توحید را دردانه مظهر می‌شود زهرا

یکپارچه الله اکبر می‌شود زهرا
اُم ابیهای پیمبر می‌شود زهرا
ساقی اگر مولاست کوثر می‌شود زهرا
شیعه چو فرزند است و مادر می‌شود زهرا

اهل کرم ذاتا کریم‌اند و گدا محتاج
جایی ندارد غیر باغ هل أتی محتاج
زهرا کریمه ما تماماً بی‌نوا، محتاج
به چادرش هستند حتی انبیاء محتاج
تا وارد صحرای محشر می‌شود زهرا

محو کمال خویش کرده مرتضی را هم
وقتی دعایش سر زده همسایه‌ها را هم
یعنی دعایش آبرو داده دعا را هم
جمله به جمله هل أتی، حتی کساء را هم
هر طور بنویسیم محور می‌شود زهرا

او مادر آب است و باران را به عالم داد
به سائلان شهر نه، نان را به عالم داد
تنها نه قرص نان که ایمان را به عالم داد
در خانه کوچک بزرگان را به عالم داد
معصومه معصوم‌پرور می‌شود زهرا

ما اهل پایینیم بالا را نمی‌فهمیم
ما «نزّل القرآن فیها» را نمی‌فهمیم
گل را نمی فهمیم حورا را نمی‌فهمیم
سیلی زدن بر روی زهرا را نمی‌فهمیم
با یک نسیمی نیز پرپر می‌شود زهرا

دیوارهای خانه‌اش دیوار اسلام است
دنبال جاری کردن افکار اسلام است
کار شریف خانه‌اش هم کار اسلام است
تنها پی بیداری انصار اسلام است
دیدی اگر از خانه‌اش در می‌شود زهرا

دین در خطر باشد سپر می‌آورد زهرا
مثل علی رو به خطر می‌آورد زهرا
سینه برای میخ در می‌آورد زهرا
این فتنه را از ریشه در می‌آورد زهرا
این بار دیگر مرد خیبر می‌شود زهرا

کشتی طوفان‌دیده را با خطبه ساحل شد
با خطبه او بود که اسلام کامل شد
با خطبه روز غدیر خم مکمل شد
خطبه به شکل دیگری در کوفه نازل شد
زینب میان کوفه دیگر می‌شود زهرا

راه خدا با شمس، با نور جلی باز است
این راه تنها با ولایت،‌ با ولی باز است
دست علی بسته‌ست دست من ولی باز است
تا دست من باز است پس دست علی باز است
حالا در این اوضاع حیدر می‌شود زهرا

این قفل بسته با خلافت وا نخواهد شد
امروز تکلیف است، با فردا نخواهد شد
خسته شدید از دین ولی زهرا نخواهد شد
مولا که تنها نیست و تنها نخواهد شد
بی‌لشکرش کردید، لشکر می‌شود زهرا

مردم همان راه شلمچه باز راه ماست
داعش گرفتار سلیمان سپاه ماست
تنها به امر و نهی این رهبر نگاه ماست
سید علی فاطمی پشت و پناه ماست
پشت و پناه گرم رهبر می‌شود زهرا

دین را فقط از راه زهرا می‌شود فهمید
از استقامت‌های مولا می‌شود فهمید
در فاطمیه کربلا را می‌شود فهمید
از نامه آقا به دنیا می‌شود فهمید
یک روز این دنیا سراسر می‌شود زهرا

این رشته تسبیح دانه دانه شد حالا
شمع آب شد پس نوبت پروانه شد حالا
زانوی من افتاد وقت شانه شد حالا
با رفتن تو خانه‌ام ویرانه شد حالا
این خانه دارد قبر حیدر می‌شود زهرا!

از چشم‌هایم می‌نشینم خار می‌گیرم
من انتقامت را ز این مسمار می‌گیرم
حالا منم که دست بر دیوار می‌گیرم
تا زنده‌ام از چشم‌هایم کار می‌گیرم
حالم فقط با گریه بهتر می‌شود، زهرا!

گل‌ها به جایی‌شان بگیرد خار می‌میرند
مادر نباشد کودکان انگار می‌میرند
یک بار جان دادی ولی صد بار می‌میرند
با دیدن حتی در و دیوار می‌میرند
زینب بدون تو چه لاغر می‌شود زهرا!

آه آن زمانی که گرفتاری فراوان است
آثار جهل بی‌بصیرت‌ها نمایان است
قرآن ناطق در حصار نیزه‌داران است
سهم تن باران رحمت تیرباران است
تاج سر اسلام نشتر می‌شود زهرا!

مثل حسینت هیچ کس گریان نخواهد شد
مهریه‌ات آب است، پس عطشان نخواهد شد
با این لباس بافته عریان نخواهد شد
هرچند می‌گویم که این و آن نخواهد شد
اما خبر دارم مقدر می‌شود زهرا!

آمد به خیمه ذوالجناح اما سوارش نیست
سر به زمین می‌کوبد و دیگر قرارش نیست
این کیست که یار همه‌ست و هیچ یارش نیست
این کیست که افتاده مادر در کنارش نیست
خواهر برایش مثل مادر می‌شود زهرا!

 

حاج منصور ارضی