چرا مردم را شکنجه می‌کنند؟

مشرق: سید یاسر جبرائیلی تحلیلگر مسائل سیاسی و اقتصادی در کانال تلگرامی خود نوشت: پندار برخی این است که آنچه این ایام بر مردم ما می‌گذرد، محصول بی‌تدبیری است. اما یک نظر دیگر وجود دارد که می‌گوید فجایع اجتماعی، می‌تواند محصول تدبیر باشد.

نائومی کلاین در شاهکار خود، کتاب «دکترین شوک»، به خوبی اثبات می‌کند که طراحی شکنجه‌های اجتماعی، ابزار شناخته شده لیبرال‌هاست که از طریق آن، به دنبال دست کشیدن مردم از باورهایشان و تن دادن آنها به نسخه‌های کذایی این جریان هستند. اگر طرح مباحثی نظیر مذاکره و رفراندوم را با فجایعی نظیر افزایش قیمت بنزین جمع بزنیم، سخنان کلاین ملموس‌تر می‌شود.

کلاین می نویسد: “طبق یکی از کتاب‌های راهنمای سازمان سیا، هدف از شکنجه، ایجاد نوعی توفان شدید ذهنی است: پس از شکنجه، زندانی به قدری از نظر روانی به قهقرا رفته و وحشت زده است که دیگر قادر نیست منطقی فکر کند یا حافظ منافع خود باشد. تحت تأثیر چنین شوکی، بیشتر زندانیان آنچه را که بازجویانشان می خواهند در اختیار آنان قرار میدهند- به ویژه اطلاعات، اقرار، و رویگردانی از باورهای پیشین‌شان را.

در جریان شکنجه، فاصله زمانی فوق العاده کوتاهی وجود دارد که در آن، فرد زندانی دچار نوعی حالت تعلیق بین زندگی و مرگ می شود و شخصیت شکل گرفته و فرهیخته‌اش، فرو می‌ریزد… در این حالت، هم دنیای آشنا برای فرد شکنجه شده و هم جایگاه خود وی در آن دنیا، متلاشی می‌شود. بازجوی مجرب این حالت را هنگام ظهور آن خوب می شناسد و می داند که منبع اطلاعاتی مقاوم در آن لحظه، در مقایسه با پیش از تجربه شوک، بسیار پذیرای سازش است و احتمال تسلیم و تبعیتش خیلی بیشتر شده است. و این لحظه‌ای ست که شکنجه گر بی صبرانه منتظرش بوده است.

دکترین شوک نیز دقیقا همین روند را تقلید و تکرار می‌کند و سعی دارد در مقیاسی کلان و اجتماعی، به همان چیزی دست یابد که شگردهای شکنجه گران در سلول بازجویی، تک تک، بر سر افراد می آورد.

دکترین شوک اینگونه عمل می‌کند: در اثر فاجعه اصلی (مثلا فروپاشی بازار)، یک حالت شوک همگانی بر تمام جمعیت مستولی می شود. درست همان گونه که موزیک کرکننده و ضربات درون سلول بازجویی، زندانی را سست می کند و به راه می‌آورد، فجایع اجتماعی نیز در خدمت سست کردن و به راه آوردن کل جامعه قرار می‌گیرد. درست مثل زندانی وحشت زده ای که نام رفقایش را لو می دهد و از باورهایش رویگردان می شود، جوامع شوکه شده نیز غالبا از چیزهایی که در حالت عادی سرسختانه از آنها محافظت می کردند دست بر می دارند”.

لیبرال‌ها یقین دارند آن “لوح سپید نانوشته”ای را که در آرزویش هستند تا آنچه می‌خواهند رویش بنویسند، فقط گسستی بزرگ می‌تواند برای آنها ایجاد کند.

آیا مردم ایران توسط لیبرال‌ها برای دست برداشتن از انقلاب‌شان شکنجه می‌شوند؟

سید یاسر جبراییلی

سید یاسر جبراییلی