زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۴ -


اسم من ((پنير)) است !
مقوى معده ام و به هضم غذا كمك مى كنم .
اگر مرا با مرزه و مغز گردو بخوريد، به چاق شدن خود كمك كرده ايد.
با پونه اگر خورده شوم پادزهر خوبى مى شوم ...
از قديم نان خورش شما ايرانيان بوده ام ، و بسيارى از سالخوردگان روستا نشين ، زيادى عمر خود را از من مى دانند. من از بسته شدن شير به وسيله پنير مايه بدست مى آيم و بيش از سيصد نوع دارم و اين انواع بستگى به انواع پنير مايه دارد و بطور كلى انواع پنير مايه به دو دسته حيوانى و نباتى تقسيم مى شوند، انواع حيوانى آن را از مخاط معده ى حيوانات نوزاد كه شيرخوار بوده و علفخوار نشده اند مى گيرند و انواع نباتى ، از شيرابه درخت انجير و چند درخت ديگر بدست مى آيد كه مهمترين و سودمندترين آن ها گياهى است به نام پنير بند كه در بلوچستان ايران بطور خودرو به عمل مى آيد و سى درصد مايه پنير خالص دارد. اين گياه مفيد يكى از ثروت هاى خداداد ايران زمين مى باشد كه متاءسفانه تاكنون مورد توجه و بهره بردارى قرار نگرفته و در بوته فراموشى گذاشته شده است . اگر در نظر بگيريد كه در دنيا روزانه چه مقدار پنير مصرف مى شود، به شما ثابت خواهد شد كه ايران مى تواند صادراتى هزار برابر كتيرا و منافعى هم عرض صادرات مهم از اين محصول بدست آورد. با مطالعاتى كه شده است ، در زمين هاى وسيع و مستعد بلوچستان و كرمان مى توان اين گياه را كاشت و سالانه بيش از صدها هزار تن محصول بدست آورد.
پنيرى كه با پنير بند ساخته شود، ويتامين هاى بيشترى داشته و خوش بو و خوش طعم تر از ساير انواع پنيرها است و من از شما ايرانيان كه از وجود اين نعمت خداداد استفاده نمى نماييد، بسيار متعجب و گله مند مى باشم ، وقتى مرا با پنير مايه حيوانى مى سازند، و براى تهيه آن حيوان كوچكى را كه تازه به دنيا آمده است مى كشند پنيرى بدست مى آورند كه از نظر شرع اسلام خوردن آن مكروه بوده ، و زود فاسد مى شود، در صورتى كه نوعى از پنير مايه هاى نباتى بدست مى آيد، نواقص فوق را ندارد. يك نوع مرا از ماست تهيه مى كنند و اين نوع نيز بسيار مرغوب و سودبخش است . چنانچه مرا از شير حيوان سالم كه در صحرا چريده باشد درست كنند، بسيار مطبوع و گوارا بوده و منافع سرشارى خواهم داشت .
به علت داشتن ويتامين هاى ((ث )) و انواع ((ب )) و املاح معدنى مخصوصا كلسيم ، نان خورش كاملى هستم كه تمام عوامل حياتى را در برداشته ، و كمبود آنها را جبران مى نمايم ، من مقوى معده و روده ها هستم و موجودات مفيدى كه در روده ها زندگانى كرده ، و به هضم غذا كمك مى نمايند، از من تغذيه مى كنند. من خون سالم درست مى كنم ، من كمى دير هضم هستم ، ولى پس از هضم زود جذب ياخته ها شده ، و آنها را وادار به سازندگى مى كنم . با مغز گردو و مرزه ، چاق كننده بدن و باعث نرمى پوست مى شوم ، و پادزهر املاح نقره و سرب مى باشم .
چون تازه مرا در آب جوشانده و آب آن را به زن بچه شيرده بدهند، شير او را زياد مى كنم ، خوردن برشته من بعد از پختن و گرفتن آب آن اسهال را بند مى آورد، كهنه و فاسد شده من ، سمى و خطرناك است و توليد سنگ مى نمايد.
تازه من كه آب آن را هنوز نگرفته و در اصطلاح پنيرسازان دلمه ناميده مى شود، خواب آور بوده و جهت تقويت اعصاب و التهاب معده و امراض ‍ سل و دق زياد تجويز مى شوند و معالج خشكى پوست و علاج وسواس و امراض صفراوى و فشار خون است .
اگر مى خواهيد من دير فاسد شده ، و مدتى در خانه شما بمانم . هميشه مرا در ماست يا آب ماست بيندازيد.
نمك زده و كهنه من در صورتى كه فاسد نشده باشد، بلغم را از بين مى برد و اشتها را تحريك مى نمايد، رطوبت معده را مى گيرد، ضماد آن را با عسل جهت باز شدن دمل و با روغن زيتون جهت نرم شدن مفاصل زياد تجويز مى شود و اگر آن را روى پينه هاى دست و پا بمالند، آنها را برطرف مى نمايد. اگر مرا با آب ژلاتين يا آب پاچه هاى گوسفند مخلوط كرده ، كمى نوشادر به آن اضافه كنيد، و علاوه بر منافعى كه جهت دستگاه گوارش دارد، پادزهر گزيدن زنبور و كژدم است . چنانچه مرا با خرما ميل فرماييد كيفيت غذايى آن را بالا مى برم ، به عقيده پزشكان قديم ايران ، خوردن من همراه با يك سبزى يا يك ميوه مثل گردو نافع تر خواهد بود.
من يك برادر مادرى دارم كه اسمش ماست مى باشد مادر ما هر دو شير است و پدرمان متفاوت مى باشد. البته ماست به موقع خود را به شما معرفى مى كند، ولى من مى خواهم در اينجا سؤ الى از خوانندگان كنجكاو بنمايم .
اگر از شما بپرسند كه اولين ماست را در دنيا چه كسى درست كرد، و چه مايه اى به او زد، چه جوابى خواهيد داد؟ شما مى توانيد اين سؤ ال را از ديگران هم بكنيد و بپرسيد، اولين ماست در جهان چگونه درست شد؟
بدون شك جواب اين پرسش را نه شما مى دانيد و نه ماست بندان و نه دانشمندان حتى غذاشناسان امروزى . حل معما، افتخارى بر افتخار ايران عزيز خواهد افزود و ثابت خواهد كرد كه اولين ماست برخلاف تصور ديگران در ايران بدست يك ايرانى درست شده و اينكه مى گويند اولين بار آنرا در بلغارستان ساخته اند صحيح نيست !

اسم من ((گلابى )) است !
مرا شربت منجمد مى نامند.
نيرو بخش معده هستم و از انقلاب دستگاه گوارش ، جلوگيرى مى كنم .
من مفرح قلب و كبد هستم و اگر مى خواهيد چهره يى بشاش داشته باشيد، دوستم شويد....
