شرح الاسماء الحسنى

علّامه سيدحسين همدانى دورودآبادى

- ۱۲ -


حرف الراء

98: رئوف‏

دوستى است كه شكستن قلب دوستش از فقدان امر ساده‏اى، يا نزول چيز حقير و اندكى را تحمل نمى‏كند و برايش سخت است. پس آن، اسم خداى تعالى است به دليل شمارش اسباب شادى بندگانش در دنيا و آخرت، به طورى كه هيچگاه محزون نشوند، مگر به خاطر اصلاح كارهايشان.

در تفسير امام عسكرى عليه‏السلام‏(186) آمده: اما الطالبون لرضاء ربهم فيبلغهم اقصى امانيّهم و يزيد هم عليها ما لم يبلغه آمالهم و اما الفاجرون فيرفق بهم فى دعوتهم الى طاعته و لا يقطع ممن علم انّه سيتوب عن ذنبه عظيم كرامته.

طالبان رضاى خدايشان پس برايشان نگهدارى امانتهاشان را خبر مى‏دهد و بر آن‏ها آن چه را كه از آرزوهايشان خبر نداده مى‏افزايد، و اما گناهكاران: پس به واسطه دعوتشان به سوى طاعت خود با آن‏ها رفيق مى‏شود، و دعوت از آن كسى كه مى‏داند به زودى توبه از گناه مى‏كند و قطع نمى‏شود به واسطه بزرگى كرامت حق تعالى.

99: الرب‏

او كسى است كه از اوست اصل، اجزاء، صورت، قوام و نفوذ شى‏ء در امرش مى‏باشد و اعمال آن چه بر شى، قصد آن مى‏رود و حراست آن چه براى آن شى ضرر دارد و آن را فاسد مى‏كند و در يك جمله مرجع مربوبيت است، در تمام امورات.

آن چه كه گفته شده: رب همان مالك و صاحب و سيد و مصلح و نعمت دهنده و مدبر و مربى است، در اين عبارت غفلتى است كه هر كدام از اين اسم‏ها، شأنى از شؤون رب مى‏باشد، نه معناى منتقل براى آن و آن چه كه به كار برده شده، استعمال شده در لوازم خودش مى‏باشد.

لذا مولايمان حضرت على عليه‏السلام مى‏فرمايند:(187)

نزلونا عن الربوبية و قولوا فى حقنا ما شئتم.

ما را از ربوبيت‏اش خارج كنيد و هر چه در حق خودمان مى‏توانيد از كمالات بگوييد.

ابن بابويه‏(188) مى‏گويد:

مردى نزد امام رضا عليه‏السلام آمد و عرض كرد:

يابن رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اخبرنى عن قول الله سبحانه: الحمد لله رب العالمين ما تفسيره؟

فقال: لقد حدثنى ابى، عن جدى، عن البقار، عن زين العابدين عليه‏السلام اءنّ رجلا جاء الى اميرالمؤمنين عليه‏السلام فقال: اخبرنى عن قول الله تعالى: الحمد لله رب العالمين ما تفسيره؟

فقال: الحمدلله هو أن عرّف عباده بعض نعمه عليهم جملا، اذ لا يقدرون على معرفة جميعها بالتفصيل - لانّها اكثر من أن تحصى او تعرف - فقال لهم: قولوا الحمدلله على ما انعم الله علينا رب العالمين و هو الجماعات من كل مخلوق من الجمادات و الحيوانات؛ فاما الحيوان فهو يقلبها فى قدرته و يغذوها من رزقه و يعوطها بكنفه و يدبر كلا منها بمصلحته و اما الجمادات فهو يمسكها بقدرته، يمسك المتصل منها أن يتهافت و يمسك المتهافت منها أن يتلاصق و عيسك السماء أن تقع على الارض الا باذنه و يمسك الارض اءن تنخسف الا بامره، انه بعباده رئوف رحيم.

قال: و رب العالمين مالكهم و خالفهم و سائق ارزاقهم اليهم، من حيث يعلمون و من حيث لا يعلمون.

