زبان خوراكيها جلد اول

دكتر غياث الدين جزايرى

- ۱۰ -


نخود سبز
تازه و سبز من سرشار از ويتامين آ - ب و ث است و داراى سلولز زيادى است . و با آن روده ها را جارو مى كند. اگر شما داراى معده ى ضعيف بوده ، و نمى توانيد نخود تازه را هضم كنيد، با غذاى خود كمى زيره ميل نماييد. وقتى سبز من خشك مى شود، ويتامين ((ث )) خود را از دست مى دهد - اگر مرا لپه نكرده و نكوبيده ميل نمايند، هضم نشده دفع مى شوم .
نخود فرنگى
من نوعى نخود سبز هستم كه در زمان ناصر الدين شاه به وسيله اتابك به ايران آمدم . ويتامين هاى من بيشتر از نخود معمولى است .
خلر يا جليان
اسم من خلر است به من جليان - ململى - بسله و كلول نيز مى گويند. غلاف دانه هاى من شبيه باقلا است و پنج نوع است . آنچه غلاف آن از باقلا كوچكتر و پوست آن ضخيم تر و عريض تر و دانه ى آن سفيد بوده به اندازه نخود است ، آن را جليان سفيد گويند كه در رشت با آن باقلا قاتق مى سازند و آنچه دانه ى آن كوچك و پهن است ، جليان سياه گويند. در شيراز به اين نوع جليان مشو و در اردستان و نواحى كرمان آن را كونيا كرد خوانند خوردن پخته ى آن با عسل جهت سرفه و پاك كردن ريه و درد سينه و نرم كردن آن ها و از بين بردن اخلاط فاسد و خارج كردن فضولات كثيف از امعاء مفيد است . شير - ادرار و حيض را زياد مى كند. ضماد انواع خلر جهت تقويت اعضاء و پاك كردن كك مك و با عسل جهت از بين بردن اورام نافع است ، بخور آن سبب جمع شدن مورچه مى شود، و چون گاو آنرا بخورد، فربه خواهد شد و شير زيادى خواهد داد - ادامه در خوراك آن باعث تشنگى ، و خوردن تر و تازه و ناپخته ى آن توليد سرگيجه مى كند. مخصوصا نوعى از آن كه كمى پهن است - مقدار خوراك آن تا ده گرم است . نوع وحشى خلر در زياد كردن شير تاءثير بيشترى دارد.
لپه
لپه نوعى نخود ريز است كه مقدار زيادترى سلولز دارد، و مواد قندى آن نيز زيادتر است .
خواص درمانى آن مانند نخود سبز مى باشد.

من ((يونجه )) هستم !
فارسى من اسپست - سپست - سبيس است . در افغانستان به من اسپيشتا گويند و تركى من يونجه است كه آنرا ينجه هم مى نويسند. من در اكثر نقاط جهان كشت شده ، و رشد مى نمايم و انواع و اقسام دارم - تركيب ساقه هاى جوان من قبل از گل كردن و بعد از آن با هم فرق دارد. در گياه جوان من قبل از گل كردن ، مواد سفيده اى سازنده زيادتر و برعكس در ساقه هاى مسن من سلولز و مواد قندى بيشتر است . مقدار ويتامين ((ث )) در من دو برابر جعفرى و چهار برابر ليموترش است و نيز داراى ويتامين ((آ)) بوده و از شب كورى جلوگيرى مى كنم .
مقدارى ويتامين ((د)) داشته و سرشار از ويتامين ((كا)) مى باشم ، و به همين جهت خوردن من از خونريزى جلوگيرى مى كند. در معالجه نرمى استخوان و رشد اطفال اثرى نيكو دارم . زيرا مقدار زيادى مواد آهكى داشته و به حد كافى ويتامين (ب ) براى جذب كلسيم دارم . پخته من ملين و خام من انفاخ است . شهوت را زياد مى كنم . مداومت در خوردن من ، مخصوصا شربت من چاق كننده بوده و مولد خون پاك است . ضماد كوبيده ى من با عسل نرم كننده ورم مى باشد. ضماد پخته من روزى دو بار جهت معالجه رعشه توصيه شده است . بذر من مقوى تر از ساير اعضا من است . شكم را جمع مى كند. شير را زياد مى نمايد و مولد منى است چاق كننده بوده ، عادت ماهانه ى زنان را باز مى كند. مخصوصا اگر آنرا در حمام يا بعد از آن بخورند. بذر من جهت نرم كردن سينه و سرفه نافع است ، مقدار خوراك بذر من 10 گرم تا بيست گرم مى باشد، و روغن آن كه بذرم در روغن زيتون جوشانده باشند، جهت لقوه و رعشه مفيد است ، و براى اين كار بايد اين روغن را به بدن فالج و رعشه اى بمالند و بگذارند در حمام يا آفتاب بنشينند تا عرق كند.
براى تهيه ى شربت من سيصد گرم يونجه خشك را در يك بطر آب مى جوشانند تا نصف شود، بعد آنرا صاف كرده با نهصد گرم شكر شربت كرده ، و روزى تا سيصد گرم مى خورند. زياده روى در خوردن خام من حتى براى حيوانات خوب نيست . زيرا در معده توليد تخمير كرده ، و ايجاد ناراحتى مى نمايد.
ترك اعتياد با يونجه
روش پزشكان و داروسازان قديم ايران در معالجه ى اعتياد، ساختن داروهايى بود كه معتاد را نسبت به خود اعتياد متنفر و حساس مى كرد و براى اين كار معمولا از تعفن يونجه - افستين و چند گياه ديگر استفاده مى كردند. اخيرا داروسازان سنتى هند يونجه ى تازه را خرد كرده ، دو ماه در الكل خيس مى كنند، و بعد يك استكان آنرا با مقدارى آب موقع خمارى به معتاد مى خورانند، و بعد دستور مى دهند كه از ماده مورد اعتياد خود استفاده كند - محلول الكلى يونجه به علت داشتن ماده صابونى (ساپونين ) شخص را ناراحت كرده ، و نسبت به مورد اعتياد متنفر و بيزار مى شود، و تا مدتى زياد از آن بدش مى آيد. اين روش كه سابقا در ايران براى درمان اعتياد به الكل بود، اكنون براى معالجه معتادان ترياك ، سيگار و حتى هروئين به كار رفته و نتايج عالى داده است .

