شگفتى هاى آفرينش در كلام اهلبيت (عليهم السلام)
جلد اول

رضا كوشارى

- ۱۲ -


اكوسيستم حيات جانداران

در اطراف شما موجودات زنده گوناگونى ديده مى شوند كه بيشتر آن ها را ديده ايد و مى شناسيد و در اطاف شما نيز جانداران بيشمار متنوعى هستند كه هيچ گاه آن ها را نديده و حرف آن ها را هم نشنيده ايد.
جانداران بزرگ تا كوچكتر، مثل، فيل و شير و اسب و گوسفند و مرغ و گنجشك و ملخ و مورچه وپشه را شنيده و ديده ايم و اين ها بترتيب از بزرگتر، تا كوچكتر هستند و ديد چشم ما، تا مرز حشرات كوچك متوقف مى شود و ديگر غير از اين ها چيز ديگرى را نمى بيند.
مردم در گذشته تنها با اين تصور بودند كه هر چه هست همين است كه آن ها را مى بينند، ولى اين زمان با پيشرفت دانش و با كمك تكنولوژى و ابزارهاى مدرن، بشر توانست محدوده ديد چشم خود را توسعه دهد و دنياى جانداران ريز و نامرئى را كشف و شناسايى كند و جولانگاه خود را تا آن مرزها برساند و امروزه با كمك ميكروسكوپهاى بسيار قوى و مدرن، جهان اسرار و آميزه و خيره كننده و عجايب جانداران ديگرى به ما نشان داد و دانستيم كه هر چه هست آن نيست كه تنها چشم مى بيند.
ويروسها و باكترى ها جاندارانى هستند كه هيچ گاه با چشم ديده نمى شوند و اين جانداران ذره بينى تنها با كمك ميكروسكوپ ها قابل رؤيت اند ولى ويروسها چنان كوچك اند كه با ميكروسكوپ نورى هم نمى توان آن ها را مشاهده كرد، براى ديدن ويروسها، ميكروسكوپ الكترونى لازم است و آن هم در شرايط خاصى ديدنشان ممكن ميشود.

