اصفهانِ قدیم

در آن موقع به جز خیابان چهارباغ آن هم از دروازه دولت تا سی‌وسه پل و خیابان شاه که اکنون بنام طالقانی معروف است و خیابان سپه تا اول میدان نقش جهان بقیه خیابان‌ها و معابر خاکی و بدون آسفالت بود و در تابستان‌ها گرد و خاک و زمستان‌ها گِل و لای کولاک می‌کرد.

اصفهانِ قدیم

در آن موقع به جز خیابان چهارباغ آن هم از دروازه دولت تا سی‌وسه پل و خیابان شاه که اکنون بنام طالقانی معروف است و خیابان سپه تا اول میدان نقش جهان بقیه خیابان‌ها و معابر خاکی و بدون آسفالت بود و در تابستان‌ها گرد و خاک و زمستان‌ها گِل و لای کولاک می‌کرد. برق اصفهان از کارخانه عطاء الملک که در قسمت جنوبی پل خواجو در محل فعلی اداره آب بود واقع شده و شب‌ها تا ساعت دوازده شب روشن بود.

آب لوله‌کشی نبود و از آب‌ چاه که عمق آن حدود ۷ تا۸ متر بود و اغلب به علت نزدیکی با چاه‌های فاضلاب آلوده بود و به وسیله چرخ چوبی و طناب و دلو بالا می‌آورد استفاده می‌کردند. به علت نداشتن شبکه فاضلاب مجبور بودند اغلب در جوار درب ورودی منازل جاهی به عمق دو تا سه متر برای فاضلاب مستراح‌ها حفر کرده و هر چندوقت کشاورزان اطراف اصفهان برای تخلیه چاه‌ها با دلو مخصوص و دله‌های بنام پیت (pit) به وسیله الاغ برای استفاده به عنوان کود حمل می‌کردند و اغلب این ظروف سوراخ بود و قطره قطره فاضلاب به زمین می‌ریخت و سبب آلودگی محیط زیست می‌شد.

یکی دیگر از خاطرات طغیان رودخانه زاینده‌رود که در سال ۱۳۲۵ بود و آب به قدری بالا آمد که وارد خیابان کمال اسماعیل شد ارتفاع آب در سی‌وسه پل به قدری بود که سمت جنوبی پل که به طرف چهارباغ بالا شیب داشت آب وارد خیابان شده بود و مردم برای عبور به طرف چهارباغ بالا و جلفا مجبور بودند توسط اشخاصی که مبلغی گرفته و آنها را بغل میگرفتند به آن طرف میبردند اقدام کنند.

در آن زمان از فلکه فلسطین کنونی به طرف رودخانه و همچنین دو طرف خیابان فردوسی کنونی که بنام چرخاب معروف بود که در آن کشاورزی می‌کردند و برای آبیاری از چاه توسط گاو و وسیله مخصوصی با دلوهای بزرگ که از پوست گاو دوخته شده بود آب کشیده و زمین‌های زراعی را آبیاری می‌کردند و این نوع چاه‌ها بنام چاه گاو معروف بود.

در آن سال‌ ها اصفهان دارای دو سینما به نام مایاک و ایران بود که هر دو در خیابان چهارباغ قرار داشتند و فیلم‌های آن سیاه و سفید و بدون صدا و تماماً محصول خارج کشور بود. این نوع سینماها به نام سینمای صامت معروف بود و هر ده دقیقه که فیلم نشان داده می‌شد فیلم قطع و خلاصه فیلم به صورت نوشته فارسی در روی پرده می‌افتاد که مردم با سواد که تعداد آنها نسبتاً کم بود با صدای نسبتاً بلند خلاصه فیلم را می‌خواندند.

اولین مرتبه اینکه فیلم همراه با صدای اصلی که خارجی بود در حدود سال ۱۳۲۶ در سینما ایران به معرض نمایش گذاشتند.

بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به قلم فضل الله خلیلی؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به همت «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به همت «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

اصفهانِ قدیم