زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۸ -


. به من سيسنبر و آسن بويه هم مى گويند. گياه شناسان قديم ايران مرا دو رگه و بين نعنا و پونه مى دانستند. اخيرا يكى از فرنگى ها با تشريح ساقه و ريشه من اين موضوع را ثابت كرده و كشف آنرا بخود نسبت داده است . عربى من غام است و فرنگى ها به من نعناع فلفلى گويند و اقسام زياد دارم كه فرنگى ها آنرا به سياه و سفيد قسمت كرده اند. مرزنگوش - فراسيون و مشكطرامشيع - از اقسام من بوده و همگى مقوى جسم و روح و احشاء و امعاء مى باشيم . قلب و دماغ را نيرو مى بخشيم - ضد عفونى كننده - پيشاب آور بوده ، عرق را زياد مى كنيم و عادت ماهانه زنان را باز مى نماييم . ضد كرم بوده و زياده روى در خوردن ما جهت زنان آبستن خوب نيست ، زيرا ممكن است باعث سقط جنين شود. مسكن التهابات معدى و بادشكن مى باشيم . خوردن من با عسل ضد سم عقرب ، با سكنجبين پادزهر نيش زنبور است و ماليدن برگ من بر محل نيش حشرات نافع است . جوشانده ما مسكن سكسكه و پيچش شكم است . براى مبتلايان به تقطير بول و سنگ مثانه غذاى خوبى هستيم و مسكن درد رحم مى باشيم . حشرات مخصوصا شپش از بوى ما گريزانند، و حمول برگ من بدبويى رحم را برطرف مى كند. با اسانس من قرص نعنا درست مى كنند و براى معطر كردن شربتها و داروهاى معدى به كار مى رود دم كرده ده هزار برگ ما درمان شكم روش و سوءهاضمه بوده ، دردهاى عصبى را نيز برطرف مى كنيم . دو تا ده قطره اسانس من در تسكين دردهاى عصبى و سياتيك و التهابات معدى مفيد است .
مشكطرامشير
در شيراز به من رنگ گويند. به من مشكطرامشيع هم مى گويند و گويند اسم فارسى من مشكطرامشير بوده است . قوى ترين اقسام نعنا هستم و زياده روى در خوردن من خطرناك است ، چنانچه گوسفند از گياه من چرا كند، مسموم مى گردد و در شيرش خون پيدا مى شود، خوردن من به مقدار كم اشتهاآور است و سينه را از خلط پاك مى كند. ضد تشنج بوده و غم و غصه را از بين مى برم ، بازكننده ادرار و قاعده بوده و خون نفاسى را قطع مى نمايم . خوردن من براى زنان باردار خطرناك است و باعث سقط جنين مى شود. خوردن من به مقدار كم شهوت را زياد مى كند مخصوصا اگر همراه با عسل خورده شود.
مرزنگوش
فارسى من مرزنگوش و معرب آن مرزنجوش است . اعراب به من سرمق و عنقر مى گويند. من از اقسام قوى سوسنبر هستم . بوييدن من و نوشيدن جوشانيده من دماغ را باز مى كند و سر درد را برطرف مى كند و ماليخوليا را درمان مى نمايد و معالج زكام و آبريزش بينى است . بوييدن من مستى را كم مى كند و رفع خمارى مى نمايد و گرفتگى سوراخهاى بينى را باز مى نمايد.
ماليدن من با حنا در تسكين سر درد اثرى نيكو دارد. برگ و سرشاخه هاى من اسانس فراوان دارد و در داروسازى از آنها استفاده فراوان مى شود.
برگ من علاوه بر معطر كردن اغذيه سبب آرامش خاطر بوده ، كينه و حسد را از بين مى برد.
از اسانس من در صنعت براى معطر كردن صابون استفاده مى شود. يك نوع من كه به نام مرزنگوش افريقايى معروف است در نواحى خشك ايران و اروپا و افريقا مى رويد، و در ايران به آويشن كوهى معروف است .
ارسطو خواص زيادى را به آن نسبت داده كه مهمترن اين خواص تقويت معده ، بادشكن ، معرق و ضد تشنج است .
فراسيون
فارسى من براسيون است ، و معرب آن فراسيون مى باشد. من در كنار جاده ها، نقاط باير غالب نواحى آسيا و اروپا و افريقا و جزاير قنارى مى رويم .
در ايران ، در اطراف تهران - نواحى البرز - اطراف كرج - نواحى شمال ايران - لاهيجان - بندرگز - اراك - تفرش - كرمان - خراسان - سمنان بين فشم و سرخه - بين بجنورد و مراد تپه - و شريف آباد مشهد بطور خودرو مى رويم . در طب سنتى ايران مرا به عنوان خلطآور و ازدياد ترشح صفرا و ضد عفونى كننده ى مجارى تنفسى به كار مى برند.
من پادزهر قارچهاى سمى هستم و خطر من براى سقط جنين زياد است ، جوشانده ى من با انجير و عسل اثرى نيكو در معالجه تنگى نفس و آسم دارد، و با شربت بنفشه جهت زخم ريه و التيام آن مفيد است . سرمه ى عصاره من در چشم بهترين دارو جهت از بين بردن زردى آن است كه در اثر يرقان به هم رسيده باشد. زياده روى در خوردن من ، براى كليه و مثانه خوب نيست و توليد خون در ادرار مى نمايد. چون مرا در آب انگور خيسانده و سه ماه نگاهدارى نمايند، و بعد صاف كنند، شرابى بدست مى آيد كه در معالجه امراض سينه و پاك كردن آن از اخلاط نافع است ، در طب جديد اين خواص مورد تاءييد است و بيشتر جهت تحريك اشتها در مسلولين تجويز مى شود. در طب عوام جهت مداواى تب و نوبه مصرف مى شود.
كاكوتى
من برادر تنى فراسيون و از انواع خوراكى آن هستم ، كه بيشتر مرا براى خوشبو كردن ماست و دوغ به كار مى برند.
در ايران در كوه هاى اطراف تهران و كرج ، پل جاجرود، سياه كوه ، دوشان تپه ، نواحى شمال ايران ، منجيل ، آذربايجان ، و اصفهان و خراسان ، دامغان ، سمنان ، سرخه ، نزديك شيراز، راجرد قم ، همدان ، بلوچستان ميرويم و به اسامى محلى تخم ملين ، مسنه يورچينگ ، كاكتو، كاكاتو، اشتو و اشترپاى معروف مى باشم . مقوى معده و ضد عفونى كننده مجارى تنفسى ميباشم و كم و بيش ساير خواص نعنا در من جمع است . محصول زياد من در خراسان به عمل مى آيد.
