زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۳ -


اسم من ((عسل )) است !
هم دوا هستم ، هم غذا
اكسير طول عمر را در من جستجو كنيد
هيچ نوع ميكربى در من اثر ندارد....زيرا دشمن سرسخت آنها هستم .
شفابخش زخمهاى دهان بوده سستى اندام و عضلات را از بين مى برم .
پادزهر خوبى براى سموم مختلف هستم .
دوست كبدم و سنگهاى كليه و مثانه را خرد مى كنم .
و خلاصه هزاران خاصيت ديگر كه كمتر كسى از آن مطلع است !
مرا به فارسى انگبين ، و برادر ارجمندم را كه خوراك ملكه كندو بوده ، و داراى اكسير جوانى و طول عمر است ، شاه انگبين گويند - شهد - نوش - نوشابه - هم به من گفته اند.
من از زمانهاى خيلى دور، يعنى قبل از پيدايش انسان در كندوهاى طبيعى ، در لابلاى صخره ها و شكاف درختان جنگلى وجود داشتم ، من از نيكنوش ‍ گلها و برگها و دمبرگها كه بوسيله زنبور عسل كشيده مى شود درست مى شوم زنبور عسل تمدنى بسيار قديمى دارد و قوانين كندو از زمانى اجرا مى شد كه انسان آشنا به مقررات انتظامى و حقوقى نبود، مصريان و ايرانيان عهد باستان ، تقريبا چهارهزار سال پيش به اصول كندودارى و پرورش زنبور عسل همت گماردند، سقراط مرا اكسير طول عمر مى دانست . من تنها ماده قندى بودم كه قبل از قند، كام انسان را شيرين كرده و ارزش غذايى خود را در طول تاريخ حفظ نموده ام .
در مقابر فراعنه ى مصر، كوزه هايى پر از عسل ساليان دراز باقى مانده ، و هنوز با گذشت چهل قرن فاسد نشده ، و مقدارى از منافع خود را حفظ كرده است و اين خود از عجايب ذاتى من است كه با وجود شيرينى ، ترش ‍ نمى شوم ، كپك نمى زنم و تغيير ماهيت نمى دهم . در قرآن مجيد سوره ى مباركه ى ((نحل )) در شاءن من نازل شده و اين افتخارى بس بزرگ براى من است .
عده اى مرا هم دوا و هم غذا دانسته اند. من اين تعريف را قبول ندارم ، زيرا دوا معمولا به آن دسته از گياهان اطلاق مى شود كه با بدن انسان بيگانه بوده و پس از تاءثير، زيان فراوانى به دنبال مى آورد و با توجه به اينكه در عصر حاضر، بعضى از داروها بيفايده و خطرناك مى باشند كمال بى انصافى است اگر كسى مرا دوا بخواند، من با بدن انسان آشنا و يكى از غذاهاى اصلى شما هستم كه بدون تشريفات و به آسانى هضم شده ، جذب ياخته هاى عضلات شما مى گردم . بهترين تعريفى كه تاكنون از من شده ، و سزاوار آن مى باشم شفا است كه بنا بر مندرجات قرآن مجيد، در من وجود شفا موهبتى است كه ايزد توانا آنرا در نيكنوش گياهان به وديعت نهاده و براى آنكه انديشمندان پى به عظمت دستگاه آفرينش برند، به زنبور عسل دستور داده است كه آن را از شيره گلها و برگها گرفته ، و مرا كه حاوى نيكنوشهاى گوناگون به رنگهاى مختلف هستم بسازد.
اسرار ساختمان من با وجود پيشرفت هاى علمى هنوز بر زيست شناسان و دانشمندان ديگر كشف نشده ، و فقط مى دانند كه زنبور عسل پس از مكيدن شيره گياهان آنرا به كيسه ى عسل كه در شكم است برده و پس از چند عمل شيميايى ناشناخته و محرمانه ، آنرا به مايعى خوشبو و خوش طعم ، مقوى ، نشاطآور، و نيكو خصال تبديل كرده و در خانه هاى مومين كه قبلا ساخته شده است ، ذخيره مى نمايد. براى تهيه يك كيلو از اين شهد گوارا زنبور ناگزير است دو ميليون دفعه روى گلها بنشيند و براى شما انگبين تهيه نمايد كه هم غذا باشد و هم شفا، حال اگر زنبور بجاى مكيدن شيره گلها از قند سفيد استفاده كند، فرآورده او را نمى توان عسل ناميد و به همين جهت است كه در قوانين كشورهاى مترقى ، عسل به شهدى اطلاق مى شود كه آنرا زنبور عسل پس از تغذيه از گياهان مختلف ساخته باشد. هنر من تنها شفاى بيماران نيست ، بلكه اكسير طول عمر نيز در شاه انگبين قرار دارد، و از اين رو مشاهده مى فرماييد كه عمر ملكه زنبور عسل كه تنها از شاه انگبين تغذيه مى كند، چهار تا پنج سال مى باشد. در صورتى كه عمر زنبورهاى كارگر تابستانى شش تا هشت هفته و عمر كارگر زمستانى كه از اضافات شاه انگبين بهره مند مى شوند، شش تا هشت ماه است . حال ببينيد دو زنبور كه يكى از انگبين و ديگرى با شاه انگبين تغذيه مى كند، چقدر تفاوت طول عمر دارند.
اين كه گفته شد خدا شفا را در نيكنوش ما قرار داده است ، تنها يك ادعا نيست ، بلكه متكى به دلايل علمى و تجربى زير مى باشد، نخستين تجربه اى كه آزمايش آن با وسايل علمى امروزى بسيار آسان است ، اين است كه شما مى توانيد مقدارى ميكرب خطرناك را با من مخلوط كنيد و ببينيد با اين كه من يك ماده ى غذايى كامل هستم و بايستى محيط خوبى براى پرورش ميكربها و قارچها باشم ، نه تنها اين موجودات در روى من رشد نمى نمايند، بلكه به زودى از بين رفته و اجساد آنها نيز به تدريج محو و نابود خواهد شد. اين تجزبه كوچك و بسيار آسان از آن جهت شايان توجه است كه من فاقد مواد سمى هستم و با اين حال ، خاصيت ميكرب كشى و ضد عفونى كننده ى من از قوى ترين زهرها زيادتر و از همه آنتى بيوتيك ها وسيع تر است . ممكن است بعضى بپرسند كه من با كدام اسلحه به جنگ اين موجودات خطرناك مى روم ، و چگونه اين جانوران موذى را از بين مى برم . سؤ الى است بسيار بجا و منطقى . من داراى چندين نوع آنتى بيوتيك خوراكى و بى ضرر با طيفى وسيع كه انسان نسبت به آنها حساسيت ندارد بوده و نيز داراى تشعشعات راديواكتيو، و از همه مهمتر داراى مقدارى دياستاز و عوامل زنده هستم كه مى توانند اين ميكربها را خورده و از بين ببرند و حتى قادرند هر ماده ى خارجى را كه با عسل مخلوط شود از خود برانند و روى همين اصل است كه عسل مخلوط و تقلبى به آسانى شناخته شده و حتى اگر قند هم به آنها بزنند، به صورت شكرك درآمده متقلبين را رسوا مى نمايد. اين عوامل زنده كه در عسل هر چه تازه تر باشد بيشتر است هنرهاى بسيار دارند كه دانستن بعضى از آنها خالى از لطف نيست . اولين كار اين دسته تجزيه ى قند چغندر به قندهاى انگور و توت است و با اين كه ابتدا من داراى مقدارى از نوع قند چغندر هستم معذلك پس از چندى فاقد آن شده ، و تمام قندهاى من ، تجزيه شد به قند توت تبديل ميشود عوامل زنده مى توانند مواد نشاسته اى و چربى را نيز تجزيه و تبديل نمايند و روى همين اصل است كه قوى ترين ميكربها و قارچها در برابر آنها ياراى مقاومت ندارند. اگر شما عسل تازه را روى پينه هاى دست و پا و زبرى هاى روى زانو و آرنج بماليد، آنها را از بين خواهد برد و با همين حربه است كه من مى توانم سنگرهاى ميكرب هاى كهنه و مزمن را خراب كرده و به داخل آنها نفوذ نمايم .
