زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۹ -


اسم من ((ازگيل )) است !
سينه را نرم مى كنم
عطش را فرو مى نشانم و ضد صفرا هستم .
ضماد من جوش هاى بدن را از بين مى برد.
از خاك اره چوب من براى جلوگيرى از خونريزى استفاده كنيد...
نام تركى من ازگيل است ، در گيلكى به من كنوس مى گويند. در شناسنامه ايرانى من شهرتم را طبرى (مازندرانى ) و در شناسنامه فرنگيم ژرمانى (آلمانى ) قيد كرده اند و در كتب گياه شناسى قديم مرا زعرور كبير دانسته اند و كنوس طبرى خوانده اند.
زادگاه اوليه ى من ايران و نواحى معتدل آسيا و اروپا است . در بيشتر خواص ‍ با زالزالك يكسانم . داراى ويتامين ((آ)) به صورت جوهر هويج و ويتامين هاى ((ب )) و ((ث )) سرشار از تانن بوده ، و ميوه و برگ من به عنوان قابض و رفع التهاب امعاء توصيه و تجويز شده است . ميوه ى رسيده من داراى قند و جوهر ليمو است .
اگر مى خواهيد مرا براى معالجه ى اسهال خونى بخوريد، به طور صبحانه دويست تا سيصد گرم مرا بدو پوست ميل نماييد. و نيز مى توانيد يك كيلو ميوه مرا با كمى شكر به صورت شربت در آورده ، و چهار روز متوالى ، روزى يك چهارم آن را نوش جان نماييد.
هسته ى زالزالك به علت داشتن كمى اسيد سيانيدريك ، عنصرى سمى است و خوردن آن خطرناك اس ، ولى هسته ى من از اين سم خيلى كمتر داشته ، و خوراكى است . آن را بكوبيد و گرد آن را به مقدار يك قاشق چايخورى با چاى يا شربت ريشه جعفرى بخوريد تا سنگ هاى كليه و مثانه را از بين ببرد.
قلندران و درويشان از قديم چوبدستى و چماق خود را از چوب ما درست مى كردند، و معتقد بودند كه در دست داشتن چوب ما، خواص زيادى دارد و اخيرا يكى از پزشكان سرشناس اروپا معتقد است كه اگر زنان باردار گردن بندى از چوب ازگيل به گردن آويزان نمايند، از سقط جنين آنها خوددارى خواهد شد و براى اين كار آمار زيادى نشان داده است .

زالزالك

من بچه ى زال ، زالزالك هستم . در فارس به من كيل - در اصفهان به من كويچ - در تنكابن و مازندران ، كرجيل مى گويند. در كتب گياه شناسى قديم ، لقب من زعرور بود و اكنون به زالزالك معروف شده ام ، و اين نام جديد از موقعى روى من گذاشته شد كه فروشندگان دوره گرد، مرا بچه ى زال تصور كردند. در فارسى به ميوه درخت سدر بستانى ((كنار)) و به نوع كوهى آن زال مى گويند. و چون ميوه هاى ما به هم شباهت دارند، و عده اى مرا بچه زال و زالزالك صدا كرده اند، ما دو ميوه شبيه به هم بوده ، و در خواص يكسان مى باشيم . ولى هيچگاه با هم نسبت نداريم .
من يك ميوه ى ايرانى هستم ، ولى از قديم علاوه بر ايران ، در قسمت هاى معتدل اروپا و آسيا مرا كاشته اند.
در ايران فقط از ميوه ى من استفاده مى كنند، ولى در اروپا از گل من كه مصرف داروسازى دارد، بيشتر بهره بردارى كرده ، و مجال ميوه شدن را به نمى دهند. ميوه من پيشقراول پاييز است ، در آخرين روزهاى فصل تابستان به بازار مى آيم و برادر بزرگ تر من ازگيل ، كمى ديرتر مى رسد.
در كشاورزى معمولا از تنه ى درخت هاى ما دو برادر به عنوان پايه براى پيوند ميوه هاى شاداب استفاده مى كنند، و بهترين نوع به اصفهان در نتيجه ى پيوند با درخت من به عمل مى آيد، ميوه من و ازگيل هر دو خنك بوده ، و داراى مقدار زيادى تانن هستيم . در اثر پيوند، خوب رسيده و شيرين مى شويم . مرهم سينه و برطرف كننده التهاب معده و صفرا مى باشيم ، ميوه نارس و غير پيوندى ما داراى طعم گس بوده ، رطوبت معده را جمع و اسهال را درمان مى نمايد.
در ايران ما را موقعى از درخت مى كنند كه كامل رسيده و شاداب باشيم ، ولى فرنگى ها ميوه ى ازگيل را كال چيده ، روى كاه انبار مى كنند و موقعى كه در اثر ماندن رسيد، و رنگ آن قهوه اى شد، جهت فروش به بازار مى آورند. از نظر غذاشناسى كار ايرانيان پسنديده تر مى باشد. ميوه ى ما داراى ويتامين هاى آ - و ث و جوهر ليمو است و براى مبتلايان به ورم روده ى بزرگ زياد تجويز و توصيه شده ايم - براى تقويت قلب و كم خونى و سل اثر نيكويى دارم .
رنگ زرد و صورتى ميوه من ، همانند جوهر زردك است ، و در بدن تبديل به ويتامين ((آ)) مى شود.
گل من كمى معطر است ، و براى مصرف داروسازى آن را قبل از آنكه غنچه آن كاملا باز شود، مى چينند. داراى عوامل مهم شيميايى است و تركيباتى كه از آن استخراج مى شود، در طب جديد و داروسازى مصرف فراوان دارد. اين گل ضد تشنج بوده ، و حركات نامنظم قلب را تنظيم مى كند. يك داروى مفيد و خصوصى بر ضد تپش قلب و ضربان شديد آن است - مقدار خوراك آن به صورت كوبيده 2 تا چهار گرم گوگرد آن است و به طور تنتور سى قطره تا هفتاد قطره در شبانه روز مى باشد، و عصاره ى مايع آن بيست قطره در 24 ساعت داده مى شود.
ميوه من مقوى معده بود، اشتها را زياد مى كند. جهت رفع اسهال و قطره قطره آمدن پيشاب ، توصيه شده است . نوشيدن شربت من با شكر جهت سردرد شديد نافع است ، ضماد گوشت ميوه من جهت اورام سخت و باد سرخ تجويز مى شود - نوع كوهى من كوچكتر از بستانى و قابض تر از سنجد بوده ، از قى و خونريزى معدى جلوگيرى مى كند. در بجنورد به من دولانا گويند.

