کربلا و حرمهای مطهر

سلمان هادى آلطعمه
مترجم : حسين صابرى

- ۱۴ -


خود و در كنار برادر و مولايش حسينبن على(عليهما السلام) ايستاد و در راه اين ايستادگى به همهمظاهر دنياى ناپايدار پشت پا زد. اينك او را حر مى و مزارى شايسته سزاست; حر مى كه همه دلهاى مؤمن، دلداده آن است و گنبدى بر فراز دارد كه نور هدايت مى پراكند وجويندگان طريق سعادت را راه مى نمايد.

به هر روى، حرم حضرت عباس(عليه السلام) قطعهاى از سرزمين مباركى ا ست كه خداوند به ديده عنايت در آن نگريسته و آن را كعبه دلها كرده است. حرم آن بزرگ، مجموعهاى است داراى 4370 متر مربع مساحت كه مرقد عباس(عليه السلام) را در ميان دارد. گنبد خانهاى مستطيل شكل با ابعاد 110 در 120 متر و با چهار رواق در چهار طرف. محوطهاى روباز اين گنبد خانه و رواقها را در ميان گرفته كه آن را صحن گويند.

حرم حضرت عباس(عليه السلام) در كليات نقشه و طرح بنا با حرم امام حسين(عليه السلام) تفاوتى چندان ندارد و تنها تفاوت در تعداد رواقهاى پيرامون گنبد خانه و همچنين غرفههاى پيرامون صحن است. قبر درست در ميان گنبد خانه است و بر روى آن صندوق گرانبها از جنس شيشه است و روى آن نيز صندوق مشبك نقرهاى يا ضريحى كه آن را «صندوق خات مى » گويند.

تاريخ روايت مى كند كه آل بويه (ديالمه) علاقهمندترين خاندان به اهل بيت بودند. همين حكمرانان بودند كه ياد و نام حسين(عليه السلام) و برادرش عباس را زنده و جاودانه ساختند; بويژه در روزگار حكمرانى عضدالدوله ديل مى كه اعلام تشيع كرد و حرم حضرت ابوالفضل و گنبد و بارگاه آن مرقد را ساخت.(1) در دوران صفويه تحول چشمگيرى در بنا و نوسازى حرم روى داد و در همين دوران بود كه شاه طهماسب صفوى به سال 1032 ه.ق. (=1622 م.) به تزيين گنبد با كاشى همت گماشت. ضريحى بر روى «صندوق خات مى » نصب كرد. رواق و صحن را نظم و سامان داد. ايوان نخستين درِ حرم را ساخت و فرشهاى گرانبهايى از ايران براى مفروش كردن حرم فرستاد. درسال1153 ه.ق. نادرشاه افشار هديههاى فراوانى به حرم هديه كرد و برخى از بناهاى [1 ـ حسين عمادزاده (عمادالدين حسين اصفهانى، 1286 ه.ق.) تاريخ جغرافيايى كربلاى معلاّ، ص182 ]

حرم را نيز آينه كارى كرد. در سال 1172 ه.ق. وزير انديشمند او به زيارت كربلا رفت. صندوقى را كه بر روى قبر بود نوسازى كرد و در رواق هم نوسازيهايى به عمل آورد و چلچراغى براى نهادن شمع در آن به منظور روشن كردن حرم هديه داد.

در سال 1236 ه.ق. محمدشاه قاجار فرمان داد ضريحى نقرهاى بر مرقد آن حضرت بسازند.

در سال 1259 ه.ق. محمدعلى شاه پسر سلطان ماجد شاه از شاهان هند، گنبد خانه حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نوسازى كرد.

پس از هجوم وهّابيان به سال 1216 ه.ق. كه به غارت و تخريب حرم امام حسين و حضرت عباس(عليهما السلام) انجاميد. فتحعلىشاه قاجار به نوسازى حرم پرداخت و از جمله، گنبد حرم حضرت عباس را كاشىكارى كرد.

تاريخچه پيشگفته را محمد سماوى در ارجوزه خود به نظم در آورده است.

