طبقه نهم
1 - شرف الدين محمد ايلاقی ، شاگرد ابوالعباس لوكری و عمر خيام
بوده است ، هم فيلسوف بوده و هم پزشك ، گويند در جنگ قطوان در سال
536 كشته شد ( 1 ) بعضی او را شاگرد بهمنيار دانستهاند ولی با
توجه به تاريخ فوت آن دو ، نادرستی اين نظريه روشن است
وی استاد قاضی زينالدين عمربن سهلان ساوجی صاحب كتاب البصائر
النصيرية است . ايلاقی در سال 536 درگذشته است
2 - ابوالبركات ، هبةالله بن علی ( يا يعلی ) ملكای بغدادی .
يهودی بود و مسلمان شد ، در علت اسلامش اختلاف است ما قبلا شاگردی
او را نزد هبةالله بن سعيد ذكر كرديم ، كتاب معروف او كتاب (
المعتبر ) است و واقعا از كتب معتبر فلسفه است ، ابوالبركات
فيلسوفی صاحب نظر است ، فلاسفهای مانند صدرالمتألهين به كتاب او
نظر دارند .
پاورقی : ( 1 ) جزوه آقای احمدی ، نقل از متن
عربی صوان الحكمة . ترجمه فارسی اين متن كه نزد من است فاقد اين
قسمت است ، ولی اين ترجمه بطور كلی بسياری از قسمتها را حذف كرده
، در حقيقت تلخيص است نه ترجمه كامل
وی مخالف ابن سينا بوده است ، سلسله اساتيدش مستقيما به فارابی
میرسد ، زيرا وی شاگرد سعيدبن هبةالله و او شاگرد ابوالفضل كتيفات
و عبدان كاتب ، و آنها شاگردان ابوالفرج بن الطيب ، و او شاگرد
ابوالخير حسن بن سوار ، و اوشاگرد يحيی بن عدی منطقی و او شاگرد
ابونصر فارابی بوده است غالبا آحاد سلسله اساتيدش غير مسلمانند .
گويند هنگامی كه به حكيم عمر خيام گفته شد كه ابوالبركات بغدادی ،
ابن سينا را رد میكند ، گفت او سخنان ابن سينا را نمیفهمد تا چه
رسد به اينكه رد كند ( 1 )
او استاد پدر عبداللطيف بغدادی شايعه ساز معروف سوختن كتابخانه
اسكندريه وسيله مسلمين و ابن الفضلان و ابن الدهان منجم و مهذب
الدين نقاش بوده است و در آخر عمر كور شده بود و به اين شاگردان
املامی كرد ( 2 )
3 - محمدبن ابیطاهر طبسی مروزی . شاگرد لوكری بوده ، مادرش اهل
خوارزم و پدرش از حكمرانان بخشهای مرو محسوب میشده است . در سال
539 پس از بيماری فلج در سرخس درگذشته است ( 3 )
4 - افضل الدين غيلانی عمربن غيلان . از شاگردان لوكری است ،
تاريخ صحيحی از او در دست نيست ، اين قدر معلوم است كه شاگرد
لوكری و استاد صدرالدين سرخسی است ، بنابر نقل محمود محمد خضيری ،
امام فخرالدين رازی متوفا 606 در المحصل از او ياد كرده و بر او
رحمت فرستاده است ( 4 )
میگويند افكارش مخالف ابن سينا بوده است ، رسالهای در حدوث عالم
نوشته و در سال 523 در نظاميه مرو به تحصيل اشتغال داشته است
پاورقی : ( 1 ) تاريخ علوم عقلی در اسلام ، نقل از متن
عربی تتمه صوانالحكمة صفحه 110 - . 111 ( 2 ) عيونالانباءج 2
صفحه 298 - . 299 ( 3 ) جزوه آقای احمدی ، نقل از متن عربی تتمه
صوان الحكمة
( 4 ) المهرجان الالفی لذكری ابن سينا صفحه . 56
5 - ابوبكر محمدبن يحيی بن الصائغ اندلسی معروف به ( ابن باجه ) .
از اعاظم فلاسفه به شمار رفته است . كتابهای زياد تأليف كرده است .
اخيرا رساله ( نفس ) او به كوشش دكتر محمد صفير حسن معصومی استاد
دانشگاه داكا ( پاكستان شرقی ) چاپ شده است ، در سال 533 درگذشته
است . وی استاد ابن رشد ، فيلسوف معروف اندلسی بوده است ( 1 )
6 - ابوالحكم مغربی اندلسی . هم شاعر است و هم حكيم و هم طبيب .
ولی روح شعر بيشتر بر او حاكم بود ، به هزل بيشتر توجه داشته تا
به جد ، اصلا عرب باهلی است . و از مغرب به بلاد مشرق آمد و در
حدود مصر و شام بزيست و در سال 549 درگذشت . وی استاد ابن الصلاح
است كه استاد استاد شهاب الدين سهروردی است
طبقه دهم
1 - صدرالدين ابوعلی محمدبن علی بن الحارثان السرخسی ، وی شاگرد
افضل الدين غيلانی و استاد فريدالدين داماد و استاد استاد خواجه
نصيرالدين طوسی بوده است . اطلاع صحيحی از او در دست نيست ، در
ترجمه تتمه صوانالحكمه مختصر از او ياد شده است . محمود محمد
خضيری از صاحب خريده القصر نقل میكند كه وی كتب زيادی در فلسفه و
مساحت و حساب تأليف كرده و مدتی در بغداد مقيم بوده و با ابو منصور
جواليقی ( متوفا 539 ) ملاقات داشته و بازگشته به سرخس و در سال
545 ( شايد در جوانی ) فوت كرده است ( 2 )
2 - ابوبكر محمدبن عبدالملك بن طفيل اندلسی ، از حكماء معروف
اندلس است ، احتمالا شاگرد ابن الصائغ بوده است ، شهرت بيشتر او
شايد بواسطه كتاب معروف ( حی بن يقظان ) است كه از رساله حی بن
يقظان ابن سينا تقليد شده ولی از او جامعتر و كاملتر است .
پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحه . 102 (
2 ) الكتاب الذهبی للمهرجان الالفی لذكری ابن سينا صفحه 57
اين كتاب در ايران وسيله مرحوم بديعالزمان فروزانفر ترجمه شد و
بنگاه ترجمه و نشر كتاب چاپ و منتشر كرد . وی عمر طويل كرده و در
سال 581 درگذشته است
3 - قاضی ابو الوليد محمدبن احمدبن محمدبن رشد اندلسی ، هم فيلسوف
است و هم پزشك و هم فقيه ، در همه اين رشتهها كتب متعدد دارد .