من ((سدر)) هستم ! اسم من ((كنار)) است ، و ميوه درخت سدر مى باشم . ميوه مرا به فارسى ((كنار)) و به عربى ((نبق )) مى گويند، و كوهى آن زال نام دارد كه اعراب آن را ضال مى نويسند - از ميوه هاى خنك هستم و از نظر شكل و خواص ‍ شبيه زالزالك مى باشم . داراى تانن - يك صمغ - جوهر زردك - يك نوع قند و ويتامين هاى آ - ب - و ث مى باشم . جمع كننده معده و نرم كننده سينه بوده ، ميوه رسيده من ارزش غذايى زيادى ندارد، بلكه منافع آن بيش از خاصيت غذايى آن است . معذلك مردمان جنوب ايران شكم خود را با ميوه ى من سير مى كنند. دويست و پنجاه گرم ميوه ى من مسهل صفر است . عطش را فرو مى نشانم و ميوه ترش من صفرابر بسيار خوبى است . آب ميوه ى شيرى من بازكننده سينه و معده است و كشنده كرم نيز مى باشد. ميوه نارس من زياد تانن دارد، و شكم را جمع مى كند. اگر مرا خشك كرده ، و بعد آسيا نماييد، آرد آن جهت اسهال و زخم معده مفيد است . يك قاشق از اين آرد را با شربت ميل نماييد و از منافع آن استفاده كنيد. از مغز دانه هاى ميوه ى من شيره بكشيد، تب را پايين مى آورد و حرارت خون و صفرا را فرو مى نشاند و براى حصبه و مطبقه مفيد است ، مطبوخ هسته هاى ميوه من ، قابض بوده و ضماد كوبيده ى آن جهت شكستگى اعضا و تقويت آنها مفيد است . و ماليدن جوشانده غليظ آن جهت سستى اعضا و تقويت آنها سودبخش مى باشد - از اين ضماد به عضلات پاهاى اطفال بازيگوش كه زياد در حركت مى باشند بماليد، تا رفع خستگى آنها شود. ضماد شكوفه من در حمام جهت معالجه امراض جلدى توصيه شده است .
در بعضى از كتابهاى قديمى نوشته اند، اگر دانه ى مرا در گلاب بخيسانيد و بعد بكاريد، ميوه من معطر مى شود و اگر در عسل بخيسانيد، شيرين خواهد شد. اين موضوع بهيچوجه صحت ندارد، و از اشتباهات است . قبل از پيدايش صابون ، شستشو با برگ درخت من در دنيا معمول بود - ضماد برگ من و شستشو با آن جهت بثورات جلدى و زخم هاى پوستى و گرفتن چرك بدن و تقويت مو و جلوگيرى از ريزش آن ، و تقويت اعصاب و از بين بردن شپش و شپشك سودمند است . ضماد برگ من ، جهت سر باز كردن و فرونشاندن اورام گرم تجويز شده است . جوشانده برگ تازه و خشك من هم جهت ورم هاى گرم نافع است . از خاك اره چوب من ، جهت جلوگيرى از خونريزى مى توان استفاده كرد و خوردن آن نيز از خونريزى معده جلوگيرى مى كند اسهال و استسقا را معالجه مى كند. تنقيه جوشانده چوب من جهت زخم معده و روده مفيد است . ماليدن اين جوشانده روى زخم هاى آبله منافع زياد دارد، اكثر فقرا و جوكيان هند، ريشه ى مرا از زمين در آورده ، آن را شسته و پوست آن را خراشيده و در آب مى جوشاند و بعد صاف كرده ، مجددا حرارت مى دهند تا غليظ شود، اين شربت رنگ رخساره را باز مى كند، و شكم را سير مى نمايد و بدن آنها را كه غذاى زياد نمى خورند چاق و فربه نگاه مى دارد.

اسم من ((موز)) است ! يكى از ميوه هاى خونساز هستم .
براى چاق شدن مرا مصرف كنيد.
لينت دهنده مزاجم .
اگر به شوره سر مبتلا هستيد، مرا انتخاب كنيد.
در پوست من خواص بسيارى نهفته است .
خاكستر پوستم براى بند آوردن خونريزى مفيد است .
اسم من موز است . به من طلح و بنان نيز مى گويند. در كتب قديم طلر و طلح منضود ذكر شده است . زادگاه اول من مناطق استوايى و گرمسير است اخيرا در بلوچستان مرا كاشته و محصول خوبى بدست آورده اند. در كتابهاى قديم نوشته اند كه در جنوب ايران و سواحل خليج فارس كمى به عمل مى آيد و ميوه ى آن شيرين تر از موز هندى است . درخت من با همه بزرگى كه گاهى قامت آن به سه متر و عرض برگ آن شصت سانتى متر ميرسد، جزو گياهان علفى به حساب مى آيد و در هندوستان مغز ساقه درخت مرا ورقه ورقه كرده ، و آنرا با ماهى و يا تنهايى پخته مانند ساير سبزى ها و ريشه ها مى خورند. من داراى انواع و اقسام مى باشم و يك نوع نامرغوب من داراى هسته است . ميوه ى من در صورت رسيدن داراى عطرى ملايم ، خوش طعم و شيرين است . ميوه ى من نرم و بسيار مغذى است و قدرت غذايى آن كمى از سيب زمينى بيشتر است . ميوه ى من داراى ويتامين هاى آ - ب - ث و هشتاد درصد قند مى باشد، ولى از نظر مواد چربى - سفيده اى - ترشى - سلولز و كلسيم فقير است و به همين جهت كسانى كه در نواحى مرزخيز قوت غالب آنها ميوه ى من است ، پس از مدتى مبتلا به اختلالات معدى و سوء هاضمه و يبوست شده ، كم خون و ضعيف مى شوند. مبتلايان به آلبومين مى توانند مرا همراه با غذاهاى مناسب ديگر ميل نمايند و چون فاقد مواد سفيده اى هستم براى آنها مفيد مى باشم . ميوه ى مرا هميشه موقعى ميل نماييد كه كاملا رسيده باشد. خوردن ميوه ى خام من توليد ورم قولون (كوليت ) مى نمايد و در روده ايجاد تخمير مى كند. خوردن من براى مبتلايان به مرض قند خوب نيست و مبتلايان به يبوست نيز بايد از خوردن من پرهيز كنند. بعضى ها نسبت به ميوه من حساسيت داشته ، پس از خوردن آن زبانشان ورم كرده و يا جوش ميزند. باين اشخاص توصيه مى نماييم كه بلافاصله بعد از خوردن من يك ميوه ترش ميل نمايند و يا با آب ليمو مضمضه كنند. از سوزاندن شاخ و برگ خشك شده ى من خاكسترى بدست مى آيد كه در بعضى از شهرهاى هندوستان با آن لباس مى شويند و به جاى صابون به كار مى برند و نيز از اين خاكستر مى توان قليا و تيزاب صابون درست كرد. ميوه ى نارس من دير هضم و نفاخ است ، ولى پس از رسيدن زود هضم مى شود. من يكى از ميوه هاى خونساز هستم و اشخاص ضعيف البنيه را چاق مى كنم . من مسروركننده و ملين مى باشم .
سرفه هاى خشك را آسان مى كنم و سينه را نرم مى نمايم و به مزاج لينت مى دهم . شهوت را تحريك مى نمايم . ماليدن ميوه ى كال من با سركه جهت كچلى و شوره سر و همچنين جرب و خارش تجويز شده است .
ماليدن ميوه من مخلوط با مغز تخم خربوزه جهت كك و مك و نيكويى رنگ چهره مفيد است . ضماد پخته ى برگ من فرو برنده ى اورام است و ضماد ميوه من جهت سوختگى آتش مفيد مى باشد و چنانچه بلافاصله به كار رود، از تاول زدن جلوگيرى مى نمايد. پاشيدن خاكستر پوست درخت من جهت بند آوردن خون و درمان زخم ها نافع مى باشد. زياده روى در خوردن ميوه ى كال من باعث زيادى بلغم و باعث قولنج و پيچش شكم خواهد شد. مخصوصا در پيران و اشخاص سرد مزاج - هرگز بعد از خوردن ميوه ى من آب ننوشيد و مرا هيچگاه ناشتا ميل ننماييد. جوشانده ى ريشه درخت من ضد كرم است . پوست ميوه من از سمت داخل جوهر را بخود مى گيرد و براى پاك كردن جوهر و مركب از روى دست به كار مى رود. عصاره ميوه ى مرا به اطفال شيرخوار مى توان داد - كمپوت ميوه ى من جهت پيران و اشخاصى كه معده اى ضعيف دارند تجويز مى شود. در بعضى از كتاب هاى فلاحى قديم نوشته اند اگر هسته ى خرما را ميان فيل گوش (نوعى سيب زمينى است ) گذاشته و بكارند درخت موز مى شود. من نسبت به صحت اين موضوع ترديد دارم و بايستى حقيقت آن را از متخصصين كشاورزى پرسيد.

