سيرى در الغدير

محمد امينى نجفى

- ۶ -


بحثهائى از جلد چهارم الغدير

غديريه‌هاى قرن چهارم و پنجم و ششم

غديريه سرايان اين دوره 31 نفر مى باشند . درباره شرح حال اين 31 نفر - كه همگى از علما و شعراى برجسته هستند - بطور مبسوط در جلد چهارم الغدير بحث شده و مخصوصا ميزان توانايى ادبى آنها مورد بررسى دقيق قرار گرفته است . اصولا شعر و ادب ، روح حاكم بر جلد چهارم الغدير است . در ميان غديريه سرايان اين دوره چهره‌هاى برجسته اى نظير شريف رضى ، سيد مرتضى و خطيب خوارزمى  ديده مى شود . غديريه صاحب بن عباد يكى از غديريه سرايان اين دوره صاحب بن عباد ( متوفى 385 ) است . وى در چكامه بلند خويش مى گويد : قالت : فمن صاحب الدين الحنيف اجب ؟ ! فقلت : احمد خير السادة الرسل . . . قالت : فمن ساد في يوم الغدير ابن ؟ ! فقلت : من كان في الاسلام خير ولى . . . قالت : فمن هو هذا الفرد سمه لنا ؟ فقلت : ذاك امير المؤمنين على - گفت : بازگو كه صاحب اين دين حنيف كيست ؟ گفتم ( همان كسى است كه ) بهترين سرور در ميان رسولان است .

- گفت : بگو كه چه كسى در روز غدير به سيادت وسرورى نائل آمد ؟ گفتم : همان كسى كه در اسلام بهترين ولى است . - گفت : اين فرد چه كسى است ؟ نام او را آشكار كن ! - گفتم : او امير مؤمنان على ( بن ابى طالب ) است . غديريه ابو الحجاج بغدادى غديريه سراى ديگر اين عصر ابو الحجاج بغدادى ( متوفى 391 ) است كه ذيلا ابياتى از غديريه وى را با مطلع معروفش مى خوانيم : يا صاحب القبة البيضاء في النجف * من زار قبرك واستشفى لديك شفى . . . لا قدس الله قوما قال قائلهم * بخ بخ لك من فضل و من شرف وبايعوك بخم ثم اكدها * محمد بمقال منه غير خفى . . . هذا وليكم بعدى فمن علقت * به يداه فلن يخشى و لم يخف - اى صاحب بارگاه تابان نجف ! آن كس كه مزار تو را زيارت كرد و از تو شفا طلبيد قطعا درمان يافت . - خداوند نيامرزد آن جماعت ( منافقى ) را كه سخن گويشان به فضل و شرف تو آفرين گفت . ( چرا كه آن گروه پيمان خود را شكستند ) . - آنان در روز غدير خم با تو بيعت كرده بودند . پيامبر ( در آن روز ) با بيانى رسا چنين تأكيد فرموده بود كه : - اين على - پس از من - ولى شماست . هر كس دست به دامان او زند ، هر گز دچار خوف و واهمه‌اى نخواهد شد . غديريه ابو محمد عونى ابيات زير نيز از غديريه ابو محمد عونى است . وى درباره حضرت امير عليه السلام مى گويد : والله البسه المهابة والحجى * و ربا به ان يعبد الأصناما . . . ام من سواه يقول فيه احمد * يوم الغدير وغيره اياما : هذا اخى مولاكم وإمامكم * وهو الخليفة إن لقيت حماما ؟ ! - خداوند على را به جامه هيبت و خردمندى بسيار است و او را از عبادت بت‌ها حفظ فرمود . . . . پيامبر به جز او درباره چه كسى در روز غدير و روزهاى ديگر فرمود كه : - اين برادر من ، مولا و امام شماست و هنگامى  كه مرگ به سراغ من آمد او خليفه ( و جانشين من ) خواهد بود . شريف رضى و سيد مرتضى در الغدير پس از ذكر غديريه‌هاى شريف رضى و سيد مرتضى ، به مصادر شرح زندگانى آنها بطور مشروح اشاره مى شود . نام اساتيد و شاگردان شريف رضى و سيد مرتضى آورده شده و همچنين تأليفات آنها شمارش گرديده است . شريف رضى 19 كتاب و رساله دارد كه يكى از آنها نهج البلاغه است . اين كتاب از جمله محفوظات شريف رضى بوده و از زمان نگارش آن تا قرن اخير حدود 85 شرح بر آن نوشته شده است . سيد مرتضى ( متوفى 436 ) با اين كه برادر بزرگتر شريف رضى است ، سى سال پس از فوت برادر جهان را بدرود گفته است . سيد مرتضى نيز 86 كتاب و رساله تأليف كرده كه كتاب " الشافى " يكى از مهمترين آنها مى باشد . اين دو برادر از نوادر ومفاخر تاريخ اسلام هستند . گذشته از مراتب علمى  اين دو بزرگوار ، جزالت بيان آنها در شعر همواره بر ستيغ قله ادب مى درخشد . ثعالبى درباره سيد مرتضى مى گويد : " امروز در مجد و شرافت ، و در علم و ادب ، و در فضل و كرم ، رياست به سيد مرتضى - كه در بغداد است - منتهى مى شود " غديريه خوارزمى  خطيب خوارزمى  ( متوفى 568 ) كه از حفاظ مشهور حنفى مذهب است ، غديريه زيبايى دارد كه ابياتى از آن را ذيلا مى خوانيم : الا هل من فتى كأبى تراب * إمام طاهر فوق التراب ؟ ! إذا ما مقلتى رمدت فكحلى * تراب مس نعل ابى تراب . . . حديث براءة وغدير خم * وراية خيبر فصل الخطاب - آيا بر روى زمين جوانمرد و امام پاكى چون بو تراب وجود دارد ؟ - آنگاه كه چشمان مرا درد فرا گيرد ، خاك پاى بو تراب توتياى ديدگان من خواهد بود . - حديث برائت و ( روايت ) غدير خم ورايت خيبر ، پايان سخن است . ملك صالح از غديريه سرايان ديگر ، طلايع بن رزيك ( مشهور به ملك صالح ) مى باشد كه در سال 556 به شهادت رسيده است . ابيات زير از اشعار زيباى اوست كه در مدح امير المومنين عليه السلام سروده شده است : يا عروة الدين المتين * وبحر علم العارفينا يا قبلة للأولياء * وكعبة للطائفينا من اهل بيت لم يزالوا * في البرية محسنينا التائبين العابدين * الصائمين القائمينا العالمين الحافظين * الراكعين الساجدينا يا من إذا نام الورى * باتوا قياما ساهرينا - ( اى على ! ) اى ريسمان استوار دين ، و اى درياى دانش دانشوران ، - اى قبله اولياء ، و اى كعبه ( مقصود ) طواف كنندگان ، - تو از خاندانى هستى كه همواره در ميان مردم ، ( نمونه و ) نيكوكار بوده‌اند . - خاندان كه همگى ايشان تائبان و عابدان ( درگاه الهى هستند ) . روزه دارند و پيوسته نماز مى گزارند . - آنان عالمان و حافظان حريم حقند و همواره ( در پيشگاه عظمت الهى ) در حال ركوع و سجود مى باشند . - شما ( خاندان پيامبر ( ص ) هستيد كه ) هنگام خفتن مردم ، شب را با نماز به روز مى آوريد .