يكى ديگر از خواص شفابخشى من آن است كه هر دارويى با من مخلوط شود و يا همراه من مصرف گردد خاصيت بهى بخشى آنرا چند برابر مى نمايم ، و روى همين اصل مسلم بود كه پزشكان و داروسازان قديم بيشتر داروها را همراه من تجويز و تهيه مى كردند.
من با داشتن قند فراوان سركه نمى شوم و قندهاى من با شيرينى فراوانى كه دارند، به دندان هاى شما صدمه نمى زنند، بلكه مى توانند آنها را سفيد و لثه ها را محكم سازند.
خاصيت ضد عفونى كننده من ، اگر تاكنون بر شما ثابت نشده است مى توانيد يك كاسه عسل و يك كاسه شربت قند را كنار هم بگذاريد. پس از چندى خواهيد ديد كه پشه و مگس در روى كاسه شربت جمع شده ، ولى جراءت نزديكى به عسل را ندارند.
شما مى توانيد از خاصيت ضد عفونى كننده من براى كليه امراض جلدى به صورت خالص و يا مخلوط با مواد گياهى ديگر استفاده كنيد - مضمضه با شربت من براى زخم هاى دهان و غرغره با آن جهت اورام گلو بسيار سودمند است . بهترين خمير دندان را مى توانيد از تركيب من با مواد ديگر درست نماييد و ماليدن خالص من به لثه و دندان نيز نافع است و سبب روييدن گوشت نو مى شود. من معده و عروق را باز مى كنم ليزابه هاى بلغمى را جذب و از عمق بدن بيرون مى آورم . براى سستى اندام و عضلات و استسقاء و ورم طحال مفيد مى باشم .
بادشكن بوده براى معالجه قولنج روده تجويز شده ام ، پادزهر سموم ، مخصوصا مسموميت غذايى هستم و دوست كبد و شكننده سنگهاى كليه و مثانه مى باشم . من به علت طعم شيرين ، خاطرخواه زياد دارم و ناسازگارى غذا را از بين برده ، غذاهاى ناگوار را گوارا مى سازم . چون زود جذب ياخته ها مى شوم ، هر دارويى كه همراه من خورده شود به سرعت اثر نيكنوش را خواهد بخشيد.
من حاوى تمام ويتامين ها و تمام عناصر معدنى مورد نياز بدن انسان هستم و كمبودهاى غذايى را جبران مى نمايم ، با داشتن قند زياد، آن گونه كه ساير قندها براى مبتلايان بمرض قند ضرر دارند زيان بخش نيستم . ترشحات غدد داخلى و بزاق را تعديل مى كنم و براى معالجه سختى عمل بلع و خشكى گلو و درمان سرفه زياد توصيه و تجويز شده ام . مبتلايان به مرض ‍ كم خوابى و بى خوابى مى توانند از من استفاده كنند. قبل از خواب چند قاشق مرباخورى از شهد گواراى من ميل نمايند. براى رفع دل درد و يبوست و كم اشتهايى مى توانيد از من استفاده كنيد. خوردن من جريان خون را آسان مى كند و كندى آنرا از بين مى برد و گرفتگى مويرگها را باز مى نمايد و از سكته قلبى جلوگيرى مى نمايد. براى زخم معده و امعاء مفيد است و ترشى معدى را از بين مى برد و اشتها به غذا را زياد مى كند.
در دوران پيرى براى حفظ سلامتى انسان ، غذايى مناسبتر از من نيست . به اشخاص سالخورده بگوييد كه تا مى توانند از خوردن قند سفيد كه بى جان و مرده است خوددارى كرده و از شهد من كه زنده و فعال است تناول نمايند.
در صنعت داروسازى از وجود من براى شيرين كردن داروها بجاى قند استفاده مى كنند تا بيماران شما شفاى عاجل پيدا نمايند. مرا همراه خمير دندان كنيد تا كرم خوردگى را از بين ببرم . در حب ها - در شيافها و پمادها از من داخل كنيد تا اثر معجزه آساى آنرا ببينيد. در شهرهاى جنوبى فرانسه ، شربت مرا با مخمر آبجو مخلوط كرده و مى نوشند. عمل آنها چندان خوب نيست . زيرا مخمر آبجو قادر نيست با من رشد نمايد.
خوردن من همراه با كندر جهت پاك كردن سينه و قصبة الريه و استسقا و بند آمدن ادرار و شكستن بادهاى سرفه و دفع سموم مخلوط با آب مقطر يا باران جهت زياد شدن ادرار و خورد شدن سنگهاى كليه و مثانه و رفع تشنگى بسيار نافع است . سرمه من به تنهايى يا مخلوط با آب پياز جهت شفاف شدن چشم و رفع خارش پلك و جلوگيرى از آبريزش چشم مفيد است . اين خواص و هزاران منافع ديگر موقعى در من جمع است كه تقلبى و ساختگى نبوده ، بوسيله زنبور عسل از نيكنوش گلها تهيه شده باشم .
سكنجبينى كه با من تهيه شود، بهترين مشروبات بوده ، و صفرابرى اعلا مى باشد.
شربتها و مرباها و مارمالادها و شيرينى ها را با من درست كنيد تا از زندگانى لذت ببريد.
از نوع وحشى من هنوز در بعضى از كوههاى ايران خصوصا بلوچستان و كردستان پيدا مى شود و بسيار لذت بخش مى باشد. بهترين نوع محصول من ، محصول بهاره است كه از گلهاى معطر بهارى بهره مند گرديده است .
پرده اى از موم كه زنبور عسل روى من مى كشد، بهترين نشانه ى اصليت من است . اگر اين پرده را به عنوان ماسك زيبايى به روى صورت خود بكشيد و پس از چندى آنرا با آب پاك كنيد، و با آب نيم گرم بشوييد، چين و چروك و گوشت هاى اضافى و پست و بلنديهاى كوچك را از بين مى برد و به لطافت پوست شما كمك مى كند.
