صحيفه نور جلد ۱۶

امام خميني رحمه الله عليه

- ۷ -


بـحـمـدالله تـعـالى با قواى مسلح و پشتيبانى ملت اكثر آنها كشف شده است . و از هر چيز جـنـايـت بـارتـر، گـول زدن دخـتـران و پـسـران كـم سـال نـاآگـاه و بـه فـساد كشاندن آنها و همچنين وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزى اسـت كـه بـه خـواسـت خـداونـد، بـسـيـارى از آنـان از فريبكارى همدستان خود مطلع شده و تـوبـه نـموده اند. برادران و خواهران محترم ! اين تذكرات براى آن است كه از جوانان و دوستان كم اطلاع خود جلوگيرى نمائيد كه با اين گرگان در لباس آدم و جنايتكاران با اسم اسلام راستين ، معاشرت ننموده و كوچكترين تماسى نگيرند. اينان كه از امپرياليزم انـتـقـاد سـرسـخـتـانه ء منافق گونه مى كردند، اكنون معلوم شد كه چهره واقعى آنان چه چـهره كريهى است و امروز به خوبى روشن است كه اينان به دامان امپرياليست ها پناهنده و بـا كـمـك آنـان بـه تـوطـئه عليه جمهورى اسلامى برخاسته اند و با شايعه سازى و دروغـپـردازى مـى خـواهـنـد جـوانـان مـعصوم را به دام بكشند و با استفاده از خون مظلومان و گول خوردگان ، اوامر اربابانشان را اجرا كنند.
شما دوستان ، به حسب وجدان و شرع مطهر موظفيد هر قدر مى توانيد جرايم ايشان را فاش كـنـيـد و نگذاريد جوانان كه ذخاير ملت اند در دام آنان افتند. و شما بدانيد كه اگر ما در تـحـت لواى اسـلام و پرچم توحيد باشيم ، از آسيب دشمنان مصون خواهيم بود. امروز چون گـذشـتـه هـمـه بـدبـخـتـى هاى مسلمانان از تفرقه و عدم اجتماع در زير پرچم پرافتخار اسلام است . پيروز باشيد و خداوند يارتان باد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 21/1/61
بـــيـــانـــات امـام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمان هـاىصـــدا و ســـيـــمـــا و خـــبـــرگـــزارى جــمـهـورى اسـلامـى ، شـركـت تـوانـيـر، جـمـعـيـتهلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانواده هاى شهدا
رژيـم سـابـق گـروه هـائى را كـه احـتـمـال مـى داد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مى كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين گروه هاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتـبـاط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بوده اند، از همه آنها من تشكر مى كنم و اميدوارم كه هـمـه آنـها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كـردنـد، ايـن خـدمـت را ادامـه بـدهـنـد تـا انـشـاءالله كـشـورشـان ، كشور عزيزشان به اسـتـقـلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.
مـن بـه مـنـاسـبـت ايـنـكـه از عـشـايـر مـحـتـرم كـشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تـلويـزيـون هـم عـددى هـسـتـنـد، بـعـضـى از مـسـائلى كـه در رژيـم سـابق ، در اين پنجاه سال با برنامه ريزى مسلم تحقق پيدا كرده است ، عرض مى كنم ، گرچه همه آنها را نمى شـود. و مـن امـيـدوارم كـه تـاريـخ نـويـسـان مـا و آنـهـائى كـه اهـل مـطـالعـه هـسـتـنـد ايـن پـنـجـاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سـال ايـن پـدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هـائى كـه در ايـن كـشـور مـى تـوانـستند منشا اثرى باشند و گروه هائى كه ممكن بود در مـقـابـل قـدرت هـاى بـزرگ بـايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مى كنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروه ها و در همه اين ارگان ها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خـدمـت خـودشـان را بـه ابـرقـدرت هـا اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سـيـاسـى آن كـشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يـك نـظـرى بـه قـدرت نـظامى كشور و يك نظرى به گروه هاى تبليغاتى و مطبوعاتى كـشـور و يـك نـظرى به گروه هائى كه مى توانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مـثـل عـشـايـر، بـبـيـنـيـم كـه در طـول ايـن پـنـجـاه و چـنـد سـال ايـنـهـا بـا آن قـدرت هـائى كـه مـمـكـن بـود در مـقـابـل ابـرقـدرت هـا بـايـسـتـنـد چـه كـردنـد. رضـاخـان كـه آمـد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كـه انـگـلسـتـان تـصـويـب كـرد، او را آنـهـا آوردنـد، آنـوقـت قـدرت مـال آنـهـا بـود و ايـن مـامـور بـود بـه ايـنـكـه ايـن كـشـور را آن مـقـدارى كـه امـكان دارد در مقابل قدرت هاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگان ها
را در هـم بـشـكند با اختلاف رويه ها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بـود هـمـان مـعـنـا را دنـبـال كـرد بـا يـك وضـع ديـگـرى . اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت ، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصـلاح بـكـنـم . تـمـام كـارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب ، قدرت هاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يـكـى از گـروهـائى كـه مـى تـوانـد مـردم را بـسـيـج كـنـد در مـقـابـل قـدرت هـاى خـارجى ، روحانيت است . ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كـردن ، يـعـنـى ايـنـها را كوبيدن . اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانه هاى گروهى آنـوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها بـاقـى مـانـده اسـت مـطالعه كنيد، مى بينيد كه تمام رسانه هاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بـكـند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاسته انـد. خـود او مـامـوريـن را وادار مـى كـرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسـماء مختلف و اين مطبوعات ، اين رسانه هاى گروهى ، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جـدا كـردن مـلت از آنـهـا كـوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درسـت نـظـر بـكـنـنـد بـه تـاريـخ پـنجاه سال ، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنـبـال آن هـم در شـكـسـتـن اسـلام و شـكـسـتـن قدرت اسلام كوشش هاى فراوان كردند و همه گـروهـائى كـه نـويـسـنـده بـودنـد و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانه هاى گروهى ، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفت كردند. در روزنامه هايشان من خـودم ديـدم كـه بـه پـيـغـمـبـر اسـلام سـب كـردنـد. ايـن يـك دسـتـه ، كـه احـتـمـال مـى دادنـد كـه ايـنـهـا بـتـوانـنـد مـردم را بـسـيـج كـنـنـد در مـقـابـل مـنـافـع اجـانـب و ابـرقـدرت ها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كـردنـد، دانـشـگـاه هـا بـود. دانـشـگـاه ها هم اگر چنانچه يك دانشگاه هاى اسلامى ملى بود، كـسـانـى كـه از آنـهـا بـيـرون مـى آمـدنـد تـوانـسـتـنـد در مـجـلس بـرونـد و دولت تـشـكـيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يـك وضـع ديـگـرى كـوبـيـدنـد، يـعـنـى خـود دانـشـگـاه هـا را نـريـخـتـنـد و تـعـطـيـل بـكـنند، براى اينها برنامه هائى گذاشتند، معلم هائى درست كردند، استادهائى درسـت كـردنـد كـه آنـهـا در خـدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از ايـنـهـا بـيـايـنـد، الا كـمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه مـحـتـاج بـه بـحـث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآورده هاى اين دانـشـگاه ، آنهائى كه از دانشگاه خارج مى شدند و به خارج مى رفتند و از خارج سوغات مـى آوردنـد، تـمـامـش در خـدمـت آنـهـا بـاشـد، آنـهـا ايـنـطـور مـيل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.
مـجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هـم بـا فـشـار و بـا طـرح هـاى مـختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند
و اخـيـرا مـن ديـگـر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلس هاى اخير بود، بعد از آنكه امـثـال مـدرس را از بـيـن بـردنـد، مـن ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مى خـواهـد، بـاشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هـم ايـنـطـور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مى آورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاه هاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامه هاى آنـوقـت را بـخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مى فهمد كه نقشه اين بـود كـه يـا در خـدمـت دولت هـاى اجـانـب بـاشـنـد و اخـيرا خصوصا در خدمت آمريكا و يا يك افـرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوان ها تهيه كـردنـد و ايـن مـغـازه هـاى زيـادى كـه بـراى فـروش عروسك ها و فرآورده هاى خارجى كه بـوجـود آوردنـد و ايـن دكـان هـاى مـشروب فروشى ، اينها به يك طبع خودش واقع نشده ، ايـنـهـا روى يـك بـرنـامـه بـود كـه آنقدرى كه مى توانند در دانشگاه ها جوان ها را از بين بـبـرنـد و بـه خـط آنـهـا بـكـنـند، آنقدرى كه در آنجا نمى شود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مى خواهند بكنند، بـكـنـنـد، آنـهـا كـارى نـداشـتـه بـاشـنـد. عـشـرتـكـده بـاشـد، سـيـنـمـاى مـوافـق ميل و شهوات جوان ها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است . ذخايرش را دارنـد مـى بـرنـد، بـرده انـد. نـفـتـش را دارنـد مـى خـورنـد، خـورده انـد و امثال ذلك .
رضاخان عشاير را بكلى مى خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد
و يـك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه ده ها هزار نفر از خارج مستشار برايش مى آيد و آقـابـالاسـر بـرايـش مـى آيـد، نـمى تواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است ، در خدمت ديگرى است . اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجـع بـه عـشـايـر، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مى دادند كه يك وقت اين عشايرى كه بـه ديـانـت اسـلام اعـتـقـاد دارنـد و مـى خـواهـنـد كـه اسـلام تـحـقـق داشـتـه بـاشـد، احـتـمـال مـى دادنـد كـه ايـنـها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مى خواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن ، يك افرادى از آنها را تـربـيـت كـنـنـد كـه عـشـاير را اينها به طريقى كه آنها مى خواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مى بينيد كرد.
شما در هر مركزى پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى بينيد
از ايـن طـرف كـارخـانـه هـا و مـزرعـه هـا و كـشـتـزارهـاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كـشـاورزى را از بـيـن بـردنـد. ايـرانـى كـه اگـر كـشـاورزيـش ‍ سـرجـاى خـودش درسـت عمل بكند بايد ميليون ها تن صادر
بـكـنـد، امـروز نـشـسـتـه اسـت و دسـتـش طـرف ديـگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كـارهـائى بـود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانه ها هم بالا سـرش افـرادى بـودنـد كـه نـمـى گـذاشـتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانى ها هـسـتـنـد، در آنـجـا ياد بگيرند مطالب را. كارشناس هاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.
شـمـا در هـر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مى بينيد، يعنى سابقا اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست . اگر يك كسى وارد مى شـد در ايـن مـمـلكـت و بـازار مى رفت ، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مى ديد چه قـضـيـه اسـت . اگـر بـازار مى رفت ، مى ديد كه پاى آنها آنجا هست ، بازار را مى خواهند فـاسد كنند. اگر در دانشگاه ها رفت ، مى ديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مـى خـواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مى رفت ، پاى آنها را در آنجا مى ديد و اگر در كارخانه ها مى فت ، پاى آنها را مى ديد و اگر در مجلس هم مى رفت ، در دولت و هر جا مـى رفـت ، پـاى آنـهـا در آنـجـا بـود. هـمـه جـا نـفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كـشـاندند به طرف غرب اخيرا يا به طرف شرق ، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خـورده كـه اگـر چـنـد سـال ديـگـر دسـت آنـهـا بـود، غـيـر قابل اصلاح بود.
خـداى تـبـارك و تـعـالى بـر هـمـه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطـاف خـودش را در ايـن كـشـور عـنـايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كـرد. بـا ايـنـكـه اين مسائل كه من عرض مى كنم ، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مى خواهد مـا را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مى خواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخـايـر مـا را مـى خواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور مـنـعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مى ديدند. ايـن روحـيـه اى كـه در ايـن كـشـور پـيـدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس ‍ نمى تـوانـد ادعا كند كه من اين كار را كرده ام . امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبـان درآورده تـا پـيـرمـردى كـه در بـيـمـارستان خوابيده و دم مرگش هست ، اين كشور را ايـنطور توجه بدهد به اينكه ما مى خواهيم مسلمان بشويم و ما مى خواهيم مملكت مان مملكتى آزاد بـاشـد، مـسـتـقـل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى ، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور مـا بـحـمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست . شما در هرجا، در عـشـايـر بـروى ، عـشـايـر از ايـن زيـر بـارهـاى سـنـگـيـن كـه رژيـم سـابـق بـه آنـهـا تـحـمـيـل كـرد، بـيـرون آمـده اند، متوجه به اسلام شده اند. برويد در دهات دور افتاده اين كـشـور، هـر جـا شـمـا بـرويـد، مـى بـيـنـيـد كـه بـچـه و بـزرگـشـان از ايـنـكـه اسـتقلال و آزادى را ما مى خواهيم ، مى گويند و از آمريكا انتقاد مى كنند و از اجانب انتقاد مى كنند.
منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمى توان مبارزه كرد
ايـن اشـخـاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنت هائى مى خواهند بكنند، اينها بسيار ابله هـسـتـنـد. ايـنـهـا عـقـلشـان را از دسـت داده انـد و حـب مـقـام و جـاه ايـنها را اصلا نابينا كرده ، بـصيرتشان را از آنها گرفته ، اينها نمى دانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است ، هـمـه مـردمـش فـريـاد مى زنند و به جنگ مى روند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كـشورى نمى شود از اين كارها كرد، نمى شود با اين كشور مبارزه كرد، نمى شود در اين كـشـور كـودتـا كـرد. كـشـورى كـه هـمـه قـواى نـظـامـيـش دنبال شهادت دارند مى روند و همه قواى نظامى و انتظامى ، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كـه آنها هم در جنگ ها وارد مى شوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مى روند، با يك همچو كشورى نمى شود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. ايـنـها اشتباهشان همه اش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مى توانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناخته اند. از اين جهت خارج و داخل توطئه هاى بچگانه ، توطئه هاى ابلهانه اى بـه خـيـال خـودشـان درسـت مـى كنند. در هر رشته اى كه مى خواهند توطئه بكنند، نمى دانند كه چشم هاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نـمـى فـهـمـنـد ايـن مـسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مى اندازند. بچه هاى عـزيـز مـا را مـى خـواهـنـد گول بزنند. اين بچه هاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خورده اند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چـه وضـعـى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.
