قطع نخاع در نجف آباد با پنبه

یکروز عصر در مطب نجف‌آباد، روبروی شهرداری فعلی مشغول بودم که ناگهان مرحوم حاج غلامحسین معینی با اضطراب به مطب آمد و گفت: ممکن است از بیماری در اتوموبیل جلوی مطب عیادت نمائی، من فوراً این کار را انجام دادم دیدم جوانی در حدود ۲۰ ساله در عقب اتومبیل خوابید و علائم آن نشان ‌می‌داد که قطع نخاع شده است.

علت را پرسیدم گفتند: که نامبرده سوار دوچرخه و برای رفتن به مسجد بوده. از کنار کامیونی که درب تیمچه حاج غلام حسین مشغول تخلیه بار خود که عدل‌های پنبه بوده رد می شود، که ناگهان یک عدل پنبه که توسط باربر آن از بالای کامیون به پایین انداخته می‌شده روی سر این جوان افتاد و نامبرده دچار شکستگی مهره‌ها و قطع نخاع می‌شود که تا چندین سال قبل نیز فلج و با صندلی چرخدار به زندگی ادامه می‌داد.

همان روز در روزنامه کیهان صفحه حوادث خواندم که در امریکا یک نفر به قصد خودکشی، خود را از یکی از آسمان‌خراش‌ها به پایین پرتاب می‌کند و درهمان حال کامیونی که بار پنبه داشته از پایین این عمارت رد می‌شود و مردی که قصد انتحار داشته روی باربند می‌افتد و سالم باقی می‌ماند.

در این فکر افتادم که چنانچه یک ثانیه زودتر یا دیرتر آن جوان نجف‌آبادی از کنار ماشین رد می‌شد این واقعه اتفاق نمی‌افتاد و همچنین چنانچه یک ثانیه کامیون پنبه در آمریکا زودتر رد می‌شد جوان آمریکایی به مقصود خود که خودکشی بود نائل می‌شد و پیش خود آیه: اذاجاء اجلهم لا یستاخرون ساعه ولا یستقدمون، در این مثل همه جا صادق افتاد و همچنین تقدیر و مقدر را به بخوبی تغییر داد.

📌بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به اهتمام فضل الله خلیلی، کاری از انتشارات مهر زهرا (س)

کتاب خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی

قطع نخاع در نجف آباد با پنبه