كتاب معروف او شرحی است كه بر ما بعدالطبيعه ارسطو نوشته و چاپ
شده است
كتاب فقهی معروفش ( بدايةالمجتهد ) است كه چاپ شده . مجموعه رسائل
فلسفی وی را در بمبئی چاپ كردهاند . اروپائيان برای او در فلسفه
مقامی در حد ابن سينا قائلند ، ولی آراء او در ميان فلاسفه اسلامی
ارزش ندارد
يكی از كتب معروف او تهافت التهافت است كه تهافت الفلاسفة غزالی
را رد كرده است . كتاب بیارزشی است . وی فوقالعاده نسبت به ارسطو
متعصب است و بهمين جهت با ابن سينا كه چنين تعبدی در برابر ارسطو
ندارد و آراء شخص خود را دخالت داده است مخالف است . ارنست رنان
فيلسوف معروف فرانسوی كه معارضاتش با مرحوم سيد جمالالدين
اسدآبادی معروف است ، كارهای زيادی در زمينه شناخت ابن رشد انجام
داده است
وی در سال 595 درگذشته است
4 - مجدالدين جيلی ، درباره اين مرد اطلاع زيادی نداريم ، همين قدر
میدانيم در مراغه تدريس میكرده و امام فخر رازی نزد او تحصيل
كرده است ( 1 ) و همچنين شهابالدين سهروردی نيز در آغاز تحصيلش
از محضر او در مراغه استفاده كرده است ( 2 ) ظاهرا هم حكيم بوده و
هم متكلم و هم فقيه و اصولی . ياقوت در معجم الادبا ضمن شرح
سهروردی او را با عناوين فقيه ، اصولی ، متكلم ، میستايد ( 3 )
پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحه . 34 ( 2 - 3 )
معجمالادباءج 7 صفحه . 269
5 - قاضی زيدالدين عمر بن سهلان ساوجی معروف به ابن سهلان . در
ساوه بدنيا آمده و در نيشابور میزيسته و از كسب دست خود از راه
استنساخ كتب زندگی میكرده است . به تعبير ترجمه صوان الحكمة : (
شريعت و حكمت را در عقدی واحد نظام داد ) وی شاگرد شرفالدين
ايلاقی سابقالذكر است ( 1 ) و گويند شرحی بر رسالةالطير بوعلی
بفارسی نوشته است ( 2 ) كتاب معروف او ( البصائرالنصيرية ) است كه
قسمت منطق آن در مصر چاپ شده و از بهترين كتب منطق است . مطابق
آنچه در تتمه صوان الحكمة آمده است همه كتابهای او جز كتاب
البصائر النصيرية در يك حريق از بين رفت . ابن سهلان از كسانی است
كه نام زندهای در فلسفه دارد . احيانا برخی آرائش نقل میشود ( 3
) تاريخ وفاتش را نمیدانيم
6 - ابوالفتوح . نجمالدين احمدبن محمدالسری ، معروف به ابن الصلاح
بعضی گفتهاند همدانی الاصل است و بعضی گفتهاند عراقی و اهل
سميساط ( نزديك فرات در حدود حلوان ) بوده است به بغداد مهاجرت
كرده و نزد ابوالحكم مغربی سابقالذكر تحصيل كرده و در سال 548
يعنی يك سال پيش از استاد خود درگذشته است ( 4 ) تاريخ ولادت او را
نمیدانيم ، شايد هم بتوان او را از طبقه نهم بشمار آورد .
ابوالحكم مغربی كه سابقه استادی او را داشت به افضليت او برخود
اعتراف داشت گويند شفای بوعلی والفوز الاصغر ابن مسكويه را شرح
كرده است ( 5 )
7 - محمدبن عبدالسلام انصاری ماردی ( ماردينی ) .
پاورقی : ( 1 ) جزوه آقای احمدی نقل از متن
عربی تتمه صوان الحكمة ص 127
( 2 ) تاريخ علوم عقلی در اسلام صفحه . 229 ( 3 ) اسفار ، مباحث
جواهر و اعراض
( 4 ) نامه دانشورانج 1 صفحات 251 - . 260 ( 5 ) ريحانة الادبج 8
صفحه . 68
در زمان خويش در علوم حكمی يگانه و علامه وقت بشمار میآمده است (
1 ) زادگاهش منطقه قدس و فلسطين است و پدرانش نيز در آنجا
میزيستهاند ، ظاهرا جد اعلايش از انصار مدينه بوده است . استاد
فلسفه او ابن الصلاح سابقالذكر است و قصيده عينيه معروف بوعلی را
شرح كرده است ( 2 ) و بنا بر گفته ابن القفطی ، شهاب الدين
سهروردی مقداری فلسفه نزد او آموخته است ( 3 ) فخرالدين ماردينی
مردی فوقالعاده متشرع و متعبد بوده است ، در سال 594 با آرامش و
اطمينان روحانی و مذهبی خاصی در سن 82 سالگی جان به جان آفرين
تسليم كرد ( 4 )
طبقه يازدهم
1 - فخرالدين ، محمدبن عمروبن الحسين الرازی معروف به امام فخر
رازی
هم فقيه بود و هم متكلم و هم مفسر و هم فيلسوف و هم پزشك و هم خطيب
ذهنی فوقالعاده جوال داشت و در تبحر در علوم مختلف كم نظير است .
در عين اينكه در افكار فلاسفه وارد است ، و تأليفاتی گرانبها در
فلسفه دارد ، طرز تفكرش تفكر كلامی است نه فلسفی و سخت بر فلاسفه
میتازد و در مسلمات فلسفه تشكيك مینمايد . در تنظيم و تبويب و
تقرير مسائل حسن سليقه دارد ، صدرالمتألهين از اين نظر از او
بسيار استفاده كرده است
مهمترين كتاب فلسفی او ( المباحث المشرقيه ) است ، شهرت بيشترش
بواسطه تفسير مفاتيح الغيب است بر قرآن مجيد كه جای شايستهای در
ميان تفاسير برای خود باز كرده است . برای وی در فلسفه استادی جز
مجدالدين جيلی سابقالذكر سراغ نداريم و شايد بيشتر با مطالعه بر
مسائل فلسفی دست يافته است .
پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 328 (
2 ) عيونالانباءج 2 صفحه . 327 ( 3 ) تاريخ الحكماء ابن القفطی ص
. 290 ( 4 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 328
ولی شاگردان زيادی داشته است ، كه بعضی از آنها مبرز بودهاند از
قبيل شمسالدين خسرو شاهی ، قطبالدين مصری ، زينالدين كشی ،
شمسالدين خوئی ، شهابالدين نيشابوری
فخررازی در سال 534 متولد شده و در سال 606 درگذشته است ( 1 )
2 - شيخ شهاب الدين ، يحيی بن حبش بن ميرك سهروردی زنجانی ، معروف
به شيخ اشراق . بدون شك از اعجوبههای روزگار است . ذهنی
فوقالعاده وقاد و جوال و نوجو و مبتكر داشته است . تمايل اشراقی
در فلسفه ، پيش از او ، حتی در فارابی و بوعلی وجود داشته است .
اما كسی كه مكتبی بنام مكتب اشراق تأسيس كرد و در بسياری از مسائل
راه آن مكتب را از راه مكتب مشاء جدا كرد اين مرد بزرگ بود .
تقريبا همه مسائلی كه اكنون به عنوان نظريات اشراقيون در مقابل
مشائين شناخته ميشود ، و برخی میپندارند آنها مسائل ما به
الاختلاف افلاطون و ارسطو است ، نتيجه فكر شخص سهروردی است كه در
مقابل افكار مشائين و بالخصوص مشائيان اسلامی آورده است . وی نزد
مجدالدين جيلی ( در مراغه ) و ظهيرالدين قاری ( ظاهرا در اصفهان )
و فخرالدين ماردينی ( در عراق ) تحصيل كرده و مدتی ملازم ماردينی
بوده است
ماردينی میگفته در هوش و ذكاء وحدت ذهن مانندش را نديدهام و از
اين رو برجانش میترسم ( 2 ) گويند البصائر النصيريه ابن سهلان را
نزد ظهير الدين قاری خوانده است
سهروردی در ساير علوم و از آن جمله فقه نيز سرآمد بوده است . به
شام و حلب رفت و در جلسه درس فقه استاد مدرسه حلاويه حلب بنام شيخ
افتخارالدين شركت كرد ، برتريش روشن گشت و مقرب استاد شد ، صيت
شهرتش او را مورد علاقه الملك الظاهر پسر صلاح الدين ايوبی كرد و
در حضور او بیمحابا با فقها و متكلمين مناظره میكرد و آنها را
مغلوب میساخت ، همين كار سبب حسادت ديگران شد و كاری كردند كه
صلاح الدين ايوبی فرزندش را وادار كرد كه او را بقتل برساند .
پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 3 صفحات 34 -
45 و تاريخ الحكماء ابن القفطی صفحات 291 - . 293 ( 2 )
معجمالادباءج 7 ص . 269
در سال 586 در سن 36 سالگی ( 1 ) و يا در سال 587 در سن 38 سالگی
( 2 ) كشته شد
گويند وی با فخرالدين رازی همدرس بوده است ، سالها پس از مرگش كه
نسخهای از كتاب تلويحات او را به فخرالدين دادند آنرا بوسيد و به
ياد ايام همشاگردی اشك از ديده فرو ريخت ( 3 )
سهروردی نه تنها در مناظره با فقهاء و متكلمين بیپروا بود و
دشمنی میانگيخت ، در اظهار اسرار حكمت ، بر خلاف توصيه بوعلی در
آخر اشارات ، شايد به علت جوانی ، بیپروائی میكرد واز همين رو
افراد پخته از اول حدس میزدند كه جان سالمی نخواهد برد . وقتی كه
خبر مرگش به دوست و استادش فخرالدين ماردينی رسيد گفت همان شد كه
من حدس ميزدم . و نيز از همين رو دربارهاش گفته میشد كه
شهابالدين علمش بر عقلش فزونی دارد ، 3 - افضل الدين مرقی كاشانی
، معروف به بابا افضل . اين مرد ، علی رغم اينكه شخصيت برجستهای
دارد ، تاريخ روشنی از او در دست نيست ، كتابهای بسياری به فارسی
و عربی تأليف كرده است . و اخيرا فهرستی از آنها تهيه و چاپ شده
است ( 4 ) بعضی گفتهاند دائی خواجه نصيرالدين طوسی بوده است ولی
تأييد نشده و بسيار مستبعد است
پاورقی : ( 1 ) وفيات الاعيانج 5 ص . 316 ( 2 ) عيون
الانباءج 3 ص . 274 ( 3 ) سه حكيم مسلمان ص . 76 ( 4 ) مصنفات افضل
الدين كاشانی ، تأليف آقايان مجتبی مينوی و دكتر يحيی مهدوی
در كتاب دائرهالمعارف فارسی از انتشارات فرانكلين مینويسد : بابا
افضل ، شهرتافضل الدين ، محمد بن حسين كاشانی ، شاعر و عارف
ايرانی ، به قولی در حدود 582 يا 592 در قريه مرق كاشان متولد شده
و پس از 654 يا 664 و به قولی در اوايل قرن هفتم وفات يافت . . .
از اصحاب نزديك خواجه نصيرالدين طوسی بود . ) لغت نامه دهخدا و
همچنين غزالی نامه ( 1 ) وفات او را در 707 دانستهاند . بعضی وفات
او را در 666 و بعضی در 667 دانستهاند
محمود خضيری در مقالهای كه در كتاب دعوهالتقريب تحت عنوان "
افضلالدين الكاشانی فيلسوف مغمور " نوشته است از نسخه خطی كتابی
بنام مختصر فی ذكر الحكاء اليونانيين و المليين " كه در كتابخانه
اسكوريال اسپانيا است نقل كرده كه وفات بابا افضل در سال 610 بوده
است ( 2 )
در كتاب فلاسفه ايرانی با استفاده از مقدمه مرحوم نفيسی و مقاله
خضيری و خصوصا با استناد به آنچه خواجه در شرح اشارات در باب قياس
خلف از بابا افضل حكايت كرده كه با جمله ( رحمه الله ) بر او درود
فرستاده است استدلال كرده كه چون تأليف شرح اشارات مابين سالهای
644 624 بوده است ( 3 ) و بابا در آنوقت در گذشته بوده است ، و
آراء او در آنوقت منتشر بوده است پس سال وفات بابا از 667 هم جلوتر
بوده است
در كتاب سرگذشت و عقايد فلسفی خواجه نصيرالدين طوسی ، نگارش محمد
مدرسی زنجانی از خود خواجه در كتاب سيرو سلوك نقل كرده كه : ( پدر
بنده . . . بنده كمترين را به تحصيل فنون علم و استماع سخن ارباب
مذاهب و مقالات ترغيب كردی ، تا اتفاق را شخصی از شاگردان افضل
الدين كاشی رحمه الله تعالی كه او را كمالالدين محمد حاسب گفتندی
و در انواع حكمت خصوصا فن رياضی تقدمی حاصل كرده بود و با پدر
بنده كمترين سابقه دوستی و معرفتی داشت بدان ديار افتاد .
پاورقی : ( 1 ) غزالی نامه ، چاپ دوم صفحه .
106 ( 2 ) دعوه التقريب صفحه . 185 ( 3 ) در روضات مینويسد كه شرح
اشارات در سال 640 پايان يافت
پدر ، بنده را به استفادت از او و تردد به خدمت او اشارت كرد . و
بنده در پيش او به تعلم فن رياضی مشغول شدم
از اين گفتار روشن میشود كه خواجه نصيرالدين شاگرد شاگرد بابا
افضل بوده است . و بابا از اصحاب خواجه نبوده است ( آنچنانكه در
دائره المعارف فارسی آمده است ) بلكه در طبقه استادان استادان
خواجه بوده است . عليهذا اينكه وفات بابا را در 606 يا 610 و يا
قريب به اين سنوات بدانيم ( بر خلاف آنچه در لغت نامه و غزالی
نامه آمده است ) اقرب احتمالات است و برخلاف ادعای سعيد نفيسی در
مقدمه رباعيات باباافضل و دكتر ذبيحالله صفادر تاريخ ادبيات
ايران ، تولد بابا در اواخر قرن ششم نبوده بلكه در اواسط آن قرن
بوده است
اين رباعی در مدح بابا ، منسوب به خواجه است :
گر عرض دهد سپهر
اعلی |
فضل فضلا و فضل افضل
|
از هر ملكی به جای
تسبيح |
آواز آيد كه افضل ،
افضل |
طبقه دوازدهم
1 - فريدالدين داماد نيشابوری ، از تاريخ زندگی اين مرد نيز اطلاع
درستی نداريم ، همين قدر میدانيم كه استاد خواجه نصيرالدين طوسی
بوده و خواجه اشارات را نزد او تحصيل كرده است ( 1 ) و خود او
شاگرد صدرالدين سرخسی سابق الذكر بوده است . سلسله اساتيد خواجه
از طريق فريد الدين داماد به بوعلی میرسد .
پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات ص . 582
به اين ترتيب كه خواجه شاگرد فريدالدين داماد ، و او شاگرد
صدرالدين سرخسی ، و او شاگرد افضل الدين غيلانی ، و او شاگرد
ابوالعباس لوكری و او شاگرد بهمنيار و او شاگرد بوعلی بوده است .
سال وفاتش بر ما معلوم نيست
2 - شمسالدين ، عبدالحميدبن عيسی خسروشاهی ، معروف به شمسالدين
خسروشاهی ، ابن ابی اصيبعه از او به عنوان امام العلماء ،
سيدالحكماء قدوه الانام شرف الاسلام ياد میكند ( 1 ) در طب و
فلسفه و علوم شرعيه مبرز و از شاگردان مبرز فخرالدين رازی بوده .
كتاب شفا را تلخيص كرده ولی شهرتش در محيط فلسفه به واسطه برخی
سؤالات فلسفی است كه خواجه نصيرالدين طوسی از او ( كه در طبقه
اساتيد خواجه بوده است ) كرده و او جواب داده است و در كتب فلسفی
مطرح است ( 2 ) . 3 - قطبالدين ابراهيم بن علی بن محمد سلمی معروف
به قطبالدين مصری اين مرد نيز از شاگردان مبرز فخرالدين رازی
بوده است . ابن ابی اصيبعه میگويد وی اصلا از بلاد مغرب بوده و
بعد به مصر منتقل شده و مدتی در آنجا اقامت كرده سپس به بلاد ايران
مسافرت كرده ، نزد فخرالدين رازی تحصيل كرده است . استاد خويش
فخرالدين را در فلسفه بر بوعلی ترجيح میداده است همچنانكه ابوسهل
مسيحی را در طب بر بوعلی ترجيح میداده است
قطبالدين مصری در فتنه مغول در نيشابور كشته شد ( 3 ) او نيز از
اساتيد خواجه نصيرالدين طوسی بوده است ( 4 ) عليهذا خواجه شاگرد
شاگرد فخررازی بوده است
پاورقی : ( 1 ) عيونالانباءج 3 ص . 383 ( 2 ) اسفار ،
ج 4 ( چاپ سنگی ) ص 95 و تعليقه صدرالمتألهين بر شفا ص . 170
صدرالمتألهين كه جوابهای خسروشاهی را كافی نمیداند خود رساله
مستقلی در جواب اين سؤالات نوشته و در حاشيه مبداء و معاد و شرح
هداية چاپ شده است
( 3 ) عيونالانباءج 3 ص 45 - . 46 ( 4 ) ريحانةالادبج 2 صفحه .
177
4 - كمالالدين يونس ( يا كمالالدين بن يونس ) موصلی معروف به "
ابن منعه " ابن ابی اصيبعه كه با او قرب زمان داشته او را نيز
قدوه العلماء و سيدالحكماء میخواند ( 1 ) در مدرسه موصل بتدريس
علوم فلسفی اشتغال داشته و شاگردانی تربيت كرده است مطابق آنچه در
ريحانةالادب آمده ، خواجه نزد اين مرد نيز تحصيل كرده است ( 2 ) در
ريحانةالادب جلد پنجم صفحه 9 مینويسد : ( از اكابر علماء حكمای
عامه میباشد كه در نحو و صرف و فقه و حديث و تفسير و طب و تاريخ و
موسيقی و هندسه و حكمت و هيئت .
