مورد علت مخالفت مردم با رژيم سرسپرده شاه
تاريخ 2/8/57
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اين روزها، هر روز مواجهيم با اين مسائلى كه پيشتر ممكن بود در ماهى يك مرتبه ، بيست روز يك مرتبه مواجه باشيم و قبلا اين مهلت را به مردم مى دادند كه تا هفته اينهائى كه كـشـتـه شدند مهلت باشد براى هفته ، تا چهلم مهلت باشد و در چهلم باز يك جنايت واقع بشود.
ريشه اختلاف مردم با دستگاه هاى حكومتى شاه
امـروز وضـع ايران طورى شده است كه الان كه من با شما صحبت كنم ، در همدان اختلافات هست و به هم ريختگى ، از سه روز پيش از اين تا حالا بين مردم و پليس و دستگاه انتظامى اخـتلاف هست . قضيه اختلافات مردم با دستگاه از يك جهت نيست ، از دو جهت نيست هر جهتى از جـهـات را كـه يـك مـلتـى بـه آن احـتياج دارند و مى بينند كه اين دستگاه ظلم اين شاه ، اين ارباب هاى شاه كه آمريكا و انگلستان و شوروى مهمشان هست ، هر دستگاهى از دستگاه هائى كـه مـلت از آن يـك نـحو استفاده اى دارد، اينها به خطر انداختند و از بين بردند. يك ملتى احتياج به فرهنگ دارد، ملت با فرهنگش زندگانى سياسى تواند بكند، ما فرهنگمان يك فرهنگى است كه استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نيست بلكه اداره اش بايد به دست خـارجـى هـا بـشـود و بـه امـر آنـهـا تـنـظـيـم بـشـود برنامه هايش و لهذا يك فرهنگ سالم تـحـويـل نـمـى دهـنـد، يـك فـرهـنگيان سالم تحويل به ما نمى دهند، اساتيد دانشگاه نمى تـوانـنـد، نـمـى تـوانـسـتـنـد كـه بـه كار خودشان آنطور كه بايد ادامه دهند، دانشجوهاى دانـشـگـاه هـا نـمـى تـوانـند به آنطورى كه مى خواهند به كارشان ادامه بدهند، اينها همه دستگاه بايد دستگاه مداحى براى آريامهر باشد. همه ، همه بايد يك كلام دستگاهى باشد كـه اداره ظـلم را تـقـويـت كـنـد. ملت مى بيند مى رود سراغ فرهنگش ، يك فرهنگ فلج ، يك فرهنگى كه از آن هيچ كار نمى آيد و نمى تواند يك نقش صحيحى داشته باشد در ملت ، مـى رود سـراغ ارتـشـش ، مـى بـيـنـد كـه ارتـشـى اسـت كـه انـگـل اسـت ، شصت هزار نفر مستشار آمده اند و عده كثيريشان ، اينهائى كه آمدند و ارتش را بـه دسـت گـرفـته اند مستشارهاى آمريكائى هستند كه الان ارتش ما را دارند اداره مى كنند. ارتـش تـحت فرمان ما نيست ، تحت فرمان ملت نيست ، براى ملت نيست ، به نفع ملت نيست ، همه قوايشان را رويهم گذاشتند براى كوبيدن اين ملت به امر شاه و به امر دستگاه هاى جلوتر.
رژيم شاه ، عهده دار تامين منافع اجانب
شـاه ايـنـهـمـه فجايع را دارد انجام مى دهد به دست همين اتباع خودش و اينها بسياريشان ، خيلى شان هستند كه اينها نمى خواهند ميل ندارند لكن يك قوه بالاترى بالاى سرشان هست ، مـسـتـشـارهـاى آمـريـكـا هـسـتـنـد، دسـتـور را بـه آنـهـا مـى دهـنـد و عـمـل مـى كـنـنـد و شـاه را مـى خـواهند با همه جنايتش نگه دارند. ديروز وزير خارجه ، همين ديروز، پريروز وزير خارجه انگلستان گفته است كه : (ما منافع داريم در آنجا، در ايران و مـا نـمـى تـوانيم يك كسى كه منافع ما را تامين مى كند (قريب به اين معنا) يك كسى كه مـنـافـع مـا را تـامـيـن بـكـنـد، از آن پـشـتـيـبـانـى نـكـنـيـم ) مـا دنـبال همين معنا هستيم ، ما هم همين ادعا را داريم كه شاه براى تامين منافع انگلستان ، براى تـامـيـن مـنـافـع آمـريـكـا، بـراى تامين منافع شوروى مانده است الان . متفقين او را گذاشتند سركار براى اينكه منافع آنها را تاءمين بكند. خود ايشان هم گفتند كه متفقين گفتند كه ما بـاشـيم ، ما سركار باشيم ، خاندان پهلوى باشد. خدا لعنت كند اين متفقين را كه يك همچو حـيـوانـى را بـه مـا مـسلط كردند. همه حرف ما اين است كه آقاى وزير خارجه انگلستان مى گـويـد، هـمـه درد ما اين معناست كه ايشان براى منافع شما الان در مملكت زندگى مى كند، براى منافع اجانب دارد زندگى مى كنند.
تضعيف فرهنگ ، اسلام و علماى اسلام ، پلى براى تامين مقاصد استعمار
