. به من
سيسنبر و آسن بويه هم مى گويند. گياه شناسان قديم ايران مرا دو رگه و
بين نعنا و پونه مى دانستند. اخيرا يكى از فرنگى ها با تشريح ساقه و
ريشه من اين موضوع را ثابت كرده و كشف آنرا بخود نسبت داده است . عربى
من غام است و فرنگى ها به من نعناع فلفلى گويند و اقسام زياد دارم كه
فرنگى ها آنرا به سياه و سفيد قسمت كرده اند. مرزنگوش - فراسيون و
مشكطرامشيع - از اقسام من بوده و همگى مقوى جسم و روح و احشاء و امعاء
مى باشيم . قلب و دماغ را نيرو مى بخشيم - ضد عفونى كننده - پيشاب آور
بوده ، عرق را زياد مى كنيم و عادت ماهانه زنان را باز مى نماييم . ضد
كرم بوده و زياده روى در خوردن ما جهت زنان آبستن خوب نيست ، زيرا ممكن
است باعث سقط جنين شود. مسكن التهابات معدى و بادشكن مى باشيم . خوردن
من با عسل ضد سم عقرب ، با سكنجبين پادزهر نيش زنبور است و ماليدن برگ
من بر محل نيش حشرات نافع است . جوشانده ما مسكن سكسكه و پيچش شكم است
. براى مبتلايان به تقطير بول و سنگ مثانه غذاى خوبى هستيم و مسكن درد
رحم مى باشيم . حشرات مخصوصا شپش از بوى ما گريزانند، و حمول برگ من
بدبويى رحم را برطرف مى كند. با اسانس من قرص نعنا درست مى كنند و براى
معطر كردن شربتها و داروهاى معدى به كار مى رود دم كرده ده هزار برگ ما
درمان شكم روش و سوءهاضمه بوده ، دردهاى عصبى را نيز برطرف مى كنيم .
دو تا ده قطره اسانس من در تسكين دردهاى عصبى و سياتيك و التهابات معدى
مفيد است .
مشكطرامشير
در شيراز به من رنگ گويند. به من
مشكطرامشيع هم مى گويند و گويند اسم فارسى من مشكطرامشير بوده است .
قوى ترين اقسام نعنا هستم و زياده روى در خوردن من خطرناك است ، چنانچه
گوسفند از گياه من چرا كند، مسموم مى گردد و در شيرش خون پيدا مى شود،
خوردن من به مقدار كم اشتهاآور است و سينه را از خلط پاك مى كند. ضد
تشنج بوده و غم و غصه را از بين مى برم ، بازكننده ادرار و قاعده بوده
و خون نفاسى را قطع مى نمايم . خوردن من براى زنان باردار خطرناك است و
باعث سقط جنين مى شود. خوردن من به مقدار كم شهوت را زياد مى كند
مخصوصا اگر همراه با عسل خورده شود.
مرزنگوش
فارسى من مرزنگوش و معرب آن مرزنجوش است . اعراب به من سرمق و
عنقر مى گويند. من از اقسام قوى سوسنبر هستم . بوييدن من و نوشيدن
جوشانيده من دماغ را باز مى كند و سر درد را برطرف مى كند و ماليخوليا
را درمان مى نمايد و معالج زكام و آبريزش بينى است . بوييدن من مستى را
كم مى كند و رفع خمارى مى نمايد و گرفتگى سوراخهاى بينى را باز مى
نمايد.
ماليدن من با حنا در تسكين سر درد اثرى نيكو دارد. برگ و سرشاخه هاى من
اسانس فراوان دارد و در داروسازى از آنها استفاده فراوان مى شود.
برگ من علاوه بر معطر كردن اغذيه سبب آرامش خاطر بوده ، كينه و حسد را
از بين مى برد.
از اسانس من در صنعت براى معطر كردن صابون استفاده مى شود. يك نوع من
كه به نام مرزنگوش افريقايى معروف است در نواحى خشك ايران و اروپا و
افريقا مى رويد، و در ايران به آويشن كوهى معروف است .
ارسطو خواص زيادى را به آن نسبت داده كه مهمترن اين خواص تقويت معده ،
بادشكن ، معرق و ضد تشنج است .
