صحيفه نور جلد ۱۹

امام خميني رحمه الله عليه

- ۹ -


اسـلام ايـن طـور مـردم را مـتـحـول كـرده كـه تـرس را از دل هابرده است
و امـيـدوارم كه تحول همان طورى كه در ميدان جنگ و در تظاهرات ، در اين ايام پيدا شد كه تظاهرات به طورى بود كه سابقه نداشت ، و اين از هنر اسلام است و هنر ملت ايران . هنر اسلام ؛ كه بعد
از ايـن هـمـه فـشـارها و بعد از اين همه ارعاب ها و بعد ازاين همه تهديدها و بعداز اين همه تـبـليـغـات ، بـعد از چندين سال زحمت و جور، زحمت و اذيت يكدفعه تمام ايران در يك روز بـراى يـك دعـوت يـك فرد !!! فرد عزيز !!! اين طور در خيابان ها ريختند. اين از طرفى هـنـر اسـلام اسـت ؛ اسـلام ايـن طـور مـردم را مـتـحـول كـرده اسـت كـه تـرس را از دل هـابـرده اسـت و جـان هـا را الهـى كـرده است و روح ها را روحانى كرده است كه بچه هاى كـوچـكشان را مى آورند كفن مى پوشانند و مى گويند براى شهادت آمديم . اين در تاريخ دنيا هيچ سابقه ندارد، تمام تاريخ دنيا را شما بگرديد اين را پيدا نمى كنيد كه با اين وضع ، با اين كيفيت ، با اين ارعاب و ترساندن هاى مردم و با اين بمباران كردن مناطق !!! حـتى تهران !!! اين طور مردم بريزند بيرون كه نتواند ديگر كسى بگويد كه مردم جنگ نـمـى خـواهند! مردم جنگ نمى خواهند، اما دفاع دارند اين (جنگ جنگ تا پيروزى ) كه مردم مـى گـويـنـد، ايـن جـنـگ دفـاعـى اسـت و الا ابـتـدائا كـه اگـر ايـن مسائل نبود، ايران به هيچ جا نظر نداشت ، الان هم ندارد.
راهپيمايى روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه ابرقدرت ها
تـجـربـه هايى كه كردند خارجى ها، آنهايى كه بى اطلاع بودند از اسلام ، آنهايى كه اطـلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام ، آنها در حجاب بودند و نمى دانستند !!! حالا هم هستند !!! لكن يك پرده اى برداشته شد از اين حجاب . الان سرتا ته دنيا همه ابرقدرت هـا مـى دانـنـد قضيه چى هست . همه اين تبليغات هم كه دارند مى كنند، /همه / براى اين است كـه دانـنـد قـضـيـه چـه قـضـيـه بـزرگـى بوده است و بايد چه جورى با آن مقابله كرد؛ ابـتـدائش بـا ايـن كـه سـكـوت كـنـند. اين سكوت نه اين است كه ندانند، آنهايى كه بايد بـدانند مى دانند، سرانى كه در دنيا هستند، ابرقدرت ها، آنها مى دانند (خبرگزارى هايى كه اين جا دارند، مسائل را آن طورى كه هست اطلاع مى دهند، لكن يك وضع ديگرى هم براى تـبـليـغـاتـى درسـت مـى كـنـنـد) نـه ايـن كـه نـدانـنـد، مـسـائل را مى دانند. مى دانند كه بعد از اين همه تبليغاتى كه كردند، اين همه تهديداتى كـه كـردنـد، حـتـى كـاخ سـفيد تهديد كرد ايران را، ملت ايران همه اين تهديدات را توى خـيـابـان گذاشت و از رويش عبور كرد. آنها مى فهمند قضيه را و الان در فكر اينند كه از چـه راه ديـگـر پيش بيايند. اينها خيال مى كردند كه اختلاف توانند ايجاد كنند در ايران ، هى دامن زدند به اين كه هى اختلاف است ! هى اختلاف است ! سران با هم اختلاف دارند! مردم ديـگـر خـسـتـه شـدنـد رو بـه اخـتـلاف رفتند! خيال مى كردند با دعوت به اختلاف ، مردم اخـتـلاف پـيـدا مـى كـنـنـد. يـك وقـت چـشـم هاى بسته شان را باز كردند و ديدند كه ايران يكپارچه قيام كرد. يكدفعه از خواب بيدار شدند كه چه بود قضيه ! الان متحيرند كه چه بـود قـضـيـه و بـايـد چـه كـرد. اخـتـلافـى كـه آنـهـا خيال كردند، ما كه مى دانستيم نيست قضيه چيزى ، لكن آنها خواستند با همين كلمه (اختلاف ) درسـت كـنند. تبليغ به (اختلاف ) خيال مى كردند اختلاف درست مى كند. تبليغ به ايـن كه (مردم ديگر خسته شدند از جنگ )، اين خستگى ايجاد مى كند؟ روز قدس يكدفعه سـيـلى زد بـه صـورت هـمـه شـان و تـحـليـل عـمـلى اى كـه مـلت ايـران كـرد، تـمـام تحليل هاى آنها را نقش به آب كرد. اين هنر اسلام است از يك طرف و هنر ملت ايران است از طرف ديگر. در
روز قـدس كـه هـمـه شاهد بوديد و سفرايى هم كه گفتند امروز هستند اين جا، آنها هم شاهد بـودنـد. روز قـدس يـك مـطـلبـى نـبـود كـه در مـخـيـله امـثـال كـارتـر و امـثـال روسـاى جـمـهـور آمـريـكـا (چـه حـالا و چـه سابق ) وارد بشود. آنها خـيـال مـى كـردنـد كـه !!! از بـس بـه آنـهـا اشـتـبـاهـى فـهـمـانـده بـودنـد !!! خـيال كردند كه ايران ديگر خسته شده است ؛ (اين قدر به مردم فشار آمده ، خانه ها بر رويـشـان خـراب شـده است ، آواره شده اند، اينها ديگر از ميدان در رفته اند، بنابراين مى شـود زود قـضـايـا را ختم كرد)، يكدفعه چشم باز كردند و ايران را ديدند كه يكپارچه قيام است و يكپارچه جنگ خواهى ؛ يعنى مدافع .