اى پسر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا از تفسير آيه الحمد لله رب العالمين آگاه كن كه چيست؟

حضرت فرمود: مردى نزد حضرت اميرمؤمنان عليه‏السلام آمد و عرض كرد كه مرا آگاه كن كه تفسير آيه الحمدلله رب العالمين چيست؟

پس حضرت فرمود: الحمدلله كه بعضى از نعمت‏هاى بندگانش رإ؛ژژ زيبا مى‏شناسد، در حالى كه قدرت بر شناخت جميع آن‏ها را تفصيلا ندارى - چرا كه آن‏ها بيشتر از آن هستند كه بدانى - پس به ايشان گفته مى‏شود: حمد خداى گوييد به خاطر آن چه كه پروردگار جهانيان به ما نعمت داده، و او جماعت‏هايى از كل خلق از جمادات و حيوانات مى‏باشند، و اما حيوان: خداوند او را به قدرت‏اش تغيير مى‏دهد، و او را با رزقش تغذيه مى‏كند و به كنف رحمتش او را در بر مى‏گيرد، و هر آن چه مصلحت اوست در نظر مى‏گيرد و اما جمادات پس خداوند نگه مى‏دارد او را به قدرتش و متصل به آن‏ها نگه مى‏دارد تا اين كه جمع گردند، و جمع آن‏ها را نگه مى‏دارد تا چسبيده شوند و آسمان را نگه مى‏دارد تا اين كه بر زمين واقع شود و زمين را نگه مى‏دارد تا اين كه به امر او غيب شود، همانا او بر بندگانش رئوف مهربان است.

رب العالمين مالك، خالق، و رساننده روزى‏هايشان مى‏باشد، چه بدانند يا ندانند.

آن اسم خداى تعالى است به خاطر ربوبيت دائمى‏اش، نه لحظه‏اى بدون لحظه ديگر.

100: راتق‏

الرتق ضد فتق مى‏باشد و به معناى شكافته شدن است. از امام باقر عليه‏السلام (189) در مورد اين قول خداوند تعالى سؤال شد: أو لم يَرَ الّذِينَ كفروا أن السماوات و الارض كانت رتقا ففتقناهما؛

آيا كافران نديدند كه آسمان‏ها و زمين وابسته بود، آن‏ها را شكافتيم(190)

پس فرمود: به اين علت فكر مى‏كنى كه اين‏ها متلزق و چسبيده به هم‏اند، پس يكى از آن‏ها از ديگرى شكافته مى‏گردد.

عرض كرد: بله. حضرت فرمود: استغفار كن كه منظور از اين فرموده خداى عز وجل از آيه كانتا رتقا اين است كه مى‏فرمايند: آسمان بسته بود و باران نمى‏باريد و زمين بسته بود كه دانه در آن كاشت نمى‏شد، پس هنگامى كه خداوند خلق را آفريد و در آن حيوانات را پخش كرد، آسمان به وسيله باران شكافته شد و زمين نيز به وسيله گياهان دانه‏ها شكافته گشت.

گفت: شهادت مى‏دهم كه شما فرزندان انبياء، هستيد و همانا علم شما علم آن‏ها است.

راتق، اسم خداى تعالى است، به دليل نگهدارى همه موجودات از جريان و اظهار آثارش.

101: رحمان‏

دانستى كه بى شك اولين چيزى كه خدا آفريد، همان نور محمد صلى الله عليه و آله و سلم است و همانا او آفريده مطلق است؛ سپس به وسيله حجاب هايش به نام‏هايى كه نمى‏توان به حساب آورى ناميده شد و از حجاب هايش اعتبار شد كه آن ماده است و مبدأ همه موجودات و اصل نزديكى بين همه گروه‏هاى خلق و بين حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و خاندان طاهرينش مى‏باشد. و به آن خاطر، خداى تعالى او را در فرمايشش رحمة للعالمين خطاب كرده: و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين؛

و اى رسول ما تو را نفرستاديم مگر آن كه رحمت براى اهل عالم باشى. (191)

خداوند در اين آيه به ايجاد رابطه با آن‏ها و عدم قطع رابطه با آن‏ها و عدم قطع رابطه دستور داده است: و َالّذِينَ يصلون ما امر الله به أن يوصلَ و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب،

و هم آن چه را خدا امر به پيوند آن كرده، اطاعت مى‏كند و از خدا مى‏ترسند و از سختى هنگام حساب مى‏ترسند. (192)

در ادامه مى‏فرمايد:

و َالّذِينَ ينقضون عهد الله من بعد ميثاقه و يقطعون ما امر الله به أن يوصل و يفسدون فى الارض اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدار:

و آنان كه پس از پيمان بستن، عهد خدا را شكستند و آن چه خداوند امر به وصل آن كرده، قطع مى‏كنند و در روى زمين فساد مى‏كنند، لعن كامل مخصوص آن‏ها است و براى آن‏ها بد منزلگاهى مى‏باشد. (193)

در عرض، قرار دادن ولايت ايشان بر جميع خلقش و پيمان گرفتن ولايتشان بعد از عهد بستن به ربوبيتش.