فراسيون
فارسى من براسيون است ، و معرب آن فراسيون مى باشد. من در كنار
جاده ها، نقاط باير غالب نواحى آسيا و اروپا و افريقا و جزاير قنارى مى
رويم .
در ايران ، در اطراف تهران - نواحى البرز - اطراف كرج - نواحى شمال
ايران - لاهيجان - بندرگز - اراك - تفرش - كرمان - خراسان - سمنان بين
فشم و سرخه - بين بجنورد و مراد تپه - و شريف آباد مشهد بطور خودرو مى
رويم . در طب سنتى ايران مرا به عنوان خلطآور و ازدياد ترشح صفرا و ضد
عفونى كننده ى مجارى تنفسى به كار مى برند.
من پادزهر قارچهاى سمى هستم و خطر من براى سقط جنين زياد است ، جوشانده
ى من با انجير و عسل اثرى نيكو در معالجه تنگى نفس و آسم دارد، و با
شربت بنفشه جهت زخم ريه و التيام آن مفيد است . سرمه ى عصاره من در چشم
بهترين دارو جهت از بين بردن زردى آن است كه در اثر يرقان به هم رسيده
باشد. زياده روى در خوردن من ، براى كليه و مثانه خوب نيست و توليد خون
در ادرار مى نمايد. چون مرا در آب انگور خيسانده و سه ماه نگاهدارى
نمايند، و بعد صاف كنند، شرابى بدست مى آيد كه در معالجه امراض سينه و
پاك كردن آن از اخلاط نافع است ، در طب جديد اين خواص مورد تاءييد است
و بيشتر جهت تحريك اشتها در مسلولين تجويز مى شود. در طب عوام جهت
مداواى تب و نوبه مصرف مى شود.
كاكوتى
من برادر تنى فراسيون و از انواع خوراكى آن هستم ، كه بيشتر مرا
براى خوشبو كردن ماست و دوغ به كار مى برند.
در ايران در كوه هاى اطراف تهران و كرج ، پل جاجرود، سياه كوه ، دوشان
تپه ، نواحى شمال ايران ، منجيل ، آذربايجان ، و اصفهان و خراسان ،
دامغان ، سمنان ، سرخه ، نزديك شيراز، راجرد قم ، همدان ، بلوچستان
ميرويم و به اسامى محلى تخم ملين ، مسنه يورچينگ ، كاكتو، كاكاتو، اشتو
و اشترپاى معروف مى باشم . مقوى معده و ضد عفونى كننده مجارى تنفسى
ميباشم و كم و بيش ساير خواص نعنا در من جمع است . محصول زياد من در
خراسان به عمل مى آيد.
پونه ها
در فارسى به من پونه ، پودنه ، پودينه ، و پودنگ گويند. معرب من
فودنج است . اعراب به من حبق گويند. بيابانى - كوهى و نهرى دارم . من
داراى انواع و اقسام بوده و به اسامى پونا، نحانحه ، حبق الماء، نحاع و
حبق التمساح ، نجام ، نعنع الماء كوهينه ، جلنجوجه ، صعترالفرس ، سعتر
فارسى ، خليه ، راقوته و پودنه دلتى ، ظفيره و ظفيرا معروف مى باشم .
خانواده ما همه خلطآور و ملين معده بوده و از سوزش آن جلوگيرى مى كنند.
همگى مسكن سكسكه و قى مى باشيم . بادشكن و ضد استسقاء شناخته شده ، جهت
يرقان و اخراج مشيمه تجويز شده ايم (مشيمه پرده اطراف جنين است ) ما را
جهت باز شدن ادرار و بند آمدن اسهال تجويز كرده اند، زياده روى در
خوردن ما براى زنان آبستن خوب نيست . زيرا سبب سقط جنين مى شود. شستشو
با آب جوشانده ى من خارش رحم را برطرف مى كند و سختى آن را از بين مى
برد.
ماليدن سوخته من به دندان لثه را محكم مى كند، بوييدن سر شاخه هاى ما
مقوى قلب و نيروبخش است زياده روى در خوردن من براى معده خوب نيست .
