اصفهانِ قدیم
در آن موقع به جز خیابان چهارباغ آن هم از دروازه دولت تا سیوسه پل و خیابان شاه که اکنون بنام طالقانی معروف است و خیابان سپه تا اول میدان نقش جهان بقیه خیابانها و معابر خاکی و بدون آسفالت بود و در تابستانها گرد و خاک و زمستانها گِل و لای کولاک میکرد.
تقلب بزرگ در انتخابات مجلس در نجف آباد
چند روزی به انتخابات مجلس شورای ملی مانده بود. درآن موقع دو نفر از نجف آباد،یکی مرحوم دکتر عیسیقلی خان امیر نیرومند و دیگری مرحوم ابوالقاسم پاینده کاندید بودندو رقابت سختی بین آنهادر جریان بود. و هر روز عده ای بنفع یکی از کاندیداها شعار می دادندو تبلیغ می کردند.
دوچرخه سواری از نجف آباد تا اصفهان
سال چهارم دبیرستان به هر طوری گذشت و پس از تمام شدن تعطیلات دو مرتبه به اصفهان آمدم و در کلاس پنجم دبیرستان سعدی نامنویسی کردم.
تهیه استخوان مردگان برای درس پزشکی
دانشکده پزشکی اصفهان اتفاقاً در دبیرستان سعدی با یک اتاق به عنوان دفتر و دو کلاس در سال 1329 افتتاح شد. تعداد دانشجویان 40 نفر بودند. کلاسها اغلب قبل از طلوع آفتاب شروع میشد به علت اینکه سال اول دوم آناتومی و تشریح انسان داشتم که استاد این رشته مرحوم سرهنگ دکتر ریاحی بود.
خوردن یخ در تابستان در نجف آباد
در آن زمانها در تابستان، وسیله خنک کردن نبود. اغلب مردم مجبور بودند که آب گرم بنوشند. هر سال که زمستان سرد و یخبندان میشد در دو سه ناحیه نجفآباد مکانهایی موجود بود که به آنها یخچال میگفتند.
اطلاعرسانی در نجفآباد
یکی دیگر از خاطرات گذشته نحوه اطلاعرسانی موضوعی به مردم بودکه بوسیله جارچی که صدای بلند و رسائی داشت بنام خان پرکنی که مرد خیر و خوبی بود، خدایش بیامرزد، ایشان به فاصله هر 200 تا 300 متر میایستاد و با صدای بلند مردم را از موضوعی که لازم بود اطلاع پیدا کنند مطلع میکرد.
زایمان زنان در نجف آباد
زایمان زنهای آبستن اغلب بطور طبیعی و با همکاری پیرزنهایی بنام ماماچه انجام میشد.
آب خوراکی نجف آباد
آب خوراکی 80درصد از اهالی از همین آبی بود که از وسط دهات کرون عبور میکرد و مردم سادهلوح نجفآباد معتقد بودند که آبی که قبل از سر زدن آفتاب در جویها جریان دارد سالم و تمیز است.
شپش و شرط مسلمانی در نجف آباد
یک حشره دیگر بنام سرخک که شبها مانع خواب و گزش آنها فوقالعاده دردناک و چنانچه کشته میشدند بوی عفنی داشتند. این حشرات متعدد و موزی سوای عقرب و رطیل و پشه و مگس بودند.
روایتی از یک پولدار گدا در نجف آباد
از خاطرات دیگر طبابت در نجفآباد اینکه یکروز برای عیادت یک نفر که زخم عمیق و متعفنی در ساق پا داشت به محله پل سنگی رفتم. وارد خانهای شدم که ایوان بزرگی داشت و مردی وسط ایوان خوابیده و مگس نیز دور او غوغا میکرد. زخمهای ایشان را دیدم. در حین معاینه علاوه بر چرک فراوان در زخم دانه جویی نیزدر زخم بود.
ختنه در خیابان
مسواک کردن و مسواک وجود نداشت و تا آنجا که بهخاطر دارم خودم بعد از اتمام دبیرستان شروع به مسواک زدن دندانهایم کردم دندانپزشک اصلاً حتی در اصفهان نیز وجود نداشت و کشیدن دندان، ختنه کردن و حجامت (یعنی گرفتن خون از پشت) و شکسته بندی بهعهده سلمانیها که بنام دلاک معروف بودند، بود.
خورد و خوراک مردم نجفآباد
خوراک مردم اغلب علاوه بر نان که بیشتر در منازل پخته و تهیه میشد و گوشت که بیشتر به صورت آبپز و ماست و پنیر که آنهم کمیاب و بیشتر از اوایل سال تا سه ماه اول سال پیدا میشد و بقیه سال از پنیر که در آب نمک نگهداری میشد بود، برنج مصرف فوقالعاده کمی داشت و بعضی هفته یک مرتبه آن هم شبهای جمعه برنج بصورت پلو و فقرا به قول خودشان فقط شبهای عید پلو میخوردند.