پونه ها
در فارسى به من پونه ، پودنه ، پودينه ، و پودنگ گويند. معرب من فودنج است . اعراب به من حبق گويند. بيابانى - كوهى و نهرى دارم . من داراى انواع و اقسام بوده و به اسامى پونا، نحانحه ، حبق الماء، نحاع و حبق التمساح ، نجام ، نعنع الماء كوهينه ، جلنجوجه ، صعترالفرس ، سعتر فارسى ، خليه ، راقوته و پودنه دلتى ، ظفيره و ظفيرا معروف مى باشم .
خانواده ما همه خلطآور و ملين معده بوده و از سوزش آن جلوگيرى مى كنند. همگى مسكن سكسكه و قى مى باشيم . بادشكن و ضد استسقاء شناخته شده ، جهت يرقان و اخراج مشيمه تجويز شده ايم (مشيمه پرده اطراف جنين است ) ما را جهت باز شدن ادرار و بند آمدن اسهال تجويز كرده اند، زياده روى در خوردن ما براى زنان آبستن خوب نيست . زيرا سبب سقط جنين مى شود. شستشو با آب جوشانده ى من خارش رحم را برطرف مى كند و سختى آن را از بين مى برد.
ماليدن سوخته من به دندان لثه را محكم مى كند، بوييدن سر شاخه هاى ما مقوى قلب و نيروبخش است زياده روى در خوردن من براى معده خوب نيست .
پونه نهرى (گل پونه )
فارسى من پونه نهرى است . به من ضومران - حبق الماء - حبق التمساح نيز گفته اند، پادزهر مسموميت غذايى و ضد زهر قارچهاى سمى هستم . چكاندن آب من در گوش سنگينى آن را بر طرف مى كند و آنرا ضدعفونى مى كند. جوشانده ى من جهت داءالفيل و جذام تجويز شده است و عصاره من با عسل پيشاب آور است ، عرق را زياد مى كنم ، با سكنجبين و رب انار از قى جلوگيرى مى كنم . سكسكه را تسكين مى دهم .
خوردن من با عسل و نمك جهت كرم كدو نافع است ، حمول برگ من جهت جلوگيرى از خونريزى مفيد است . ولى براى زنان آبستن خوب نيست ، زيرا باعث سقط جنين است ، ضماد خشك من بر محل نيش ‍ حشرات مفيد است ، و ماليدن آن بر مواضعى كه كرم گذاشته باشند نافع مى باشد.
سعتر
فارسى من سعتر است ، ولى پزشكان قديم اسم مرا باصاد يعنى صعتر مى نوشتند. بيابانى مرا آويشن وبستانى مرا مرزه گويند. آويشن شيرازى نوع ديگرى از من است . يكنوع ديگر من صعتر فارسى است كه رنگ آن سفيد است و داراى تمام خواص پونه بوده و پادزهر شوكران و ترياك است . عرق را زياد مى كنيم و از دوستان كبد بوده و رنگ و رو را باز مى نماييم . مخصوصا اگر همراه با انجير خشك خورده شويم . پزشكان قديم خوردن مرزه را همراه با خوردن غذاهاى ثقيل مثل حليم و كله پاچه مفيد مى دانستند و امروزه ثابت شده است كه مرزه مانند ساير گياهان خانواده نعنا كلسترول خون را پايين مى آورد و چربى خون را كم مى كند بذر ما در همه احوال قوى تر از برگ ما است . ضد يرقان ، مهيج شهوت بوده و جويدن آن مسكن درد دندان و زيادكننده اشتها است .
آويشن شيرازى
اسم من آويشن شيرازى است . به من حاشا و صعترالحمار نيز مى گويند علاوه بر ايران در اطراف بيت المقدس نيز مى رويم . نوعى پودينه ى كوهى هستم شبيه صعتر و از آن قوى تر مى باشم . ادرار و قاعده را باز مى كنم ، و براى زنان آبستن زيان آور بوده سبب اخراج جنين مى شوم . معمولا براى اخراج مشيمه مرا تجويز مى نمايند.
انواع پونه ويتامين ((آ)) دارند ولى اين ويتامين در من بيشتر است به همين جهت مرا بيشتر براى درمان شبكورى تجويز مى كنند.
حضرت موسى (ع ) عطر مرا زياد دوست داشتند و هميشه مرا همراه خود حمل مى كردند. پزشكان يونان مرا در امراض عفونى مخصوصا عفونت كبد و منژيت و اختلالات مغزى تجويز مى نمودند.
زنبور عسل مرا دوست دارد و يكنوع زنبور عسل وحشى كه در كردستان سكونت دارد، بيشتر از من تغذيه مى كند و عسل او شفابخش ترين انواع عسل مى باشد. در اختلالات كليه زخم هاى چركى - دردهاى معدى - سياه سرفه و تنگى نفس تجويز مى شوم . از جوشانده من به عنوان كمپرس ‍ جهت درمان رگ به رگ شدن و پيچيدگى عضلات استفاده نماييد.
دم كرده من جهت زكام و رفع خستگى و ضعف مفرط تجويز شده است دامپزشكان قديم براى معالجه تب برفكى از من استفاده مى كردند، و دادن جوشانده من به حيوانات جهت پيشگيرى از اين مرض بهتر است .

اسم من ((زردچوبه )) است ! من عامل اصلى درمان كيسه صفرا و ناراحتى هاى كبدى هستم .
شفاف كننده چشم و ضد يرقانم .
معده را تقويت مى كنم و گل من كك و مك چهره را پاك مى كند...
اسم من زردچوبه است . به من عروق الصباغين - عروق الصفر - ريشه زعفران - زعفران هندى هم مى گويند. زادگاه اوليه من هند است ، ولى در چين و بعضى از كشورهاى ديگر هم مى رويم . در ايران كشت من تحت مطالعه است .
در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، پس از كشف مواد رنگى مصنوعى عده اى سودجو عليه من قيام كردند و نه تنها تمام خواص مرا منكر شدند، بلكه ماده ى رنگ كننده مرا بيمارى زا و خطرناك معرفى كردند، اين تبليغات سوء به سرعت در جهان انتشار يافت و كار بجايى رسيد كه عده يى خوردن مرا تحريم كردند، ولى چيزى نگذشت كه دانشمندان علم شيمى و غذاشناسى به حمايت من برخاستند و به كمك علم ، مواد عامله مرا پيدا كردند و ثابت نمودند كه در من چندين اسانس و مواد سودمند جمع شده و آنچه را داروسازان و پزشكان قديم ايران و هند در وصف من گفته اند، صحت دارد و در مقابل ثابت شد كه تعداد زيادى از محصولات رنگين مصنوعى كه معاندان در مقابل من علم كرده بودند مولد سرطان مى باشد. من عامل درمان كيسه صفرا و ناراحتى هاى كبدى هستم . محرك دستگاه گوارش بوده غذا را رنگين و معطر مى نمايم . مضمضه جوشانده من جهت درد دندان مفيد است .