پونه نهرى (گل پونه )
فارسى من پونه نهرى است . به من ضومران - حبق الماء - حبق
التمساح نيز گفته اند، پادزهر مسموميت غذايى و ضد زهر قارچهاى سمى هستم
. چكاندن آب من در گوش سنگينى آن را بر طرف مى كند و آنرا ضدعفونى مى
كند. جوشانده ى من جهت داءالفيل و جذام تجويز شده است و عصاره من با
عسل پيشاب آور است ، عرق را زياد مى كنم ، با سكنجبين و رب انار از قى
جلوگيرى مى كنم . سكسكه را تسكين مى دهم .
خوردن من با عسل و نمك جهت كرم كدو نافع است ، حمول برگ من جهت جلوگيرى
از خونريزى مفيد است . ولى براى زنان آبستن خوب نيست ، زيرا باعث سقط
جنين است ، ضماد خشك من بر محل نيش حشرات مفيد است ، و ماليدن آن بر
مواضعى كه كرم گذاشته باشند نافع مى باشد.
سعتر
فارسى من سعتر است ، ولى پزشكان قديم اسم مرا باصاد يعنى صعتر
مى نوشتند. بيابانى مرا آويشن وبستانى مرا مرزه گويند. آويشن شيرازى
نوع ديگرى از من است . يكنوع ديگر من صعتر فارسى است كه رنگ آن سفيد
است و داراى تمام خواص پونه بوده و پادزهر شوكران و ترياك است . عرق را
زياد مى كنيم و از دوستان كبد بوده و رنگ و رو را باز مى نماييم .
مخصوصا اگر همراه با انجير خشك خورده شويم . پزشكان قديم خوردن مرزه را
همراه با خوردن غذاهاى ثقيل مثل حليم و كله پاچه مفيد مى دانستند و
امروزه ثابت شده است كه مرزه مانند ساير گياهان خانواده نعنا كلسترول
خون را پايين مى آورد و چربى خون را كم مى كند بذر ما در همه احوال قوى
تر از برگ ما است . ضد يرقان ، مهيج شهوت بوده و جويدن آن مسكن درد
دندان و زيادكننده اشتها است .
آويشن شيرازى
اسم من آويشن شيرازى است . به من حاشا و صعترالحمار نيز مى
گويند علاوه بر ايران در اطراف بيت المقدس نيز مى رويم . نوعى پودينه ى
كوهى هستم شبيه صعتر و از آن قوى تر مى باشم . ادرار و قاعده را باز مى
كنم ، و براى زنان آبستن زيان آور بوده سبب اخراج جنين مى شوم . معمولا
براى اخراج مشيمه مرا تجويز مى نمايند.
انواع پونه ويتامين ((آ))
دارند ولى اين ويتامين در من بيشتر است به همين جهت مرا بيشتر براى
درمان شبكورى تجويز مى كنند.
حضرت موسى (ع ) عطر مرا زياد دوست داشتند و هميشه مرا همراه خود حمل مى
كردند. پزشكان يونان مرا در امراض عفونى مخصوصا عفونت كبد و منژيت و
اختلالات مغزى تجويز مى نمودند.
زنبور عسل مرا دوست دارد و يكنوع زنبور عسل وحشى كه در كردستان سكونت
دارد، بيشتر از من تغذيه مى كند و عسل او شفابخش ترين انواع عسل مى
باشد. در اختلالات كليه زخم هاى چركى - دردهاى معدى - سياه سرفه و تنگى
نفس تجويز مى شوم . از جوشانده من به عنوان كمپرس جهت درمان رگ به رگ
شدن و پيچيدگى عضلات استفاده نماييد.
دم كرده من جهت زكام و رفع خستگى و ضعف مفرط تجويز شده است دامپزشكان
قديم براى معالجه تب برفكى از من استفاده مى كردند، و دادن جوشانده من
به حيوانات جهت پيشگيرى از اين مرض بهتر است .
اسم من
((زردچوبه )) است !
من عامل اصلى درمان كيسه صفرا و ناراحتى هاى
كبدى هستم .
شفاف كننده چشم و ضد يرقانم .
معده را تقويت مى كنم و گل من كك و مك چهره را پاك مى كند...
