زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۵ -


من ((سركه )) هستم ! اعصاب را تحريك مى كنم
اگر معده يى ضعيف داريد، من در هضم غذا به شما كمك مى كنم
دشمن عفونت هاى خونى هستم ....
كار من تنها ويران كردن نيست ، بلكه قدرت سازندگى هم دارم . خرابكارى من به منظور نوسازى است ، من سه فرق كلى با شراب دارم كه من را از آن متمايز مى سازد:
1 - الكل در من برگشته و به جوهر سركه (اسيد استيك ) بدل شده ، و به همين جهت سكر و خمارى نمى آورم .
2 - بوى من با شراب فرق دارد، و طعم من ترش ولى شراب گس و تلخ است .
3 - ضرر من كمتر از شراب است ، و عقل را زايل نمى كند و اعصاب را تخدير نمى نمايد، و برعكس محرك بوده ، و اگر ضررى به سلسله اعصاب مى رسانم ، در صورت زياده روى نتيجه ى تحريكات زياد است .
هضم غذاهاى سنگين را آسان مى كنم ، و نفوذ عوامل غذايى را به ياخته سريع مى نمايم ، و با طعم ترش خود چاشنى خوبى براى خوراكيها و خورش هاى شما هستم . به ترشحات معدى كمك مى نمايم . عفونت هاى خونى و صفراوى را از بين مى برم ، و تا اندازه اى از سرطان جلوگيرى مى كنم . تلخى مزاج را پاك مى كنم و قلب را برطرف مى سازم و از خونريزى داخلى جلوگيرى مى نمايم . قاتل كرم معده هستم ، مشروط بر اينكه چند روز متوالى ناشتا از من چند جرعه بنوشيد.
براى معالجه مسمومين قبلا مرا گرم كرده ، به آنها بخورانيد و بعد ايجاد قى كرده ، و معده ى ايشان را شستشو نماييد، و به اين ترتيب اثر سم زودتر از بين مى رود.
من پاك كننده طحال مى باشم ، و براى معده هاى پر التهاب و بلغمى مفيد بوده ، گرفتگى دستگاه گوارش را باز مى نمايم و از لخته شدن خون و شير در معده جلوگيرى مى كنم . اگر در گلوى شما زالو چسبيده و دسترسى به پزشك نداشتيد، مرا جرعه جرعه بنوشيد. اين جانور خونخوار كشته و دفع مى شود. با اينكه ترش و اسيد مى باشم معذلك ماليدن من به محل نيش ‍ زنبور و پشه و ساير حشرات مفيد بوده و براى التيام زخمهاى متعفن - باد سرخ - گنده تاول و كفگيرك بى نتيجه نمى باشم .
سوختگى و خارش بدن را معالجه مى كنم و كهير را برطرف مى نمايم . مرا براى معالجه امراض جلدى و بواسير هم تجويز كرده اند، كمى عسل را با من مخلوط كنيد و بر روى لكه هاى زير چشم بماليد، رنگ و خون مرده را از بين مى برد.
ضماد من با آرد جو جهت ورم پستان و بناگوش نتايج عالى داده است . سردردى كه در نتيجه بدى هواى محيط و بخارات حمام و زيادى صفرا و غليان آن باشد، با بخور من معالجه مى شود. مخصوصا اگر مرا با گلاب مخلوط كرده باشيد. من يك عامل خرابكار با قدرت سازندگى هستم . جوهر من املاح بدن را حل مى كند و به همين جهت بيماران و پيران و كسانى كه از بستر بيمارى برخاسته اند، و ضعف اعصاب و ضعف احشاء مضر مى باشم ، و در بيماريهاى حاد بايد از من اجتناب نماييد ولى در بيماريهاى كهنه و مزمن شده ، وقتى كه ساير معالجات نتيجه نداد، از نيروى خرابكار من براى ويران كردن سنگرهاى دشمن مى توانيد استفاده كنيد.
اگر مبتلا به گلو درد كهنه هستيد، و با داروهاى ديگر معالجه نشده ايد، كمى مرا رقيق كرده و با نمك مخلوط و بعد غرغره نماييد، و منافع سرشار آنرا ببينيد. براى معالجه امراض داخلى مزمن از سير ترش كهنه استفاده نماييد. اگر مبتلا به سر درد كهنه و مزمن هستيد، مرا بو كنيد و يا مرا جوشانده و از بخور من استفاده كنيد. يك دستمال را با گرم شده ى من آغشته كرده ، روى پيشانى بگذاريد و منافع آنرا ببينيد. سر دردى كه نتيجه آفتاب زدگى باشد، هم به اين وسيله معالجه مى شود.
اگر مبتلا به نقرس هستيد، ضمادى از من با آرد جو و كمى گوگرد درست كنيد، و روى محل درد بگذاريد و اثر معجزه آساى آنرا ببينيد.
براى محكم شدن لثه ها و جلوگيرى از خونريزى مرا با آب رقيق كرده كمى نمك به آن زده مضمضه نماييد.
خوردن ترشى انجير جهت اصلاح كبد و طحال مفيد است ، و اگر زيره را با من جوشانيده ، و آب آنرا مضمضه نماييد، درد دندان را ساكت مى كنم .
اگر گوش شما سنگين است ، و يا وزوز صدا مى كند، و معالجات ديگر نتيجه نداده است ، چند قطره از من را در داخل آن بچكاند و نتيجه ى آنرا ببينيد.
يك عدد پياز عنصل را ورقه ورقه كرده با من بجوشانيد تا له شود و بعد در يك شيشه ى سربسته در محلى گرم جلو تابش آفتاب بگذاريد، و بعد از يك هفته صاف كنيد و هر روز ناشتا يك قاشق مرباخورى از آن بنوشيد. بوى بد دهان مخصوصا اگر منشاء آن معده باشد. برطرف خواهد شد. وقتى دندان مى كشيد و خون آن به آسانى بند نمى آيد، و دسترسى به دندانپزشك نداريد كمى از من را با آب و نمك مخلوط كرده و مضمضه كنيد و نتيجه ى آنرا مشاهده فرماييد.
مضمضه ى كردن من مخلوط با كمى زاج سفيد دندان ها را سفيد و لثه محكم مى كند. عده اى براى جلوگيرى از خونريزى لثه ها گردوى نارس را موقعيكه به اندازه ى يك فندق است گرفته و در من ريخته و پس از جوشانيدن و له شدن آنرا مضمضه مى نمايند و به اين ترتيب از خونريزى جلوگيرى كرده ، لثه ها را محكم مى نمايند.
آنهايى كه مى خواهند لاغر شوند مى توانند از من استفاده كنند، مشروط بر اينكه مبتلا به زخم معده نباشد.
پيشينيان به آش من سكبا و سكباچ بود عقيده ى زياد داشتند و آن را براى لاغر شدن توصيه مى نمودند.
در ترشيهايى كه با من درست مى كنيد، ريختن ادويه معطر از قبيل دارچين ، هل ، گلپر، و همچنين افزودن پياز و سير را فراموش نفرماييد، تا از خرابكارى من در امان باشيد.
مسلولين و كسانيكه ضعف اعصاب دارند، نبايد به من نزديك شوند، مگر آنكه با عسل و ادويه باشم و در اينحال نيز نبايد در خوردن من زياده روى نمايند.
در خاتمه بد نيست بدانيد كه كبد شما يك كارخانه بزرگ داروسازى است كه بيش از چهار هزار محصول دارد، يكى از اين فرآورده ها من هستم كه وجودم براى جذب چربى به خون و هضم شدن گوشت ضرورت دارد. از روزى كه شما به خوردن گوشت عادت كرديد، كار كبد شما زيادتر شده است ، زيرا علاوه بر اينكه بايستى سموم گوشت را دفع نمايد، بايستى مقدار زيادترى كار كند تا بتواند محصول بيشترى بسازد. طرز ساخته شدن من در كبد با آنچه در خارج از بدن ساخته مى شود فرق زياد دارد.
در خمره براى اينكه قند به الكل بدل شده ، و بعد سركه شود چهارده عمل شيميايى انجام مى گيرد، ولى كبد اين عمل را بطور مستقيم انجام مى دهد.
ترشى هايى كه با من درست ميشوند فوايد بيشترى دارند، و من حافظ سبزيها و ميوه ها و منافع آن ها هستم ، براى نمونه شما مى توانيد سير ترشى را درنظر بگيريد، سير وقتى مدتى بماند، پوك شده و مغز آن بكلى از بين ميرود، و هيچگونه عطر و بو و خاصيت ندارد، ولى وقتى آنرا در من مى ريزند، نه تنها مغز آنرا حفظ مى كنم بلكه روز به روز بر خواص و قيمت آن افزوده مى شود و طعم آن شيرين و بوى آن مطبوع تر خواهد شد، و در مورد ساير ترشى ها نيز وضع چنين است ، و چنانچه آنها را با دستور صحيح و مناسب درست كنيد هرگز خراب نخواهد شد.