غديريه ابن عودى

ابن عودى نيلى ( متوفى 558 ) يكى ديگر از غدير سرايان اين عصر است ، اشعار وى در روانى و استوارى كم نظير است . ابيات زير از غديريه بلند او انتخاب شده است : . . . واصفيت مدحى للنبى وصنوه * وللنفر البيض الذين هم هم هم التين والزيتون آل محمد * هم شجر الطوبى لمن يتفهم هم جنة المأوى هم الحوض في غد * هم اللوح والسقف الرفيع المعظم . . . فلو لا هم لم يخلق الله خلقه * ولا هبطا للنسل حوا وآدم . . . وقد نصها يوم الغدير محمد * وقال : ألا يا ايها الناس فاعلموا لقد جاء نى في النص : بلغ رسالتى * وها انا في تبليغها المتكلم على وصيى فاتبعوه فانه * إمامكم بعدى إذا غبت عنكم - . . . من مدح و ثناى خود را مخصوص پيامبر ( ص ) و همتاى او كرده‌ام ، همانانكه در درخشش و تابندگى بىنظيرند . - مراد از " تين " و " زيتون " خاندان پيامبرست ، و در نظر كسانى كه حقايق را درك مى كنند ، آنان شجره طوبى هستند . - جنة المأوى و حوض كوثر در فرداى قيامت چيزى جز اهل بيت پيامبر نيست ، آنان لوح محفوظ و چتر برافراشته و گسترده ( رحمت الهى ) مى باشند . - اگر آل محمد نبودند خداوند هرگز مخلوقات خود را نمى آفريد و هيچگاه آدم و حوا براى پيدايش نسل بشر به زمين نمى آمدند . ( 1 ) - در روز غدير محمد ( مصطفى ) نص خلافت على را ابلاغ نمود و فرمود : اى مردم بدانيد كه : - فرمان الهى بر من نازل شده است تا رسالت خود را ابلاغ نمايم و اكنون براى تبليغ آن سخن مى گويم . - على وصى من است پس فقط از او پيروى نماييد ، و بدانيد هنگامى  كه من از ميان شما رفتم پس از من او امام شما خواهد بود . ممكن است برخى ، فضايل مأثوره از ائمه معصومين را حمل بر غلو نمايند . براى توضيح ، طى مطالب جلد پنجم سخنى در اين باره خواهيم داشت . ( 2 )


پى‏نوشت‏ها:

( 1 ) مراجعه بفرماييد به الغدير ج 2 / 300 ، 301 .
( 2 ) بحث غلو در جلد هفتم الغدير آمده است كه ما به اختصار در طى مطالب جلد پنجم به آن اشاره كرده‌ايم .