به مبتلايان به جوش غرور توصيه كنيد كه همه روزه كمى عسل به صورت خود بمالند و آنقدر با دست مالش دهند تا از بين رود و بدون شستن آثار آن ديده نشود. اگر چند روز مرتبا به اين كار ادامه دهند، جوش از بين رفته و آثار آن نيز محو مى گردد.
ممكن است بعضى از زنبورها به گل خرزهره و چند گل سمى ديگر عادت كنند، و محصولى سمى تهيه نمايند. اين كار به ندرت اتفاق افتاده و قابل جلوگيرى است .
نيكنوش يك كلمه فارسى است و فرنگى ها به آن نكتار گويند.

اسم من ((چغندر)) است ! خام من به اندازه عسل خاصيت دارد.
درمان بى دريغ رعشه هستم .
درد مفاصل و نقرس را درمان مى كنم خوردن آب برگ من ، مسكن سردرد و دندان درد است .
و آنها كه از شوره مو رنج مى برند، علاج ناراحتى خود را در من خواهند يافت ...
من چغندر هستم . به من چگندر و چندرهم مى گويند. اعراب مرا ((سلق )) صدا مى كنند. در گذشته به پخته بيخ من لبلبو و اكنون لبو مى گويند.
گياه شناسان قديم ايران بيخ مرا از دسته ميوه ها و سبزيها جدا كرده و جزو هويجها شمرده اند ولى برگ من در دسته سبزيهاست . برگ من سحرگاه بى مزه و شامگاه شيرين است . زيرا در روز با كمك نور آفتاب ، قند مى سازم و شب بتدريج آنرا جهت ذخيره به بيخ خود كه انبار من است مى فرستم و به همين جهت است كه اگر برگ مرا صبح بچينند و ميل نمايند، جزء سبزيهاى خنك بوده ، و عصر خنكى كمترى دارم ، و خيلى متاءسفم كه شما نمى توانيد برگ و بيخ مرا خام خام ميل نماييد والا مى توانستم ادعا كنم كه خداوند بعد از عسل ، شفا را در من قرار داده است . بيخ من اگر خام خورده مى شد، بدون شك شما مى توانستيد آنرا عسل گياهى بدانيد. من با اين كه خاصيت مسهلى ندارم معذلك پاك كننده شكم هستم . به هضم غذا كمك مى كنم و التهاب معده را فرو مى نشانم . مفيدترين و بهترين اعضاى من ، برگ من است و بعد ساقه هاى آن و سپس بيخ من كه پخته آن ((لبو)) نام دارد.
قند من براى مبتلايان به مرض ديابت خوب نيست ، ولى در عوض خداوند مصلح آن ، يعنى دواى مرض قند را در ساقه و برگ من قرار داده است . مشروط بر اين كه صبح زود آنرا بچينيد و در سايه حفظ نماييد.
برگهاى كلفت من سنگين و دير هضم است ، ولى در اثر پختن سختى و نفخ آن از بين مى رود، خنكى برگهاى نازك من زياد است ، و قوت غذايى كمترى دارد، ولى در عوض دواى بسيار خوبى است . خوردن پخته من رعشه را معالجه مى كند، مخصوصا برگ سرخ رنگ آن اگر آنرا خام با سركه و خردل بخوريد، طحال را باز مى كند و ورم آن را فرو مى نشاند، جهت درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفيد است . آب برگ من با داروهاى مسهل ، به اخراج بلغم كمك مى كند. جهت درد مفاصل و نقرس سودمند است . اگر بيخ مرا با عسل ممزوج كرده و در بينى بكشيد فضولات را پاك مى كند. خوردن آب برگ من جهت سردرد و دندان درد مفيد است . كمپرس با آب برگ من قرمزى چشم را از بين مى برد. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين ميبرد. مخصوصا اگر آن را گرم كنيد و با پنبه يا باند روى پلك چشم كمپرس كنيد. اگر چند قطره آب نيم گرم برگ مرا در گوش بچكاند، درد آن را ساكت مى كند. مخصوصا اگر با روغن بادام يا عسل مخلوط كرده باشيد. شستشو با جوشانده برگ من ، شوره و چربى سر را از بين مى برد و شپش را نابود مى كند. ضماد برگ من با بوره (اسيد بوريك ) جهت كك مك و طاسى به كار مى رود، و همچنين براى ورم پشت پا و استسقاء و ساير اورام مفيد است ، تنقيه با آب نيم گرم من جهت ورم روده و گرفتگى آن نافع است . اگر دست و پاى شما و كودكان شما در اثر سرمازدگى تركى پيدا كرده است ، نگران نباشيد آن را مدتى در آب گرم من بگذاريد برطرف خواهد شد. ماليدن برگ پخته من پس از سرد شدن ، درمان سوختگى آتش و آب جوش است و آفتاب زدگى را معالجه مى كند. ضماد برگ كوبيده من جهت تسكين درد و پاك كردن كك مك و معالجه طاسى و با عسل جهت دمل و جوشهاى جلدى و با حنا جهت روياندن مو و رشد آن و با روغن بادام جهت فروكش ‍ كردن اورام و خوردن آن با خردل مسكن شكم درد بوده ، و بادشكن مى باشد.
من به علت داشتن ارسنيك و گوهر شب چراغ و روبيديم از بيمارى جذام جلوگيرى مى كنم و به علت داشتن فسفر غذاى مغز بوده ، و نيروى حافظه را زياد مى كنم . اعصاب را محكم مى نمايم و حرارت خون را مى نشانم و استخوان بندى را تقويت مى كنم . من براى درد كليه مفيد مى باشم ، من داراى مواد ازته ، مواد قندى ، املاح معدنى مثل كلسيم و آهن نيز مى باشم و اين خاصيت در برگ من زيادتر است . آب لبو براى بهبود التهاب مثانه ، رفع يبوست و بيماريهاى پوست مصرف مى شود. بو داده پوست بيخ مرا مى توان مانند قهوه دم كرده و نوشيد. من داراى ويتامين ((آ)) به صورت جوهر زردك ، و انواع ويتامين هاى ((ب )) و ((ث )) بوده اشتهاآور هستم ، برگ قرمز من به علت داشتن ويتامين هاى زياد و كمى آرسنيك و روبيديم تا بخواهيد مفيد است .
حال كه خواص لبو را دانستيد و توجه فرموديد كه بيخ من تمام مواد لازم را از نظر ويتامين و آنزيم جهت هضم و جذب قند دارد، بد نيست بدانيد كه قندى كه با كمك داروهاى شيميايى از بيخ من گرفته مى شود، فاقد اين عوامل مفيد بوده و براى اينكه در بدن شما سوخته و نيروى لازم را تحويل دهد، ناچار است كه اين عوامل را از غذاهاى ديگر و ذخاير بدن گرفته ، انسان را دچار كمبود آنها ساخته و موجب گرسنگى نامرئى گردد و سرانجام صدها مرض ايجاد نمايد، قند سفيد يك غذاى محرك و بيمارى زاست و در زندگى نيم مصنوعى شما از غذاهاى كشنده محسوب مى شود. مرگ تدريجى كه از خوردن قند سفيد به انسان دست مى دهد، عامل بسيارى از ناخوشى ها و ناراحتى هاى جسمى و روحى است . دندان را خراب مى كند خون را كثيف مى نمايد. كبد را كه سكان كشتى بدن است خراب مى نمايد و سلسله اعصاب را ضعيف مى سازد. به اين جهت من به شما توصيه مى كنم كه براى شيرين كردن كام خود، حتى المقدور شيرينى هاى طبيعى مثل عسل ، مويز، شيره خرما و از بيخ پخته من (لبو) استفاده نماييد و اگر خواستيد قند سفيد بخوريد از قند نيشكر بهره مند شويد.