اسم من زردچوبه است . به من عروق الصباغين - عروق الصفر - ريشه
زعفران - زعفران هندى هم مى گويند. زادگاه اوليه من هند است ، ولى در
چين و بعضى از كشورهاى ديگر هم مى رويم . در ايران كشت من تحت مطالعه
است .
در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم ، پس از كشف مواد رنگى مصنوعى
عده اى سودجو عليه من قيام كردند و نه تنها تمام خواص مرا منكر شدند،
بلكه ماده ى رنگ كننده مرا بيمارى زا و خطرناك معرفى كردند، اين
تبليغات سوء به سرعت در جهان انتشار يافت و كار بجايى رسيد كه عده يى
خوردن مرا تحريم كردند، ولى چيزى نگذشت كه دانشمندان علم شيمى و
غذاشناسى به حمايت من برخاستند و به كمك علم ، مواد عامله مرا پيدا
كردند و ثابت نمودند كه در من چندين اسانس و مواد سودمند جمع شده و
آنچه را داروسازان و پزشكان قديم ايران و هند در وصف من گفته اند، صحت
دارد و در مقابل ثابت شد كه تعداد زيادى از محصولات رنگين مصنوعى كه
معاندان در مقابل من علم كرده بودند مولد سرطان مى باشد. من عامل درمان
كيسه صفرا و ناراحتى هاى كبدى هستم . محرك دستگاه گوارش بوده غذا را
رنگين و معطر مى نمايم . مضمضه جوشانده من جهت درد دندان مفيد است .
من مقوى معده و بادشكن مى باشم . من داراى نشاسته - يك روغن فرار كه
خاصيت تشعشع دارد، مواد رزينى و يك ماده رنگى و چند تركيب ديگر هستم .
ادرار را زياد مى كنم و اشتهاآور هستم . علاوه بر رنگين كردن غذا در
صنعت نيز براى رنگ كردن نخ و پشم به كار مى روم . يك نوع من كه در
مالزى و هند و چين به عمل مى آيد، براى دفع كيسه صفرا و سنگ هاى
((صفراوى )) داروى ارزنده
اى است . من شفاف كننده چشم و درمان استسقاء و يرقان مى باشم . مضمضه
كردن اين محلول مسكن درد دندان و بازكننده ى پيله و ورم لثه مى باشد.
در هند بعد از حجامت بلافاصله كمى گرد كوبيده ى مرا روى محل حجامت مى
پاشند، تا زخم آن زودتر التيام پيدا كرده و چرك ننمايد. ماليدن گل من
كك و مك را بر طرف مى كند. و لكه هاى پوستى را از بين مى برد. زياده
روى در خوردن من براى قلب خوب نيست گر چه در ريشه من تركيباتى شبيه
جوهر سنبل الطيب وجود دارد، مقدار خوراك من تا ده گرم مى باشد. حالا
اجازه فرماييد عنان سخن را بدست برادرم ((ماميران
)) بدهم و اميدوارم بتواند بيماران سرطانى و برص
و غيره را راهنمايى نمايد.
ماميران
اسم من ماميران است . به من ميرميران - مرميران
و ماميرون هم گفته اند. در كتاب هاى قديمى عروق الصفر - بقلة الخطايف -
شجره الخطايف - كليدونيون - خالدونيون - كاليدونيون - عروق الصباقين -
حشية الصفراء و عروق الزعفران ذكر كرده اند. زادگاه اوليه من خراسان و
هند است .
نوع خراسانى من تيره رنگ مى باشد. با اينكه من از خانواده خشخاش و
زردچوبه از خانواده زنجبيل است ، معذلك عده اى مرا برادر زردچوبه مى
دانند. گل و كاسه گل من زرد رنگ است . اگر خراشى به پوست شاخه هاى من
وارد شود شيرابه اى نارنجى رنگ با طعم سوزنده و تلخ خارج مى شود كه
مسهلى بسيار قوى است . انساج گياه من داراى تركيبات متعدد دارويى است .