من شاه ميوه ، گلابى هستم . اسم اصلى من امرود است و به ميوه ى پيوندى و شاداب من شاه امرود مى گويند، و چون معطر و پر آب مى باشم ، به گلابى معروف شده ام .
من انواع و اقسام كوچك - بزرگ - سبز - گلگون - مخروطى ته گرد دارم . يك نوع من ترش و ميخوش و بقيه شيرين يا گس مى باشد. يك نوع جنگلى دارم كه در كهكيلويه زياد است و تخم زياد دارد و ميوه آن قابل استفاده نيست . فقط تخم آن را به نام انجوجك مى فروشند و براى اين كار، ميوه را زير خاك مى كنند و پس از آن كه پوسيد تخم هاى آن را بيرون آورده ، پس از شستن خام يا بو داده مى فروشند. در گيلان يك نوع گرد من به نام ((خج )) معروف است كه به علت سفتى قابل خوردن نيست ، ولى با آن بهترين مربا را مى توان تهيه كرد.
من در نقاط سردسير بهتر از گرمسير به عمل مى آيم ، و از قديم در آذربايجان و همدان و خراسان مرا مى كاشتند و به امر شاه عباس كبير مرا به اصفهان و شيراز بردند و اهالى اين شهرهاى بزرگ مدتى مرا به نام عباسى مى خواندند. من داراى ويتامين هاى آ - ب - ث و فلزاتى مثل آهن - كلسيم پتاسيم - منگنز و كمى هم كوبالت هستم . مقدار ويتامين ها و املاح در پوست من دو برابر گوشتم مى باشد، عده اى گوشت پيوندى و شاداب مرا شربت منجمد و دانه هاى چربى كه در آن مى باشد به عنوان ريگ گلابى نام گذارى كرده اند. اين دانه هاى چوبى سلولز بوده و در معده و روده ها هضم نشده ، عينا دفع مى شوند و روده ها را جارو كرده ، فضولات را همراه خود مى برند و به همين علت است كه ميوه من اول در مزاج لينت مى دهد و آب آن زودتر از معده مى گذرد و بعد كه نوبت ريگ هاى آن رسيد مزاج را قبض ‍ مى كند. من نيروبخش معده ، تسكين دهنده ى عطش ، و انقلاب و دستگاه گوارش هستم ، و از همه ميوه ها بهتر و زودتر رفع عطش و التهاب مى نمايم ، و روى همين اصل است كه اروپائى ها مثلى دارند كه مى گويد يك گلابى را بايد براى روز تشنگى نگاه داشت . هيچگاه بعد از خوردن من آب ، مخصوصا آب سرد ننوشيد. زيرا هضم مرا مشكل كرده و توليد نفخ مى نمايد. من ترشح بزاق را زياد مى كنم . و با اين وسيله هضم غذا را آسان مى نمايم و به همين جهت به شما توصيه مى كنم كه هميشه مرا همراه با غذا ميل نماييد. قبل از غذا يا بعد از آن فرقى نمى كند، ولى نبايد مرا در شكم خالى تنها تناول كنيد. من براى مزاج هاى گرم مفيدم و براى پيران و صاحبان مزاج سرد، چندان مطلوب نيستم ، مگر آنكه كاملا رسيده و شاداب باشم ، ولى سالخوردگان مى توانند به راحتى از كمپوت و مرباى من استفاده نمايند. اصولا ما ميوه هاى تر داراى اين خاصيت مى باشيم كه هر چه رسيده تر و شيرين تر شويم ، زودتر هضم شده ، و توليد نفخ و برودت نمى نماييم ، ولى اگر سفت و نارس باشيم ، توليد نفخ خواهيم كرد. مخصوصا اگر بعد از خوردن ما آب سرد بنوشند. شما مردم شهرنشين اين روزها، ما ميوه هاى آب دار را در سردخانه و يخچال جا داده ايد، و ما را در حالى كه حرارت بدنمان نزديك صفر است ، وارد معده مى كنيد كه حرارت آن 37 درجه مى باشد و با اين عمل با دست خود معده ى خود را خراب مى كنيد و بعد از ما گله مى نماييد كه چرا توليد نفخ و برودت مى نماييم !
كسانى كه معده شان براى هضم من آماده نيست ، مى توانند از آب من استفاده نمايند، مشروط بر اينكه ميوه ى مرا با پوست و مغز و هسته تحت فشار قرار دهند و از تمام اعضاى بدن من استفاده نمايند.
من مفرح قلب و كبد هستم ، و به همين جهت رنگ رخساره را باز مى كنم و گرفتگى هاى روحى غم و غصه را برطرف مى سازم . من با كمك ريگ هايى كه همراه دارم ، معده و روده ها را دباغى و زهكشى مى كنم ، املاح پتاسيم و تانن كه در ميوه ى من است ، سموم بدن مخصوصا اسيد اوريك را از بين مى برد و پزشكان مرا براى مبتلايان به امراض نقرس و روماتيسم زياد توصيه مى كنند. من پادزهر سموم مخصوصا زهر قارچ هاى سمى ميباشم ، و اين خاصيت در ميوه هاى غير پيوندى و ((خج )) زيادتر است و چون مرا با قارچ سمى بپزند، زهر آن را خنثى خواهم كرد - هر وقت دچار مسموميت شديد، به سراغ من بياييد، شما را يارى خواهم كرد.
قند من براى مبتلايان به مرض قند ضرر ندارد، بلكه مفيد است . نوع ميخوش من مقوى معده و كبد بوده اشتها را زياد مى كند. مسكن التهاب و فشار خون است . صفرا و تشنگى را بهتر برطرف مى كند، قى و اسهال را تسكين مى دهد، ولى براى پيران خوب نيست ، مگر آنكه بعد از آن كمى عسل ميل نمايند.
نوع گس من قابض تر بوده ، خوردن گرد خشك آن اسهال را بند مى آورد و ماليدن آن روى زخم جراحات آن را از بين مى برد و گوشت نو مى آورد.
دم كرده ى پنجاه گرم برگ درخت من مخلوط با پنجاه گرم برگ سيب ، سنگ كليه و مثانه را خرد مى كند. دمكرده ى صد گرم برگ تازه و جوان من پيشاب را زياد مى نمايد، و كليه و مثانه را شستشو داده و اسهال را درمان مى كند. صمغ درخت من كمى ملين است و به هضم غذا كمك مى كند. سابقا از سوخته چوب و برگ من يك نوع سرمه مى ساختند كه جانشين توتيا بود، و براى جوش هاى پلك زياد توصيه و تجويز مى شد.