[(1) 1 ـ مدينة الحسين، ج1، ص40

(2) 2 ـ همان، ص40

(3) 3 ـ قمر بنى هاشم، ص127

(4) 4 ـ مجالى اللطف بأرض الطف، ص42 ، گفتنى است شاعر ايرانى، سحاب اصفهانى، شعرى در ماده تاريخ بناى حرم حضرت ابوالفضل در دوران فتحعلى شاه سروده است. هر يك از مصراعهاى اين شعر به حساب ابجد عدد 1214 را نشان مى دهد و اين با تاريخى كه مؤلف در اينجا آورده است دو سال تفاوت دارد. به هر حال اين شعر به نقل از كتاب «آيينه ايثار» به كوشش محمود شاهرخى و مشفق كاشانى چنين است: ]

در زمان پادشاه عدل پرور زان كه زد پادشاه قدر او در سدّه گردون لوا زيب ديهيم و نگين فتحعلى شاه آنكه باز كرد بر روى جهان الطافش ابواب عطا گرچه يابد سرعت و هم از حدود آيد فزون پاى او بر اوج اجلالش نبيند منتها كبك را در مأمن امنش عجب چندان نبود بود اگر از عدل وى در خوابگاه باز جا ملجأ حجاج دوران آنكه در دورش كند آهوان در منزل شير دژم دايم چرا زائران را در گه اين سويى طوبى رهنمون واردين را سده او در جنان بين رهنما دايم آنجا قدسيان را جا پى كسب شرف نه چو دربانان پى دربانيش دارند جا زان بلند ايوان كه رشك آسمان آمد مگر در زمين كربلا از نو سپهرى شد بپا مه كند كسب ضياء از قبه ايوان اوى چون بجويد چهره مرآتبى صيقل جلا با نكويى صفّه از صفه اين خلد بين و از لطافت گرد اين درگاه چون آب بقا طالع ميمون بانى اين كه خلد آسا چنين زيب ديد از امر او اين بارگاه عرش سا دور اگر از آن شده اما مدام آن را بدل زائرى زين آستان بين چاكرى زآل عبا هركه رو آورده آنجا كام او حاصل شود هركسى آمد به آن در دايم امّيدش روا طائفان مرقدش آسوده دان زآمال دهر زائران درگهش ايمن ببين از هر بلا چون به حكم بانيش بنياد معمار قدر كرده اين دلكش بناى دلگشاى جانفزا زد رقم كلك «سحاب» از بهر آن، اين قطعه را از عدد مصراعى از اين منتهى سال بنا در سال 1263 ه.ق. سلطان عبدالمجيد محمود عثمانى(1) دو شمعدان تزيين يافته به گلبرگهايى طلايى به حرم حضرت عباس هديه كرد كه همچنان در حرم وجود دارد.

در سال 1266 ه.ق. سلطان عبدالمجيد خان عثمانى، همچنين بناى حرم حضرت عباس(عليه السلام) را نوسازى كرد. شاعر عراقى محمدعلى كمونه در شعرى عربى، ماده تاريخ اين نوسازى را آورده و آن شعر چنين است:

مثوىً أبوالفضل عباس ثوى فيه مأوى تود الثريا أن تدانيه قصر مشيد و بيت عزَّ جانبه من أن يساويه بيت أو يضاهيه عبدالمجيد علا سلطانه شرفاً وزاده بسطة في الحكم باريه أرسى عَلى الشرف الأوفى قواعده فجازت الفلك الأعلى أعاليه أنى يضاهى عُلىً قل يا مؤرخه «مأوىبى الفضل والسلطان بانيه» مادر سلطان عبدالمجيد نيز در سال 1266 ه.ق. پردههاى حريرى به حرم حضرت ابوالفضل هديه كرد. در جريان نوسازيهاى اخير صندوق داخلى ضريح «صندوق [1 ـ سلطان عبدالمجيد اول به سال 1255 ه.ق. به خلافت رسيد و به سال 1277 ه.ق. درگذشت.

(2)

2 ـ «آرامگاه ابوالفضل است كه عباس بن على در آن خفته و ستاره ثريا آرزومند است بدين بارگاه نزديك شود.

كاخى است استوار و خانهاى شرافتمند و از اين برتر كه خانهاى ديگر با آن برابرى و همانندى كند. ]

عبدالمجيد كه خداوند سلطنت او را بلندآوازهتر و حكمروايى او را گستردهتر كناد.

پايههاى آن را بر كنگرههايى استوار نهاد و بلنداى اين بنا از فلك اعلى فراتر رفت.

