شپش و شرط مسلمانی در نجف آباد

یک حشره دیگر بنام سرخک که شب‌ها مانع خواب و گزش آنها فوق‌العاده دردناک و چنانچه کشته می‌شدند بوی عفنی داشتند. این حشرات متعدد و موزی سوای عقرب و رطیل و پشه و مگس بودند.

شپش و شرط مسلمانی در نجف آباد

یک حشره دیگر بنام سرخک که شب‌ها مانع خواب و گزش آنها فوق‌العاده دردناک و چنانچه کشته می‌شدند بوی عفنی داشتند. این حشرات متعدد و موزی سوای عقرب و رطیل و پشه و مگس بودند. شپش غوغا می‌کرد و اغلب در لابلای موهای سر و داخل لباس‌ها به فراوانی یافت می‌شد بطوری‌که معروف بود کسی که شپش نداشته باشد مسلمان نیست.

تولید مثل شپش به صورت تخم سفید رنگ کوچکی معروف به رِشگ که اغلب به موها و یا داخل سوراخ‌های کوچک لباس به فراوانی یافت می‌شد. برای مبارزه با این حشره فوق‌العاده کثیف جز جستجوی آن در لابلای موها و داخل درز لباس‌ها و کشتن آن بین دو ناخن وسیله ای نبود. بطوری که ناخن‌ها به علت کشتن شپش‌ها که از خون انسان تغذیه می‌کردند و شکم آنها پر از خون بود خون‌آلود می‌شد.

کچلی نیز غوغا می‌کرد ومی‌توان گفت که حدود ۶۰درصد کودکان مبتلا به این قارچ بودند که آن هم علاجی نداشت و اغلب مجبور بودند کلیه موهای سر را بکرات با نخی که بنام بند بود از ریشه بیرون آورده و داروی غلیظی که اکنون نمی‌دانم چه بوده و بنام زفت (zaft) معروف بود به سر بچه می‌مالیدند.

این بند انداختن و در آوردن موها از ریشه سبب زخم شدن و خون افتادن سر بچه‌ها می‌شد علت شیوع این کچلی مسئله استحمام در خزانه و یا زندگی کردن تمام افراد در یک اتاق و خوابیدن دسته جمعی در زیر یک کرسی و یا لحاف و بالش‌های مشترک بود.

?خاطرات هشتاد ساله مرحوم دکتر سید مصطفی مرتضوی؛ به همت فضل الله خلیلی؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

شپش و شرط مسلمانی در نجف آباد