شهیدی که در مسجد صفا نجفآباد خاکسپاری شد
مهر۵۷، مردم نجفآباد در اعتراض به جوسازی و فشارهای رژیم شاهنشاهی، تظاهراتی برپا میکنند که طی آن یکی از شرکتکنندگان به نام ملکحسین خسروی به شهادت رسیده و پیکرش در «مسجد جوادیه صفا» نجفآباد به خاک سپرده میشود.
ماجرا را اصلان خسروی برادر شهید، چنین شرح داده:
۲۸مهر۵۷، تظاهراتی در باغملی میدان مرکزی شهر برپا شد و ساعاتی بعد با برخورد عوامل رژیم، کار به خشونت کشیده شده و جمعیت در اطراف میدان پراکنده شدند. شهربانی نجفآباد، از مرکز استان کمک میخواهد و تعدادی از نیروهای نظامی راهی نجفآباد میشوند.
یکی از این نیروها، داود مرتضوی ستوانیار هوانیروز اصفهان است که به همراه دو نفر از همکارانش با خودرو و لباس شخصی، خودشان را به نجفآباد میرسانند. آنها در نزدیکی باغملی (حوالی تقاطع ۱۷شهریور و فردوسی مرکزی) به ملکحسین خسروی و دوستانش رسیده و به بهانه پرسیدن نشانی، تلاش میکنند دستگیرشان کنند.
وقتی افسران نشانی میپرسند، ملکحسین جلو رفته و همینطور که دستهایش را در پنجره خودرو گذاشته، مشغول توضیح میشود که ناگهان افسری که جلو نشسته، یقهاش را گرفته و تلاش میکند دستگیرش کند. ملکحسین هم مشتی به صورتش زده و خودش را نجات میدهد.
دو نفری که همراه ملکحسین بودند، به سمت شمال آن محدوده (سهراه امیدی) فرار کرده و ملکحسین رو به شرق خیابان ۱۷شهریور میدود. داود مرتضوی افسر ارتشی هم ژ۳ به دست میافتد دنبال ملکحسین.
آن زمان خیابان ۱۷شهریور از تقاطع شیخبهایی به بعد، حالت کوچهای به نسبت باریک داشت که ملکحسین وارد آن شده و همینطور که زیگزاگ میدود، تلاش میکند وارد یکی از خانهها شود. مرتضوی هم در یک فرصت مناسب، چند تیر به سمت ملکحسین شلیک میکند که یکی از آنها از پشت وارد قلبش شده و او را شهید میکند.
عوامل رژیم، پیکر را تحویل بیمارستان نجفآباد (بیمارستان شهید محمد منتظری) میدهند ولی چون خانواده میدانند که بعید است به راحتی پیکر تحویل آنها شود، نقشهای کشیده و با همکاری یکی از سرپرستاران، قرار میشود پیکر شهید به اصفهان انتقال داده شود. طبق برنامه، تعدادی از دوستان و اقوام شهید در مسیر جلوی آمبولانس را گرفته و به زور پیکر را از آن خارج کرده و شبانه به مسجد محل، مسجد جوادیه صفا، میبرند.
صبح روز بعد، تعداد زیادی از مردم به مسجد آمده و قصد دارند پیکر را تشییع و خاکسپاری کنند. جمعیت به حدی است که بیشتر خیابانهای اطراف بسته شده. از طرف دیگر عوامل رژیم نیز در اطراف مستقر شده و هر لحظه آماده درگیری با مردم هستند. در نهایت و پس از ساعتها انتظار و مشورت خواستن از خانواده شهید و چهرههای انقلابی و شناخته شده شهر، قرار میشود به منظور جلوگیری از تشدید درگیریها و شهید و زخمی شدن تعداد دیگری از مردم، پیکر شهید در مسجد غسل و کفن شده و به خاک سپرده شود.
دستگیری قاتل و یک شهادت دیگر
قاتل شهید خسروی، در همان ایام قضیه حضورش در نجفآباد را در جمعی از همکاران تعریف میکند و پس از انقلاب، یکی از حاضرین در این جمع، موضوع را گزارش داده و قاتل دستگیر میشود. او در زندان به شدت پشیمان شده و تقاضای بخشش میکند.
در نهایت و پس از چندین ماه گذراندن مراحل قضایی و تلاشهای گوناگون برای بخشش این افسر، خانواده شهید از قصاص صرفنظر کرده و او را میبخشند.
یکی از دادگاههای اصفهان نیز این افسر را به دلیل ماهیت جرم مرتکب شده، به یک و نیم سال حبس و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم میکند.
چند سال بعد، یکی از نیروهای ارتش در خلال دفاعمقدس به شهادت میرسد که بعضی نزدیکان شهید معتقدند شهید مذکور، همان قاتلی است که بخشیده شده.
موضوع را از مسیرهای مختلف دنبال کرده و تحقیقات به نسبت مفصلی انجام دادیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که شهید مذکور، تنها مشابهت اسمی داشته و ادعای شهادتِ قاتلِ شهید ملکحسین خسروی نمیتواند درست باشد.
کسی که شهید شده، شهید سیدداود مرتضوی فرزند اصغر و متولد ۲۲آذر۱۳۲۰ در سراب است که با مدرک فوق دیپلم نظامی (رسته مخابرات) در ارتش خدمت میکرده و ۲۵مهر۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسیده و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده میشود. این شهید در زمان شهادت، سه دختر و یک پسر داشته.
و اما مشخصات ضارب شهید طبق خلاصه پرونده موجود از او در بایگانی یکی از دادگاههای اصفهان؛ داود مرتضوی ستوانیار هوانیروز اصفهان، فرزند محمود و متولد ۱۳۳۳ در آستارا. گفته شده در زمان انقلاب، اولین فرزندش در آستانه تولد بوده.
البته برای اطمینان بیشتر، با همسر شهید نیز تلفنی صحبت کردیم که او نیز چنین موضوعی را به شدت رد کرد و اظهار داشت که به دلیل شغل همسرش در شهرهای مختلفی زندگی کرده اند ولی هیچ گاه به اصفهان نیامده اند.