من مقوى معده و بادشكن مى باشم . من داراى نشاسته - يك روغن فرار كه خاصيت تشعشع دارد، مواد رزينى و يك ماده رنگى و چند تركيب ديگر هستم . ادرار را زياد مى كنم و اشتهاآور هستم . علاوه بر رنگين كردن غذا در صنعت نيز براى رنگ كردن نخ و پشم به كار مى روم . يك نوع من كه در مالزى و هند و چين به عمل مى آيد، براى دفع كيسه صفرا و سنگ هاى ((صفراوى )) داروى ارزنده اى است . من شفاف كننده چشم و درمان استسقاء و يرقان مى باشم . مضمضه كردن اين محلول مسكن درد دندان و بازكننده ى پيله و ورم لثه مى باشد. در هند بعد از حجامت بلافاصله كمى گرد كوبيده ى مرا روى محل حجامت مى پاشند، تا زخم آن زودتر التيام پيدا كرده و چرك ننمايد. ماليدن گل من كك و مك را بر طرف مى كند. و لكه هاى پوستى را از بين مى برد. زياده روى در خوردن من براى قلب خوب نيست گر چه در ريشه من تركيباتى شبيه جوهر سنبل الطيب وجود دارد، مقدار خوراك من تا ده گرم مى باشد. حالا اجازه فرماييد عنان سخن را بدست برادرم ((ماميران )) بدهم و اميدوارم بتواند بيماران سرطانى و برص و غيره را راهنمايى نمايد.

ماميران

اسم من ماميران است . به من ميرميران - مرميران و ماميرون هم گفته اند. در كتاب هاى قديمى عروق الصفر - بقلة الخطايف - شجره الخطايف - كليدونيون - خالدونيون - كاليدونيون - عروق الصباقين - حشية الصفراء و عروق الزعفران ذكر كرده اند. زادگاه اوليه من خراسان و هند است .
نوع خراسانى من تيره رنگ مى باشد. با اينكه من از خانواده خشخاش و زردچوبه از خانواده زنجبيل است ، معذلك عده اى مرا برادر زردچوبه مى دانند. گل و كاسه گل من زرد رنگ است . اگر خراشى به پوست شاخه هاى من وارد شود شيرابه اى نارنجى رنگ با طعم سوزنده و تلخ خارج مى شود كه مسهلى بسيار قوى است . انساج گياه من داراى تركيبات متعدد دارويى است . عصاره مرا جهت از بين بردن زگيل به كار مى برند، و سابقا براى از بين بردن تومورهاى سرطانى تجويز مى شد، و چنانچه آنرا در اطراف غدد سرطانى تزريق نمايند، اثرى عالى دارد، شيرابه ى من ضد خنازير، مقوى كبد، قى آور و مسهل قوى است . ريشه ى من كه خيلى مؤ ثر مى باشد داراى چندين عامل دارويى است و در صنعت داروسازى ، بسيارى از داروهاى اختصاصى چشم را از تركيبات من مى گيرند. سابقا سرمه ى من جهت معالجه ناخنه ى چشم به كار مى رفت (ناخنه يا ناخنك بيمارى چشمى است و عبارت است از پيدا شدن غشايى مثلثى شكل از نسج ملتحمه كه در گوشه چشم پديدار مى شود و به طرف قرنيه پيش ‍ مى رود و ديد چشم را مانع مى شود. معالجه اين عارضه فعلا با عمل جراحى انجام مى گيرد و سابقا چنانچه گفته شد به وسيله ى ماميران درمان مى گرديد) من ضد عفونى كننده ى جلدى و تاول آور مى باشم . ماليدن من با عسل يا سركه جهت پاك كردن سفيدك - كك و مك - برص و پاك كردن لكه هاى جلدى به كار مى رود. مقدار خوراك من 5/2 گرم مى باشد.
پس از معرفى ماميران يكى از پزشكان به نويسنده ى زبان خوراكيها اطلاع داد كه با تزريق نوع خراسانى ماميران در اطراف تومور سرطانى نتيجه اى اميدبخش گرفته است .

من ((آلبالوى تلخ )) هستم !

اسم من در فارسى ((مهلب )) بر وزن امشب است . به من ((پيوند مريم )) و آلبالوى تلخ هم مى گويند. اعراب مرا محلب مى نويسند، و فرنگى ها هم نام ايرانى مرا برگزيده و مهلب مى خوانند و با اينكه ايرانى هستم ، فرنگى ها بهتر از شما ايرانيان مرا مى شناسند. عده اى از نويسندگان قديم ، از جمله ((حكيم مؤ من )) مرا با ((بنه )) كه ميوه درخت سقز است اشتباه كرده ، و ((حب الخضرا)) ناميده اند.
برگ - چوب و ميوه من چون صندل خوشبو است ، در نهاوند با چوب درخت من ، عصا و دسته چتر و شلاق درست مى كنند تا دستشان خوشبو شود و رختشويان چوب دستى مى سازند و لباس هاى زيرين را موقع شستن با آن مى كوبند تا لباس خوشبو شده و حشرات را از بدن فرار دهد. مدتها است كه نويسنده ى كتاب زبان خوراكيها به من دستور داده است تا در صحنه حاضر شده و خود را معرفى كنم ، ولى من مخالفت مى كردم زيرا معتقد بودم ، اول بايد مردم را به تحقيق و تفكر در اسرار خوراكيها عادت داد و بعد عجايب ما را نوشت و روى اين اصل به ايشان گفتم ، چندى پيش گل آفتاب گردان خود را معرفى كرد و اسرار خارق العاده اى خود را بيان داشت . از جمله نوشت كه حشرات به دانه هاى من نزديك نمى شوند. امتحان اين موضوع براى خوانندگان خيلى ساده و آسان بود، همه مى توانستند مقدارى تخم آفتاب گردان را خام يا بو داده ، روى زمين نزديك لانه ى مورچه بريزند و با كمال تعجب ملاحظه كنند كه اين مور دانه كش كه دانه هاى گندم - برنج و ارزن را جمع مى كند، كوچكترين توجهى به اين دانه هاى روغنى و خوشمزه نمى نمايد و نيز مى توانستند مقدارى از دانه هاى آنرا در بشقاب ريخته ، و در جايى كه مگس و پشه فراوان است بگذارند و ببينند كه اين موجودات روى آن ها نمى نشينند. آيا خوانندگان اين امتحانات ساده را كردند و در اطراف اين موضوع مهم تفكر و تعقل نمودند يا خير؟ در جواب نويسنده كتاب زبان خوراكيها، به من گفتند ما خوانندگان كنجكاو زياد داريم و تعداد نامه ها نشان دادند كه دسته اى در اطراف اين موضوع انديشيده و سؤ الات محققانه اى كرده اند و نيز دسته اى به ساير خواص آن توجه كرده و از منافع اين گياه مفيد بهره مند شده اند. از جمله تعداد زيادى از بانوان نوشته بودند كه ما دچار عقب افتادگى عادت ماهانه شده و طبق دستور، از آب و برگ اين گياه خورده ، و نتايج عالى گرفته ايم و به من مجددا دستور داده اند تا بلادرنگ خود را به شما بشناسانم .