اين فريادى كه از قلب مؤ من است بر همه چيز غلبه مى كند
مـا نـمـى تـوانـيـم از مـلت ايران تشكر كنيم ، ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين دريـاى بـزرگ ، يـك قـطره هستيم در بين اين درياى بزرگ . ما مى گوييم كه خدا از شما تـشكر مى كند. ما كه تشكر مى كنيم ، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم ، شكر شـمـا، شـكـر خـداسـت . شما به مردم ، به دنيا ثابت كرديد !!! ولو در گوش يك افرادى نـگـذاشـتـنـد بـرسد، لكن موجش بالاخره مى رسد !!! شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زيـربـار هـيـچ ظـلمـى نمى رود و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمى رود و ايران مـتـكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست ، كسى كه ايـمـان در قلب او هست ، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مى شناسد و قضاى الهى را مى داند، اين از اين معانى از ميدان در نمى رود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و بـراى خـودشـان خـيـالبـافـى مـى كـردنـد كـه دو مـاه ديـگـر، سـه مـاه ديـگـر، يـك سـال ديـگـر، دو سـال ديـگـر، يـك فـكـر ديـگـرى بـكـنـند! اين فكر درست از كار درنيامد! ابـرقـدرت هـا هـم يـك فـكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند، بـهـتـر ايـن اسـت كـه ايـن عـامـل خـبيث خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابـرقـدرت ها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كـه مـسـاءله ايـن جـور نـبـود. الان هـم ايـن دسـت و پـاهـا هـيـچ اثـرى نـدارد. ايـنـهـا خـيـال كـردنـد كـه حـالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران ، ايران از ميدان در رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرف هاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گـفـتـه بـعـض از مخبرين ؛ (صداى توپ ها را مردم ديگر نمى شنيدند، صداى بمب ها را ديـگـر مـردم نـمى شنيدند)، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤ من است و اين فريادى كه از قلب مؤ من است بر همه چيز غلبه كند، بر كاخ سفيد هم غلبه مى كند و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا. اين موج رفته است و دنيا /دارد/ از زير بـار ايـن ظـلم هـايى كه در طول تاريخ بر آن شده است ، از زير اين بار دارد در مى آيد. هـمـه جـا نغمه اين است كه ظلم نه ! دست تواناى ملت ها، ابرقدرت ها را به جاى خودشان نـشانده و مى نشاند. ملت هاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمى پذيرند امـروز ديگر آن حرف هايى كه سابق گفته مى شد. آن ارعاب هايى كه مى كردند و كشتى هايى كه مى آوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى
كـه مـى كردند، تمام اينها كهنه شده است ، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مى گويد كه (ما براى شهادت آمديم )، آنها را از مردن نترسانيد! اين شهادت است . شما هر چه مى توانيد بترسانيد، اين است كه ؛ (ما خانه هاى شما را خراب مـى كـنـيـم ، خود شما را هم كشيم )، آنها جلو آمدند، مى گويند ما براى اين آمديم ! چطور ايـنـهـا را تـرسـانـيـد؟ ايـن كار احمقانه است ؛ اين كارى كه اخيرا صدام كرد و مخالف همه قواعد دنيا و قواعد الهى بود و همه دنيا او را تشويق كردند و يكى پيدا نشد بگويد چرا، ايـن كـار احـمـقـانـه را تـكـرار نـكـنـد، ديـديـد كـه اگـر تـكـرار بـشـود بـدتـر از اول مـى شـود. مـلت ، هـر چه تا كنون شما كرديد و هر چه جنايت كرديد، ديديد كه محكمتر شـد. از ايـن بـه بـعـد هم اگر چنانچه سر عقل نياييد و باز شرارت بكنيد اين ملت /از آن وقت هم كه / از حالا هم بالاتر مى شود. انشاء الله خداوند به همه ملت !!! ملت اسلامى !!! قـدرت ايـمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند. و اميدوارم كه اين شرارت هـا، از آن دسـت بـردارنـد تـا مـلت هـا بـه كـار خـودشـان مـشـغـول بـشـونـد. و مـا، هـم از شـرارت هـاى آنـهـا نـاراحـت هـسـتـيـم و هـم از مـقـابـله بـه مـثل ، از هر دو ناراحت هستيم . ومن اميدوارم كه قطع بشود اين امور. و خداوند انشاء الله شما را مـؤ فـق كـند و از بركات اين عيد سعيد و اين ماه مبارك كه گذشت ، شمه اى به ما و به شما عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : تيرماه 64
پاسخ امام خمينى به نانمه فرزند يك شهيد
بسمه تعالى
فرزند بسيار عزيزم
نـامـه محبت آميز شما كه از جانب خود و ديگر فرزندان عزيز شهدا، و مفقودين و اسرا بود، مـوجـب خـرسـنـدى شـد. امـيد است شما عزيزان خردسال كه يادگار فداكاران در راه خداوند تـعـالى و اسـلام عـزيز هستيد، چون پدران بزرگوار خويش خود را براى دفاع از اسلام بـزرگ و مـيـهـن عـزيـز مـهـيا سازيد و با فرا گرفتن علم و ادب و كوشش در راه به دست آوردن كـمـال انـسـانـى و اخـلاق اسـلامـى بـراى اسـلام عـزيـز و كـشور خودتان فرزندان شايسته اى باشيد.
شـمـاهـا بـا از دسـت دادن عـزيزان خود، فرزندان اسلام و پيامبر عظيم الشان هستيد، انشاء الله تـعـالى در پناه خداوند عالم مؤ فق شويد. با كسان خود خصوصا مادران داغديده به خـوبـى رفـتـار نـمـاييد. از خداوند منان سلامت براى شما و رحمت براى شهيدان ، سلامت و رهايى براى اسرا و مفقودين شما خواستارم .
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 6/4/64
انتصاب ناخدا يكم ملك زادگان فرمانده جديد نيروى دريايى جمهورى اسلامى
بسمه تعالى
ضـمـن قـبـول اسـتـعـفـاى سـركار ناخدايكم حسينى و با تقدير از زحماتشان ، با انتصاب سـركـار نـاخدايكم محمد حسين ملك زادگان به فرماندهى نيروى دريايى جمهورى اسلامى موافقت مى شود.
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 9/2/64
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه مدرسين جوزه علميه قم
آنها كه منافعشان را از دست داده اند، با ما مخالفند
بسم الله الرحمن الرحيم
هـمـه شما آقايان جزء اعلام و بزرگان هستيد، اما مسائلى كه مى فرماييد، من بايد از شما رهـنـمـود بـگـيرم و حساب اين نيست كه من به شما رهنمود بدهم . عقيده من بر اين است كه ما بـايـد مـشـكـلات كـشـور را روى هـم حـسـاب كـنـيـم و هـمـه مـى دانـيـم كـه هـيـچ كـشـورى مـثـل ايـران مبتلا به قدرت ها نيست و شما اگر چند دولت را استثنا كنيد، بقيه يا مستقيم يا غـيرمستقيم با ما مخالفند، چون يك دولت اسلامى با طرز تفكر خودشان مؤ افق باشد، در ايـران بـه وجود نيامده است و دستشان از ايران كوتاه شده است از اين جهت با هر وسيله اى مـشـغـول مـى بـاشـنـد تـا صدمه اى به ايران بزنند. و مخالفت آنها با اسلام است ، منتها مـسـتـقـيـمـا نـمى گويند ما با اسلام مخالفيم ، مى گويند: (با اينها كه ارتجاعى هستند مـخـالفـيـم ، بـا آخـونـدهـايـى كـه حـكـومـت ايـران را قبضه كرده اند، مخالفيم ). در عين حـال مـى بينيد آن همه تبليغاتى كه عليه ما شده و مى شود و خواهد شد، در مردم تاءثير چندانى نكرده است . اگر تاءثير كرده بود، آثارش پيدا مى شد، در حالى كه روز قدس نـمـونـه بود و مى بينيد كه مردم اين گونه در صحنه حاضرند. مسلم ، آنها كه منافعشان را از دسـت داده انـد، آنـهـا كـه دسـتـشـان از حـكـومت كوتاه شده و آنها كه خواستند سلطنت را برگردانند و نشد، با ما مخالفند، چه در داخل و چه در خارج .
در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع شد، بايد جهات مثبت را نگاه كرد
در شرايط فعلى ، ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم تا تمام كارها درست شود. البته در يك كـشـورى كـه تـازه مـى خـواهـد احـكـام اسـلام را پـيـاده كـنـد و داراى چـهل ميليون جمعيت و با آن وسعت است ، نمى شود يكدفعه كارها درست بشود و هيچ خلافى واقـع نـگردد، در زمان خود پيامبر و حضرت امير هم خلاف واقع مى شد. بايد جهات مثبت را نـگـاه كـرد، نـه جهات منفى را. و ما نبايد توقع داشته باشيم كه صبح كنيم در حالى كه هـمـه چـيـز سـرجاى خودش باشد. در زمان حضرت صاحب سلام الله عليه هم كه ايشان با تمام قدرت مى خواهند عدل را اجرا نمايند، با اين ترتيب نمى شود كه هيچ كس حتى خلاف پنهانى هم نكند. و بالاخره همان ها هم كه مخالف هستند حضرت صاحب را شهيد مى كنند و در روايات قريب به اين معنا دارد كه
بعضى فقهاى عصر با ايشان مخالفت مى كنند. پس اين طور نيست كه خلاف فلان قاضى يـا فـلان فرماندار !!! و اصولا بعضى جهات منفى !!! خطرى باشد. در زمان حضرت امير هم قاضى اش و فرماندارش خلاف كردند، اين اجتناب ناپذير است .
الان اسـلام در دسـت مـاسـت و روحـانـيـون از هـمـه بـيـشـتـر مـسـؤ وليـت دارنـد، زيـرا مـردم دنـبـال آنـهـا حـركـت مى كنند. در اين شرايط وقتى كه شما مشكلات و فعاليت ها را روى هم حـسـاب كـنـيـد، خـواهـيد ديد كه در كنار اين مشكلات و فعاليت ها كسى تقصير ندارد و نمى خـواهـد اسـلام و احـكـام اسـلام را از بـيـن بـبـرد. گـرفـتـارى زياد است ، گرفتارى جنگ ، گـرفتارى خرابى ها، گرفتارى آوارگان از همه اطراف . و بالاخره كارهايى كه در اين مـدت بـراى فـقـرا و مـسـتضعفين انجام شده است قابل مقايسه با سابق نيست . البته شكى نـيـسـت كـه خـلاف هـم هـسـت ولى اين طور نيست كه با اين خلاف هاما لطمه اساسى ببينيم ، بلكه از اين كه ما اختلاف داشته باشيم لطمه مى بينيم .