عصاره مرا جهت از بين بردن زگيل به كار مى برند، و سابقا براى از بين
بردن تومورهاى سرطانى تجويز مى شد، و چنانچه آنرا در اطراف غدد سرطانى
تزريق نمايند، اثرى عالى دارد، شيرابه ى من ضد خنازير، مقوى كبد، قى
آور و مسهل قوى است . ريشه ى من كه خيلى مؤ ثر مى باشد داراى چندين
عامل دارويى است و در صنعت داروسازى ، بسيارى از داروهاى اختصاصى چشم
را از تركيبات من مى گيرند. سابقا سرمه ى من جهت معالجه ناخنه ى چشم به
كار مى رفت (ناخنه يا ناخنك بيمارى چشمى است و عبارت است از پيدا شدن
غشايى مثلثى شكل از نسج ملتحمه كه در گوشه چشم پديدار مى شود و به طرف
قرنيه پيش مى رود و ديد چشم را مانع مى شود. معالجه اين عارضه فعلا
با عمل جراحى انجام مى گيرد و سابقا چنانچه گفته شد به وسيله ى ماميران
درمان مى گرديد) من ضد عفونى كننده ى جلدى و تاول آور مى باشم . ماليدن
من با عسل يا سركه جهت پاك كردن سفيدك - كك و مك - برص و پاك كردن لكه
هاى جلدى به كار مى رود. مقدار خوراك من 5/2 گرم مى باشد.
پس از معرفى ماميران يكى از پزشكان به نويسنده ى زبان خوراكيها اطلاع
داد كه با تزريق نوع خراسانى ماميران در اطراف تومور سرطانى نتيجه اى
اميدبخش گرفته است .
من ((آلبالوى
تلخ )) هستم !
اسم من در فارسى ((مهلب
)) بر وزن امشب است . به من ((پيوند
مريم )) و آلبالوى تلخ هم مى گويند. اعراب مرا
محلب مى نويسند، و فرنگى ها هم نام ايرانى مرا برگزيده و مهلب مى
خوانند و با اينكه ايرانى هستم ، فرنگى ها بهتر از شما ايرانيان مرا مى
شناسند. عده اى از نويسندگان قديم ، از جمله ((حكيم
مؤ من )) مرا با ((بنه
)) كه ميوه درخت سقز است اشتباه كرده ، و
((حب الخضرا)) ناميده
اند.
برگ - چوب و ميوه من چون صندل خوشبو است ، در نهاوند با چوب درخت من ،
عصا و دسته چتر و شلاق درست مى كنند تا دستشان خوشبو شود و رختشويان
چوب دستى مى سازند و لباس هاى زيرين را موقع شستن با آن مى كوبند تا
لباس خوشبو شده و حشرات را از بدن فرار دهد. مدتها است كه نويسنده ى
كتاب زبان خوراكيها به من دستور داده است تا در صحنه حاضر شده و خود را
معرفى كنم ، ولى من مخالفت مى كردم زيرا معتقد بودم ، اول بايد مردم را
به تحقيق و تفكر در اسرار خوراكيها عادت داد و بعد عجايب ما را نوشت و
روى اين اصل به ايشان گفتم ، چندى پيش گل آفتاب گردان خود را معرفى كرد
و اسرار خارق العاده اى خود را بيان داشت . از جمله نوشت كه حشرات به
دانه هاى من نزديك نمى شوند. امتحان اين موضوع براى خوانندگان خيلى
ساده و آسان بود، همه مى توانستند مقدارى تخم آفتاب گردان را خام يا بو
داده ، روى زمين نزديك لانه ى مورچه بريزند و با كمال تعجب ملاحظه كنند
كه اين مور دانه كش كه دانه هاى گندم - برنج و ارزن را جمع مى كند،
كوچكترين توجهى به اين دانه هاى روغنى و خوشمزه نمى نمايد و نيز مى
توانستند مقدارى از دانه هاى آنرا در بشقاب ريخته ، و در جايى كه مگس و
پشه فراوان است بگذارند و ببينند كه اين موجودات روى آن ها نمى نشينند.
آيا خوانندگان اين امتحانات ساده را كردند و در اطراف اين موضوع مهم
تفكر و تعقل نمودند يا خير؟ در جواب نويسنده كتاب زبان خوراكيها، به من
گفتند ما خوانندگان كنجكاو زياد داريم و تعداد نامه ها نشان دادند كه
دسته اى در اطراف اين موضوع انديشيده و سؤ الات محققانه اى كرده اند و
نيز دسته اى به ساير خواص آن توجه كرده و از منافع اين گياه مفيد بهره
مند شده اند. از جمله تعداد زيادى از بانوان نوشته بودند كه ما دچار
عقب افتادگى عادت ماهانه شده و طبق دستور، از آب و برگ اين گياه خورده
، و نتايج عالى گرفته ايم و به من مجددا دستور داده اند تا بلادرنگ خود
را به شما بشناسانم .