. وحيد عصر خود بوده ، در اندك زمانی شهرت بینهايت يافته و مرجع
استفاده افاضل گرديد . از بلاد بعيده حاضر حوزه درسی او میشدهاند
. .
وفات او در سال 639 واقع شده است . )
طبقه سيزدهم
1 - خواجه نصيرالدين محمدبن الحسن الطوسی . او را استاد البشر لقب
دادهاند و نيازی به معرفی ندارد ، ارزش كارهای فلسفی او و نقشی كه
در تحول فلسفه داشته است نيازمند بيك كتاب است . در رياضيات از
شخصيتهای معدود جهان بشمار میرود ، از كسانی است كه در اساس هيئت
بطلميوس تشكيك كرده و زمينه را برای هيئت جديد فراهم كرده است .
آقای تقی زاده مدعی است كه ايرادات خواجه در كتاب تذكره خويش
براساس هيئت بطلميوس ، به پيشنهاد كوپرنيك لهستانی طرح نوينی را
برای هيئت عالم كمك كرده است ( 3 )
خواجه مانند بوعلی ، يك زندگی پرماجرا داشته است . در آخر اشارات
به شكل دردناكی ناله سر میدهد ، و در عين حال اينهمه آثار آفريده
و شاگردان بسيار تربيت كرده است .
پاورقی : ( 1 ) عيون الانباءج 2 صفحه . 337 (
2 ) ريحانةالادبج 2 صفحه . 177 ( 3 ) مقالات و بررسيها ( نشريه
دانشكده الهيات و معارف اسلامی تهران ) دفتر هفتم و هشتم ص . 162
خواجه در سال 597 متولد شده و در سال 672 درگذشته است
2 - اثيرالدين ، مفضل بن عمر ابهری . كتاب معروف او كتاب هداية
است در طبيعيات و الهيات كه جای شايستهای باز كرده است . اين
كتاب را قاضی حسين ميبدی و صدرالمتألهين شيرازی شرح كردهاند . شرح
اخير موجب شهرت بيشتر كتاب و مؤلف آن شده است . علامه حلی در كتاب
جوهرالنضيد صفحه 78 درباب عكس سالبه جزئيه كه مورد اتفاق منطقيين
است كه عكس ندارد . میگويد : به استثنای قضيه مشروطه خاصه و
عرفيه خاصه ، بعد میگويد : اين مطلب از مطالبی است كه اثيرالدين
مفضل بن عمر ابهری بر آن وقوف يافت . گويند شاگرد امام فخر رازی
بوده است
3 - نجمالدين علی بن عمر كاتبی قزوينی ، معروف به دبيران . از
اكابر حكما و منطقيين و رياضيدانان بشمار میرود . كتاب معروف او
در حكمت كتاب حكمة العين است كه شروح بسيار بر آن نوشته شده است ،
كتاب معروفش در منطق شمسيه است كه به نام خواجه شمسالدين صاحب
ديوان جوينی نوشته است و قطب الدين رازی آنرا شرح كرده و مجموع
متن و شرح از كتب رايج درسی طلاب است كاتبی استاد علامه حلی و
قطبالدين شيرازی و همكار و مصاحب خواجه نصيرالدين طوسی در ساختن
رصد مراغه بوده و در سال 675 درگذشته است
طبقه چهاردهم
اين طبقه را شاگردان خواجه نصيرالدين طوسی تشكيل میدهند
1 - حسن بن يوسف بن مطهر حلی . معروف به علامه حلی . هر چند شهرت
علامه حلی به فقاهت است اما او مردی جامع بوده در منطق و فلسفه نيز
كاتبی و خواجه بوده است .
در سال 648 متولد و در سال 711 درگذشته است
2 - كمالالدين ميثم بن ميثم بحرانی ، معروف به ابن ميثم بحرانی
اديب و فقيه و فيلسوف بوده است ، فلسفه را نزد خواجه نصيرالدين
طوسی تحصيل كرده است ، بعضی گفتهاند كه خواجه نيز متقابلا نزد او
فقه خوانده است ( 1 ) ابن ميثم نهجالبلاغه را شرح كرده است ، از
نظر فلسفی ، شرح او بهترين شروح نهجالبلاغه شمرده شده و اخيرا در
پنج جلد چاپ شده است . ابن ميثم در سال 678 يا 679 و يا بنابر
تحقيق صاحب الذريعه در سال 699 درگذشته است ( 2 ) 3 - قطبالدين
محمود بن مسعود بن مصلح شيرازی ، معروف به قطب الدين شيرازی . در
منطق شاگرد كاتبی قزوينی ، و در حكمت و طب ( كليات قانون ) شاگرد
خواجه نصيرالدين طوسی بوده است قانون بوعلی و حكمةالاشراق سهروردی
را شرح كرده است و خود كتابی به فارسی در اقسام حكمت نوشته كه
بنام دره التاج معروف است و اخيرا چاپ شده است . هر سه كتاب
نامبرده با ارزش است . شهرت بيشتر او در جو فلسفی به واسطه شرح
حكمةالاشراق است . با خواجه نصيرالدين طوسی در كار صد مراغه
همكاری داشته است در سال 710 يا 716 درگذشته است ( 3 )
4 - حسن بن محمد بن شرفشاه علوی حسينی استرآبادی معروف به اين
شرفشاه . در مراغه محضر خواجه را درك كرده و نزد او تحصيل كرده و
ملازم او میبوده است . بعد از وفات خواجه به موصل رفته و در مدرسه
نوريه بتدريس حكمت پرداخته است . تجريد خواجه را حاشيه و قواعد
العقائد او را شرح كرده است و در سال 715 يا 717 يا 718 درگذشته
است ( 4 )
پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات صفحه . 582 ( 2 ) ريحانة
الادبج 8 صفحه . 243 ( 3 ) ريحانةالادبج 4 ص . 471 ( 4 )
ريحانةالادبج 8 ص 53 - . 54
طبقه پانزدهم
1 - قطب الدين ، محمد بن محمدبن ابی جعفر رازی ، معروف به
قطبالدين رازی ، از علمای نامی اسلامی است ، حكيم و منطقی و فقيه
بوده است ، نزد علامه حلی درس خوانده و علامه به او اجازه حديث
داده است ، شهيد اول او را ملاقات كرده و از او اجازه روايت گرفته
و او را دريائی بیپايان يافته است . قطبالدين رازی همچنانكه
قبلا گفتيم شمسيه كاتبی قزوينی را شرح كرده و اكنون كتاب درسی
طلاب است ديگر اينكه كتابی نوشته به نام ( محاكمات ) و در آن كتاب
ميان دو شارح بزرگ اشارات : فخرالدين رازی و نصيرالدين طوسی داوری
كرده است . ديگر اينكه كتاب مطالع الانوار قاضی سراج الدين ارموی
را در منطق شرح كرده كه چاپ شده و هم اكنون بنام شرح مطالع معروف
است و احيانا در حوزههای علميه تدريس میشود شهرت قطب الدين رازی
بواسطه اين سه كتاب است ولی او كتابهای ديگر هم دارد
قطبالد ين در سال 766 يا 776 درگذشته است ( 1 ) . 2 - شمسالدين
محمد بن مباركشاه مروی معروف به ميرك بخارائی . كتاب حكمةالعين
كاتبی قزوينی را شرح كرده و احيانا در كتب فلسفه از او به شارح
حكمةالعين ياد میشود و مير سيد شريف جرجانی بر شرح حكمةالعين
حاشيه زده است تاريخ وفاتش بر ما معلوم نيست
3 - قاضی عضدالدين عبدالرحمن ايجی شيرازی . هم حكيم بوده و هم
متكلم و هم اصولی . نظريات او در علم اصول و همچنين در برخی مسائل
فلسفی و كلامی مطرح است . كتاب معروف او مواقف است كه هر چند
عنوان كلام دارد نه فلسفه ، ولی میدانيم كه بعد از دوره خواجه
نصيرالدين طوسی و تأليف كتاب تجريد ، كلام به نسبت زيادی به فلسفه
نزديك شد ، يعنی هدفهای كلامی با معيارهای فلسفی ، نه با معيارهای
كلامی ، توجيه میشد و بسياری از مسائل الهيات بالمعنی الاعم بيان
بار ديگر به قسمتی از معارف اسلامی جان داد .