موجودات ذره بينى بسيار و انواع آن گوناگون است

على (عليه السلام) در يك تعريف مختصر و كلى دراين باره چنين مى فرمايد:
1- و رب هذه الاءرض التى جعلتها قرارا للاءنام: و پروردگار اين زمين كه آن را زيستگاهى مناسب قرارش داد براى تمامى جانداران،
2- و مدرجا للهوام و الاءنعام: و به صورت سلسله مراتب، زندگى را هموار نمود براى آن جانداران بسيار ريز و آن عده كه همانند چهار پايانند.
3- و ما لا يحصى مما يرى و ما لا يرى (74)، و از آن چه كه شمارش نمى شود از آن جانداران كه ديده مى شوند و چه از جاندارانى بيشمارند كه هيچ گاه به چشم ديده نمى شوند.
جمله اكوسيستم طبيعت، حرف تازه اى است كه اكنون عنوان علم زيست شناسى مى باشد، دانش و فن زيست شناسى اكنون به اوج و كمال رسيده و اسن حاصل زحمات و دسترنج بسيار دانشمندان و متخصصان در اقصى نقاط دنيا، آن هم با مشكلات و هزينه و ابزار فراوان آن ها بوده كه توانستند اين علم با رشته هاى متنوع را توسعه دهند و در خدمت بشريت قرار دهند.
خداوند در اين ارض ((يعنى زمين)) وضعيت و شرايطى يه وجود آورد تا تمامى جانداران بتوانند با هم زندگى كنند و همه مكمل بقاء و حفظ همديگرند، يعنى سيستم حيات آن ها در گرو وجود همه ى آن ها با هم است.معمولا متخصصان و كارشناسان علوم زيست شناسى، وقتى كه بحث و يا تحقيق و صحبت زيست را انجام مى دهند تا موضوع كلى همه ى جانداران را با هم در اتيار ديگران قرار مى دهند تا اصل و فرع موضوع كاملا مفهوم گردد، روى همين حساب تمام جانداران در هر جاى دنيا طبقه بندى شده اند، از نظر شكل و حجم و موارد بسيار ديگر و همه ى موجودات زنده با يكديگر در ارتباط هستند و بيشتر اين ارتباط به علت احتياج غذايى آن هاه يكديگر است. بنابراين ذكر ارض در مورد زيست شناسى ضرورى به نظر مى رسد، چون دلالت بر پيوند و ارتباط اكوسيستم تمامى موجودات است، يعنى وضعى كه اين ها دارند سلسله مراتب به همديگر مرتبط هستند. لذا حضرت على (عليه السلام) بى دليل نام ارض را در كلام خود نياورد و كلمه ى ارض را مقيد به بحث خود مى دانست و يادآورى نموده، و امروز بهتر معلوم مى شود كه ذكر زمين لازم و مكمل بحث است، چون اكوسيستم جانداران همه جاى زمين به هم گره خورده و تمامى جانداران ريز و درشت روى هم رفته بسلسله مراتب، عامل و مؤ ثر در حفظ و بقاء زيست همديگرند
مدرجا: يعنى به تدريج و سلسله مراتب زندگى به همديگر پيوند داشتن و به اصطلاح امروز، اكوسيستم حيات، براى جاندارانى كه هوام و انعامند، حضرت على (عليه السلام) جانداران را بدو نوع بيان فرموده اند، نوعى كه بچشم ديده مى شوند مثل انعام، يعنى گاو و شتر و گوسفند و غيره، موجوداتى كه ديده مى شوند و همه جه هستند، و نوعى كه هيچ گاه با چشم قابل روئيت نيستند مثل هوام دلالت بر موجوداتى دارد كه با مختصر حركت و تلاش براى نوعى همت زندگى كردن، و آثار حيات در اين ها مشاهده مى شود، و اين ها موجوداتى بسيار كوچكند كه سرو صدايى همچون ((ه)) كه خفيف ترين صدا است ندارند، و دانش امروز نيز براى ما اين موضوع را كشف و ثابت كرده كه موجودات ذره بينى و ميكروسكوپى يك نوع زندگى و تلاش مختصر و محدودى دارند، و آن حضرت به خوبى در اين زمينه آگاه بودند و چنين كلامى رسا و دقيق از موجودات كوچك و ناديدنى، و از سلسله مراتب و اكوسيستم طبيعت، سخنانى فرمودند و از موارد جالب اين است كه آن حضرت در زمانى كه ميكروسكوپهاى الكترونى نبوده و ابزار متنوع و پيشفته وجود نداشته، آن گاه سخنانى را براى ما مى گويد، كه گويى يك دانشمند و متخصص ارشد علم زيست شناسى در اين زمان براى ما موضوع علمى را بازگو مى كند.
دنياى جانداران بسيار وسيع و گوناگون است و اين ها در همه جاى سطح زمين پراكنده اند، عده اى از آن ها روى زمين در خاك و گل و تنه و پوست درختان و درماندابها و غارها و بسيارى در درون آب و درياها، و در همه جا وجود ندارند
حال ببينيم درباره ى آمار و تعداد موجودات قابل رؤيت و آن ها كه ديده نمى شوند، بين علم زيست شناسى امروز و نظر حضرت على (عليه السلام) در هزار و چهار صد سال پيش، چه تشابهى ميان دو هست؟
1- متخصصان زيست شناسى تاكنون بيش از دو ميليون نوع، تخمين زده اند، و اعتقاد آن ها بر اين است كه شناسايى و شمارش همه انواع موجودات براى هيچ كس امكان ندارد.
2- و حضرت على (عليه السلام) فرموده و چه جاندارانى بيشمارند كه هيچ گاه به چشم ديده نمى شود)) و دانش امروز با كمك اين همه ابزار مدرن، به كمال و اوج رسيده، دقيقا همان سخن حضرت على (عليه السلام) را در زمانى كه حتى قدمهاى اوليه و زمينه مقدمات علوم زيست شناسى به وجود نيامده بود، گفه هاى آن حضرت كاملا به حقيقت پيوسته است.