ما باب اجتهاد را نمى توانيم ببنديم ، هميشه اجتهاد بوده و خواهد بود
اگر بنا باشد دولت نتواند كارى انجام بدهد و مجلس نتواند كارى انجام بدهد، ما لطمه ديـده و كـارهـا زمـيـن مـى مـانـد. ايـن طـور نيست كه يكى بهتر از اينها پيدا بشود كه بهتر بتواند اداره كند. هر كدام از اينها در جاى خودشان آن قدرى كه زحمت كشيده اند، با اخلاص بـوده اسـت و آنـهـا كـه مـشـغـول كـارنـد انـسـان هـاى مـخـلصـى هـسـتـنـد، البـتـه مـمـكن است داخل آنها افراد بدى هم باشند.
مساءله ديگر اين كه ممكن است برداشت هاى اشخاص با ما مخالف باشد و ما باب اجتهاد را نـمـى تـوانـيـم بـبـنـديـم ، هـمـيـشـه اجـتـهـاد بـوده ، هـسـت و خـواهـد بـود و حـال آن كـه مـسـائلى كـه امـروز پـيـش آمـده اسـت بـا مـسـائل سابق خيلى فرق مى كند و برداشت ها از احكام اسلام مختلف است . ما نبايد بر سر بـرداشـت هـا دعـوا بـكـنـيـم و حـاصـل ايـن كـه شـمـا جـامـعـه مـدرسـيـن مـحـتـرم ، بـايـد دنبال اين باشيد كه اگر كسى نزد شما آمد و كارشكنى كرد، تحت تاءثير وافع نشويد و ملاحظه كنيد كه مشكلات چيست و اگر بخواهيم به حرف يك دسته كه مثلا در مجلس هستند بـگـويـيـم اين دولت نه ، اين رئيس مجلس يا اين نخست وزير يا اين رئيس جمهور نه ، چه خـواهـد شـد؟ و اصـولا مـا افـرادى را داريـم كه از عالم غيب بيايند و كارها را آن طورى كه مطابق به اين ميل ماست ، صددرصد انجام بدهند؟! اين در تمام دنيا پيدا نمى شود و وضع مـا جـورى اسـت كـه اگـر بـخـواهـيـم آن را بـه هـم زنيم صدمه مى خوريم ، يعنى جمهورى اسـلامـى صـدمـه مـى خـورد. مـن عـقـيده ام بر اين است كه هيچ كدام از افرادى كه آنها را مى شـنـاسـم نـمـى خـواهند كار خلافى انجام بدهند، منتها گاهى تشخيص ناقص ‍ است . و شما آقـايـان پـشتيبانى و هدايت كنيد، چرا كه پشتيبانى شما مؤ ثر است و ما بايد موارد مثبت را رو بـه اثـبات بيشتر و موارد منفى را كم كنيم . اگر خداى نخواسته بين جامعه مدرسين با دولت يا جامعه با مجلس يا مجلس با دولت اختلاف پيدا بشود، شكست مى خوريم . اما اگر همه با هم باشيم ، همان طور كه تا به حال بوده ايم و شما در تبليغات و وعاظ در منابر و علما در مساجد مردم را دعوت به وحدت كنند، اين جمهورى باقى
مى ماند و امور به تدريج درست شود. ولى اين طور نيست كه كسى قدرت داشته باشد و نـكـنـد. بايد قدرت دولت و حجم كار آنها را ببينيم چقدر است و بسنجيم كه اگر من جاى او بـاشـم چـه مـى تـوانـم بكنم ؛ اگر نخست وزير را برداريم ، جناب عالى را نخست وزير بـكـنـيـم چـقـدر مـى تـوانـيـد كـار بـكـنـيـد؟ حـساب كار را با حساب قدرت بايد بسنجيد و مـسـائل را بـايـد دوسـتـانـه حـل نـمـود. ايـن نـظـرى اسـت كـه مـن از اول داشته و دارم و بعد از اين هم خواهم داشت .
براى مردم و دولت و مسؤ ولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد
بنابراين ، اميدوارم همان طور كه شما آقايان با انقلاب بوده ايد، انقلاب را بر پا كرده ايـد، هـمين طور به پيش برويد و نصيحت كنيد. مساءله نصيحت يك مساءله است ، انتقامگيرى مـسـاءله ديـگر. براى مردم و دولت و مسؤ ولين و مجلس بايد ناصح بود، نه مقابله كرد. زيـرا اگـر شـمـا با من و من با شما مقابله كنيم ، غير از اين كه ديگران سوء استفاده كنند چـيـزى بـه دست نمى آيد. شما ببينيد خارجى ها يك كلمه را مى گيرند و چيزى از توى آن بـيـرون مـى آورنـد كـه بر ما غلبه كنند، مثلا مى گويند: (ايرانى ها ادعا مى كنند ما با گـروگـانگيرى مخالفيم ، اما چون اينها ضد آمريكا هستند اين حرف معنا ندارد). و ديديد كـه آمـريـكـا در همين قضيه گروگانگيرى كه گرفتار شده است چقدر به اين طرف و آن طـرف مـتـوسـل شـده است . از اول هياهو به راه انداختند كه ما دخالت نظامى مى كنيم ، بعدا رئيـس جـمـهور آمريكا به التماس و گدايى و دريوزگى افتاده است و به اين طرف و آن طـرف مـى زنـد كـه مـسـاءله را حـل كـنـد ولى نـتـوانستند. و عده اى از آن طرف ايستاده و مى گويند: (بايد به شرايط ما عمل شود) و ما بايد خيلى مواظب باشيم . غير از اين كه ما را از داخل بپوسانند كار ديگرى نمى توانند بكنند.
اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است
مطلب ديگرى كه كرارا عرض كرده ام ، مساءله تدريس و فقه است كه هر چه مى توانيد آن را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است ، بايد عده كارها را انجام داده و عده اى هم مشغول بحث و درس بشوند. خداوند همه شما را حفظ و سلامت فرمايد.
و السلام عليكم و رحمة الله
تاريخ : 16/2/64
بـيـانـات امـام خـمـيـنـى در جـمع آقايان موسوى اردبيلى ، صانعى و موسوى خوئينى ها
آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از رفتن آقاى صانعى متاءسف و متاثرم ، اميدوارم ايشان در هر كجا كه باشند فرد موثرى بـاشـنـد. از زحـمـات و كـوشـش هـاى ايـشـان تـشـكـر و قـدردانـى كـنـم . مـن ايـشـان را سـال هـاى طـولانـى اسـت كـه مـى شـنـاسـم ، او مـردى عـالم ، مـتـعـهـد و فعال است . ايشان تصميم گرفتند تا از اين كار كنار بروند. ايشان نبايد به طور كلى از هـمـه كـارها كناره گيرى كنند. حال كه از اين كار خسته شده اند، كارهاى ديگرى كه با وضع مزاجى ايشان مناسب تر است را انتخاب كنند.
امـروز كه به شما زحمت دادم ، بدين خاطر بود كه تصميم گرفتم آقاى موسوى خوئينى هـا دادسـتـان بـاشـند. آقاى موسوى را هم شناسم ، او مرد عالم و بسيار متعهدى است . آنچه بايد سفارش كنم اين است كه بايد همه با هم و همراه باشيد. اگر شوراى عالى قضايى قـوى بـاشـد و هـمـگـى اتـحـاد قـوى داشـتـه بـاشـيـد، مـشـكل ترين كارها را انشاء الله مى توانيد حل كنيد. البته هميشه همفكرى داشته باشيد، و كـار را هـم خـوب انـجـام داده ايـد ولى حـجـم كار چون زياد است ، بايد بيشتر تلاش كنيد. انـشـاء الله آقـاى موسوى هم مانند صانعى با صفاى باطن ، با آقاى اردبيلى همكارى مى نمايند. فعلا آقاى صانعى به كار خود ادامه دهند تا سير قانونى اين كار طى شود.
