کربلا و حرمهای مطهر

سلمان هادى آلطعمه
مترجم : حسين صابرى

- ۱۰ -


«همانند نقيب حسن شعار كه فرزند على و از بنى مختار است.»

16 ـ زين الدين هبةالله بن ابى طاهر سليمان بن فقيه، فخرالدين يحيى بن ابى طاهر هبةاللهبن ابى الحسن على شمس الدين بن ابى نصر احمد مجد الشرف، ابن ابى الفضل علىبن ابى تغلب على بن حسن اصم سمورايى، ابن ابى محمد حسن فارسى، ابنيحيىبن حسين نسابة، ابن احمد بن عمر بن يحيى بن حسين ذى الدمعه فرزند زيدبن علىبن الحسين(عليه السلام) صدر معظم و نقيب كبير زين الدين هبة الله در سال 667 ه. ديده به جهان گشود و در دوره زندگانى خود نقابت و صدارت حله، كوفه و همچنين كربلا ونجف را در اختيار داشت. ابن طقطقى(191) و ابن عنبه از او ياد كردهاند.

 

17 ـ ابوفائز محمد بن محمد بن على بن ابى جعفر محمد خير العمال ابن على مجدور بن احمد بن محمد حائرى، ابن ابراهيم مجاب فرزند امامزاده سيد محمد عابد كه خود از فرزندان امام كاظم(عليه السلام) است. وى يكى از رجال سده هفتم بود كه نقابت كربلا را عهده دار شد.

سيد جعفر اعرجى مى گويد: ابوفائز، مردى پاك نهاد، پاكدامن، پرهيزگار، پرغيرت، تيزهوش و آقايى برومند و بلند جايگاه بود، بر همه علويان ساكن كربلا برترى داشت وبيش از نيمى از ساكنان كربلا از او پيروى مى كردند. ميان او و سيد محمدبن حنفيه بر سر رهبرى و نقابت كربلا خصومتى طايفهاى وجود داشت. اعرجى در ادامه مى گويد: وى با مخالف ديرين خود كنار آمد و نقيب كربلا شهابالدين احمد حسينى را بركنار كرد وخود به جاى او نقابت را در دست گرفت(192) سماوى در شعر خود از وى و خاندانش چنين ياد مى كند:

«هيچ خاندانى در به چنگ آوردن يا رسيدن به نقابت همانند آل فائز نبودهاند كه چند سده در كربلا گذشته و يكى از آنان عهده دار نقابت بوده است همانند ابوفائز، يا محمد، يا طعمه اول كه سخن هر محفل است.» يا همانند شرف الدين فتى، يا طعمه دوم، يا خليفه بن نعمه.

ابن طقطقى مى گويد: خاندان ابوفائز يكى از خاندانهاى علوى ساكن كربلاست كه نيابت را در اختيار داشتهاند. نخلستان شفاثا يكى از آبادىهاى متعلق به سادات كربلاست. جد اين خاندان شمسالدين محمد، ناظر شفاثا مردى بزرگ اهل فضل وگشاده دستى بود. اين خاندان در كربلا و بر كرانه منطقه باديه سكونت داشتند و به تدريج رو به گمنامى نهادند. ابوفائز محمد كه از او سخن مى گوييم، پدر سيداحمد ابوهاشم، معروف به احمد بن هاشم است كه ناظر رأس العين بود و در شفاثا به خاك سپرده شد.

 

18 ـ سيد طعمه كمال الدين بن ابى جعفر احمد (معروف به ابوطراس) ابن ضياءالدين يحيى بن ابى جعفر محمد بن ابى هاشم احمد (ناظر رأس العين)، ابن ابى فائز محمد موسوى به همان سلسله نسبى كه در رديف پيشين در بيان سلسله نسب جد وى گذشت، وى نقابت اشرف كربلا را عهده دار شد و داراى عظمت و جايگاه و رياستى بود. برخى از فرزندان او هم عهدهدار نقابت شدهاند. طايفهاى چند از فرزندان او در كربلا وجاىهاى ديگر بر جاى ماندهاند.