مـن امـيـدوارم كـه انـشـاءالله ايـن روحـيـه قـوى كـه در اين كشور هست ، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست ، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم . انشاءالله به خدمت ايشان ، همه ، انشاءالله همه برسيم و كـشـور را و مـلت را تـسـليم ايشان بكنيم ، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه مـلت را و هـمـه مـسـلمـيـن را مـوفـق كـنـد كـه بـه تـكـاليـف اسـلامـى مـان عمل بكنيم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 24/1/61
بـــيـــانـــات امـــام خـــمـــيـــنـــى در ديـــدار بـا دادسـتـان كل انقلاب اسلامى و ائمه جمعه استان هاىآذربايجان غربى و شرقى
شـمـا در تـمـام دنـيـا يـك حـكـومـت و يـك مـردم و يـك روحـانـيـت مثل ايران پيدا نمى كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلا بايد از آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيدند و از راه هاى دور تشريف آوردند اينجا و من خدمت شان رسيدم و اين را من كرارا گفته ام كه يكى از بركات اين انقلاب همين است كه ما مـحـروم بوديم از فيض زيارت آقايان در طول عمر، مگر آنهائى كه مثلا در قم بودند چه آنها را ما آقايانى كه بعيد بودند، ما محروم بوديم و حالا بحمدالله هر چند وقت يك دفعه از علماى بلاد تشريف مى آورند و ما را سرافراز مى كنند و از همه تشكر مى كنم و از خداى تـبـارك و تـعـالى تـشـكـر مـى كـنـم كـه ايـن تـوفـيـق بـراى بـنـده حاصل شد و اميدوارم كه همه مان موفق بشويم در اينكه اين راهى كه ابتدايش است و موانع بحمدالله اكثرا برداشته شده است ، ما بتوانيم ادامه بدهيم . و من الان مى توانم خدمت شما ايـن ادعـا را بـكنم كه عجالتا در عصر ما (تا برسيم به عصرهاى سابق ) در اين عصرى كـه مـا الان هـسـتـيـم شـمـا در تـمـام دنـيـا يـك حـكـومـت و يـك مـردم و يـك روحـانـيـت مـثـل ايـران پـيـدا نـمـى كنيد. اين را من به طور اطمينان عرض مى كنم . شما ملاحظه كرديد سـابـق هـم در ايـران چـه جـور بـود وضع ، وضع حكومت ها در هر بلادى چه بود. بنده در جوانى خوب ، آن حكومت هاى زمان قاجار را ديدم بعد هم حكومت زمان اينها را، يك حكومت در يك بـلدى كـه مـى آمـد مـالك جـان و مـال مـردم كـانـه بـود و مـردم در مـقـابـل او بـايـد هـيـچ حـرف نـزنـنـد. مـن خـودم مـشـاهـده كـردم كـه حـكـومـتـى كـه در مال ولايت ثلاث ها بود، در مركزش گلپايگان بود و آمده بود خمين (من بچه بودم ) يك آدم بـسـيار متدين بود، بسيار آدم خوبى بود، حالا چه بهانه اى اين مرد خبيث پيدا كرد، توى اطـاقـش رفـتـه بودند نشسته بودند، كشيدندش آوردندش توى حياط بستندش به چوب و بـه كـف پـايـش چـوب زدنـد بـعد هم آن فراش خبيثى كه همراهش ‍ بود (من توى دالان وقتى داشـت مـى رفـت ديدم ) با چك به پشت گردنش زد تا بردند، حالا چى از او گرفتند آن را ديـگـر من نمى دانم . وضع حكومت ها اينطور بود، وضع آن بالاتر از حكومت ها هم كه شما مـى دانـيـد، خـودتـان كـه ادراك كـرديـد زمـان رضـاشاه چه بود، حالا چه بود. و شما نمى تـوانـيـد الان پـيـدا كـنـيـد يـك رئيـس جـمـهـورى در تـمـام روسـاى جـمـهـور مـثل اين رئيس جمهورى كه ما داريم كه روحانى باشد و واقعا روحانى باشد، واقعا علاقه مند به روحانيت باشد، يا يك دولتى كه مردم همراهش باشند.
اين تحول الهى را كه در كشور ايجاد شده حفظش كنيد
شـما مى بينيد در اين جنگى كه واقع شده است اين مردم چطور فداكارى دارند مى كنند، اين جـوان هـا و ايـن مـادرها و اين پدرها چطور دارند فداكارى مى كنند و اينهائى كه پشت جبهه هـسـتـنـد از هـمـه صـنـف ، از آقـايـان روحـانـيـيـن گـرفـتـه تـا مـردم ديـگـر. ايـن تـحـول يـك تحول الهى است ، هيچ نمى شود غير از اين حساب كرد. اين يك بارقه ء الهى اسـت كـه دمـيده است به اين كشور و اين كشور را اينطورى زنده كرده است و تا اين بارقه هـسـت هـيـچ تـرس از آسـيـب نـداريـم . خـدا نكند كه يك وقتى ما اسباب اين بشويم كه خداى تبارك و تعالى اين عنايت را بردارد، دستش را از روى سرما بردارد. ما بايد به تمام معنا مـتـوجـه ايـن بـاشيم كه حفظ كنيم اين عنايت خدا را، اين چيزى كه به ما عنايت كرده ما بايد حـفـظـش كـنيم . و من از همه آقايان كه همه از خودمان هستند مى خواهم درخواست كنم كه هر جا كـه تـشـريـف داريـد، هـم بـا مـردم و هـم با كسانى كه از طرف دولت مى آيند آنجا، با هم هـمـفـكـرى كـنـيـد و كـارهـا را بـا معاونت هم با فكر هم پيش ببريد. خداى نخواسته يك وقت فـرض كـنـيـد !!! يـك خـطـائى از يـك فـرض كـنـيـد كـه اجـزاى دولتـى حـاصـل مـى شـود نـصـيـحـتـش كـنـنـد، چـه كـنـنـد، يـا اگـر نـصـيـحـت را قبول كرد به مركز اطلاع بدهند كه اين آدم چطور است .
علت مخالفت دشمنان ترس از اسلام است
در هـر صـورت مـن از هـمه شما آقايان ، اميدوارم كه به اين جمهوريى كه الان همه قلم ها و قـدم هـاى خـارجى تقريبا برضد اوست ، كمى ما داريم از حكومت هاى خارج ، كمى هستند كه مـخـالفـت نداشته باشند، همه مخالفت دارند، همه ، در صدد اين هستند كه اين اسلام را كه ايـنـجا آمده ، نباشد. با صراحت يك فرض كنيد آدم مسلمان ، يك حاكم مسلمان ادعاى اسلام مى كند، مى گويد كه هر جا صحبت اسلام بشود ما از بين مى بريمش . خوب ، حكومت مصر اين را گـفـت هـر جـا كلمه اسلام در كار باشد ما اين را از بين مى بريم براى اينكه اين درست نيست . الان همه اينهائى كه با شماها مخالفند براى اين است كه شما مى خواهيد يك حكومت اسـلامـى بـاشـد، ايـنـهـا مـخـالفـنـد. براى اين هم مخالف هستند، به اينكه اگر يك حكومت اسـلامـى در يـك كـشـورى بـاشـد نـمـى تـوانـنـد بـه طور هرج و مرج دارائى آن كشور را ابرقدرت ها ببرند.
تا اسلام تضعيف نشود، روحانيت تضعيف نشود، از بين نرود، نمى توانند اينها كارهايشان را بـكـنـنـد و لهـذا از اولى كـه رضـاخـان آمـد بـه سـركـار تـا آخـر، از اول تا آخر در صدد اين بودند كه اسلام را تضعيفش كنند با هر ترتيبى كه مى توانند، احـكـامـش را يـكـى بعد از ديگرى تضعيف كنند و روحانيت را هم كه خادم اسلام است اين را هم تـضعيفش كنند و از بين ببرند و ديديد كه رضاخان چه كرد با روحانيت و پسرش هم همين طور، هر كدام به يك راهى و اين براى همين معناست كه مى خواهند اين اسلام نباشد در اينجا، تـا آنـهـا افـسـارشـان بـاز بـاشـد، هـر كارى دلشان مى خواهد بكنند و از اسلام اينها مى ترسند. از هيچ چيز نمى ترسند الا از اسلام و اگر چنانچه كسى باشد كه با آنها كارى نداشته باشد البته آنها هم
كارى با او ندارند. همانطورى كه از قرارى كه گفته اند انگليسى ها كه آمده بودند به عـراق ، كـسى بالاى مناره اذان مى گفت ، گفت اين چه مى گويد، گفتند اين اذان مى گويد، گـفـت بـه امـپـراطـورى انـگـلسـتان كه لطمه اى نمى زند، گفت نه ، گفت هر چه مى خواهد بـگـويـد. مـيـزان ، لطمه نزدن به امپراطورى هاست ، آنوقت به انگلستان حالا به آمريكا. انسان اين معناست .