پاورقی : ( 1 ) ريحانة الادبج 4 ص 465 - .
467
به علاوه منظور ما از طبقات فلاسفه تنها كسانی نيستند كه در فلسفه
صاحب نظرند ، مقصود ، همه كسانی است كه حامل اين فن بوده و واسطه
انتقال از دورهای به دوره ديگر بودهاند
تفتازانی لااقل در منطق اين شأن را داشته است . وی در سال 712 يا
722 در ديهی در نزديكی شهر نساء متولد شد و در سال 791 يا 792 يا
793 در سرخس درگذشت بعضی گفتهاند در سمرقند درگذشت و جنازهاش به
سرخس منتقل شد ( 1 )
2 - سيد علی بن محمد بن علی جرجانی معروف به شريف جرجانی و ميرسيد
شريف ، به حق او را محقق شريف خواندهاند . به دقت نظر و تحقيق
معروف است ، شهرت بيشترش به ادبيات و كلام است ، ولی جامع بوده ،
حوزه درس فلسفه داشته و در فلسفه شاگردان بسيار تربيت كرده و در
نگهداری و انتقال علوم عقلی به نسلهای بعد نقش مؤثری داشته است .
پاورقی : ( 1 ) ريحانةالادبج 1 صفحه . 340
محقق شريف آثار و تأليفات فراوان دارد و همه پرفايده است و به قول
قاضی نورالله همه علماء اسلامی بعد از مير سيد شريف طفيلی و عيال
افادات اويند . تأليفات مير ، بيشتر به صورت تعليقات و شروح است .
از قبيل حاشيه بر شرح حكمةالعين در فلسفه حاشيه شرح مطالع در منطق
، حاشيه شمسيه در منطق ، حاشيه مطول تفتازانی در علم فصاحت و
بلاغت ، شرح مفتاح العلوم سكاكی در اين علم ، حاشيه بر كشاف
زمخشری كه تفسيری است مشتمل بر نكات علم بلاغت ، و شرح مواقف عضدی
در كلام
از كتب معروف مير ، يكی تعريفات است كه بنام تعريفات جرجانی معروف
است و ديگر كبرا در منطق است به فارسی كه برای مبتديان نوشته و
ديگر صرف مير است به فارسی در علم صرف كه از زمان خودش تاكنون
كتاب درسی مبتديان طلاب بوده است
ميرسيد شريف شاگرد قطبالدين رازی سابقالذكر است ، گرچه اهل
جرجان است ولی در شيراز رحل اقامت افكند . مطابق نقل روضات از
مجالس المؤمنين ، آنگاه كه شاه شجاع بن مظفر به گرگان آمد و باسيد
ملاقات كرد او را با خود به شيراز برد و تدريس در مدرسه دارالشفا
را كه خود تأسيس كرده بود به او واگذار كرد . امير تيمور كه بعد
وارد شيراز شد مير را با خود به سمرقند برد و در همانجا بود كه با
سعدالدين تفتازانی مناظرات داشت پس از مرگ امير تيمور ، مير بار
ديگر به شيراز آمد و تا پايان عمر در شيراز بود
ميرسد شريف از بيست سالگی به كار تدريس و تحقيق مشغول بوده ،
مخصوصا به تدريس فلسفه و حكمت اهتمام زياد داشت و حوزه درس قابل
توجهی از فضلا تشكيل داده بود
گويند يكی از كسانی كه در حوزه درس او شركت میكرد خواجه لسان
الغيب حافظ شيرازی بود ، هرگاه در مجلس او شعر خوانده ميشد میگفت
به عوض اين ترهات به فلسفه و حكمت بپردازيد اما چون شمسالدين
محمد ( حافظ ) میرسيد خود سيد میپرسيد بر شما چه الهام شده است ؟
غزل خود را بخوانيد .
شاگردان او اعتراض كردند كه اين چه رازی است كه ما را از سرودن شعر
منع میكنی ولی به شنيدن شعر حافظ رغبت نشان میدهی ؟ او در پاسخ
میگفت شعر حافظ همه الهامات و حديث قدسی و لطائف حكمی و نكات
قرآنی است ) ( 1 ) ، ميرسيد شريف در سال 740 در گرگان متولد شده و
در سال 816 در شيراز در گذشته است ( 2 )
طبقه هفدهم
اين طبقه بيشتر شاگردان محقق شريفند كه بعد از او ناشر افكار او
بودهاند
1 - محيیالدين گوشكناری . اين مرد ، شاگرد ميرسيد شريف جرجانی و
استاد محقق دوانی بوده است . از تاريخ تولد و وفات او اطلاعی
نداريم
2 - خواجه حسنشاه معروف به بقال ، اين مرد ، نيز شاگرد ميرسيد شريف
و استاد دوانی بوده است
فاضل معاصر آقای علی دوانی در كتاب شرح زندگانی جلالالدين دوانی
از حبيب السير نقل كردهاند كه محيی الدين گوشكناری و خواجه حسنشاه
بقال در زمان ميرزا محمد بايسنقر در شيراز به لوازم تدريس و افاده
قيام نمودهاند
3 - سعدالدين اسعد دوانی ، پدر محقق جلال الدين دوانی . او نيز از
شاگردان محقق شريف بوده است
4 - قوامالدين كربالی ، استاد سيد صدرالدين دشتكی و جلالالدين
دوانی و شاگرد شريف جرجانی بوده است
ما فعلا در اين طبقه جز اينها كسی را سراغ نداريم و اصلا نمیدانيم
در اين دوره كه قتل و غارت مغول آثار خود را در همه شؤون ظاهر
ساخته بود و قتلعامهای امير تيمور گوركانی هم مزيد بر علت شده بود
، در غير شيراز چراغی روشن و حوزهای داير بوده يا نبوده است ؟ !
پاورقی : ( 1 ) مقدمه انجوی بر ديوان حافظ ،
نقل از حافظ شيرين سخن تأليف مرحوم دكتر محمد معين
( 2 ) روضات الجنات صفحه . 476
طبقه هجدهم
1 - سيدالحكما محمدبن ابراهيم حسينی دشتكی شيرازی معروف به
صدرالدين دشتكی وسيد سند . از اعاظم حكماء دوره اسلامی و از افراد
صاحب نظر است ، تا زمان ميرداماد افكار و آراء و آثار او و معاصر
نامدارش جلال الدين دوانی ، در ميان فضلا و طالبان حكمت مطرح بود
. برخی از آراء و افكار او هنوز در ميان فلاسفه اسلامی مطرح است و
برخی افكار مقبول دارد كه اكنون مورد قبول فلاسفه بعد از صدرا است
، اين مرد در سال 828 متولد شده و در سال 903 در گذشته است معقول
را نزد مردی بنام سيد فاضل فارسی و قوامالدين كربالی ( شاگرد سيد
شريف ) تحصيل كرده است
2 - علامه ، جلالالدين محمدبن اسعدالدين دوانی صديقی ، معروف به
علامه دوانی و محقق دوانی . در منطق و فلسفه و رياضيات صاحب نظر
بوده است ، برخی آراء و افكار او نيز هنوز در كتب فلسفه مطرح است .
شاگرد قوامالدين كربالی و محيیالدين گوشكناری و حسنشاه معروف به
بقال وپدرش اسعدالدين دوانی ( كه همه از شاگردان سيد شريف
بودهاند ) بوده است
صاحب روضات ( 1 ) و همچنين صاحب ريحانةالادب ( 2 ) علامه دوانی را
شاگرد مستقيم ميرسيد شريف پنداشتهاند . ولی فاضل معاصر آقای علی
دوانی در كتاب نفيس خود ( شرح زندگانی جلالالدين دوانی ) اشتباه
آنها را روشن و ثابت كردهاند كه علامه دوانی زمان ميرسيد شريف را
درك نكرده ، بلكه شاگرد شاگردان او بوده است
علامه دوانی از كسانی است كه در حيات و ممات خود جنجال علمی
برانگيخته است .