من ((شاهتره )) هستم !

زادگاه من ايران است و يك نوع ديگرم در اروپا مى رويد و كم و بيش به من شباهت دارد و به زبان فرنگى به آن ((فومتر)) مى گويند و در ايران ديده نشده است ، جوهر آن با جوهر گوگرد توليد رنگ بنفش مى كند بنابراين آنچه را در اينجا مى گويم مربوط به خودم بوده ، و ممكن است در نوع خارجى من نباشد.
اعراب نام مرا معرب كرده ((شاهترج )) گويند و القابى نظير بقلة الملك و سلطان البقول و شجره الدم به من داده اند. و اين لقب با اينكه درخت نيستم به علت آن است كه خون را تصفيه و پاك مى نمايم . من سبزه اى به غايت سبز و خرم بوده ، كمى تلخ مى باشم ، بازكننده گرفتگى كبد و اسپرز هستم ، مقوى معده و كبد بوده ، آنها را دباغى مى كنم . سودا را از بين مى برم . صفرا كم مى كنم . پيشاب آور هستم . خشك من در تقويت معده بهتر از تازه من است . درمان تب هاى سودايى و بلغم مى باشم . به علت داشتن ويتامين ((ث )) مقوى لثه بوده ، از خونريزى آن جلوگيرى مى كنم . با سركه جلوگير از قى صفراوى و قى بلغمى و پاك كننده روده ها از فضولات آنها هستم ، آب برگ من با عسل و تمر هندى جهت پاك كردن معده و روده ها و گرفتگى كبد و طحال و رفع يرقان و درمان جرب و خارش تجويز شده است .
آب مقطر من ضد عفونى كننده بوده ، و مانع اسهال است . سرمه عصاره برگ من به چشم جهت تقويت قوه بينايى توصيه شده است ، و آب ريزش چشم را كم مى كنند. عصاره برگ من مخلوط با عسل جهت منع روييدن مژه هاى برگشته كه كنده باشند به كار مى رود. مضمضه جوشانده من بهترين وسيله براى برطرف كردن جوشهاى دان و زخم هاى آن است ، ضماد خشك من مخلوط با حنا مفيد است . يكى از پزشكان قديم ايران ، به نام ((ابن ماسويه )) مرا جهت معالجه گزيدن زنبور نافع دانسته است و صاحب كتاب شفاءالامقام نوشته است ، براى گزش زنبور برگ تازه من بهتر از خشك است . بذر من در تمام احوال قوى تر از ساير اعضاى من مى باشد. ريشه نوع اروپائى مرا آمريكايى ها براى درمان سيلفيس و امراض پوستى بكار مى برند.
وجه مشترك من و نوع فرنگى در تقويت معده - تحريك اشتها و درمان امراض جلدى است . براى تصفيه خون نيز هر دو نوع ما به كار مى رود و معمولا از دم كرده شاخه هاى گلدار ما كه 20 در هزار تهيه مى شود، استفاده مى كنند.

اسم من ((انگور)) است ! من مجموعه اى از عناصر مفيد و سودمندم ضد سرطانم و ترشى خون را كم مى كنم تمام ميوه اى هستم كه وقتى خشك شوم ، ارزش غذاييم بالا مى رود.
از نظر تركيبات غذايى ، شباهت زيادى به شير مادر دارم .
با سوء هاضمه مبارزه مى كنم ، رماتيسم را از بين مى برم و خلاصه خواصى دارم كه كمتر كسى از آنها باخبر است ...
اسم من انگور است ، و اعراب مرا ((عنب )) مى نامند - خشك كرده من مويز و كشمش خوانده مى شود. به درخت من ، مو - تاك - رز - رزان - رزگون - رزجون - تنگ و كرمة البيضا مى گويند - زادگاه اوليه من ايران است ، ولى امروز در اكثر نقاط دنيا كاشته شده و به انواع و اقسام گوناگون در آمده ام - نوع پيشرس من ، ياقوتى است كه در دنيا كمتر نظير دارد و براى خوردن آن بايستى قبلا آنرا دانه دانه كنيد و پس از شستن ميل نماييد - قسمت مورد استفاده من ميوه - برگ و شيرگياهى من است - پروردگار توانا در قرآن مجيد و ساير كتب آسمانى از من تعريف كرده است و ارامنه ايران جشنى بنام من بر پا مى نمايند. سابقه ى اين جشن در ايران هفتصد سال قبل از ظهور حضرت مسيح است . من بقدرى انواع و اقسام دارم كه تاكنون هيچ آمارگرى نتوانسته است رقم قطعى آنرا پيدا كند - من به رنگهاى سفيد - سبز - صورتى - سياه و بنفش ظاهر مى شوم ، و دانه هاى من ريز - درشت - متوسط - گرد - بيضى - دراز با هسته و بى هسته مى باشد - يك نوع من معطر بوده ، انگور گلاب خوانده مى شود، و در الجزاير زياد است ، و در بازار اروپا به قيمت گزاف خريدار دارد. در ايران يك نوع مرا شكر شيراز ناميده اند، و با اين كه در اطراف تهران ، خصوصا شهريار زياد كاشته شده است ، معذلك هنوز پاى آن به ميدان هاى تهران نرسيده است .
من داراى مقدار زيادى پتاس و فلزات ديگرى مثل آهك - منيزى - آهن - منگنز - كلر - يد - اسرنيك - فسفر - سيليس مى باشم . داراى مقدار زيادى قند تانن - اسيد تارتاريك و عوامل زنده اى ، مانند دياستازها و فرمانها هستم . اگر به اين تركيبات مفيد ويتامين هاى آ - و انواع ((ب )) و ((ث )) و ((د)) و مواد راديوآكتيو را اضافه كنيد، و عوامل مؤ ثر و مفيدى كه در برگ و شيره و دانه و ساقه ى من است در نظر بگيريد، تصديق خواهيد فرمود كه من تنها ميوه ى مقوى و مفيد نيستم بلكه مجموعه اى از عناصر و عوامل سودمند و تركيبات بهى بخش مى باشم .