اسم من ((آفتابگردان )) است !

من دوست كبد هستم .
مضمضه آب ريشه ام ، دندان درد را تسكين مى دهد.
حشرات از من گريزانند.
دم كرده ى برگم انگلهاى روده را دفع مى كند.
عده اى مرا مشرك تصور كرده گل آفتاب پرست هم خوانده اند، در صورتى كه چنين نيست ، ما خوراكى ها همه آيات پروردگار بوده ، يكتاپرستى آيين هميشگى ما است . وانگهى گل آفتاب پرست گياه ديگرى است ، از خانواده گاوزبان كه در غرب ايران مخصوصا اطراف همدان زياد مى رويد و دمكرده برگ و سر شاخه هاى گلدار آن را جهت تنگى مثانه و دفع انگلهاى روده مى خورند، در كتابهاى گياه شناسى قديم ايران مرا به اسم ((آذريون )) كه معرب آذرگون است نام برده اند و اين اسم بسيار مناسب است ، زيرا اشعه خورشيد در دانه هاى من منعكس شده و منافع آن را در خود ذخيره كرده ام .
من سرشار از ويتامين ((آ))، ((د))، هستم ، بازكننده دماغ و دوست كبد مى باشم ، مضمضه با آب ريشه من درد دندان را تسكين مى دهد، پنج گرم شربت ريشه من مقوى قلب است ، ضماد برگ من جهت تسكين درد مفاصل ، سياتيك ، نقرس و خنازير مفيد است ، ريشه من داراى هورمون جنسى است ، بطورى كه اگر ضماد آن را بر كمر ببندند ايجاد تحريك مى نمايد و به همين علت است كه حمول آن عادت ماهانه بانوان را باز و باعث سقط جنين است و زايمان را آسان مى كند، خوردن آب برگ كوبيده من نيز جهت اخراج جنين و باز كردن عادت ماهانه مؤ ثر است ، مقدار خوراك آب گل ، برگ و ريشه من بيست گرم است ، يكى از عجايب من اين است كه مگس و پشه بر روى گل من نمى نشيند و دود من نه تنها حشرات ، بلكه موش و قورباغه را نيز فرار مى دهد.
گل من اثر تب بر دارد و از آن ماده اى مى گيرند كه آرام كننده دردهاى معدى است ، مغز دانه هاى من 40 تا 48 درصد روغن دارند، هجده تا بيست درصد آن را بدون دادن حرارت مى توان با فشار گرفت و اين روغن درجه يك اعلى بوده ، گوارا و بسيار مفيد است ، بقيه مواد چربى كه بوسيله فشار و حرارت گرفته مى شود، در صنعت ساعت سازى ، صابون سازى مصرف مى شود و دير فاسد مى شود برگ هاى من نيز اثر تب بر داشته و مخصوصا جهت مالاريا تجويز مى شود. در بين حيوانات ، طوطى به خوردن دانه هاى من علاقه زياد دارد. زيرا با خوردن آن مريض نمى شود و فضولاتش بو نمى دهد.
حالا اجازه بفرماييد عنان سخن را به دست يكى از بستگانم كه شما آن را به اسم سيب زمينى ترشى مى شناسيد بدهم .

