• تاریخ انتشار : شنبه 3 آبان 1404 - 5:41
  • کد خبر : 69495
  • مشاهده :  -
  • چاپ خبر
کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به همت «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

تصادف پسر مدیر کارخانه ریسندگی نجف آباد

تصادف پسر مدیر کارخانه ریسندگی نجف آباد اوایل یک شب برای عیادت از بیماری به کهریزسنگ با ماشین خودم رفتم و آن موقع جاده آسفالت نبود. از بیمار عیادت کردم و حدوداً نیم ساعت بعد به طرف نجف‌آباد حرکت کردم. بین کهریزسنگ و گلدشت که آنروزها بنام قلعه شاه بود از دور و در نور

تصادف پسر مدیر کارخانه ریسندگی نجف آباد

اوایل یک شب برای عیادت از بیماری به کهریزسنگ با ماشین خودم رفتم و آن موقع جاده آسفالت نبود. از بیمار عیادت کردم و حدوداً نیم ساعت بعد به طرف نجف‌آباد حرکت کردم.

بین کهریزسنگ و گلدشت که آنروزها بنام قلعه شاه بود از دور و در نور چراغ ماشین مشاهده کردم که ماشین فولکس واگنی در حالی‌که جهت آن رو به نجف‌آباد بود تصادف کرده و از زیر آن مایعی که فکر کردم خون باشد روی زمین ریخته و آن طرف این فولکس واگن وانت دیگری در حالی‌که چهار چرخ آن رو به بالا و اتاق اتومبیل در گودالی کنار جاده قرار گرفته بود.

با توجه به اینکه حدوداً یکساعت قبل که من از آنجا رد شدم هیچگونه اثری از آن نبود و در این مدت کوتاه این واقعه اتفاق افتاده و مامورژاندارمری نیز آنجا بود. در اول فکر کردم که شاید اشتباه می‌کنم و این تخیل است.

از ماشین پیاده شدم و از ژاندارم واقعه را جویا شدم. نامبرده گفت که ماشین فولکس متعلق به مهندس هوتن پسر مدیر کارخانه ریسندگی نجف‌آباد و به طرف اصفهان می‌رفته و وانت متعلق به حاج میرزا علی موسوی که با دو سرنشین به طرف نجف‌آباد می‌رفته که تصادف می‌کنند.

در این واقعه الحمداله هیچکس حتی زخمی نشده بود و ماده‌ای که از فولکس واگن ریخته بود روغن موتورآن بود که در عقب ماشین قرار داشت. گفتم شما در این فاصله زمانی کجا بودید گفت که من با ماشین ژاندارمری از اصفهان به نجف‌آباد بارئیس ژاندارمری می‌آمدیم که این واقعه اتفاق افتاد. من برای حفاظت ماشین‌ها از طرف رئیس مأمور شدم و حاج میرزا علی و راننده وانت و مهندس هوتن را رئیس ژاندارمری به نجف‌آباد برده‌اند. باز یاد آیه: اذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعه ولا یستقدمون افتادم.

بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به اهتمام فضل الله خلیلی، کاری از انتشارات مهر زهرا (س)

کتاب خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی

کتاب خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی

تصادف پسر مدیر کارخانه ریسندگی نجف آباد

لینک کوتاه

برچسب ها

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

Time limit is exhausted. Please reload CAPTCHA.