اسم من ((پرتغال )) است ! پوست را شاداب مى كنم و جلوگيرى چين و چروك خوردن آن هستم .
مانع فساد و لخته شدن خون مى شوم .
استخوان را محكم مى كنم .
و شما مى توانيد اكسير جوانى را در من جستجو كنيد...
در فارسى مرا پرتغال مى نويسند و پرتاغال مى خوانند و اين به علت آن است كه اسم مادرى من ((پرتاگال )) مى باشد، لقب من سلطان مركبات است ، داراى ويتامين هاى ب - پ و ث هستم و مقدارى هم جوهر زردك كه در كبد تبديل به ويتامين ((آ)) مى شود دارم . و اين جوهر در انواع رنگين من مثل پرتغال قرمز كه به آن خونى مى گويند زيادتر است . انواع ترش ‍ - شيرين و ميخوش دارم و هر قدر رسيده تر باشم ، و روى درخت بيشتر بمانم ، شيرين تر مى شوم - ترشى من بيشتر از نوع ترشى سيب است ، و جوهر ليمو خيلى كم ، يعنى در حدود دو درصد دارم . در گذشته عده اى از پزشكان عقيده داشتند كه ترشى ما مركبات مثل ساير ترشى ها املاح بدن را از بين برده ، و باعث كرم خوردگى دندان و سستى استخوان مى شويم ، ولى غذاشناسان اين عقيده را رد كرده ، و ثابت نمودند كه ما برعكس عمل كرده ، و باعث محكمى استخوان ها هستيم ، زادگاه اوليه من چين است و چون اين كشور به وسيله يك ديوار ضخيم خود را از ساير كشورهاى جهان جدا كرده بود، كسى از وجود من اطلاع نداشت ، ولى بعد از جنگ هاى صليبى مرا به اروپا آوردند. ولى تا صد سال پيش به ايران نيامده بودم و به همين جهت در كتب قديم ايرانى ، نامى از من برده نشده است .
اكسير جوانى يعنى ويتامين ((پ )) در من زياد است و اكثر هنرپيشگان لطافت و شادابى خود را به وسيله من حفظ كرده بود پس از مرگش معلوم شد روزى دوازده عدد پرتقال مى خورده است . من از فساد خون و لخته شدن آن جلوگيرى مى كنم ، و به علت داشتن ويتامين ((ث )) و املاح آن از رقيق شدن آن ممانعت مى نمايم . آب من براى اطفال شير خوار - براى پيران - براى كسانى كه از بستر بيمارى برخاسته اند نه تنها مفيد مى باشد بلكه يكى از غذاهاى ضرورى به حساب مى آيد. به خانم ها توصيه كنيد كه براى پاك كردن آرايش صورت خود هميشه از آب من استفاده نمايند تا هيچگاه مبتلا به چين و چروك نشده نرمى و لطافت خود را براى هميشه حفظ نمايند. در زمستان كه بدن انسان عرق نكرده و خون ترش مى شود، من و ساير مركبات ، ارزنده ترين هديه ى طبيعت به حساب مى آييم . در گذشته كه ميوه هاى ما مركبات به حد كافى در دسترس عموم نبود، پيشينيان مجبور بودند در اواخر زمستان حجامت نموده و از ترشى خون بكاهند ولى از مواقعى كه به علت سريع شدن وسايل حمل و نقل همه به ما دسترسى پيدا كرده اند، حجامت از بين رفته و كمتر كسى به آن توجه پيدا مى كند.

نارنگى

اسم من نارنگى است و انواع و اقسام شيرين و ترش بزرگ و كوچك به اندازه يك فندق تا برابر يك گرمك دارم . خواص من مثل ساير مركبات است و علاوه بر عناصر مفيدى كه آن ها دارند، مقدارى هم شبه كلر، برم در من ديده مى شود و به همين جهت در لطيف كردن پوست دست و صورت ، بهتر از ساير برادرانم عمل مى كنم و نوع شيرين من در تسكين اعصاب اثر بيشترى دارد. عده اى مرا به جاى پرتقال سلطان مركبات و شاه ميوه ى زمستانى مى نامند.
تو سرخ