 

19 ـ سيد شرف الدين بن طعمه كمال الدين بن ابى جعفر احمد، به همان نسب مذكور در رديف پيشين كه سلسله نسب پدر اوست. وى پس از درگذشت پدرش در سال 845ه.ق. عهدهدار نقابت شد و تا پايان عمر در سال 905 اين سمت را بر عهده داشت.

 

20 ـ سيد تاج الدين بن طعمه كمال الدين بن ابى جعفر احمد (بهمان نسب مذكور در رديف 18). وى پس از درگذشت پدر خود به سال 943 اين سمت را بر عهده داشت.

 

21 ـ سيد يحيى بن شرفالدينبن كمال الدين طعمة بن ابى جعفر احمد، به همان نسب مذكور در رديفهاى پيشين. وى به سال 899 ه. ق. نقيب كربلا شد.

 

22 ـ سيد ضياء الدين فرزند يحيىبن شرف الدينبن كمالالدين طعمة بن ابى جعفر احمد، به همان سلسله نسب پيشگفته. وى كه جدّ آل ضياء است، در سال 1031ه.ق. عهدهدار نقابت كربلا شد.

 

23 ـ سيد خليفة بن نعمةالله بن طعمه (سوم، ابن علمالدين بن طعمه (دوم)، ابن شرف الدين بن كمالالدين طعمه (اول) كه دنباله سلسله نسب او در رديفهاى پيشين آورده شده است. وى كه نياى آل طعمه است، در 1091 ه. ق. نقابت كربلا را عهده دار گشت.

 

24 ـ سيد يحيى (ضياء الدين) بن خليفة بن نعمةاللهبن طعمه (سوم)، فرزند علمالدين كه سلسله نسبش در رديفهاى پيشين گذشت. او به سال 1109 ه. ق. عهده دار نقابت كربلا شد.

 

25 ـ سيد نعمةالله فرزند سيد يحيى كه نسب او در رديف پيشينگذشت. وى هم به سال 1109 ه. ق. نقيب كربلا شد.

 

26 ـ سيد عباس فرزند سيد نعمةالله كه در رديف پيشين نام و نسبش گذشت. او در سال 1187 ه. ق. نقيب كربلا شد.

 

27 ـ سيد عبدالوهّاب بن محمد على نوه سيد عباسبن نعمةالله. وى از سال 1241 تا 1245 ه. ق. نقابت و فرمانروايى شهر كربلا را در اختيار داشت.

 

28 ـ سيد حسينبن حسن بن محمد على آل وهاب. وى در 25 جمادى الاول سال 1254 ه. ق. پس از بركنارى نقيب پيشين سيد عبدالوهاب آل طعمه، خود عهده دار نقابت و همچنين حكومت ناحيه كربلا شد. وى تا 16 ربيع الثانى سال 1256 ه. ق. سمتهاى نقابت، توليت و همچنين مسؤوليت حرم حضرت ابوالفضل را در اختيار داشت و از اين تاريخ به بعد، ديگر بار سيد عبدالوهاب آل طعمه اداره ناحيه كربلا را در دست گرفت.

 

29 ـ سيد سليمانبن سلطانبن ادريسبن جمازبن نعمةالله بن علىبن نفيربن ابى القاسم محمد بن نصيربن يحيىبن ابى حارث محمدبن عبدالله بن ابى حارث محمد بن علىبن عبداللهبن محمد محدّث، ابن طاهر بن حسين قطعى، ابن ابو سبحه موسىبن ابراهيمبن مرتضى كه از فرزندان امام كاظم(عليه السلام) است، او يكى از نقيبان كربلاست(200) كه مدتى اين سمت ميان خاندان او و آل فائز دست به دست شد و سرانجام نيز در خاندان او استقرار يافت.