اسم من ((تره )) است !
املاح معدنى ، كلسيم و آهن به وفور در من موجود است .
رنگ چهره را باز مى كنم .
فارسى من گندنا مى باشد، ولى اكنون بيشتر به من تره و سبزى تره مى گويند. اهالى گيلان مرا ((كوار)) مى نامند.
يك نوع شيرين و مفيد من در كردستان به عمل مى آيد كه به زبان محلى ((كيلافه )) نام دارد. اقسام وحشى من باريك و تند بوده ، و كوچوك ناميده مى شود. و دو برادر دارم يكى به نام والك و ديگرى به نام تره پياز كه به آن تره فرنگى هم مى گويند. عربى من كراث و كراث البقل است . من از خانواده ى پياز بوده و مانند آن سودمند مى باشم ، ولى بوى من از آن كمتر است ، و كسى كه مرا خرد كند مجبور به ريختن اشك نيست . ادرار را زياد مى كنم - خلطآور بوده و سينه را نرم مى نمايم و براى از بين بردن ذرات و رسوبات زرد رنگ از ادرار مبتلايان به رماتيسم تجويز شده ام . جوشانده ى من براى باز شدن صدا و درمان زكام - سرفه - لارنژيت و برونشيت و بطور كلى در التهابات دستگاه تنفس و رمهاى آن به كار مى رود! اگر مرا له كنيد و بر محل نيش زنبور و زنبور عسل بگذاريد، درد آنرا تسكين مى دهم - من سرشار از ويتامين ث و املاح معدنى ، مثل كلسيم و آهن مى باشم و مقدار اين ويتامين و املاح در من خيلى بيشتر از مقدار آن ها در تره فرنگى است . به حد كافى منيزى هم دارم و به همين جهت از سرطان جلوگيرى مى كنم . ماليدن برگ من با سركه به پيشانى و جلو سر، خون دماغ را بند مى آورد. من براى بواسير و بادهاى غليظ شكم مفيد مى باشم . اشتها را باز مى كنم و غريزه جنسى را تحريك مى نمايم و رنگ چهره را باز كرده و بر زيبايى و لطافت پوست مى افزايم . ارامنه ى ايران به خوردن من علاقه ى زياد دارند و زيبايى و خوش آب و رنگى بانوان را از آن مى دانند.
خوردن خام من قصب الريه را پاك و كيسه صفرا را باز مى كنم . به هضم غذا كمك مى كنم . مقوى كمر، ملين طبع بوده و از قولنج جلوگيرى مى نمايم ، برگ من پيشاب آور و قاعده آور است ، خوردن برگ من بعد از طعام مانع ترش كردن آن است . شهوت را زياد مى كند. چنانچه برگ من به مقدار پانزده گرم خورده شود، خون بواسير را بند مى آورد. خوردن من با عسل جهت امراض سرد سينه و ورمهاى ريه و باز شدن آنها مفيد است . ريختن من در آش جو جهت درمان تنگ نفس توصيه شده است . ترشى تره باز كننده ى جگر و سپرز و معالج قولنج است - گرد خشك كرده ى من مسهل خون جمع شده در معده است . حمول برگ كوبيده من به تنهايى و يا با داروهاى مناسب پاك كننده ترشح رحم و ضد عفونى كننده ى آن بوده و مانع از افتادن جنين است . چنانچه مرا با سركه و نمك پخته و زنى كه مبتلا به ورم رحم است در آب آن بنشيند درمان خواهد شد، و چون مرا دو بار بپزند و بفشارند و بعد شسته با غذا ميل نمايند، لذيذتر شده و نفخ از بين مى رود ولى از خواص من كاسته مى گردد. خوردن من با عسل پادزهر سموم مخصوصا مسموميت غذايى است و براى معالجه امراض جلدى نافع است . ضماد برگ من با سماق جهت اگزما و با نمك جهت زخم هاى چركى نافع است . من داراى نوع پنيسيلين بوده ، و بيشتر خواص درمانى من نتيجه ى آن است ، انواع من از پياز دير هضم تر و نفاختر است . زياده روى در خوردن من باعث تاريكى چشم و فساد لثه و ديدن خوابهاى آشفته است و چون شمشير و كارد را با آب من آب دهند ديرتر كند خواهند شد.
تخم تره
خوردن دو مثقال تخم من با 2 مثقال ((مورد)) درمان امراض سرد و بند آوردن خون ريزى است . جگر را باز مى كند و محرك اشتها و مقوى كمر و كليه و مثانه است . بو داده تخم من به تنهايى قاطع اسهال مزمن و پيچش ‍ معده است . بادشكن بوده ، و بخور آن جهت بواسير نافع است .
بخور بذر من با موم و قطران ، درد دندان را تسكين مى دهد و پوسيدگى آن را راكد مى كند. ضماد عصاره بذر من بر جاى نيش حشرات و افعى و پاك كردن كك و مك و آثار جلدى مفيد است . چنانچه بذر مرا بكوبيد و داخل سركه بريزيد ترشى آن را از بين مى رود و اين به علت زيادى املاح قليايى آن است . مضر ريه و كليه و مثانه است . در تقويت باه تخم فرنگى قوى تر از بذر تره معمولى است .
تره بيابانى
من با برگ نازك خود تره ى وحشى بوده ، و بنام ((كوچوك )) شهرت دارم تندى من بيش از نوع بستانى است و خاصيت ضد عفونى كننده ى من چند برابر است . ادرارآور خوبى هستم ، قاعده بانوان را باز مى كنم . خمول من ضد عفونى كننده ى رحم است ، ولى براى زنان آبستن خوب نيست . زيرا سبب سقط جنين مى شود - عصاره من مسهل سودا مى باشد، ولى زياده روى در خوردن آن باعث خونريزى است و چنانچه بذر مرا پنج روز، بخورند بواسير را بند مى آورد. پادزهر حشرات است ، ضماد آن براى برص ‍ توصيه شده است ، و يك نوع وحشى كه در كوهستان ها مى رويد، برگ آن باريكتر و طعم آن شيرين تر و خوشبوتر است اين نوع را كه در كردستان ((كيلافه )) نامند در تسكين درد معده و روده مؤ ثرتر است و در ساير خواص همانند تره ى معمولى است .
والك
فارسى من والك است - بين تره و سير قرار دارم و در كتب مختلف از من كراث الثوم كراثى - سير خرس - كراث الدب و سير جنگلى ياد كرده اند. ضد عفونى كننده قوى هستم . به هضم غذا كمك مى كنم - سرشار از ويتامين ((ث )) بوده و داراى لعاب و صمغ زياد مى باشم . فشار خون را كم مى كنم ، ادرار - شير و عرق را زياد مى كنم و قاعده آور هستم . سينه را نرم و صدا را باز مى نمايم و درمان خوبى براى تنگ نفس مى باشم - اثر خوبى بر روى اعصاب دارم و مرا براى درمان نسيان و تقويت اعصاب و اشخاص ‍ فالج و لقوه اى تجويز كرده اند. من ضد كرم معده و ضد كرم كدو مى باشم . شهوت را زياد مى كنم و درد رماتيسم و سياتيك و نقرس را تسكين مى دهم . ادرار را باز مى كنم و رنگ چهره را نيكو مى سازم - پادزهر سموم حيوانى و غذايى هستم . مداومت در خوردن من سبب ريزش موى سفيد و در آمدن موى سياه به جاى آن است ، و از اين نظر شباهت زيادى به سير دارم .
تره فرنگى
در گذشته در ايران به من تره ى شامى و اكنون تره فرنگى مى گويند. دو نوع دارم يكى پيازش كوچكتر و ديگرى بزرگتر است . برگ مرا خام نمى توان خورد و معمولا پخته خورده مى شوم . در بين حيوانات كبك به خوردن من علاقه زياد دارد. زيرا صداى او با خوردن من باز و بلند مى شود. من ادرار را زياد مى كنم - نفخ معده را برطرف مى سازم . شير و عرق را زياد مى كنم و تنگى نفس را شفا مى بخشم . من داراى ويتامين ث هستم ، ولى مقدار اين ويتامين در من كمتر از تره ى معمولى است . املاح آهن و كلسيم و منيزيم هم كمتر از تره دارم .