گل من سفيد و هسته ى من تلخ و بسيار خوشبو است . و بقدر دانه ى نخود سبز بوده و پوست آن قرمز تيره و مغز آن سفيد و تند و چرب است ، از روغن آن در عطرسازى استفاده مى كنند و زادگاه من كوههاى سردسير ايران است ، و بيشتر در آذربايجان و نهاوند عمل مى آيم ، مقوى حواس پنجگانه بوده و سينه را از خلط پاك مى كنم ، خفقان و تنگ نفس را برطرف مى سازم و مقوى جگر و سپرز و مسكن دردهاى داخلى هستم . مخصوصا براى كبد - طحال - درد پشت و قولنج و درد پهلو مفيد مى باشم و اگر مرا همراه با عسل ميل نماييد زودتر اثر مى كنم . پيشاب آور مى باشم و عادت ماهانه ى خانم ها را منظم مى كنم . كليه و مثانه را باز مى نمايم و اقسام كرم را از معده بيرون مى كنم و قطره قطره آمدن ادرار را برطرف مى نمايم . شهوت را زياد مى كنم - اسهال خونى را بند مى آورم و چون مرا داخل نان كنند، آن را زود هضم مى نمايم . ماليدن من در حمام به بدن ، براى از بين بردن سياهى ماه گرفتگى نافع است . امراض جلدى ، مخصوصا جرب را درمان مى كنم و رنگ چهره را باز مى نمايم . جوشانده ى من جهت نقرس و از بين بردن آثار ضربه مفيد است ، ضماد من هر چند كهنه باشد براى تسكين درد نقرس ‍ معجزه مى نمايد. مقدار خوراك مغز دانه ى من از ده گرم تا هيجده گرم مى باشد. ماليدن جوشانده چوب و برگ من مقوى پوست و برطرف كننده بوى بد عرق است . و حشرات را دور مى كند، به طورى كه هيچ حشره و ميكربى نزديك آن نمى شود. سابقا كه عده اى به خرافات پايبند بودند، نگاه داشتن دانه ى مرا در پارچه كبود و بخور و دود آن را باطل كننده ى جادو دانسته ، و تكرار بخور آن را سبب مهربان شدن دشمنان مى دانستند و رمالان و جن گيران معتقد بودند كه اجنه و شياطين از من فرار مى كنند. خوشبختانه امروز كسى به سحر و جادو عقيده ندارد، ولى اگر چه بخور و دود من قادر نيست اجنه و شياطين را فرار دهد، در عوض مى تواند ميكرب ها و حشرات موذى را دور نمايد و اينجا است كه اهل تفكر و تعقل ميكرب ها و حشرات را در رديف اجنه و شياطين مى دانند و عده اى هم پا را از حد بالاتر گذاشته مى گويند مقصود همين موجودات خطرناك بوده است . بارى چنانچه دانه هاى مرا با اسفند و مصطلكى در روغن بجوشانند، خوردن و ماليدن آن جهت معالجه ى لغوه - فلج - رعشه - درد مفاصل - نقرس و از بين بردن ضربه مفيد است . تنه ى درخت من پايه ى خوبى براى پيوند آلبالو و گيلاس ‍ و ميوه هاى آبدار است ، و به همين جهت است كه آن را پيوند مريم خوانده اند. به من ((شجرة الادريس )) هم گفته اند.

اسم من ((ترب )) است !

مملو از املاح معدنى ، بخصوص فسفر هستم .
برگ من سنگ هاى صفراوى را دفع مى كند.
براى معده هاى تنبل مفيدم ، ترشح غدد تيروئيد را زياد مى كنم و ضمادم ، سم حشرات را از محل گزيدگى بيرون مى كشد!
فارسى من ترب بر وزن كتب ولى در بعضى از نقاط ايران آن را بر وزن سرب مى خوانند. در شيراز به من تربز و اعراب به من ((فجل )) مى گويند، ولى كلمه فجل در ايران فقط به نوع كوهى من اطلاق مى شود. من داراى انواع و اقسام سفيد، سياه و سرخ بوده و به اشكال گرد و مخروطى در مى آيم . در بعضى از نقاط ايران مثل خراسان و بعضى از شهرهاى هند درازاى ريشه ى من به يك متر و قطر آن به نيم متر مى رسد.
نوع بيابانى من تندتر از انواع بستانى است و اهالى بنگاله آن را مانند شلغم پخته با گوشت و ماهى مى خورند. انواع كوچك من در فارسى به تربچه معروف شده اند و انواع تربچه بومى ايران نبوده و از خارج به ايران وارد شده و بيش از بيست نوع دارند - انواع من داراى ويتامين هاى ب و ث و املاح فسفر - گوگرد - بوده و يك جوهر گوگردى دارند. در ترب سياه ويتامين ((ب 1)) زياد است . در ابتداى قرن بيستم يعنى 70 سال پيش كه استفاده از داروهاى شيميايى در طب معمول شد دارويى كشف گرديد كه آن را فناستين ناميدند. اين تركيب شيميايى در تركيب اكثر داروهاى مسكن و تب بر وارد شد و به مقدار زيادى تجويز مى شد و در نتيجه آمار مبتلايان به امراض كليوى بالا رفت و معلوم شد كه اين دارو يكى از دشمنان كليه مى باشد و به همين جهت استعمال آن به مقدار زياد ممنوع شده و اكنون به مقدار كم تجويز مى شود. من ضد سم اين داروى خطرناك مى باشم و پزشكان سنتى ايران از راه تجربه ، به اين خاصيت من پى برده و آب آن را براى معالجه و تصفيه كليه به كار مى برند، و راه استفاده آنها چنين بود كه ترب سياه را قاچ قاچ كرده ، روى آنها عسل مى ماليدند و در اثر خاصيت اسموزى آب آن مجزا مى گرديد، اكنون با وسايل آب گيرى مى توان آب بيخ مرا گرفت ، ولى طعم آن ناراحت كننده و تند است و بهتر است آن را بر شربت مخلوط كرده و نوشيد تا گوارا و مطبوع باشد. آب ترب بهترين پيشاب آور بوده و ادرار را باز مى كند.