گل من سفيد و هسته ى من تلخ و بسيار خوشبو است . و بقدر دانه ى نخود
سبز بوده و پوست آن قرمز تيره و مغز آن سفيد و تند و چرب است ، از روغن
آن در عطرسازى استفاده مى كنند و زادگاه من كوههاى سردسير ايران است ،
و بيشتر در آذربايجان و نهاوند عمل مى آيم ، مقوى حواس پنجگانه بوده و
سينه را از خلط پاك مى كنم ، خفقان و تنگ نفس را برطرف مى سازم و مقوى
جگر و سپرز و مسكن دردهاى داخلى هستم . مخصوصا براى كبد - طحال - درد
پشت و قولنج و درد پهلو مفيد مى باشم و اگر مرا همراه با عسل ميل
نماييد زودتر اثر مى كنم . پيشاب آور مى باشم و عادت ماهانه ى خانم ها
را منظم مى كنم . كليه و مثانه را باز مى نمايم و اقسام كرم را از معده
بيرون مى كنم و قطره قطره آمدن ادرار را برطرف مى نمايم . شهوت را زياد
مى كنم - اسهال خونى را بند مى آورم و چون مرا داخل نان كنند، آن را
زود هضم مى نمايم . ماليدن من در حمام به بدن ، براى از بين بردن سياهى
ماه گرفتگى نافع است . امراض جلدى ، مخصوصا جرب را درمان مى كنم و رنگ
چهره را باز مى نمايم . جوشانده ى من جهت نقرس و از بين بردن آثار ضربه
مفيد است ، ضماد من هر چند كهنه باشد براى تسكين درد نقرس معجزه مى
نمايد. مقدار خوراك مغز دانه ى من از ده گرم تا هيجده گرم مى باشد.
ماليدن جوشانده چوب و برگ من مقوى پوست و برطرف كننده بوى بد عرق است .
و حشرات را دور مى كند، به طورى كه هيچ حشره و ميكربى نزديك آن نمى
شود. سابقا كه عده اى به خرافات پايبند بودند، نگاه داشتن دانه ى مرا
در پارچه كبود و بخور و دود آن را باطل كننده ى جادو دانسته ، و تكرار
بخور آن را سبب مهربان شدن دشمنان مى دانستند و رمالان و جن گيران
معتقد بودند كه اجنه و شياطين از من فرار مى كنند. خوشبختانه امروز كسى
به سحر و جادو عقيده ندارد، ولى اگر چه بخور و دود من قادر نيست اجنه و
شياطين را فرار دهد، در عوض مى تواند ميكرب ها و حشرات موذى را دور
نمايد و اينجا است كه اهل تفكر و تعقل ميكرب ها و حشرات را در رديف
اجنه و شياطين مى دانند و عده اى هم پا را از حد بالاتر گذاشته مى
گويند مقصود همين موجودات خطرناك بوده است . بارى چنانچه دانه هاى مرا
با اسفند و مصطلكى در روغن بجوشانند، خوردن و ماليدن آن جهت معالجه ى
لغوه - فلج - رعشه - درد مفاصل - نقرس و از بين بردن ضربه مفيد است .
تنه ى درخت من پايه ى خوبى براى پيوند آلبالو و گيلاس و ميوه هاى
آبدار است ، و به همين جهت است كه آن را پيوند مريم خوانده اند. به من
((شجرة الادريس )) هم
گفته اند.
اسم من
((ترب )) است !
مملو از املاح معدنى ،
بخصوص فسفر هستم .
برگ من سنگ هاى صفراوى را دفع مى كند.
براى معده هاى تنبل مفيدم ، ترشح غدد تيروئيد را زياد مى كنم و ضمادم ،
سم حشرات را از محل گزيدگى بيرون مى كشد!