كجا بنايى با اين بناى بلند همانندى كند. تاريخ آن را تو خود بگوى كه: پناهگاه ابوالفضل است و پادشاه آن را بنا كرده است.» گفتنى است عبارت مصرع اخير در حساب ابجد با عدد 1266 برابرى مى كند.

خات مى »، عبارت «يا اباالفضل العباس(عليه السلام) أدركنى 1264 ه.ق.» را بر آن يافتند.

بعدها حكمرانان بهره هند سقف ضريح را با سقفى ديگر از چوب جاوه جايگزين كردند.

بر تبديل اين سقف به سقف جديد، ميرزا محمدباقر راجه حائرى نظارت داشت و استاد اسماعيل نجار كار تزيين آن را انجام داد.

بر ضريح فولادى كه روى صندوق خات مى قرار داشته، اين عبارت نقش بسته است: «ضريح العباس سنة 1182 ه.ق. عمل احمد اكبر» آن سان كه از تاريخ مكتوب بر اين ضريح پيداست كار آن به سال 1182 انجام يافته است. عبارتى ديگر هم بر اين ضريح نقش بسته كه ظاهراً همين ماده تاريخ را نشان مى دهد. آن عبارت چنين است:

«لازال مطافاً لخيار الناس، عمل مهدى القلقاوى». اين كتابتها به خطى زيبا و به صورتى هنرى انجام گرفته است.

در سال 1358 ه.ق. اين ضريح فولادى برداشته و صندوق خاتمكارى ديگرى كه فردى به نام فولاد زرى آن را ساخته بود، جايگزينش شد.

ضريح نقرهاى حرم حضرت عباس، اهدايى محمدشاه قاجار است و نظارت بر ساخت آن را نيز، چونان كه بر سر در ضريح نوشته است، حاج عبدالهادى استرآبادى، نياى بزرگ خاندان استرآبادى ساكن در كاظمين، برعهده داشته است.

در قرن سيزدهم هجرى بانو تاج محل هندى به روكش كردن صندوق خات مى با روكشى از نقره اقدام كرد و اين كار ضررهايى بر صندوق در پى داشت و اين عمليات تزيين، به كوچكترشدن صندوق انجاميد و صندوق را به شكلى درآورد كه اكنون نيز مشاهده مى شود.

بر روى اين صندوق يا ضريح، عبارت زير نوشته شده است:

بناء اين صندوق مطهر فرمود عليا جناب ملكه آفاق بلقيس مصر فخرالزمان شمس المخدرات جناب نواب تاج محل صاحب، دام اجلالها و تاريخها:

[(1) 1 ـ مدينة الحسين، ج 2، ص 175

(2) 2 ـ همان، ج 1، ص 63حسين أعددت سنينا و أردت التصريح قال لي هاتف غيب ها هو صندوق ضريح 1285ه. ق.

ضريح جديد

در سال 1385 ه.ق. ضريح مرقد حضرت عباس با ضريحى نو جايگزين شد. اين كار با جشنى بزرگ در كربلا همراه بود. ضريح را كه روانه كربلا ساخته بودند، در بغداد مردم از آنان استقبال گر مى كردند و پس از آن كه ضريح از مسيّب به كربلا برده شد، مردم كربلا نيز با شور و هيجان، زن و مرد به خيابان ريختند و از آن استقبال كردند.در پيشاپيش استقبال كنندگان، عالمان دينى و سادات و بزرگان و تاجران و مديران حضور داشتند. پس از مراسم استقبال، ضيافت نهارى به افتخار اين مراسم در حسينيه حيدرى از سوى توليت حرم سيد بدرالدين آل ضياء ترتيب يافت. دو روز پس از آن، كار نصب آغاز شد.در روز سهشنبه دوازدهم ماه مبارك رمضان برابر با دوم ژانويه 1966 م. كار نصب به پايان رسيد و در شب پانزدهم ماه مبارك، برابر با شب ششم ماه ژانويه، حضرت آيةالله العظ مى سيدمحسن حكيم از آن پردهبردارى كرد و به درگاه خداوند تعالى دعا كرد. اين ضريح، كه ساخته ايرانيان و هديه آنان بود، از طلاى ناب و نقره ساخته شده و در ساخت آن نگينهايى از مينا سنگهاى قيمتى نيز به كار رفته و در نوع خود از زيباترين و بديعترين ضريحهاست.