انجوجك كه تخم ميوه ى جنگلى من است ، كرم معده را مى كشد، موافق سينه و حنجره و اعصاب متشنج است ، پيشاب را باز مى نمايد، و اگر آن را كوبيده و شيره ى آن را بگيرند، براى بند آمدن خون عادت ماهيانه بانوان كه زياد باشد مفيد است .

من ريحان هستم !
مرا ريحان مى نامند، به معنى گل و سبزه ! برابر اين لغت در فارسى اسپرم است كه به صورت اسپرغم - اسپرهم و اسفرم نيز گفته شده است . اسم اصلى من شاه اسپرم است كه آن را شاه اسپرغم - شاهپرهم - شاهسفرم نيز گفته اند.
بعد از اسلام مرا به عربستان بردند و كلمه ى شاه اسپرم را به سلطان الريا حين ترجمه كردند و از آن جا به اروپا رفت و به زبان لاتين به آن بازيليك ، يعنى سبزى سلطنتى لقب دادند. لقب آن از روى افسانه اى است كه در فرهنگ عاميانه (فولكلور) فارسى وجود دارد و پيدايش مرا در زمان سلطنت انوشيروان مى رساند و با اينكه اين داستان صورت افسانه دارد، معذلك تكرار آن خالى از لطف نيست . اينك شرح داستان به همه صورت كه در كتب قديم آمده است :
((گويند اسپرغم پيش از انوشيروان نبود. روزى انوشيروان بار عام داده ، و به ديوان قضاوت نشسته بود. ناگاه مارى بزرگ از زير تخت در آمده ، حاضران را از ديدن او ترس به هم رسيد. قصد او كردند، شاه فرمود بگذاريد شايد شكايتى داشته باشد. به دنبال او برفتند تا به كنار چاهى رسيدند. مار بر كنار چاه حلقه زد، آنگاه به درون رفت و بر آمد، چون در آن چاه نگاه كردند، مارى ديدند مرده افتاده و عقربى نيش بر او بند كرده ، نيزه اى از بالاى چاه بر پشت عقرب فرو بردند و چون يك سال بگذشت ، هم در آن روز شاه نشسته بود و به شكايات مردم رسيدگى مى كرد. همان مار به نزديك سرير آمد و از دهن خود قدرى تخم سياه بريخت و برفت ، كسرى فرمود آن تخم را كاشتند. از آن شاه اسپرغم بر آمد و انوشيروان كه پيوسته زكام داشت از بوييدن و خوردن آن زكامش برطرف شد.)) شكى نيست كه اين داستان به اين شكل صحت ندارد و بعيد نيست كه بذر مرا يكى از شاكيان كه به حق خود رسيده بود، به عنوان هديه آورده باشد.
عده اى از لغت نويسان عربى مرا ضيمران نوشته اند. اين خود يك اشتباه است . زيرا ضيمران گياه ديگرى از خانواده ى ماست كه در صحراى عربستان مى رويد و بسيار خوش بو و نافع است . در خانواده ى ما بيش از 160 نوع گياه خوشبو وجود دارد كه چند نوع آن بيشتر در ايران كاشته نمى شود. بذر يك نوع آن تحت عنوان تخم شربتى زياد مصرف دارد.
بارى من مقوى معده ، بادشكن ، ضد عفونى كننده دهان و دستگاه گوارش ، مدر و ضد تشنج مى باشم . به علت داشتن سبزينه و اسانس مخصوص كه خود مخلوط از چند اسانس است ، بوى پياز و سير را از دهان مى برم و روى همين اصل است كه يك پاى ثابت سينى نان و كباب شده ام و چون به كباب بازارى پياز زياد مى زنند، و مقدارى هم با آن مى خورند، ناگزير نيز مقدارى از سبزى من تناول مى نمايند تا بوى پياز برطرف شود. من دماغ را باز مى كنم . عصاره ى من با شير براى درمان زكام و سينه درد و سرفه به كار مى رود. مضمضمه جوشانده ى غليظ و جويدن خود من جهت رفع آفت دهان و بو كردن من براى رفع سر درد مفيد است .
كسانى كه هنگام مسافرت در اتومبيل - هواپيما و كشتى حالشان بهم مى خورد و دچار درد سر و دل بهم خوردگى مى شوند، مى توانند از من استفاده كنند، و با بو كردن من و جويدن برگ هاى نازك من خود را تسكين بدهند، من ميكرب هاى اسهال و وبا را مى كشم . بوى من پنبه و مگس را فرار مى دهد. چند شاخه از من در باغچه منزل خود بكاريد و به اين ترتيب با اين حشرات مزاحم مبارزه نماييد. خوردن بذر من مقاومت بدن را در برابر سموم زياد مى كند. پزشكان قديم ايران كوبيدن بذر مرا براى ساختن تركيبات دارويى منع كرده اند و اين از آن جهت است كه لعاب ما دانه هاى گياهى در موقع كوبيدن از بين ميرود و بهتر است ، تخم مرا بطور مستقيم به كار بريد، من داراى ويتامين ((كا)) بوده و براى خون دماغ و بواسير خونى سودبخش مى باشم ، سابقا تخم مرا با شكر كوبيده ، جهت رفع بوى زير بغل استعمال مى كردند، به نظر من تنها ساييدن آن كافى است و احتياج به شكر ندارد!
شاهسپرم
در تبريز و اخيرا در ايران نوعى از مرا كه بسيار خوشبوست كاشته و عرق برگ آنرا براى رفع دل درد و تقويت معده تجويز مى نمايند.

اسم من انار است ! ميوه بهشتى هستم ، و يك دنيا خاصيت دارم .
زادگاهم ايران است .
بهترين موقع خوردن من صبح زود است .
رب من ، غم و غصه را از دل مى برد.
شيرين مرا، براى رفع سينه درد و سرفه ميل كنيد...
اسم من انار است ، و گاهى نار مى گويند. از من در قرآن مجيد تعريف شده است . زادگاه اوليه من ايران مى باشد، ولى امروزه در بسيارى از كشورها كاشته مى شوم . طعم من گاهى ترش ، گاهى شيرين و گاهى ملس است . در اثر تربيت يك نوع انار بى هسته وجود دارد كه پوست مغز و دانه هاى آن نرم و لطيف مى باشد. نوع شيرين من براى سينه و ريه نافع است ، ولى نوع ترش ‍ ما سينه را خشك مى كند، و براى مبتلايان به درد سينه و سرفه خوب نيست ، براى آنهايى كه جگرشان گرم است ، هيچ ميوه اى مناسب تر از نوع ترش ما نيست . مواد غذايى در ما كم است ، ولى تا بخواهيد سرشار از ويتامين هاى آ - ب - ث و ئى هستيم و به قدرى آهن و فلزات مفيد ديگر داريم كه هضم ما را سنگين كرده ، و كمى نفاخ به نظر مى رسيم ، ولى اين سنگينى و نفخ از نوع ساير ميوهها نيست ، و به زودى پراكنده مى شود و يكى ديگر از مشخصات ما اين است كه آب ما سنگين تر از خوردن دانه هاى ما با هسته است ، چون مغز هسته ى دانه هاى ما خود كمى پائين است ، و پوست سخت آن روده ها را جارو مى كند، آب ميوه ى من داراى قند - تانن و يك ماده ى مفيد به نام كره ماناتين است كه از دوستان كبد بوده ، و آن را پاك و در نتيجه رنگ رخساره را باز مى نمايد، من به علت داشتن ويتامين هاى آ به رشد اطفال كمك مى كنم . به علت داشتن انواع ويتامين ((ب )) اعصاب را تقويت كرده ، آنها را محكم و شك و دودلى را از بين مى برم ، به علت داشتن ويتامين ب 6 ضد استفراغ بوده ، و درمان ويار زنان باردار هستم .