پاورقی : ( 1 ) روضات ، صفحه . 476 ( 2 ) ج 3
ص . 214
در زمان حياتش با سيد صدرالدين دشتكی مشاجرات زبانی و قلمی فراوان
داشته كه معروف است . بعد از خودش كتابهايش مورد توجه و رد و دفاع
و نقض و ابرام بوده است . صدرالمتألهين در جلد سوم اسفار ( چاپ
سنگی صفحات 16 14 ) در حدود سه صفحه نظريهای از علامه دوانی نقل و
رد میكند و در آخر میگويد ( بحث را از آن نظر طولانی كرديم كه
اكنون اكثر اهل نظر را گمان بر آن است كه نظريه اين علامه نحرير
آخرين سخن درباب توحيد است ، ما ناچار بوديم خللهای سخن او را
آشكار سازيم )
از اين جملهها ميتوان نفوذ فوقالعاده دوانی را در متأخرانش
دريافت
در زمان علامه دوانی در اثر صيت شهرت وی ، شيراز مركز ثقل علوم
فلسفی بوده ، از خراسان و آذربايجان و كرمان و حتی از بغداد و روم
و تركستان ، دانشجويان به شيراز رهسپار میشدهاند ( 1 ) علامه
دوانی در سال 830 متولد شده و در سال 903 يا 908 درگذشته است
3 - علی بن محمد سمرقندی قوشجی ، معروف به ملاعلی قوشجی صاحب شرح
معروف بر تجريد خواجه نصيرالدين طوسی
قوشجی هم متكلم بوده و هم رياضيدان ، زيج الغ بيك را كه قاضی زاده
رومی ( استادش ) و غياثالدين جمشيد كاشانی نابغه رياضيدان ، شروع
كرده بودند و موفق به انجام آن نشده بودند ، قوشجی به امرالغ بيك
بن شاهرخ بن امير تيمور كه خود رياضيدانی ماهر و استاد قوشجی بود
به پايان رسانيد
به تبريز و عثمانی سفر كرده و در عثمانی اقامت كرده و در همانجا در
سال 879 درگذشته است ( 2 )
پاورقی : ( 1 ) رجوع شود به كتاب شرح زندگانی
جلال الدين دوانی تأليف آقای علی دوانی
( 2 ) ريحانةالادبج 4 صفحه 495 - . 496
شرح قوشجی بر تجريد خواجه نصيرالدين طوسی از كتبی است كه همواره
مورد توجه فضلا بوده و حواشی و تعليقات فراوان بر آن زده شده است .
شرح قوشجی ، در تاريخ فلسفه الهی نقش فعالی داشته است
طبقه نوزدهم
اين طبقه را شاگردان سيد صدرالدين دشتكی و علامه دوانی تشكيل
میدهند
1 - غياثالدين منصور دشتكی فرزند برومند سيد صدرالدين دشتكی . از
اعاظم حكما به شمار میرود ، گويند در بيست سالگی از علوم زمان خود
فارغ گشت . در زمان شاه طهماسب مدتی صدارت عظمی داشت و بعد استعفا
داد و به شيراز برگشت . مدرسه منصوريه شيراز كه هم اكنون باقی است
از تأسيسات او است ، دنباله كار پدر خود را در رد نظريات علامه
دوانی گرفت و احيانا در مناظرات حضوری آن دو شركت میكرد ، چندين
كتاب فلسفی دارد از قبيل اثبات الواجب ، شرح هيا كل النورسهرورد ی
، حاشيه بر شرح اشارات خواجه ، حاشيه بر شفای بوعلی ، محاكمات
ميان پدرش و دوانی در حواشی آن دو بر تجريد
صدرالمتألهين در الهيات اسفار از او به عنوان ( سرابيه المقدس
المنصور المؤيد من عالم ملكوت السماء غياث اعاظم السادات و العلماء
) ياد مینمايد ( 1 ) غياث الدين دشتكی در سال 940 يا 948 درگذشته
است
2 - محمود نيريزی شاگرد ديگر سيد صدرالدين دشتكی . گويند چند كتاب
جلالالدين دوانی را شرح كرده و بر او تاخته و از استاد خويش دفاع
كرده است ( 2 )
3 - قاضی كمال الدين ميبدی يزدی .
پاورقی : ( 1 ) اسفار چاپ سنگیج 3 صفحه . 18
( 2 ) شرح زندگانی جلالالدين دوانی ص . 126
شهرت اين شخص بواسطه شرحی است كه بر هدايه اثيرالدين ابهری نوشته
كه به شرح هدايه ميبدی معروف است ، و هم شرحی بر ديوان منسوب به
حضرت امير عليهالسلام نوشته است كه آن نيز سبب شهرتش گشته است .
كتابی به فارسی به نام ( جام گيتی نما ) ( 1 ) در فلسفه نوشته است
( 2 )
4 - جمالالدين محمود شيرازی : كرسی تدريس جلالالدين را بعد از
مرگش اين مرد اشغال كرده است ، از اطراف و اكناف به حوزه درسش
میآمدهاند ، ملا احمد اردبيلی معروف به مقدس اردبيلی ،
ملاعبدالله شوشتری ، ملا عبدالله يزدی صاحب حاشيه معروف بر تهذيب
المنطق ، ملاميرزا جان شيرازی معروف به فاضل با غنوی از شاگردان
او بودهاند . ( 3 ) 5 - ملاحسين الهی اردبيلی فرزند خواجه
شرفالدين عبدالحق اردبيلی . از شاگردان علامه دوانی وامير
غياثالدين است و شيعه است ، و چون زمانش مصادف است با ظهور شاه
اسماعيل صفوی بعضی رسائل خود را به نام او نوشته و به او اهداء
كرده است . اگر چه اردبيلی است اما برای كسب فيض و فضيلت به بلاد
مختلف از آن جمله شيراز و هرات مسافرت كرده است . آثار مختلف در
منطق ، كلام ، فلسفه ، هندسه و هيئت نوشته است كه غالبا ، طبق
معمول آن زمان به صورت حاشيه و يا حاشيه بر حاشيه است از قبيل
حاشيه بر شرح مواقف و شرح مطالع و شرح شمسيه و شرح هدايه ميبدی و
حاشيه علامه دوانی بر شرح تجريد و حاشيه سيد صدر بر آن كتاب و شرح
چغمينی و شرح تذكره خواجه در هيئت و تحرير اقليدس در هندسه و بيست
باب در اسطرلاب ، تاريخ وفاتش را نمیدانيم ( 4 )
پاورقی : ( 1 ) آقای عبدالله نورانی آنرا تصحيح
كردهاند و آماده چاپ است
( 2 ) شرح زندگانی جلالالدين دوانی ص . 108 ( 3 ) شرح زندگانی
جلال الدين دوانی صفحه . 110 ( 4 ) روضات صفحه 185 - . 186
طبقه بيستم
1 - ملا عبدالله يزدی صاحب حاشيه معروف بر منطقالتهذيب كه به
حاشيه ملاعبدالله معروف و كتاب درسی طلاب در منطق است . بعضی مدعی
شدهاند كه از علوم شرعيه بیاطلاع بوده است ، ولی برعكس ، هم
فقيه بوده و هم اهل معقول ، خصوصا منطق . در شيراز نزد جمالالدين
محمود سابقالذكر و امير غياثالدين دشتكی تحصيل كرده است در آخر
عمر به عراق رفته و مجاور شده و در همانجا در سال 981 درگذشته است
( 1 )
2 - ملاحبيبالله باغنوی شيرازی معروف به ملاميرزاجان و فاضل
باغنوی
شاگرد جمالالدين محمود بوده و چند حاشيه و شرح از علامه دوانی را
حاشيه كرده است در سال 994 درگذشته است . در طبيعيات شرح منظومه
سبزواری از او با عنوان ( فاضل باغنوی ) ذكری به ميان آمده است
3 - شمسالدين محمد خفری شيرازی ، شاگرد امير غياثالدين منصور
بوده است و ظاهرا حوزه درس علامه دوانی و سيد صدرالدين دشتكی را
نيز درك كرده است شرح تجريد و شرح حكمةالعين را حاشيه زده و