 

30 ـ سيد محمد دراج، فرزند سيد سليمان آل زحيك، كه در رديف پيشين سلسله نسب او گذشت. وى نزد شاه عباس صفوى جايگاهى داشت و به عنوان يكى از نقيبان كربلا از آبرو و موقعيت خوبى برخوردار بود.

 

31 ـ سماوى در ارجوزه خود مى گويد:

«نقابت اشراف در اختيار خاندان آل درّاج ماند و از ميان آنان بيرون نرفت.

در روزگار ما نقابت در ميان همه طوايف تنها از آنِ آل درّاج است.

از اين خاندان، عباس، سپس حسن و سپس فرزندش حسن كه او همچنان بر اين سمت است. اينها همه از خاندان فائز هستند، مگر معدود كسانى كه آنها را استثناءً مشخص كردهام.»

32 ـ سيد عباسبن بهاءالدينبن احمد بن محمد درّاج بن سليمان موسوى كه در رديف 29 نسب كامل او بيان شد. وى از عهدهداران نقابت كربلا بود.

 

33 ـ سيد حسينبن مرتضى بن حسنبن عباس بن بهاءالدينبن احمدبن محمد درّاج موسوى. وى به سال 1247 ه. ق. نقابت اشراف كربلا و همچنين حكومت اين شهر را در اختيار گرفت.

 

34 ـ سيد حسن بن محمد كنعانبن حسنبن عباسبن بهاءالدين موسوى. وى پس از درگذشت پسر عمويش، سيد حسين (رديف 33) عهده دار نقابت شد.

 

35 ـ سيد محسنبن محمد كنعانبن حسنبن عباس بن بهاءالدين موسوى كه پس از درگذشت برادرش سيد حسن به سال 1251 ه. ق. نقيب كربلا شد.

 

36 ـ سيد حسنبن محمدبن حسنبن محمد كنعانبن حسنبن عباس موسوى. وى عهده دار نقابت كربلا بود.(206) اما در سال 1318 ه. ق. به فرمان دربار عثمانى از اين كار بركنار شد و حكومت عثمانى مقرر كرد نقابت كربلا و ديگر شهرها در اختيار كسانى از اهل سنت قرار گيرد. بدين ترتيب نقابت كربلا به يك سنى بغدادى به نام سيد عبدالله بن سالم حيدرى سپرده شد. در سال 1326 ه. ق. و در پى تشكيل حكومت مستقل عراق، بنام فرمانى حكومتى، ديگر بار نقابت علويان را به آل دراج بازگرداندند.

 

37 ـ سيد محسن بن عباس بن محسن بن محمد كنعان بن حسن بن عباس بن بهاءالدين بن احمد بن محمد دراج. وى به سال 1236 ه. ق. نقابت را عهدهدار شد.

 

38 ـ سيد حسن فرزند سيد محسنبن عباس كه پس از درگذشت پدرش نقيب كربلا شد و تا سال 1952 م. كه سال درگذشت اوست، اين سمت را عهده دار بود. پس از او نيز نقابت در اين خاندان باقى ماند.

توليت حرم امام حسين(عليه السلام)

در حقيقت تاريخ مدوّنى از چگونگى توليت حرم امام حسين(عليه السلام) و نامهاى متوليانحرم، از هنگـام پايان محاصره مسلحانه مرقـد امام شيعيان، از سوى امويان در سال 132ه. ق. تا نيمه قرن دهم هجرى در دست نيست. تاريخ توليت در اين مقطع تاريخى،گرفتار ابهام و پيچيدگى است و اين خود بدان باز مى گردد كه در منابع و اسناد تاريخى تنها به گونهاى تبعى و موردى، آن هم در زمانهاى دور از هم مى توان به نشانههايى از چگونگى توليت دست يافت.