جانداران ناديدنى

حضرت امام جواد (عليه السلام) درباره ى پروردگار و عظمت آفرينش او، موضوعات بسيار جالبى بيان فرموده و از آن جمله اين چنين آمده است:
1- و كذلك سميناه لطيفا لعلمه بالشى ء اللطيف (75): و براى همين است كه گوييم خداوند لطيف است به جهت آفرينش و آگاهى خداوند از چيزهاى لطيف است.
2- مثل البعوضه و اخفى من ذلك: مثل پشه جات ريز و جاندارانى پنهان تر و ناديدنى تر از آن.
3- و موضع النشوء منها: و جايگاهى كه پيدايش آن ها از آن نشاءت گرفته و در آنجا شكل مى گيرند.
4- و العقل و الشهوه للسفاد و الحدب على نسلها: و عقل و هوشى كه خداوند به آن ها داده، و دانستن لذت جويى و توليد مثل، و هوشيارى و مواظبت آن ها بر بچه دارى و حفظ و مراقبت از نسل خود.
5- و اقام بعضها على بعض: و خداوند، جاندارانى را عده اى بر عده ديگر مسلط گرداند.
6- و نقلها الطعام و ابشراب الى اءولادها، فى الجبال و المفاوز و الاءوديه و القفار: و همچنين به آن ها آموخت، چگونگى تهيه و انتقال غذا و آشاميدنى براى بچه هاى خود به محل زندگى خود، چه در كوهها و يا درمانداب و چاله ها و در بيابانها و در غارها و لا به لاى خاك و سنگها.
7- فعلمنا اءن خالقها لطيف بلا كيف: پس آن گاه به خوبى دانستيم كه آفريدگار آن ها بسيار لطيف و بى اندازه در وصف است و بى نهايت در حد لطف.
8- و انما الكيفيه للمخلوق المكيف: و به يقين كه كيفيت و حد و اندازه براى مخلوق است. و اكنون به توضيحات اين جمله ها مطابق همان شماره دقت كنيم.
1- لطيف يكى از صفات خداوند است، لطيف معانى زيبايى دارد كه تنها شايسته او است، لطيف يعنى منتهاى لطافت و ظرافت و محبت در آفرينش ‍ است.
به دست هايى كه خلاقيت و كار شايسته اى را با دقت تمام و ظرافت و زيبايى خاص و خوش نقش و نگار انجام مى دهند به آن مى گويند دستهاى لطيف سازنده كه كارى در حد اعلاى لطافت و ظرافت و دقت و هنر انجام دادن است
2- ((مانند پشه جات ريز))، و آن حضرت اين مثال را آورد چون بيشترين موجودات ريز كه با دقت ديده مى شوند از نوع پشه جات هستند، لذا اين مثال را فرموده است، و بعد از آن مى فرمايد ((جادارانى پنهان تر و نادانى تر)) آن حضرت آگاهانه و با يقين كامل، ما را از وجود جاندارانى كه به چشم ديده نمى شوند با خبر مى كند، تا مردم دنباله كار را بگيرند و بروند و دريابند و همين موضوع، زمينه ساز و جرقه اول شعله پيدايش علم و آگاهى از اكوسيستم طبيعت باشد، و آن حضرت در زمان و مكانى براى مردم، اين صحبت را مى كند كه شايد آن مردم، حيوانات بزرگى همچون شير و فيل و كرگدن و غيره را نديده اند و با خبر نبودند، چه برسد از ناديدنيهاى موجودات بسيار ريز و پنهان از چشم.
دانش و علم امروز با گسترش توانمند آن و با كمك ميكروسكوپهاى بسيار مدرن و پر قدرت الكتريكى، صحت بيانات آن حضرت را با دقت تمام تاءييد مى كند، و سخنان آن حضرت مترادف با عقل و منطق دانش امروز بيان شده است.