شربت ترب سياه براى سرفه و سياه سرفه مفيد مى باشد. برگ من به علت داشتن ويتامين ((ث )) به مقدار زياد و سبزينه لثه را محكم كرده ، و بوى بد دهان را از بين مى برد. مخصوصا اگر آن را خوب بجويد خوردن اين برگ باعث دفع سنگ هاى صفراوى است ، و به اين جهت من به شما توصيه مى كنم در آش ها و سوپ هاى خود از برگ من استفاده كنيد و در سالاد هم مى توانيد از برگ هاى نازك و جوان من داخل نماييد. اگر معده شما تنبل است ، بد نيست بدانيد كه ترب آن را به كار وادار مى نمايد. بيخ من هم مولد باد و هم بادشكن است ، ولى در اين مورد منافع آن بيش از ضررش بوده ، و چنانچه چند روز متوالى خورده شود، ديگر توليد گاز نمى نمايد. بيخ من هاضم غير منهضم است . يعنى هضم غذا را آسان مى كند ولى خودش دير هضم مى شود. مگر آن كه آن را خوب بجويد و يا آن كه آن را رنده كرده ، و با غذا ميل نماييد تا خودش هم زود هضم شود، مقدار كمش ملين و مقدار زيادش مسهل است . ولى توليد شكم روش نمى كند و فضولات خشك را با فشار بيرون مى راند. من ترشحات غده ى تيروئيد را زياد مى كنم ، و ضد ((گواتر)) مى باشم . محمد بن زكرياى رازى اولين غذا شناس جهان ، برگ مرا بيش از بيخ من دوست داشت . چون برگ هاى بهاره مرا بپزند و با روغن زيتون مخلوط كرده ، بخورند، غذائيت آن زياد مى شود. چكاندن آب برگ من در چشم باعث تقويت آن است . يكى از خواص مهم من جلوگيرى از تخمير غذا در معده است . به اين جهت با اين كه ويتامين ((ث )) زيادى ندارد. معذلك از فساد و رقت خون جلوگيرى مى كند، زيرا تخمير غذا موجب اتلاف ويتامين ((ث )) بوده و عدم تخمير غذا نعمت بزرگى مى باشد. چون بيخ ترب را خالى كرده و در آن روغن ريخته بر آتش گذارند تا بجوشد و آن روغن را در گوش بچكانند، درد آن را ساكت مى كند جوشانده ى من جهت سرفه ى كهنه و مزمن و خناق مفيد است و ضد قارچ هاى سمى است . غرغره با آب مطبوخ آن مخصوصا با سكنجبين جهت ديفترى نافع است . نوشيدن اين جوشانده زياد كننده ى شير بوده ، بعد از غذا ملين شكم و قبل از غذا مانع نفوذ و استقرار آن در ته معده است ، و به همين جهت باعث قى مى شود. پوست بيخ من با سكنجبين موافق سينه پهلو و طحال است . بذر من با سكنجبين جهت ديفترى نافع است و شير را زياد مى كند. بازكننده گرفتگى طحال بوده ، براى استسقاء مفيد است و يرقان را برطرف مى كند، بذر من بادشكن و اشتهاآور بوده ، باعث سهولت اخراج فضولات است و براى كبد سودمند مى باشد. نيم مثقال بذر من بعد از غذا باعث هضم آن خواهد شد، و با سكنجبين قى آور است ، و پاك كننده معده مى باشد. بذر من جهت مفاصل و سياتيك و درد و رگ ((استخوان بين دو پا)) و خارشى كه از زيادى بلغم باشد مفيد است . ضماد من با عسل زخم هاى پليد و چركى را درمان مى كند - بذر من با سركه جهت از بين بردن آثار غانقاريا و زخم هاى عصبى مفيد مى باشد.
اگر ضماد بذر مرا روى محل نيش حشرات و مار و عقرب بگذاريد، سم آنها را خواهد كشيد، و چون پوست قرمز ترب را تراشيده و كوبيده آن را روى عقرب گذارند خواهد مرد. و نيز چنانچه آب مرا روى عقرب بريزند، فورا هلاك خواهد شد و چون عقرب كسى را كه ترب خورده باشد بگزد و ضرر زيادى به آن نخواهد رسيد. ماليدن آب من به بدن مانع گزش حشرات خواهد شد. خوردن من باعث نيكوئى رنگ رخسار مى شود. ضماد من با آرد شلمك ((نوعى گندم )) براى درمان زخم هاى چركى جلدى ، و از بين بردن آثار آنها مفيد است .
خوردن مطبوخ من نيز ادرار و حيض را باز مى كند و نوشيدن ده گرم آب ساقه هاى من ((بدون برگ )) جهت استخراج سنگ مثانه آزموده شده است . مخصوصا اگر همراه سكنجبين خورده شود، و نوشيدن آب برگ و ساقه ى من با شكر جهت اخراج زرداب و استسقاء و با نمك جهت باز كردن كبد و رفع يرقان سودمند مى باشد. ضماد من با شلمك جهت روئيدن مو در بيمارى گرى است .
و ((داءالحيه )) را درمان مى كند ((داءالحيه )) مرضى است كه پوست قسمتى از بدن از قطعاتى شبيه فلس ماهى پوشيده مى شود. اين مرض را در طب جديد با خوردن روغن ماهى معالجه مى نمايند و ماليدن آب ترب نيز روى آن مفيد است .)) ضماد من با عسل جهت از بين بردن آثار كبودى زير چشم نافع است و همچنين براى از بين بردن چين و چروك صورت و آثار ضربه و جاى زخم و كك و مك سودمند مى باشد و چنانچه مدت زياد بر محل طاسى ماليده شود، باعث روييدن مو مى شود زيادروى در خوردن من باعث پيچش شكم تواءم با درد خواهد شد.
روغن ترب

چنانچه آب برگ مرا قبل از آنكه بذر پيدا كنم گرفته و در روغن زيتون ريخته بجوشانيد و آنرا صاف كنند، و مجددا بجوشانند تا آب آن از بين برود به شرط آنكه نسوزد اين روغن گرم كننده بوده و كسانى كه مى خواهند دست و پا و عضلات خود را گرم كنند از آن مى توانند استفاده نمايند. خوردن اين روغن جهت فلج و لغوه مفيد است ، و ضد سم عقرب و ساير حشرات سمى است ، و نيز مى توان آن را بر عضلات خواب رفته و بى حس ماليد. اين روغن جهت رفع زبرى پوست پينه و برص نيز تجويز شده است و اسانس ‍ من مانند اسانس خردل است - گرد خشك بيخ من خواص خود را از دست نمى دهد، و از اين جهت است كه در بعضى از كشورها قوانين داروسازى اجازه مى دهد كه پودر مرا به جاى پودر خردل به كار برند. براى بدست آوردن پودر من ، ابتدا بيخ مرا به صورت ورقه هايى نازك مى برند و بعد با يك حرارت ملايم آنها را خشك مى نمايند. بعد اين ورقه هاى خشك شده را وزن كرده ، با يك برابر و نيم آن دانه هاى خردل مخلوط كرده ، آسيا و بعد الك مى نمايند (افزودن دانه ى خردل به علت استفاده از فرمان هاى زياد آن است ) اين پودر را با سركه به صورت خمير در آورده به اسم خمير خردل مى فروشند. اين خمير چاشنى سالاد بوده ، و معمولا با غذاهاى گوشتى خورده مى شود، و از تخمير غذا در معده جلوگيرى كرده ، بادشكن بوده و به هضم غذا كمك كند.