ايـشـان مـى خواهد همه چيزهاى ما را به باد بدهد به نفع شما، نفت ما را به شما بدهد !!! عـرض كـنـم معادن ما را به شما بدهد، فرهنگ ما را فداى شما بكند، نگذارد كه يك فرهنگ صـحـيـح بـاشـد تـا جـلوى شـمـا را بـگـيـرد، اسـلام را تضعيف كند، نگذارد كه اسلام به آنـطـورى كه هست منعكس بشود كه نگذارد اسلام مقاصد خارجى ها انجام بگيرد علماى اسلام را تضعيف كند، نگذارد كه اينها نفسشان در آيد و به مردم برسد و بگويند كه اين آدم دارد بـا شـما چه مى كند. جناح هاى سياسى همه جناح ها را، بازارى هاى صحيح و روشنفكر را، دانـشـگـاهـى هـاى مـا را همه راكوبند، نمى گذارند كه صداى آنها در آيد و اگر هر جا يك صـدائى در آيـد، با كماندو، با آنها، با اين اجيرها آنها را مى كوبند. مگر همدان چه كرده اسـت ؟ هـمـدان يك كلمه اى گفته است كه دنبالش ريختند و دخترها را گرفتند. اين هياهوئى كـه الان پيدا شده ، يكى از دخترها را خلاف عفت با او كردند و خودكشى كرده ، الان هياهوى همدان كه پنجاه نفر مى گويند تا حالا كشتار داده است براى يك همچو مسائلى است .
قتل و كشتار و ديوانگى ، آخرين مرحله عمر سلاطين
و ايـن اسـت كـه آنـطـورى كـه مـن سـابـقـا حـدس زدم (شـايـد دو سـال سـه سـال پـيـش از ايـن بود) كه بايد ما بترسيم از اين ديكتاتورها اواخر عمرشان اواخـر عـمـرشـان ديـوانـه مـى شـوند، اين آقا محمدخان قجر هم ديوانه شد آن آخر عمرش ، نـادرشـاه هـم ديـوانـه شـده آن آخـر عـمـرش بـعـضـى شـان هـم از اول ديـوانـه انـد مـثـل رضـا شـاه (از اول ديـوانـه بـود) ايـن الان بـه حال ديوانگى و عصبى دارد زندگى ميكند،
الان وقتى كه باهاش مصاحبه مى كنند، نمى فهمد. آن كسى كه مصاحبه ديروز ظاهرا كرده ، پـريـروز كـه (امـروز بـراى مـن آوردنـد هـمـين تازه كرده ) حالا شايد امروز بوده كه مى گـويـد كـه مـن كه حرف مى زدم او خودش با خودش داشت حرف مى زد و يك مسايلى را همين طور پيش خودش هى مى گفت . اين روزنامه اى كه از فرانسه هست ، اين كه با آنها مصاحبه كرده ، در خلالش مى گويد كه من چى گفتم او چى گفت ، بعد مى گويد كه : همين طور يك چـيـزهـائى مـى گـفت و درد دل هائى خودش با خودش مى كرد و بيست مرتبه (ظاهرا نوشته است كه ) اين كلمه را بيست مرتبه گفت كه (حالا چاره چيست ؟ حالا چه بايد كرد؟ چه بكنيم ؟) خـوب معلوم است چه مى خواهند، بگذار برو ديگر چه مى خواهى از جان اين ملت ؟ علاجش بـا خـودت اسـت بـگـذار بـرو. حـالا هم كه دارد طلاها را مى برد و پريروز به ما اطلاع ، دادند كه روز قبل طياره اى كه پر بوده است از جواهرات سلطنتى فرستادند برايش رفت ، پدرش هم همين كار را كرد. اين گرفتارى هاى ملت اينهاست .
نزاع ما بر سراسلام و مسلمين است
ما اختلاف شخصى و خانوادگى با تو نداريم كه مى گوئى كه اين خمينى با من اختلاف شـخـصـى دارد. چه اختلاف شخصى من با تو دارم ، چه كردى كه ، به شخص من چه كارى تـو دارى ؟ مـن بـا مـلت دارم حـرف مـى زنـم ، مـا درد مـلت را داريم نه درد خودمان را. ما مى گـوئيـم كه با ملت ما دارى چه مى كنى ، تو با اسلام ما چه كردى يا دارى چه مى كنى ، تو با علماى اسلام ما دارى چه مى كنى . شخصيتى توى كار نيست . نزاع ما سر ملت است ، سر اسلام است كه تو دارى تمام مخازن ايران را به باد مى دهى و به ديگران مى دهى و مـا مـى گـوئيـم نـه نـبـايـد، بـايـد مـال خـودمـان بـاشـد !!! مـال گـرسـنـه هـاى ما بايد سير بشوند. ما حرفمان اين است كه اين برهنه ها و گرسنه هـائى كـه تـوى كـوچـه هـا دارند مى گردند و هيچ چيز ندارند و گرفتار هستند، اين رعيت هـائى كـه به اصطلاح خودتان با اصلاح ارضى خواستيد كارى بكنيد، براى آمريكا هم كـرديـد آن كـار را و ماموريت تان را براى وطن تان انجام داديد و ماموريتى كه آمريكا به شما داده بود، انجام داديد و يك مملكتى را محتاج كرديد در همه چيز به آمريكا و خارج .

next page

fehrest page

back page