مادامى كه مردم مهيا و در صحنه اند دشمن قادر به كارى نيست
و مـن كرارا اين را گفته ام كه آذربايجان يك خصوصيت خاصى دارد در ايران ، يك همسايه اى دارد كـه خـصـوصـيت خاصى دارد آذربايجان و آذربايجان هميشه يك سدى بوده است در مقابل اين كارهائى كه مى خواسته بشود و حالا انشاءالله بيشتر بايد باشد، يعنى علماى آذربـايـجـان مـردم را هـمين طورى مهيا نگه دارند، براى اينكه تا مردم در صحنه اند و مهيا هستند اينها ولو زور هم دارند، نمى كنند كارى . آن روزى كه در بين مردم يك اختلافى پيدا بـشـود، بـيـن مـردم و حـكومت اختلاف پيدا بشود، بين خود روحانيون خداى نخواسته يك وقت اخـتـلاف پـيـدا بـشود، آن روز است كه ممكن است آنها يك وقتى دخالت بكنند. مادامى كه همه مـردم با هم هستند، روحانيت هست در صحنه و مردم هم هستند در صحنه ، حكومت هم با!!! مردمى اسـت ، اسـلامـى اسـت ، آنـهـا نـمـى تـوانـنـد كـارى بـكـنـنـد، قـدرت دارنـد امـا عـقـل هـم دارنـد، نـمـى تـوانـنـد كـارى بـكـنـنـد. آنـوقـت ايـنـها مى توانند كار بكنند كه از داخـل مـا را بـپـوسـانـنـد. اگـر از داخـل مـا را بـا تـبـليـغـات ، بـا كـارهـاى اعـوجـاجـى از داخـل يـك كارى كردند، آنوقت مى توانند، و ما بايد حفظ كنيم . واقعا ما اگر چنانچه اسلام را مـى خـواهـيـم كـه بحمدالله مى خواهيد، همه مى خواهيد اسلام را، اگر اسلام را مى خواهيم بـايد اين جمهورى را حفظش كنيم و اينكه از دهن بعضى ها در مى آيد كه اين از زمان شاه هم بدتر است ، خوب معلوم است اين از دهان آمريكا مى خواهد دربيايد، از دهان اينها در مى آيد. آنها خودشان ابتدائا نمى گويند، از اين راه مى گويند. ما بايد حفظ كنيم اين جمهورى را، مـا بايد اين نعمتى كه خدا به ما داده است حفظ بكنيم . شما مى دانيد كه آن روزى كه اينها بـودند روحانيت اصلا منسى بود، داشتند كنارش مى زدند كه ببرندش از بين ، اگر اينها يـك مـدتـى مـانـده بـودنـد بـكـلى از بـيـن مـى بـردنـد، خـدا خـواست كه رفتند اينها و حالا بحمدالله روحانيت كارهاى خودش را دارد اينجا مى دهد.
همه چيز در راه شدن است و احتياج به همراهى ملت دارد
ايـن نـمـاز جـمـعـه اى كـه در هـمه جا هست شما ببينيد چه بركتى است اين نماز جمعه . واقعا انـسـان اگـر بـگويد كه اگر نبود الا اين نماز جمعه (تقريبا مردم را مهيا مى كند، مردم را بـيـدار مى كند اين نماز جمعه ) و اگر نبود اين ، براى ما خيلى كار شده بود و بحمدالله همه چيز الان هست و همه چيز در راه شدن است و ما البته نبايد توقع داشته باشيم كه يك حكومتى كه همه با آن مخالفند همه با آن از خارج مخالفند با آن اين يكدفعه بتواند، يك مملكت كه خرابه
بـود و اينطور با آنهمه فساد دست ما دادند، با آنهمه فسادهائى كه شما مى دانيد كه چه فسادهائى ، بازارش چه بود، خيابانش چه بود، تا برسد به عشرتكده ها و تا برسد بـه جـاهـاى ديـگـر چـه خـبـر بـود، يكدفعه بتواند حكومت اين را منقلبش كند به يك بهشت بـريـن ، خـوب ، نـمـى شـود، هـيچ وقت هم نشده تا حالا، هيچ وقت هم نخواهد شد. بنابراين هـمـراهـى مـى خواهد كه اين حكومت را همراهى كنند تا بتوانند كار را انجام بدهد و ما مطمئنيم كه اين اجزايى كه الان مجلس هست ، حكومت هست ، قوه قضائيه هست ، چيز انقلابى هست ، همه ايـنـها، اينها همه مى خواهند براى خدا كار كنند، براى اسلام مى خواهند كار بكنند منتها به اندازه قدرتشان مى خواهند كار بكنند، زايد بر قدرت نمى توانند كارى بكنند. يا فرض كـنـيـد كـه مـا بـه انـدازه قـضـاوت در تـمـام كـشـور افـراد نـداريـم ، از بـاب اينكه ما از اول مـجـهـز بـراى ايـن كـار نـبـوديـم ، مـا سـال هـا، يـعـنـى از اول تـا حـالا دسـت ما نبوده است قضاوت ، دست ديگران بوده ، حالا كه آمده ما افراد نداريم كه شرايط را داشته باشد. اين افراد هم افرادى هستند كه خوب ، تا حتى الامكان بهتر از ايـن اسـت كه شارب الخمرى بيايد قاضى بشود. شما وضع دادگسترى را نمى دانيد چه خبر بوده است ، ما هم درست الان نمى دانيم كه وضع دادگسترى چه خبر بود، شايد از همه جاها فساد دادگسترى بيشتر بوده ، حالا بخواهيم اين دادگسترى را يكدفعه متحولش كنند به يك دادگسترى اسلامى ، افراد لازم دارد، كار لازم دارد و بايد با تدريج ، كمك ، كمك مـى خـواهـد، يـعـنى ملت ، روحانيت خصوصا در باب قضاوت روحانيت بايد خيلى كمك بكند والحـمـدلله مـشغول هم هستند براى اينكه تهيه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را مى خواهم .
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
بسم الله الرحمن الرحيم
مـبـارك بـاد بـر مـلت عـظـيـم الشـان ايـران بـويژه زنان بزرگوار روز مبارك زن ، روز شـرافـتمند عنصر تابناكى كه زير بناى فضيلت هاى انسانى و ارزش هاى والاى خليفه الله در جهان است .
و مـبـاركـتـر و پـر بـهـاتـر انـتـخـاب بـسـيار والاى روز بيستم جمادى الثانى است ، روز پـرافـتـخـار ولادت زنـى كـه از معجزات تاريخ و افتخارات عالم وجود است ، زنى كه در حـجـره كـوچـك و خـانـه اى مـحقر انسان هائى تربيت كرد كه نورشان از بسيط خاك تا آن سـوى افـلاك و از عـالم مـلك تـا آن سـوى ملكوت اعلى م ى درخشد. صلوات و سلام خداوند تعالى بر اين حجره محقرى كه جلوه گاه نور عظمت الهى و پرورشگاه زبدگان اولاد آدم است .