پس حقيقت رحمت، همان نور حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم است، به دليل اين كه مبدأ كل هستى است و سبب نزديكى بين همه موجودات مى‏باشد و لازمه مغفرت و عطوفت است، پس حقيقت رحمت، همان جهان وجود است به دليل اين كه رحمت، همه موجودات را در بر مى‏گيرد كه خداوند فرمايد: و رحمتى وسعت كل شى‏ء؛

و لكن رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است. (194)

پس به دليل احاطه خداوند به ماده اوليه تمام موجودات است، همانند احاطه دريا به قطرات نامحدود مى‏باشد و بر همه چيز، آن چه كه بزرگ و كوچك است، چيره است و به اين اعتبار او را رحمان مى‏نامند.

بنابراين فرمود: الرحمان على العرش استوى؛ خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است. (195)

يعنى استيلاى علم، قدرت و دساير صفات خداوند بر همه چيز؛ ليس شى‏ء اقرب اليه من شى‏ء(196) هى چيزى نزديك‏تر به او از چيز ديگر نيست، چرا كه خداوند متعال پديد آورنده ماده همه اشياء است و نمى‏گويد: الله على العرش استوى چرا كه اسم الله براى مرتبه و درجه سرگردانى و عجز از ادراك ذات و يا چيز ديگرى از صفات خداوند مى‏باشد.

بنابراين اسم الله مناسب استيلا بر هر چيز نيست. يا چيزى از كيفيات، پس همراه احاطه بر همه چيز مناسب نيست.

رحمان، اسم خداى تعالى است به دليل احاطه رحمت خدا بر هويات تمام موجودات و موادشان به صورت دائمى.

به همين خاطر امام صادق عليه‏السلام‏(197) فرمود: است: الرحمان اسم خاص لصفة عامة.

رحمان، اسم خاص است، براى صفت عام.

يعنى اين كه اين معنى در غير خداوند يافت نمى‏شود.

و از حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام‏(198) آمده:

الرحمان: العاطف على خلقه بالرزق، لا يقطع عنهم مواد رزقه و اءن انقطعوا عن طاعته، الرحيم: بنابراين ادياننا و آخرتنا، خفف علينا الدين و جعله سهلا خفيفا و هو يرحمنا بتمييزنا من اعدائنا.

رحمان، عطف شده بر خلقش به واسطه رزق، از آن‏ها مواد رزقشان را قطع نمى‏كند، حتى اگر قطع طاعت كنند، در دين و دنيا و آخرتمان به ما رحيم و مهربان است، بر ما دين را تخويف داد و آن را آسان و خفيف قرار داد و او با شناسايى ما از دشمنانمان، به ما رحم كرد.

102: رحيم‏

اسم خداى تعالى است به دليل داشتن لوازم نزديكى در عطوفت و معرفت به مؤمنين. همان مؤمنينى كه به آن چه خدا امر كرده نماز بر پا مى‏دارند تا اين كه هميشه در حال وصل به پروردگار باشند، همان طور كه خداوند مى‏فرمايد: كان بالمؤمنين رحيما؛ او بر اهل ايمان بسيار رئوف و مهربان است. (199)

و امام صادق عليه‏السلام‏(200) مى‏فرمايند: و الرحيم اسم عام لصفة خاصة

الرحيم، اسم عام است، براى صفت خاص.

يعنى وصف به غير خداى تعالى مى‏شود به طورى كه لوازم آن نزديكى در غير خداى تعالى نيز ظاهر شود.

103: راحم‏

اسم خداى تعالى است به دليل تعدد لوازم نزديكى به مؤمنين، همان طور كه تفصيل مراتب صفات را در امر سوم دانستيد.

104: رزاق‏

رزق، همان آذوقه همه موجودات است، بر حسب خصوصيتش كه داراى درجاتى مى‏باشد.

پس رزاق اسم خداى تعالى است، به دليل مبالغه زيادى در بخشش رزق به همه موجودات، به طورى كه روزى دهنده‏اى غير از او نباشد.

105: رازق‏

اسم خداى تعالى است به اعتبار اين كه خداوند، فراهم آورنده و معمد رزق و روزى همه اشياء و رساندن اين روزى به ايشان است.