سيب زمينى ترشى

من يك غذاى ايده آل براى مبتلايان به مرض قند مى باشم ، و از بستگان گل آفتابگردان هستم .
اسم من سيب زمينى ترشى است ، در بعضى از شهرهاى ايران به من شلغم فرنگى مى گويند، در صورتى كه از قديم در آسيا وجود داشته ام ، در كتابهاى گياه شناسى قديم ، مرا به اسم قلقاص ذكر كرده اند، و در بعضى از شهرهاى ترك نشين ايران ، به من ((بياض - يارالماسى )) و ((آق يرالماسى )) صدا مى كنند.
اكثر گياه شناسان قديم مثل بغدادى و ابن بيطار زادگاه مرا هند مى دانند و نوشته اند كه در هند مرا پخته مى خورند، اين روزها در اروپا نيز مرا پخته و كباب كرده ميل مى نمايند، زيرا من بهترين غذا براى مبتلايان به مرض قند مى باشم ، و از توليد آن پيشگيرى مى كنم . كسانى كه در اثر ابتلاء به مرض ‍ قند لاغر و ضعيف مى شوند، غذايى بهتر از من براى تقويت ندارند. آنها را چاق مى نمايم ، غرايز جنسى را بيدار مى كنم ، جهت سرفه و سختى سينه و حنجره مفيد مى باشم .
زود هضم و معالج زخم معده و روده هستم ، تنقيه آب جوشانده ى من ، در معالجه كليه و ورم روده اعجاز مى نمايد، خوردن من جهت استسقاء و اسهال صفراوى مفيد است ، عصاره برگ و شاخه هاى من نيز همين خاصيت را دارند.
ترشى من زودتر هضم مى شود، براى اين كه مرا پخته ميل نماييد اول مرا در آب جوشانده و آب آن را دور بريزيد و بعد آن را با گوشت سرخ كرده و خوراك تهيه نماييد.
سوخته من جهت تقويت مو و ضماد آن جهت معالجه امراض جلدى و زخم پوستى تجويز شده است .
علاوه بر ترشى ، شما مى توانيد مرا به صورت شور نيز درست نماييد. و براى اين كار بهتر است مرا در آب خيارشور بيندازيد و پس از چند روز آماده خواهم شد. اين فرآورده من زياد دوام ندارد و پس از چندى ليز مى شود. و بهتر است زودتر آن را مصرف نماييد. در ساختمان من نشاسته ، تانن ، مواد سفيده اى و چربى و يك ماده ضد مرض قند وجود دارد و تا بخواهيد سرشار از مواد معدنى و آنزيم هاى سودبخش مى باشم .

من سكنجبين هستم !

اسمم سكنجبين است و در بريدن صفرا شهرت فراوان دارم ، نام اصلى من سر كنگبين است ، چون سابقا مرا با سركه و عسل درست مى كردند و گاهى با شيره و در اين صورت نام من سركه شير بوده ، اما حالا مرا فقط خاك قند يا شكر درست مى كنند و به اين جهت من آن مقام و منافع گذشته را ندارم . اگر بگويم سودمندترين نوشابه ها هستم ، شايد شما آن را قبول نداشته و حمل بر خودستايى كنيد به اين جهت اجازه مى خواهم رشته ى سخن را بدست حكيم محمد بن زكرياى رازى پزشك و غذاشناس بزرگ ايرانى بدهم و آن چه را كه آن استاد گرانمايه در وصف من گفته است بازگو نمايم :
يكى از نوشابه هايى كه زياد مصرف مى شود سكنجبين است كه نوشيدن آن منافع بسيار دارد، يكى از منافع سكنجبين آن است كه چون آن را با يخ خنك كرده ، و بنوشند، صفرا را مى برد و از التهاب حرارت معده مى كاهد، و آن چه بلغم در معده و روده ها باشد، خارج مى كند. اگر سكنجبين را با ريشه و تخم كاسنى بسازند و كمى گلاب به آن اضافه كنند، نوشابه اى پر سود و شگفت آور خواهد شد مخصوصا براى آن هايى كه جگر و معده اى گرم داشته و يا دچار گرفتگى معدى شده اند و نيز براى كسانى كه مبتلا به نفخ مى باشند منافع زياد دارد، ولى براى مبتلايان به زخم معده و روده ، زيان بخش است . بارى من يك شربت ايرانى هستم و تمام منافع سركه را دارم ، ولى ضررم به اندازه آن نيست ، مخصوصا اگر مرا مثل گذشته با عسل و ساير قندهاى طبيعى درست نمايند، چه در غير اينصورت سركه با قند تركيب شده ، و جلو زيان سركه را مى گيرد، ولى اگر در موقع تهيه من ، مراعات نسبت را ننمايند و ترش باشم ، براى اعصاب ضرر فراوانى خواهم داشت . آن هايى كه معده اى ضعيف دارند و همچنين مبتلايان به اسهال و درد سينه مخصوصا مسلولين نبايد به من نزديك شوند و كسانى كه دچار سرماخوردگى شده اند و آن هايى كه مبتلا به رعشه و دردهاى عصبى هستند، حتما بايد از من دورى نمايند. مبتلايان به سختى ادرار، بايد از من پرهيز نمايند.
موقعى كه براى تهيه من سركه را با مواد قندى جوشانديد، و من در اثر حرارت به عمل آمدم ، قبل از سرد شدن يك دسته نعناى تازه در من فرو بريد و مدتى بگذاريد تا عطر نعنا در من حل شده ، بعد دسته نعنا را بيرون بكشيد و در بالاى ديگ نگاه داريد تا تمام قطرات آن چكيده شود، و در اين صورت من داراى عطر و طعمى مطبوع شده ، و خواص بيشترى خواهم داشت .
مثل گذشته از ميهمانان خود با شربت سكنجبين پذيرايى مى كنم و اگر به آن خيار رنده كرده اضافه كنيد، در حق ميهمانان خود محبت فراوانى نموده ايد، شما كه عادت داريد كاهو را با من مى خوريد، چه ضرر دارد كه در موقع تهيه سالاد مرا به عنوان سس به آن اضافه كنيد، و اين سنت را براى من كه چاشنى وطنى هستم حفظ نماييد!

اسم من ((باميه )) است !