اگر خانمى هنگام آبستنى از من ، يا رب من زياد بخورد، بزرگترين خدمت را به فرزند آينده خود كرده است ، زيرا من علاوه بر جلوگيرى از ويار و تقويت مادر و فرزند، به رشد آينده طفل هم كمك خواهم نمود. من به علت داشتن آهن و ويتامين هاى لازم ، خون ساز بوده و آن را اصلاح مى نمايم .
بهترين موقع خوردن من صبح ناشتا است . در موقع خوردن به من گلپر بزنيد علاوه بر بوى مطبوع به هضم من هم كمك خواهد كرد.
من پيشاب را زياد مى كنم ، غرايز جنسى را تقويت مى نمايم ، و درمان اسهال هم هستم . دانه هاى ميوه ى جنگلى من كه به ناردان معروف است ، در معالجه ى اسهال شهرت فراوان دارد. اين دانه ها را در آب بجوشانيد، و صاف كنيد، و آب آن را نوش كنيد تا اسهال بند آيد و همچنين مى توانيد كمى ناردان را با هم وزنش برنج و جو پوست كنده مخلوط كرده ، در آب بجوشانيد و پس از صاف كردن تنقيه كنيد و اثر آن را در معالجه اسهال ببينيد. اين دستور براى معالجه زخم معده و ورم روده ، نتايج عالى داده است .
رب من بهترين چاشنى براى فسنجان و خورش باميه - آش انار و خوراك هاى ديگر است ، و به علت داشتن تانن و آهن ، رنگ آن ها را سياه مى كند.
اگر اين رب را با عسل مخلوط كنيد، براى معالجه زخم بينى و بثورات جلدى مصرف آن از خارج مفيد است .
خوردن آب ميوه شيرين من با شكر و نشاسته براى معالجه سينه درد و سرفه توصيه شده است و مرا در موقع يرقان نيز تجويز كرده اند، و براى اصلاح سپرزنيز سودبخش مى باشم .
نگاه به دل پر خون من نكنيد، تمام قسمت هاى درخت من مفيدند. پوست ميوه - پوست ساقه و پوست ريشه من مصارف صنعتى و درمانى دارند و از گل من هم مى توان استفاده كرد.
پوست ميوه ى من در رنگرزى و چرم سازى از قديم به كار مى رفت ، و بهترين قالى هاى ايران را با آن رنگ مى كردند.
مضمضمه و نگاهداشتن آب ميوه ى ترش من در دهان ، برفك و جوش هاى دهان را پاك مى كند و لثه را محكم مى نمايد. ميوه ى ترش من براى مبتلايان به زخم معده و روده خوب نيست و براى سرد مزاجان زيان بخش است ، و جاذبه ى كبد را كم مى كند، ولى در عوض ميوه هاى شيرين و ملس من ، صفرا بر بوده و معده و كبد را تقويت كرده ، و درمان تب هاى صفراوى و يرقان و امراض جلدى است .
پوست ساقه و ريشه من داراى بيست و دو درصد تانن است ، و به علاوه از آن در صنعت داروسازى ، چهار ماده شيميايى مى گيرند كه همگى ضد كرم كدو مى باشد. شما مى توانيد براى معالجه كرم كدو از پوست ، ريشه يا ساقه من مستقيما استفاده كنيد، و به اين منظور بايد شصت گرم پوست ريشه ى تازه يا گرد خشك آن را گرفته ، شش ساعت در آب خيس نماييد (مقدار آب 750 گرم ) بعد آن را بجوشانيد تا حجم آن تقريبا نيم ليتر شود، پس از صاف كردن ، آن را سه قسمت كندى و هر قسمت را به فاصله يك ساعت و نيم ميل نماييد و پس از دو ساعت يك مسهل بخوريد، و منتظر دفع كرم كدو باشيد. مقدار مصرف براى اطفال يك ششم تا يك سوم ميزان بالا مى باشد. ضمادى كه با پختن پوست و هسته من تهيه نماييد، براى امراض جلدى مخصوصا اگزما مفيد است و خارش از بين مى برد.
رب من جهت رفع خمارى مفيد بوده ، و غم و غصه را تسكين مى دهد.
ناردان قابض تر از دانه هاى ما بوده ، جوشانده ى آن جهت محكم شدن لثه نافع تر است . جوشانده گل ما نيز جهت پيوره و خونريزى لثه تجويز شده است و ساير خواص آن مثل گلنار فارسى است كه بعدا خود را معرفى خواهد كرد.

من ((بولاغ اوتى )) هستم ! چه تصور باطلى كه بعضى تصور مى كنند اين سبزى در يكى از وادى هاى جهنم روييده است .
حضرت رضا عليه السلام
اسم من بولاغ اوتى است .
من خوراك پهلوانان قديم ايران بوده ام .
مانند پنى سيلين امراض عفونى را درمان مى كنم . براى بيماريهاى غمباد - قند و سرطان مفيدم - اكسير جوانى و طول عمر را در من جستجو كنيد.
من دو برادر دارم كه اولى اسمش تره تيزك و دومى شاهى است . يكى از جهانگردانى كه در زمان هخامنشيان به ايران آمده است ، در سفرنامه خود مى نويسد: داريوش بزرگ و لشكريانش غذايى ساده دارند و با هر لقمه از غذاى خود، كمى ((بولاغ اوتى )) ميل مى نمايند، همگى سالم مى باشند و جاى بسى تعجب است كه با اين غذاى ساده بسيار شجاع و زورمند مى باشند.
در كتاب هاى پزشكى قديم ، به من جرجير بيابانى يا بهقان و به تره تيزك جرجير پستانى و به شاهى رشاد مى گفتند. و بذر ما را حب الرشاد خوانده اند.