بيش از ساير ميوه ها ويتامين دارم و بيش از همه ى ، خوراكيها داراى ارزش ‍ غذايى هستم . قند من بطور مستقيم و آسان وارد خون شده ، و در عضلات و كبد ذخيره مى گردد. در حالى كه ساير قندها اول بايد به قند من تبديل شوند و بعد وارد خون گردند، به اين ترتيب اجازه ورود به ياخته هاى بدن به آنها داده مى شود. من ترشى خون و مايعات بدن را كم مى كنم و از ابتلا به امراض گوناگون ، حتى وحشتناكترين آنها كه سرطان مى باشد جلوگيرى مى نمايم ، ميوه من هنگامى كه خشك مى شود هيچ يك از خواص خود را از دست نمى دهد، بلكه ارزش غذايى آن بالا ميرود، بطوريكه يك دانه كشمش خيلى بيشتر از يك حبه انگور قوت دارد و اين به علت آن است كه دياستازهاى موجود در روى پوست من ، به تدريج سلولز پوست را تبديل به قند مى نمايند و نيز به همين علت است كه هيچ معده اى از خوردن مويز ناراحت نمى گردد. آب ميوه تازه من ، چنانكه از دانه هاى سالم و تخمير نشده گرفته شود، از نظر تركيبات غذايى شباهت زيادى به شير مادر دارد و مى توان آنرا غذاى كودكان شيرخوار نمود و اشخاص بزرگ هم مى توانند آنرا به جاى شير، بدون احساس ناراحتى نوش جان نمايند و به كمك آن سموم بدن را خارج كنند اين آب داراى مقدارى قند - تانن - تارتارات دو پتاس - فسفات دو پتاس - مالات دو پتاس - مواد صمغى - مواد سفيده اى - كلسيم - منيزيم و عناصر و عوامل ديگر دارد. براى كم خونى - زيادى اوره - زيادى چربى خون - امراض قلبى سودمند است و بادشكن نيز مى باشد - به بيمارانى كه قادر به خوردن غذا نيستند، معمولا سرمى تزريق مى كنند كه مقدارى از قند من در آن محلول شده است . در اثر خوردن من معده كاملا تخليه مى شود. ادرار زياد مى گردد و ترشحات صفرا به حالت اعتدال در مى آيد. در اثر سوزوسازى كه از مشخصات من است ، فضولات معده از بين ميرود. من از امراض زير جلوگيرى مى نمايم ؛ ترش كردن و تخامه نمودن غذا - سوءهاضمه - خونريزى معدى - پيدا شدن سنگ در كليه و مثانه - مسموميت جيوه و سرب - بعضى از امراض جلدى - امراض ‍ شريانى و وريدى - نقرس - فشار خون - زياد شدن اوره در خون . من محرك اعمال كبدى هستم و چنانچه آب مرا همراه با شير خشك به اطفال شيرخوار بدهيد، از عوارض شيرخشك روى كبد آنها جلوگيرى مى نمايم . من هم چاق مى كنم و هم لاغر. اشخاصى كه احتياج به لاغر شدن دارند بايد صبحانه خود را به من اختصاص دهند و تا ظهر جز من غذاى ديگرى نخورند و براى چاق شدن ، اشخاص ضعيف البته بايستى ميوه ى مرا همراه با نان و غذاهاى ديگر ميل نمايند. به زنان آبستن بگوييد براى سلامتى فرزند آينده ى خود، تا مى توانيد از ميوه من بهره مند شوند. ماليدن من به صورت و پوست ، رنگ آن را روشن مى كند و به لطافت و نرمى آن مى افزايد. ماليدن تفاله ى من در حمام به بدن ، فوايد زياد دارد و باعث تسكين درد رماتيسم و سياتيك و نقرس مى شود و كرمى كه با آب من درست شود، بيش ‍ از كرم هاى ديگر پوست صورت را نرم و لطيف مى سازد. برگ درخت من داراى تانن - بى تارتارات دو پتاس - نشاسته - اسيد ماليك - يك نوع صمغ - قند - اكزالات دو پتاس - گچ و چند تركيب شيميايى مخصوص به خود دارد. اين تركيبات اختصاصى ، در برگهايى كه پاييز چيده شوند، زيادتر است . با برگ من دلمه و خيار شور درست مى كنند. طعم برگ من كمى گس ‍ و ترش است . در طب به عنوان مقوى معده - درمان اسهال مزمن و خون دماغ مصرف مى شود. دم كرده بيست و پنج گرم برگ من در يك ليتر آب ، در امراض اسهال - حبس البول و يرقان توصيه شده است و چنانچه با آب دم كرده برگ من چشم را به شوييد، آن را ضد عفونى كرده و ورم پلك را فرو مى نشاند. در موقعى كه درخت مرا هرس مى كنند، آبى از سر شاخه هاى آن بيرون ميآيد كه به اشك معروف است . مايعى است بى رنگ و زلال . اين اشك سابقا در امراض جلدى زياد مصرف داشت ، ولى در طب امروز فقط براى معالجه چشم درد و به صورت كمپرس براى التيام تمام زخم ها به كار مى رود.
اگر مبتلا به سنگ كليه و مثانه هستيد، هر روز صبح ناشتا يك قاشق از اين اشك را بنوشيد. شيره ى جوانه هاى تازه درخت مرا، با كمك الكل گرفته ، به صورت عصاره در آوريد و مجددا تقطير كنيد تا سفت شود. اين ماده مدر و ضد تشنج است . هسته ى دانه هاى من داراى تانن بوده ، و قابض است . توليد باد مى كند و ادرار را كم مى نمايد. مخصوصا دانه هايى كه از تفاله ى سركه بدست آيد و چنانچه آن را بو بدهند، خاصيت قبض كردن آن زيادتر مى شود. پوست ميوه ى من كمى دير هضم و مولد باد است . ماليدن سوزانده ى آن جهت نرمى پوست و كم كردن رطوبت چشم و بيشتر زخم ها مفيد است . روغن دانه هاى من كه بوسيله يك حلال گرفته مى شود، بهترين روغن جلا بوده ، زود خشك مى شود و در نقاشى مصرف دارد. سر شاخه هاى من و تفاله هاى سركه را اگر بسوزانيد، زغالى بدست مى آيد كه فوق العاده سياه بوده و براى نقاشى و آبرنگ هاى بسيار عالى است .
ميوه نارس من كه غوره ناميده مى شود، و شعرا به آن حصرم مى گويند داراى طعمى ترش بوده ، و قابض است و آب آن كه آب غوره نام دارد، يكى از چاشنى هاى مفيدى است كه در رژيم لاغرى مؤ ثر مى باشد - خاكستر شاخه هاى من اگر به صورت پماد ماليده شود ورم بيضه را فرو مى برد، و بواسير را درمان مى كند و اگر خورده شود، سنگ ها را مى ريزاند اگر خاكستر چوب درخت مرا حل كرده و پس از صاف كردن غليظ نماييد، و آن را گرم گرم كمپرس كنيد، انواع دمل و كورك را باز كرده ، و معالجه مى كند. اگر مى خواهيد پوست بدنتان نرم و شاداب شود، انگور را له كرده به آن بماليد و پس از خشك شدن ، با آب نيم گرم بشوييد.