اسم من ((كرفس )) است ! ضد رماتيسم هستم و درد مفاصل را علاج مى كنم .
ضماد برگ و ريشه ام ، ورم را مى خواباند.
عروق را باز مى كنم و تقويت كننده ى بى مانندى براى قلب و ريه هستم .
براى رفع پيچش معده مرا توصيه كنيد...
اگر مردم خاصيت كرفس را مى دانستند تمام مزارع را به كاشتن آن اختصاص ‍ مى دادند.
ضرب المثل فرانسوى
اسم من كرفس است . در فارسى به من كرفش و كرسب مى گفتند و اعراب مرا معرب كرده كرفس ناميده اند. من داراى انواع و اقسام مى باشم اما در بين آنها دو نوع در تغذيه و بقيه در مداوا به كار مى روند. در من ويتامين هاى آ - ب و ث و املاح سديم - پتاسيم - فسفر و آهك نهفته است - عطر مطبوع ، طعم گوارا و خواص انكارپذير من ، مرا بين سبزيها ممتاز كرده است .
نوع خورشتى مرا همه مى شناسند و احتياج به معرفى ندارد و نوع ديگر من كه در تغذيه به كار مى آيد، كرفس سنگ است كه مانند كلم سنگ در جزو ريشه هاى خوراكى است و شباهت زياد به آن دارد و اخيرا در ايران كاشته شده و گاهگاهى در سبزى فروشى ها ديده مى شود و با آن مى توان خورشت كرفس پلو درست كرد و نيز مى توان آن را در سالاد، ترشى و مخلوط شور به كار برد و از عطر مطبوع آن استفاده كرد. مهمترين نوع دوايى من كرفس آبى يا كرفس مردابى است كه بطور خودرو در كنار مردابها مى رويد. اعراب به آن ((كرفس الماء)) و ((قرة العين )) مى گويند. نوع ديگر من كرفس عطرى است كه به علت داشتن عطر زياد به كرفس مشك معروف است .
انواع ما به علت داشتن ويتامين ((ث )) لثه ها را محكم مى كنيم ، و از خونريزى و رقت خون جلوگيرى مى نماييم . اشتها را زياد مى نماييم و براى مبتلايان به بيمارى هاى روماتيسم - نقرس - درد مفاصل و تصلب شرائين غذاى مفيدى هستيم و اين دسته از بيماران هم مى توانند مرا در غذاى خود داخل كنند و هم مى توانند آب مرا گرفته يك فنجان در روز ميل نمايند. من تب بر - بادشكن و ضد نفخ هستم و به داروهاى مسهل كمك مى نمايم . كليه و مثانه را زهكشى و از سنگ پاك مى كنم و بعلاوه مجارى ادرار را ضد عفونى مى نمايم خوردن من جهت تنگى نفس - درد پهلو - سكسكه و زخم روده و درد شكم مفيد است ، و ليزى معده را از بين مى برم . من گرفتگى جگر را باز مى كنم و براى حصبه و بيماريهاى روده مفيد مى باشم ، مسكن دردهاى پشت - خاصره و عرق النساء هستم . ضماد برگ - ريشه و ساقه و برگ من ضد ورم مى باشد. ماليدن اين ضماد به مدت يك دقيقه جرب و ساير امراض جلدى را درمان مى كند و با گوگرد و بوره جهت سياهى پوست و لكه هاى پوستى مفيد است . زياده روى در خوردن من و جوشانده بذر و ريشه انواع دارويى من جهت زنان باردار و بچه شير ده خوب نيست ، زيرا محرك شهوت بوده و عادت ماهانه آور و مسقط جنين است ، و چنانچه باعث سقط جنين نشود نوزاد آن ناقص الخلقه و يا كودن خواهد شد. اسانس يا بهتر بگويم ، جوهر من فرار و زود جذب است و همراه خود مواد مقيد و مضر ساير داروها را حل كرده و به سرعت به ياخته ها مى رساند و به همين جهت است كه خوردن من قبل از نيش عقرب و بعد از آن خطرناك بوده و علاج را مشكل مى كند. من عروق را باز مى كنم و مقوى قلب و ريه هستم . جوشانده ى برگ من گرفتگى صدا را باز مى كند و آواز را تصفيه مى نمايد. كمپرس جوشانده ى من براى دست و پاى سرمازده و براى درمان اولسر و ساير زخم ها مفيد است . بذر من در باز كردن گرفتگى هاى معده قوى تر از ساير قسمت هاى من است - اين بذر اشتهاآور بوده به هضم غذا كمك مى كند و فضولات را از معده و رحم بيرون مى كند و جهت استسقاء مفيد است . خوردن اين بذر جهت شش چندان خوب نيست ، چون پنج گرم بذر كوبيده را در پارچه اى ريخته و آن را در نيم ليتر آب انگور آويزان نماييد، تا مواد مفيد آن حل شود، اين محلول جهت تقويت معده و رفع باد بسيار سودمند خواهد بود. مرباى ريشه و برگ من با عسل مسكن قى و مقوى معده است . ترشى من بازكننده و مقوى معده مى باشد، و اشتها را تحريك مى كند. جوشانده بذر و بيخ نوع كوهى من ، در باز كردن ادرار و عادت ماهانه اثر بيشترى دارد.
كرفس سنگ كه به آن كرفس شلغمى و كرفس صخرى مى گويند، در كتب قديم تحت نام ((فطرالساليون )) ذكر شده قوى تر از كرفس خورشتى است . بادشكن و قاطع ليزى معده است . جهت درد پهلو و پيچش معده توصيه شده و در باز كردن ادرار و حيض قوى تر از انواع ديگر است .

من ((بنه )) هستم ! من ميوه ى درخت سقز (بنه ) هستم !