آنچه به نام تو سرخ در شمال ايران به عمل مى آيد، نوعى ميوه ى مركب است كه خواص آن شبيه ساير مركبات بوده ، و طرفداران زيادى ندارد. ولى اخيرا در جنوب ايران يك گياه ديگر كاشته اند كه در خوزستان به ((حسينقلى خانى )) معروف بوده و در تهران به نام ((گرى پروت )) به فرش مى رسد. اين گياه را در زبان خارجى ((پامپلوس )) مى نامند، خوردن آب آن به عنوان اشتها آور و مقوى معده و قلب به كار مى رود.
باب بار تو
در بلوچستان به من باب بارتو مى گويند. نوعى از خانواده ى مركبات هستم كه هسته من لعاب زيادى مثل تخم كتان دارد، و براى نرم كردن سينه بسيار مفيد مى باشم .
ساير منافع مركبات
آنچه گفته شد مختصرى از فوايد بى شمار خانواده ى ما بود، از دوستان وفادار انسان هستيم . سلامت و جوانى را براى شما پايدار مى سازيم ، و از پوست ما اسانسى معطر مى گيرند كه ضد عفونى كننده بوده ، و در ساختن ادوكلن و مرهم هاى ضد زخم به كار مى رود.
اسانس ما قادر است بزرگترين دشمنان بشر را كه ميكروب هاى ديفترى ، منژيت و حصبه مى باشد نابود سازد - از پوست خارجى ما نيز براى معطر كردن غذا و شربت هاى دارويى و غير دارويى ، ترشى ها و مرباها و غيره استفاده مى كنند و در نزد ايرانيان رسم است كه پوست ما را در كنار منقل يا بخارى مى گذارند تا محيط خانه را معطر سازيم . تلخى كه در ميوه هاى بعضى از انواع ما مثل ترنج و دارابى مى بينيد، يكى ديگر از محسنات ما مى باشد. زيرا اين تلخى مربوط به يك ماده ى مؤ ثر است كه اشتها را باز مى كند و به همين جهت است كه غذاشناسان توصيه مى كنند، هميشه ما را قبل از غذا ميل نماييد تا معده ى شما را براى قبول و هضم آن آماده سازيم . خلال نارنج را با سنبل الطيب دم كرده ، و صبح بجاى چاى نوش جان كنيد تا قلب و اعصاب شما تقويت شود.
رب نارنج كه در اثر جوشاندن و غليظ كردن آب نارنج بدست مى آيد نه تنها يك چاشنى خوب براى ترش كردن غذاها است ، بلكه يك مرهم ضد زخم ضد انگل و ضد ميكرب مى باشد و در گذشته كچلى را با آن معالجه مى كردند. اگر ناخن شما سست و شكننده است چند روز، روزى دو مرتبه روى آن رب نارنج بماليد و بعد مشاهده كنيد كه چگونه سخت و محكم مى شود. اگر به نارنج دسترسى نداريد، مى توانيد با آب ليمو و با آب نارنج استفاده كنيد - براى از بين بردن چربى پوست و موهاى خود نيز مى توانيد از رب يا آب ميوه ى ما استفاده نماييد، ولى براى چربى سر انسان كه مقدمه ى طاسى است ، بايستى حتما از رب نارنج بهره مند شويد و بگذاريد مدتى بماند، روى پوست خشك شود و بعد آنرا با آب نيم گرم پاك نماييد - براى پاك كردن لكه هاى قرمز و سياه كه روى پوست و صورت و بدن شما پيدا مى شود، بهتر آن است كه به رب نارنج نمك زده و روى آنها بماليد و بگذاريد تا خوب خشك شود، براى نرم كردن دست و صورت و از بين بردن گوشتهاى زيادى ، باز هم به سراغ رب نارنج و بدل آن ليمو برويد. مخلوطى از آب ليمو و گليسيرين و چند قطره آمونياك نيز براى اين كار تجويز شده است . به كودكان خود توصيه نماييد كه هفته اى دو بار دندان هاى خود را با مضمضه كردن آب ليمو تميز كرده و بعد مسواك بمالند تا دندان هاى آنها دچار كرم خوردگى نشود. براى از بين بردن زگيل بايستى نوع ترش مرا با پوست و هسته در سركه خيساند و بعد آنرا له كرده روى زگيل گذاشت تا كم كم از بين برود اگر آب تصفيه شده در دسترس نداريد، آسان ترين راه براى ضدعفونى كردن آن افزودن چند قطره آب ليمو ترش ‍ است ، هيچگاه ماهى نخوريد مگر آن كه قبلا روى آن چند قطره آب ليمو يا آب نارنج بچكانيد. در اروپا معمولا صدف هاى دريايى را همراه با نوع ترش ‍ ما مى فروشند و در اين مورد دانشمندى اظهار نظر كرده و گفته است : سم را با ضد سم همراه مى فروشند. آب ليمو مسموميت غذايى را كم مى كند و از فساد مواد خوراكى جلوگيرى مى نمايد - به آب هويج چند قطره آب ليمو بزنيد، تا طعم گس و علفى آن از بين برود. وقتى زالو در بيخ گلوى كسى چسبيد، دستپاچه نشويد، يك ليوان آب ليمو به او بدهيد و بگوييد جرعه جرعه بنوشد تا زالو كنده شود. آب ما خانواده ى مركبات ادرار را زياد مى كند و كليه و مثانه را زهكشى مى نمايد، استفاده از آب انواع ما براى رژيم لاغرى اثرى بسيار مطمئن و بى ضرر دارد. براى مبارزه با انگلهاى معده و روده ، بايستى يكى از ميوه هاى ما را با پوست له كرده ، و بعد در شربت عسل خيس نموده و بعد در صافى ريخته و با فشار شيره ى آنرا گرفت و شب ، قبل از خواب نوشيد. براى جلوگيرى از خون دماغ پنبه را با آب ليمو ترش يا نارنج آغشته كرده ، و در سوراخ ‌هاى دماغ بگذاريد تا خون بند آيد، با آب انواع ترش ما مى توانيد لكه هاى سبز و مركب را از روى لباس پاك كنيد - آب ليمو شيرين دوام ندارد، اين نقص برطرف خواهد شد. مخلوط دو برابر آب ليمو شيرين با يك برابر آب ليمو ترش نوشابه اى گوارا و مفيد است و بهترين دارو براى معالجه مبتلايان به امراض عفونى است . اين نوشابه ترشى چندانى ندارد، و براى معده و روده هاى مجروح هم مضر نمى باشد. ليموهاى آبى كه در جهرم و جنوب ايران به عمل آمده ، و براى گرفتن آب ليمو مصرف مى شود، با ليمو ترش فرق دارد، ولى منافع آنها يكسان است ، اگر در اثر خوردن انواع ميوه هاى ما در معده احساس ناراحتى كرديد، و يا مبتلا به دل درد، و درد پهلو شديد نترسيد و چند روز مرتبا به خوردن آن ادامه دهيد و بدانيد به علت داشتن مواد راديو اكتيو امراض خفته را بيدار مى كنيم و بعد آن ها را معالجه مى نماييم و نيز مى توانيم سموم بدن را از گوشه و كنار عضلات خارج كرده ، و از بين ببريم . ليمو عمانى نوعى ليمو ترش است . كه در عمان به عمل مى آيد و بهترين چاشنى براى غذاهاى مختلف است . براى معالجه گواتر سمى و كوچك كردن غده ى سيب آدم بهترين وسيله ضماد كوبيده ى پوست پرتقال و ليمو است .