من ((غازياغى )) هستم !
در اواخر بهار سبزى فروشان دهاتى سبزى مرا به شهر آورده به نام غازياغى مى فروشند. ترك زبانان به من (غاز - اياغى ) يعنى پاى غاز مى گويند. فارسى يك نوع من پاى غازى و نوع ديگرى كه در كوههاى لرستان مى رويد، پاى زاغان نام دارد. در عربى به گياه من حشيشة الارض و خضر الشياطين گويند. در كتابهاى گياه شناسى قديم مرا تحت نام ((آطريلال )) ذكر كرده اند، و اين يك لغت بربرى است . زيرا در يكى از قبايل بربر در شمال آفريقا پزشكى ، بيمارى برص را با بذر من معالجه مى كرد و دستور آن را به ديگران نمى گفت و تنها فرزند او از اين راز آگاهى داشت و ساليان دراز اين سر در خانواده ى ايشان باقى بود، و از پدر به پسر مى رسيد كه كم كم بر ديگران فاش شد.
گياه من خودرو است و تاكنون اهلى نشده است . برگها و ساقه هاى من به علت داشتن ويتامين ((ث )) زياد براى تصفيه ى خون و جلوگيرى از فساد لثه و رقت خون مصرف مى شود. اگر برگهاى مرا مالش دهند، بويى شبيه خردل شنيده مى شود و طعم آن تند است ، بذر من داراى هورمونهاى گياهى است و ترشحات غدد داخلى را تنظيم مى نمايد. بادشكن - ضد عفونى كننده و ادرارآور است . كليه و مثانه را زهكشى و پاك مى نمايد. ضماد بذر من باز كننده ى زخم ها و پاك كننده ى جاى آنها است . خوردن جوشانده ى آن مسقط جنين است ، مهمترين خاصيت بذر من كه سال ها جزو اسرار بود و كسى از آن اطلاع نداشت ، درمان بيمارى برص است كه در مقدمه مختصرى از آن اشاره شد. بيمارى برص چنانچه در كنگر بيان شد، بيمارى قديمى است كه در روى پوست صورت و بدن لكه هاى سفيد ظاهر مى شود و در طب جديد آن را نتيجه ى بر هم خوردن تعادل ترشحات داخلى مى دانند و گياهانى چون كنگر و غازيانى كه داراى هورمونهاى گياهى بوده و ترشحات داخلى را تنظيم مى نمايند مى توانند درمان اين مرض باشند و لكه هاى سفيد را كه پيسى خوانده مى شوند، پاك نمايند. كنگر دستور استفاده خود را بيان داشت و اكنون نوبت من است كه اين سر بزرگ را فاش كنم و چون در طب جديد درمانى براى بيمارى برص پيدا نشده ، و در بين امراض صعب العلاج قرار دارد، من دستور معالجه آن را آن گونه كه در كتب قديم آمده نوشته و شرح مى دهم و اميدوارم اهل تحقيق از آن استفاده كرده و اين مرض پليد را درمان نمايند.
ساده ترين دستورى كه براى معالجه برص نوشته اند، آن است كه شخص ‍ مبتلا اول با يك تنقيه ى مسهل ، معده و روده هاى خود را پاك كرده و بعد پانزده روز متوالى هر روز ده گرم بذر مرا با عسل مخلوط كرده ميل نمايد. براى اينكه از اين دستور نتيجه ى مطمئن بدست آيد، بايستى اين معالجه را در تابستان در روزهاى گرم بكار برند و پس از خوردن آن ، موضع برص را عريان كرده در برابر تابش آفتاب قرار دهند تا عرق نمايند و آب ننوشند. در فصل زمستان نيز بااستفاده از حمام سونا مى توان از اين دستور و دستورهاى ديگر نتيجه گرفت . نسخه هاى ديگرى هم مى توان از اين دستور و دستورهاى ديگر نتيجه گرفت . نسخه هاى ديگرى هم براى درمان اين بيمارى نوشته شده كه تشريح يكايك آنها وقت بسيار لازم دارد و من در اينجا فقط يكى از آنها را براى استفاده ى خوانندگان تشريح مى نمايم . اين دستور را ((ابن بيطار)) در كتاب ((اختيارات بديعى )) نوشته و خود روى بيماران بسيارى تجربه كرده است و نتيجه ى قطعى گرفته و آنرا سرى بزرگ مى داند، بهترين نوع من بذرى است كه در گرمسير به عمل آيد، ريز و تيره باشد. طعم آن تلخ و تند بوده ، زبان را بگزد. در فصل تابستان پس از تنقيه با يك مسهل قوى و پاك كردن شكم 5/3 گرم بذر مرا با نيم گرم زنجبيل و نيم گرم ((عاقرقرحا)) و نيم گرم ريشه تربد با عسل مخلوط كرده هر روز ميل نماييد و بعد در آفتاب نشسته موضع را عريان كنيد تا عرق نمايد و اين عمل را چندين روز متوالى انجام دهيد. پس از سه روز آثار بهبودى با پيدا شدن جوش هاى شبيه آبله بر روى لكه هاى سفيد ظاهر مى شود و آب زردى از آن خارج خواهد شد و بيمارى به تدريج برطرف شده ، پوست بدن رنگ طبيعى خود را پيدا خواهد كرد و ((عاقرقرحا)) يا ((آكركره )) گياه معروفى است كه سابقا قبل از پيدايش گرد ((د.د.ت )) بهترين حشره كش محسوب مى گرديد. تربد گياه ديگرى است كه در خراسان مى رويد و به زبان فرنگى به آن ((توربيت )) گويند. ريشه آن مسهل قوى بوده ، سمى است و نبايستى روزانه بيش از نيم گرم از آن خورده شود، چنانچه ريشه ى تربد را پيدا نكرديد مى توانيد از ريشه درخت توت استفاده كنيد.
در زبان لاتين به من يلانتاگو - كورونويوس گويند.