فارسى من ترب بر وزن كتب ولى در بعضى از نقاط ايران آن را بر
وزن سرب مى خوانند. در شيراز به من تربز و اعراب به من
((فجل )) مى گويند، ولى كلمه فجل در
ايران فقط به نوع كوهى من اطلاق مى شود. من داراى انواع و اقسام سفيد،
سياه و سرخ بوده و به اشكال گرد و مخروطى در مى آيم . در بعضى از نقاط
ايران مثل خراسان و بعضى از شهرهاى هند درازاى ريشه ى من به يك متر و
قطر آن به نيم متر مى رسد.
نوع بيابانى من تندتر از انواع بستانى است و اهالى بنگاله آن را مانند
شلغم پخته با گوشت و ماهى مى خورند. انواع كوچك من در فارسى به تربچه
معروف شده اند و انواع تربچه بومى ايران نبوده و از خارج به ايران وارد
شده و بيش از بيست نوع دارند - انواع من داراى ويتامين هاى ب و ث و
املاح فسفر - گوگرد - بوده و يك جوهر گوگردى دارند. در ترب سياه
ويتامين ((ب 1)) زياد است
. در ابتداى قرن بيستم يعنى 70 سال پيش كه استفاده از داروهاى شيميايى
در طب معمول شد دارويى كشف گرديد كه آن را فناستين ناميدند. اين تركيب
شيميايى در تركيب اكثر داروهاى مسكن و تب بر وارد شد و به مقدار زيادى
تجويز مى شد و در نتيجه آمار مبتلايان به امراض كليوى بالا رفت و معلوم
شد كه اين دارو يكى از دشمنان كليه مى باشد و به همين جهت استعمال آن
به مقدار زياد ممنوع شده و اكنون به مقدار كم تجويز مى شود. من ضد سم
اين داروى خطرناك مى باشم و پزشكان سنتى ايران از راه تجربه ، به اين
خاصيت من پى برده و آب آن را براى معالجه و تصفيه كليه به كار مى برند،
و راه استفاده آنها چنين بود كه ترب سياه را قاچ قاچ كرده ، روى آنها
عسل مى ماليدند و در اثر خاصيت اسموزى آب آن مجزا مى گرديد، اكنون با
وسايل آب گيرى مى توان آب بيخ مرا گرفت ، ولى طعم آن ناراحت كننده و
تند است و بهتر است آن را بر شربت مخلوط كرده و نوشيد تا گوارا و مطبوع
باشد. آب ترب بهترين پيشاب آور بوده و ادرار را باز مى كند.
شربت ترب سياه براى سرفه و سياه سرفه مفيد مى باشد. برگ من به علت
داشتن ويتامين ((ث )) به
مقدار زياد و سبزينه لثه را محكم كرده ، و بوى بد دهان را از بين مى
برد. مخصوصا اگر آن را خوب بجويد خوردن اين برگ باعث دفع سنگ هاى
صفراوى است ، و به اين جهت من به شما توصيه مى كنم در آش ها و سوپ هاى
خود از برگ من استفاده كنيد و در سالاد هم مى توانيد از برگ هاى نازك و
جوان من داخل نماييد. اگر معده شما تنبل است ، بد نيست بدانيد كه ترب
آن را به كار وادار مى نمايد. بيخ من هم مولد باد و هم بادشكن است ،
ولى در اين مورد منافع آن بيش از ضررش بوده ، و چنانچه چند روز متوالى
خورده شود، ديگر توليد گاز نمى نمايد. بيخ من هاضم غير منهضم است .
يعنى هضم غذا را آسان مى كند ولى خودش دير هضم مى شود. مگر آن كه آن را
خوب بجويد و يا آن كه آن را رنده كرده ، و با غذا ميل نماييد تا خودش
هم زود هضم شود، مقدار كمش ملين و مقدار زيادش مسهل است . ولى توليد
شكم روش نمى كند و فضولات خشك را با فشار بيرون مى راند. من ترشحات غده
ى تيروئيد را زياد مى كنم ، و ضد ((گواتر))
مى باشم . محمد بن زكرياى رازى اولين غذا شناس جهان ، برگ مرا بيش از
بيخ من دوست داشت . چون برگ هاى بهاره مرا بپزند و با روغن زيتون مخلوط
كرده ، بخورند، غذائيت آن زياد مى شود. چكاندن آب برگ من در چشم باعث
تقويت آن است . يكى از خواص مهم من جلوگيرى از تخمير غذا در معده است .
