تقلب بزرگ در انتخابات مجلس در نجف آباد
تقلب بزرگ در انتخابات مجلس در نجف آباد
چند روزی به انتخابات مجلس شورای ملی مانده بود. درآن موقع دو نفر از نجف آباد،یکی مرحوم دکتر عیسیقلی خان امیر نیرومند و دیگری مرحوم ابوالقاسم پاینده کاندید بودندو رقابت سختی بین آنهادر جریان بود. و هر روز عده ای بنفع یکی از کاندیداها شعار می دادندو تبلیغ می کردند.
درب منزل هردوی آنها بر روی مردم باز بود و از آنها پذیرائی می شد.شورای انتخابات نیز تشکیل شده و رئیس آن مرحوم میرزا مهدی تدین بود که از طرفدار دکتر عیسی قلی خان بود. ایشان دائی مادر من بود و ما به ایشان دائی میرزا می گفتیم.
سه شب مانده به انتخابات جلسه ای در منزل مرحوم تدین بود. زعمای نجف آباد و اعضاء انجمن جمع بودند. من در حیاط منزل ایشان بودم که صدای کوبه در را شنیدم.درب را باز کردم. دیدم سه نفر غریبه در یک جیپ جلوی درب منزل هستند.آنها گفتند به آقای تدین بگوئید بیاید. من بلا فاصله دائی میرزا را خبر کردم.نامبرده پیش آنها رفت و بعد از یک ربع ساعت برگشت و گفت: من باید همین الان به اصفهان بروم. حاضرین علت را پرسیدند، گفتند احضار شده ام. فورا لباس عوض کرد و عصایش را برداشت و باتفاق آن سه نفر سوار جیپ شد و رفت. همه نگران شدند.
خلاصه پس از گذشت زمانی طولانی اواخر شب برگشت در حالیکه فوق العاده ناراحت بودند. به حاضرین که همه آشنا و سِرّ نگه دار بودند، گفت که این سه نفراز طرف نخست وزیری و با نشان دادن دستخط قوام السلطنه مرا با خود به باغ نو بردند و خلاصه آنکه،گفتند که وکیل نجف آباد محمود محمود است و باید ایشان با رای زیاد انتخاب شود.
هیچکدام از حاضرین محمود محمود را نمی شناختندو تا به حال به نجف آباد نیامده بود و همگی اسم ایشان را تازه شنیده بودند. خلاصه، دو روز بعد اخذ آرا شروع شد و مردم به صندوقهای انتخابات هجوم بردند. سپس مرحوم تدین به من گفتند که فردا به منزل ایشان بروم. وقتی رفتم دو نفر یکی دکتر علی صادقی که آن موقع هم سن من بود و برادر خانم آقای تدین مقداری کاغذ و چند عدد قلم و دوات به ما دادند و گفتند روی این کاغذ ها بنویسید محمود محمود،آقای محمود محمود،جناب آقای محمود محمود، خلاصه شب صندوق ها عوض شد وجناب آقای محمود محمود که حتی نجف آباد را ندیده بود با رای فوق العاده زیاد وکیل نجف آباد شد.
مرحوم دکتر عیسیقلی و پاینده هرکدام ۵۰۰ رای آورده و این هم از خاطرات من از انتخابات است.
بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به قلم فضل الله خلیلی؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