شبی خطرناک برای چاپ اعلامیه در نجف آباد 25 آبان 1400
تاریخ شفاهی

شبی خطرناک برای چاپ اعلامیه در نجف آباد

کار با دستگاه فتوکپی، مشکلات و حتی خطرات خاص خود را داشت. داغ که می‌کرد، شروع می‌کرد به خط انداختن وسط برگه‌ها. باید کمی صبر می‌کردیم تا خنک شود و در همین فاصله تعدادی را دست‌نویس می‌نوشتیم. از شب تا صبح که تمام ظرفیت با دستگاه کار می‌کردیم، حداکثر 5هزار برگه دست‌مان را می‌گرفت.

ایجاد دو قبرستان در نجف آباد به فاصلۀ پانصد متر 17 آبان 1400
تاریخ شفاهی

ایجاد دو قبرستان در نجف آباد به فاصلۀ پانصد متر

بعد از تخریب قبرستان قدیم نجف‌آباد در محل فعلی حسینیۀ اعظم، احداث دو قبرستان جدید در فاصله‌ای نزدیک به هم کلید خورد. شاید برایتان سوال شده که شهر کوچکی مثل نجف‌آباد، چرا باید دو قبرستان داشته باشد.

روایتی از قحطی در نجف آباد 22 مهر 1400
تاریخ شفاهی

روایتی از قحطی در نجف آباد

گراني و کمبود در نجف آباد، در اوائل زمستان آغاز شد. من با سه فرزند يتيمم سعي می کردم هر چه که ممکن است در خوردن آذوقه ذخيره شده، صرفه جویي کنيم چون یک بار دیگر نيز دچار اين بليه شده بودم.

اولین رزمندگانی که از نجف آباد، به جبهه جنوب رفتند 08 مهر 1400
تاریخ شفاهی

اولین رزمندگانی که از نجف آباد، به جبهه جنوب رفتند

عصر ۳۱شهریور که عراق حملۀ سراسری‌ به ایران را شروع کرد، همان شب به دعوت شیخ‌نادی، جمع شدیم در شبستان حوزۀ علمیۀ آیت‌الله ریاضی نجف آباد.

اعدام یک گنده لات در نجف آباد 31 شهریور 1400
تاریخ شفاهی

اعدام یک گنده لات در نجف آباد

یکی دیگر از لات‌هایی که اعدامش در نجف آباد خیلی سر و صدا به پا کرد، «مهدی» بود. آدم فنی، چهار‌شانه و قوی‌هیکلی که به نام پدرش شناخته می‌شد.

صوفیان نجف آباد 17 شهریور 1400
تاریخ شفاهی

صوفیان نجف آباد

صوفيان نجف آباد مانند غلامحسين معيني و حيدر علي موحدي، مجالس را در منازل خود  برگزار مي کردند. آقاي معيني شب هاي جمعه و آقاي موحدي شب هاي سه شنبه اقدام به برگزاري مي کردند. شب هاي دوشنبه نيز اکثراً به پاقلعه خانقاه اصفهان مي رفتند.

اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد 11 شهریور 1400
تاریخ شفاهی

اولین دفن در قبرستان جدید نجف آباد

چند سال مانده به پیروزی انقلاب، قبرستان جدید نجف‌آباد آماده شد و همه منتظر یک جنازۀ خاص بودند تا با آن، قبرستان را افتتاح کنند. متنفذین و مسئولان، نظرشان روی یک شخصیت روحانی بود ولی کشته شدن یک دانشجوی نجف‌آبادی ورق را برگرداند.

بیشتر پزشکان نجف آباد، بابی یا بهایی بودند 12 مرداد 1400

بیشتر پزشکان نجف آباد، بابی یا بهایی بودند

بین پزشکان نجف‌آبادی با برخی ارتباط نزدیک‌تری داشتم و شاهد انصاف و مردم‌داری‌شان بودم. دکتر ابرقویی و کاظمیان هر دو با بیمار بسیار خوش‌برخورد و مودب بودند و تمام داروهایی که شرکت‌های توزیع به عنوان هدیه برایشان می‌آوردند را به جای فروش در بازار آزاد، به بیمارهای مستحق می‌دادند.

بازدید اعضای جبهه ملی از نجف آباد 05 مرداد 1400

بازدید اعضای جبهه ملی از نجف آباد

آثار وحشی‌گری رژیم، تا چند‌ ماه به حالت موزه درآمده بود و علاوه بر نجف‌آبادی‌ها، از شهرها و حتی استان‌های همجوار برای بازدید راهی شهر می‌شدند.

اولین اعتصاب در نجف آباد 31 تیر 1400
تاریخ شفاهی

اولین اعتصاب در نجف آباد

اولین چیزی که در نجف آباد، با دستگاه چاپ کردیم، اعلامیه عزای عمومی و اعتصاب بازار بود به مناسبت اعتراض به مقالۀ توهین‌آمیز روزنامۀ اطلاعات در مورد امام خمینی.

آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد 23 تیر 1400

آغاز فعالیت کمیته انقلاب در نجف آباد

هنوز انقلاب پیروز نشده بود که تعدادی از جوانان نجف آباد به صورت خود‌جوش، خانه‌ای روبه‌روی حوزۀ علمیۀ قدیم را تبدیل کردند به کمیتۀ غیر‌رسمی. تعدادی از مجرمان را در زیرزمین خانه زندانی کرده و مشغول گشت‌‌زنی، تامین امنیت و رفع و رجوع امورات مردم شدند.

رختشوی خانه های نجف آباد 17 تیر 1400
تاریخ شفاهی

رختشوی خانه های نجف آباد

هانري رنه دالماني سياح اروپايي، حين عبور از نجف آباد به گشت وگذار در آن پرداخته، ديده هاي خود را در سفرنامه اش نوشته است، او رختشوي خانه اي را كه در محل ميدان آن زمان وجود داشته مشاهده و آن را چنين توصيف كرده است.