 

 

 

بنا به گفته سيد بدرالدين آل ضياء، توليت حرم حضرت عباس(عليه السلام) هزينه ساخت اين ضريح به 250 هزار دينار رسيده و در ساخت آن از 400 هزار مثقال نقره(2) و 800 مثقال طلا(3) استفاده شده و عمليات ساخت آن سه سال به درازا كشيده است.

اين ضريح به دستور و با پشتيبانى حضرت آيت الله حكيم ساخته شده و هزينه آن را برخى از نيكوكاران ايرانى تأمين كردهاند.

[(1) 1 ـ «آنگاه كه چند سالى خود را آماده كردم و خواستم فاش بگويم، ]

هاتفى از غيب مرا گفت: هان! اين صندوق ضريح است.» اين ماده تاريخ با 1285 برابرى مى كند.

 

2 ـ برابر با وزن تقريبى 2000 كيلو.

 

3 ـ برابر با وزن تقريبى 40 كيلو.

گفتنى است پيش از آن بهره هند، شباكى براى ضريح ساخته بودند كه چون آن را به كربلا آوردند و قصد نصبش داشتند، پارهاى خرابى برداشت و از همين روى آيتالله حكيم آن را نپذيرفت و از ايرانيها خواست ضريحى جديد بسازند. اين ضريح جديد كه به درخواست ايشان ساخته شد، همان است كه اكنون از آن سخن مى گوييم.

نگارنده در همان روزها درباره رسيدن ضريح جديد به كربلا در دفتر يادداشت خود چنين نوشته است:

«اين روزها كربلا شهر شهادت و فداكارى و مهد آزادگى، وعدهاى ديگر دارد و در انتظار به سر مى برد. از صبحگاه روز يكشنبه 28 رجب 1385 تاكنون كربلا در جشن و سرور است و هرجا مجلسى برپاست، نه از آن نوع كه تاكنون اين شهر شاهدش بوده است. چگونه چنين نباشد؟! كه اين شهرى است كه خداوند به مرقد فرزندان على كه در زمينش خفتهاند، گر مى اش داشته است. هيچ جاى شگفتى ندارد كه ببينيم مردم كربلا از صبح زود شادمان از خانه بيرون مى روند، گويا كه راهى مجلس عروسىاند.

البته واقعاً هم عروسى است. مگر نه آن كه چشم انتظار ضريح مرقد شير خدا ماه بنى هاشماند؟ جاى شگفتى ندارد كه خودروهايى از شهر بيرون روند و تا مسافتهاى دور پيش روند تا ضريحى را استقبال كنند و در ميان گيرند كه در اصفهان و به سفارش مرجع بزرگ سيد محسن حكيم ساخته شده است. هيأتهايى از شهر خانقين، نقطه مرزى عراق و ايران، تا بغداد اين ضريح را همراهى كردهاند و از هر شهر كه گذشته از آن استقبالى گرم به عمل آوردهاند.

بدين سان جمعيتى كه به استقبال ضريح رفتهاند پس از گذراندن ساعاتى چند در فضايى سراسر روحانيت و معنويت، كه همانندش را كمتر توان يافت، به كربلا بازگشتهاند و همه اين فرياد را بر زبان دارند كه هيچ حيات و عزت و پيروزيى وجود ندارد جز به آيين اسلام.» در همان روزها روزنامه «المنار» چاپ شده در بغداد درباره اين ضريح و استقبال از آن، گزارشى چاپ كرد. متن آن گزارش چنين است:

«بنابر گزارش خبرنگار دفتر خبرگزارى عراق در كربلا، ضريح جديد مرقد سرورمان عباس ظهر ديروز (21 نوامبر 1965 م.)(1) به كربلا رسيد و در منطقهاى نزديك شهر مسيّب، هزاران تن از مردم اين منطقه و نمايندگانى از ديگر مناطق عراق و دنياى اسلام از آن استقبال كردند. پيشاپيش همه استقبال كنندگان نماينده استاندار استان كربلا سيد عبدالمجيد بروارى و شمار زيادى از عالمان دينى و رؤساى ادارات كربلا حضور داشتند. كاروان حامل ضريح به سختى راه خود را از ميان هزاران شهروندى كه در دو سوى خيابان جمع شده و گل و شيرينى مى افشاندند گشود و در حالى كه موتورهاى پليس و خودرو و نماينده استاندار پيشاپيش كاروان در حركت بود و ماشينهاى حامل ضريح و همچنين استقبال كنندگان پشت سر آن حركت مى كردند، راه خود را به دليل ازدحام فراوان از منطقه امام عون تا كربلا در سه ساعت طى كرد. هنگ مى كه ضريح به دروازههاى شهر رسيد در جلوى آن قربانى كردند و سپس با عبور از زير طاق نصرتهايى كه در خيابانها بسته بودند به سمت حرم امام حسين(عليه السلام)رفت و پس از گشتى در خيابانهاى اصلى، به سمت مرقد حضرت ابوالفضل بازگشت.