3- آن حضرت مى فرمايد كه براى پيدايش و شكل گيرى موجودات گوناگون، هر كدام زمينه مناسب طبيعت و قانون اكوسيستم خاص دارد تا آن ها در آن محيط به وجود آيند و پرورش و رشد كنند، و اين چنين نيست كه ره جاندارى، در هر جا به وجود آيد و ظاهر شود و رشد كند.
4- و مى فرمايد خداوند و تمام موجودات ريز و درشت، عقل و هوش داده است، عقل و هوش در جانداران متنوع است، يعنى هر نوع جاندارى عقل و هوش خاص خودش را دارد تا به سبك و شيوه زندگى و بقاء خود عمل كند و تا بتواند خود و نسل بعد از خود همواره محفوظ بماند، مثلا عقل و هوش ‍ مگس جداى از عقل و هوش پروانه است چون هر كدام داراى طبيعتى خاص خودش مى باشد، لذا عقل و هوش آن ها مترادف و هنگام با طبيعت آن ها جور است. لذا آن حضرت به ما مى گويد كه خداوند به آنها هم عقل و هوش داده و اين شرط اول زمينه استمرار حيات آن هااست، در صورت نداشتن عقل و هوش خاص خود، يقينا آن ها شيوه زندگى را نمى داستند و چه بسا خود را در معرض خطر جانداران درشت تر و قوى تر از خود، در مخاطره مى افتاند، پس عقل، شرط بقاى آن ها است.
و جمله دوم اين كه ((لذت جويى و توليد مثل)) نشان دهنده وجود روابط اجتماعى و الفت هاى دست جمعى در بين آن ها است كه آن ها همچون اءمتهايى در طبيعتى تشكيل شده اند و امروز با كمك دوربينهاى قوى، ديدن تجمع آن ها در كنار همديگر مؤ يد همين موضوع است.
در جمله سوم اين مى فرمايد ((هوشيارى و مواظبت آن ها بر بچه دارى و حفظ و مراقبت از نسل خود))، آن حضرت اين را به ما نيز مى رساند كه خداوند چگونه به آن جانداران قدرت تشخيص جايگاه و محيط و محل استقرار مناسب آن ها چگونه جايى است تا براى زندگى دائمى مناسب بوده باشد و قاعدتا محل زيست مناسب با تمام امكانات ضرورى، از قبيل تهيه ى غذا و آشاميدنى و هوا و دماى مناسب و اندازه ى احتياج به نور و انرژى و غيره ى، فراهم بودن همه ى اين ها براى زندگى هر موجودى ضرورى است، پس تشخيص همه ى اين ها نشانه داشتن عقل و هوش آن ها است.
5- مى فرمايد ((جانداران را عده اى بر عده اى ديگر مسلط گرداند)) قدرت و ضعف يكى از عوامل مهم موازنه ى حفاظت از هر لحاظ، و باعث استمرار بقاى همه ى آن ها است.
6- مى فرمايد: دانستن تهيه غذا و آشاميدنى به بچه هاى خود، علاوه بر عقل و هوش آن ها، نشان دهنده ى وجود عاطفه و عشق و محبتى است كه در بين پدر و مارد و كودكان خود مى باشد، پس آن موجودات هر چند كه حجم بدن آن ها كوچك است ولى در مقياس عاطفه و محبت، دست كمى از مخلوقات بزرگ تر ندارند. و آن استاد يعنى آفريدگار توانا، عشق و محبت كه گوهر وجود زندگانى است در وجود هر موجودى قرار داده است و اهميت آن در تمام صحنه هاى آفرينش، مشاهده مى شود.

