مهمترین مشکل حال حاضر صنعت زنبورداری عدم رعایت اخلاق حرفه ای است

صنعت زنبورداری یکی از اشتغال زا ترین و مفید ترین صنایعی است که در دهه های اخیر تاثیرات بسیار خوبی در منطقه نجف آباد و اطراف آن بر جای گذاشته ولی بروز برخی مشکلات مانند خشکسالی، بدی آب و هوا و ورود عسل های تقلبی به بازار فعالین این بخش را با مشکلات جدی مواجه […]

صنعت زنبورداری یکی از اشتغال زا ترین و مفید ترین صنایعی است که در دهه های اخیر تاثیرات بسیار خوبی در منطقه نجف آباد و اطراف آن بر جای گذاشته ولی بروز برخی مشکلات مانند خشکسالی، بدی آب و هوا و ورود عسل های تقلبی به بازار فعالین این بخش را با مشکلات جدی مواجه کرده است.

به همین منظور گفت و گویی را با یکی از قدیمی ترین افراد فعال در این بخش انجام داده ایم که بیش از شصت و سه سال از عمر خود را به این کار پر زحمت اشتغال داشته و در حال حاضر نیز با وجود کهولت سن و داغ هایی که دیده هنوز نیز امیدوار و سرزنده در حد توانش این کار را ادامه می دهد.

حاج حسینعلی طاهری پیرمرد خوش صحبت و خندان  هفتاد و پنج ساله را که به نوعی می توان آخرین بازمانده نسل قدیمی زنبورداران این شهرستان به شمار آورد اکثر فعالین این صنعت در نجف آباد به خوبی می شناسند. با وجودی که به گفته خودش شهادت دو فرزند کمرش را شکسته ولی هنوز نیز خوش صحبت است و با داشتن نزدیک به چهل کندو این شغل را به صورت کامل رها نکرده است.

طاهری در خصوص زمان و نحوه ورودش به این حرفه می گوید:« این کار تا حدی که من به یاد دارم در خانواده ما از پدرانمان به ارث رسیده و من هم از هشت سالگی به همراه برادرم کار زنبورداری را با کندوهای لوله ای در صحراهای اطراف نجف آباد شروع کردیم که با ورود کندوهای امروزی در حدود چهل سال پیش و بروز برخی تغییرات اساسی در نحوه انجام این کار ما هم نیز شیوه های جدید را تا به امروز ادامه داده ایم.»

کندو ها لوله ای که در گذشته توسط نجاران هر منطقه به شکل یک استوانه ساخته میشده معمولا نزدیک به یک متر طول و پنجاه سانتیمتر قطر در قسمت قائده خود داشتند و در ساخت آن از شاخه و چوب درختان کبود و بید  استفاده میشده است.

وزن خالی این کندو ها نزدیک به چهار و نیم تا پنج کیلوگرم بود که در پایان فصل فعالیت زنبورها و پر شدن حجره های داخل آن از عسل این وزن به حدود سی کیلوگرم نیز میرسیده و در داخل آنها سه چوب بلند موازی هم اندازه با طول کندو به عنوان محلی برای خانه سازی، ذخیره عسل و تولید مثل  زنبور ها در نظر گرفته میشده است.

وی این بحث را  این گونه ادامه می دهد:« در زمان قدیم به دلیل اینکه تا حد امکان از تغذیه مصنوعی زنبور خودداری می کردیم در پاییز و زمستان معمولا بیکار بودیم و خانوادگی کار گیوه دوزی را انجام می دادیم و زنبور ها نیز در این مدت از  دو سوم کل عسل کندو که برایشان باقی گذاشته بودیم استفاده می کردند.»

این پیش کسوت زنبورداری در مورد مهمترین علت رکود فعلی در این صنعت نیز می گوید:« با وجودی که بروز خشکسالی، افزایش تعداد فعالین در این بخش و برخی مشکلات مدیریتی کلان در این امر موثر هستند ولی بنده مجموع این موارد را تنها تشکیل دهنده ده درصد از علل به وجود آمدن چنین شرایطی می دانم.»