اسم من ((ليمو)) ترش است !بهترين هديه براى بيمارانم .
به كمك راديواكتيوى كه در من وجود دارد جلوى پيرى را ميگيرم .
ترشى من نه تنها براى مبتلايان به زخم معده مضر نيست بلكه صد در صد مفيد هم هست .
از فلج كودكان جلوگيرى مى كنم و ضد سرطانم .
پرتغال - ليمو شيرين - ليمو ترش - ليمو آبى - ليمو عباسى - نارنگى - ترنج - بالنگ - ليمو عمانى - توسرخ - دارابى و ده ها برادر ديگر دارم كه كم و بيش شبيه هم بوده و خواص مشترك داريم . ميوه - گل - برگ - شكوفه ساقه و درختان ما چند به ظاهر با كمى اختلاف دارند، ولى داراى منافع مشترك بوده و مى توان ما را به هم پيوند زد و حتى روى يك درخت مى توان چند نوع ما را با هم جمع و تركيب نمود و ميوه هاى گوناگون از خانواده مركبات بدست آورد. ميوه هاى پيوندى ما از نظر ظاهر درشت تر - شاداب تر و گواراترند، ولى خواص ميوه هاى غير پيوندى ما از نظر درمانى بيشتر است ، ما همه ى بيماريها را درمان مى كنيم ، ولى همه ى بيماران با ما معالجه نمى شوند. ما داراى ويتامين هاى ((آ)) و انواع ((ب )) و مقدار زيادى ((ث )) هستيم . سابقا عده اى از دانشمندان تصور مى كردند كه ما هر قدر ترش تر باشيم ، ميزان ويتامين ((ث )) در ما زيادتر است ولى نويسنده ى كتاب زبان خوراكيها عكس اين موضوع را ثابت كرده و اولين بار املاح ويتامين ((ث )) را در ليمو شيرين كشف و اندازه گيرى نمود و بدين ترتيب معلوم شد كه ليمو شيرين ايران دو برابر ليمو ترش و ليمو آبى ويتامين ((ث )) به صورت املاح داشته ، و فاقد ترشى هاى آزاد است و به همين جهت با داشتن خواص بسيار مثل ساير ترشى ها براى اعصاب زيان آور نيست ، و مبتلايان با خيال راحت آنرا نوش جان كنيد. علاوه بر ويتامين هاى فوق ، در خانواده ى ما مقدار ويتامين ((پ )) زيادتر از ساير ميوه ها است ، و اين ويتامين به كمك اشعه راديو اكتيو كه در ما وجود دارد، موى رگها را باز و لاروبى مى نمايد و رسوباتى را كه در جدار رگها نشسته و عامل اصلى پيرى و فرتوتى است از بين ميبرد. اخيرا دانشمندان آمريكا ويتامين جديد ديگرى در ما پيدا كرده اند، كه مقوى اعصاب است و در پرورش اندام و رشد ماهيچه ها اثرى نيكو دارد. از فلج كودكان و سستى و كهولت بزرگسالان جلوگيرى مى كند و در معالجه عرق النساء و ذات الريه و سرطان نقش مهمى دارد. هر چند مقدار اين ويتامين در مركبات مختلف اندازه گيرى نشده است ، از روى قرائن و آثار مى توان گفت كه اين ويتامين در ليمو شيرين ايران كه از قديم بهترين هديه براى بيماران بوده ، به حد وفور وجود دارد. ما داراى املاح مختلف آهن - كلسيم و منيزيم - سديم - فسفر و پتاسيم هستيم ، و مقدار اين املاح در ما به قدرى زياد است كه ترشى هاى موجود در ميوه ما نه تنها خون را ترش نمى نمايد، بلكه آنرا قليايى كرده ، رماتيسم - نقرس - تصلب شرائين - چاقى - واريس - عرق النساء و درد كليه ها را معالجه مى نماييم .
قبل از ظهور اسلام در زمان سلطنت انوشيروان هياتى به فرمان وى و به رياست بزرگمهر به هندوستان رفت و هداياى زيادى از جمله نهال درختان ما را به ايران آورد، و در شمال و جنوب ايران كاشت . اكنون اجازه بفرماييد ما برادران يكى پس از ديگرى در صحنه ظاهر شده و مختصرى خود را معرفى كنيم و سپس منافع خود را براى شما بازگو نماييم .

اترج

اعراب به مركبات پوست كلفت كه در صنعت مرباسازى به كار مى رويم ، اترج مى گويند. از قديم در مصر و آفريقا به عمل مى آمديم و در داستان ((يوسف و زليخا)) نامى از ما برده شده است - در فارسى به نوع كوچك ما ترنج و ترنگ و به نوع بزرگ ما بالنگ مى گويند و چون بوى مطبوعى داريم ، از قديم شعراى خوش ذوق ايرانى ترنج را بهترين هديه ى عاشق به معشوقه مى دانستند. قسمت مورد استفاده ما پوست سفيد رنگ اسفنجى است كه در صنعت مرباسازى و تهيه خورش از آن استفاده مى نمايند. خورش بالنگ و ترنگ بسيار ثقيل و دير هضم است ، ولى مرباى آن نه تنها دير هضم نيست ، بلكه به هضم غذا كمك مى نمايد. طعم گوشت پوست ما كمى تلخ است و به همين جهت سه بار آنرا در آب جوشانده و آب تلخ آنرا دور مى ريزند تا تلخى آن گرفته شود، و بعد آن را در آب آهك انداخته و پس ‍ از چندى آنرا شسته و بعد مربا مى نمايند. مرباى بالنگ سفيد و مرباى ترنج زرد طلايى است .
ما نيز مثل ساير مركبات ، انواع شيرين و ميخوش داريم . گل ما خوشبوتر از بهار نارنج است ، و جميع اجزاء درخت ما در طب و داروسازى موارد استعمال دارد. ما در نقاط گرمسير به عمل مى آييم و ميوه ما را از اين سال تا سال ديگر به درخت مى ماند تا درخت ما گل و ميوه دهد همچنان بر درخت باقى است و روى اين اصل گفته اند:
رسم ترنج است در اين روزگار
پيش دهد ميوه بر آرد بهار
همين قدر مى دانم كه ميكربها و حشرات از ما فرار مى كنند و پليدى ها به ما نزديك نمى شوند، جوشانده ى پوست خشك شده ى ما مسكن قى صفراوى است و مضمضمه كردن با آن بوى بد دهان را از بين مى برد. چنانچه پوست خشك شده ما را كوبيده ، و با عسل ميل نماييد، پادزهر سموم ، مخصوصا مسوميت غذايى است و دانه هاى ما پادزهر حشرات ، مخصوصا مار افعى است و ((ترياق فاروق )) با آن ساخته مى شود. پوست ما نيز مانند ساير مركبات سرشار از ويتامين هاى مختلف است . مقوى قلب و معده بوده ، كبد را از سموم پاك مى نمايد. اشتها را زياد مى كند. فشار و رقت خون را از بين مى برم . به علت داشتن كلسيم زياد، غم و غصه را زايل مى نمايد.
خانواده ى مركبات ، مخصوصا هسته آنها به عنوان بهترين ضد سم گزش ‍ حشرات مخصوصا مار و عقرب شناخته شده و در ميان آن ها انواع نارنج مقام والاترى دارند و در افسانه هاى مصرى در اين مورد داستان جالبى وجود دارد. گويند در مصر قديم محكومان را با نيش افعى مى كشتند، روزى دو نفر محكوم را از زندان بيرون آورده ، براى اعدام به سوى قفس افعى مى بردند. بين راه زنى به حال آنها دلش سوخت و به هر يك دو ترنج داد و آنها كه گرسنه بودند، آنها را با پوست و هسته خوردند و در نتيجه نيش افعى در بدن آنها كارگر نشده ، و هر دو جان به سلامت بردند.