به اين جهت با اين كه ويتامين ((ث
)) زيادى ندارد. معذلك از فساد و رقت خون
جلوگيرى مى كند، زيرا تخمير غذا موجب اتلاف ويتامين ((ث
)) بوده و عدم تخمير غذا نعمت بزرگى مى باشد.
چون بيخ ترب را خالى كرده و در آن روغن ريخته بر آتش گذارند تا بجوشد و
آن روغن را در گوش بچكانند، درد آن را ساكت مى كند جوشانده ى من جهت
سرفه ى كهنه و مزمن و خناق مفيد است و ضد قارچ هاى سمى است . غرغره با
آب مطبوخ آن مخصوصا با سكنجبين جهت ديفترى نافع است . نوشيدن اين
جوشانده زياد كننده ى شير بوده ، بعد از غذا ملين شكم و قبل از غذا
مانع نفوذ و استقرار آن در ته معده است ، و به همين جهت باعث قى مى
شود. پوست بيخ من با سكنجبين موافق سينه پهلو و طحال است . بذر من با
سكنجبين جهت ديفترى نافع است و شير را زياد مى كند. بازكننده گرفتگى
طحال بوده ، براى استسقاء مفيد است و يرقان را برطرف مى كند، بذر من
بادشكن و اشتهاآور بوده ، باعث سهولت اخراج فضولات است و براى كبد
سودمند مى باشد. نيم مثقال بذر من بعد از غذا باعث هضم آن خواهد شد، و
با سكنجبين قى آور است ، و پاك كننده معده مى باشد. بذر من جهت مفاصل و
سياتيك و درد و رگ ((استخوان بين دو پا))
و خارشى كه از زيادى بلغم باشد مفيد است . ضماد من با عسل زخم هاى پليد
و چركى را درمان مى كند - بذر من با سركه جهت از بين بردن آثار
غانقاريا و زخم هاى عصبى مفيد مى باشد.
اگر ضماد بذر مرا روى محل نيش حشرات و مار و عقرب بگذاريد، سم آنها را
خواهد كشيد، و چون پوست قرمز ترب را تراشيده و كوبيده آن را روى عقرب
گذارند خواهد مرد. و نيز چنانچه آب مرا روى عقرب بريزند، فورا هلاك
خواهد شد و چون عقرب كسى را كه ترب خورده باشد بگزد و ضرر زيادى به آن
نخواهد رسيد. ماليدن آب من به بدن مانع گزش حشرات خواهد شد. خوردن من
باعث نيكوئى رنگ رخسار مى شود. ضماد من با آرد شلمك ((نوعى
گندم )) براى درمان زخم هاى چركى جلدى ، و از
بين بردن آثار آنها مفيد است .
خوردن مطبوخ من نيز ادرار و حيض را باز مى كند و نوشيدن ده گرم آب ساقه
هاى من ((بدون برگ )) جهت
استخراج سنگ مثانه آزموده شده است . مخصوصا اگر همراه سكنجبين خورده
شود، و نوشيدن آب برگ و ساقه ى من با شكر جهت اخراج زرداب و استسقاء و
با نمك جهت باز كردن كبد و رفع يرقان سودمند مى باشد. ضماد من با شلمك
جهت روئيدن مو در بيمارى گرى است .
و ((داءالحيه )) را درمان
مى كند ((داءالحيه ))
مرضى است كه پوست قسمتى از بدن از قطعاتى شبيه فلس ماهى پوشيده مى شود.
اين مرض را در طب جديد با خوردن روغن ماهى معالجه مى نمايند و ماليدن
آب ترب نيز روى آن مفيد است .)) ضماد من با عسل
جهت از بين بردن آثار كبودى زير چشم نافع است و همچنين براى از بين
بردن چين و چروك صورت و آثار ضربه و جاى زخم و كك و مك سودمند مى باشد
و چنانچه مدت زياد بر محل طاسى ماليده شود، باعث روييدن مو مى شود
زيادروى در خوردن من باعث پيچش شكم تواءم با درد خواهد شد.
روغن ترب