موجودات پنهان از چشمان ما

به گوشه اى از بيانات حضرت على بن موسى الرضا كه در موارد مختلف علمى فرموده اند توجه كنيم:
1- انما قلنا: اءللطيف للخلق اللطيف، ولعلمه بالشى ء اءللطيف: اين كه مى گوييم خداوند لطيف است به جهت مخلوقات بسيار لطيفى است كه آفريده، و به جهت دانايى و آگاهى او از چيزهاى لطيف است.
2- اءولا ترى و فقك الله و ثبتك الى اءثر صنعه فى النبات اللطيف و غير اللطيف: آيا مگر نمى بينى؟، خداوند تو را توفيق دهد، تا بر آثار صنع پروردگار، ايمانت را استوار گرداند، ببين نشانه هاى آفرينش پروردگار را در گياهان بسيار لطيف و چه آن ها كه چندان زيبا و با لطافت نيستند.
3- و من الخلق اللطيف: و ببين مخلوقات بسيار زيبا و لطيف و ظريف او را.
4- و من الحيوان الصغار و من البعوض و الجرجس: جانداران كوچك، و به پشه جات و جير جيرك مانند هابنگر.
5- و ما هو اءصغر منها مالا يكاد تستبينه العيون: و از آن چه را كه موجوداتى بسيار كوچكتر از اين هايند، كه چشمها هيچ گاه توانايى ديدن آن ها را ندارد.
6- بل لا يكاد يستبان لصغره الذكر من الاءنثى: بلكه هيچگاه، از بسيار كوچك بودن اين ها، نر از ماده معلوم نمى شود.
7- و الحدث المولود من القديم: و دانستن علت پيدايش آن ها از قديم و ابتدا، كه به چه وجهى بوده است؟
8- و الجمع لما يصلحه، و ما فى لجج البحار، و ما فى لحاء الاءشجار، و المفاوز و القفار: و جمع شدن آنها در آنچه كه منشاء پيدايش و مناسب زندگى آنها است چه در اءعماق درياها و چه در ميان پوست و تنه درختان و چه در گودالها و ميان لاشه ها و ماندابها
9- و الجمع راينا صغر ذلك و اهتدائه للسفا و الهرب من الموت: وقتى كه مى بيينم اين موجودات بسيار كوچك را كه چگونه همه در كنار هم جمع ميشوند و براى حفظ خود و مصالح زندگيشان تلاش ميكنند
10- و افهام بعضها على بعض منطقها، و ما يفهم به اءولاده عنها: و چگونگى درك و فهم اين ها از همديگر، و دانستن زبان و حرفهاى همديگر را، و چگونگى فهماندن اين ها به بچه هاى خود، از احوال و اوضاع موجودا.
11- و مقلها الغذاء اليها: و چگونگى تهيه و انتقال غذا براى كودكان خود.
12- ثم تاءليف اءلوانها، حمره مع صفره و بياض مع حمره: سپس ‍ درهم آميختن رنگهاى آن ها به همديگر، سرخى بازردى، و سفيدى همراه با سرخى.
13- و اءنه مالا تكاد عيوننا تستبنيه لدمامه خلقها: و به يقين كه هيچ گاه چشمان ما قادر به دبدن آن ها نيست، به جهت بسيارى نرم و ريز بودن اين ها.
14- لا تراه عيوننا، ولا تلمسه اءيدينا: هيچ گاه چشمان ما آن ها را نمى تواند ببيند، و هيچ گاه دستان ما قادر به لمس و احساس اين ها نيست.
15- علمنا اءن خالق هذا الخلق لطيف:(76) پس آن وقت در مى يابيم كه آفريننده ى اين مخلوقات، واقعا چه بسيار لطيف است.