آنچه ما از سالهاى آغازين مى دانيم، اين استكه امّموسى مادر مهدى، خليفه عباسى، تنى چند به خدمت مرقد امام گماشت، تا كارهاى آن را انجام دهند و آنجا خدمت گزارند. وى براى اين گروه حقوقى تعيين كرد. هارون نيز همين راه را در پيش گرفت. و در حقيقت همين گروه نخستين خادمان و متولّيان رسمى حرم امام حسين را تشكيل دادند.

براى نخستين بار در كتاب «فرحة الغرىّ» سيدبن طاووس برخى از عنوانهاى رسمى مربوط به اداره امور حرم آمده است.

در آن كتاب مى خوانيم «چون عضدالدوله فنا خسرو پادشاه ديلمى، در سال 371 ه. ق. كربلا را زيارت كرد، به مردم كربلا ـ هر طايفه مناسب با جايگاه خود ـ عطاياى فراوان داد; از آن جمله، به دست ابوالحسن علوى و ابوالقاسم بن ابى عابد و ابوبكربن سيار عطاياى بسيارى به «خازن» و «بواب» داد.» احتمالاً در آن روزگاران، «خازن» كه بعدها لقب «سادن» نيز به او دادهاند، تنها به اداره امور حرم و رسيدگى به زايران مى پرداخته و حوزه فرمانروايى او شهر كربلا را در بر نمىگرفته است. گزيدهتر مى نمايد كه بگوييم:

به دليل شمار فراوان علويان در كربلا و بدان سبب كه اين طايفه اكثريت مردم شهر را تشكيل مى دادهاند، فرمانروايى شهر در اختيار نقيب علويان بوده است.

پس از سقوط بغداد به دست مغولان در سال 656 ه. ق. دوران سياهى از تاريخ عراق آغاز مى شود.

اندك منابعى از تاريخ عراق در اين دوره و به ويژه از تاريخ توليت و چگونگى اداره حرم امام حسين(عليه السلام) و حضرت ابوالفضل(عليه السلام) سخن مى گويد. اين اندازه مى دانيم كه در اوايل سده هشتم هجرى مردانى از قبيله بنى اسد كه توانسته بودند سلطه خود را در سرزمينهاى مجاور بگسترانند، اداره امور حرم را نيز در اختيار گرفتند. اين نيز در سفرنامه ابن بطوطه آمده است كه ميان دو خاندان علوى آل فائز و آل زحيك در كربلا نزاعى در گرفت و به سبب همين نزاع شهر ويران شد.

برخى از منابع به علّت اين نزاع اشاره مى كند و گوياى آن است كه نقابت كربلا واداره حرم امام حسين(عليه السلام) در اختيار آل فائز بوده و آل زحيك بر سر به دست آوردن اين سمت با آنان نزاع داشتهاند.

چونان كه در اجازه شهيد ثانى، كه آن را در كربلا نوشته، اشاره شده است، در نيمه سده هشتم هجرى توليت حرم امام(عليه السلام) در اختيار شيخ محمد شمسالدين حائرى اسدى بوده كه خود از راويان ثقه نزد شيعه اماميه است.

دكتر عماد عبدالسلام رؤوف در كتاب «الاسرالحاكمه» مى نويسد:

«بيشترين مردانى كه منصب خازنيّت (توليت حرم امام حسين(عليه السلام)) را بر عهده گرفتهاند از دو طايفه علوى; آل زحيك و آل فائز برخاستهاند كه يكايك نقابت اشراف كربلا را در اختيار داشتهاند. البته اين نه استقلال آن منصب را از ميان برده و نه از حوزه صلاحيتهاى ادارى آن كاسته است; چه، ساختارى كه اين دو طايفه در عهدهدارى اين دو سمت، از آن پيروى مى كردهاند، چنين بود كه يك طايفه توليت و طايفه ديگر نقابت را در اختيار مى گرفته است. شايد هم دو طايفه پيشگفته اين دو سمت را به نوبت ميان خود دست به دست مى كردهاند:

با اين همه، اين توافق و تقسيم نتوانسته است حد و مرز مشخصى ميان حوزه قدرت اين دو سمت معرفى كند. از همين روى نيز غالباً رابطه اين دو سمت با يكديگر از نوعى توازن قدرت و توازن صلاحيتها و حوزه نفوذ برخوردار است. يكى از جلوههاى قدرت مقام توليت كه طبعاً قدرتى اجرايى در كل شهر را نيز در پى مى آورد، اين است كه توانست در جريان هجوم وهابيان به كربلا در سالهاى12161220ه. ق. و همچنين در تهاجم دوباره نجيبپاشا در سال1258ه.ق. كه به حادثه «غديرخون» شهرت يافت، نيروى مقامت مردمى را رهبرى كند.

نهاد توليت در برخى از سالهاى دهه چهل اين قرن(214) و هنگامى كه نقابت اشراف و حكومت شهر نيز بدان ضميمه شد، به اوج شكوفايى خود رسيد. اما پس از حادثه غدير خون و در پى در هم كوبيده شدن كربلا، اين قدرت به سرعت فرو پاشيد، به گونهاى كه پس از زمانهاى طولانى، افزون بر دو قرن، كسانى از خاندانهاى غير علوى توانستند توليت حرم را در دست گيرند. توليت تا اواخر قرن سيزدهم در دست غير علويان بود و از اين زمان به بعد در اختيار خاندان آل طعمه قرار گرفت تا آن را همچنان تا پايان دوران حكومت عثمانى وهمچنين دورههاى بعد در اختيار داشته باشند.

اينك فهرستى از متوليان حرم امام حسين(عليه السلام) را در فاصله ميان سده دهم تا زمان حاضر فراروى داريد كه بر اساس اسناد رسمى كه بدان دست يافتهايم تنظيم شده است:

 

1 ـ شمسالدين بن شجاع، قاضى حائرى اسدىكه پيش از سال 963 ه. عهدهدار توليت حرم بوده است. فرقه حائريه منسوب به نام اوست و نسل اين خاندان منقرض شده است.

نگارنده در كربلا سنگ لوحى ديده كه اكنون نيز وجود دارد و بر آن، اين عبارت نوشته شده است:

«هذا قبر المرحوم السعيد الدارج الى رحمة الله و رضوانه، شمس الدينبن ناصر الدينبن عبدالله بن حمود».

 

2 ـ جعفر شمسالدين حائرى، به سال 1025 به سمت توليت (خازن)(218) گماشته شد.

 

3 ـ محيىالدين بن على حائرى اسدى. وى نقيب اشراف بغداد و به قولى نقيب كربلا بود و در سال 1025 ه. ق. به توليت گماشته شد.

 

4 ـ سيد محمد دراجبن سلميانبن سلطان كمالالدين موسوى، از آل زحيك. وى در فاصله سالهاى 1032 تا 1049 ه.ق. عهدهدار توليت بوده است.

 

5 ـ ابراهيم شمس الدين حائرى كه در فاصله سالهاى 1075 تا 1106 ه.ق. توليت را برعهده داشته است.

 

6 ـ سيد محمد منصور بن حسين بن محمد قاسمبن ابراهيم زعفرانى رضوى در سال 1106 ه. ق. به توليت گماشته شد و تا سال 1125 ه. ق. در اين سمت ماند.

 

7 ـ سيد حسين بن محمد قاسمبن ابراهيم زعفرانى، در فاصله سالهاى 1125 تا 1139 ه. ق. توليت را در اختيار داشته است.

 

8 ـ سيد على بن محمد منصور زعفرانى، از سال 1139 تا 1165 متولّى حرم بوده است.

 

9 ـ سيد مهدى بن محمد منصور زعفرانى در فاصله 1165 تا 1204 ه. ق. عهده دار توليت بود.

 

10 ـ سيد محمد على بن سيد موسى (ابوردن) از تبار مساعدبن شرفالدينبن سيد كمالالدين طعمه (اول)، از آل فائز در سالهاى 1181، 1195 و 1204 ه. ق. به توليت گماشته شده است.