در آنجا نماينده استاندار و فرزندان حضرت آيت الله سيد محسن حكيم و تنى چند از عالمان دينى، از ضريح استقبال كردند. سيد مهدى فرزند آيت الله حكيم ضمن ابراز خرسندى از رسيدن ضريح به كربلا، مسلمانان را به برپاداشتن شعائر دينى و تلاش براى وحدت فراخواند و گفت: بر همه مسلمانان مخلص لازم است براى عزت و عظمت اسلام تلاش كنند. من براى توفيق و سعادت همگان دعا مى كنم.» حكيم در ادامه در توضيحاتى درباره ضريح گفت:

«والد بزرگوار ما از حدود دو سال پيش ساخت ضريح جديدى را سفارش دادند و اين كار در شهر اصفهان انجام گرفت و ضريح نو از طلا و نقره با مقدارى ميناكارى ساخته شد. براى ساخت اين ضريح تاكنون 125 هزار دينار هزينه شده و مقدار طلاى به كار رفته به 8 هزار مثقال و مقدار نقره به كار رفته نيز به 400 هزار مثقال رسيده است.

افزون بر اين، درى طلايى براى حرم حضرت عباس(عليه السلام) ساخته شده و در همين [1 ـ پوشيده نماند تاريخى كه در اينجا آورده شده با تاريخى كه در متن پيشين آمده است، تفاوتى حدود دو ماه دارد. اگر احتمال خطاى چاپى در اين تاريخها در ميان نباشد مى توان گفت احتمالا در بخش پيشين به جاى عبارت دو روز پس از آن كار نصب آغاز شده «دو ماه» درست است و گزارش مؤلف در اين بخش دقت كافى نداشته است، «مترجم». ]

كاروان به همراه ضريح به كربلا رسيده است. اين كاروان، همچنين چند تخته فرش گرانبهاى ايرانى براى مفروش كردن حرم، دو تخته فرش گرانبها كه زيارتنامه در آنها بافته شده است و يك صندوق از آبنوس كه مقدارى عاج نيز در ساخت آن به كار رفته، براى مرقد سيدمحمد در نزديك سامرا آورده است.

اين گزارش مى افزايد: خودروهاى حامل ضريح، در مقابل صحن حضرت عباس، توقف كردهاند تا مقدمات انتقال ضريح به داخل حرم شريف آن حضرت فراهم شود.» خطيب شاعر سيدعلى بن حسين هاش مى براى تاريخ نصب ضريح دو بيت شعر گفته و در مصرع آخر ماده تاريخى به حساب ابجد آورده است:

ان جئت لمرقد المواسى من كان لهاشم صريحه قف عند ضريحه و أرخ «لله منوّرٌ ضريحُهُ» شاعرى ديگر تاريخ نصب آن را در شعرى چنين آورده است:

طوبى لسامي بقعة قدسية جعلت هدى و مثابة للناس شاد «الحكيم» ضريحها ذهبية شرفاتها فضيّة الأساس ولطالب الحاجات قال مؤرّخاً «يمم فهذا مرقد العبّاس» 1385ه.

[(1) 1 ـ روزنامه المنار، چاپ بغداد، شماره 3242، تاريخ 22، نوامبر 1965 م.

(2)

2 ـ «آنگاه كه به جوار مرقد آن همدم و همنواى حسين رفتى، همان كه از نسل ناب هاشم است، نزد ضريحش بايست و اين ماده تاريخ بگوى: به خداوند سوگند ضريح او نورانى است.» مصراع اخير يعنى «لله منور ضريحه» در حساب ابجد با عدد 1385 برابرى مى كند و سال 1385 را نشان مى دهد.