اسم من ((مرغ )) است !
خون را تصفيه مى كنم .
دشمن سرسخت سنگ كليه و مثانه هستم .
براى معالجه يرقان و نقرس مرا توصيه كنيد.
شيره ساقه مرا براى رفع سرفه مصرف كنيد.
اختلالات معدى را از بين مى برم .
بذر مرا براى جلوگيرى از قى و اسهال تجويز كرده اند.
من مرغ هستم ، همان مرغى كه در مرغزار مى رويد نه آن مرغى كه مى پرد و همسر خروس است . در فارسى به من بيدگياه - بيد گياه كرك - جوداش ‍ علف قوشك هم گفته اند. در كتاب هاى قديم از من به نام هاى ثيل - ابريق اوتى - عرق النجيل - خومه - فرز - فرزد - مرج و سبزه چمن ياد شده است . فرنگى ها به من ((شين دان )) يعنى ((دندان سگ )) گويند و اينكه عده اى از مترجمين ((شين - دان )) را علف هفت بند ترجمه كرده اند، اشتباه است زيرا علف هفت بند گياه ديگرى است كه بعدا خود را معرفى خواهد كرد. من معمولا در مناطق متعدله از جمله ايران در كنار جويها و زمينهاى نمناك روييده و توليد چمن مى كنم و از چمنهاى اصيل ايرانى هستم . سرعت انتشار من به قدرى زياد است كه تمام سطح مزارع را ميگيرم اخيرا براى محكم كردن اطراف جويها در بلوچستان مرا به آن استان برده و كاشتند و من در آنجا شروع به رشد و تكثير كردم ، بطورى كه مجال رشد به ديگر گياهان ندادم و روى اين اصل مدت ها كوشيدند تا مرا كنده و از بين برند. گلهاى من در فاصله خرداد و تيرماه ظاهر مى شوند و سبز رنگ بوده و به شكل سنبله مى باشد و شما در تهران هم مرا در كنار جويها مى بينيد. قسمت مورد استفاده من بيشتر ساقه ى زيرزمينى من است كه عده اى به غلط آنرا ريشه مى دانند، برگ و ساقه هوايى من بى مزه و ساقه زيرزمينى من كمى شيرين - تند و گس است ، اين ساقه زيرزمينى دو درصد قند، كمى لعاب و چند تركيب دارويى دارد، سيد ضياء الدين طباطبايى مرا در باغ الهيه كاشته بود و به مبتلايان سنگ مثانه مجانا مى داد.
ساقه هوايى مرا براى چرندگان بگذاريد، زيرا آنها آنرا با ولع مى خورند و براى استفاده دارويى به سراغ ساقه زيرزمينى من برويد. اين ساقه ها داراى گره هايى هستند كه فاصله آنها 2 تا 3 و حتى چهار سانتى متر است . رنگ آنها زرد و كمى شيرين و لعابدار مى باشد. اين ساقه ها داراى چند عامل دارويى املاح و پتاس است و به علت داشتن پتاس ادرار را زياد مى كند. خون را تصفيه مى نمايد و قلب را تقويت مى كند. زيادكننده ى عرق و نرم كننده ى پوست مى باشد. پس بهتر است شما اين ساقه ها را در آورده ، شسته و ريشه هاى آنها را كنده و خشك كنيد و در موقع لزوم از آنها استفاده كنيد. اگر اين ساقه ها را با مقدارى ريشه شيرين بيان دم كنيد، درمان خوبى براى رفع خشكى زبان و تقويت دستگاه دفع ادرار و معالج قولنج كبدى و سنگ كليه و مثانه است . عصاره اين ساقه هاى زيرزمينى براى مبتلايان به مرض قند مفيد است . از اين ساقه ها به صورت جوشانده و دمكرده بيست در هزار مى توان استفاده كرد. شيره برگ و ساقه هاى جوان هوايى من در قولنج كبدى ، يرقان و سنگهاى صفراوى سودمند مى باشد.
آشاميدن جوشانده ى ساقه هاى زيرزمينى من براى پيچش شكم و زخم ها و التهابات مثانه و سختى ادرار و خرد كردن سنگهاى داخلى مفيد مى باشد. اين جوشانده در تبهاى شديد و بيمارى سل تجويز شده و بسيار نافع است ، ضماد ساقه زيرزمينى من جهت التيام زخمهاى تازه و ورمهاى گرم و جلوگيرى از آبريزش بينى تجويز شده است . ضماد خاكستر گياه من جهت بند آوردن خون بواسير و فرو بردن ورمها و بهبود زخم هاى چركى و خونى سودمند مى باشد.
بذر من نيز پيشاب آور بوده از قى و اسهال جلوگيرى مى كند و براى سنگهاى داخلى و التيام زخم ها و رفع التهابات نافع است . من براى كليه ى امراض كه نتيجه كمى ترشح غدد داخلى باشد، مفيد مى باشم و در بيماريهاى كبدى ، يرقان و نقرس مرا توصيه كرده اند. حساسيت هاى مزمن و اختلالات هاضمه و امراض جلدى با نوشيدن جوشانده ى من برطرف مى شوند. براى درمان برنشيت كهنه ، شيره ساقه مرا بگيريد و روزى سه قاشق چايخورى نوش ‍ جان كنيد، شيره و ساقه و برگ تازه من خاصيت نرم كننده دارد و سرفه هاى پى در پى را معالجه مى كند و ضد ورم مى باشد. سى گرم از ساقه زيرزمينى خشك من در يك ليتر آب و هشت گرم ريشه شيرين بيان و مقدارى پوست ليمو براى كليه اختلالات معدى ، يبوست و نفخ مفيد است . حال براى اطلاع آن دسته از مترجمانى كه ((شين دان )) را علف هفت بند ترجمه كرده اند، اجازه فرماييد عنان سخن را بدست آن بسپارم .
علف هفت بند