رسالهای تحت عنوان اثبات الواجب دارد . مرد دقيقالنظری بوده است
، صدرالمتألهين در جلد اول اسفار مطالبی از او نقل كرده و مورد بحث
قرار داده است . خفری را میتوان از طبقه نوزدهم هم به شمار آورد
يعنی او از جوانسالان طبقه نوزدهم و كهنسالان طبقه بيستم بوده است
وی در سال 957 يا 935 درگذشته است
4 - خواجه افضلالدين تركه . از شاگردان جمالالدين محمود است ( 2
) صاحب روضات میگويد فاضل حكيم خواجه افضل الدين محمدبن حبيبالله
معروف به تركه ، استاد شيخ ابوالقاسم كازرونی حكيم امامی معروف به
نصرالبيان است نصرالبيان در كتاب سلم السموات كه بخشی از آن در
تاريخ حكما است ( صاحب روضات از آن كتاب فراوان بهره برده و نقل
میكند ) درباره استاد خويش گفته است طلوع و شهرت اين استاد مابين
سالهای 970 و 990 در بلاد عراق عرب و خراسان بوده است
پاورقی : ( 1 ) روضات الجنات ص . 358 ( 2 ) شرح زندگانی
جلالالدين دوانی ص . 110
5 - حكيم داودبن عمر انطاكی مصری . تنها در نامه دانشوران از اين
مرد ذكری ديده ايم ، وی از اجلاء فضلاء اطباء و معتبرين حكمای
اواخر سده دهم و اوايل سده يازدهم بوده است ، مطابق آنچه خودش شرح
حال خود را املاء كرده در انطاكيه كور مادرزاد متولد شده تا هفت
سالگی فلج هم بوده است و در همان حال مقدمات را آموخته و قرآن را
حفظ كرده و هميشه از خداوند شفای خود و توفيق تحصيل مسئلت
مینموده است ، تا اينكه مسافری از عجم به نام محمد شريف با او
برخورد میكند و فلج او را معالجه مینمايد . و چون هوش و ذكاوت
خارقالعاده او را میبيند به او منطق و رياضيات و فلسفه میآموزد
. او خود علاقهمند به آموختن زبان فارسی میشود ولی استاد میگويد
بهتر است زبان يونانی بياموزی و جز من كسی در اين ديار زبان
يونانی نمیداند
داود بعد به قاهره رفته و طبع مردم آن ديار را به علوم عقلی بیميل
ديده است ، در آخر عمر مجاور بيتالله شده و در سال 1008 درگذشته
است
از حفظ و تسلط داود بر متون فلسفی و طبی از قبيل قانون ، شفا ،
اشارات ، نجات ، حكمةالمشرقية ، تعليقات ، محاكمات ، مطارحات ،
رسائل اخوانالصفا كه همواره ملازم اين كتب بوده داستانها
آوردهاند
داود تأليفاتی داشته از جمله رسالهای در ( عشق ) تأليف كرده كه
نامه دانشوران به تفصيل آورده است ( 1 )
پاورقی : ( 1 ) رجوع شود به نامه دانشوران جلد 9 صفحات
89 - . 204
طبقه بيست و يكم
1 - مير محمدباقر داماد . معروفتر از آن است كه نيازمند به معرفی
باشد ، پس از حمله مغول ، به عللی كه فعلا بر من روشن نيست ، جز در
فارس حوزه علمی قابل توجهی به چشم نمیخورد ، البته در هرات و
سمرقند و جاهای ديگر احيانا افرادی بودهاند ولی حوزه گرم ظاهرا
منحصر به شيراز بوده است
متأسفانه حوزه شيراز فوقالعاده خصلت جدلی دارد ، در طول تقريبا دو
قرن و نيم بيشتر كوششها صرف مجادلات میشده است ، بر گفتههای
يكديگر شرح و حاشيه مینوشتهاند و بر آن حاشيهها نيز حواشی ديگر
و همچنين حاشيه بر حاشيه . . . در عين حال دوره شيراز دوره آمادگی
بوده است
در زمان شاه عباس كبير با طلوع افرادی مانند ميرداماد و شيخ بهائی
و مير فند رسكی ، اصفهان مركز علوم عقلی اسلامی گشت به طوری كه
شخصی مانند صدرالمتألهين از وطنش شيراز مهاجرت میكند و برای كسب
فيض به اصفهان میآيد
همچنانكه با مهاجرت علمای جبل عامل از قبيل محقق كركی به ايران
حوزهای بسيار عالی فقهی در اصفهان تشكيل شد . از مشخصات حوزه
فلسفی اصفهان اينست كه ديگر از آن بحث و جدلها كه غالبا كم فايده
بود خبری نيست ، فلسفه به وسيله ميرداماد رنگ و بوی ديگری میگيرد
كه اكنون جای بحث آن نيست
ميرداماد اگر از حكمای طراز اول اسلامی به شمار نرود لااقل در طراز
دوم هست . وی علاوه بر اينكه فيلسوف بود ، فقيه و رياضيدان و اديب
و رجالی هم بود . رويهمرفته مردی جامع بود ، و خود را ( معلم ثالث
) میخواند
وی حوزه درس باشكوه و گرم و پر بركتی تشكيل داد ، ما در طبقه بيست
و دوم بعضی از شاگردان او را معرفی خواهيم كرد .
درست معلوم نيست كه ميرداماد تحصيلات فلسفی خويش را چگونه و نزد
چه كسانی انجام داده است ، اساتيد او را كه شمردهاند عبارتند از
شيخ عبدالعالی كركی ، سيد نورالدين عاملی ، تاجالدين حسين صاعد
طوسی ، فخرالدين استرآبادی سماكی سه نفر اول اهل معقول نبوده ،
استاد منقول مير بودهاند ، تنها شخص اخير است كه اهل معقول بوده
است
آقای سيد علی بهبهانی در مقالهای كه تحت عنوان ( فلسفه و شرح حال
و نقد آثار ميرداماد ) نوشتهاند میگويند ( فخرالدين محمد حسينی
استرابادی معاصر شاه طهماسب ( 918 - 984 ) به نوشته اسكندر بيك از
بزرگان سماك استراباد بوده ، از فحوای كلام وی استفاده ميشود كه
ميرداماد مجلس درس او را دريافته ولی از لحاظ زمان هم طراز او
نبوده ( ؟ ) وی را در مقابل محقق خفری محقق فخری میگفتهاند ( 1
)
محدث قمی در الكنی و الالقاب نيز از اين شخص به عنوان استاد
ميرداماد ياد میكند ، همچنين ريحانة الادب . ولی اتفاقا از فرد
ديگری نيز عينا به همين نام ( فخرالدين استرابادی حسينی ) در همين
عصر ياد شده كه او نيز اهل معقول بوده ، الهيات و جواهر و اعراض
شرح تجريد قوشجی را حاشيه كرده است ( 2 )
و بنابر نقل آقای علی دوانی ، حاشيه دوانی بر تهذيب المنطق را نيز
حاشيه كرده است ( 3 ) . ابتداء به نظر میرسد كه دو نفر به اين نام
نيست يك ، نفر است ، ولی صاحب الذريعه ( 4 ) تصريح میكند كه
اينها دو نفرند : به علاوه فخرالدين سماكی محمدبن الحسن است و آن
ديگری محمدبن الحسين
ما اطلاع بيشتری از اساتيد معقول ميرداماد نداريم ، اينكه
فخرالدين سماكی ( محقق فخری ) نزد چه كسی تحصيل كرده و شاگردان
ديگرش چه كسانی بودهاند و در چه سالی درگذشته است چيز درستی
نمیدانيم .
پاورقی : ( 1 ) دفتر سوم و چهارم مقالات و
بررسيها نشريه دانشكده الهيات و معارف اسلامی صفحه . 27 ( 2 )
ريحانةالادبج 4 صفحه . 304 ( 3 ) شرح حال جلالالدين دوانی صفحه .