اگر تب كهنه داريد، با من به جنگش بشتابيد.
گل من صفرا و سودا را مى برد.
كرم معده را از بين مى برم و اشتها را صاف مى كنم ...
به من باميه و گاهى باميا مى گويند البته نه آن باميا كه قنادها از تركيبات زولبيا به شكل من ساخته و در ماه مبارك رمضان شب چره عمومى است . من يك ميوه ى خورشى هستم كه شما با من مى توانيد خوراك و خورشى لذيذ درست كنيد.
نختسين گياه شناسى كه در اطراف من مطالعه كرده است ، ابوالعباس اشبيلى نام داشت و يكى از شاگردان او به نام ابن بيطار تحقيقات او را دنبال كرد، و زادگاه اوليه ى مرا مصر دانسته است .
من از خانواده پنيرك هستم و مانند ساير بستگان خود، مثل ختمى داراى لعاب و ماده لزج بوده و با كمك اين لعاب است كه سينه هاى خسته و كوفته را نرم و گرفتگى صدا و آواز را باز مى نمايم . با تخم و لعاب خود معده و روده ها را جارو كرده ، و روغن زده و نرم مى نمايم . اشتها به غذا را زياد مى كنم ، سرفه را درمان مى كنم و فساد خون - بلغم و صفرا و سودا را رفع مى نمايم . به علت ماده ضد عفونى كه دارم ، كرم معده و كرمك را از بين ميبرم - برگ من خنك و مرطوب كننده است .
ساقه بوته ى من ، دافع بلغم و آب خيسانده ى آن ، درمان تب هاى كهنه و مزمن است . مشروط بر اينكه چند روز متوالى از آن بياشاميد. در هندوستان تكه اى از ساقه مرا با يك شاخه گشنيز ريز ريز كرده ، شب در آب مى خيسانند و صبح كمى آن را كوبيده و صاف مى كنند و با كمى عسل شيرين كرده و نصف آن را صبح و نصف ديگر را شب مى نوشند.
ريشه ى من تلخ و تند و ملين است ، گل من مسهل صفرا - سودا و بلغم مى باشد.
من داراى ويتامين ((ث ))، ويتامين ((آ)) و ((ب )) مى باشم ، و از فساد خون جلوگيرى مى كنم و اعصاب را تقويت مى نمايم و به چشم و نيروى بينايى كمك مى نمايم . در روى پوست و كرك هاى من ، مقدارى منگنز و كبالت وجود دارد كه غذاى غدد داخلى بوده ، و ترشح آن ها را تنظيم مى نمايد.
در اينجا اجازه مى خواهم عنان سخن را به دست يكى از بستگانم به نام ختمى بدهم و با شما خداحافظى نمايم .
ختمى
ما دو برادر هستيم به نام هاى پنيرك و ختمى و در كتب طبى به ما خبازى مى گفتند.
ريشه من داراى 30 درصد لعاب - مقدارى نشاسته - آسپراژين و تبائين است . مقدارى تانن و قندهاى قابل تبلور دارم . يك ماده رنگى زرد هم در ريشه من موجود است و كمى هم روغن دارم .
ريشه گل و برگ ما دو برادر را به عنوان نرم كننده سينه و شكم به كار مى برند و براى معالجه زكام و گلو درد مصرف مى نمايند.
هنر ديگر ما آن است كه مانند باميه صدا را باز و گرفتگى آواز را برطرف مى نماييم ، و از قديم خطبا و اهل منبر و صاحبان صوت خوب و حنجره ى طلايى ، به ما خانواده علاقه ى فراوان داشتند.
تخم ما مسهلى قوى است و اخلاط را از معده بيرون مى كند، و گرفتگى روده ها را باز مى نمايد، و درمان خوبى براى عرق النسا (سياتيك ) است .
جوشانده آب تخم من ، با شكر اخلاط سوخته را از امعاء خارج مى نمايد و ضماد آن ورم را از بين مى برد و درد را ساكت مى كند و ضد سم عقرب مى باشد. جوشانده برگ گل و ريشه و تخم ما را از راه دهان و تنقيه هر دو استعمال مى نمايند، و با برگ ما بيشتر ضماد درست مى كنند و براى تحليل اورام به كار مى برند.
ريشه ما را معمولا خشك كرده ، و كوبيده و آرد آن را در صنعت داروسازى براى ساختن حب به مصرف مى رسانند.
ما بطور خودرو در اكثر نقاط ايران مخصوصا اطراف تهران - نواحى البرز - رده هفت حوض و همچنين گيلان و آذربايجان و نواحى غربى درياى مازندران - اصفهان - خراسان و جنوب ايران مخصوصا در جزيره قشم - بندرعباس - كرمان و بلوچستان به عمل مى آييم . در بلوچستان به ما اوت يرقوچاكو - سر - كوكو و پچكو مى گويند.

مرا ((اختر زغال )) صدا كنيد! لطفا مرا اختر زغال صدا كنيد. عده اى به من زغال اخته - اخته زغال مى گويند. در كتب علمى به من زغال حب الشوم - زغال - قرن گفته اند. بغدادى مؤ لف كتاب ((مالايسع )) مرا با قره قات اشتباه كرده و مرا در رديف زرشك آورده است ، و اين اشتباه است .
من براى مبتلايان به اسهال و زخم معده سودمند بوده و معده و روده ها را تقويت مى نمايم . عطش و التهاب معدى را فرو مى نشانم و از فشار و غليان خون و صفرا مى كاهم . ميوه نارس خشك شده من ، براى اورام و زخم هاى كهنه و مزمن مفيد است . پوست درخت من مانند پوست درخت گنه گنه تب بر و مقوى است و با آن مى توان تونيك بسيار اعلى درست كرد. پوست من داراى صمغ رزين تانن و اسيد گاليك است .
زادگاه اوليه من اروپا و آسياى صغير مى باشد. در ايران بين قزوين و گيلان و ارسباران و حسن بگلو و على بلاغ به عمل مى آيم .
در روسيه و قفقاز مصرف زيادى در صنعت شربت سازى و مرباسازى دارم . مردمان قفقاز مرا خشك كرده و در زمستان ميل مى نمايند، نوعى از من كه فوق العاده قرمز است ، به خونى معروف مى باشد. داراى روغنى است كه به مصرف خوراك و صنعت مى رسد.
من سرشار از ويتامين هاى ((ث )) و ((ب )) مى باشم و مقدار زيادى آهن و كلسيم و منيزيم دارم . و به همين جهت درمان رقيق شدن خون و خونريزى مى باشم . من خون ترش را قليايى مى كنم و از قديم مرا براى تصفيه خون به كار مى بردند.