نـقـش زنـان در عـالم از ويـژگـى هاى خاصى برخوردار است . صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه مى گيرد.
زن ، يـكـتـا مـوجـودى اسـت كـه مـى تـوانـد از دامـن خـود افـرادى بـه جـامـعـه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه ، بلكه جامعه ها به استقامت و ارزش والاى انسانى كـشـيـده شـونـد، مـى تـوانـد بـعـكـس آن بـاشـد. بـدون شـك آنـچـه در ايـن پـنـجـاه سـال روزگـار سـيـاه ايـران بـه دسـت ايـن رژيـم سـيه روى به ملت عزيز ايران بويژه بانوان مظلوم آن گذشت با طرح و نقشه از پيش حساب شده ابرجنايتكاران جهان بوده است . رضـاخـان و فـرزند جنايتكارش با فكر عليلشان به چنان جنايات عميقى دست زدند كه در طول تاريخ اين كشور، بى نظير و يا كم نظير بوده است .
ابـرجنايتكاران كه ادامه حيات خويش را در اسارت ملت ها بويژه ملت هاى اسلامى مى دانند در ايـن سـده هـاى اخـيـر كـه راهـشـان بـه كـشـورهـاى اسلامى نفت خيز و ثروتمند باز شد دريـافـتـند كه تنها قشر مذهبى است كه مى تواند خار راهى در راه استعمار و استثمار آنان باشد و ديدند كه حكم نيم سطره يك مرجع مذهبى مورد علاقه مردم داراى چنان قدرتى است كـه دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو درآورد و نيز دريافتند كه زنان در آن نـهـضـت نـقـش اسـاسـى داشـتـنـد و متوجه شدند كه در مشروطه و پس از آن نيز زنان بـويـژه قـشـر مـتـوسـط مـحـروم آنـان هستند كه مى توانند با قيام خود، مردان را به ميدان بـكـشـنـد و احـسـاس كـردنـد كـه تا اين عوامل به قوت خودباقى هستند نقشه هاى آنان نقش برآب است و لازم ديدند براى دست يافتن به اين كشورها و مخازن سرشار آنها پايه هاى مذهب و رهبرى مذهبى قشرهاى مذهبى
سست شود و از همان زمان ها به فكر اين نقشه و عملى نمودن آن افتادند و توفيق هائى هم بـه دسـت آوردند تا آنكه رضاخان را براى اين خدمت يافته و او را به قدرت رساندند و او با اين سه عامل به پيكار سرسختانه پرداخت و كسانى كه آن زمان را به ياد دارند مى دانند اين خائن تبهكار با دستيارى عمال بى وطنش با اينان چه كردند و براى پيروزى هر چـه سـريعتر نقشه هايشان چه راه هائى را براى انحرافى و مصرفى نمودن و به فساد كـشـانـدن بـانـوان مـظـلوم در پـيـش گـرفـتـنـد. كـافـى اسـت نـسـل حـاضـر كـه آن روزگـار سـيـاه را درك نـكـرده انـد بـه كـتاب ها، شعرها، نوشته ها، نمايشنامه ها، تصنيف ها، روزنامه ها، مجله ها و مراكز فحشا و قمارخانه ها و شرابفروشى هـا و سينماها كه همه يادگار آن عصر بودند بنگرند و يا از آنان كه ديده اند بپرسند و نـيـز سـوال كـنـنـد كـه نسبت به زن ، اين قشر انسان پرور و آموزگار، چه ظلم ها و خيانت هـائى در ظـاهـر فـريـبـنده اى به اسم زن مترقى روا داشتند. شك نيست كه توده هاى زنان مـذهـبى ، خصوصا محرومان جامعه مقاومت نمودند ولى براى استعمارگران خائن در بسيارى از قـشرهاى مرفه و عشرت طلب توفيق حاصل شد و اينان بازار را براى اربابان گرم كردند و اكنون نيز كه با عنايت خداوند متعال و فعاليت ملت عظيم الشان بويژه بانوان و زنان شير دل دست ستمكاران كوتاه شده است ، هنوز اقليتى ناچيز به كارهاى جاهلانه خود ادامـه مـى دهند و اميد است انشاءالله تعالى آنان هم از حيله هاى شياطين بزرگ و كوچك آگاه شـده و از دم فـريب آنان برهند. ما بايد امروز كه روز زن است و به حقيقت در ايران عزيز روز زن اسـت ، بـه زنـان خـويـش افـتـخـار نـمائيم . چه افتخارى بالاتر از اين كه زنان بـزرگـوار مـا در مـقـابـل رژيـم سـتـمـكـار سـابـق و پـس از سـركـوبـى آن ، در مقابل ابرقدرت ها و وابستگان آنان در صف اول ايستادگى و مقاومتى از خود نشان دادند كه در هـيـچ عـصـرى چنين مقاومتى و چنين شجاعتى از مردان ثبت نشده است . مقاومت و فداكارى اين زنـان بـزرگ در جـنـگ تحميلى آنقدر اعجاب آميز است كه قلم و بيان از ذكر آن عاجز بلكه شرمسار است .
اينجانب در طول اين جنگ ، صحنه هائى از مادران و خواهران و همسران عزيز از دست داده ديده ام كـه گـمـان نـدارم در غـيـر ايـن انـقـلاب نظيرى داشته باشد و آنچه براى من يك خاطره فـرامـوش نـشـدنـى است ، با اينكه تمام صحنه ها چنين است ، ازدواج يك دختر جوان با يك پاسدار عزيز است كه در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسيب ديده بود. آن دخـتـر شـجـاع بـا روحـى بـزرگ و سـرشـار از صـفـا و صـمـيـمـيـت گـفـت حال كه نتوانستم به جبهه بروم ، بگذار با اين ازدواج دين خود را به انقلاب و به دينم ادا كـرده بـاشـم . عـظـمـت روحـانـى ايـن صـحـنه و ارزش انسانى و نغمه هاى الهى آنان را نـويـسـنـدگـان ، شـاعـران ، گويندگان ، نقاشان ، هنرپيشگان ، عارفان ، فيلسوفان ، فـقـيـهـان و هـر كـس را كـه شـمـاهـا فـرض كـنـيـد، نمى توانند بيان و يا ترسيم كنند، و فـداكـارى و خـداجوئى و معنويت اين دختر بزرگ را هيچ كس نمى تواند با معيارهاى رايج ارزيـابـى كـنـد. و ايـن روز مبارك ، روز اين زن و اين زن هاست كه خدايشان براى اسلام و ايران عظمت آن پايدار نمايد. و هم اكنون يك نصيحت مخلصانه و پدرانه به بانوانى كه جـوانـنـد و همسرانشان به لقاءالله پيوسته اند مى نمايم كه از ازدواج ، اين سنت ارزنده الهـى سـربـاز نـزنـنـد و بـا ازدواج خـود يـادگـارهائى چون خود، مقاوم و ارزنده به جاى گذارند
و بـه وسـوسـه بـعضى اشخاص بى توجه به صلاح ها و فسادها گوش فرا ندهند. و نيز به پاسداران و سربازان و جوانان عزيز تذكر مى دهم كه ازدواج با اين بانوان را غنيمت شمرده و با انتخاب همسرانى چنين ارزنده به زندگى شرافتمندانه خويش ادامه دهند. خداوند تعالى يار و مددكارتان باد. درود و سلام بى پايان بر زن و زن ها، اين عناصر ارزنـده و مـقـاوم . مـبـارك بـاد بـر همه روز ارزشمند زن . خداوند پشتيبان اين كشور عزيز باشد و يار و ياور همه .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 25/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت مردم فلسطين در سرزمين هاى اشغالى