نارنج

اسم من در فارسى ((نارنگ )) بوده و اعراب آنرا معرب كرده نارنج خوانده اند عده اى را عقيده بر آن است كه من از زمان بسيار قديم در ايران مخصوصا سواحل درياى مازندران وجود داشته ام ، داراى عناصر مفيدى كه در ليمو و پرتقال ذكر شده بوده ، و همانند آن ها سودمند مى باشم . بعلاوه بر آب من يك ماده ى صمغى و لعابى وجود دارد كه مرا بين مركبات ممتاز كرده ، و به علت همين مواد است كه ترشى من براى اعصاب ضرر ندارد و براى سرفه و سينه درد نافع است . براى معالجه من كم و ناچيز است . اگر مبتلا به درد سينه و سرفه هستيد، يك عدد نارنج را از ميان دو قسمت كرده كمى نبات كوبيده و كمى نشاسته روى آن بپاشيد، و بعد آن را روى آتش ‍ بگذاريد تا يكى دو جوشى بزند بعد آن را بمكيد و ببينيد چگونه سينه ى شما را نرم كرده و اخلاط آن را خارج مى كند. نوشيدن آب من مخلوط با شكر، مسهل الصفرا و مسكن فشار آن است . فشار خون را كم مى كنم . زياده روى در خوردن من كبد را ضعيف مى كند و مخصوصا اگر ناشتا خورده شوم . ولى اگر آب مرا مخلوط با عسل ميل نماييد، از زيان آن خواهيد كاست . پوست ميوه ى من كه به صورت خلال نارنج مصرف مى شود، نشاطآور و مقوى قلب و معده است و خوردن ده گرم خشك كرده ى آن كه كوبيده و با آب ميل نماييد، از استفراغ و دل بهم خوردگى جلوگيرى مى كند و انگلهاى معده و روده را از بين مى برد. ضماد آن با سركه روى شقيقه از سر درد جلوگيرى مى نمايد. از استفراغ و دل بهم خوردگى جلوگيرى مى كند و انگلهاى معده و روده را از بين مى برد. ضماد آن با سركه روى شقيقه از سردرد جلوگيرى مى نمايد. ضماد پخته ميوه كامل من كه پوست و مغز و هسته را با هم باشند، جهت جرب و خارش و جوش هاى جلدى و نرم كردن پوست بدن و موى سر بى نظير مى باشد. من زايمان را آسان مى كنم و پادزهر سم عقرب و ساير حشرات مى باشم . اثر ضدعفونى كننده و ميكروب كشى من زياد بوده ، و پيشينيان مرا ضد طاعون و وبا مى دانستند، و نيز براى كسانى كه در اثر تنفس در هواى كثيف ، دچار خفقان شده اند نافع است . تخم من پادزهر سم حشرات مى باشد. بوييدن شكوفه من كه به بهار نارنج معروف است مقوى دماغ بوده و درمان زكام است .
عرق بهار نارنج

آب مقطر شكوفه ى من كه نامش عرق بهار نارنج است ، مقوى جسم و روح مى باشد، دماغ را باز مى كند و آن را تقويت مى نمايد - درمان بى خوابى هاى عصبى است ولى زياده روى در خوردن و بوييدن آن خود بى خوابى ايجاد مى نمايد در بيمارى هاى سينه و قلب تجويز مى شود. به مبتلايان به غشى توصيه كنيد كه هميشه يك شيشه بهار نارنج در خانه داشته باشند و هنگام ناراحتى از آن كمى بنوشند براى رفع قولنج و تقويت اشتها و قواى جوانى نافع است ، آروغ و سوزش هاضمه را تسكين مى دهد، مخلوط عرق بهار نارنج و آب كرفس به مقدار مساوى جهت استخراج سنگ هاى كليه و مثانه و خرد كردن آنها بسيار مفيد مى باشد. سابقا براى باز شدن عادت ماهانه زنان ، مقدارى از آن را به پنبه يا پشم آغشته و استعمال مى نمودند. عرق بهار نارنج زود فاسد مى شود و كپك مى زند، و بايستى هميشه آن را تازه تهيه كرده و در شيشه هاى تيره رنگ حفظ نمود ايرانيان قديم آنرا در ظروف مسى سر بسته نگاهدارى مى كردند و بخوبى مى دانستند كه نور آن را فاسد مى كند.
گذاشتن بهار نارنج مانند پوست آن در كمد لباس ، مانع بيد زدن آن ها است ، مرباى بهارنارنج مقوى معده است ، دم كرده بهار نارنج ضد تشنج بوده ، سكسكه را تسكين مى دهد، خوردن دو مثقال آن ضد سم غذايى است . مرباى بهار نارنج كليه خواص عرق آن را دارد.