حال كه به فوايد من پى برديد، و دانستيد كه من يك غذاى كامل همراه با يك انبار دارو بوده ، و آنچه بدن شما لازم دارد در وجود من جمع است ، از شما يك سؤ ال دارم : آيا انصاف است كه ميوه ى مرا گندانده و به صورت دشمن سلامتى انسان در آورده و ياختهاى بدن خود را با آن مسموم و كبد خود را خراب نماييد؟! من خلاصه اى از تشعشعات خورشيدم . ارزش مرا بدانيد و مرا به صورت زهر در نياوريد. من دو برابر گوشت به بدن شما حرارت مى دهم . من يكى از بهترين غذاهاى مقوى بوده ، مزاج را معتدل مى نمايم . خون را صاف مى كنم و خون صالح مى سازم . جهت تقويت كليه و از بين بردن سوخته ى اخلاط مفيد مى باشم سينه و ريه را اصلاح مى كنم ، براى معده هاى مرطوب و خونى ضرر دارم ، مگر آن كه مرا با زيره ميل نماييد. سوخته ى دانه هاى من براى جراحات و جلاى بينايى و آبريزش ‍ چشم مفيد است . پوست ميوه من در معده هاى ضعيف دير هضم است . اگر معده اى ضعيف داريد، از آب من يا كشمش استفاده كنيد - اگر مقدارى از ميوه ى مرا در روغن زيتون جوشانده ، و صاف كنيد و بر روى پوست صورت و بدن بماليد، معنى نرمى و لطافت را خواهيد دانست . به كسانى كه با خوردن آب گنديده من خود را از نعمت سلامتى محروم كرده اند، به بانوانى كه با خوردن قرص هاى ضد باردارى كليه و كبد خود را تباه ساخته اند، بگوييد انگور بهترين دوست شماست . تا مى توانيد از اين ميوه بهشتى تناول كنيد و با اين اكسير بهى بخش پليدى ها را از خود دور نماييد - خوشبختانه زبان خوراكى ها مخالف تنظيم خانواده نيست و چنانچه ديديد، كوشيده است در چهارچوب سلامت ، شما را با خوراكى هاى مفيدى كه داراى هورمون هاى گياهى و بى ضرر هستند آشنا ساخته و خواهد ساخت به كسانى كه منكر تاءثير خوراكى ها در جنسيت نطفه هستند و نمى داند ساختمان هر شيئى و موجودى با مصالح اوليه آن مربوط است بگوييد كه خوردن من خون و ترشحات رحم را قليايى كرده و كوروموزمهاى ماده را از بين مى برد. شرح مفصل اين موضوع را جاى ديگر از زبان خوراكى ها خواهيد شنيد و بر شما ثابت خواهد شد كه زبان خوراكى ها چشمه ى بى زوالى است كه با اقيانوسى از تجربيات هزاران ساله ى دانشمندان ايرانى مربوط بوده ، و با استفاده از كشفيات و تحقيقات جديد علمى به شما عرضه مى شود.
آب غوره ضد نقرس ضد رماتيسم و قاعدگى آور است .

اسم من ((كلم )) است ! ضد رعشه هستم و قوه بينايى را تقويت مى كنم .
خواب آورم و برادرم ((كلم سنگ )) علاج ورم روده است .
شربت كلم قرمز درمان نقرس و رماتيسم است .
مخصوصا براى پيران و سالخوردگان كه طبعى سرد دارند، سودمندم !
اسم من كلم است . ايرانيان قديم به ما ((كرم )) مى گفتند و اعراب آن را معرب كرده ، ما را كرنب صدا كردند، و بالاخره به نام كلم معروف شديم . ما بيش از سى نوع هستيم . در بعضى از انواع ما گل ، بعضى برگ و در برخى ساقه زيرزمينى قابل استفاده و خوراكى است و همه اينها موقعى قابل مصرف است كه از تابش آفتاب و شبنم محفوظ مانده باشد، به انواع و اقسام ما كلم قمرى - قنبيط - كلم گل پيچ - كلم سنگ - كلم برگ - كلم غنچه اى - كلم بروكسل - كلم شلغمى - كلم گل سرخى - كلم فندقى - كلم قرمز - شلغم بيابان - قمريت - لهنه - قرنيا - قرنيو - كرانبى - كرانيا - لخته - لاخته - اعاريسا - لهينه - لهانه - و اسامى ديگر هم به ما داده اند.
برگ و گل ما موقعى نرم و لطيف بوده ، و براى خوراك انسان مناسب است كه با وسايل گوناگون از نور و حرارت آفتاب محفوظ مانده ، رنگ آنها سفيد باشد، و چنانچه سبز و سفت شود، براى تهيه علوفه مناسب تر خواهد بود. برگهاى بعضى از انواع ما به رنگهاى قرمز و بنفش هم در مى آيند و اين برگها، علاوه بر مصرف خوراكى در صنعت داروسازى و شيميايى بكار ميروند.
از نظر مواد چربى فقير هستيم و به همين جهت در آشپزى هميشه ما را با گوشت هاى فربه و چرب مى پزند - روس ها هم ما را به مغز قلم گاو كه چربى زياد دارد طبخ مى نمايند، و چنانچه مى دانيد به اين سوپ برش ‍ مى گويند. ما سرشار از ويتامين هاى آ - ب - ث - و پ پ هستيم و همچنين داراى املاح گوگرد - كلسيم - پتاسيم - منيزيم بوده و كمى هم ارسنيك داريم ، و به همين علت است كه به رشد عمومى كمك مى كنيم ، و براى مسلولين و اشخاص ضعيف البنيه مفيد مى باشيم . به علت داشتن كلسيم و گوگرد، براى مو و ناخن ها سود فراوان داريم . سنگهاى كليه و مثانه را از بين مى بريم ، برگهاى ما به علت داشتن ويتامين ((پ پ )) از بيمارى پلاگر جلوگيرى مى كند. به علت داشتن كمى ارسنيك مقوى اعصاب بوده و رعشه را از بين مى بريم و از ابتلا به مرض جذام پيشگيرى مى نمائيم . ما مقوى قوه بينائى و كمى خواب آور هستيم . صدا را باز مى نمائيم ، برگهاى ما چنانچه خام خورده شود ورم طحال را معالجه مى كند. در كلم سنگ آنزيمى وجود دارد كه براى ورم روده مفيد است . اين آنزيم در تمام هويج ها يعنى ساقه هاى زيرزمينى خوراكى مثل زردك - سيب زمينى - شلغم هم وجود دارد. ولى مقدار آن در سيب زمينى اسلامبولى و كلم سنگ زيادتر است ، آب اين ساقه هاى زيرزمينى را بگيريد و بنوشيد و از منافع سرشار آنها استفاده كنيد. شربت كلم قرمز براى سينه و ضماد آن ضد نقرس و روماتيسم است . تنتور كلم قرمز در آزمايشگاه معرف ترشى و قليائى است . اخيرا در بازار ايران چند نوع ما كه به صورت كاهو در آمده است ، مثل يخنى قنبيط كه از غذاهاى مخصوص اهالى شهر قم است ، و برش كه تازه در ايران معمول شده است كمى ملين بوده ، پيشاب را زياد مى كند. زياده روى در خوردن ما باعث ديدن خواب هاى پريشان و توليد نفخ در پهلو و بالاخره غليظ شدن خون و بالا رفتن فشار آن است . هيچگاه به خوراكى هايى كه با ما مى پزيد، و سالادى كه درست مى كنيد، ادويه نزنيد. اشخاص سياه چهره و لاغر اندام كه مزاجى سودائى دارند، نبايد در خوردن ما افراط نمايند. كسانى كه سابقه ماليخوليا - سرطان - داءالفيل - واريس و بواسير دارند. بايد از ما خانواده پرهيز نمايند. بطور كلى ما براى كسانى كه مزاجى گرم دارند، خوب نيستيم ، و برعكس صاحبان مزاج سرد و پيران سالخورده كه احتياج به گرم كردن بدن دارند از خوردن ما سود بسيار خواهند برد، و اين دسته مى توانند خردل و سير هم به ما بزنند - ما به بدن هاى ضعيف نيرو مى دهيم ، و رشد اطفال را زياد مى كنيم ، و از ابتلا به اگزما جلوگيرى مى نماييم . محصول تابستانى ما دير هضم است ، آب برگها و ساقه و تخم ما كرم كش است . اگر بچه هاى شما مبتلا به كرم معده هستند، بيست تا سى گرم برگ ما را آب گرفته و به آن ها بخورانيد. براى اينكه با چاقى مبارزه كنيد، آب نوع قرمز يا بنفش ما را گرفته با كمى شكر مخلوط كرده به قوام آوريد و بعد با دو برابر آن آب پرتقال يا نارنج مخلوط كرده ، نوش جان نمائيد. برگهاى قرمز و بنفش ‍ خانواده ما ضد چاقى هستند، براى گرفتگى صدا و رفع اختلالات ريوى ، پنج تا شش گرم برگ قرمز ما را كوفته در نيم ليتر آب جوشانده ميل نمائيد.