اسم من ((هلو)) است ! من ملين ، مسكن و ضد تشنگى هستم .
جوشانده گل من كرم معده و كرم كدو را دفع مى كند.
در هسته ام خواص بسيارى نهفته .
جويدن مغز هسته ام براى لثه و استحكام آن مفيد است ...
اسم من هلو و از خانواده شفتالو مى باشم .
من يك ميوه ى ايرانى الاصل بوده و اين افتخار را دارم كه در اكثر زبانهاى زنده ، نام مرا از كلمه پرش يعنى ايران گرفته اند. انگليسى ها به من ((پشتار))، در دانمارك به من پرسيك و در هلند به من پرسيكم ، در ايتاليا پرسيكو، در پرتغال پرسيكرا، در سوئد پرسيكدرا، و در بعضى از كشورهاى ديگر هم به نام فارسى شفتالو معروف مى باشم .
من به علت داشتن يك ميوه لذيذ و آبدار از ايران به غالب نقاط عالم مهاجرت كرده ، و كشت مى شوم .
هر چند پوست كنده من لذيذتر و گواراتر است ، و زيبارويان جوان را به هلوى پوست كنده تشبيه مى كنند، معذلك به شما توصيه مى كنم كه هميشه مرا با پوست ميل نماييد و لذت آنى و زودگذر را به منافع پوست من ترجيح ندهيد پوست من داراى ويتامين آ و املاح گوناگون و چند آنزيم مفيد است .
فرق من با ساير انواع شفتالو، نرمى و لطافت من است . از پوست و هسته به آسانى جدا مى شوم و بقدرى آبدارم كه عده اى مرا آب سفت شده مى دانند. به هر معده اى سازگار بوده ، ايجاد نفخ نمى نمايم . خيلى زود هضم بوده ، و از معده و روده ها به سرعت عبور مى نمايم .
عده اى از برادرانم مانند شليل و شفترنگ و تنسگل هم مانند، من به آسانى هضم مى شوند، ولى كاردى و شفتالوى انجيرى كمى سفت بوده ، و دير هضم مى باشند، و به ندرت ايجاد نفخ مى نمايند.
گل و برگ من هر دو ملين بوده ، و ادرار را زياد مى كنند و به صورت دم كرده با شربت در بيمارى كودكان تجويز مى شوند، و براى اين كار معمولا گل من بيشتر به كار مى رود.
من داراى املاح فراوان بوده و كمى از شبه فلز برم دارم و روى اين اصل يكى از آفرينندگان زيبايى هستم .
من ملين - مسكن و مرطوب كننده مى باشم - تشنه را سيراب مى كنم و آنهايى كه در اثر بيمارى آب بدنشان كم شده مى توانند از من استفاده كنند - من از ميوه هاى خنك بوده و سودا را درمان مى نمايم و بوى بد دهان را از بين مى برم ، اشتها و غريزه جنسى را زياد مى كنم . آب مرا گرفته و شب در يخچال يا جاى خنك بگذاريد، و صبح ناشتا با شكر يا شير خشت كمى شيرين كرده ، نوش جان كنيد و از منافع سرشار آن كه از بين بردن صفرا و مرتب شدن كار غدد داخلى است ، بهره مند گرديد.
جوشانده گل من كرم معده و كرم كدو را از بين مى برد و ماليدن اين جوشانده ، بعد از ازاله ى مو بر بدن زبرى و بدبويى آن را از بين برده ، پوست را نرم و لطيف مى سازد.
هسته مرا چون بسوزانند مغز نيم سوخته آن قديمى ترين داروى التيام جراحات است و سابقا پس از ختنه كردن اطفال از آن استفاده مى كردند. خوردن شكوفه من براى زنان باردار مضر بوده و ممكن است باعث سقط جنين شود. جويدن مغز هسته شيرين من كندى دندان را از بين برده لثه ها را محكم مى نمايد.

من ، اسفناج هستم ! اسم من اسفناج است يا بهتر بگويم ، اسپناج است . من يك گياه اصيل ايرانى هستم كه اعراب پس از غلبه بر ايران ، مرا با خود بردند پس از آن به اروپا رفتم و در آنجا كشت من معمول گشت . در بسيارى از كشورهاى اروپايى نام مرا از اسپناج گرفته و با كمى تغيير تلفظ مى نمايند، اعراب هم اسپناج را معرب كرده اسفاناج و اسفناج نموده اند.
به من ملكه ى سبزيها - عروس سبزيها و جاروب معده هم گفته اند.
من از جمله سبزى هاى معتدل هستم و با هر مزاجى سازگار مى باشم . من سرشار از ويتامين هاى ((آ)) - (ب 1) - (ب 2) و ((ث )) ميباشم . در فصل بهار ويتامين ((ث )) در من زياد است . من داراى مقدار زيادى آهن هستم و از اين نظر هيچ سبزى ديگرى همپايه و همتاى من نيست . گويچه هاى قرمز خون را زياد مى كنم و بهترين غذا براى زنان باردار و اشخاص كم خون هستم . من داراى املاح كسليم - سديم - پتاسيم - يد - مس - ارسنيك و منيزيم هستم و به علت داشتن منيزيم جلوى پيشرفت سرطان را ميگيرم . من محرك كليه ها بوده ، كار و فعاليت آنها را زياد مى كنم . عده اى مى گويند من داراى اسيد اكزاليك بوده ، و ايجاد سنگ ريزه مى نمايم . ممكن است بعضى از انواع من كه در اروپا به عمل مى آيد چنين نقيصه اى را داشته باشند، ولى من كه از اصيل ايرانى هستم ، فاقد اسيد اكزاليك بوده ، و چنين عيبى در من نيست ، و همانطور كه گفتم ، از دوستان كليه و مثانه مى باشم ، و براى مبتلايان به حبس البول غذاى مطلوبى مى باشم ، من اشتها مخصوصا اشتهاى اطفال را زياد مى كنم . ملين و زود هضم بوده ، مثل ساير سبزيها توليد نفخ نمى نمايم .
من داراى مواد صمغى - مواد سفيده اى - مواد قندى - سبزينه و يك ماده ى صابونى هستم . ترشى خون را كم مى كنم عضلات و استخوان ها را تقويت مى نمايم . رعشه و بوى بد دهان را از بين ميبرم و از دوستان كبد هم مى باشم . قوت غذايى من از ساير سبزيها بيشتر است ، مشروط بر اينكه آب مرا دور نريزيد و از ساقه هاى نازك و نو رسته من در سالاد استفاده نماييد. خوردن پخته و بورانى من التهاب و تشنگى را از بين مى برد، و براى درد سينه - درد كمر و درد ريه مناسب است . غرغره آب خام يا پخته من ، جهت درد گلو مفيد است . عصاره من جهت درد گلو و يرقان و خرد كردن سنگ و ناراحتى هاى مجارى ادرار و بند آمدن آن مفيد مى باشد.
ضماد خام من جهت اورام و گزيدن زنبور و باز كردن دمل نافع است . ماليدن پخته من مخلوط با سفيداب جهت جوشهاى جلدى نتيجه بخش مى باشد. اشخاصى كه مزاجى سرد دارند بهتر است مرا با كمى فلفل يا دارچين ميل نمايند. تخم من جهت درد كبد - درد دل و درد سر مفيد است .
پختن من با روغن بادام و كره تازه گاو محسنات زياد دارد، و براى تشنج و پيسى بدون نتيجه نيست . مبتلايان به بواسير و آنهايى كه يبوست دارند، نبايد از خوردن من غافل شوند. پيران و كسانى كه فعاليت كمترى دارند، نبايد مرا از برنامه غذايى خود حذف نمايند.
من لثه را سفت مى كنم و از تباهى و فساد دندان مى كاهم .
نيم فنجان آب من با هم وزنش روغن بادام شيرين به سلامتى شما كمك مى كند و رشد اطفال را زياد مى نمايد، و بر فعاليت ياخته مى افزايد. اگر پارچه هاى پشمى را با آب من بشوييد، شفاف مى شوند. من رنگ چهره را باز مى كنم . براى معالجه كك و مك ، مرا در روغن زيتون بريزيد و بعد روى صورت بياندازيد، با من شما مى توانيد انواع بورانى - خورش - آش - نرگسى - و سوفله اسفناج درست كنيد و پخته مرا مى توانيد، در كنار تمام خوراكى ها بگذاريد و از منافع زياد آن استفاده كنيد.