در فارسى اسم من ((بن )) و ((بنه )) مى باشد و عده اى هم به آن پسته ى وحشى مى گويند. انواع و اقسام دارم . به ميوه پيوندى من گلخك و به نوع ترش من بنشته گويند، و در شيراز ماست بندان آنرا با ماست مخلوط مى كنند، تا خوش و بو و گوارا شود. در زبان تركى به ميوه ى من ((چاتلانغوش )) و ((چتلانغوچ )) است و سابقا در تهران زياد مصرف داشت . اعراب به ميوه درخت من حب الخضراء لقب داده اند. گل درخت من قرمز است . در رنگرزى از آن استفاده مى شود. پسته را به تنه ى من پيوند مى زنند تا محصولى درشت و خندان بدست آورند، و چنانچه مرا به درخت پسته پيوند كنند، ميوه ى من درشت شده و گلخنك ناميده مى شود.
درخت من دير خزان مى كند و از تنه ى آن بطور طبيعى ، يا با دادن شكاف صمغى خارج مى شود كه به آن در فارسى سقز و در عربى بطم گويند. در بلوچستان ميوه درخت مرا كوبيده و با آن حلوا درست مى كنند و معتقدند كه بهترين مقوى اعصاب و شهوت است . در خوزستان و ساير استان هاى جنوبى ، دانه هاى ميوه ى مرا در ظرفى پر از آب نگاهدارى مى كنند تا خشك نشود. درخت من در جنگلهاى خشك فارس كرمان - بلوچستان - يزد - لرستان - كردستان و ارتفاعات الموت و كوه هاى پنجگانه و از دوستان كبد و طحال است . شهوت را زياد مى نمايم . زهكش كليه و ريزكننده سنگها هستم ، اخلاط سينه و ريه را پاك مى كنم ، خارج كننده ى اقسام كرم معده بوده و پيشاب را زياد مى نمايم . خون قاعده و بواسير را كه بسته شده باشد باز مى كنم . باد شكن - ضد فلج و لغوه بوده ، سرفه و خفقان را تسكين مى دهم . مسكن درد كمر - درد پشت و درد قولنج هستم . ميوه ى مرا جهت درمان غش و استسقاء تجويز كرده اند. مخلوط با بادام و شكر جهت چاق شدن بدن و باز شدن ادرار و با سركه جهت سر درد و تنقيه ى جگر و گزيدن افعى و رتيل نافع مى باشم . اگر ميوه ى مرا داخل نان كنند، از تخمير آن در شكم جلوگيرى مى كنم و به هضم آن كمك مى نمايم . زياده روى در خوردن من باعث زخم شدن دهان و كم اشتهايى است .
ضماد من درمان ورم ها و زخم هاى سخت است . ماليدن ميوه كوبيده ى من بر پوست بدن باز كننده ى رنگ و نيكويى رخسار است و در صورتى كه مدتى آن را بر محل ماه گرفتگى بمالند، به تدريج رنگ آن را زايل مى نمايد. ميوه ى من داراى ويتامين هاى ((آ)) و اقسام ((ب )) و ((د)) مى باشد و به همين جهت مقوى اعصاب بوده و ترك لب را معالجه و از شبكورى جلوگيرى مى كند. نرمى استخوان را درمان مى نمايد. اگر ميوه ى مرا كمى سوزانده و آن را بر محل گرى بمالند، باعث روياندن مو مى شوم . مخصوصا در مورد طاسى سر اثر بيشترى دارم و چنانچه برگ درخت مرا كوبيده و بر محل ريزش مو بمالند، باعث روييدن مو شده و مو را دراز نگاه مى دارم . بخور. پوست درخت من جهت گريزاندن حشرات آزموده شده ....و در صنعت داروسازى با صمغ آن پمادى درست مى كنند كه ماليدن آن بر بدن از گزش پشه جلوگيرى مى نمايد. جوشانده پوست درخت من با مصطكى جهت فلج - لغوه - كزاز - رعشه - ورم مفاصل و پاك كردن لكه هاى ضربه از پوست مفيد است . كوبيده ى برگ من با آب خضاب خوبى است و با سر كه و روغن جهت روياندن ، نرم كردن و دراز نگاهداشتن مو مفيد است .
به هم ميهنان كليمى توصيه كنيد كه در موقع پختن فطير از ميوه ى من استفاده كنيد تا دفع ضرر آن شود.

سقزصمغ درخت من كه سقز نام دارد، مقوى معده بوده ، و به هضم غذا كمك مى كند و با آن سقزهاى تجارتى را مى سازند. پيشاب آور و محرك اشتها است و با محلول الكلى آن در صنعت نوعى ورنى فسادناپذير ساخته مى شود. ضماد آن كه با پيه ذوب مى شود جهت رفع كجى و تركيدن ناخن و درمان شقاق مزمن (ترك نشيمنگاه ) مى باشد. مخصوصا اگر كمى شنجرف به آن اضافه شود. صمغ درخت من مخلوط با روغن زيتون جهت بر طرف كردن و رمها و ترك پوست و خارش آن سودمند مى باشد. مقدار خوراك سقز پنج گرم مى باشد. اهالى بلوچستان و استانهاى جنوبى كه از ميوه من استفاده مى كنند، در برابر امراض بزرگ مثل سرطان در امان مى باشند. و اگر دسترسى به ميوه ى من نداريد، از ترشى من كه به چاتلانغوش معروف است استفاده كنيد.

اسم من بادام است ! ما دو برادريم كه يكى شيرين و ديگرى تلخ است .
بو داده نوع شيرين من مقوى مغز و سلسله اعصاب است .
بينايى را تقويت مى كنم و براى تنگ نفس مفيدم .
تلخ من اگر با عسل خورده شود، براى كيسه صفرا و كبد مفيد است .
با پوست منافع بسيار دارم كه از آن جمله از بين بردن زخمهاى چركى است .
اسم من بادام است . همان ميوه اى كه چشم هاى زيبا را به آن تشبيه مى كنند عربى من ((لوز)) است .
خرما و ترنجى وبهى و لوز بسى هست
اين سبز درختان نه همه بيد و چنار است .
زادگاه اوليه ى مرا عده اى آسياى صغير و عراق نوشته اند، ولى من خود را ايرانى الاصل مى دانم و در بسيارى از كشورهاى خارجى مرا به نام بادام فارسى مى خوانند. من انواع زياد از كوهى ، و بيابانى و بستانى . كوچك و بزرگ دارم و اين به دو گروه شيرين و تلخ قسمت مى شوند.
ميوه شيرين من داراى 54 درصد روغن 24 درصد مواد سفيده اى و مقدارى عوامل مخصوص كه هنرش آميزش روغن با آب است مى باشد و همچنين داراى مقدارى قند - صمغ - آهك - فسفر - پتاسيم - گوگرد - كلر - سديم و آهن هستم و به علت وجود اين عناصر است كه كمى سنگين و دير هضم مى شوم . چون يك درصد فسفر دارم ، مقوى مغز و سلسله اعصاب مى باشم .