تاريخ : 18/2/64
بيانات امام خمينى در جمع رئيس ديوان عالى كشور و مسؤ ولين قوه قضاييه
قوه قضائيه اگر از روى موازين اسلامى انسانى رفتار كند، كشور را تواند نجات دهد
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد از تشكر از همه آقايان كه زحمت كشيدند و اين جا تشريف آوردند، بايد عرض كنم ، از آقاى موسوى اردبيلى كه در اين موقع حساس ، بدين خدمت بزرگ مشغولند، تشكر مى كنم و همين طور از همه شما آقايان .
كـشـور مـا، كـشـور تازه متولد شده اى است كه با اين كه ملت هابا آن موافقند، اكثر دولت هـابـا مـا مـخـالف مى باشند. در دنيا اين گونه تبليغ مى شود كه ايران مى خواهد منافع كـليـه كـشـورهـا را از بـيـن بـبـرد، در حـالى كـه كـشـور اسـلامـى مـا روى موازين اسلامى عـمـل مـى كـنـد و هـيـچ گـاه قـصـد تـجـاوز و تـعـدى بـه ديـگـران را نـدارد. مـا در مـقـابـل عـراق هم ، تنها دفاع مى كنيم . دفاع ، حقى كه شرعا و عقلا بر همه مسلمانان واجب است ، خصوصا مردم ايران كه مورد تجاوز قرار گرفته اند.
البـتـه در چنين مقطعى همه كارها مشكل است . قوه قضاييه مشكلاتش بيشتر از ساير ارگان هـاسـت ، چرا كه قوه قضاييه دخالت در امورى مى كند كه اختلافى است و اختلاف بين مردم هم تمام شدنى نيست . ناچار، هميشه يكى از دونفرى كه با يكديگر اختلاف دارند ناراضى مـى رود. به همين جهت ، كار بسيار مشكلى است و از طرفى هم ، بسيار حساس و مورد توجه اسلام است . قوه قضاييه اگر از روى موازين اسلامى !!! انسانى رفتار كند، كشور را مى تواند نجات دهد.
مـسـاءله دادسـتـانـى كـه هـمـه مـى دانـيـد از امـور بـسـيـار مـشـكـل و حـسـاس اسـت و آقـاى صـانـعـى كـه مـردى فـاضـل و عـالم اسـت و سـال هـا او را نـزديـك مـى شـنـاسـم و او را عـنـصـرى فعال و خوب مى دانم ، تا به حال اين سمت را داشتند كه از زحمات ايشان تشكر مى كنم . منتها اخيرا خسته شدند و به خاطر همين خستگى مدت هاست كه تصميم داشتند كنار بروند و مـا مـى خـواستيم باشند و ايشان از اين سمت استعفا دادند كه پذيرفته شد. با جناب آقاى موسوى خوئينى ها هم آشنا هستم و ايشان را مى شناسم و البته بعضى از آقايان هم ايشان را از هـر جـهـت مـى شـنـاسـنـد؛ از جـهـت عـلمـى كـه مـورد تـاءيـيـد بـعـضـى از رجـال و عـلمـاى عـلم هـستند و از نظر تعهد هم كه من خود، ايشان را خوب مى شناسم . ايشان كارهاى مهم را خوب انجام مى دهند و مرد فعالى است .
اميدوارم همه با هم تفاهم داشته باشيد. امروز همه ما محتاج تفاهم هستيم و همه ما بايد با هم باشيم ، چرا كه اگر اختلاف كنيم استفاده اش را ديگران مى برند.
انشاء الله آقاى موسوى خوئينى هابا سعادت و سلامت كارشان را كه چنين كار مهمى است ، خـوب انـجـام دهـند. به هر صورت صلاح ديدم كه به جاى آقاى صانعى براى چنين منصب بـزرگـى ، ايـشـان بـاشـنـد و ايشان محتاجند تا همه شما او را همراهى كنيد و اميدوارم بين ايـشـان و شـوراى عـالى قـضـايـى و شـمـا آقـايـان ، تـفـاهـم كـامـل بـاشـد تـا كـشـورتـان بـه پـيـش رود و قـضـايـاى مـهـم را بـتـوانـيـد حل كنيد و از خداوند متعال تؤ فيق و سعادت همه آقايان را خواستارم .
تاريخ : 19/2/64
فـــرمـــان امـــام خـــمـــيـــنـــى بـــه حـــجـت الاسـلام مـوسـوى خـوئيـنـى هـا بـه ريـاسـت دادسـتانىكل كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج سيد محمد موسوى خوئينى ها دامت افاضاته
جناب عالى را به رياست دادستانى كل كشور منصوب مى نمايم . اميد است با همكارى رئيس ديوان عالى كشور، شوراى عالى قضايى ، فقها، قضات و حقوقدانان و كارمندان شريف و صـالح دادگـسـتـرى ، هـر چـه بهتر بتوانيد به ملت عزيز و جمهورى اسلامى ايران خدمت نماييد.
از خداوند تعالى ، تؤ فيق جناب عالى را در اين امر خطير خواستارم .
روح الله الموسوى الخمين
تاريخ : 24/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و معاونين دانشگاه آزاد اسلامى
بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانشگاه بيشتر كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زحمات و خدمات آقايان تشكر مى كنم . خداوند به شما و ساير افرادى كه اين دانشگاه را اداره مـى كـنـند، تؤ فيق دهد. انشاء الله بتوانيد ايران را دانشگاه كنيد. مسلما مردم وقتى ديـدنـد كـارهـايتان خوب است و به آنان خدمت مى كنيد، با شما همراهى و كمك مى كنند، چرا كـه مـردم مـى خـواهند فرزندانشان مهذب و عالم شوند. بايد تلاش كنيد جهات دينى را در دانـشـگـاه بيشتر كنيد. بايد قبل از هرچيز، دانشگاه اسلامى باشد، براى اين كه كشور هر چه صدمه خورده است از كسانى بوده كه اسلام را نمى شناخته اند.
انـشـاء الله آيـنـده دانـشـگاهتان خوب باشد و همه دوستانتان مؤ فق باشند. البته نظارت آقـايـان خـامـنـه اى و هـاشـمـى و ائمـه جـمـعـه و روحـانيون بلاد، به اسلامى شدن آن كمك بـيـشـتـرى مـى كـنـد. ما اميدواريم جوانانمان در خود ايران تربيت شوند، براى اين كه در خـارج بـه جـوانـان مـا درس اساسى نمى دهند. انشاء الله روزى بيايد كه از جاهاى ديگر بـراى تـحـصـيـل بـه ايران بيايند و ما هرگز احتياجى نداشته باشيم كسى را به خارج بـفـرسـتـيـم . و ايـن امـرى است شدنى و اين طرز تفكر كه غير از خارج در جاى ديگر نمى شود تحصيل كرد، امرى است باطل ، چرا كه با اين گونه تبليغات مى خواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران برگردانند.
اميدوارم اين دانشگاه و همه دانشگاه هاى ديگر مراكزى شوند كه هم جوانان ما را مهذب كنند و هـم عـالم و آنـان بـه صـورتـى تـربـيـت شـونـد كـه از خـارج بـريـده شـده و مستقل شوند و در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند. انشاء الله همه آقايان مؤ فق باشند.
تاريخ : 25/2/64
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان
ما بايد به گونه اى زندگى كنيم كه اگر آن را از ما گرفتند، حسرت نخوريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلا از حسن نظر آقاى مشكينى تشكر مى كنم و اميدوارم خداوند مؤ افق حسن نظر ايشان با مـن رفتار كند و همه ما را تؤ فيق بدهد كه در خدمت اسلام باشيم و همچنين تشكر مى كنم از آقايان كه من را مفتخر به زيارت خودشان كردند و اميدوارم اين مسؤ وليتى را كه به آنها مـحـول شـده اسـت ، بـه احسن وجه به پايان برسانند و آن طورى كه موجب رضاى خداست عمل كنند.