وی ادامه می دهد:« به نظر من مهمترین دلیل وضعیت فعلی را باید در عملکرد خود ما زنبورداران جستجو کرد چون بسیاری از فعالین این عرصه در حال حاضر اصول اخلاقی و شرعی آن را رعایت نمی کنند و مرز کسب حلال و حرام برایشان کمرنگ شده که این امر برکتی را که در این شغل بوده را از بین برده است.»    حاج حسنیعلی این پس از هفده سال فعالیت زنبورداری ازدواج می کند که ثمره آن سه پسر و دو دختر است که دو پسرش به نامهای علی و علیرضا به ترتیب در عملیاتهای والفجر ۲ و کربلای پنج در سن بیست و ۲۴ سالگی به شهادت می رسند و تنها پسر باقیمانده نیز در حال حاضر کارمند یکی از بانک های شهرستان است.

کندو ها را با دهها الاغ به صورت گروهی جابه جا می کردیم

در روزهایی که زنبورداری نجف آباد به شیوه سنتی انجام میشد تنها نزدیک به چهل نفر هر کدام با داشتن حدود پنجاه تا شصت کندو در نجف آباد به صورت حرفه ای این کار را انجام میدادند که متناسب با شرایط آب و هوایی و گل دهی صحراها در نقاط مختلف با استفاده از الاغ کار جابه جایی کندو ها را انجام می دادند در حالیکه تعداد این افراد در حال حاضر به  بیش از سه هزار نفر بالغ می شود.

طاهری در این زمینه می گوید:« برای این کار که معمولا به صورت گروهی  انجام میشد فردی به نام “سَر چاروادار” تعدادی الاغ از افراد مختلف کرایه می کرد و وظیفه انتقال کندو ها به نقطه مورد نظر را با همکاری صاحبان حیوان ها بر عهده می گرفت به طوریکه در یکی از این سالها دوازده نفر از زنبورداران شهرستان با استفاده از حدود صدو پنجاه الاغ کار جابه  جایی بیش از هزار و ششصد کندوی سنتی را انجام دادند.»

وی ادامه می دهد:« معمولا در مسیر رفتن به علت سبک بودن کندو های لوله ای در هر طرف حیوان بین چهار تا پنج کندو را سوار می کردیم و در طول شب ادامه مسیر می دادیم که به دلیل کوتاه بودن نسبی قد الاغ نسبت به دیگر حیوانات مانند شتر و قاطر و حساسیت کمتر آن به نیش زنبور بهترین انتخاب برای این کار به شمار می رفت.»

زنبورداران قدیمی معمولا مسیر رفت خود را به صورت قطعه به قطعه طی می کردند و پس از توقف های یکی دو ماهه در حاشیه یکی از روستاهای نزدیک به صحرای مورد نظر، مجددا حرکت خود را ادامه می دادند ولی در زمان برگشت با توجه به فرا رسیدن زمان عسل گیری در اوایل آذر توقف چندانی در طول مسیر انجام نمیشده و کندوهای پر از عسل برای انجام کار عسل گیری با اتخاذ تهمیداتی ویژه به محل سکونت زنبورداران بازگردانده میشده است.

البته در زمان بازگشت به دلیل سنگین شدن وزن کندو ها تعداد کندوی سوار شده بر روی هر حیوان بین چهار تا شش عدد محدود میشده و در صورتی که روستاهای مجاور توقف گاه زنبورداران نیز تعداد الاغ کافی در اختیار نداشتند از شهر های اطراف عده ای چاروادار به کمک زنبورداران می رفته اند.

از نکات قابل توجه در این مورد باید به همکاری خوب زنبورداران با یکدیگر و حفظ حرمت دیگر همکاران اشاره کرد به طوریکه به گفته طاهری در یکی از سالها زنبورداران نجف آباد در حرکتی هماهنگ در یک شب نزدیک به دویست حیوان حامل کندوی زنبور را از نقاط مختلف شهر به سمت صحرا های اطراف به حرکت در آوردند.

تعداد محدودی در نجف آباد مهارت عسل گیری را داشتند

پیش از صنعتی شدن کار زنبورداری کار استحصال عسل با توجه به امکانات موجود کار بسیار سخت و دشواری به شمار می آمده که انجام آن در توان عده ای خاص بوده و معمولا از اوایل آذر ماه به دلیل سرد شدن هوا و گردش کمتر زنبور ها در بیرون از کندو انجام می گرفته است.