اسم من ((كاسنى )) است ! برگ من خون را تصفيه مى كند.
آب برگ مرا براى مبارزه با سر درد به كار بريد.
اگر خانم هاى باردار از آب برگ من بخورند، نوزادشان خوش آب و رنگ خواهد شد.
اثر من در امراض كبدى قطعى است .
جوشانده ى من زايمان را آسان مى كند..
كاسنى گر چه تلخ است از دوستان است .
و ساخارين با اينكه شيرين است ، از دشمنان است .
من كاسنى هستم - اعراب به من ((هندبا)) مى گويند، و در كتابهاى قديم به اسامى انطوبيا - شكوريه - سرس - سيكوريا - هندبه - كسناج كونه يك - چيپوتيبايى - شكوريا - اميرون - آجى مارول - سريس - شريش و سكونا، ياد شده ام .
يكى از سنت هاى ايرانيان اين است كه در روز سيزده ى فروردين ، از شهر خارج شده و روز را در كنار سبزه به پايان مى رسانند و در گذشته چنين معمول بود كه ناهار را همراه با كاهو نوعى كاسنى پرورش يافته بود يا برگ هاى نو رسته ى كاسنى كه غالبا در كنار جوى ها و سبزه زارها مى رويد، ميل مى نمودند و به اين ترتيب خون خود را پاك و كبد خود را زهكشى مى كردند. قسمت مورد استفاده من برگ تازه و ريشه ى خنك من است . ريشه ى من داراى مواد لعابدار - اينولين و قندهاى گوناگون است ، كمى تانن دارم و نيز داراى يك ماده ى دارويى و مقدار شوره هستم ، روى برگ هاى من تعداد زيادى عوامل زنده ى مفيد، زندگانى مى نمايند، لذا شستن آن در شرع و طب قديم منع شده است . و چون انواع بيابانى من آلودگى نداشته ، و در پرتوى آفتاب پرورش پيدا مى كنند، خوردن برگهاى تازه مرا مى توان ناشسته خورد. برگ من حرارت صفراوى را از بين مى برد. خون را تصفيه مى كند، و از فشار آن مى كاهد. ماليدن آب برگ من به تنهايى و يا با سركه جهت سر درد مفيد است ، ضماد كوبيده ى برگ من جهت درد چشم و ورم ملتحمه نافع است . مضمضه جوشانده ى برگ و بذر من جهت درد دندانهاى آسيا، سودبخش مى باشد، و غرغره آن با آب فلوس براى ورم گلو و ديفترى نافع است ، مخصوصا اگر همراه با آب گشنيز باشد. ضماد من با آرد جو بر روى سينه جهت تنگ نفس و تقويت قلب و تحليل اورام تجويز شده است . من شهوت را زياد مى كنم ، مادرانى كه در موقع باردارى از برگ من بخورند، نوزادانشان خوش آبرنگ مى شوند بنا به فرموده ى امام ششم (ع ) خانواده هائيكه كاسنى مى خورند فرزند پسر بيش از دختر دارند. و چون از كار بيفتد، بيش از هزار مرض به سراغ انسان مى آيد و از اين روى امام هشتم (ع ) فرموده اند كه كاسنى دواى هزار درد است . پزشكان قديم و جديد هر دو اثر كاسنى را در امراض كبدى قطعى دانسته و در طب جديد ثابت شده است كه كاسنى در نوسازى ياخته هاى كبدى نقش برجسته اى دارد. در ساختن كروموزومهاى نر و ماده ى نطفه نيز مى توان نقش كبد را ناديده گرفت .
ريشه من داراى اسانس و يك ماده ى صمغ و چند ماده مفيد دارويى است . مقوى معده - تصفيه كننده خون - پيشاب آور - ملين و تب بر است . دم كرده ده در هزار برگ و 25 در هزار ريشه ى من براى درمان امراض بالا نافع است . شيوه ى تازه من 25 تا پنجاه گرم مصرف مى شود. شربت مرا به عنوان تقويت كننده كودكان تجويز مى كنند.
جوشانده من زايمان را آسان مى كند، و در هلند دو كيلو كاسنى را در ده ليتر آب مى جوشانند و آن را به گاوها در موقع فارغ شدن مى دهند تا زايمان آنها آسان شود. عجب آنكه گاوها در مواقع عادى از خوردن كاسنى و جوشانده ى آن خوددارى مى كنند، ولى هنگام زاييدن آن را با ولع زياد مى نوشند. من انواع و اقسام زياد دارم . بسيارى از انواع مرا پرورش داده ، و در سالاد به كار مى برند - كاهو پرك - كاسنى فرفرى - اسكارول از انواع شيرين و پرورش يافته ى من است .
كاسنى فرنگى ، يا آنديو

((آنديو)) كه كشت آن به تازگى در ايران معمول شده ، يكى از انواع پرورش يافته ى من است كه از اروپا به ايران آمده ، ولى در كتب قديم به آن كاسنيه - تيفاف - منجوريون و هندبى مى گفتند. در موقع كشت بايستى برگ هاى آن را با خاك پوشاند تا از اثر تابش آفتاب سبز نشده و تلخ نشود - اين گياه مختصرى از خواص كاسنى را دارد.
كاسنى صحرايى
فارسى من - گل قاصد - خبركش و خبرآور است ، در كتب قديم به من ((طرحشقوق )) لقب داده اند - خاصيت تبريد من بيش از كاسنى است - اسهال را بند مى آورم و مقوى معده مى باشم ، و در همه احوال قوى تر از بستانى و انواع پرورش يافته مى باشم . درمان خوبى براى خون ريزى ريوى هستم . خوردن من كيسه صفرا و كبد و طحال را باز مى كند. و يرقان و استسقاء را شفا مى بخشد. مرا مظر ((سپرز)) مى دانند.
عروق را باز مى كند حرارت خون و عطش را تسكين مى دهد هيجان صفراوى را معالجه مى كند و التهاب معده را برطرف مى سازد از دوستان كبد و زهكش كليه و مثانه بوده و آنها را از سنگ پاك مى كنم و هر قدر تلخ ‌تر باشم ، در امراض كبدى مؤ ثرتر مى باشم . براى مبتلايان به حصبه و آبله تجويز شده ، و آب گرم من با سكنجبين جهت تبهاى كهنه و ربع اثر نيكو دارد. برگ تازه و گل و تخم و ريشه ى من به تمامى براى تب هاى عفونى نافع است . ماليدن ضماد برگ و ريشه ى من همراه با روغن زيتون بر محل نيش ‍ عقرب و حشرات سمى باعث تسكين درد آنها است و خوردن برگ ريشه من پادزهر سموم شيميايى مى باشد. ضماد آنها با آرد جو جهت درد مفاصل و نقرس و اورام گرم مفيد است . ماليدن برگ من با سفيداب و سركه در خنك كردن اثر آنى دارد. مقدار خوراك آب برگ من تا دويست گرم است و چون باعث تحريك سرفه مى شوم ، مرا براى سينه كمتر تجويز مى كنند.
ريشه ى كاسنى
در تحليل و پاك كردن اخلاط اثر مفيد دارم . زهكش مجارى غذا و بول داده ، جهت تصفيه ى خون و رفع ورم احشاء، استسقاء و درمان تب هاى كهنه و درد مفاصل و زياد شدن شير و ادرار سودمند مى باشم و در ساير افعال خواص من مانند برگ است مقدار خوراك من از گرد ساييده 5/3 گرم تا پنج گرم و جوشانده آن از پانزده گرم تا 45 گرم مى باشد.
تخم كاسنى
جهت سر درد و تنگ نفس و باز كردن كيسه صفرا و استسقاء و يرقان و تب هاى صفراوى سودمند مى باشم ، و جوشانده ى من با رازيانه جهت سموم مفيد است و نيز براى ضعف گرده و طحال و بند آمدن خون ريزى سينه و تحريك اشتها مؤ ثر بوده و در ساير افعال همانند برگ مى باشم . مقدار خوراك من از 5 گرم تا پانزده گرم است . بد طعم و قى آور بوده ، و صاحب كتاب ((شفاءالاسقام )) در فصل طحال مرا مضر ((سپرز)) مى داند!