از اهـم مـسـائلى كـه بايد تذكر بدهم ، مساءله است كه به همه روحانيت و دست اندركاران كـشـور مـربـوط شـود و هـمـيـشه نگران آن هستم كه مبادا اين مردمى كه همه چيزشان را فدا كـردنـد و بـه اسـلام خـدمـت نـمـوده و بـه مـا مـنـت گـذاشـتـنـد، بـه واسـطـه اعـمـال مـا از مـا نـگـران بـشـونـد، زيرا آن چيزى كه مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسـطـه آن دنـبـال مـا و شـمـا آمـده انـد و اسـلام را ترويج نموده و جمهورى اسلامى را بپا كـردنـد و طـاغـوت را از مـيـان بـردنـد، كـيـفـيـت زنـدگـى اهـل عـلم اسـت . اگـر خـداى نـخـواسـتـه مردم ببينند كه آقايان وضع خودشان را تغيير داده عـمـارت درسـت كـرده اند و رفت و آمدهايشان مناسب روحانيت نيست و آن چيزى را كه نسبت به روحـانـيـت در دلشـان بـوده اسـت از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بين رفتن اسلام و جمهورى اسلامى همان . البته من اين نكته را عرض كنم ، يك دسته كه در معرض خطر هستند بـايـد خـودشـان را حفظ كنند ولى همين ها هم بايد مواظب باشند كه زايد بر ميزان نباشد. شما گمان نكنيد كه اگر با چندين اتومبيل بيرون بياييد وجهه تان پيش مردم بزرگ مى شـود. آن چيزى كه مردم به آن توجه دارند و مؤ افق مذاق عامه است ، اين كه زندگى شما ساده باشد، همان طورى كه سران اسلام و پيغمبر اسلام و اميرالمؤ منين و ائمه ما زندگى شان ساده و عادى بود بلكه پايين تر از عادى آنها هم كه جمهورى اسلامى را بپا كردند، مـردم عـادى هـسـتـنـد و كـسـانـى كـه بـالا بـالاهـا نـشـسـتـه انـد، هـيـچ دخـالتـى در ايـن مـسـائل نـداشته و ندارند. اين مردم بازار و كشاورز و كارگران كارخانه هاو طبقات ضعيف بـه حـسـب دنـيـا و قـوى بـه حـسـب !!! آخـرت هـسـتـند كه اين توقع را دارند كه اگر خداى نـخـواسـته نفوس اين مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن براى ما تنها نيست ، بلكه براى اسلام است و ما بايد حفظ كنيم آنهايى را كه اسلام و جمهورى اسلامى را نگه داشته اند و بـعـد از اين هم نگه خواهند داشت و حفظ آن به اين است كه زندگى ما عادى باشد. آنهايى هـم كـه مـى خـواهـنـد خـودشـان را حـفـظ كـنـنـد، بـايـد بـدانـنـد كـه گـاهـى بـا يـك اتـومبيل پيكان بهتر مى توانند محفوظ باشند/ و / تا وسيله ديگر. و ائمه جمعه و جماعات كـه اگـر عـادى بـيـرون بيايند ممكن است از بين بروند، بايد به آن مقدارى حفظ كنند كه زيـاد نباشد و اين طور نباشد كه امام جمعه وقتى در خيابان مى آيد، خيابان را خلوت كنند و هياهو به راه بيندازند، اين طور چيزها حيثيتشان را در جامعه ساقط مى كند. بزرگى شما آقـايـان بـه دنـيـا نـيـسـت ، بـزرگـى شما به آخرت است و به اين كه پيش ‍ خدا آبرومند بـاشـيد و اين يك مساءله مهمى است كه دخالت در حفظ جمهورى اسلامى دارد و ما بايد خيلى مـواظـب بـاشـيـم و اهل علم و دولت و دست اندركاران بيشتر بايد مواظب باشند، چرا كه همه دنـبـال ايـن هـسـتـنـد كـه نـقـطـه ضـعـفـى ، خـصـوصـا از اهل علم پيدا كنند و در همه جا مطرح سازند. و ما بايد به گونه اى زندگى كنيم كه اگر چـنـانـچـه آن را از مـا گـرفـتـنـد، حـسـرت نـخـوريـم ، نـه ايـن كـه مثل رئيس جمهور آمريكا كه اگر اين مقام را از او بگيرند، شايد از حسرت دق كند!
حج ، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم ، حج سياست اسلامى است
جـهـت ديـگـرى هم كه بايد عرض كنم اين است كه الان ايام حج است و حج از امور كشور ما و هـمـه جـاسـت و مـا بـه آن توجه خاصى داريم . من آقاى موسوى خوئينى ها را مى شناسم و ايـشـان خـيلى فعال بودند و خوب عمل كردند، اما چون وجودشان در دادستانى لازم بود، از ايـن جـهـت امـسال نمى توانند به حج بروند، هر چه فكر كردم ديدم كه آقاى كروبى به جـاى ايـشـان مـنـاسـب اسـت و آقـاى كـروبـى كـسـى اسـت كـه سال هاى طولانى در رژيم سابق كتك خورده است و در اين راه صدمه زيادى ديده اند و فرد مـقـاوم و صـالحـى اسـت . از ايـن جـهـت ايـشـان را مـوقـتـاامـسـال مـى فـرسـتـيـم تـا بـبـيـنيم سال ديگر چه بايد بكنيم .
امـا مـسـاءله اى كه عرض كردم دنبال اين هستند كه نقطه پيدا كنند و بگويند اين است كه ، حال كه آقاى موسوى كنار رفته اند تبليغ كنند وضع ايران تغيير و سياستش فرق كرده اسـت . آنـهـا نـمـى دانـند سياست حج ، سياستى نيست كه ما درست كرده باشيم ، حج سياست اسـلامـى اسـت . مـا از اول بـنـايـمـان بـر ايـن بـوده اسـت ، به حج آن طورى كه بوده است عـمل كنيم . همان طور كه پيغمبر اكرم بت ها را در كعبه شكست ، ما هم بت ها را بشكنيم و اين بـت هـا كـه در زمـان مـا هـسـتند، از آن زمان بالاتر و بدترند. ما بايد همان طور كه سابق عـمـل كـرده ايـم ، بـه حـج بـرويـم و هـمـان طـور كـه سابق تظاهرات و راهپيمايى كردند، عـمل كنيم و با تغيير آقاى موسوى ، سياست ما تغيير نكرده است . حج به همان وضعى كه هـمـيـشـه و در اين دو سه سال برگزار شد، برگزار مى گردد و دولت ها هم بايد آن را تـحـمـل كـنـنـد و مـا نـمـى تـوانـيـم از آن وظـيـفـه اى كـه اسـلام بـر ايـمـان قـرار داده است عدول كنيم و قرآن هم همين دستور را داده است و سياست ما در حج همان سياست است كه بوده و هـر وقـت هم به حج برويم همان طور عمل مى كنيم ، مگر جلوى ما را بگيرند و نگذارند به حج برويم كه آن مساءله ديگرى است .
و مـن امـيـدوارم ايـن فـريـضـه را هـمـان طـور كـه تـا بـه حال بجا آورده اند، امسال بهتر و با جمعيت
بـيـشـتـر بـه انـجـام بـرسـانـنـد. و افـرادى هـم كـه بـه حـج مـى رونـد بـيـشـتـر مـتـوجه اعـمـال و بـا يـكـديـگر متحد باشند و اميدوارم كشورهاى مسلمان ديگر هم اين احساس را كرده بـاشـنـد. و بـيـش از يـك مـيـليـارد جـمـعـيـت مـسـلمـان نـبـايـد دنـبـال ايـن بـاشـنـد كـه آمـريـكـا چه مى گويد و شوروى چه مى گويد، و روى پاى خود بـايـسـتـنـد و بـه ديـگـران اعـتـنـا نـكـنـنـد، هـمـان طـور كـه ايـن كـشـور چـهـل مـيـليـونـى كـه نسبت به ساير كشورها خيلى كوچك است ، روى پاى خود ايستاده و مى گويد: نه شرقى و نه غربى و الان هم احترام اين كشور از احترام آن كشورهايى كه مورد حـمـايـت آنـهـا هـسـتـنـد، بـيـشـتر است و توجه نفوس مسلمانان به اين جا زيادتر گرديده . بـنـابـرايـن ، مـلت هـا خـوف نـداشـتـه بـاشـنـد كـه آمـريـكـا چـه مـى كـنـد، ايـنـهـا طـبـل تـوخـالى هستند، فرياد زنند و عمل نمى كنند. شما ببينيد آمريكا راجع به تروريست هـاكـه هـمـه و مـا بـا آن مـخـالفـيـم ، چـه گـفـت و چـه كـرد. مـرتـب دنـبـال ايـن بـودنـد آنـهـا را بـه يـكى از كشورهاى مخالف خود بچسبانند كه نتوانستند. و تـشـرهـاى ايـنـهـا تـوخالى است و هيچ خبرى نمى شود و ملت ها نبايد بترسند و بايد راه خـودشان را طى كنند و اسلام و خدا پشتيبان آنان است و كسى كه خدا پشتيبان اوست ، نبايد از چـيـزى خـوف داشـتـه باشد. اميدوارم خداوند ما را مؤ فق فرمايد كه تابع دستورات او باشيم .