بسم الله الرحمن الرحيم
مـسـاله قـدس يـك مـسـاله شـخـصـى نيست و يك مساله مخصوص به يك كشور و يا يك مساله مـخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست ، بلكه حادثه اى است براى موحدين جهان و مـومـنـان اعـصـار گـذشـتـه و حال و آينده ، از روزى كه مسجد الاقصى پى ريزى شد تا آنـگاه كه اين سياره در نظام هستى در گردش است . و چه دردناك است براى مسلمانان جهان در عـصـر حـاضـر كـه بـا داشـتـن آنـهمه امكانات مادى و معنوى ، در مرئى و منظر آنان به پـيـشـگـاه خـداونـد مـتـعال و رسولان عاليقدرش اينچنين جسارت واقع شود، آن هم از يك مشت اوبـاش جـنـايـتـكـار. و چـه ننگ است براى دولت هاى اسلامى كه با در دست داشتن شريان حياتى ابرقدرت هاى جهان بنشينند و تماشاگر باشند كه آمريكا ابرجنايتكار تاريخ ، يـك عـنـصـر فاسد بى ارزش را در مقابل آنان علم كند و با عده اى ناچيز عبادتگاه مقدس و قـبـله گـاه اول آنـان را از آنـان غـصـب نـمـوده و بـا كـمـال وقـاحـت در مـقـابـل هـمـه آنـان قـدرت نـمـائى كـنـد. و چـه شـرم آور اسـت سـكـوت در مقابل اين فاجعه بزرگ تاريخ و چه زيبا بود كه بلندگوهاى مسجد اقصى از همان روز كـه اسـرائيـل ايـن عنصر خبيث دست به كار اين جنايت عظيم شده بود به صدا در مى آمدند. اكـنـون كـه مسلمانان انقلابى و شجاع فلسطين با همتى عالى و با آواى الهى از معراجگاه رسـول خـتمى صلى الله عليه و آله و سلم خروش برآورده و مسلمانان را به قيام و وحدت دعـوت نـمـوده انـد و در مـقـابـل كـفـر جـهـانـى نـهـضـت نـمـوده انـد، بـا كـدام عـذر در مـقـابـل خـداونـد قادر و وجدان بيدار انسانى مى توان در اين امر اسلامى بى تفاوت بود؟ اكـنـون كـه خـون جـوانـان عـزيـز فـلسـطـين ديوارهاى مسجد قدس را رنگين كرده است و در مـقـابـل مـطـالبـه حـق مـشـروعـشـان از مـشـتـى دغـلبـاز بـا مـسـلسـل جـواب شـنـيـده انـد، براى مسلمانان غيرتمند عار نيست كه به نداى مظلومانه آنان جـواب نـدهند و همدردى خود را با آنان اظهار نكنند؟ باشد كه فرياد همدردى آنان دولت ها را بـيـدار كـنـد كـه از قـدرت عـظـيـم اسـلامـى اسـتفاده كرده و دست آمريكاى جهانخوار، اين جنايتكار تاريخ را كه از آن طرف درياها به پشتيبانى ستمگران ، دست پليد اسرائيليان را مى فشارد قطع كنند و خود و ملت هاى مظلوم جهان را نجات دهند. اميد است خداوند منان بر بـشـر منت عطا فرموده و وعده قرآنى خود را هر چه زودتر انجاز فرمايد و مستضعفان جهان را بر مستكبران غلبه دهد. درود بر قدس و بر
مـسـجـد اقـصـى . درود بـر مـلت هـاى بـپـاخـاسـتـه در مقابل اسرائيل جنايتكار و درود بر مسلمانان و مستضعفان جهان .
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 28/1/61
بـــيـــانـــات امـام خـمـيـنـى در جـمـع گروهى از دلاوران سپاه اسلام و دانشجويان مسلمان ايرانىمقيم خارج كشور
شما جوانان از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن اين ميلاد بزرگ را متقابلا، ميلاد حضرت فاطمه سلام الله عليها را به همه آقايان كه در ايـنـجـا تـشـريـف دارند و به همه ملت و همه ملت مستضعف تبريك عرض مى كنم و از همه آقايانى كه دو سه گروه اند ظاهرا در اينجا تشريف دارند، چه آنهائى كه از خارج كشور آمـده انـد و چـه شـما آقايانى كه در داخل بوديد، تشكر مى كنم . من عرض مى كنم كه شما رزمـنـدگـان مـتـوقـع نباشيد كه از مثل من يا هر كس ‍ كه از سنخ بشر است ، از شما تقدير كـنـد، نـمـى تـوانـد تـقـديـر كـنـد. خـداوند تعالى مشترى شماست . شما آنچه كه داشتيد، بزرگترين موونه اى كه داشتيد و آن جان بود و روح ، در راه خدا داده ايد، چه آنهائى كه شهيد شدند و به لقاءالله انشاءالله رسيدند و چه شما كه حاضر براى شهادتيد، عمده اين حضور است .
شـمـا دو مـطـلب را مـتـحـقـق كـرديد كه با اين دو مطلب كسى كه از سنخ بشر جز آن كه از اوليـاء خـدا بـاشـد و الهـام از خـدا گـرفته باشد نمى تواند تقدير شما را بكند. يكى بزرگتر سرمايه خودتان كه آن حيات است ، در طبق اخلاص گذاشتيد و ديگرى اينكه اين هـديـه را بـا اخـلاص در طـبـق اخـلاص تـان گـذاشـتـيد. عمده اين اخلاصى است كه در شما جوانان ظاهر است . شما از اين اخلاص و ايثار، جمهورى اسلامى را بيمه كرديد. فتح هايى كـه نـصـيـب شما شده است ، خصوصا در فتح مبين ، گرچه با هيج معيارى نمى توان آن را سـنـجـيـد و بـا هـيـچ زبـانـى نمى توان از آن توصيف كرد، لكن آنچه كه بالاتر از همه آنـهـاسـت ايـن صداقت شما و اين اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است . آنچه كه در نزد خـدا ارزشـش از هـمـه بـالاتـر اسـت ، اين ايثار از روى اخلاص است همان كه خداى تبارك و تـعـالى در سـوره (هـل اتى ) اهل بيت عصمت را به آن توصيف مى كند كه : (ويطمعون الطعام على حبه )... طعام چيزى نيست ، آن هم يك قرص نان جو، آنچه اهميت دارد (على حبه ) هست .
آنـچـه در پـيـشـگـاه حق تعالى ارزش دارد و هيچ بشرى نمى تواند آن را توصيف كند، اين اخلاص و محبتى است كه شما داريد. شما جان خودتان را فدا مى كنيد و بسيار اشخاص هم هـسـتـنـد كـه در راه هـاى انـحـرافـى بـاز هـم ايـن كـار را مـى كـنـنـد. صـورت عـمـل ، يـك صـورت اسـت لكـن مـعـنـى دو تـا و مـحـتـوا دوتـاسـت . مـيـزان مـحـتـواى عـمـل اسـت ، نـه صـورت عـمـل . شـمـشير على ابن ابيطالب سلام الله عليه و فرود آوردن شـمـشـيـر و به دشمن آن شمشير را ضربه زدن و او را كشتن ، اين امرى است كه در همه جا واقع
مـى شـود و بـسـيـارى از اشـخـاص اين اعمال را كرده اند و مى كنند. ارزش به اينها نيست ، ارزش بـه آن اسـت كـه در قلب على ابن ابيطالب چه گذشته است و مرتبه اخلاص او چه اندازه بوده است .
