قطع نخاع در نجف آباد با پنبه یکروز عصر در مطب نجفآباد، روبروی شهرداری فعلی مشغول بودم که ناگهان مرحوم حاج غلامحسین معینی با اضطراب به مطب آمد و گفت: ممکن است از بیماری در اتوموبیل جلوی مطب عیادت نمائی، من فوراً این کار را انجام دادم دیدم جوانی در حدود ۲۰ ساله در عقب
تشریح خصوصی جسد از دیگر خاطرات اینکه سالن تشریح دانشکده در دو اتاق قدیمی که در ضلع شمالی حیاط بزرگ دبیرستان واقع شده بود و در آن آنجا ده جسد برای تشریح روی تختهای فلزی نسبتاً بلند خوابانده بودند و هر چهار نفر دانشجو یک جسد را باید تشریح کنند. من علاقه شدیدی به تشریح
کباب در نجفآباد کباب نجفآباد معروف بود و کباب چنجه که بنام کباب پَر نامیده میشد در منزل و باغات درست میکردند مخصوصاً کباب سیخ انجیر که بجای سیخ آهنی از چوب درخت انجیر استفاده میشد کاملاً معروف و واقعاً هم قابل تعریف است و خوشمزه و نازک و خوردنی بود. یک نوع کباب که
کرباس و رویه کفش در نجف آباد زنهای نجفآباد علاوه بر خانهداری و پخت نان دوخت لباس اغلب با بافتن کرباس و قالی مشغول بودند و میتوان گفت که ظریفترین کرباس در نجفآباد بافته میشد. ناگزیر هستم راجع به تهیه کرباس مختصری شرح بدهم که تماماً به دست خانمهای نجفآبادی تهیه میشد. برای تهیه کرباس
تصادف با دبیر فرانسه از خاطرات دیگر یک روز صبح شنبه که با دوچرخه از نجفآباد به اصفهان آمدم نزدیک دبیرستان سعدی در کوچه جهانبانی که پیچ تندی داشت با دبیر زبان فرانسهام که آن هم با دوچرخه بود به هم خوردیم و این موضوع باعث عصبانیت ایشان شد و سبب شد که در امتحان