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 28/4/64
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام كروبى
جناب حجت الاسلام آقاى شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
نـظـر بـه ايـن كـه جـنـاب حـجـت الاسـلام آقـاى مـوسـوى خـوئينى ها منصوب به دادستانى كـل كـشـور شـدنـد و از تـصـدى امـر حـجـاج در ايـن سال معذورباشند، جناب عالى را به سمت نمايندگى خود و سرپرست حجاج محترم ايران مـنـصـوب مـى نـمايم تا با توجه به اين كه فريضه حج يكى از بزرگترين فريضه هاى عبادى سياسى اسلام و كنگره عظيم حج در مواقف معظمه از بزرگترين كنگره هاى جهان اسـلام اسـت ، حـجـاج مـحـتـرم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشكلات مسلمين تـبـادل آرا نـمـوده و در حـل مـشـكلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام ، تصميمات لازم را اتـخـاذ نـمـايـيـد و راه هاى اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامى را بررسى كنيد و در امور سـيـاسـى مـشـتـرك بـيـن هـمـه طـوايف ، مشكلاتى را كه براى مسلمين جهان به دست دشمنان سـرسـخـت اسـلام پـيـش آمده است كه اهم آن اختلاف انگيزى بين صفوف مسلمانان است !!! را چاره انديشى بنماييد.
هـمـان طـور كـه هـمـه مى دانيم ، در سده هاى اخير، آتش افروز اين معركه خطرناك ، قدرت جهانخوار شرق و غرب مى باشند كه از وحدت بيش از يك ميليارد مسلمان وحشت دارند و با تـمـام قـوا، مـستقيما و يا به دست عمال منحرف خود، به اين اختلافات دامن مى زنند تا بر مـقـدرات مـسـلمـانـان جـهـان مـسـلط و بـر آنـهـا حـكـومـت نـمـوده و ذخـايـر بـى پايان آنان را چپاول نمايند. انشاء الله در مقابله با تبليغات دروغين رسانه هاى گروهى و از آن بدتر آخـونـدهـاى دربـارى كـه بـا قـلم و بـيان ، عليه جمهورى اسلامى بپا خاسته اند، پيروز شـويـد. در ضـمـن جناب عالى مكلف مى باشيد تا به تمامى درخواست هاى اين جانب در متن حـكـم جـنـاب آقـاى مـوسـوى خـوئيـنـى هـا مـثـل تـظـاهـرات بـزرگ مـكـه و مـديـنـه ، عـمـل نـمـايـيد. اميدوارم با قاطعيتى كه از جناب عالى سراغ دارم اين امور به بهترين وجه انـجام گردد. از تمامى حجاج محترم و روحانيون عزيز مى خواهم تا با جناب عالى همكارى لازم را بـنـمـايـنـد و از هـر حـيـث بـه دسـتـورات جـنـاب عـالى ، عمل نمايند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
تاريخ : 8/5/64
بـــيــانـات امـام خـمـيـنـى در جمع اعضاى شوراى عالى قضايى ، كاركنان قوه قضائيه ،وزيـــر امـــور خـــارجـــه و نـــمـايـندگان جمهورى اسلامى در كشورهاى اروپائى و آمريكائى ومناسبت ميلاد پر بركت حضرت امام رضا(ع )
مساءله قضا يك مساءله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور و مسلمانان است
بسم الله الرحمن الرحيم
مـن ايـن روز مـبـارك را بـه هـمـه مسلمين جهان و به همه مستضعفان خصوصا به ملت شيعه و بـالاخـص بـه شـما آقايان كه اين جا تشريف آورديد تبريك عرض مى كنم . اميد است خداى تبارك و تعالى به بركت مرقد مطهر حضرت رضا سلام الله عليه به ما تؤ فيق بدهد كـه مـا تـابـع تـعـاليـم عـاليـه اسـلام بـاشـيـم و تـابـع تـربـيـت هـايى كه ائمه هدى مـتـكـفـل شدند باشيم . اميدوارم كه خداوند همه ملت هارا و خصوصا ملت ايران را مؤ فق كند كه به طور صحيح به احكام اسلام عمل كنند و متكى به الطاف عاليه حق تعالى باشند و در ايـن راهـى كـه پـيـش ‍ گـرفـتـه انـد پـيـش بـرونـد و انـشـاء الله مـؤ فـقـيـت هـايـى حـاصـل بـشـود. آنـچه كه من در اين محضر محترم بايد عرض كنم ، يك مطلب راجع به قوه قـضـائيـه اسـت و يـك مـطـلب راجـع بـه كـسـانـى اسـت كـه در خـارج كـشـور مـشـغـول خـدمت هستند كه عده شان اين جا امروز تشريف دارند. مطلبى كه راجع به قضاوت عـرض مـى كـنـم ، يـك صـحـبـت راجـع بـه ايـن اسـت كـه بـايـد پرسنل اين قوه تقويت بشود و اين يك جهتش به عهده حوزه هاى علميه سرتاسر كشور است و خـصـوصا حوزه علميه قم . مساءله قضا يك مساءله مهمى است كه سروكارش با همه حيثيت كشور است و مسلمانان است و آن قدرى كه اسلام درباره قضا سفارش كرده است شايد كمتر در چيزهاى ديگر سفارش كرده باشد. بنابراين يك تكليف است بر همه كسانى كه توانند قـضـاوت كـنـنـد و در حـوزه هـا مـعـطل مانده اند. خيلى اشخاص هستند كه اگر توجه به اين مـسـاءله داشـتـه باشند كه يك تكليفى است ، بر همه هست تا آن جايى كه به مقدار كفايت تـحـقق پيدا بكند، والا واجبات كفاييه هم بر همه آحاد واجب است ، وقتى وجوب برداشته مى شود كه به مقدار كفايت ، اين امر تحقق پيدا كرده باشد. بنابراين به عهده همه حوزه هاى عـلمـيـه سـرتـاسـرى اسـت كه در اين امر اهتمام كنند، افرادى كه در آن جا قدرت اين معنا را دارند كه قضاوت كنند بيايند مشغول كار بشوند. اين يك خدمتى به اسلام است ، يك خدمتى بـه كـشـور اسـت و يك تكليفى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه كرده است و اميدوارم كه اين كار را انجام بدهند.
علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است
و امـيـدوارم كـه دانـشـجـويـانـى كـه بـراى ايـن خـدمـت مـشـغـول هـستند، هم در رشته قضاوت و هم در تهذيب اخلاق ، مهم اين است كه اين دو جناح هر دو، هـم عـلم و هـم عمل باشد. علم بدون عمل مفيد كه نيست بلكه مضر است . شايد بسيارى از مصيبت هايى كه بر بشر واقع شده باشد، از علم واقع شده است ، تمام اين خرابى هايى كـه الان در دنـيـا بـه وجود آمده است ، اينها براى اين است كه علمى بوده است كه توام با تهذيب نبوده است . علم را دارند لكن مهذب نيستند. شما اگر بخواهيد خدمت بكنيد به اسلام ، خـدمـت بكنيد به كشور خودتان ، استقلال كشور خودتان را حفظ كنيد، وابسته به هيچ جا نـبـاشـيـد، بـايـد هـم رشـتـه عـلم را تـقـويـت كـنـيـد و هـم تـهـذيـب اخـلاق را و هـم عمل را.
و مـن امـيـدوارم كـه همين طور باشد و شماها مؤ فق بشويد به اين كه اين تكليف بزرگ را به طور شايسته به اتمام برسانيد.
اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود
و بـه قـوه قـضـائيـه عـرض مى كنم كه مساءله قضا يك مساءله بسيار مهمى است كه اگر انـسـان در آن قـصـور بـكند، تقصير بكند، ضرر وارد مى شود. اگر تقصير باشد، پيش خداى تبارك و تعالى مسؤ ول است و اگر چنانچه زياده روى بكند، اين هم همين طور. ميزان ، احـكـام اسـلام اسـت . در اجـراى حدود، نبايد از آن حدودى كه حق تعالى فرموده است پايين تـر عـمـل بـشـود و نـبـايـد زيـادتـر. حـتـى آن كـسـى را كـه الان مـحـكـوم بـه قتل شده است و دارند مى برندش در جايى كه او را بكشند، هيچ كس حق ندارد حتى يك كلمه درشت به او بگويد، اجراء حكم خداست . اگر كسى يك سيلى به او زد، او حق دارد در همان جا يك سيلى برگرداند و بايد هم ديگران كمك كنند تا او قصاص بكند. اگر يك درشتى كـرد، آن كـسـى كـه درشتى كرده است تعزيز لازم دارد، بايد قوه قضائيه تعزيز كند او را. از آن طرف هم اگر كسى تقصير بكند در اين ، يك كسى كه مستحق هفتاد مثلا شلاق است ، شـصـت تـا بـزنـد، ايـن هـم تـقـصـيـرى اسـت كـه در حـكـم خـدا شـده اسـت و خـيـال نـكـند كه اين يك رحمتى است ، بلكه اين يك امرى است كه معصيت خداست . اجراء حدود به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بايد بشود. اين كه انسان ترحم كند بـه يـك كـسـى كـه بـايـد حـد بـه او جـارى بشود، حد را جارى نكند يا كم جارى كند، اين عـصـيـان اسـت ، بلكه به خود آن آدم هم لطمه وارد مى شود، به خود ملت هم لطمه وارد مى شـود. اين حدود همان طورى كه تربيت كند اشخاص را، ملت را هم مى رساند به جايى كه ايـن طـور فـسـادهـا در او كـم بـشود. اگر چنانچه يك حدى جارى بشود، اين حدى كه جارى شـود، هـم تـربـيـت مـى كـنـد آن كـسى كه حد خورده است و هم براى ملت خوب است ؛(فى القـصـاص ‍ حـيـاة :) زنـده وقـتـى هـسـتـيـم كـه هـمـه مـوازيـن الهـيـه را عـمـل بـكنيم و وقتى مى توانيم با قدرت هاى بزرگ مقابله كنيم و آسيب پذير نباشيم كه مـتـعـهد به اسلام ، متعهد به احكام اسلام باشيم ، قضات وقتى مى توانند قاضى باشند كه در قضاوت ، هم در جهت حكم و هم در جهت دستور به اين كه بايد چه بشود هيچ تقصير و قصورى نكنند، نه غلو كنند، نه تقصير
بـكـنـند. بنابراين يكى از مهمات است كه بايد ملاحظه بشود و انشاء الله كه ملاحظه مى شـود. و مـن امـيـدوارم كـه هـمـه مؤ فق بشويد به اين كه كارها را مطابق اين طورى كه خدا گـفته است عمل بكنيد و نه زياده روى كنيد، يك وقت خداى نخواسته تجاوز از حد بكنيد كه آن تـقـصـير است و نه ناقص عمل كنيد، يعنى اين كه خدا گفته است ، شما زيادتر از رحمت خدا خيال كنيد رحمت داريد كه آن هم تقصير است . آن چيزى كه صراط مستقيم است ، آنى است كـه بـر روشـى كـه خـداى تـبـارك و تـعـالى فـرمـوده اسـت بـه آن روش عمل بشود. همين طور پليس قضايى بايد توجه بكند كه اين پليس اسلام است ، اين پليس قـوه قـضـائيـه اسـلام اسـت . ايـن پـليـس بـايـد روى مـوازيـن عـمـل بـكند، خداى نخواسته يك وقت قدرت دارد تجاوز نكند. به همان طورى كه دستور داده مـى شـود و دسـتـور مـطـابـق بـا مـوازيـن شـرعـيـه اسـت ، بـه هـمان طور بايد انشاء الله عمل بكنند.
در هر جا هستيد خودتان را مقيد و متعهد به اسلام بدانيد
و آن چـيـزى كـه راجـع بـه بـرادرهـايى كه از خارج اين جا هستند و همه برادرهايى كه در خارج كشور خدمت مى كنند عرض مى كنم اين است كه بايد همه شماها در هر جا هستيد خودتان را مـقـيـد و متعهد به اسلام بدانيد، تحت تاءثير محيط آن جا واقع نشويد. خوب ! كسى كه وارد مـى شود در يك سفارتخانه اى در خارج ، ببيند كه وارد شد در يك محيط اسلامى ، در يك محيط انسانى ، اين طور نباشد كه خداى نخواسته در آن جا از آن چيزهايى كه در سابق بود چيزى باقى مانده باشد. اگر آن چيزهايى كه در دوران سابق بود، در دوران طاغوت بـود، در آن جـا هـست ، جديت كنيد كه بكلى پاكسازى بشود و اميدوارم شده باشد تاكنون . بـنـابـراين وقتى ما مى توانيم در مقابل همه دنيا بايستيم بگوييم ما نه طرف (مغضوب عـليـهـم ) مـى رويم ، نه طرف (ضالين )؛ نه طرف غرب رويم ، نه طرف شرق مى رويـم ، وقـتـى مـا مـى تـوانـيـم ايـن طـور بـاشـيـم و بـه صـراط مـسـتـقـيـم عـمـل بكنيم كه همه مان با هم باشيم ، همه يد واحده باشيم ، همان طورى كه اسلام دستور داده ، همه يك صدا باشيم كانه يك حلقوم است كه صدا مى كند، همه با هم مجتمع باشيم ، سستى نكنيم .
انـسـان خـوب آن كـسـى اسـت كـه مـاءمـوريـت خـودش را خـوب عمل بكند
هـر چـه پـيـش مـى رود اسلام ، ما قوه بدهيم به اسلام ، ما بيشتر فعاليت بكنيم ، اين طور نـباشد كه حالايى اسلام كه در ايران / حالا / آمده است ، پس ما ديگر كار نداشته باشيم . نـخـير، حالا اول كار است ، ما بايد كار داشته باشيم . در همه امور ما بايد قوى باشيم و بـهـتـريـن مـاءمـور آن اسـت كـه بـه آن چـيـزى كـه بـه خـودش مـحـول شده است خوب عمل بكند. شما اگر چنانچه فرض كنيد در يك سفارتخانه اى هستيد مـى خـواهـيـد عـمـل بـكـنـيـد، بـايـد خـودتـان آن كـارى كـه بـه شـمـا مـحـول شـده خـوب عـمـل كـنـيـد، بـه ديگران كار نداشته باشيد. بله ، اگر كه آنها خلاف كـردنـد شما نهى شان كنيد، اما اين طور نباشد كه نظرتان اين باشد كه او چه جور دارد عمل مى كند، شما بايد عملى كه خودتان انجام مى دهيد، مطابق
بـا مـوازيـن و قـوانـيـنـى بـاشد كه در اسلام است و در جمهورى اسلامى هست . بنائا عليه مـاءمـور خـوب ، انـسـان خـوب آن كـسـى اسـت كـه مـاءمـوريـت خـودش را خـوب عمل بكند و تكاليف خودش را خوب از عهده برآيد و من اميدوارم كه همه شما اين طور باشيد و ملت ايران هم اين طور باشد.