 

11 ـ سيد موسى بن محمد علىبن محمد حائرى آل وهاب. در سال 1204 ه. به توليت گماشته شد و تا سال 1206 ه. ق. در اين سمت بود.

 

12 ـ سيد حسين صحاف كه در سال 1206 تا 1215 ه. ق. به توليت گماشته شد.

 

13 ـ سيد جوادبن كاظم طويل آل نصرالله. پس از كشته شدن توليت قبلى، سيد موسى آل سيد يوسف در سال 1217ه. ق. به توليت گماشته شد و تا سال 1219 ه. ق. در اين سمت ماند.

 

14 ـ سيد محمد على بن عباس آل طعمه. او سيدى بزرگوار و بلند همت بود كه در فاصله سالهاى 1218 تا 1240 ه. ق. توليت حرم و رهبرى كربلا را بر عهده گرفت ودستى معجزه آسا در سدّ كردن راه هجوم وهابيان به كربلا داشت.

 

15 ـ سيد عبدالوهاب بن محمد على آل طعمه. او كه جوانى آگاه و با تجربه بود، در سالهاى 1240 تا 1241 به توليت گماشته شد. سيد عبد الوهاب حكومت كربلا و نقابت اشراف و توليت حرم امام حسين و حضرت ابوالفضل(عليهما السلام) را در كنار هم در اختيار داشت. خاندان خود او و بسيارى از افراد ديگر عشاير كربلا از وى فرمان بردند و در دوران مسؤوليتش اقدامات درخور ستايشى انجام داد.

 

16 ـ سيد محمد على فرزند سيد موسى ابوردن آل مساعد،از آل فائز موسوى. وى داماد خاندان آل دراج، خاندان نقيبان كربلا بود كه پس از شركت در نبرد مناخور و انجام پيكارى جانانه، در پى خروج سيد وهاب آل طعمه از اين شهر، كه به دنبال نبرد پيشگفته صورت پذيرفت، براى دومين بار توليت حرم امام حسين(عليه السلام) را در اختيار گرفت.

در نسخه اصلى كتاب «نزهة الاخوان في بلد المقتول العطشان» چنين آمده است:

«جناب شيخ عباس كربلايى در مدح جناب يگانه روزگار، سرآمد عصر، سرور سادات گرامى، سيد محمد على، فرزند مرحوم سيد موسى ـ كه خداى او را به رحمت خويش فرو پوشاند و از باران مغفرت خود بر او ببارد ـ قصيدهاى گفته و در مطلع آن قصيده چنين آمده است:

«پيروزى حاصل نيامد مگر به يارى خداوند يگانه بى همتا و تدبير اين سبط احمد كه سرورى والاست.»

17 ـ سيد حسينبن مرتضى آل دراج. پس از درگذشت سيد محمد على ابوردن توليت حرم را در اختيار گرفت، پس از بازگشت از اسارت، رهبرى كربلا را هم در دست گرفت و در طاعون سال 1247 ه. ق. درگذشت.

از او يك پسر باقى ماند كه وى نيز بعدها در گذشت و بدينسان نسل او منقطع گرديد.

 

18 ـ سيد عبد الوهاب بن محمد على آل طعمه، براى دومين بار در سال 1247ه. ق. عهده دار توليت شد تا سال 1258 ه. ق. اين سمت را در اختيار داشت و در اين سال درپى هجوم نجيب پاشا كربلا را ترك گفت.

19 ـ شيخ مهدى بن محمد آل كمونه، وى كه عالمى پرهيزگار بود در ميانسانى و پس از ترك كربلا از سوى توليت پيشين، كه خود به سبب حمله نجيب پاشا انجام گرفت، توليت را عهده دار شد و تا سال 1272 ه. ق. يعنى سال وفاتش در اين سمت بود. از او پسرى به نام حاج محسن ماند.