اسم من ((بلال )) است ! از آمريكا آمده ام .
از قند و نشاسته سرشارم . غذاى خوبى براى تقويت ناخن و مو هستم .
در كاكل من خواص بسيارى نهفته است .
براى اگزما داروى مفيدى هستم و تا مى توانيد براى ورم روده از من استفاده كنيد!
بر سر زلف نكويان چو بديدم پوستيژ
يادم آمد ز بلالى كه سرش كاكل بود
اسم من بلال است ، زادگاه اوليه من آمريكاى مركزى است ، ولى از قديم الايام مرا در مكزيك و پرو مى كاشتند. پس از كشف آمريكا انواع من به نام هاى جوادى - گندم مكه - خندروس - جوى رومى و علس در ايران و ساير كشورهاى آسيايى كاشته شد، و غذاى اعراب مخصوصا مردم يمن گرديد و هنوز هم در مكه و ساير كشورهاى عربى نان را با آرد من تهيه مى نمايند.
در حال حاضر مرا در اكثر نقاط جهان مى كارند، و زمين زراعتى من بايد داراى فسفر و كلسيم باشد، در دانه هاى من قند انگور - قند سمنو - مواد سفيده اى يك نوع موم و نشاسته موجود است و سرشار از املاح مختلف فلزات مخصوصا گوگرد - كلر - فسفر - سيليس - آهن - كلسيم - منيزيم - سديم و پتاسيم مى باشم و به همين جهت است كه مردم مخصوصا خانم ها بطور ناخود آگاه به خوردن من علاقه زياد دارند. زيرا به علت داشتن گوگرد - سيليس و آهن و كلسيم غذاى خوبى براى مو و ناخن هاى آنها هستم .
از ريزش مو و شكسته شدن و تركيدن و گوشه كردن ناخن ها جلوگيرى مى نمايم .
من در بين غلات مقام سوم را دارم ، يعنى اگر گندم و جو وجود نداشتند، من قوت غالب مردم را تشكيل مى دادم - نانى كه با آرد من پخته شود، سفيدتر از نان گندم بوده ، و بهترين غذا براى مبتلايان به سل و اسهال است .
من سرشار از ويتامين ((ب )) هستم و تنها نقصى كه دارم فقدان ويتامين ((پ )) است و كسانى كه منحصرا از آرد من تغذيه مى كنند، و با غذاى خود سبزى و ميوه نمى خورند، پس از چندى مبتلا به بيمارى برص برص ‍ كاذب خواهند شد.
بر روى دانه هاى من قارچى به عمل مى آيد كه براى انعقاد خون مفيد است .
از ميوه من يك نوع ژلاتين مى سازند كه در داروسازى جهت ساختن جلد كپسول از آن استفاده ميشود.
كاكل من داراى چند نوع قند و سرشار از املاح كلسيم و پتاسيم است ، و به همين جهت يكى از بهترين داروهايى است كه ادرار را زياد مى كند، و براى مبتلايان به سنگ كليه و مثانه و عفونت هاى مجارى ادرار و التهاب و ورم درد مثانه - نزله مثانه - باد يامان (نفريت ) پيدا شد آلبومين در ادرار - بيمارى هاى قلب و نقرس داروى مفيدى هستم .
خوردن كاكل من خواه به صورت جوشانده خواه به صورت شربت و خواه به صورت ديگر دارويى ، جهت زياد شدن ادرار نتايج نيكويى داشته و از جمله داروهايى است كه هيچگونه ضرر نمى رساند و اعتياد نمى آورد.
از دانه هاى من روغنى استخراج مى نمايند كه مصرف غذايى و صنعتى دارد و كسانى كه از خوردن چربى منع مى شوند، مى توانند از اين روغن استفاده نمايند.
من بلغم و خون جامد را از معده دفع مى نمايم ، ضماد پخته من در سركه جهت اگزما و ساير امراض جلدى مفيد است - تنقيه مطبوخ آرد من جهت درمان ورم روده توصيه شده است .
اگر مبتلا به يبوست مزمن هستيد، و داروهاى ديگر نتوانسته اند بيمارى شما، را درمان كنند به سوى من بياييد و مرا نوش جان كنيد، و اثر معجزه آساى مرا مشاهده فرماييد.