آن مـرتـبـه اخـلاص اسـت كـه يـك ضـربـت را بـا عـبـادت ثـقـليـن ، عـبـادت جـن و انـس مـقـابـل كـرده است . شما اين اخلاص تان و اين شهادت طلبى و اين ايثارتان براى خداست كـه ارزش بـه شـمـا داده اسـت و ايـن ارزش را هـيـچ مـعـيارى نمى تواند اندازه گيرى كند. عـزيزان من ! حفظ كنيد اين نعمت را. خداوند به شما يك همچو نعمتى داده است كه شما را با عـنايت ذاتى خودش ، با دست غيبى خودش متحول كرده است به يك انسان هاى خالص براى خـود و انـسـان هـائى كه جان و هر چه دارند، در راه خدا ايثار مى كنند. (ان الله اشترى من المـومـنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ) اين جنتى كه مشترى به شما عطا مى كند، با جـنـتى كه ديگران براى آنها تحقق پيدا مى كند، فرق دارد. اميدوارم كه اين جنت ، جنت لقاء بـاشـد. امـيـدوارم كـه مـشترى شما، شما را در حضور خود پذيرايى كند. اولياء خدا در آن عالم هم كه هستند، به غير خدا سرگرم نيستند. نعمت هاى بهشت را از آن مى گذرند و متوجه بـه لقـاء حـق تـعالى هستند و شما كه جان نثارى داريد مى كنيد و ايثار مى كنيد و با ايده شـهـادت بـه مـيـدان هـاى جـنـگ مـى رويد و از اسلام دفاع مى كنيد و از مكتب دفاع مى كنيد و كشورهائى را كه طمع به اين كشور دوخته اند مايوس مى كنيد همه اينها ارزشمند و بسيار ارزشمند است ، لكن آن اخلاص و محبت شما و آن ايثار در راه خدا بالاترين ارزش است براى شـمـا. آن ايـثار و اخلاص است كه حتى در ترازوى عالم غيب هم نمى شود كه سنجش بشود. آن پـيـش خداى تبارك و تعالى سنجش مى شود و ما مفتخريم كه در يك همچو برهه از زمان واقـع شـديـم كـه مـثـل شـمـا عـزيزان در آنجا و در آن زمان و در آن مكان واقع شديد و ما از هـوائى تـنـفـس مـى كـنـيم كه شما از آن هوا تنفس مى كنيد. شما ايثار گريد و شما اخلاص مـنـديـد، شـمـا بـر نـفـس خـود پـيـروز شـديـد و مـا عـقـب مـانـديـم . شـمـا احـتـمـال ايـن مـعـنـى را نـدهـيـد كـه تـفـنـگ و ژ 3 و مـسـلسـل شـمـا پـيـروز شـده اسـت . مـقـابل شما بالاتر از اين را هم داشتند، شما اندك داشتيد و آنها بسيار، لكن آنچه كه شما را پيروز كرد و پيروز مى كند، آن ايمان شماست و آن اخلاص شماست كه در شما هست و در آنـهـا نـيـسـت . شـمـا بـراى خـدا در مـيدان ها وارد مى شويد و آنها براى شيطان . آنها حزب شـيـطـانـنـد و شـما حزب خدا. آنچه شما را در دو جبهه پيروز كرد و پيروز كرده و مى كند انـشـاءالله (جـبـهـه بـاطـنى و نفسانى و جبهه جنگ با گروه شيطانى ) آن اخلاص و ايمان شـمـاسـت كه شما را پيروز مى كند. شما شيعه همان هستيد كه مى فرمود اگر همه عالم در مـقـابـل مـن بـايـسـتـنـد، تـنـهـا در مـقـابـل مـى ايـسـتـم . آن ايـمـان اسـت كـه او را آنـطـور در مـقابل همه چيز مى ايستاند. آن اخلاص ‍ اوست ، آن روحانيت و معنويت اوست و شما هم شيعه او هـسـتـيـد. امـيدوارم كه از روحانيت او و از علومى كه خداى تبارك و تعالى به او عنايت كرده اسـت و نـفـخـات الهـى كـه در روح مـبـارك او دمـيـده شده است ، به شما و همه ما نصيبى داده بشود.
بـرادران ! شـمـا پـيـروزيد و شهداى شما پيروزند، ملت شما پيروز است . شما يك ملتى داريـد كـه در تـمـام دنـيـا مـثـل آن مـلت پـيـدا نـمى شود و ملت يك شمائى دارد كه در تمام مثل شما پيدا نمى شود. آنها كه داوطلب براى جنگ هستند، داوطلبى شان براى شيطان است . آنها هم داوطلب مى شوند،
شـمـاهـم داوطـلب هـسـتـيـد و لكن فرق هست مابين داوطلبى و ايثار شما با داوطلبى و ايثار مـنـحـرفـيـن . آنـهـا بـراى بـراى رسـيـدن بـه دنـيـا و رسـيـدن بـه آمال و شهوات نفسانى وارد مى شوند در ميدان ها و شما براى شهادت و براى رسيدن به لقـاءالله وارد مـى شـويـد. شـمـا پـيـروزيـد، چـه شهيد بشويد و چه انشاءالله پيروزى ظـاهـرى هـم حاصل بشود. شما به نفس خودتان پيروز شديد، به شيطان باطنى خودتان پـيـروز شـديـد، وسـوسـه هـاى شـيـطـانـى را از بـيـن بـرديـد و دل خـودتـان را بـراى خـدا صـاف كـرديـد و بـه مـيـدان هـا بـا دل صـاف و نـيـت خـالص و عـزم مـصـمم و رسيدن به پيروزى نهائى مى رويد و پيروزى نهائى از آن شماست . خداوند همه شما و همه رزمندگان را و همه قواى مسلح را پيروز كند و خداوند شما را در دو جبهه باطن و ظاهر به پيروزى نهائى برساند و خداوند انشاءالله ايـن كشور را از شر شرق و غرب حفظ بفرمايد. خداوند همه شما را به عنايت خودش غريق رحمت هاى غيبيه خود بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
تاريخ : 29/1/61
پيام امام خمينى به مناسبت روز ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
گـرچـه روز ارتـش در جـمـهـورى اسـلامـى از روز مردم جدا نيست ، بحمدالله تعالى ارتش آنـچـنـان مردمى است و در خدمت مردم است و مردم آنچنان با ارتش منسجم و پيوند ناگسستنى دارند كه هر دو يك واحد را تشكيل مى دهند و روز ارتش روز مردم است ، لكن انتخاب يك روز بـراى ارتـش بـه مـنـظـور تـجـليـل بـيشتر و تقدير سزاوارتر و نمودار تكريم از چهره سلحشور و رزمنده آنان است .
مـلت عـظيم الشان ايران روز 29 فروردين را به عنوان روز مبارك ارتش به آنان تبريك مـى گـويند. امسال با سپاس بى حد به درگاه خداوند تعالى با پيروزى هاى بزرگى كـه ارتـش و سـايـر قـواى مـسـلح نـصـيـب مـلت ايـران نمودند و با افتخار جاويدى كه در فـتـوحات ، بويژه فتح مبين براى كشور اسلامى آفريدند تبريك ها بيشتر و جدى تر و تـوام با سزاوارى است . جاويد باد قواى مسلح و ارتش و سرافراز باد كشور بقيه الله اعظم اروحنالمقدمه الفداء كه اينچنين سربازان متعهد و فداكارى دارد.