(3)

3 ـ «خوشا آن بناى بلند و مقدسى كه مايه هدايت و جاى گرد آمدن مردمان قرار داده شده است. ]

حكيم براى آن ضريحى از طلا كه كنگرههايش از نقره است ساخت.

براى هر كه آنجا به طلب حاجتى آمده است اين ماده تاريخ را بگوى: از اين مرقد تبرك جوى كه مرقد عباس است.» گفتنى است مصراع اخير يمم فهذا مرقد العباس» در حساب ابجد با عدد 1385 برابرى مى كند و اين سال را نشان مى دهد،«مترجم».

شهرت اين ضريح بيش از هرچيز به چهار انارك طلايى است كه بر فراز در چهارگوشه آن نصب شده و قطر هر كدام 50 سانتيمتر است. بر چهار ضلع ضريح ابيات شعرى از مرحوم علامه سيدمحمد جمال هاش مى نقش بسته است.

ضريحك مفزعنا الأمنع به كلّ نازلة تدفع و بابك للخلق باب النجاة تلوذ بعروته الروّع أباالفضل والفضل ين مى اليك فأنت لالطافه منبع و يا بطل الطف هذا لواك على كلّ شاهقة يُرفع و هذا حسامك أنشودة بها ينتشي البطل الأروع و كفاك مقطوعة نعمة بها كلّ مكرمة تسجع و رأسك يرفع فوق القناة هوالشمس من أفقها تسطع تعاليت من مجمع للجلال عوالى الجمال به تجمع و قدست من شاهد للإخاء بذكراه اذ دمعنا تهمع ضريحك كعبة وفد الولاء اليه قوافله تسرع لشيعتكم فيه يعلو الأنين بكم و به تسبل الأدمع لقد حاولت أن تنال الخلود به همم في الولا وضع و أن تقرن الشمس في مجدها و طالعها أشنع أسفع فهب اليها ولاء الحكيم و نار كما عصفت زعزع وسفه أحلامها فانجلى بإشعاعه جوها المفزع ورد الى شيعة المرتضى كرامتها حكمه الأرفع و دام على الدين و المسلمين ظلالا إليه المنى تفزع و جاز الخلود الجليل سميّ بمجد سما أفقه الأوسع أضاف لتاريخ أجداده سطوراً كشمس الضحى تلمع [ـ (1) 1 ـ «ضريح تو پناهگاه امن ماست كه به حرمت آن، هر بلايى دور مى شود. ]

 

 

 

آستانه تو باب نجات است كه ترسيدگان بدان پناه آورند و در كوبه آن چنگ اندازند.

اى ابوالفضل كه فضل را به تو نسبت دهند، تو الطاف او را سرچشمهاى.

اى قهرمان طف، اين پرچم تواست كه بر چكاد هر قلهاى افراشته است.

و اين شمشير تواست كه نامش سرود روحبخش هر دلاوربى باكى است.

و آن دو دست بريده تو، خود نعمت خداست و هر اكرام و گراميداشتى از آن الگو گيرد.

و سر تو بر فراز نيزه خورشيدى است كه از كرانه آسمان مى تابد.

چه والايى كه خود همه جلوههاى جلال و شكوههاى جمال را گرد آوردهاى.

و تو خود، راستين گواه برادرى هستى و با ياد تو اشك از ديدگانمان فرو مى ريزد.

ضريح تو قبلهاى است كه كاروانهاى ولاى ولايت بدان سو مى شتابند.

شيعيانتان در اينجا فرياد و ناله برآورند و بر شما و بر مظلوميت خويش گريه كنند و اشك بريزند.

برخى از آنان كه در ولايت شما هستى چندان والا نداشتند خواستند به (ساخت) ضريح تو جاودانگى يابند.

و در عظمت بسان خورشيد بدرخشند، با آن كه طالع ايشان شوم و سياه بود.

پس باد خشم و ناخرسندى حكيم بدان سوى وزيد و برافروخت، آن سان كه توفانى برخاسته و همه جا را لرزانده است.

او اين انديشه آنان را نابخردانه خواند آنچه گذاشته بودند برداشتند و آن فضاى تاريك به نور و درخشش ضريح روشن شد.

تدبير بلند او هديه آن شيعيان على را بديشان بازگرداند.

هماره سايه او بر سر اسلام و مسلمانان جاودان باد تا همه آرزوى خود به نزد او آورند.