محل رويش من دامنه ى كوههاى طالقان ، بين جاده قزوين ، روستاهاى پشند - آبيك و اتانك - در شهررى كنار رودخانه امين آباد، در بندر انزلى شاهزاده كوه ، راه چالوس ، در آذربايجان بين سليمانيه و دربند، اطراف شيراز پل آبگينه ، نزديك بوشهر و كوتدوند مى باشد و بيشتر بطور خودرو در كنار چشمه ها و قنات هايى كه سرشار از شبه فلز ((يد)) مى باشند به عمل مى آيم اگر به دهاتى كه من در آنجاها هستم سرى بزنيد، با مردمان سالخورده كه بيش از صد سال داشته و از نعمت سلامتى برخوردارند روبرو خواهيد شد و اگر از آنها سؤ ال كنيد، خواهيد فهميد كه از من زياد مى خورند و شايد تنها نان خورش آنها باشم .
من به علت داشتن ((يد)) ضد غمباد مى باشم ، و چون منيزى دارم ، ترمز سرطان هستم و چنانچه آب مرا به موشى كه مبتلا به سرطان است تزريق كنند، از پيشرفت اين مرض در بدن او جلوگيرى خواهم كرد.
در اطراف خانواده ما، مخصوصا برادرم تره تيزك ، از طرف غذاشناسان و دانمشندان ، چه در قديم و چه در عصر حاضر، عقايد و نظرات ضد و نقيض زياد گفته شده است . عده اى از غذاشناسان عصر جديد ما را شد غمباد ((گواتر)) و دسته اى باعث اين بيمارى مى دانند ((گواترزا)). در صدر اسلام نيز دانشمندان عرب نسبت هاى ناروا به ما مى دادند و حتى عده اى مى گفتند هركس شب تره تيزك بخورد رگ جذام در بدنش به حركت در مى آيد. خوشبختانه امام هشتم حضرت رضا عليه السلام غلام خود را جهت خريد تره تيزك فرستاده و پاسخ دشمنان را داده اند.
اين عقايد متضاد، در اطراف ما معمايى است كه جواب آن را بايد فقط از زبان خوراكى ها شنيد و من امروز مى خواهم براى اولين بار يكى از اسرار غذاشناسى را براى شما فاش نمايم و موضوع مهمى را مطرح كنم كه تاكنون در هيچ كتابى نوشته نشده است .
يك دسته از فوايد ما خوراكى ها مرهون مواد معدنى است كه در ساختمان بدن ما وجود دارد. ما اين فلزات را از آب و خاكى كه به ما مى دهند مى گيريم و اگر آن ها فاقد اين مواد باشند، نسبت به آن گرسنه شده و نه تنها خاصيت اوليه ى خود را از دست مى دهيم ، بلكه بر عكس عمل خواهيم كرد.
بنابراين ، اگر ما نسبت به شبه فلز ((يد)) گرسنه باشيم ، نه تنها غمباد را معالجه نخواهيم كرد، بلكه ((گواترزا)) بوده ، و باعث ناراحتى غده درقى خواهيد شد.
من چون از قديم اين راز را مى دانستم ، فقط در كنار آب هايى بطور خودرو عمل آمدم ، كه داراى شبه فلز ((يد)) به حد كافى بوده ، ولى برادرانم گول شما، انسانها را خورده و در اكثر نقاط كشت شده ، و در زمين هاى نامناسب به عمل آمده و اين سر و صداها را در اطراف ما بلند كرده اند.
ما هر سه سرشار از ويتامين ((ث )) بوده و ضد خونريزى و رقيق شدن خون مى باشيم ، و به حدى از اين اكسير گرانبها داريم كه خوردن مختصرى از ما رفع كمبود آن را خواهد كرد و با كمك يك ماده ميكرب كش كه در خانواده ما وجود دارد، در معالجه زخم روده و امراض داخلى و سرماخوردگى تره تيزك به علت داشتن يك تركيب گوگردى در اصلاح دستگاه تنفس تاءثير فراوان داريم .
سل ريوى ، آسم ، زكام و سياه سرفه را شفا مى بخشيم ، و براى اين كار بهتر است شيره ى ما را گرفته و همه روزه صبح ، و عصر يك قاشق سوپ خورى ، به بيمار بدهند.
ما سه برادر خنك هستيم و در رسانيدن مواد معدنى به ياخته ها نقش مهم داريم . صبح زود موقعى كه از خواب بيدار مى شويد. يك استكان كوچك از آب ما نوش جان كنيد، تمام سموم بدن شما دفع خواهد شد و انگل هاى معدى هم از بين خواهد رفت .
مخلوط نيم ليتر از آب ما با روغن بادام شيرين يا زيتون ، درمان بند آمدن ادرار و درد كليه و مثانه است . زيرا ما ترشحات خارجى مثل شير - عرق و ادرار را زياد مى كنيم و به ترشحات داخلى كمك مى نماييم و از اين رو ما را براى معالجه مرض قند، غمباد و بدبويى عرق زير بغل تجويز كرده اند. بانوانى كه رحمشان بو مى دهد مى توانند از اين خاصيت ما استفاده كنند.
مى گويند چون درخت انار ترش را با آب جوشانده ى ما آبيارى كنند، ميوه اش شيرين مى شود. من چون در علم كشاورزى وارد نيستم ، اين خبر را نه تاييد مى كنم نه تكذيب .
تخم ما كه به ((حب الرشاد)) معروف شده است ، داراى اكثر خاصيت ما مى باشد. جوشانده ى گرم آن قى آور بوده ، و بلغم را دفع مى نمايد.
با زرده ى تخم مرغ نيم بند جهت تقويت غرايز جنسى نافع است و ضماد آن جهت برطرف كردن كك و مك و بثورات جلدى توصيه شده است و با زهره گاو جهت محكم شدن و جلوگيرى از تركيدن و شكستن ناخن ها و سم ستور سودمند مى باشد.
خلاصه چون ما سرشار از ويتامين هاى آ، ب و ث و مواد كانى مثل آهن ، فسفر، يد، منيزيم ، منگنز و مس و روى و آهك و گوگرد هستيم ، به من لقب سبزى تندرستى داده اند.
اگر مى خواهيد ما همچنان خدمتگزار شما باشيم ، در مزرعه ى برادران من مختصرى نمك ((يدوردوپتاس )) بپاشيد و با اين كود سلامتى خود را بيمه كنيد.

اسم من ((هويج )) است ! دوست صميمى جگرم
نورچشم را زياد مى كنم
رنگ چهره را از تيرگى پاك مى كنم
مخصوصا براى خانم ها عنصرى بسيار مفيدم
در من ماده يى است كه مقاومت پوست را زياد مى كند و خواص بى شمارى كه شايد از آن كمتر كسى اطلاع داشته باشد.
اسم من ((زردك )) است . اسم برادرم كه شما به آن ((هويج فرنگى )) لقب داده ايد، گزر مى باشد. برادر خوانده اى هم دارم به نام ((شقاقل )) كه شما از مرباى آن استفاده مى كنيد.