من ((لوبيا)) هستم ! انواع و اقسام دارم .
براى تقويت رحم و جلوگيرى از سقط جنين همتا ندارم .
پر از مواد معدنى هستم و شما مى توانيد به جاى گوشت از من استفاده كنيد!
من لوبياى سبز مى باشم ، و با اينكه جوانترين لوبياها هستم ، اجازه مى خواهم به عنوان سخنگوى خانواده ى لوبيا خود و برادرانم را معرفى نمايم انواع لوبيا. از قبيل : لوبيا قرمز، لوبياى مرمرى ، لوبيا چشم بلبلى ، لوبيا چيتى و بالاخره لوبياى روغنى چينى همه جزو حبوبات يا بهتر بگويم جزو بنشن ها هستند و تنها من در اين ميان در دارودسته ى سبزى ها قرار گرفته ، و در دكان سبزى فروش پيدا مى شوم و فروش بقيه به عهده بقال ها و رزازها مى باشد. من مثل همه ى سبزيها داراى خون گياهى ، يعنى سبزينه بوده ، و همين ماده حياتى امتياز من با ساير لوبياها مى باشد و در ساير تركيبات و خواص نزديك به هم و كم و بيش به هم شباهت داريم . در خانواده ما بيش ‍ از صد جور لوبيا ديده شده است كه يكى دو تا از آنها چون سمى و تلخ بودند، كشت آنها ممنوع شده است . يكى از مشخصات ما لوبياها داشتن ويتامين ((ئى )) مى باشد به همين جهت ، شير را زياد مى كنيم . نطفه و رحم را تقويت مى نماييم و از سقط جنين جلوگيرى مى كنيم و عادت ماهانه بانوان را مرتب كرده از خونريزى زياد جلوگيرى مى نماييم و در حقيقت زمين بدن را حاصلخيز كرده ، و براى پرورش اولاد مستعد مى سازيم ، مقدار اين ويتامين در لوبياى چيتى روغن دار زيادتر است ، و چون چينى ها از قديم به خوردن اين لوبيا عادت داشتند، جمعيت آنها فوق العاده زياد شده است .
قدرت غذايى من ((لوبياى سبز)) نسبت به ساير لوبياها كمتر است ، ولى در عوض خاصيت طبى بيشتر دارم .
من مثل تمام سبزى ها، داراى ويتامين ((ث )) بوده و از رقيق شدن خون جلوگيرى مى كنم ، و با ميكرب هاى عفونى مى جنگم و با اينكه سبزى هستم ، داراى مواد قندى بيشترى بوده ، و نيروبخش تر از ساير سبزى ها مى باشم .
ما خانواده ى لوبيا همه سرشار از مواد معدنى هستيم و مخصوصا مقدار آهن در ما زياد است ، و مى توانيم احتياج روزانه ى مصرف كنندگان را از اين جهت تاءمين كرده و از كم خونى جلوگيرى نماييم . همه ما داراى مواد سفيده اى گوناگون و زياد هستيم و با داشتن عناصر معدنى و مواد سفيده اى و ويتامين هاى گوناگون مقاومت شما را در برابر شدايد و امراض زياد كرده ، و فعاليت روزانه ى شما را افزايش مى دهيم .
گياه خواران و كسانى كه نمى خواهند گوشت بخورند، مى توانند ما را به جاى گوشت مصرف نمايند، زيرا معادل گوشت مواد سفيده اى و فسفر داريم و نيروى جسمى و حافظه را تقويت مى نماييم .
مزيت ما بر گوشت اين است كه مواد سفيده اى و قندى را با هم داريم ، و سرشار از ويتامين هاى دست اول هستيم . در بين ما ((سوژا)) يعنى لوبياى چيتى به قدرى مواد سفيده اى دارد كه به آن گوشت بدون استخوان لقب داده اند.
من ملين سينه و ريه هستم ، ادرار را زياد مى كنم . هر كس ما انواع لوبيا را زياد بخورد، خواب هاى پريشان خواهد ديد، غلاف خشك برادران مرا، مردم عادى در اروپاى مركزى براى درمان امراض كليه - نقرس و مرض قند، مفيد مى دانند و مردم عادى ايتاليا اين خواص را در كل ما انواع لوبيا تشخيص ‍ داده اند. با من خوراك هاى لذيذ و گوارا درست مى كنند، و اگر مرا با روغن زيتون سرخ نماييد، خوشمزه تر و زود هضم تر خواهم شد.
هميشه مرا با روغن هاى مايع سرخ كنيد، و از بكار بردن روغن هاى حيوانى و روغن هاى سفت شده ى نباتى با من خوددارى كنيد. عده اى ما را براى مبتلايان به درد مفاصل - نقرس و روماتيسم مضر مى دانند. اين عقيده به قدرى سست و بى اساس است كه من تكذيب آن را لازم نمى دانم ، و برعكس به مبتلايان به اين امراض توصيه مى كنم كه از من براى درمان خود استفاده كنند. خوردن يك استكان آب پوست سبز من ناشتا ادرار را زياد مى كند. سنگ مثانه را متلاشى و نابود مى سازد و نقرس و روماتيسم را معالجه مى كند. برگ هاى بوته ى من ساس را جذب مى نمايد، و اين مهمترين وسيله براى گرفتن و از بين بردن اين حشره ى موذى است از پوست سبز من ، و برگهاى بوته ى انواع لوبيا، ضمادى درست مى شود كه در درمان گزش نيش حشرات موذى است ، با پخته انواع لوبيا مى توان ضماد خوبى براى معالجه تاول و زخم هاى سوختگى درست كرد.
به كسانى كه به دريا مى روند و حمام آفتاب مى گيرند، توصيه كنيد كه مقدارى لوبياى مرمرى يا قرمز را پخته و آن را كوبيده به تن خود بمالند، تا از شر آفتاب زدگى خلاص شوند و نيز به آن كه پوست بدنشان در اثر تابش ‍ آفتاب سوخته و زخم شده است ، سفارش كنيد كه از ضماد پخته آن ها استفاده نمايند.
اين ضماد براى امراض جلدى و باد سرخ نيز مفيد شناخته شده است . آب مطبوخ ما رنگ هاى پارچه هاى پنبه اى را ثابت و شفاف ميكند.
ما لوبياها داراى مقدار زيادى ويتامين ((آ)) هستيم ، و از عفونت هاى دستگاه تنفس و سرماخوردگى و گرمازدگى جلوگيرى مى نماييم و به چشم نور و قوت مى دهيم .
((سوژا)) كه به آن لوبياى چيتى مى گويند، اكنون در تمام دنيا كاشته مى شود. در ايران نيز براى تهيه روغن نباتى كاشته اند و آجيل فروش ها آن را به اسم ((چلغوزه )) مى فروشند. اگر از آن خريديد متوجه باشيد كهنه نباشد، مغز آن بايد سفيد بوده ، بوى بد ندهد. از سوژا شيرى درست مى كنند كه همانند شير گاو بوده ، و با آب ليموى تخمير شده مايعى نظير ماست بدست مى آيد. در دانه هاى سوژا 38 درصد مواد سفيده اى و مقدارى ويتامين هاى آ - د - اى - ب - پ - پ پ - كا - اف ديده مى شود و تركيبات آن كم و بيش شبيه شير است مواد سفيده اى آن 5/1 برابر و مواد چربى آن هفت برابر گوشت مى باشد. در موقع خريد من دقت نماييد كه لكه سفيد نداشته باشم ، چون اين يك نوع آفت من است .