بادام تلخ روغن كمترى دارد. (بيست تا 45 درصد) ولى عوامل تركيب كننده ى آن با آب زيادتر است . و بعلاوه داراى يك تركيب شيميايى است كه در مجاورت آب توليد مقدارى قند و مقدارى اسانس بادام تلخ و سمى به نام اسيد سيانيدريك مى نمايد. روغن نوع شيرين من مسهلى ملايم است و مقدار خوراك آن 15 تا 60 گرم و براى اطفال 4 تا 30 گرم به تناسب سن آنها است .
ميوه من نگهبان جوهر دماغ - ضد عفونى كننده ى اعضاء باطنى و مقوى بينايى مى باشد - نرم كننده مزاج - سينه و گلو است .
شيره ى ميوه من با شكر سرفه را آسان ، سينه و حنجره را نرم و باز مى كند و براى تنگ نفس و ذات الجنب و سينه پهلو مفيد است و از خونريزى ريوى جلوگيرى مى كند. اگر پوست سخت ميوه ى مرا كه سوخته و به سرحد خاكستر شدن نرسيده باشد گرد دندان نموده و به دندانهاى خود بماليد لثه دندان را محكم مى كند و دندان را سفيد مى نمايد.
من به سبب لعابى كه دارم ، جهت زخم روده و مثانه و اسهال و پيچش شكم مفيد مى باشم . مخصوصا اگر اين پيچش به علت زيادى رطوبت معده باشد - من زياد كننده ى شهوت بوده و فشار آن را كم مى كنم - خوردن من از سوزش ادرار مى كاهد. ميوه ى من بدن را چاق مى كند و چنانچه مرا با نبات يا مواد قندى ديگر بخوريد نيروى غذايى بيشترى به شما خواهم داد.
اگر مرا بكوبيد ثقيل مى شوم و دير از معده مى گذرم . بو داده ى من مقوى معده بوده ، رطوبت آن را بيشتر جمع مى نمايد.
مرباى من در چاق كردن اشخاص ضعيف البنيه اثرى معجزه آسا دارد.
مرباى ميوه من با عسل جهت درد جگر و سرفه مفيد بوده ، و بادشكن مى باشد.
چغاله ى من با پوست ، دندان و لثه را محكم مى كند و حرارت دهان را تسكين مى دهد. يكى از خواص عجيب شكوفه ى درخت من است كه شهوت مردان را زياد و شهوت زنان را كم مى كند و اين به علت داشتن هورمون مردانه است . زياده روى در خوردن من ، براى معده خوب نيست ، مخصوصا براى اشخاص سالخورده و سرد مزاج و معده هاى مرطوب زيان آور است .
مغز كهنه و فاسد شده ى من باعث زياد شدن غم و غصه شده ، اشتها را سد مى نمايد و اگر ايجاد قى ننمايد، توليد غش خواهد نمود و درمان آن قى كردن و خوردن ميوه هاى ترش است .
روغن بادام شيرين

روغن نوع شيرين من دماغ را تازه مى نمايد، و براى كسانى كه مبتلا به سرسام و سينه پهلو باشند نافع است .
براى رفع بى خوابى مفيد بوده ، و خواب آور است ، خوردن آن با كمى كتيرا و شكر جهت سرفه ى خشك و باز شدن صدا و قصب الريه و نرم كردن روده ها سودمند است . از روغن من جهت ضرر مسهل ها، مخصوصا مسهل هاى شيميايى استفاده نماييد.
خوردن روغن ميوه شيرين من جهت پيچش شكم و دل درد و نرم كردن روده ها مفيد بوده ، معالج قولنج و سختى ادرار است . روغن شيرين من در اخراج سنگ هاى كليه و مثانه كمك مى كند. مخصوصا اگر آن را با كمى حجرة اليهود مخلوط نماييد.
حجرة اليهود يا زيتون بنى اسرائيل سنگى است كه در اسرائيل پيدا مى شود، از دانه هاى ريز تشكيل شده ، و براى چاپ سنگى مصرف داشت . خوردن مقدارى از آن با روغن بادام شيرين يا تلخ براى ريزش سنگ مفيد است و ماليدن مخلوط آن با روغن بادام بر مژه و ابرو سبب روييدن و پر پشت شدن موى آنها مى شود.
بادام تلخ
ميوه ى نوع تلخ من محلل و ضد عفونى كننده و پاك كننده ى اخلاط است . ضماد آن با سركه جهت سر درد و سرمه ى آن به چشم ، جهت تقويت بينايى به كار مى رود.
جهت تنگ نفس و سرفه و ورم سينه مفيد مى باشد، مخصوصا اگر همراه با نشاسته خورده شود و اگر كمى از آن را با نعناع بخوريد، درد كليه را تسكين مى دهد و خوردن آن همراه با عسل جهت باز شدن كيسه ى صفرا و كبد و سپرز و امراض آنها نافع است .
ماليدن كوبيده ميوه تلخ من به سر، شوره و شپش و رشك را از بين مى برد.
استعمال يك دانه ى آن عادت ماهانه آور است . ضماد آن با سركه و جهت زخم هاى كهنه و زخم هاى چركى پوست و زخم هاى عصبى و جرب و خارش و تركيدن پوست مفيد است .
ماليدن آن به صورت ، برطرف كننده ى كك و مك و آثار پوست مى باشد ضماد آن بر محل گزيدن سگ هار قبل از رسيدن پزشك نافع است . ميوه ى تلخ من جهت روده مضر است و زياده روى در خوردن آن توليد مسموميت مى نمايد كه ممكن است مرگ همراه داشته باشد.
برگ و ريشه ى درخت بادام
ضماد ريشه درخت من چه تلخ و چه شيرين ، با روغن جهت دردسر و خوردن جوشانده آن جهت پاك كردن طحال و كليه و رفع قولنج و اخراج كرم معده و ضماد خاكستر آن جهت سوختگى آتش مفيد است .
روغن بادام تلخ
روغن انواع تلخ من ضد عفونى كننده است . اخلاط لزج و چسبنده و ليزابه را از معده و روده پاك مى كند. و با داروهاى مناسب جهت تنگ نفس و ورم طحال و درد كمر و سختى ادرار و رفع قولنج و اختناق رحم و فروبردن اورام و اخراج سنگ و جنين تجويز شده است . چكاندن آن در گوش جهت تسكين درد آن مفيد است و گوشى كه صدا مى كند دارويى بهتر از اين ندارد. مقدار خوراك آن بيست گرم است .
خاتمه : صمغ درخت من همانند صمغ عربى است ، در آب حل شده چسب درست مى كند، و سينه را نرم مى كند، بادامچه و بادامك انواع كوهى ما بوده و خواصى مانند ما دارند.
بادام نمك پرورده و بادامچه جهت كسانى كه گرسنگى كاذب دارند مفيد مى باشند. با من انواع شيرينى - سوهان عسلى - قطاب و غيره درست مى كنند.