ما نه ميوه هستيم و نه سبزى ، بلكه از دسته هويج ها هستيم .
از آنجايى كه ايرانيان قديم در گياه شناسى - پزشكى - دارويى و بالاخره غذاشناسى پيش قدم بوده اند، براى كليه اصطلاحات علمى واژه اى مخصوص داشته اند و و اين زبان برخلاف تصور بعضى ها بسيار وسيع و دامنه دار است ، متاءسفانه در اثر يك سلسله پيش آمدهاى ناگوار اين اصطلاحات علمى فراموش شده ، و جاى خود را به لغات خارجى داده است ، يكى از اين اصطلاحات علمى همين هويج است ، اگر از شما بپرسند كه شلغم يا چغندر و كلم ميوه اند يا سبزى ، جوابى نداريد، ولى اگر به لغت نامه هاى قديم مثل برهان قاطع مراجعه نماييد با كمال تعجب مشاهده خواهيد نمود كه نوشته است هويجى است كه آنرا در آش مى ريزند و از اين رو بايد در نظر داشته باشيد كه در زبان فارسى به كليه ريشهاى خوراكى مثل انواع زردك - شلغم - چغندر - سيب زمينى - شيرين بيان - كلم سنگ و غيره ، هويج مى گويند و نام همانطور كه در سطر اول گفتم ، زردك و گزر مى باشد كه اعراب آنرا معرب كرده جزر نام گذارى كرده اند.
در بين سبزيها و گياههايى كه داراى منافع زياد مى باشند و به عنوان يك ماده خوراكى در آشپزى بكار مى روند، مصرف من و گزر زيادتر است . ما را هم خام مى خورند و هم پخته ، و چون فصل معينى نداشته و هميشه در بازار پيدا مى شويم ، معادل مصرف نان خريدار داريم و با اينكه شيرين هستم ، هيچگاه فاسد نشده - ترش و تند و تلخ و گس نمى شويم . ما در را در تمام آش ها - سوپ ها و انواع خوراكيهاى ايرانى و فرنگى مى توانيد بريزيد و از منافع سرشار ما بهره مند شويد، با ماها مربا و كمپوت هم مى توانيد تهيه كنيد و پوره ما را هم به كودكان خود بخورانيد، برادر من گزر از قديم در بيابان هاى ايران بطور خودرو به عمل مى آمد، و اكنون هم در اطراف اروميه ((دربند)) تبريز - مرند - چالوس - دره هريرود - بلوچستان - مكران و لرستان ديده مى شود، و با اين وصف عنوان هويج فرنگى به او دادن دور از انصاف و حقيقت است !
ما انواع و اقسام زياد داريم . نمونه هاى كوتاه - بلند - باريك - با سيخك - بدون سيخك . با رنگ هاى گوناگون از سرخ آتشين گرفته تا زرد طلايى و بنفش ظاهر مى شويم . انواع ما وقتى وحشى بوده ، و در بيابان و سرزمين هاى سخت و شخم نشده به عمل مى آيند، سفت و سخت بوده ، و سيخك ميان آنها از چوب سخت تر است و به همين جهت براى انسان قابل مصرف نبوده و به درد علوفه مى خورند. ولى همينكه از صحرا به بستان آمديم ، و ما را در زمين هاى شخم شده پرورش دادند، نرم و شيرين شده ، و سيخك ما نيز از حالت چوبى خارج شده ، قابل مصرف شديم و اكنون هم هر قدر زمين زراعتى ما پوك تر باشد بهتر مى توانيم رشد كرده و شيرين تر و آبدارتر شويم .
ما دوست جگر - زيادكننده نور چشم بوده شهوت را زياد مى كنيم و بر تعداد نطفه مى افزاييم و آنرا براى تربيت جنين آماده مى سازيم . كسانى كه مى خواهند خون كهنه از بدنشان رخت بربسته ، مبتلايان به مرض قند، چربى خون ، صفراوى مزاجها، و آنهايى كه نمى خواهند در رشدشان اختلالى پيدا شود و همچنين زنان باردارى كه آرزوى فرزند سالم و قوى زيبا دارند، مادرانى كه مى خواهند شيرشان زياد شود، بدو شك غذايى بهتر از خانواده زردك پيدا نخواهند كرد. ما ادرار را زياد مى كنيم ، با چربى خون كه دشمن سرسخت جوانى است ، مى جنگيم و رنگ چهره را باز مى كنيم ، و براى مبتلايان به اسهال ، غذاى خوبى هستيم . قند ما نه تنها براى بيماران مبتلا به مرض قند ضرر ندارد، بلكه به علت داشتن انسولين گياهى ، درمان اين مرض هستيم ، ما قوه كشش عضلات را زياد مى كنيم ، و براى بيماران كليوى و مبتلايان به باديامان (نفريت ) دارويى بهتر از ما وجود ندارد.
ما در تنظيم عادت ماهانه بانوان نقش بسيار موثرى داريم . ضمنا ما در تسكين درد سوختگى و آفتاب زدگى بسيار مؤ ثر است . تبهاى عفونى معدى و روده اى ، دل دردهاى كهنه ، دل درد اطفال و پيچش شكم كودكان ، با خوردن ما تسكين پيدا مى كند. مخلوط آب ريشه ما با شير براى نرم كردن سينه بسيار نيكوست ، و خلط را از بين مى برد. به كسانى كه صدايشان گرفته است ، و مبتلايان به تنگ نفس و اختلالات ريوى توصيه كنيد كه حتما به سراغ ما دو برادر بيايند. به كودكانى كه داراى معده اى كار بهتر است يك وعده سوپ و يك وعده سوپ و يك وعده شير مادر بدهيد - آب مخلوط ما با كمى عسل و آب ليمو يك نوشابه مفرح و گوارا است .
در تركيب ما هشتاد و هفت درصد آب زنده كه به آسانى جذب ياخته هاى بدن مى شود و وجود دارد. بين يك تا دو گرم درصد مواد سفيده اى و يك ماده فسفردار يعنى آنچه در زرده تخم مرغ است داريم و همين ماده است كه غذاى ((غدد)) شده و آنها را تقويت مى نماييم ، و نيز به علت همين اكسير گرانبهاست كه نيروى جنسى و جسمى و روحى را افزايش ‍ مى دهيم .