 

20 ـ ميرزا حسن بن محمد آل كمونه، پس از درگذشت برادرش حاج مهدى به سال 1272 ه. ق. عهده دار اين سمت شد و تا سال 1292 ه. ق. آن را بر عهده داشت. وى آوازه خواه و به پيشوايى مردمان علاقمند بود.

 

21 ـ سيد جواد بن حسن بن سلمان بن درويش بن احمد بن يحيى آل طعمه، از خاندان آل فائز موسوى، كه پس از درگذشت توليت پيشين در سا 1292 ه. ق. توليت را عهده دار شد و در سال 1309 ه. ق. درگذشت.

با مسؤوليت يافتن او، منصب توليت ديگر بار به خاندان آل فائز بازگشت. شيخمحمد سماوى در ارجوزه خود در اين باره چنين گفته است:

«سپس توليت آن حرم خوش منظر به جواد بن حسن بازگردانده شد.

پس از آن به فرزندش على و سپس فرزند او عبدالحسين كه همه مردمانى نيكوكار بودند.

سپس نيز فرزند وى صالح و او همان است كه در حرم سبط رسول خدا(صلى الله عليه وآله) حسينبن على(عليه السلام) مى درخشد.»

22 ـ سيدعلى بن جواد آل طعمه، وى كه مردى پرهيزگار، وارسته، گشاده دست، بزرگوار و به اطعام فقيران نامور بود، در سال 1309 ه. ق. توليت را بر عهده گرفت، در سال 1318 ه.ق. درگذشت و در مقبرهاى اختصاصى امام(عليه السلام) به خاك سپرده شد. شاعران و اديبان در يادبود اربعين و سالگشت درگذشت، در گراميداشت او آثارى پديد آوردند و ياد او را گرامى داشتند.

 

24 ـ سيدعبدالصالح فرزند عبدالحسين آل طعمه، وى به سال 1347ه.ق. توليت را عهدهدار شد و تا زمان بازنشستگى در 1401 ه. ق. 7/9/1981م. در اين سمت ماند. او مديرى توانا، دورانديش، زيرك و با فرهنگ بود و زبان فارسى و انگليسى را نيز بخوبى مى دانست.

 

25 ـ سيدعادل فرزند سيدعبدالحسين آل طعمه، وى پس از آن كه پدرش را در سال1401 ه. ق. به بازنشستگى وادار كرده، توليت را بر عهده گرفته و همچنان تا هنگام تأليف كتاب در اين سمت بوده است. جوانى است اديب، محقق و دانش پژوه، در دانشگاه قاهره به كارشناسى ارشد حقوق نايل آمده و كتاب جدّ خود «بغية النبلاء» را نيز تحقيق كرده است. از مقالهها و پژوهشهايى در مجلههاى عراقى منتشر شده و در اداره حرم امام حسين(عليه السلام) نيز توانمند عمل كرده است.

ناموران به خاك سپرده شده در حرم امام حسين(عليه السلام)

اگر در كتابهاى سيره و تراجم بنگريم به نامهاى بسيارى از ناموران و بزرگانى بر مى خوريم كه در حرم امام حسين(عليه السلام) يا در حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) به خاك سپرده شدهاند. اين به خاك سپرده شدگان از شمار بيرونند و در ميان آنها بسيارى از دانشمندان، انديشه وران، اديبان، فرمانروايان، شاهان و اميران نيز هستند. ما در اينجا تنها به ذكر نام مشاهيرى كه در حرم دفن شدهاند بسنده مى كنيم و فهرست اين نامها را بر حسب تاريخ درگذشت آنان مى آوريم:

زائدة بن قدامه (ف. 161 ه.ق.) سليمان بن مهران اعمشى (سده اوّل هجرى)

حسن بن محبوب بجلى (سده اوّل هجرى)

ابوحمزه ثمالى (ف. 128 ه.ق.)

