موضع گیری محمد منتظری بر علیه شهید بهشتی
موضع گیری محمد منتظری بر علیه شهید بهشتی
دیگر نمونۀ اعمال نفوذ بیت، بر میگردد به قضیۀ شهیدان بهشتی و محمد منتظری. جو سنگین و مسمومی که علیه دکتربهشتی راه انداخته بودند، روی محمد هم تاثیر گذاشته بود. محمد در سخنرانیها و موضعگیریهایش به شدت بهشتی را میکوبید.
شهریور۵۸، یک روز که در اتاق آقایمنتظری در مجلس نشسته بودیم، یکی از روحانیون آمد داخل و شروع کرد به نقد صحبتهای محمد دربارۀ شهیدبهشتی. خلاصۀ حرفش این بود: «شکنجههای ساواک، پسرتون رو درگیر مشکلات روحی کرده. داره آبروتون رو میبره. یه بیانیۀ رسمی بدید و اونرو از سرِ خودتون باز کنید!»
مرحوم منتظری هم ۲۸شهریور۵۸ نامهای رسمی در محکومیت فعالیتهای پسرش نوشت که در بیشتر رسانههای داخلی و حتی خارجی انعکاس داشت. در این نامه، محمد به عنوان فردی که سالها مبارزه و شکنجه، تاثیرات منفی رویش گذاشته مطرح شد و از دادستانی خواسته شد بدون توجه به وابستگیهای خانوادگیاش با او برخورد کنند.
محمد، بیت را خوب میشناخت و بلافاصله فهمید قضیۀ زیرِ سر کی بوده. با پدرش در این موضوع جر و بحث زیادی کرد ولی مثل همیشه فایدهای نداشت.
به روایت یکی از مبارزان دوران انقلاب در نجف آباد
عذرخواهی در دقیقه۹۰
آقای محمد منتظری هم در هفتم تیر شهید شد. محمد منتظری از اول تشکیل حزب، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود و تا اواخر سال ۵۷ که به دلیلی هم خودش رفت و هم اخراج شد و آن دلیل این بود که بهشدت علیه آقای بهشتی تبلیغات میکرد، اعلامیه پخش میکرد و روزنامهای منتشر میکرد و تعبیری که بسیار تعبیر بدی بود، علیه آقای بهشتی به کار میبرد که آن تعبیر «راسپوتین» بود. این عبارت خیلی توهینآمیز بود و واقعا غیر منصفانه درباره ایشان مینوشت، میگفت و تبلیغ میکرد. این ماجرا تا چند روز مانده به هفت تیر ۱۳۶۰ طول کشید. ما و همه اعضا در دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی نشسته بودیم و آقای بهشتی هم که خیلی منظم بودند (نظم و وقتشناسی ایشان زبانزد بود.) آن روز برای اولین بار ایشان با تأخیر به جلسه آمدند. در ابتدای ورودشان گفتند: سلام علیکم، عذر میخواهم! ایشان با یک قیافه بشاش و خوشحال به ما گفتند که محمدآقای منتظری آمده بود. همه با تعجب گفتیم: چطور؟ او که با شما دشمن بود! گفتند: من آماده شده بودم که حرکت کنم و اینجا بیایم که به من خبر دادند محمدآقای منتظری آمده است و میخواهد شما را ببیند. من دیدیم که اگر با او به صحبت بنشینم، اینجا خلف وعده میشود و این بد است، اگر او را رد کنم، فکر میکند که به خاطر اهانتهایی که به من کرده است، دارم به او بیاعتنایی میکنم و این هم بد است اما من فکر کردم بین این دو تا دومی را انتخاب کنم و او را بپذیرم و بعدا از شما عذرخواهی کنم. برای ما جالب بود که محمدآقا برای چه نزد ایشان رفته بود؟ و ایشان به ما گفتند: زمانی که محمد آقا را دیدم، بغل باز کردم و او را در آغوش گرفتم و گفتم: محمدآقا خوشآمدی! محمدآقا به من گفت آقای بهشتی من آمدهام از شما عذرخواهی کنم، من اشتباه کردم و آمدهام شما من را ببخشید. من هم گفتم محمدآقا من از اول شما را بخشیده بودم و چیزی در دل ندارم و بعد از مدتی که باهم خوشوبش کردیم من از محمدآقا عذرخواهی کردم و گفتم جلسهای دارم و باید بروم.
ایشان بعدا به مسئولان جلسه یکشنبههای حزب دستور دادند آقای محمد منتظری را هم دعوت کنند و او هفته بعد در آن جلسه شرکت کرد و در همان جلسه هم شهید شد.
مصاحیه مسیح مهاجری با ایسنا
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