تشریح خصوصی جسد از دیگر خاطرات اینکه سالن تشریح دانشکده در دو اتاق قدیمی که در ضلع شمالی حیاط بزرگ دبیرستان واقع شده بود و در آن آنجا ده جسد برای تشریح روی تختهای فلزی نسبتاً بلند خوابانده بودند و هر چهار نفر دانشجو یک جسد را باید تشریح کنند. من علاقه شدیدی به تشریح
کباب در نجفآباد کباب نجفآباد معروف بود و کباب چنجه که بنام کباب پَر نامیده میشد در منزل و باغات درست میکردند مخصوصاً کباب سیخ انجیر که بجای سیخ آهنی از چوب درخت انجیر استفاده میشد کاملاً معروف و واقعاً هم قابل تعریف است و خوشمزه و نازک و خوردنی بود. یک نوع کباب که
کرباس و رویه کفش در نجف آباد زنهای نجفآباد علاوه بر خانهداری و پخت نان دوخت لباس اغلب با بافتن کرباس و قالی مشغول بودند و میتوان گفت که ظریفترین کرباس در نجفآباد بافته میشد. ناگزیر هستم راجع به تهیه کرباس مختصری شرح بدهم که تماماً به دست خانمهای نجفآبادی تهیه میشد. برای تهیه کرباس
تصادف با دبیر فرانسه از خاطرات دیگر یک روز صبح شنبه که با دوچرخه از نجفآباد به اصفهان آمدم نزدیک دبیرستان سعدی در کوچه جهانبانی که پیچ تندی داشت با دبیر زبان فرانسهام که آن هم با دوچرخه بود به هم خوردیم و این موضوع باعث عصبانیت ایشان شد و سبب شد که در امتحان
تحصیل در اصفهان در سال ۱۳۲۴ شمسی در حالی که شانزده ساله بودم و شاید بیش از سه یا چهار مرتبه بیشتر به اصفهان که آنموقع به قول نجفآبادیها شهر نامیده میشد نرفته بودم و آشنائی با آن نداشتم برای ادامه تحصیل و شرکت در دوره دوم دبیرستان به اصفهان رفتم و در دبیرستان سعدی
اصفهانِ قدیم در آن موقع به جز خیابان چهارباغ آن هم از دروازه دولت تا سیوسه پل و خیابان شاه که اکنون بنام طالقانی معروف است و خیابان سپه تا اول میدان نقش جهان بقیه خیابانها و معابر خاکی و بدون آسفالت بود و در تابستانها گرد و خاک و زمستانها گِل و لای کولاک