فیلم جدید پور احمد درباره رزمنده نجف آبادی؛تلف شدن یک ایده خوب
اولین و بزرگترین و غیر طبیعی ترین ایراد این فیلم تدوین است. سکانس های اضافی، صحنه های بی ربط به موضوع اصلی و عدم انسجام در پیشبرد فیلمنامه باعث خستگی مخاطب شده و هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شویم اوضاع خراب تر می شود. گروه فرهنگی نامه نیوز – فیلم سینمایی “پنجاه قدم […]
اولین و بزرگترین و غیر طبیعی ترین ایراد این فیلم تدوین است. سکانس های اضافی، صحنه های بی ربط به موضوع اصلی و عدم انسجام در پیشبرد فیلمنامه باعث خستگی مخاطب شده و هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شویم اوضاع خراب تر می شود.
گروه فرهنگی نامه نیوز – فیلم سینمایی “پنجاه قدم آخر” به کارگردانی احمدپور مخبر در سال ۹۲ ساخته شد و در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد. ماجرای این فیلم که در ژانر دفاع مقدس ساخته شده بر اساس ماجرای واقعی یکی از رزمندگان دفاع مقدس است که طبق گفته برخی عوامل فیلم، تلاش های گسترده ای برای بازسازی و باور پذیر شدن آن صورت گرفته شد که البته به دلیل برخی مشکلات اساسی در فیلمنامه و تدوین مورد توجه قرار نگرفت. احتمال می رود که نسخه آماده شده برای اکران عمومی با تدوین بهتری همراه باشد.
عوامل فیلم:
کارگردان:کیومرث پوراحمد//تهیه کننده:سعید سعدی و بنیاد روایت فتح//بازیگران: بابک حمیدیان، طناز طباطبایی، سلمان فرخنده، محسن آفتابسوار و فرزین صابونی//فیلمنامهنویس: کیومرث پوراحمد//مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان //صدابردار: محمد مختاری //چهرهپرداز: سعید ملکان //طراح صحنه و لباس: عباس بُلوندی //جلوههای ویژه میدانی: رضا ترکمان //تدوین: واروژ کریممسیحی و مهدی سعدی //صداگذاری: مهرداد جلوخانی //موسیقی: فردین خلعتبری جلوههای ویژه بصری: بهنام خاکسار //عکاس: امیرحسین شجاعی
درباره کارگردان:
کیومرث پوراحمد (متولد ۲۵ آذر ۱۳۲۸ درنجفآباد) کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و تدوینگر ایرانی است که در رشته کارگردانی سینما تحصیل کرد. او کارش را با نقدنویسی آغاز کرد و از ۱۳۵۳ با دستیاری در مجموعه تلویزیونی آتش بدون دود وارد سینما شد. فیلم شب یلدا الهامگرفته از زندگی خود اوست. پوراحمد شرح حال خود را در کتابی تحت عنوان «کودکی نیمهتمام» منتشر کردهاست. مادرش، پرویندخت یزدانیان با بازی در فیلمهای او، کار بازیگری را آغاز کرد و آثار برجستهای با بازی او به ثبت رسید. دخترش، مریم پوراحمد هم در فیلم شب یلدا به ایفای نقش پرداختهاست.