ما داراى جوهرى هستيم كه در كبد تبديل به ويتامين ((آ)) مى شود، و با كمك اين ماده مى توانيم مقاومت مخاط و پوست را در برابر امراض جلدى زياد كنيم ، و از بثورات جلدى و اگزما و جوش غرور جلوگيرى نماييم . ويتامين ((آ)) عامل رشد است ، كمى اين ويتامين سبب مى شود كه دهانه زخمها دير بسته شود. شما براى رفع اين نيازها مى توانيد از ما دو برادر استفاده كنيد. مشروط بر اينكه ، كبدى سالم داشته باشيد، و در غير اينصورت در اثر زياده روى در خوردن ما دچار زردى و يرقان خواهيد شد. ما زردك ها به علت داشتن ويتامين هاى ((آ)) و ((د)) اثر نيكويى در ساختمان غدد داشته و مصالح خوبى براى نوسازى ياخته ها هستيم ، به اطفالى كه مى خواهند دندان در بياورند، تا مى توانيد از سوپ ريشه ما بخورانيد و يك تكه از ما را به عنوان بازيچه به دست آنها بدهيد و سعى كنيد كه آنرا در دهان برده و با كمك آرواره ها آنرا بجوند و به اين ترتيب هم خارش لثه ها از بين رفته و هم در آمدن دندان را آسان مى نمايد.
يكى ديگر از مواهب طبيعى كه در نهاد ما به وديعت گذاشته شده است ، ميزان آهن است كه در من زردك هستم ، چند برابر گزر مى باشد. علاوه بر آهن ما داراى املاح سديم - منيزيم - و كلسيم هستيم .
براى استفاده از آب ما، براى اينكه به طبع شما گوارا و مطبوع باشد و بوى علف ندهد، من به شما توصيه مى كنم كه هميشه آب ما را گرفته ، چند قطره آب ليمو به آن اضافه كرده و مدتى در يخچال يا جاى خنك بگذاريد تا عوامل زنده اى كه همراه با ريشه ما هستند ميزان قند و صمغ آنرا بالا برده ، نوشابه اى خوش بو و خوش طعم به شما تحويل دهند.
علاوه بر ريشه بذر ما نيز در طب قديم مقامى والا داشته و آنرا در كتب پزشكى به نام ((دوقو)) ذكر كرده اند و فرنگى ها به آن ((دوكو)) مى گويند. اين بذر خواص ما را چندين برابر داشته و داراى چند نوع هورمون ، مخصوصا هورمون مردانه استروژن است كه داروسازان در بدر به دنبال آن مى گردند - اين تخم مسقط جنين و بالاخره مانع باردارى است و براى جلوگيرى از ازدياد نفوس مى تواند نقش مؤ ثرى داشته باشد. ضد غش ‍ و مدر است در طب قديم جهت درمان سرفه - سينه در مزمن ، زياد تجويز مى شد. خوردن آن ضد گاز و نفخ معده است - سنگ هاى كليه و مثانه را خرد مى كند. زايمان را آسان مى نمايد. سستى و درد مفاصل را درمان مى كند. براى سوزش معده و دل درد اطفال و استسقاء و شكم هاى طبلى داروى بسيار مفيدى است و حال اجازه بفرماييد عنان سخن را بدست برادر خوانده ام شقاقل داده ، سخن را كوتاه نمايم .

شقاقل

اسم من شقاقل است و به فارسى به من ((زردك ريگى )) و همچنين ((زردك ريش بزى )) مى گويند. ريشه من پر گره بوده و موقعى كه آنرا از خاك در مى آورند، جدار آن چسبنده و پر رنگ است ، و عنوان زردك ريگى من به علت همين موضوع است ، من سيخك ندارم و مغز و ريشه من يكنواخت بوده ، سفيد رنگ و به كلفتى انگشت و دراز بوده و طعمى شيرين دارم ، ساقه هاى من هم با زردك فرق دارد، و داراى گره زياد بوده ، و بر روى هر گره برگى مى رويد و چون اين برگها مانند ريش بز از هم فاصله دارند مرا در فارسى و فرنگى ((ريش بزى )) لقب داده اند - ميوه بوته من آبدار و سياه رنگ و به اندازه يك نخود است .
ريشه من سنگين و دير هضم است ، ولى وقتى كه با شكر و عسل به صورت مربا در بيايم ، هضم من آسان شده و به راحتى خورده مى شوم .
در بين حيوانات ، خرس به خوردن من علاقه زياد دارد و از اين جهت به من ((خرس گياه )) هم مى گويند.

اسم من ((انجير)) است ! به اين همه ادعا كه دارم خرده نگيريد، همه اش بى چون و چراست .
از انواع ويتامين سرشارم .
مزاج را لينت مى دهم .
درمان صد در صد دمل هاى چركينم .
شيرابه مرا به ريشه دندان بماليد تا از درد آن آسوده شويد.
همين شرابه من ، گوشت را قابل پخت مى كند و هزار خاصيت ديگر كه در من نهفته است .
نام من انجير است ، انجيل هم مى گويند. بزرگترين افتخار من اين است كه خداوند در قرآن مجيد به جان من قسم خورده است . تنها يك ميوه خوشمزه و لذيذ نيستم ، بلكه غذاى نرم و لطيف و دارويى سودمند و بى ضرر مى باشم . قدرت غذايى من بيش از ساير ميوه ها و خواص دوايى من بيش از تصور است . من از قديم در جنگلهاى آفريقا، آسيا و آمريكا به عمل مى آمدم . زادگاه مخصوصى ندارم و در جنگل هاى شمال و جنوب ايران هم وجود داشته ام من انواع و اقسام ريز و درشت ، بى دانه ، زرد و قرمز و صورتى و بنفش دارم . يك نوع ريز من در تهران به نام انجير شيرازى است . در گذشته انواع سفيد مرا غذا و نوع بنفش مرا دوا مى دانستند ولى من اين تقسيم را قبول ندارم ، بلكه مدعى هستم كه در هر رنگ و شكل بستانى ، كوهى و بيابانى ، خوراك اشخاص سالم و درمان افراد بيمار مى باشم . من انواع زودرس و ديررس دارم . در جاهاى سردسير ديرتر و اگر خيلى سرد باشد، اصلا نمى رسم و ميوه ام در آنجا تا رسيدن زمستان كال مى ماند و مردم اين ميوه هاى نارس را ديوانجير نام گذاشته اند، خوردن ديو انجير به علت داشتن شيرابه فراوان نامرغوب و خطرناك است .
من به مقدار فراوان داراى ويتامين هاى آ - ب - ث و مواد معدنى مثل آهن - برم - منگنز - آهك و گوگرد مى باشم و كمى هم آرسنيك دارم ، و نيز داراى مواد چربى - سفيده اى و از همه ى بيشتر مواد قندى در من است .