نكته: چيزى كه لطيف است، چشم او را زيبا مى بيند و شگفت زده و مات و متحير آن مى شود، و دستى كه لطافت و ظرافت آن را لمس و حس كند متعجب و شيفته ى آن مى شود و هر عاقل كامل كه اين را درك كند عاشق و دلباخته ى آن مى گردد، پس آن كه اين همه لطافت و زيبايى و ظرافت را مى آفريند و به صحنه ى وجود پديدار مى نمايد، او چقدر لطيف و زيبا و با محبت است؟؟.
آن حضرت درباره ى جانداران كوچك و از پشه و جير جيرك سخن گفته اند، و ما مى دانيم، بيشتر موجودات كوچك مى باشند.
پشه از حشرات است و حشرات مانند ساير بند پايان، پاهاى بند بند و اسكلت خارجى دارند، جيرجيرك اين موجود از بند پايان است، بند پايان بدن و پاى بند بند دارند و اسكلتى خارجى از جنس كيتين دارند، بند پايان در همه ى محيطها يافت مى شوند، بند پايان به تنهايى از همه ى گروههاى جانوران بيشتر است و ما مى دانيم كه 95 درصد از جانوران جزء بى مهرگان هستند، و آن حضرت از حيوانات كوچك و پشه و جيرجيرك كه همگى در نوع و جنس مشابهت هاى فيزيكى دارند، بياناتى گفته براى اين كه مى خواهد بعد از آن به ما بگويد و از وجود حيواناتى بسيار كوچكتر و نادانى تر از اينها به ما خبر دهد.
در اواخر قرن 17 بود كه ميكروسكوپ كشف و ساخته شد، و زمينه خوبى بود تا مشاهدات زيست شناسى را با آن آغاز كرد و پس از آن بود كه براى اولين بار جانداران ميكروسكوپى شناسايى شد و از وجود اين موجودات كوچك كم كم با خبر شديم، و سه قرن بعد از آن ميكروسكپهاى نورى روى كار آمد كه با كمك آن، جانداران بيشترى رؤيت شد، و سالها پس از آن ميكروسكپهاى الكترونى به ميان آمد كه باز هم جانداران بيشترى شناسايى شد، ميكروسكوپها انواع مختلف دارند ولى ميكروسكپ الكترونى كه به وسيله فيزيك دآنهااختراع شده، از ميكروسكوپهاى ديگر به مراتب قوى تر و قدرت رؤيت آن بيشتر است و در زمينه تحقيقات علمى كار برد بيشتر و مفيدترى دارد.
بعضى از حيوانات با چشم معمولى ديده مى شوند و بعضى از جانداران با ذره بين ديدن آن ها ممكن است و بعضى با ميكروسكوپهاى معمولى و بعضى با ميكروسكوپهاى قوى نورى، و بعضى جانداران از بسيار كوچك بودن، تنها با ميكروسكوپ الكترونى قابل رؤيت هستند.
نكته: متخصصان زيست شناسى به مرور زمان و به كمك ابزارهاى مدرن، جانداران متنوعى را كشف و شناسايى كردند و با كشفيات خود، مردم را از وجود موجوداتى بسيار كوچك، آگاه ساختند. نكته ى جالب كه ائمه ما صرف نظر از همه ى اين حرفها و بدون بهره گيرى از دستگاههاى پيشرفته و غيره، از وضعيتى مى گويند كه دانشمندان پس از قرن ها، با بهره گيرى از علوم مختلف به ويژه زيست شناسى و با استفاده از ميكروسكوپهاى بسيار قوى، تازه آن را كشف كرده اند، با قدرى تاءمل در اين پديده ها به خوبى در مى يابيم آن چه كه از علوم متنوع به صورت كشف هاى مختلف توسط دانشمندان به مردم، معرفى مى شوند، پديده هايى هستند كه قرنها پيش ‍ توسط معصومين (عليه السلام) به مردم معرفى شده اند و كشفيات امروز آنان، حقيقت بيانات آنها را به اثبات ميرساند.