ضماد برگهاى سفت ما مسكن صداع - سردرد و دردهاى رماتيسمى نقرس ‍ و سياتيك است . برگهاى ما را كمى له كنيد و كمى روى آتش بپزيد. بعد آنها را گرم گرم روى پارچه پشمى انداخته ، در روى موضع درد بيندازيد. اين مرهم براى اعضاى در رفته و رگ به رگ شده نيز مفيد است ، و اگر آنرا پس از جا انداختن به موضع بيندازيد. درد آن را تسكين داده ، به ترميم و نوسازى ياخته ها كمك مى كند. ضماد برگ ما در موارد مننژيت و سينه پهلو هم توصيه شده است و براى اين منظور، قبل از رسيدن پزشك مى توان برگهاى ما را كه با آتش كمى پخته ايد، قبل از رسيدن پزشك مى توان برگهاى ما را كه با آتش كمى پخته ايد، گرم در روى صورت و سينه و شكم بيندازيد تا سبب تسكين آلام آنها شود.
ضماد برگهاى ما با آرد جو براى از بين بردن اورام سرد و گرم و باد سرخ و سرطان و با سركه جهت برص و اگزما با سفيده تخم مرغ جهت سوختگى مجرب است . سوخته برگهاى ما براى منع روئيدن مو توصيه شده است و با پيه خوك ، جهت خنازير و جراحات سخت ، و با سفيده تخم مرغ جهت رفع سوختگى نافع است .
ميوه ما كه همان بذر ما مى باشند كشنده كرم معده و ماليدن آن ، برطرف كننده كك مك بوده ، و مقدار خوراك آن تا ده گرم است .
اگر مبتلا به نفخ معده هستيد، و داروها و غذاهاى ديگر آن را برطرف نكرده اند به سراغ ما بياييد و از آب پخته ما استفاده كنيد.

من ((گشنيز)) هستم ! اسم من گشنيز است . به من جلجلان هم گفته اند. اعراب كسيره و كزيره مى گويند. من از آن دسته گياهان هستم كه خاصيت ميكرب كشى دارم ، و از سرايت امراض عفونى جلوگيرى مى كنم . پزشكان قديم به مبتلايان به ابله دستور مى دادند كه براى جلوگيرى از سرايت به آن چشم ، آب مرا در اطراف پلك بمالند، و براى جلوگيرى از سرايت حصبه به اطرافيان نيز دستور مى دادند كه از من استفاده كنند. شما هم مى توانيد در مواقعى كه يك بيمارى همه گير پيدا مى شود، به سراغ من بيايد.

حرمت مى را كه مى گشنيز ديك عيش هاست
بر سر گشنيزه حصرم روان افشرده اند
خاقانى
من مقوى مغز و قلب مى باشم - براى رفع خفقان - وسواس و هيسترى (غش ) سودى فراوان دارم .
بيشتر خواص من در برگ و ميوه من است كه آن را تخم گشنيز يا تخم جلجلان ناميده اند، هرگز در خوردن من زياده روى نكنيد، زيرا باعث خواب هاى پريشان شده ، مضر و خطرناك ميباشم . مقدار خوراك برگ من 35 گرم و بذر من چهارگرم است ، و چنانچه بيش از اين مقدار خورده شود، شخص را در حالت لكنت زبان و كندى ذهن است . در عادت ماهانه بانوان اختلالاتى پديدار مى كنم . خون آنها را بند آورده ، و عوارض زياد همراه دارم .
ميوه من عاليترين مقوى معده ، و بهترين محلل غذا است ، محرك اشتها بادكش و معرق است ، و بيشتر در بيماريهاى دستگاه گوارش از تخم من استفاده مى كنند، و بهترين راه براى استفاده از آن دم كرده ده تا سى در هزار است .
من داراى ويتامين ((آ)) و ((ب )) بوده ، و سرشار از ويتامين ((ث )) هستم . مضمضه آب من ، جوشهاى دهان را از بين مى برد. لثه ها را محكم كرده ، و از خونريزى آن جلوگيرى مى كند و درد دندان كرم خورده را تسكين مى دهد. من داراى سبزينه بوده و يك اسانس قوى همراه دارم . درصد گرم ميوه من ، يك گرم اسانس و بيست گرم مواد چربى است . جهت سينه درد، دارويى ارزنده هستم ، جوهر من از راه ادرار دفع مى شود و بين راه مجارى را ضد عفونى كرده ، زخمهاى آنها را معالجه مى كنم . شيره ميوه من اسهال خونى را بند آورده ، و بو داده آن براى اسهال و خونريزى معدى نافع است ، عده اى براى رفع سر درد و معالجه زكام ، ميوه مرا در آتش انداخته ، و از دود آن استفاده مى كنند. اين دود ضد عفونى كننده محيط و مجارى تنفس است ، ولى براى مبتلايان به تنگى نفس و كسانى كه نسبت به آن حساسيت دارند خوب نيست ! برگ من مسكن صفرا و التهاب معده و برطرف كننده عطش ‍ زياد است و از قى كردن جلوگيرى مى كند. ضماد برگ من از شدت حرارت جراحات و سوزش آنها جلوگيرى كرده ، و براى باد سرخ و بثورات جلدى اگزما توصيه و تجويز شده است . ضماد من با آرد جو، خنازير و زخمهاى سفت را تحليل مى برد. سابقا براى معالجه زخم هاى سرطانى سرب را با آب من ساييده و روى زخم مى گذاشتند.