او با عظمت و بلندى آسمان همت گسترده انديش خود جاودانگى را از آن خود ساخت.

او با اين كار خود سطرهايى كه به سان خورشيد آسمان مى درخشد به تاريخ اجداد خويش افزود.» گفتنى است حرم ابوالفضل(عليه السلام) با كتيبههايى از آيات قرآن تزيين شده و گنبد آن بنا هم از داخل زينت يافته و هم در ن مى بيرونى بر ساقه آن سوره منافقون و بر نوك آن سوره جمعه با خط ثلث روشنى و به خط جواد خطاط نقش بسته است.

حرم عباس بن على(عليه السلام) جلوه گاه ديگرى از هنر اسل مى است و در جاى جاى آن، شكوه، عظمت، اصالت و چشمنوازى معمارى و هنر اسل مى رخ مى نمايد و هيچ گوشهاى نيست كه از نقش و نگارها و تزيينهاى گوياى اين شكوه و عظمت تهى باشد.

[(1) 1 ـ آن گونه كه در كتاب «آيينه ايثار» آمده، گرداگرد ضريح جديد كه به دستور آيت الله العظ مى حكيم ساخته شد، شعرى فارسى از احمد غفورزاده ملخص به «طلايى» نقش بسته و مصراع پايانى اين شعر نيز ماده تاريخ بناى ضريح به حساب ابجد است. متن آن شعر به نقل از كتاب پيشگفته چنين است: ]

اين جا حريم پاك علمدار كربلاست اين آستان قدس شهيد ره خداست اين جا حريم حضرت باب الحوائج است دولت در اين مقام و گشايش در اين سراست اين جا بُود مقام شهيدى كه تا ابد خاكش حيات بخش و هوايش عبير زاست اين بارگاه شاه جهان حقيقت است اين جايگاه جلوه انوار كبرياست اين خاك مشك بيزكه دارالشّفا بود هر ذرّهاش به چشم ملايك چو توتياست اين جاست جايگاه شهيدى كه تا به حشر دين خدا و پرچم اسلام از او بپاست اين جاست جايگاه اميرى كه در كرم كان سخا و ابر عطا و يَم وفاست اين جاست جايگاه علمدار لشكرى كز بهر حق عليه ستمگر به پاى خاست دريا دلى غنوده در اين جا كه همچو نوح در بحر دين به كشتى توحيد ناخداست سقّاى اهل بيت، حسين على بود اين تشنه لب كه خاك درش چشمه بقاست گردد مس وجود تو چون زر در اين مقام اين بارگاه خشت وجودش زكيمياست آيينه تمام ن مى حقيقت است هردل كه با ولاى ابوالفضل آشناست حاتم كه گشت شهره آفاق از سخا در آستانه كرمش كمترين گداست آن كس كه سر زفخر بسايد بر آسمان اين جا كه مى رسد ز ادب قامتش دوتاست آب فرات تا به ابد شرمگين بُود از تشنهاى كه ساقى و سقاى كربلاست در روز حشر فاطمه گردد شفيع خلق در دست وى دو دست بود كز بدن جداست از اين مصيبتى كه به آل نبى رسيد تا روز رستخيز به پا پرچم عزاست امروز هر كه خدمت آل على كند فردا شفيع او به صف حشر مرتضاست بر طبق امر آيت حق «حضرت حكيم» آن كس كه حكم او به همه شيعيان رواست شد اين ضريح ساخته در شهر اصفهان شهرى كه گر جهان هنر خوانمش سزاست تاريخ اين ضريح «طلايى» چنين سرود «عباس ميرجنگ و علمدار نينواست» «مترجم»

رواقها، درها و گنجينه حرم

گنبد خانه حرم حضرت عباس را چهار رواق در برگرفته كه سقف و ديوارهاى هريك از داخل با كاشى و آينهكارى تزيين شده است. اين رواقها عبارتند از:

رواق شمالى: اين رواق از رواق شرقى و غربى جدا شده و قبلا ميان دو قسمت آن ديوارى وجود داشته كه بعدها برداشته شده است.