دانستنيهايى از اتم

اهميت ذرات جهان

دعاى جوشن كبير در مفاتيح الجنان، از حضرت سجاد (عليه السلام) نقل شده، مى فرمايد كه اين دعا را حضرت جبرئيل (عليه السلام) براى پيامبر گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم) آورد و او را به خواندن اين دعا سفار نموده و اين نشان دهنده اءهميت اين دعا است.
علما درباره ى اين دعا و ويژگيهاى آن، تعريف بسيار نموده اند و خيلى از مردم با خواندن اين دعا، به خداوند متوسل مى شوند، دعايى است كه سرتاسر آن، درسهايى از علم و معرفت است و انسان با كلمات اين دعا با خداى خود، راز و نياز و تقرب مى جويند، و اكنون به يك جمله از هزار جمله آن دعاى مهم توجه كنيم.
با من يخفى عليه ذره فى العالمين: اى آنكه بر او هيچ گاه پنهان نشود ذره اى در تمام جهانها.
ذره اگر خالى از اءهميت بود، ذكر آن در دعا معنايى نداشت و در واقع آن حضرت، ذرات را جلوه اى از آفرينش با عظمت خدا وصف نموده و همچنين، اءهميت ذرات عالم را مى رساند و اين دلالت بر آگاهى او، از موضوع بسيار مهمى كه در ذرات نهفته است.
آن حضرت در اين جمله، تنها از كلمه ذرات اكتفا نكرده، بلكه از ذرات عالم ياد نموده است و اين سخن در زمانى بيان شد كه ذرات، چيزى به حساب و فكر و انديشه كسى نبود تا روى آن صحبت و ارزشى قايل شود.
ذرات در شكل گيرى جهان، اءهميت اءساسى دارند چون تمامى هستى از همين ذرات تشكيل شده است و امروز دانش و تجهيزات بشر، به قدرى پيشرفت كرده كه خيلى از موضوعات و مسايل علمى پيرامون ذرات، شناسايى شده است و اسن ذره يا اصطلاح علمى، اءتم اين كوچكترى ساختمان فنى مهندسى موجود در جهان كه عقل بشريت، از عجايب آن مات و متحير شده و از شگفتيها و اءسرار آن به ستوه آمده، و چه زيبا است كلام آن حضرت كه در يك جمله كوچك، از عظمت آفرينش آفريدگار، مطلبى بسيار مهم و خلاصه بيان فرموده، كه داراى معانى وسيعى است و اين انديشمندان، اءهميت و اءرزش معانى كلام آن حضرت را بهتر مى فهمند.
منظور آن حضرت آن است كه ميخواهد ما را از موضوع مهمى باخبر كند تا ذهن مردم متوجه آن شود تا حكمت آن را جستجو كنند و درك كنند در ذرات چه خبر است.
آن حضرت در اين جمله، تمامى ذرات جهان را يك جا ياد مى كند، خواه از هر عنصرى كه بوده باشد همه را به هم ربط مى دهد و به ما مى رساند كه هستى از ذرات مهمى تشكيل شده است و هر جاى اين جهان را كه به نظر بياوريم، باز مى بينيم كه انجا نيز همين وضعيت است، و ذرات نهمان اءهميت را دارند.
آن حضرت مى فرمايد كه ذره اى بر خداوند در تمامى جهانها، پنهان و خارج از محاسبات او نيست و اين به معناى اين است كه تمام اءشياء بر پايه نظام و قانونى است كه جهان بر اءساس آن بر پا شده است.
جهانها يا به اصطلاح امروز، كهكشانها با تمامى ستاره هايى كه ميان آن است بر اءبعاد وسيعترى از اين گيتى دلالت دارد و كهكشانى كه ما در آن هستيم، كره ى زمين در يكى از آن ها جهانها واقع شده، پس ذرات در تمام كهكشانها همين اءهميت و همين وضع را دارند.
و اكنون همه مى دانيم كه ذرات عالم هر چه باشد و هر جا كه هست بر انسان بيگانه نيستند و امروز در هر جايى كه از جهان برويم، با ذرات و عناصر آن، به خوبى آشنا هستيم و تمامى ذرات از هر نوع و جنس، از همان است كه روى زمين وجود ندارد كه اين بهترين دلى بر وحدت آفرينش و خالق يكتاى آن است.