عقبة بن عميق سهمى (سده اوّل هجرى)

[(1) 1 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 73

(2) 2 ـ همان، ص 76

(3) 3 ـ همان، ص 77

(4) 4 ـ همان، ص 78

(5) 5 ـ همان ]

معاوية بن عماد دهنى (ف. 157 ه.ق.) جعفر بن وشاء (ف. 208 ه.ق.) مهيار ديلمى (ف. 226 ه.ق.) عبدالله بن طاهر (ف 300 ه.ق.) شيخ على بن بسام بغدادى (ف. 302 ه.ق.) شيخ ابوالحسن محمد مزين (ف. 327 ه.ق.) شيخ ابوعلى بن همام كاتب اسكافى بغدادى كه در سال 336 ه.ق. در بغداد درگذشت و پيكر او را از آنجا براى دفن به كربلا آوردند.

شيخ ابوبكر محمد بن عمرو بن محمد بن يسار تميمى كه به سال 344 ه.ق. در بغداد درگذشت و پيكر او را براى دفن به كربلا آوردند.

شيخ ابوعبدالله حسين بن عبيدالله غضائرى كوفى، كه در بغداد درگذشت وپيكرش را براى دفن به كربلا آوردند.

شيخ مظفر بن محمد خراسانى، ساكن بغداد، كه به سال 367 ه.ق. درگذشت وپيكرش را به كربلا آوردند.

شيخ على بروغندى، از اقطاب صوفيه كه به سال 359 درگذشت و او را براى دفن به كربلا آوردند.

[(1) 1 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 81

(2) 2 ـ ابن جوزى، المنتظم، ص 2

(3) 3 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 98

(4) 4 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 109

(5) 5 ـ همان.

(6) 6 ـ همان.

(7) 7 ـ همان.

(8) 8 ـ همان.

(9) 9 ـ همان.

(10) 10 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 110

(11) 11 ـ همان. ]

شيخ ابوعلى مغربى كه به سال 364 ه.ق. در بغداد در گذشت و پيكر او را به كربلا انتقال دادند.

شيخ ابوعلى مدنى از نوادگان حسين اصغر فرزند امام سجاد(عليه السلام) و معروف به فقيه بغدادى، جماعتى از جمله شيخ صدوق از او روايت كنند.

احمد بن ابراهيم ضبى وزير، ابن جوزى از او نام برده و گفته است: ابوالعباس احمد بن ابراهيم ملقب به كافى، وزير مؤيد الدوله ديلمى كه به سال 398ه.ق. درگذشت وصيت كرد او را در كربلا به خاك بسپارند.

شيخ ابوسهل معروف به صعلوكى، به سال 369 ه.ق.، درگذشت و او را براى دفن به كربلا انتقال دادند.

ابومحمد حسن مرعشى طبرى از نوادگان حسين اصغر، فرزند امام سجاد(عليه السلام) به سال 308 ه.ق. در بغداد درگذشت و پيكر او را به كربلا آوردند و در آنجا به خاك سپردند.

ابو احمد حسين بن موسى ابرش ملقب به ذوالمناقب و نقيب و طاهر، نقيب نقيبان بغداد بود، به سال 400 ه.ق. در بغداد درگذشت و در خانهاش به خاك سپرده شد. پس از چندى پيكر او را به كربلا انتقال دادند و آنجا به خاك سپردند.

محمد بن ابى احمد طاهر حسين بن موسى ابرش بن محمد اعرج، ابن موسى ابى سبحه، ابن امير الحاج ابراهيم مرتضى، فرزند امام كاظم(عليه السلام) ملقب به سيد رضى است. در روز يكشنبه 6 محرم 406 ه.ق. در سراى خود در بغداد درگذشت. سپس پيكر او را به بغداد انتقال دادند و در كنار پدرش دفن كردند.

[(1) 1 ـ همان.

(2) 2 ـ مدينةالحسين، ج 2، ص 110

(3) 3 ـ ابن جوزى، المنتظم.

(4) 4 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 111

(5) 5 ـ همان.

(6) 6 ـ عمدة الطالب، 203

(7) 7 ـ همان، ص 207 ]