تخم من ضد كرم بوده ، و از رشد آنها در معده جلوگيرى مى كند.
اگر نسبت به بوى من حساسيت داريد، از داروهاى مدر استفاده كنيد و اگر در اثر زياده روى در خوردن من مسموم شديد پس از استفراغ تخم مرغ و شير ميل نماييد.
كوبيده ميوه من ، مخلوط با فلفل و نمك حافظ گوشت در برابر فساد بوده و در صنعت كنسروسازى مورد استفاده قرار مى گيرد، مرا از دوستان با وفاى خود بدانيد، ولى در استفاده از من زياده روى ننماييد. با من آش گشنيز، گشنيز پلو، تهيه كنيد و در آش ها و خورش هاى سبزى دار، كمى از برگ من بريزيد و افزودن آن را به سوپ و آش بيماران و اطرافيان آنها، مخصوصا مبتلايان به امراض عفونى فراموش نفرماييد. من غرايز جنسى را كم مى كنم و سابقا چنين عقيده داشتند كه اگر مرا به ران زنان باردار هنگام وضع حمل آويزان كنند، زايمان را سريع مى نمايم . من خود چنين ادعايى ندارم ، ولى بوى من در اتاق زايمان مفيد بوده و بى فايده نيست !

من ((ماش )) هستم ! ايرانيان قديم به من ((مچ )) مى گفتند و اعراب آن را معرب كرده ، به صورت ماش در آمدم . زادگاه اوليه من ايران و نوع ديگرم در هندوستان است . با اينكه يكى از حبوبات امروزى جز در آش ماش كه يكى از غذاهاى صددرصد ايرانى است ، مرا در خوراكى هاى ديگر نديده اند و نيز جاى تعجب است كه مؤ لفين كتاب هاى لغت نامه مرا يا گياه ديگرى كه از خانواده نخود فرنگى است اشتباه كرده ، و اغلب مرا بجاى آن معرفى مى نمايند و چون براى توضيح اين موضوع ناچارم بر خلاف رويه ى زبان خوراكيها دو لغت خارجى به كار برم از خوانندگان عزيز پوزش مى طلبم . در زبان فرانسه به من ((وس )) مى گويند. ولى در بسيارى از لغت نامه ها ((ارس )) را ماش ترجمه كرده اند. فارسى ((ارس )) گاودانه و عربى آن ((حب البقر)) و در كتاب هاى علمى قديم ((كرسنه )) خوانده شده ، دانه آن كمى از من بزرگتر است ، من از نظر مواد قندى و نشاسته اى ، ضعيف و از نظر مواد سفيده اى غنى هستم ، و در حقيقت قدرت سازندگى من بيشتر از خاصيت غذايى من مى باشد، و به همين جهت مى توانم ادعا كنم كه براى رژيم غذايى بهتر از من پيدا نمى شود...
با اينكه من از قديم در ايران فراوان بوده ، و هستم ، و با اينكه خيلى زود گرسنه را سير مى كنم ، و هيچگونه خاصيت چاق كردن ندارم ، و از خوردن من ضررى متوجه اشخاص نمى شود. معذلك پزشكان و داروسازان و غذاشناسان مرا ناديده گرفته ، و براى لاغر شدن و لاغر كردن از من استفاده نمى كنند. من از تمام حبوبات زودتر هضم ميشوم ، و به هيچوجه در معده نفخ نمى كنم . مشروط بر اينكه پوست مرا گرفته باشند، و در غير اين صورت ، پوست دانه من قابض بوده ، و ايجاد يبوست مى نمايند، به علت داشتم ويتامين هاى آ و ب مقوى نيروى بينايى و اعصاب مى باشم ... درمان سردرد حاد و آب ريزش بينى هستم . سرفه و تب را تسكين مى دهم ، پخته من با روغن بادام و ساير روغن هاى گياهى مولد خون صالح است ، و پخته من با پوست و ترشى ها، شكم روش را بند مى آورد.
يكى از مشخصات من آن است كه با وجود سردى كه دارم ، لوزالمعده را وادار به ترشح انسولين نكرده ، و قند خون را پايين نمى آورم . طبيعت در وجود من درشتى و نرمى را به در آميخته است هم براى لينت و هم براى بند آمدن شكم روش مفيد مى باشم ، اگر مقصود از خوردن من لينت مزاج باشد، از دانه هاى پوست كنده من استفاده كنيد، و برعكس براى قبض ‍ معده ، مرا با پوست به كار بريد، و براى اين كار بهتر است دانه پوست نكنده مرا بو داده ، و بعد بپزيد و با دانه هاى مرا با پوست در آب جوشانده و آب آن را كه حاوى لعاب و ماده نرم كننده اى است ، دور بريزيد و بعد آب تاره ريخته ، دوباره بپزيد و ميل نماييد و اگر مقصودتان از جمع كردن مزاج تسكين فشار صفرا و خون باشد، مرا با انار و يا سماق ميل نماييد.
پيران و صاحبان مزاج سرد و كسانى كه در معده شان رطوبت زياد است ، بايد مرا همراه با ادويه مثل - دارچين - فلفل - زنجبيل - خردل ميل نمايند و صاحبان مزاج گرم بهتر است به غذاهاى خود كه با من درست مى كنند، چاشنى هاى ترش مثل : رب انار - رب گوجه و آب سماق و غيره بزنند - پماد پخته من ، يا سركه براى اگزما و امراض جلدى نافع است ، ماليدن پخته دانه هاى من به اعصابى كه خواب رفته و بى حس شده اند، مفيد است و درد آنها را تسكين مى دهد.
يكى از برادران من در هندوستان به عمل مى آيد و داراى لعاب بيشترى بوده و به آن ماشدارو مى گويند.
با من مى توانيد ماش پلو - آش ماش و قليه كدو با ماش كه از غذاهاى ايرانى هستند تهيه كنيد - در آش ماش شلغم - كدو و هويج هم مى توانيد اضافه كنيد، و به خواص آن بيفزاييد. آش ماش با شلغم مرهم سينه بوده ، آن را نرم و باز مى نمايد.
براى تهيه قليه كدو با ماش - كدو و گوشت را كمى سرخ كرده ، و آب ريخته بگذاريد بجوشد. بعد دانه هاى پوست كنده و مقشر مرا جداگانه با آب پخته به آن بيفزايند، و بعد روى آتش بگذاريد، و به هم بزنيد تا آب تقريبا تمام شود، و بعد به آن پياز داغ يا سير داغ اضافه كنيد. بعضى ها به آن مقدارى كوفته ريزه اضافه مى كنند. قليه هويج يا ماش هم به همين دستور تهيه مى شود، و قليه كدو و هويج با ماش طعم خوشى دارد.
قليه ها غذاهاى مخصوص ايرانى هستند كه تهيه آنها تقريبا منسوخ شده ، و در كتاب جامع الحكمتين چنين مى نويسد:
- پس نباتى كه از زمين برآيد و چنان شود كه غذاى مردم را شايد...و اگر شرح آن غذاها از ديگ (پخت )ها و قليه ها و بريانها و حلاوى كرده آيد سخن دراز شود (جامع الحكمتين صفحه 205).