هفته دفاع مقدس بیانگر شروع جنگ نا به حق ارتش صدام حسین علیه ایران بود. زمزمه های جنگ از چند روز قبل از ۳۱ شهریور ماه به گوش می رسید. سال ۵۹ بود و حدود ۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود. دولت کشور آمریکا و طرفدلران آن زخم پیروزی انقلاب هنوز به دلهایشان […]
هفته دفاع مقدس بیانگر شروع جنگ نا به حق ارتش صدام حسین علیه ایران بود. زمزمه های جنگ از چند روز قبل از ۳۱ شهریور ماه به گوش می رسید. سال ۵۹ بود و حدود ۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود. دولت کشور آمریکا و طرفدلران آن زخم پیروزی انقلاب هنوز به دلهایشان بود و ایران را دشمن خود می دانستند و ایران نیز اسرائل و آمریکا را دشمنان مردم وایران می دانست. آمریکا دنبال متحدی قدرتمند در اطراف ایران می گشت و موفق شد صدام حسین که خود را مسلمان می دانست را به طرف خود جذب کند و باز ایران را به زیر یوغ خود در آورد که صد البته نفت ایران هنوز در یاد آن ها بود. صدام راضی بود و شد و البته سزای شروع جنگ را دید و چندین سال قبل همین آمریکاییها مهره ی خود را کیش و مات کردند.
صدام مثل عروسکی دست آنها بود و همه ی دنیا پشت او برای خذف نام جمهوری اسلامی ایران از نقشه ی جهان. آری همه ی دنیا ۳۳ سال پیش در مقابل کشوری که هنوز قوای کارآمدی مثل امروز نداشت ایستاده بودند. البته در دوران محمدرضای پهلوی امکاناتی از خود آمریکا خریداری شده بود که بر سر صدام و یارانش ریخته شد.
۳۱ شهریور ماه بود شروعی بود که صدام هواپیماهای جنگی خود را بر فراز شهرهای ایران به پرواز در آورد و بمب های خود را بر سر مردم بی گناه و غیر نظامی بریزد و حتی چندین نقطه ی حساس را بمباران کند و در ادامه چندین بار این کار را ادامه داد. اما اراده ی مردم ایران سست نشد و ترسی به خود راه ندادند. مسئولان ارشد نظام به ویژه خمینی کبیر و آیت الله خامنه ای از مردم دعوت کردند که نگذارند کشور به دست عوامل صدام بیفتد صدامی که نام برخی از شهرهای ایران را به نامهای عربی تعیین کرده بود.
و این شروع جنگی که ۸ سال مردم ایران را اسیر خود کرد و جوانان نخبه ، مومن و متدین ایران شهید ، جانباز ، اسیر و مفقود الاثر شدند. به جاست ما یاد این شهدا را در این روز زنده نگه داریم نه در حد شعار بلکه در حد نصایح آن ها به ملت. هیچ وقت شهدا راضی نیستند که کارهای نامعقول و ناشایست به نام آنها در کشور انجام شود.مثلا گشت های خیابانی نیروهای نظامی باید با دید دعوت به ارزشها باشد نه وسیله ای برای عقده گشایی. در شهر ما نجف آباد نیز گاه شاهد این اتفاقات هستیم.
به راختی می توان این مراسمات را دور از شهرها انجام داد و از مردم دعوت کرد که به دیدن این توانمندی های نظامی بیایند.مثل برنامه ای که در اطراف سپاهان شهر اصفهان در این هفته برگزار شد.
دیگر ما از چمران بالاتریم ، کتاب چمران مظلوم بود را بخوانید تا به گفته ی من پی ببرید. شهید دکتر چمران نخبه ی جنگ و علم وقتی در لبنان بود قرار بود به مکانی در لبنان برود به اصطلاح احترام ایشان اتوبانی در لبنان برای ورود ایشان بستند تا ایشان سریع تر به محل مورد نظر برسند. وقتی ایشان به آن محل رسیدند متوجه بسته شدن راه شدند وقتی علت را جویا شدند هر دو دستش را بلند کرد و بر سر خود زد و گفت: « وای بر من اگر من را حلال نکنم چه کنم! برای این چند دقیقه که از عمر مردم تلف شده فردای قیامت باید پاسخگو باشم. » و سراغ تک تک ماشین ها رفت و از آن ها عذرخواهی و حلالیت طلبی کرد. این چمران بود که زمین تا آسمان با ما فرق داشت.
حرف و طرز زندگی شهدا فقط در کتاب ها نوشته ای سیاه شده بر صفحه ای سفید. و عمل آنها در جامعه توسط ما شده رویایی دست نیافتنی.
یاد شهدای جنگ تحمیلی و دوران انقلاب شهرمان گرامی باد. شهر علم و ایثار نجف آباد در آن موقع حدود ۱۰ هزلر نفر جمعیت داشت و ۲۵۰۰ شهید به غیر از دوران انقلاب و آن هم در جنگ تحمیلی تقدیم انقلاب نمود. مردم نجف آباد همچون شهر های دیگر به ندای آیت الله خمینی لبیک گفته و به سوی جبهه های جنگ روانه شدند و در هر عملیات یادی و گردانی از شهرمان بود که نمود آن لشکر زرهی نجف اشرف بود. همه ی خانواده های شهرم در جنگ سهیم بودند. بچه های آن زمان نه با زور بلکه با عشق به مبارزه ی باطل رفتند. برادران جهادی ، ارتشی ، سپاهی و ارتشی همه و همه عازم جنگ شدند.
عالمان شهر همچون آیت الله منتظری و ایزدی (امام جمعه نجف آباد) جوانان را ترغیب به دفاع ازخاک و ناموس کردند.
این سوال در ذهنم تداعی می کند که اگر جنگی رخ دهد آیا هنوز آن جوانان هستند که این چنین از خاک و آب خود دفاع کنند؟ و آیا عالمانی در ایران هستند که اگر مردم را دعوت به مبارزه کنند مرم به ندای آن ها گوش فرا دهند؟
در پایان به گفته ی آقای جمعی امام جمعه ی آبادان درباره ی مردم نجف آباد اشاره می کنم:
« شما ببینید از اول جنگ تا حالا چقدر نیرو از نجف آباد آمده و اینها تحت تاثیر ایشان (آیت الله منتظری) هستند. یادم هست چندماهی ار اوایل جنگ آبادان در محاصره بود. یک روز رفتم اطاق عملیات ، فرمانده عملیات گفت : یک نیروی تازه نفس خوب از نجف آباد آمده است . نیروی عجیبی است. پزشک ، آشپز و نیروی رزمنده همراه خود دارند ، سازمان دهی و منظم اند.به همراه یک روحانی محترم همچون غلامحسین نادی (نماینده مجلس) و ظاهرا از طرف شخص آیت الله منتظری بسیج شده اند. این نیرو منشا خدمات ارزنده ای شدند. شهید زیاد دادند در هریک از عملیات ها که می بینم شرکت می کنند.
نگارنده:حامد
منابع: سیمای دانشوران نوشته ی خزائلی صفحه ی ۲۷۰ و ۲۷۱
چمران مظلوم بود نوشته ی اکبری صفحه ی ۱۲