در ايـن جـنـگ تـحـمـيـلى و دفـاع از حق ، ارتش ايران و ديگر قواى مسلح بر جهانيان ثابت كـردند كه مجاهدين در راه هدف و اسلام عزيز و ميهن معظم از يك قدرت غيبى مافوق طبيعت و بـرتر از محاسبات كاخ نشينان ستمگر برخوردارند كه با ارزيابى كوردلان خدانشناس نمى توان سنجيد و با معيارهاى الحادى درست نخواهد شد. با كدامين سنجش ها و معيارها مى توان فتح مبين را تحليل كرد و با كدام معادلات مى توان ارزيابى نمود نبرد نابرابرى كـه يـك طرف آن قدرت شيطانى مجهز به تمام ابزار جنگى سبك و سنگين و برخوردارى از پـشـتـيـبـانـى بـى دريـغ ابـرقدرت ها و اكثر دولت هاى منطقه كه با دست باز و روى گـشـاده تمام امكانات خويش را در اختيار آن قرار داده اند و تمام بوق هاى تبليغاتى جهان نـيـز از آن پـشـتـيـبـانى نموده اند و همه جهات تقويت در آن موجود بوده است و طرف ديگر قـواى مـسلحى كه ولادت او پس از انقلاب و پيروزى آن بود و ارتشش تازه از زير سلطه مستشاران امريكائى و فرماندهان ستمشاهى نجات پيدا كرده و از رژيم طاغوتى به رژيم اسـلامـى انـسـانـى انـتـقال يافته اند و سپاه پاسدارانش و بسيجش از متن ملت برخاسته و تـازه تـفـنـگ بـه دسـت گـرفـته و دانشگاه هاى نظامى آنچنان نديده اند و از ابزار جنگى كـامل برخودار نبوده و تمام اسباب ظاهرى ضعف در آنان موجود بوده است و تنها ايمان به خـداونـد و عـشـق بـه شـهادت در راه اسلام و روح ايثار و فداكارى ، ابزار نبرد نابرابر ايـنـان بـود و در ظـرف قـريـب بـه يك هفته آنچنان قواى عظيم شيطانى را در هم كوبيد و آنچنان
طـومـار ارتـش مـجـهـز بـرخـوردار از آرايـش را در هـم پـيـچـيد كه فوج قواى دشمن با همه تـجـهـيـزات تـسـليـم يـا فـرارى و يـا مـقـتـول گـرديـدنـد. كـدام روشـنـفـكـران تـحـليل گر و دانشگاه جنگ رفتگان متفكر اين پيروزى معجزه آسا را توجيه مى كنند؟ اگر ارتـش و سـايـر قـواى مـسـلح از نـصـرت معنوى الهى برخوردار نبودند پس اين امر خارق العـاده چـگـونـه تـحـقق يافت ؟ آرى فرق بسيار است بين جوانانى كه شب را با مناجات و قـرائت قـرآن و نـمـاز و نيايش بسر مى برند و حمله را با ذكر خدا و الله اكبر شروع مى كنند با آنانكه شب را با معصيت خدا و روز را در جنگ با خدا آغاز مى كنند. فرق است ميان آن سنگرها كه كتاب خدا و نهج البلاغه و كتاب هاى دعا در آن است با آن سنگرها كه بنا به گـفـتـه فـاتحان ، ابزار قمار و شراب و مسكرات و بدتر از آن در آنها يافت مى شود. و فـرق اسـت مـيـان آنـان كه با اعتقاد به اينكه صاحب الزمان روحى فداه فرمانده آنهاست و جنگ مى كنند و آنان كه صدام عفلقى ابرجنايتكار فرمانده آنان است . و فرق است ميان آنان كه خود را برادر ملت مسلمان عراق مى دانند و هرگز به خود اجازه نمى دهند كه به شهرها يـا روسـتـاهـاى بـرادران خود تجاوز كنند با آنان كه هر روز به هر شهر و دهكده (هر چند عـرب نـشـيـن ) كـه بـتـوانند آتش گشوده و با دعوى جنگ براى عربيت ، كودكان و زنان و پيرمردان بيگناه را قتل عام مى كنند. فرق است ميان آنان كه با اسراى جنگى خويش كه در حال جنگ با آنان به اسيرى درآمده اند چون برادران خويش رفتار مى كنند با آنان كه با اسـرائى كـه از ايـران گرفته اند و اكثر آنها مردم عرب روستاها يا شهر بوده و در جنگ دخـالت نـداشـته آنچنان دژخيمانه رفتار مى كنند كه از ترس رسوائى بيشتر اكنون نيز نتوانند خويشاوندان و نزديكان آنان را براى ملاقات بپذيرند. ما بحمدالله تعالى امروز ارتشى داريم كه با سرافرازى و قامتى استوار در جهان مى درخشد.
امـسـال مـلت ايـران بـا چـنـان سـرافـرازى و افـتـخـار، روز ارتـش را مـى گـذرانـد كه در سـال هـاى پـيـش بـى سـابـقـه بـوده اسـت و ارتـش بـا چـنـان درخـشـنـدگـى در مقابل دشمنان ايستادگى مى كند كه در تاريخ حياتش كم نظير و يا بى نظير بوده است و اميد است كه هر سال از سال پيش افتخار آفرين تر گردد. و در اينجا از بعضى تذكرات هر چند بدان توجه داشته باشيد نگذرم :
1 !!! از عنايات غيبى الهى غافل نباشيد و تمام قواى نظامى و انتظامى و قواى مسلح از هر ارگـانـى كـه هستيد سعى كنيد اين عنايات الهى را براى خودتان و براى ملت حفظ كنيد و راه آن اين است كه به تعهد خويش عمل كرده و در پيشگاه حق تعالى براى اسلام و جمهورى اسـلامـى تـا حـد تـوانـائى فـداكـارى نمائيد و براى رضاى خداوند تعالى ، نه هواهاى نـفـسانى و شيطانى ، براى دفاع از اسلام و ميهن خودتان در صحنه حاضر باشيد و مبادا پـيـروزى هـا شـمـا را مـغـرور كـنـد و از كـمـك هـاى غـيـبـى غـافـل نـمايد كه غرور و غفلت انسان را به تباهى مى كشد و بى ترديد از قدرت نظامى مـى كـاهـد. و پـس از اتـكـال بـه خـداونـد بـه قـدرت خـود كـه از اوسـت اعـتـمـاد و اتكال داشته باشيد.
2 !!! مـى دانـيـد كـه پـيـروزى در اثـر انسجام تمام قواى مسلح با نقشه واحد و فكر واحد نـصـيـب شـمـا شـد. بـايـد ايـن انـسـجـام و ايـن وحـدت حـفـظ شـود كـه تـزلزل در ايـن امـر الهـى از بـزرگـتـريـن اسـبـاب فشل و خداى ناخواسته شكست است و اگر كسى يا خطى درصدد ايجاد تفرقه باشد
بى درنگ به فرماندهان خبر دهيد تا جلوگيرى كنند. تمام قواى مسلح در جمهورى اسلامى بـراى مـقـصـد واحـد و هـدف مـعـيـن كـوشـش ‍ مـى كـنند و همه بايد به منزله دست واحد عليه مـخـالفـان و مـعـانـدان بـا اسـلام و جـمهورى اسلامى باشند. و بدانيد كه تا اين وحدت و انسجام و اين هدف عالى اسلامى پابرجاست كشور شما آسيب نخواهد ديد.

next page

fehrest page

back page