اگر ميوه مرا پس از چيدن در روى سبد يا پارچه سوراخ ‌دار در برابر تابش ‍ آفتاب قرار دهند، قند من زيادتر شده ، ميزان آن به سى تا چهل درصد مى رسد. من در تابستان داخل تره بار در دكان ميوه فروشى و در زمستان در رديف خشكبار در دكان آجيل فروشى ها عرضه مى شوم ، و در تمام اعضاى مختلف درخت من ، يك شيرابه سفيد رنگ جريان دارد كه مشخصات آنرا خواهم گفت . من يك ميوه سهل الهضم هستم ، اگر مرا قبل از غذا بخوريد، مجارى دستگاه گوارش را باز و اشتها را تحريك و محيط را براى هضم و دفع غذا آماده ميسازم و سبب تخليه كامل شكم خواهم شد.
در داروخانه ها شربت من با روغن بادام شيرين كه جهت لينت به اطفال مى دهند رقيب شده است . مربا و كمپوت من بهترين غذا براى مبتلايان به يبوست است . از جوشاندن ميوه من ، در شير شربتى بدست مى آيد كه نرم كننده سينه و معده بوده ، مضمضه آن لثه ها را محكم و غرغره اش سينه و گلو را نرم و دردهاى كهنه آنها را شفا مى بخشد. كسانى كه از لاغرى رنج مى برند و مى خواهند كمى چاق شوند، غذايى بهتر از من پيدا نخواهند كرد. مخصوصا اگر چهل روز ناشتا مرا با كمى انيسون تناول نمايند. با اينكه قند فراوان دارم ، معذلك كسى را بيش از حد مناسب چاق نمى كنم و ميوه تازه من خنك محسوب مى شود، حرارت و تشنگى را تسكين مى دهم ، عرق را زياد مى كنم و سموم و چربى را با عرق بيرون مى آورم ، و همين امر در گذشته اين شبهه را ايجاد كرده بود كه من شپش را در بدن زياد مى كنم ، در صورتى كه زياد شدن اين جانور گناه من نبود، بلكه خروج چربى و سموم چرك بدن را زياد مى كرد، و محيط مناسبى براى رشد شپش بود، من كبد را تقويت مى كنم ، ورم طحال را فرو مى نشانم ، خوردن من با گردو مقاومت بدن را در برابر سموم بالا مى برد. خوردن من با پسته و بادام جهت تقويت نيروى حافظه و قدرت تعقل و تفكر سودبخش است ، اگر ميوه خشك مرا بو داده و بكوبيد گردى بدست مى آيد كه به نام قهوه انجير معروف است و براى سياه سرفه - ذات الريه و سينه دردهاى كهنه مفيد مى باشد، و خشونت قصبة الريه را از بين مى برد.
وجود گوگرد در من باعث زياد شدن مو شده ، از ريزش آن جلوگيرى مى نمايد. با من شربت ، ژله و مارمالاد درست كنيد و در زمستان براى گرم شدن و جلوگيرى از سرماخوردگى ميل نماييد. ميوه من با مغز گردو محرك شهوت است و ضماد من با زاج جهت زخمهاى آبكى و با بوره جهت بثورات جلدى و گنده تاول زياد تجويز مى شود.
خواص بهى بخش من منحصر به ميوه من نيست ، جوشانده شاخه هاى من مبتلايان به استسقاء و پوست تازه آن ، براى مبتلايان به اسهال خونى و شكم روش تجويز شده است .
شيرابه اى كه در تمام اعضاى درخت من و ديوانجير وجود دارد، مسهل قوى و خطرناك است .
من بوى بد دهان را از بين ميبرم ، و سوخته ميوه من با روغن خضابى است كه موهاى سفيد را مشكى مى نمايد.
اگر ميوه ما سوزانده با كمى گليسرين مخلوط كنيد، و دندان هاى خود را با آن بشوييد، آنها را سفيد و محكم مى نمايد. ضماد گرم ميوه من با آرد جو مسكن درد عضلات است . دمل ها و كورك ها را باز مى كند. ضماد ميوه من با روغن زيتون يا موم جهت معالجه تركيدن پوست كه در اثر سرما ايجاد شده است . مفيد مى باشد. حمول من با عسل ، زخم و جراحات را از بين ميبرد، و از ترشح و خونريزى جلوگيرى مى نمايد، مشروط بر اينكه با رعايت اصول بهداشت و فنون داروسازى باشد. ميوه من مخلوط با خرما، كشمش ، و عناب به چهار ميوه سينه نرم كن معروف است . دانه هاى ميوه من معده و رودهها را جارو مى كند و فضولات را با خود دفع مى كند براى جلوگيرى از باردار شدن ، غذاشناسان آمريكا گياهى به نام : ((مى - پى - كو - تاتا)) را معرفى كردند كه در كلمبيا به عمل مى آيد، و نتايج خوب داده است ، در ايران هم گياه هايى كه داراى هورمون گياهى استروژن باشند، فراوان است و به تدريج خود را معرفى خواهند كرد.
شيرابه من شير را منعقد مى كند، و آنرا تبديل به نوعى پنير مى نمايد كه فوق العاده زود هضم است . اين شيرابه بلغم و ليزابه هاى معده و روده ها را نيز منعقد كرده ، و به دفع آنها كمك مى كند. ماليدن آن ميخچه - زگيل و خال گوشتى و آثار جلدى را از بين مى برد، سابقا سرمه آن جهت جلوگيرى از آبريزش چشم زياد تجويز مى شد.
اگر كمى از اين شيرابه را به پنبه زده و در بن دندان يا حفره دندان كرم خورده بگذاريد، درد آن فورا ساكت مى شود. اگر دندان پزشكان از اين شيرابه جهت كشتن عصب دندان استفاده كنند نتيجه اى بهتر و زودتر خواهند گرفت . اين شيرابه داراى آنزيمى است شبيه لوزالمعده كه به هضم غذا و گوشت كمك فراوان مى كند. اگر گوشت سخت و ناپز داريد، مختصرى از اين شيرابه به آن بزنيد و يا يك ميوه كال مرا در ديگ غذا بيندازيد، بزودى پخته خواهد شد. اگر يكدانه ميوه كال مرا در ديگ حليم بيندازيد، گوشت و گندم آن نرم و حل شده و بخوبى مهرا مى گردند حبوبات ناپز هم به اين وسيله نرم و زود پز خواهند شد. حال كه خواص مختلف شيرابه مرا دانستيد، بد نيست بدانيد در خواص آن نوشته اند، جامدات را آب مى كند و مايعات را منجمد مى سازد.
شلكا انجير يا جميز - در كتاب هاى گياه شناسى به ميوه اى اشاره شده است كه به فارسى شلكا انجيز و در كتب پزشكى جميز نام دارد. اعراب به آن تين الاحمق يعنى انجير احمق لقب داده اند، در كتب دارويى فرنگى نامش ‍ انجير اسپانيا و بارى بارى مى باشد، اين ميوه كه جهت اسهال و اسهال خونى مصرف فراوان دارد، از خانواده ما نيست و از دسته كاكتوس ها مى باشد.