کارگردانی فیلم سینمایی:
۵۰ قدم آخر (۱۳۹۲) اتوبوس شب (۱۳۸۵) نوک برج (۱۳۸۴) گل یخ (۱۳۸۳) شب یلدا (۱۳۸۰) خواهران غریب (۱۳۷۴) به خاطر هانیه (۱۳۷۳)
نان و شعر (۱۳۷۲) سفرنامهٔ شیراز (۱۳۷۱) صبح روز بعد (۱۳۷۱) شرم (۱۳۷۰) شکار خاموش (۱۳۶۸) لنگرگاه (۱۳۶۷) گاویار (۱۳۶۶)
آلبوم تمبر (۱۳۶۵) بی بی چلچله (۱۳۶۳) تاتوره (۱۳۶۳) باران (۱۳۶۱)
کارگردانی مجموعه تلویزیونی:
قصههای مجید (مجموعه، ۱۳۷۰)
سرنخ (مجموعه، ۷۶/۱۳۷۵)
پرانتز باز (۸۹-۱۳۸۸)
داستان فیلم:
واحد اطلاعات عملیات سپاه در روزهای دفاع مقدس، مصمم است رادار پارازیت عراق را در یکی از جبهههای غرب از کار بیاندازد. برای این کار هرمز (بابک حمیدیان) را که متخصص مباحث الکترونیکی اما بیگانه با فضای جنگ است پیدا کرده با راضی کردن او موفق میشوند رادار دشمن را کور کنند. بدین ترتیب نیروهای لشکر ۸ نجف اشرف موفق به انجام عملیاتشان میشوند. اما هرمز بعد از این عملیات گم می شود و مجبور است برای مدت زمانی طولانی با یک پای زخمی در صحراهای سوزناک با مرگ دست و پنجه نرم کند…
نقد ساختاری و محتوایی:
شروع فیلم خبر از یک اثر بسیار خوب می دهد چرا که ظاهرا همه چیز سر جای خودش قرار دارد. بازی خوب بابک حمیدیان و سلمان فرخنده، شوخی های جذاب و تازه رزمنده ها با هم و به تصویر کشیدن ارتباط صمیمی در پشت خط مقدم، دلهره های شخصیت اول داستان که هیچ سررشته ای از جنگ و دفاع و نظامی گری ندارد و تنها برای بخشیده شدن خدمت سربازی و خروج از مملکت تن به قبول یک ماموریت سری داده، همه و همه به جذاب شدن این فیلم کمک میکند. تا به حال در سینمای جنگی ایران، فیلم جدی درباره فرد غیرنظامی که قرار است مدتی محدود در جبهه ها حضور داشته باشد، ساخته نشده بود. این نوآوری آغاز فیلم پوراحمد را جذابتر نشان میدهد و نکاتی همانند وسوسه اولیه مرد جوان، رابطه عاطفی با مادرش، تناقض های رفتاری و موقعیتی او با فرهنگ جاری در جبهه، ماجراهای جذاب آموزش تیراندازی و پرتاب نارنجک، مأموریت پرتعلیق در موضع دشمن، و… روالی معقول و متناسب را در پیشبرد روایت شکل میدهد. اما بهتدریج این قوام اولیه رو به فروپاشی میگذارد.
شروع خوب آخرین دستپخت پور احمد تنها یک سوم از “پنجاه قدم آخر” را شامل می شود و با گذر از ۳۰ دقیقه ابتدایی کم کم ایرادهای مختلف فیلم خود را نشان می دهند. اولین و بزرگترین و غیر طبیعی ترین ایراد این فیلم تدوین است. سکانس های اضافی، صحنه های بی ربط به موضوع اصلی و عدم انسجام در پیشبرد فیلمنامه باعث خستگی مخاطب شده و هر چه به انتهای آن نزدیکتر می شویم اوضاع خراب تر می شود. حتی موسیقی متن انتخاب شده برای سکانس های حساس فیلم هیچ مناسبتی با صحنه ها ندارند و همین مهم باعث برهم خوردن ارتباط مخاطب با داستان میشود. هر چقدر در اوایل فیلم به جزئیات و کشش داستانی دقت شده در اواخر فیلم کج سلیقگی و ناهماهنگی بیداد می کند. دیگر نه از بازی های جذاب خبری است نه از انسجام فیلمنامه و نه حتی یک پایان منطقی!
در مجموع می توان گفت این فیلم یک تدوین اساسی و صداگذاری و میکس مجدد برای رسیدن به یک استاندارد حداقلی نیاز دارد. در غیر این صورت اعتیار چندین و چند ساله کارگردان خدشه دار شده و انتظار فروش بالا هم تقریبا غیرممکن خواهد بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