من گياهى هستم از تيره ترشك ها كه به حالت وحشى در مزاع و اراضى باير روييده ، سطح گردشگاه ها را با برگ و ساقه هاى خود فرش زمردين مى نمايم . به من برنشيان - صد پيوند - سرخ مرز و سرخ مرد هم مى گويند. در گيلان به خاك تيره معروف مى باشم . بعضى مرا عصاى حضرت موسى لقب داده اند - عربى من عصى الراعى و شبط الغول است . جلوگيرى از خون ريزى سينه و معده - زخم معده و روده مرا تجويز مى كنند. ضماد من ورمهاى خونى را فرو مى برد. جوشانده ى من مسكن درد است .

اسم من ((ترخون )) است !دشمن سرسخت بيمارى هاى عفونى ، بخصوص وبا هستم .
جويدن من ، ميكرب طاعون را نيز از شخص مى راند.
اشتهاآورم و رطوبت هاى بدن را جذب مى كنم .
براى تسكين درد معده مفيدم .
درمان كننده دردهاى رماتيسمى بوده و براى اعصاب مفيدم .
در فارسى اسم من ترخانى بود، بعد آنرا معرب كرده ، ترخون و طرخون نوشتند. همراه با نعنا به بازار مى آيم و در رديف سبزيهاى خوردنى هستم . در اكثر شهرهاى ايران مى رويم . در طعم من تندى و گسى و شيرينى با هم احساس مى شود و چون مرا ناشتا بجوند و مدتى در دهان نگاه مى دارند تا طعم بد آنرا حس نكنند. براى كاشتن من مى توان از بذر من استفاده كرد و هم مى توان ساقه ى مرا قلمه زد. در كتاب هاى قديم نوشته اند چون اسفند را در سركه كهنه بخيسانند و بعد بكارند ترخون سبز مى شود و نيز عده اى نوشته اند چون اسفند را در جوف ترب بكارند، ترخون سبز مى گردد. من چون در كشاورزى تخصصى ندارم ، صحت و سقم اين موضوع را نمى دانم . من بادشكن و ضد عفونى كننده بوده ، و در مواقع شيوع بيماريهاى عفونى مثل وبا و طاعون جويدن من براى جلوگيرى از سرايت مرض توصيه شده است . جويدن من دهان را خوشبو مى كند و زخم هاى دهان را درمان مى نمايد - آشاميدن آب ، بعد از جويدن من گوارا و لذت آور است . من اشتهاآور و جاذب رطوبات معده و سينه مى باشم . براى تسكين درد معده و رفع يبوست و دردهاى رماتيسمى و اعصاب مفيد مى باشم . جوشانده ى من به مقدار 25 گرم تا 30 گرم در هزار تجويز مى شود. زياده روى در خوردن من خون را تيره و شهوت را كم مى نمايد.
ترخون رومى كه فارسى آن آكركره و عاقرقرحا مى باشد با من نسبتى ندارد.

من آب معدنى ((شاهان گرماب )) هستم !