حاج حسنیعلی طاهری در مورد شیوه انجام این کار می گوید:« پس از انتقال کندو ها به محدوده مسکونی شهر ها، عسل موجود در حجره هایی که رنگ سفید تری داشتند را همراه با موم اطراف آنها جدا می کردیم و عسل حجره هایی که بر اثر گذشت زمان و تخم ریزی بیشتر به رنگ تیره در آمده بودند را با روش های خاصی از موم جدا و به مخلوط اولیه موم و عسل اضافه می کردیم.

 وی ادامه می دهد: «برای خارج کردن عسل از داخل حجره هایی که رنگ نسبتا تیره تری داشتند از فشار یک اهرم تعبیه شده در داخل یک دیوار بر روی کیسه هایی که از جنس شالهای مورد استفاده در یراق کردن حیوانات دوخته میشد استفاده می کردیم و این کار آنقدر سنگین  و طاقت فرسا بود که بعضا  یک عسل گیری نزدیک به حضور ده نفر مرد قوی بنیه نیازمند بود.»

البته در مواقعی که صحراها دارای وضعیت خوبی بودند احتمال اینکه زودتر از آذر ماه بخشی از عسل از کندو

خارج شود نیز وجود داشت ولی در اکثر موارد این کار  تنها یک بار در سال صورت می گرفت  و پس از استحصال به صورت عمده به خریدارانی در نجف آباد و اصفهان با قیمت هر حلب ۲۵ تومان در شرایطی که مزد روزانه یک کارگر تنها دو ریال بود تحویل داده میشد.

مومی نیز که به دلیل ماندن مدت زمان زیاد در داخل کندو و  چندین مرتبه تخم ریزی در داخل حجره ها  برای استفاده خوراکی مناسب نبود پس از خارج کردن عسل داخل آن به واحد های کفشدوزی فروخته میشده است.

طاهری در مورد نحوه تغذیه زنبور ها در فصول سرد سال می گوید:« حتی الامکان سعی می کردیم از عسل طبیعی به این منظور استفاده کنیم ولی در مواقعی که با مشکل برخورد می کردیم از نوعی شیره انگور وارداتی معروف به “عربستانی ” استفاده می کردیم که با تعبیه در داخل پوست بُز از عربستان وارد میشد و مجبور بودیم آن را به دلیل احتمال بسته شدن جاده ها قبل از زمستان تهیه کنیم و پیش از فرا رسیدن بهار نیز آن را مصرف کنیم زیرا احتمال فاسد شدن آن وجود داشت.»

این پوستها پس از استفاده توسط زنبورداران مشتریان بسیار خوبی در بین مردم عادی و چوپانان داشت و از آنها به منظور نگهداری انواع خاصی از روغن استفاده می کردند.

البته عسلی که با استفاده از این شیوه تولید میشد به دلیل انجام عمل تخمیر توسط زنبور عسل و خارج شدن بیشتر آب موجود در آن تا حدود زیادی سالم و عاری از انواع آلودگی ها بوده که سلامت جسمانی نسبی طاهری به عنوان یکی از پیش کسوتان زنبورداری که خوردن عسل به همراه موم آن جزء جدا نشدنی برنامه غذایی اش بوده و هست را باید به عنوان دلیلی بر این مدعا به شمار آورد.

ملکه های فعلی کیفیت گذشته را ندارند

طاهری به عنوان نماینده نسل قدیمی زنبوردارانی که ملکه مورد نیاز خود را به صورت مستقل تامین می کرده اند معتقد است ملکه هایی که الآن در اختیار زنبورداران قرار داده می شود اکثرا دارای برخی بیماریها و مشکلات خاص خود هستند که آن را از اجداد خارجی خود به ارث برده اند و تنها در امر تخم ریزی موفق هستند و نسل تولید شده توسط آنها کمتر اشتیاق و توانایی در جمع آوری عسل از خود نشان می دهد.

 وی معتقد است :« نزدیک به چهل سال پیش و همزمان با پیدا شدن کندو های جدید و برگه های موم آماده، نمونه های میله ای که به کندوی خود بِیاری نیز مشهور بودند از رده خارج شدند و کارشناسان دولتی و خصوصی با حضور در بین تولید کنندگان، شیوه های جدید این صنعت که دارای بازدهی  بالاتری نیز هستند را ترویج کردند که این شیوه با وجود صرفه اقتصادی خوب در سالهای اول به دلیل ورود زیاد افراد غیر متخصص به این عرصه در حال حاضر مزیت های نسبی خود را از دست داده است.»