تعريف ساده اتم

مطرح كردن موضوع ناشناخته ((اتم)) آن هم در زمانى كه مردم، نه خبر از آن داردن و نه تحمل باور كردن آن، چون مراحل و مسايل ساده علوم در آن زمان به وجود نيامده بود و به خصوص مردم آن منطقه كه از مسايل ساده هم آن چنان آگاهى نداشتند و از دم و دستگاه وضعيت هم خبر و اثرى نبود، پس به يقين چاره اى نبود جز اين كه امام صادق (عليه السلام) آن را با زبان ساده تعريف كند و تا حدودى قابل فهم عموم قرار گيرد و به همينن حد و اندازه اكتفا كند و مردم را از وجود چيزى كه اهميت بسيار دارد، آگاه سازد.
تعريف آن حضرت از اتم به شكل كلى است و هر چند كه به شيوه ساده گفته شده ولى از نظر علمى، كامل بنظر مى رسد، و امروز يك كارشناس ‍ علمى اين رشته، ميتواند كلمات آن حضرت را، هر كدامش به گوشه اى از تعريف كلى اتم ربط دهد و هر نكته اش را به يك مسئله از اين دانش تحليل و تجزيه كند و اين تعريف ساده اتم در صورتى كه آن را زير ذره بين تحقيق علمى بگذاريم، يعنى بحث آن را به مراتب بزرگتر و مفصل تر بيان كنيم، آن گاه معلوم مى شود كه هيچ گاه كلمه اى از آن، كم و يا زياد بنظر نمى رسد، و اءصول تعريف، دقيقا بر همان موازين علم و چارچوب چار چوب قاعده آن مطرح شده است.
اين شيوه تعريف امام صادق (عليه السلام) درباره ى ذرات اتم، منطقى و عاقلانه بنظر مى رسد، چون اگر بيشتر از اين تعريف و توضيح مى شد، ممكن بود زير سئوال عده اى از مردم مى رفت، چون فهم و درك مردم آنزمان توقع داشت كه امام صادق (عليه السلام) حتما اتم را دانه دانه به يكايك آن ها نسان دهد، و در صورت نديدن و نفهميدن آن، حتما اعتراض ‍ و يا تكذيب مى كردند و مشكلات ديگرى را براى آن حضرت به وجود مى آورد، پس كلمات آن حضرت به نحوى مطرح شده تا آن ها كه حدودى از معنا را دريافتند، خاضع خداوند از اين پديده و عظمتش باشند و آن ها كه قدرت درك و تصور ندارند، از نفهميدن، به خود شك كنند كه خود متوجه معنا و مقصود كلام حضرت تنشدند، و به اين اميد كه شايد مردمى در آينده بتوانند درك كنند ودنباله كار را بگيرند تا يان كه به نتيجه هاى علمى خوبى برسند و اكنون به گوشه اى از سخنان امام صادق (عليه السلام) درباره ى تعريف ساده اتم به يكى از شاگردان و علاقمندان او، به نام مفضل، توجه كنيم.
1- با مفضل تاءمل وجه الذره الحقيره الصغيره: اى مفضل با صبر و حوصله، خوب فكر و دقت كن روى اين ذره ها، كه به نظر مى رسد بسيار ناچيز و خوار و بسيار كوچك است.
2- هل تجد فيها نقصا عما فيه صلاحها: آيا در آن مى يابى از آن چه در درستى كارش هست، نقصى مى بينيم؟.
3- فمن اءين هذا التقدير و الصواب فى خلق الذره ؟. پس از كجا است اين هندسه و معمارى و اين همه خوبى و خواص نهفته در آفرينش اين ذره هاى كوچك.
4- الامن التدبير القائم فى صغير الخلق و كبيره: آيا جز اين نيست كه تدبيرى در كوچكترين پديده آفرينش و بزرگتر آن، بر پا است.
در جمله شماره 1: ذره با دو تعريف آمده است:
تعريف اول: حقارت و ناچيز بودن ذرات در ذهن آن ها كه نمى دانند و تعريف دوم: از بسيار كوچك بودن آن ها ياد شده.
اى مفضل خوب دقت كن، به معناى اهميت موضوع است چون ديدنيها و عجايب در آن بسيار است، لذا آن حضرت درباره ى ذرات بسيار ناچيز و كم اهميت و بسيار كوچك از مفضل مى خواهد كه در اين باره خوب دقت كند و بينديشد.
وجه به معناى پشت و رو نداشتن و كوچك و نازك بودن ذرات است.در توضيح جمله شماره 2 در عين حال كه آن ذرات ناچيز و بسيار كوچكند ولى آيا جز عظمت و كمال در آن ذرات و كارشان مى بينى؟
آيا در آن نقصى مى يابى از آن چه را كه لازمه در كارش هست.
در جمله شماره 3: آن حضرت مى فرمايد كه همه ى ذرات عالم، در خلقت آن ها از همين ذرات ريز تشكيل شده است يعنى همه چيزها مجموعه اى از ذرات ريز تشكيل شده است يعنى همه چيزها مجموعه اى از ذرات است و سخن امام صادق (عليه السلام) روى مطلق ذرات است و نه از جنس ‍ خاصى از يك عنصر گفته و دانش امروز همين موضوع را ثابت كرد كه تمام ذرات وجود هستى از هر مواد و عنصرى كه باشد همين وضعيت را دارند و ذره هاى عاطل و باطل وجود ندارد.
در توضيح جمله 4: فى ضغير الخلق و كبير: در كوچك ترين پديده و بزرگتر آن. كوچكتر در اين ذرات همان الكترونها هستند و بزرگترين آن كه هسته مركزى است كه الكترون به دور پروتون همواره در حال گردش است، در اين جمله آن حضرت اول از ذرات تعريف نموده و سپس كوچك و بزرگ آن در ذرات را بيان فرمودند و اين كوچك و بزرگ را نسبت به همديگر داده چون اين ها ربط به هم دارند و تمام ذرات همين وضعيت را دارند.