كشور عزيز ايران كه از نظر داشتن نفت غنى و معروف است داراى بهترين و مفيدترين آب هاى معدنى است كه متاءسفانه تاكنون از اين منابع ارزنده ى طبيعى آنگونه كه شايسته است بهره بردارى نكرده و اين نعمات خداداد را عاطل و باطل نگاهداشته است ، غافل از اينكه بسيارى از امراض مزمن كه در برابر داروهاى ميكرب كش قوى از خود سرسختى نشان مى دهند، با اين چشمه هاى شفابخش معالجه شده و درمان مى شوند.
يكى از اين چشمه هاى مفيد و پرارزش من هستم كه در نزديكى شهر مقدس ‍ مشهد سر از خاك بيرون آورده و همه ساله تعدادى از زائران مرقد مطهر امام هشتم (ع ) از من بهره مند مى شوند. زادگان من در قريه شاهان گرماب در 144 كيلومترى جنوب شرقى مشهد است . از جاده هاى تربت جام و سرخس مى توان به سوى من آمد. كسانى كه براى زيارت و استشفا به مشهد مى آيند گاهى يك الهام غيبى آنها را به سوى من مى فرستد و آنها از بركت امام هشتم (ع ) بوسيله من مداوا مى شوند. تقريبا بيست سال پيش به دعوت شير و خورشيد سرخ مشهد، آب اين چشمه بوسيله نويسنده ى زبان خوراكيها تجزيه شد و به توصيه ايشان تعدادى حمام دوشدار ساخته شد و اكنون مورد بهره بردارى مبتلايان است . من از شما دعوت مى كنم هر موقع به زيارت مشهد آمديد از من هم ديدن كنيد.
در بين راه بوته هاى سريش با گلهاى قشنگ و سنبله اى خود توجه شما را جلب خواهند كرد و در محل نيز با استحمام و خوردن آب گواراى من ، بهره مند خواهيد شد. من از اعماق بسيار ژرف زمين كه از هزار متر بيشتر است خارج شده و به سوى زمين مى آيم و روى اين اصل درجه ى حرارت من در مظهر چشمه 48 درجه سانتى گراد مى باشد و به همين علت براى مبتلايان به تصلب شرائين رماتيسم مزمن و سختى حركات مفاصل و درد آنها درمانى بسيار ارزنده و مفيد مى باشم . براى معالجه امراض جلدى از قبيل سودا - جرب - اگزما - جوش صورت خواه اين بثورات خشك يا توام با آب و چرك باشد، دوايى بهتر از من پيدا نمى شود زيرا علاوه بر تشعشعات راديو اكتيويته مقدارى املاح سيليكات آهك در من وجود دارد، آب من نوشيدنى و گوارا است و ضد اسيد اوريك و حلال سنگ هاى كليه و مثانه مى باشد و شما مى توانيد تا يك ليتر از آنرا در شبانه روز در سه نوبت نوش جان نماييد. من داراى آهن - سيليس - آهك - منيزى - سديم و پتاسيم مى باشم و با داشتن گاز طبيعى به صورت ليموناد در آمده و از بهترين نوشابه هاى گازدار مى باشم . استحمام و نوشيدن آب من بسيار مفيد بوده ، و براى كسى زيان ندارد و فقط مبتلايان به امراض قلبى و مسلولين پيش رفته و كسانى كه به مرض سرطان دچار هستند بدون تجويز پزشك خود نبايد از من استفاده نمايند.
در جلدهاى بعدى زبان خوراكيها چشمه هاى معدنى مفيد خود را معرفى خواهند كرد.

من ((شلغم )) هستم ! فارسى من شلغم و برشاد است ، در بعضى از كتب به جاى برشاد، بوشاد نوشته اند. اعراب نام مرا معرب كرده و شلجم و سلجم گفته اند، ولى در زبان عربى نام من لفت است . گياه شناسان قديم ايران مرا جزو هويج ها مى دانستند و به همين جهت است كه در لغت نامه هاى قديم در تعريف من مى نويسند ((هويجى است كه آنرا در آش ها مى ريزند)) من داراى فقط هشت درصد مواد نشاسته اى ، دو درصد چربى و دو درصد مواد سفيده اى هستم و مقدارى سلولز دارم و به همين جهت است كه خوردن من شخص ‍ را سير مى كند و نيروى لازم به او مى دهد، ولى كسى را چاق نمى كند و براى مبتلايان به مرض قند، ضرر ندارم . بلكه با داشتن مواد مفيد ديگر به درمان آن كمك مى كنم . مواد سفيده اى من مناسب اعصاب و مغز بوده و قوه حافظه را زياد مى كند و به اعصاب نيرو مى بخشد. من داراى ويتامين هاى آ - ب - پ و ث هستم و املاحى مانند فسفر، كلسيم و گوگرد، منيزى و يد دارم ، و مقدار كمى در من ارسنيك و گوهر شب چراغ روبيديم وجود دارد و تنها گياه خوراكى هستم كه اين دو عنصر مفيد را با هم جمع دارد. روبيديم از عناصر مفيدى است كه در هر گياه پيدا شود آنرا مفيد كرده و اثر مواد و عناصر شفابخش آنرا چندين برابر مى كند، و نيز به علت وجود ارسنيك و اين گوهر گرانبها است كه خوردن من از سخت ترين امراض ، يعنى جذام جلوگيرى مى كند - بيمارى جذام يك بيمارى قديمى است كه عامل اصلى آن فقر و بدبختى و فقدان عوامل غذايى است و موقعى اين مرض و ميكرب سرسخت آن مسرى مى شود كه شخص دچار كمبود عواملى مانند ارسنيك و گوگرد باشد و در غير اين صورت قابل سرايت نيست ، علاوه بر ويتامين ها و مواد سودمندى كه در بالا به آن اشاره كردم در من يك تركيب ميكرب كش با طيف وسيع وجود دارد كه بسيارى از ميكربها و ويروس ها را از بين مى برد و روى اين اصل است كه من زكام و سرماخوردگى را معالجه كرده و از ابتلاى به آن جلوگيرى مى نمايم . من خلطآور و درمان كننده سرفه ، مخصوصا سرفه هاى خشك هستم و سينه و شكم را نرم مى كنم و براى مداواى آنژين ، تنگ نفس - سياه سرفه تجويز مى شوم . غذاهايى كه با من پخته شوند، مدتى در برابر امراض پوستى بيمه مى نمايد. من قوه بينايى را زياد مى كنم ، و از شب كورى جلوگيرى مى نمايم و غرايز جنسى را تقويت مى نمايم . شستشو با آب جوشانده ى من جهت تركيدن پوست و شقاق - نقرس - خارش مفيد است . من مقاومت بدن را برابر جميع امراض زياد مى كنم و درد مفاصل و اعصاب را تسكين مى دهم . فشار خون را پايين مى آورم و از رقت خون جلوگيرى مى كنم و در تقويت تخمدان ها و آلات تناسلى نقش اساسى دارم و رحم را براى پرورش نوزاد سالم و قوى تقويت كرده ، و زنان را مستعد آبستنى مى كنم . من ادرار را زياد مى كنم و اين خاصيت در ساقه هاى نازك و نو رشته ى گياه من خيلى زياد است ، و به همين علت و داشتن گوگرد فراوان سنگ هاى كليه و مثانه را از بين مى برم ، ضماد من دمل را باز مى كند و اورام را فرو مى نشاند. به اطفالى كه دچار برفك شده اند، از جوشانده ى من بخورانيد و اثر آن را ببينيد، در فصل زمستان تا مى توانيد از وجود من استفاده كنيد و تمام سال از منافع آن بهره مند شويد.

اسم من ((فلفل )) است !