165 ( 4 ) الذريعهج 1 ص . 99
گويند شاگرد غياثالدين منصور دشتكی بوده است ( 1 ) 2 - شيخ
بهاءالدين محمدبن حسين بن عبدالصمد عاملی . از مهاجرين جبل عامل
است ، در جامعيت علوم و فنون فوقالعادگی دارد ، از استادان او در
علوم عقلی ( منطق و فلسفه ) جز ملاعبدالله يزدی سابقالذكر كسی را
نمیشناسيم ، سلسله اساتيد معقول شيخ از طريق ملاعبدالله به خواجه
نصيرالدين طوسی ، و سپس به بوعلی میرسد . آنچه مسلم است اينست كه
شيخ علاوه بر آنكه اديب و فقيه و مفسر و رياضيدان و مهندس و شاعر
بوده ، حكيم و فيلسوف هم بوده است ، از حوزه درس فلسفه او اطلاعی
نداريم معروف است كه صدرالمتألهين ابتدا به درس شيخ میرفت ، شيخ
كه استعداد خارقالعاده او را ديد او را به درس ميرداماد فرستاد .
از آثار فلسفی شيخ نيز چيزی در دست نيست جز رسالهای كه میگويند
اخيرا در مصر از او درباره وحدت وجود چاپ شده است ( 2 )
شيخ در سال 1030 درگذشته است
3 - ميرابوالقاسم فندرسكی . اهل فندرسك از توابع استرآباد است .
حكيم و رياضيدان و عارف مشرب است ، با آنكه حوزه بزرگی داشته و
شاگردانی تربيت كرده اطلاع زيادی از زندگانيش در دست نيست ، معاصر
شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، مسافرتی به هند رفته از نظريات
حكماء هند آگاه شده است ميرفندرسكی رسالهای درباره صناعات نوشته
كه بنام رساله صناعيه معروف است و رسالهای در ( حركت ) بر طبق
مسلك مشائين نوشته ( 3 ) و در 1050 در سن هشتاد سالگی در گذشته است
پاورقی : ( 1 ) بنابر يادداشتی كه آقای عبدالله نورانی
از فضلاء معاصر فرستاده و از " فردوس شوشتر " ص 61 نقل كردهاند .
عليهذا ميرداماد با دو واسطه شاگرد صدرالدين دشتكی است
( 2 ) دكتر محسن جهانگيری نشريه فلسفه دانشكده ادبيات شماره 1 ص 72
( 3 ) منتخباتی از اين دو رساله اخيرا به همت آقای سيد جلال
آشتيانی در مجموعه ( منتخباتی از آثار حكمای الهی ايران ) چاپ شده
است
طبقه بيست و دوم
اين طبقه شاگردان شيخ بهائی و ميرداماد و مير فندرسكی میباشند
1 - رفيعالدين محمدبن حيدر حسينی طباطبائی نائينی مشهور به ميرزا
رفيعا . شاگرد شيخ بهائی و ميرفندرسكی بوده از سادات طباطبائی
نائين و زواره و اردستان است . مرحوم ميرزای جلوه فيلسوف معروف عهد
قاجار و متوفا در 1314 از اولاد و احفاد او است . رسالهای در
اقسام تشكيك دارد كه مورد توجه متأخران است . شرح اشارات خواجه و
شرح حكمةالعين شريف جرجانی را حاشيه كرده است . و رسالهای در حل
شبهه استلزام كه در كتب فلسفه مطرح است نوشته است . رسالهای به
نام ( ثمره شجره الهيه ) در اصول عقائد با پارهای از مقدمات فلسفی
اخيرا از او وسيله آقای عبدالله نورانی از فضلای معاصر چاپ و
منتشر شده است . ميرزا رفيعا در سال 999 متولد و در سال 1083 در
سن 85 سالگی درگذشته است
2 - محمدبن ابراهيم قوامی شيرازی معروف به صدرا و صدرالمتألهين .
حكيم الهی و فيلسوف ربانی بینظير كه حكمت الهی را وارد مرحله
جديدی كرد
صدرا در آنچه علم اعلی يا علم كلی يا فلسفه اولی يا حكمت الهی
خوانده میشود ، و تنها همين بخش است كه به حقيقت ، فلسفه است و
فلسفه حقيقی خوانده میشود ، زيرا ساير بخشها اعم از رياضی و
طبيعی در قلمرو علوم است تمام فلاسفه پيشين را تحتالشعاع قرار
داد ، اصول و مبانی اوليه اين فن را تغيير داد و آن را بر اصولی
خلل ناپذير استوار كرد
فلسفه صدرا از يك نظر به منزله چهار راهی است كه چهار جريان يعنی
حكمت مشائی ارسطوئی و سينائی ، و حكمت اشراقی سهروردی ، و عرفان
نظری محيیالدينی ، و معانی و مفاهيم كلامی با يكديگر تلاقی كرده
و مانند چهار نهر سر به هم برآورده رودخانهای خروشان به وجود
آوردهاند .
از نظر ديگر به منزل ( صورتی ) است كه بر چهار عنصر مختلف پس از يك
سلسله فعل و انفعالها اضافه شود و به آنها ماهيت و واقعيت نوين
بخشد ، كه با ماهيت هر يك از مواد آن صورت متغاير است
فلسفه صدرا يك نوع جهش است كه پس از يك سلسله حركتهای مداوم و
تدريجی در معارف عقلی اسلامی رخ داده است
فلسفه صدرا از نوع ( سهل ممتنع ) است ، به ظاهر بسيار ساده است ،
عبارتش اديبانه و منشيانه است ، اما يك فرد بسيار مستعد سالها بايد
كار كند تا به مرحله اول برسد يعنی بفهمد كه آنرا نمیفهمد ، تا
بار ديگر با ديد ديگری وارد شود
بسی افراد سالها عهدهدار تدريس فلسفه صدرا بودهاند در حالی كه به
عمق آن نفوذ نكردهاند ، از اينرو توصيف و تحليل كار صدرا كار هر
فلسفه خواندهای نيست
صدرا شاگرد شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، در شرحی كه بر اصول
كافی نوشته از شيخ بهائی به عنوان استاد علوم نقلی و از ميرداماد
به عنوان استاد علوم عقلی ياد میكند . كتابهای صدرا معروفتر از
آن است كه در اينجا ما بخواهيم معرفی كنيم . وی در سال 1050 ضمن
هفتمين سفر حج كه پياده میرفت در بصره درگذشت
3 - شمسالدين گيلانی معروف به ملاشمسا . از شاگردان ميرداماد است
ميان او و همشاگرديش ملاصدرا مراسلهای صورت گرفته است . ملاشمسا
درباره چند مشكل در فلسفه از قبيل موضوع در حركت كميه و وجود ذهنی
سؤال كرده و صدرا پاسخ گفته است ، پاسخ صدرا به صورت رسالهای كوچك
درآمده و در حاشيه مبدأ و معادوی با چاپ سنگی چاپ شده است
4 - سلطان العلماء آملی مازندرانی معروف به خليفةالسلطان . شاگرد
شيخ بهائی و ميرداماد بوده است ، شاه عباس دخترش را به او داد و
مدتی وزارت شاه صفی و شاه عباس ثانی را داشته است . وی مردی است
محقق ، حواشی او بر معالم و شرح لمعه نمونه يك كار تحقيقی است ،
بدون حشو و زوائد چيز مینوشته است ، بر حاشيه خفری بر شرح تجريد
قوشجی نيز ، حاشيه نوشته است .
وی در سال 1064 در سن 64 سالگی درگذشته است
5 - سيد احمد عاملی داماد و خاله زاده ميرداماد و شاگرد اوست . بر
الهيات شفا حاشيه نوشته و حاشيهاش در چاپ سنگی تهران چاپ شده است
در آن حواشی قسمتهايی آورده كه میرساند . از ميرداماد است و گاهی
هم خود اشاره يا تصريح به آن میكند . ميرداماد و سيد احمد ، نواده
دختری محقق كركی میباشند
6 - قطبالدين اشكوری صاحب كتاب معروف محبوب القلوب ، در تاريخ
فلاسفه ، شاگرد ميرداماد بوده است
7 - سيد امير فضل الله استرابادی . اين مرد نيز شاگرد ميرداماد
بوده است ( 1 )
از اين مرد اطلاع درستی در دست نداريم ، مطابق آنچه در روضات ضمن
احوال مقدس اردبيلی به نقل از رياضالعلماء آمده است ( 2 ) امير
فضل الله از بزرگان شاگردان مقدس اردبيلی بوده است . هنگامی كه
وفات مقدس اردبيلی نزديك شد از او پرسيدند بعد از شما به چه كسی
رجوع كنيم ؟ او جواب داد در شرعيات به اميرعلام ، و در عقليات به
امير فضلالله