اگر بخواهيد در مقابل دنيا اظهار حيات بكنيد، بايد در انتخابات مشاركت كنيد
از مـسـائلى كـه ما در پيش داريم الان قضيه انتخابات رئيس جمهور است . من كار ندارم كى رئيـس جمهور مى شود، به من مربوط نيست ، من خودم يك راءى دارم به هر كه دلم مى خواهد مـى دهـم ، شـمـا هـم هـمـيـن طـور. امـا اگـر بـخـواهـيـد در مـقـابـل دنـيـا اظـهـار حـيـات بـكـنـيـد كـه بـگـويـيـد مـا بـعـد از گـذشـتـن چـنـديـن سـال زنده هستيم ، بايد مشاركت كنيد. اگر خداى نخواسته از عدم مشاركت شما يك لطمه اى بـر جـمـهـورى اسـلامـى وارد بـشود، بدانيد كه آحاد ما كه اين خلاف را كرده باشيم خداى نـخـواسـتـه ، مسؤ ول هستيم . مسؤ ول پيش خدا هستيم . مساءله ، مساءله رياست جمهور نيست ، مـسـاءله ، مساءله اسلام است ، مساءله مساءله قواعد اسلام است ، مساءله ، مساءله حيثيت اسلام است و مساءله اى است كه بايد ما همه به آن اهميت بدهيم و بيشتر از هر وقت و بيشتر از هر سـال و هـر دوره بـايـد انـشـاء الله شـركـت بـكـنيم و اميدوارم كه همه شركت بكنند. و شما بـدانـيـد كـه از مـركـز ايران ، اسلام پرتوش در تمام دنيا رفته است ، همه جا هست . شما نمى دانم شنيديد آن طور كه من شنيدم كه در آمريكا هم بانك اسلامى مى خواهند درست كنند؟ البته آن اسلامى كه آنها مى گويند با اين اسلامى كه ما مى گوييم دوتاست ، اما شنيدم مـن كـه مـى خـواهـنـد بـانـك اسـلامـى درسـت كـنند. اين دولت هايى كه بعض از اين دولت ها مثل مصر و نمى دانم سودان و امثال ذلك كه دارند احكام اسلام را صدا از آن مى كنند، اين را خيال مى كنيد كه يك مساءله اى است كه همين طورى واقع شده است ؟ يك مساءله است كه موج اسـلام پـرتـوش را انـداخـته رفته است به همه جا و همه جا اين صدا در آمده است . الان در آمـريـكـا هـم ايـن مـسـائل هـسـت ، در جـاهـاى ديـگـر هـم ايـن مـسـائل هـست . خواهى نخواهى منفعل شده اند از اين حركت ، اين حركت اسلامى اسباب اين شده اسـت كه ساير كشورها منفعل بشوند از آن ، خود مسلمين كشورها كه همه همراه هستند، اين كه گاهى وقت ها مى گويند كه اى ! ايران منزوى شده است ، مقصودشان چى است ؟ مقصود اين اسـت كـه آمـريـكـا بـه مـا چيز ندارد، آمريكا هر آنى كه ما دست به طرفش دراز كنيم ، صد مقابل او به ما بيشتر جواب مى دهد ولى ما اعتنا به او نداريم ، و همين طور سايرين . اگر مـقـصود اين است كه پيش ملت ها ما منزوى هستيم ، خوب ! همه مى دانند كه ملت ها همه توجه دارنـد. الان هـر جـا كـه اجـتـمـاع اسـلامـى هـسـت بـرادران اهـل سـنت ما، برادران اهل تشيع ما مجتمع هستند راجع به اسلام و راجع به اين كه بايد همه چـيـز اسـلامـى بـشـود و كـشـور خـودشـان اسـلامـى بـشـود، هـمـه ايـن مـسـائل هـسـت و ايـن پـرتوى است كه خداى تبارك و تعالى مرحمت فرموده است به همه جا، نـورافـكـن كـرده اسـت و شما دنبال اين باشيد كه انشاء الله اين مساءله به طور شايسته عـمـل بـشود و عمده اجتماع شماست . باز هم عرض ‍ مى كنم اجتماع شما، وحدت شما، آنهايى كـه حـتـى با ماها بد هستند. خوب ما بد، اسلام كه بدنيست . اگر ديدند كه راءى دادن به رئيس ‍
جـمـهـور، هـر كـه مى خواهد باشد، اجتماع در جمعيت مسلمين كه هست ، اين اسباب تقويت اسلام اسـت ، آنـهـايـى كه به اسلام عقيده دارند بايد خودشان هم بيايند در ميدان و بيايند راءى بـدهـنـد. ايـن طـور نـبـاشـد كه حالايى كه مطابق ميل من نشده ، من كنار بروم . نخير، انسان بـايـد مطابق ميلش هم كه نباشد معذلك در ميدان باشد. مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود كـه مـن بـا جـمهورى مخالفم !!! آن وقت مخالفت با جمهورى يك چيزى بود كه واضح بود بايد بشود براى اين كه آنها مى خواستند بساط درست كنند !!! /گفت من با/ گفته بود من بـا جـمـهورى مخالفم ، لكن اگر جمهورى شد كنار نمى روم ، من در ميدان هستم ، من مى روم سراغش ، يك انسانى كه مى خواهد خدمت بكند، با هر رنگى كه دارد بايد برود خدمت بكند. مـؤ افـق مـيـل مـن اسـت ، خـوب ! خـدمـت مـى كـنـد، مـؤ افـق مـيـل مـن هم نيست ، خدمت به اسلام است ، خدمت به جمهورى اسلامى است . كسانى كه جمهورى اسـلامـى را صحيح مى دانند ولو با افراد مخالف هستند، اينها هم بايد شركت بكنند. اگر شـركـت نـكـنـنـد دليـل بـر ايـن اسـت كـه جـمـهـورى اسـلامـى را قـبـول نـدارنـد. من از خداى تبارك و تعالى تقاضا دارم كه ما را مؤ فق كند كه همه ما به خدمت به اسلام مؤ فق بشويم و اميدوارم كه رزمندگان ما را هم در جبهه ها تقويت كند، همان طورى كه قوى هستند بيشتر تقويت كند و خداوند همه ما را تابع احكام اسلام قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
تاريخ : 25/5/64
پيام امام خمينى به حجاج بيت الله الحرام
بسم الله الرحمن الرحيم
بـا سـپـاس فـراوان از الطـاف عـاليـه حـضـرت بارى تعالى و ادعيه حضرت بقيه الله ارواحـنـا لمـقدمه الفداء، در حالى ملت عظيم الشان ايران به سر مى برند و زائران بيت الله الحـرام بـه ميعادگاه الهى مى روند تا دعوت خداوند را كه با نداى حضرت ابراهيم ابـوالانـبـيـا و حـضـرت محمد مصطفى خاتم الرسل صلى الله عليهما و على الهما به آنان ابـلاغ شـده ، اجـابت نموده ، لبيك گويان و پايكوبان به حضور دوست در آن مكان مقدس مـشرف شوند. گرچه همه جا محضر و حضور است ، چه ، خورشيد تابان اسلام بزرگ در شـرق و غـرب عـالم نـور افـشانى مى نمايد و نداى ابراهيمى و محمدى در گوشه و كنار گـيـتـى طـنـيـن افكنده و جان و دل مسلمانان جهان را روح بخشيده و فرياد وحدت بين طوايف مسلمين از هر فرقه و مستضعفان و مظلومان از هر ملت در سراسر جهان ، زلزله افكنده و كاخ آمـال سـتـمـگران و جهانخواران در شرف انهدام و فروريختن است ، گويى دولت مستضعفين نـزديـك و وعـده حـق تـعـالى قـريـب الوقوع است . زائران بيت الله و عاشقان لقاءالله در سـالى از خـانـه هـاى خـود و خـودى بـه سـوى خـداونـد و رسـول گرامى او هجرت كنند كه كعبه معظمه براى پذيرايى مسلمانان عاشق حق و عدالت و فـريـادهـاى كـوبـنـده آنان بر سر ابر ظالمان دهر و ابر چپاولگران جهان آغوش باز نـمـوده و انـتـظـار پـذيـرايـى آنـان را مـى كشد و بيت الله الحرام و كعبه معظمه ، زائران عـزيـزى را در آغـوش مى كشد كه حج را از انزواى سياسى و انحراف اساسى ، به سوى حـج ابـراهيمى !!! محمدى سوق داده و حيات آن را تجديد مى نمايند و بت هاى شرق و غرب را در هـم شـكـنـنـد و مـعـنـاى قـيـام نـاس و حـقـيـقـت بـرائت از مـشركان را عرضه مى دارند و دل مـيـقات در هواى زائرانى مى تپد كه از كشور (لاشرقيه و لاغربيه ) آمده اند تا با تـلبـيـه و لبيك لبيك ، دعوت خداوند را به سوى صراط مستقيم انسانيت اجابت كنند و با پـشـت پـا زدن بر مكتب شرقى و غربى و انحرافات ملى گرايى ، فرقه زدايى نموده ، بـا هـمـه مـلت هـا بـدون در نـظـر گـرفـتن رنگ و مليت و محيط و منطقه ، برادر و برابر، غـمـخـوار يـكـديگر باشند و تحكيم وحدت كنند و با (يد واحده ) بر دشمنان بشريت و زورگويان جهانخوار بتازند.

next page

fehrest page

back page