فلفل هندى سياه و خال مهرويان سياه
هر دو جان سوزاند اما اين كجا و آن كجا
براى معالجه بى حسى و فلج مرا بكار بريد.
تقويت كننده حافظه و اعصاب و مسكن دردهاى عصبى هستم .
اگر مرا در دندان كرم خورده بريزيد از پيشرفت كرم خوردگى جلوگيرى مى كنم .
غلظت خون را از بين مى برم .
آنان كه به جذام مبتلا هستند، به سراغ من بيايند.
پادزهر خوبى هستم ...و هزاران خاصيت ديگر كه كمتر كسى از آن مطلع است !
فارسى من پلپل است و معرب آن فلفل مى باشد. زادگاه من هندوستان بوده و به دو رنگ سياه و سفيد در بازار عرضه مى شوم . فلفل سياه ميوه نارس من است كه آنرا خشك كرده اند و چنانچه ميوه من پس از رسيدن خشك كرده و بعد در آب خيسانده ، لفافه ى خارجى آنرا بگيرند، به رنگ سفيد درآمده و فلفل سفيد خوانده مى شود. ميوه من داراى 5/1 تا دو درصد اسانس است با بوى مطبوع و طعمى تند همراه با يك ماده ى عامله تند و صمغى كه در الكل و اتر حل مى شود، من مخاط را تحريك مى كنم و عطسه آور مى باشم . زياده روى در خوردن من باعث افزايش ترشحات معدى است و به همين جهت است كه مبتلايان به ناراحتى هاى معدى نبايد در خوردن من افراط كنند و استفاده از مقدار كم من براى آنها هم مفيد است . گرد كوبيده من حشرات را متفرق مى كند و اگر آنرا در لابلاى پارچه بپاشند بيد نمى خورد و از گزند حشرات محفوظ مى ماند. سابقا كچلى را با من معالجه مى كردند. به هضم غذا كمك مى كنم . زهكش بلغم و ضد زهر مى باشم . من مقوى حافظه و اعصاب و مسكن دردهاى عصبى هستم . جويدن دانه من همراه با مويز جهت رفع رطوبات دماغ و معده مفيد است . ماليدن ميوه من با روغن جهت فلج و بى حسى توصيه شده است . اگر يك حبه قند را در يك قاشق فلزى قرار داده روى آتش ذوب نمايند و بعد مقدارى گرد فلفل به آن مخلوط كرده گرم گرم در حفره ى دندان هاى كرم خوردگى بريزند درد آن را تسكين داده و از پيشرفت كرم خوردگى جلوگيرى مى كند. ماليدن من به لثه درد دندان را ساكت مى كند.
من بلغم را از بين مى برم و جگر را گرم مى كنم و اشتها را زياد ميكنم . من غذا را نرم و لطيف كرده و اخلاط غليظ را از بين مى برم من خون غليظ را سبك مى كنم ، و براى درمان جذام مفيد مى باشم . من بادشكن بوده و دل درد را معالجه مى كنم و آروغ ترش را برطرف مى سازم ، حمول دانه من خارج كننده جنين و بعد از جماع مانع باردارى است . و اين يكى از هزاران طرق تنظيم خانواده و جلوگيرى از ازدياد نفوس است . ضماد من بازفت خنازير را فرو مى برد. و جهت سفيدك ناخن مفيد است و با آب پياز و نمك جهت روياندن موى گرى ((داءالثعلب )) مفيد است ((داءالثعلب ريزش موى سراسرى بدن است كه معمولا پس از ابتلا به امراض عفونى ايجاد مى شود)) براى معالجه مسمومين مخصوصا ترياك خورده و عقرب گزيده چنانچه دسترسى به پزشك نداشته باشيد بهتر است جوشانده ى مرا مكرر به مسموم بخورانيد و بگذاريد قى نمايد. در گذشته عده اى معتقد بودند كه اگر مار گزيده دانه مرا بخورد وتندى آن را حس ننمايد زهر در بدن او تاثير عميق كرده و معالجه آن آسان نيست ، ولى اگر تندى آنرا حس كند، قابل مداوا و درمان است . مقدار خوراك من حداكثر تا پنج گرم است . من براى اشخاص گرم مزاج خوب نيستم و توليد سر درد مى كنم و سينه را به خس ‍ خس مى اندازم و براى كبد ضرر دارم ، و برعكس براى پيران و اشخاص ‍ سرد مزاج مفيد مى باشم .

فلفل سبز

من بى برى يا فلفل سبز هستم . اسم من فلفل سبز يا بهتر بگويم پلپل سبز است . به من بى برى - بى بر، و بوبر هم گفته اند. عده اى به غلط به من فلفل هندى گويند در صورتى كه نه تنها زادگاه اولين من آمريكا است ، بلكه مخصوص مناطق معتدله بوده و در هندوستان و مناطق گرمسير و استوايى به عمل نمى آيم . در آمريكا بيش از سى نوع من كاشته مى شود، ولى تاكنون سه چهار نوع آن بيشتر به ايران نيامده است . ميوه من وقتى برسد قرمز مى شود و به همين جهت است كه به من فلفل قرمز و اعراب فلفل احمر مى گويند. سرخى رخسار من همانند جوهر زردك است و در بدن تبديل به ويتامين ((آ)) مى شود. من داراى ويتامين هاى ((ب ))، ((آ)) و ((ب 2)) هستم و مقدار زيادى ويتامين ((ث )) دارم و مقدار اين ويتامين در من بقدرى زياد است كه عده اى از كارخانجات داروسازى آنرا از ميوه ى من استخراج مى كنند - علاوه بر ويتامين هاى فوق الذكر در من داراى مقدارى ويتامين ((پ )) بوده و حافظ جوانى مى باشم ، مشروط بر اين كه در خوردن ميوه تند من زياده روى نشود. ميوه من داراى يك ماده رنگين - يك ماده عامله - مقدارى مواد سفيده اى و مقدارى مواد قندى مى باشد. در دانه هاى ريز من مواد سفيده اى و مواد روغنى وجود دارد. در بعضى از انواع من كه تندى كمترى دارند، مقدارى ترشى از نوع جوهر ليمو و ترشى سيب ديده مى شود. من همانند فلفل سياه و دار فلفل به هضم غذا كمك مى كنم و باد شكن مى باشم . پيران و اشخاصى كه مزاجى سرد دارند بايد از ميوه من زياد ميل نمايند تا غذايشان سبك و لطيف گردد و از توليد فضولات سنگين و سفت جلوگيرى نمايد.
وقت پيرى بر مذاق تند نتوان زيستن
كى تواند داشت بى فلفل كسى كافور را
پيران با خوردن من رنگ چهره ى خود را سرخ مى كنند و معده ى خود را گرم كرده و آروغ ترش را از بين مى برند. جوانان نيز بد نيست مرا همراه با غذاهاى سنگين بخورند تا با جوهرى كه در بر دارم آنها را نرم و هضمشان را معتدل نمايم . جوهر تند من محرك جلد است . ترشح بزاق را زياد مى كند و تسكين دهنده ى بواسيرهاى دردناك و ملتهب است . كسانى كه مبتلا به زخم معده هستند و همچنين كسانى كه در موقع ادرار احساس سوزش ‍ مى نمايند، و آنهايى كه كبد ملتهب دارند، بايد از خوردن من پرهيز نمايند. دانه هاى ريز ميوه من پس از خشك شدن عطسه آور است و در ساختن انفيه بكار رفته و براى درمان امراض عصبى و داروهاى روماتيسمى توصيه شده است .
در هنر آشپزى و تدبير منزل علاوه بر اين كه مرا در انواع غذاها مى ريزند، با من دلمه و ترشى نيز درست مى نمايند، و گرد ميوه ى خشك شده مرا با انواع سس ها و چاشنى ها مخلوط مى نمايند.