در ضلع شمالى اين رواق، حجرهاى است كه درى نقرهاى دارد و به راهرويى زيرزمينى گشوده مى شود كه به قبر حضرت ابوالفضل(عليه السلام) مى رسد. گفتهاند: اين جا بر نهر علق مى مشرف بوده است. در جوار اين حجره حجره ديگرى است كه مقبره آلنواب را تشكيل مى دهد. پس از آن، به ترتيب كتابخانه حرم حضرت ابوالفضل، مقبره مرحوم سيد ميرزا وكيل و مقبره مرحوم حاج محمد رشيد جلبى صافى، شهردار سابق، واقع است. دو مقبره ديگر هم وجود دارد كه درهاى آنها از صحن گشوده مى شود. اين دو مقبره عبارتند از مقبره علامه سيدكاظم بهبهانى كه در گوشه شمال شرق حرم واقع شده و مقبره مرحوم حاج حسين حلاوى كه در گوشه شمال غرب واقع است. در ضلع غربى حرم در يكى از غرفهها، قبلا چاهبى وجود داشته كه مخازن حرم را از آن پر مى كردهاند. اين غرفه همان است كه بعدها مقبره سيد ميرزا وكيل شده است:

واقع است پيشتر در ضلع غربى حرم چاهبى وجود داشته و مخزنى كه در يكى از غرفهها بوده و در جريان شست و شوى حرم از آن استفاده مى شده، با آب اين چاه پر مى شده است. اين غرفه همان است كه بعدها به مقبره سيدميرزا وكيل تبديل شد. با توجه به اين كه پيشتر ميان رواق شمالى و حرم ديوارى وجود داشته و اين ديوار را برداشتهاند، درهايى كه آنجا بوده يكى به مقبره سيدعباس سيدحسين ضياءالدين عموى توليت حرم حضرت ابوالفضل(عليه السلام) كه در قسمت بالا سر واقع است و ديگرى به مقبره هنود برده شده است.

هنگ مى كه حاج رئيس، وزير شيخ خزعل خوزستانى فرمانرواى خرمشهر پمپبى بر روى نهر حسينيه نصب كرد، از آنجا به صحن حرم امام(عليه السلام) و حرم حضرت عباس(عليه السلام)لولهكشى كرد و پس از آن چاه واقع در حرم را پر كرد و حوض را نيز از ميانبرد.

رواق غربى: در دو سوى اين رواق دو در قرار دارد; درى كه در سمت جلو است و به صحن گشوده مى شود «باب الرواق» نام دارد و كفشدارى واقع بر كنار اين در از آن ورثه شيخ محمود كشوان است. درِ دوم، در 26 فوريه 1942 به سمت ضلع شمال غرب گشوده شده، نام آن «باب المراد» است و به توليت حرم تعلق دارد. مقبره هنود و مقبره عموى توليت در فاصله ميان همين دو در قرار دارد.

رواق شرقى: اين رواق پنج مقبره را در برگرفته است: نخست مقبره حريرى، كه مرحوم سيدمحسن سيد محمد على آل طعمه در آن به خاك سپرده شده است. دوم مقبره مرحوم سيد حسّون النائب از آل ضياء الدين كه فرزند او سيد علوان النائب نيز در آن مدفون است. سوم مقبره متوليان حرم ابوالفضل(عليه السلام) كه سيد مرتضى و فرزندش سيد محمدحسن آل ضياءالدين در آن به خاك سپرده شدهاند. چهارم مقبرهاى كه سيد على سيد جواد آل طعمه توليت حرم و نيز فرزندش دكتر عبدالجواد كليدار در آن دفن شدهاند، و پنجم مقبرهاى كه مدفن سيد نورى سيدمهدى سيدصالح آل طعمه و برخى از عموزادگان اوست.

رواق جنوبى: اين رواق همان است كه با سه دهنه در، به ايوان طلا متصل مى شود. درِ اول همان است كه در سمت شرق ايوان قرار دارد و به كشيكخانه باز مى شود. درِ دوم درِ ايوان طلاست كه سيدعباس خطيب فرزند سيدمحمّدمهدى آلطعمه توليت پيشين حرم حضرت ابوالفضل در آستانه آن به خاك سپرده شده است. سومين در نيز در سمت چپ ايوان واقع است و به كشيكخانه گشوده مى شود. در سال 1367 ه.ق. حاج حسين حجار باشى به سنگفرش كردن كف حرم با باقيمانده سنگهاى تراشيده شده براى قصر گلستان در تهران اقدام كرد. هزينه اين كار در آن زمان بيش از 15 هزار تومان برابر ب1100 دينار عراقى برآورده شده است.