اسم من ((نخود)) است ! پوست را ضد عفونى مى كنم .
ضماد من با عسل ، زخم و جراحات سرطانى را باز مى كند.
طبق دستور مرا مصرف كنيد تا جوانى از دست رفته را باز يابيد.
با روغن زيتون اگر مخلوط شوم موى سر را تقويت مى كنم .
و صدها خاصيت ديگر دارم كه كمتر كسى از آن ها باخبر است ..
با اينكه من نخود هر آشى مى باشم ، از دوستان قديمى شما مى باشم . اعراب به من حمص و هوجيد گفته اند و در فارسى به بو داده ى من نخودچى گويند - دانه هاى نارس مرا به عنوان نخود سبز مى فروشند و لپه سبز مرا لپه سبز مى گويند. برگهاى تازه و خشك من علوفه خوبى براى حيوانات است - من مثل باقلا و لوبيا از حبوبات غذايى هستم و داراى انواع و اقسام مى باشم . بهترين نوع من نوع سفيد درشت و سبز است . نوع وحشى من كمى تلخ است و كمتر به آن توجه مى شود. يك نوع سياه هم دارم كه به نخود سياه معروف شده ، و چون كمياب است . وقتى بخواهند كسى را مدتى سر در گم كنند، آن را به دنبال نخود سياه مى فرستند - غلاف دانه هاى من داراى ترشحى ترش است ، كه معمولا اين ترشى شب به صورت تبخير از آن خارج مى شود و چون پارچه اى روى آن بيندازند، و صبح آن را بفشارند، آب ترشى از آن خارج مى شود و به همين جهت است كه آن را شبنم نخود گويند - اين ترشى در يك نوع من كه اطراف يزد به عمل مى آيد زياد است و از آن گرد ترشى به نام گرد نخود مى گيرند كه چاشنى غذا مى باشد. اين گرد داراى اسيدهاى مختلف مخصوصا اسيد اگزاليك است . لذا خوردن آن براى كسانى كه كليه خوب ندارند، و همچنين كسانى كه مبتلا به سنگ مى باشند خوب نيست .
دانه هاى من زهكش جگر - سپرز و كليه است - ضد عفونى كننده پوستى و جهت جرب چركى و جوشهاى پوستى مفيد است - ضماد آن اورام را نرم مى كند و براى فرو بردن ورم بناگوش تجويز مى شود.
ضماد من با عسل جهت باز كردن زخم و جراحات سرطانى توصيه شده است . خوردن نوع زودپز من ملين شكم است - حرارت بدن را زياد مى كند خونساز بوده و قدرت غذايى آن بيشتر از حبوبات است . پخته آن در شير تازه جهت باز شدن گرفتگى آواز مفيد است . مشروط بر آن كه همراه با تب نباشد و چون با تب باشد، بهتر است آن را با آب پخته و ميل نمايند. چنانچه دانه هاى مرا يك شب در سركه خيس كرده و صبح ناشتا ميل نمايند، و در آن روز غذاى ديگرى نخورند، كرم معده را خواهد كشت - آب پخته من با كمى نمك ليزى معده را از بين مى برد. مدر است ، خوردن دانه هاى پخته من بين طعام بر هضم آن كمك مى كند، و چون با من حليم بپزند و با سركه بخورند، و در آب جوشانيده من بنشينند جهت درمان درد نشيمنگاه و پاك كردن رحم و اخراج كرم شكم نافع است و چون مرا در آب خيسانده ، و خام بخورند و آب خيسانده آنرا با عسل شيرين كرده ، بالاى آن بنوشند جهت برگشت جوانى و شهوت ماءيوسان بى نظير است ، خوردن نخود گرم قبل از سرد شدن جهت بواسير خونى آزموده شده است . مضمضه و نوشيدن آب خيسانده سبز تازه من ، جهت از بين رفتن ورم لثه و درد دندان نافع است و روغن نخود كه از جوشاندن من در روغن زيتون بدست مى آيد، مقوى مو و شهوت مى باشد و جهت تسكين درد دندان و دردهاى سرد و جذام بسيار مفيد است . خوردن دانه ى من جهت امراض ‍ نامبرده و باز شدن رنگ رخسار و آواز و ماليدن من جهت تقويت قوه باه مفيد مى باشد. ضماد من جهت پاك شدن خال هاى سفيد و سياه و كك و مك و امثال آن مفيد است . اگر آب خيسانده مرا به صورت بماليد رنگ رخسار را باز مى كند و شخص را خوش آب و رنگ مى نمايد - جوشانده نوع سياه من ، براى زنان آبستن خوب نيست . زيرا مسقط جنين مى باشد. اين جوشانده خردكننده سنگ هاى كليه و مثانه است و نخود سياه در جميع احوال قوى تر از نوع سفيد است ، مخصوصا پادزهر خوبى است . اين نخود جهت استسقاء يرقان و كيسه ى صفرا تجويز مى شود. بادشكن بوده ، و براى مبتلايان به جذام بسيار نافع است . ضماد اقسام من جهت برطرف كردن زردى چهره و كچلى فاووس (نوع كچلى كه سر را طاس مى كند) و خارش ‍ پوست و امراض مفاصل و تقويت مو نافع است . زياده روى در خوردن من مضر رحم و مثانه است ، تازه ى من دير هضم و نفاخ است ، و براى رفع نفخ آن مى توان از زيره استفاده كرد. خوردن آب بعد از من مضر است ، وقتى گوشت را با آب نخود مى پزيد به پختن گوشت كمك كرده ، و آنرا نرم مى كند. چون قسمتى از لباس خون آلود شود، شستشوى آن با نخود لكه هاى خون را پاك مى كند اگر 10 گرم مرا بكوبند و با گلاب داغ ضماد نمايند، درد پشت را تسكين ميدهم . برگهاى نخود داراى اسيد اگزاليك و جوهر ليمو است ، و دم كردن آن پيشاب آور است .