اسم من ((توت فرنگى )) است ! در من چند نوع فلز موجود است .
آنها كه نوزاد پسر مى خواهند، از وجود من استفاده كنند،
مقوى قلب بوده ، التهاب صفرا را خاموش مى كنم .
تصفيه كننده خونم .
يكى از دشمنان سرسخت تنگى نفس هستم و سرفه هاى خشك را درمان مى كنم ....
فارسى من ((چيالك )) است ، به من چيلك و چلم هم مى گويند. تركى من ((چيكلك )) است و به همين نام در كتب داروسازى قديم آمده ام ، در تنكابن به من ليدانه و در گيلان جميل گويند و با اينكه از قديم در جنگل هاى مرطوب و معتدل ايران مخصوصا قره داغ و حسن بگلو بطور خودرو به عمل آمده ام ، معذلك عده اى مرا خارجى تصور كرده توت فرنگى لقب داده اند.
ميوه من خوش طعم و لذيذ بوده و از قديم مرا برادر بزرگ تمشك مى دانستند، ميوه ى من داراى چند نوع قند - مواد سفيده اى و كمى چربى است و فلزاتى مانند آهك - آهن - منيزى - يد - برم - فسفر و مقدار زيادى پتاسيم دارد كه با چندين نوع ترشى گياهى تركيب شده و به صورت املاح قليايى در آمده است ، خوردن اين ميوه ترشى خون را از بين مى برد و محيط بدن را قليايى مى كند و اگر خانمى چند ساعت قبل از آميزش ‍ مقدارى از ميوه مرا بخورد ترشح دهانهاى رحم او قليايى شده ، كروموزومهاى (دخترزا) را از بين برده ، و محيط رحم را براى پرورش پسر آماده مى سازد و اين روش در ايران زياد تجربه شده و نتايج عالى داده است .
ماليدن ميوه من به پوست بدن و گرفتن حمام توت فرنگى يكى از اسرار موفقيت بعضى از زيبارويان جهان است .
ميوه من مقوى قلب بوده ، التهاب صفرا را خاموش مى كند و بهترين صفرابر مى باشد. خون را تصفيه مى كند مناسب مزاج هاى سوداوى است و جهت امراض جلدى از قبيل جرب توصيه شده است . تنگى نفس را برطرف مى كند و سرفه ى خشك را درمان مى نمايد، و خارش و بواسير را درمان مى كند و خلاصه در همه احوال همتاى تمشك بوده و شباهت زيادى به آن دارد. ساقه ى زيرزمينى من كه عده اى به غلط آنرا ريشه تصور مى كنند، استوانه اى شكل بوده و سطح خارجى آن تيره و مغز آن قرمز رنگ است و به همين جهت خوردن آن رنگ ادرار و مدفوع را قرمز مى كند. جوشانده ى بيست در هزار اين ساقه قابض - ضد اسهال و پيشاب آور است . املاح موجود در ميوه هاى من خاصيت نرم كننده ى سينه و شكم را دارند و همراه با سلولزى كه در آن است ، حركات دودى روده ها را زياد كرده به هضم غذا كمك مى كنند. بعضى از اشخاص نسبت به ميوه ى من حساسيت دارند و پس از خوردن آن دچار كهير مى شوند. براى اطلاع اين دسته بد نيست بدانيم اين اشخاص نسبت به ميكربها و عوامل خارجى ميوه حساس بوده و اگر آنرا خوب بشويند به اين عارضه مبتلا نخواهند شد. ساقه زيرزمينى من به علت داشتن آهن - آهك و اسيد ساليسيليك مسكن و تب بر بوده و براى مبتلايان به نقرس و امراض كبدى مفيد است . سنگ كليه و مثانه را از بين مى برد و درمان خوبى براى رماتيسم است ، و به علت داشتن منيزى ترمز سرطان بوده و به علت قليايى كردن خون از پيشرفت اين مرض جلوگيرى مى كند. قند ميوه من از نوع قند توت بوده و براى مبتلايان به مرض قند مفيد است . ميوه من معالج خوبى براى مبتلايان به تصلب شرايين است و به علت داشتن ويتامين هاى متعدد، يكى از ميوه هاى بسيار مفيد شناخته شده است . برگ و ساقه زيرزمينى من خاصيت ضد عفونى كننده نيز دارند و فشار خون را پايين مى آورند و اختلالات كليه و مثانه را برطرف مى كنند. از ميوه تازه من و شربت و مرباى من تا مى توانيد استفاده كنيد و بقيه خواص مرا در تمشك مطالعه نماييد.