من ((خيار)) هستم ! جوشانده پوست من ، درمان بى چون و چراى يرقان است .
خوردن پوست خشك من زايمان را آسان مى كند.
كبد را جلا مى دهم و صفرا را از معده به خوبى خارج مى كنم .
من گل به سر خيار هستم و با تمام ميوه ها يك تفاوت كلى دارم و آن اين است كه نارس من گواراتر از رسيده من مى باشد. من در كوچكى خوشبو - شيرين و خوش خوراك مى باشم ، ولى همين كه بزرگ شدم و به اصطلاح رسيدم ، پوستم زرد شده ، ترش مزه و نامرغوب مى شوم ، ولى اين نكته را بد نيست بدانيد كه ميوه رسيده و كال من هر دو مفيد بوده ، و داراى خواص و مزاياى مخصوص به خود مى باشد.
در كتاب هاى علمى قديمى اسم عربى من قثا است و كسانى كه قثا را خيار ترجمه مى نمايند، سخت در اشتباه مى باشند، زيرا قثا خيار چنبر است كه در گذشته به آن ((خيارزه )) مى گفتند و خيار چنبر در قديم نام ميوه ديگرى بوده كه در حال حاضر عطاران و داروفروشان آن را فلوس مى نامند و از مسهل هاى بسيار مفيد و مشهور است و درخت آن به بزرگى درخت گردو است و در هندوستان مى رويد. من انواع و اقسام دارو به رنگ هاى سبز - زرد و سفيد جلوه گرى مى كنم ، هر قدر نازك و قلمى تر باشم مرغوب ترم ولى در بازارهاى اروپا و آفريقا، يك نوع ميوه من عرضه مى شود كه چندين كيلو وزن دارد و بسيار مرغوب است .
در گيلان يك نوع ميوه من بسيار دراز بوده ، و حتى طول آن از يك متر مى گذرد.
خوردن ، بوييدن و ماليدن گوشت من بر پيشانى جهت سر درد نافع است و قطره قطره ريختن آب من در بينى و بوييدن آن جهت رفع گرفتگى ، بى حوصلگى و كم خوابى مفيد است . آشاميدن آب من جهت اكثر تب هاى شديد و تسكين التهاب و حرارت صفرا و خون و التهاب معده و رفع تشنگى و پاك كردن كبد و زياد شدن ادرار و بيرون كردن سنگ هاى كليه و مثانه و برطرف ساختن يرقان سودمند مى باشد.
براى جبران ضعفى كه در اثر اسهال در اشخاص پيدا مى شود، غذايى بهتر از من وجود ندارد. يك ليوان از معده آب من با نيم سير نبات مسهل خوب و گوارا است و سوخته صفرا و سودا را از معده به خوبى خارج مى نمايد و براى اين كار آب ميوه رسيده من كه كمى ترش مزه مى باشد، بهتر است . اگر مقدارى ميخك را در آب من خيسانده و پس از 24 ساعت آن را صاف كرده ، و با عسل نوش جان نماييد گرفتگى شما برطرف و رنگ رخسارتان باز مى شود، و در حقيقت به كبد شما جلا مى دهد و روح را شاداب مى نمايد.
آب جوشانده پوست ميوه تازه من براى يرقان داروى بسيار خوبى است و براى اين كار بهتر است سه روز متوالى آن را نوش جان نماييد.
بعضى از معده ها قدرت هضم مرا ندارند و پس از خوردن من مبتلا به گاز معده و نفخ شده و دچار پيچش معده و درد تهيگاه مى شوند.
اين دسته بايستى خيار نازك با پوست ميل نمايند و يا آن را با پوست رنده كرده و با سكنجبين يا ماست و يا آب گوجه فرنگى بخورند و يا آن كه پوست و گوشت آن را جدا كرده ، و فقط مغز ميوه نازك مرا تناول نمايند.
من از آن ميوه هاى بهشتى هستم كه پيامبر گرامى اسلام به من علاقه ى فراوان داشتند و خوردن مرا با كمى نمك توصيه فرموده اند.
ضماد گوشت و مغز من جهت از بين رفتن اورام مفيد است و براى درمان اگزما - و تركيدن پوست و رفع خارش آن نافع است ، ضماد من با بوره ((اسيد بوريك )) و كمى عسل ، جهت از بين بردن آماس گرم توصيه شده است .
خوردن ده گرم پوست خشك شده من ، زايمان را آسان مى كند. ولى زنان حامله قبل از درد زايمان نبايد از آن تناول نمايند. تخمه من جزو چهار تخم خنك بوده ، و ادرار را زياد مى كند، در داروخانه ها با آب من پماد و كرم ميسازند.
كسانى كه در موقع ادرار احساس سوزش مى نمايند، و مبتلايان به بند آمدن ادرار دارويى بهتر از من پيدا نخواهند كرد.
من و برادرم خيار چنبر سرشار از املاح مختلف ويتامين هاى ث - ب - آ هستيم .
خيار چنبر از نظر املاح از من غنى تر بوده و تخمه آن مفيدتر است . و تنها عيبش اين است كه كمى دير هضم بوده و در بعضى ها توليد نفخ و قرقر كردن شكم مى كند و يكى از مشخصاتش اين است كه در اراضى و آب و هوايى كه داراى راديو آكتيو زياد باشد، بهتر به عمل آمده و قدش درازتر مى شود و چنانچه ديديد، پس از جنگ جهانى دوم و نابود شدن شهر هيروشيما در اثر بمب اتمى در اراضى دهات آن شهر خيار چنبرهايى به عمل آمد كه چندين متر طول داشت .
براى جلوگيرى از نفخ خيار چنبر مى توانيد از دستورى كه قبلا داده ام استفاده كنيد، و از منافع سرشار آن بهره بردارى نماييد.
يكى از ديگر برادران من خيار تلخ يا خيار وحشى است كه اعراب به آن قثاءالحمار يعنى خيار الاغ مى گويند. يكى از داروهاى قديمى است كه مصرف زياد دارد. اگر مبتلا به مرض قند هستيد تا مى توانيد از خيار و تخم خيار استفاده كنيد.