این پیش کسوت زنبورداری که مدت زمان زیادی از عمر خود را در نقاطی مانند صحراهای جهرم،خَفر، شیراز، کازرون، بندر عباس، گاوبندی و پالایشگاه تموریز گذرانده در مورد مشکلات خاص آن دوران می گوید:« برای استقرار یک تا چندین ماهه در مجاورت یک روستا که آن هم به دلیل نبود امنیت کافی و کمبود آذوقه صورت می گرفت سر پناه های موقتی را با دیوار های گلی و سقفی از چوب درست می کردیم و غذای مورد نیازمان را هم از محل نان های خشک و ماستی که همراه داشتیم به اضافه عسل موجود در کندوها تامین می کردیم که در مواردی هم به دلیل از دست دادن آذوقه و نبود غذای کافی در روستاهای اطراف مجبور بودیم ماهها با غذایی محدود زندگی کنیم.»

طاهری که در بیست و پنج سالگی تنها یک هفته بعد از عروسی مجبور شده سه ماه در بیابان های نزدیک الیگودرز به مراقبت از زنبورهایش بپردازد در ادامه اظهار می دارد:« به دلیل حرکت گروهی با دیگر زنبورداران در خصوص امکان حمله دزدان و راهزنان کمتر با مشکل مواجه میشدیم و برای مقابله با حیوانات وحشی نیز تنها سلاحمان آتش درست کردن و استفاده از نور چراغهای قدیمی برای دور کردن آنها بود.»

 

نکاتی جالب از زندگی حاج حسینعلی طاهری:

او پدرش را در سن پنجاه سالگی و در زمانی که در مکه به سر می برده از دست میدهد و در حال حاضر نیز پدرش در قبرستان حضرت ابوطالب به خاک سپرده شده است.

-طاهری در حال حاضر نزدیک به ۱۰۰ عدد از کندو های لوله ای قدیمی را در محلی نگهداری می کند و به اصرار های مکرر برخی مستند سازان به منظور تهیه یک مستند از زندگی و شیوه های قدیمی زنبورداری نیز جواب منفی داده است.

– معمولا چهل روز پس از عید زنبورداران نجف آباد در صحراهای تیران مستقر میشدند و در اواخر اردیبهشت ماه نیز به عسگران نقل مکان میکردند.

– در فصل پاییز و زمستان زنبورداران سفارش ساخت کندو های لوله ای جدید را به نجار های سنتی می دادند و انها نیز این کار را تا حدود یکی دو ماه بعد از پایان سال به اتمام می رساندند.

– در زمان قدیم زنبورداری منطقه خوانسار از لحاظ تعداد کندو ها  و تعداد زنبورداران نسبت به نجف آباد وضعیت بهتری داشته که طاهری دلیل آن را علاوه بر وجود صحراهای بهتر به وجود راههای ارتباطی مناسب مربوط می داند.

– در زمان قدیم معمولا زنبوردارانی که به صورت حرفه ای به این کار مشغول بودند در حدود ۳۰۰کندو داشتند ولی بقیه در حدود پنجاه تا شصت کندو را اداره می کردند و در موارد معدودی نیز تعدادی از زنبورداران خوانسار ۱۰۰۰ کندو را اداره می کردند.

– از مهمترین انتقاداتی که طاهری به زنبورداران جدید وارد می کند باید به وجود رقابت ناسالم بین انها در به دست آوردن صحراهای مناسب تر و عدم رعایت حرمت افراد پیش کسوت در کنار تقلب برخی افراد در تولید عسل و آلوده کردن کسب و کارشان به مال حرام اشاره کرد.

– طاهری معتقد است در این مدت با وجود امکان استفاده از خدمات بنیاد شهید کمتر به سراغ این ارگان رفته و از بیشتر امتیازات ارائه شده در این بخش صرف نظر کرده و بقیه را نیز به قناعت بیشتر و راضی بودن به روزی الهی تشویق می کند.

– به دلیل اینکه مسیر حرکت زنبورداران در سالهای مختلف ثابت نمی مانده امکان ایجاد سرپناه های دائمی و ثابت توسط زنبورداران وجود نداشته و به همین دلیل زنبورداران در نزدیکی روستاهای مختلف محل هایی را به صورت موقت درست می کرده اند.

– نام اصلی او در شناسنامه محمد علی است که با نام یکی از برادرانش نیز یکی است ولی در بین مردم به حاج حسینعلی معروف شده است.