اخلاق - ۱

محمود اكبرى

- ۵ -


17. آداب ميهمان

مهمان نيز به نوبه خود در قبال ميزبان ، وظايفى دارد كه به اختصار به آنها اشاره مى كنيم :

1. مهمانى رفتن يا بايد با دعوت ميزبان باشد و يا به مناسبت خاصى از قبيل : صله رحم و ديدار با خويشاوندان ، زيارت و ديدار برادر مومن ، تبريك و شاد باش ، تسليت و دلدارى ، اصلاح ذات البين . در صورت دوم مهمان ، بايد فرصت ، امكانات و آمادگى ميزبان را براى پذيرايى در نظر بگيرد و طورى عمل كند كه برنامه كار و زندگى ميزبان را مختل نسازد، او را در تنگنا قرار ندهد.

2. ادب و نزاكت را در وارد شدن ، نشستن ، سخن گفتن ، غذا خوردن و... رعايت كند و از اعمالى نظير شوخيهاى دور از ادب ، خنده با صداى بلند، چشم چرانى ، دراز كردن پا، پرخورى ، پرگويى ، غيبت ، سخن چينى و... بپرهيزد.

3. سزاوار است در صورت زيادى مهمان و كمى جا، قدرى جابجا شود تا حتى المقدور جا براى مهمان تازه وارد باز شود.

4. در پذيرش دعوت ميان ثروتمند و فقير فرقى نگذارد. پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:من لم يجب الدعوة فقد عصى الله و رسوله .(392)

5. به خاطر دورى منزل ميزبان ، از پذيرفتن دعوت ، خوددارى نكند.

6. هدف او از پذيرفتن دعوت ، خشنود كردن ميزبان باشد، نه سير كردن شكم .

7. دير به ميهمانى رود و ميزبان را منتظر بگذارد.

8. زود عازم منزل ميزبان نشود و او را قبل از آمادگى كامل غافلگير نكند، بلكه در زمان تعيين شده وارد شود.

9. اگر ميزبان محلى را براى نشستن او نشان داد تعارف نكند و همانجا بنشيند، چنانكه امام صادق (عليه السلام ) فرمود:

اذا دخل اءحدكم على اءخيه فى رحله فليقعد حيث ياءمره صاحب الرحل ؛ فان صاحب الرحل اءعرف بعورة بيته من الداخل عليه .(393)

10. مقابل درى كه رفت و آمد زنان پيداست ننشيند.

11. ابتدا با نزديكترين كسى كه كنار او نشسته سلام و احوالپرسى كند.

12. درخواستى نكند كه ميزبان نتواند فراهم كند و شرمنده شود.

13. منزل را با خوشحالى ترك كند و اگر از موضوعى ناراحت شده از آن درگذرد.

14. بدون اطلاع ميزبان از خانه خارج نشود و در صورت امكان ، هر اندازه كه صاحب خانه مايل است در آنجا بماند.(394)

15. ميهمان بيش از سه روز در منزل ميزبان نماند، همان طور كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:

الضيافة ثلاثة ايام فما زاد فهو صدقة .(395)

16. در پذيرايى تابع باشد، هر چه آوردند استفاده كند و بر ميزبان تكليف نكند كه بايد براى من فلان غذا يا فلان ميوه ... را آماده كنى . و از تحقير غذايى كه نزد او آورده اند بپرهيزد.

17. كارى كه باعث تنفر ديگران است انجام ندهد، مثلا دستش را در ظرف غذا داخل نكند. و باقى مانده لقمه اى را كه با دندان جدا كرد در ظرف نبرد خصوصا ظرف مشترك .(396) نيز در برابر ديگران دندانهايش را خلال نكند و آروغ نزند.

18. به غذا خوردن ديگران چشم ندوزد.

19. از آوردن همراه بدون اذن ميزبان خوددارى كند. امام صادق (عليه السلام ) فرمود:اذا دُعى احدكم الى الطعام فلا يستتبعن ولده فانه ان فعل اكل حراما، و دخل غاصبا.(397)

20. بيش از حد مقدار متعارف در منزل ميزبان نماند. قرآن مى فرمايد:فاذا طعمتم فانتشروا و لا مستاءنسين لحديث .(398)

21. از غذايى كه براى او آماده شده به قدر كافى بخورد و خجالت نكشد. در روايت است : علامت دوست داشتن برادر دينى بسيار خوردن نزد اوست .(399)

22. براى تصرف در وسايل ميزبان اجازه بگيرد، مانند استفاده از كتاب ، تلفن ، و...

23. نبايد براى ميزبان خرج تراشى كند. برخى با آوردن كمترين هديه بيشترين توقع را از ميزبان دارند.

18. حق الناس

توجه به حق الناس از مهمترين دستورهاى اسلامى است و طولانيترين آيه قرآن درباره حق الناس است .(400) در بسيارى از ابواب فقه سخن از حق الناس است : در نماز تاءكيد بر آن است كه لباس و مكان نمازگزار غصبى نباشد، در معامله و كسب سخن از رضايت طرفين است و... بحث از حق الناس است . مال و جان و عرض مسلمانان حرمت خاصى دارد و اگر تضييع شود تنها با ندامت و پشيمانى جبران نمى شود. امير مؤ منان على (عليه السلام ) يكى از شرايط توبه را اداى حقوق مردم ذكر نموده است .(401)

اگر كسى از راه حرام مالى به دست آورده بايد برگرداند و اگر آبروى كسى را برده بايد حلاليت بطلبد. براى اين منظور لازم است انسان براى رسيدگى به حقوق ديگران دفترى داشته باشد تا آنجا كه مى داند و مى تواند حقوق ديگران را ادا كند و اگر نمى تواند وصيت كند تا بعد از او بدهى اش را بدهند يا حلاليت بطلبند. نقل شده است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از يارانش سوال كرد: آيا مى دانيد مفلسان امت من چه كسانى هستند؟ گفتند: يا رسول الله ، مفلس ما كسى است كه پول و مال ندارد. حضرت فرمود:

المفلس من امتى من ياءتى يوم القيامة بصلاة و زكاة و صيام ، و ياءتى قد شتم هذا، و قذف هذا، و اءكل مال هذا، و سفك دم هذا، فيعطى هذا من حسنانه و هذا من حسناته ، و ان فنيت حسناته قبل اءن يقضى ما عليه اءُخذ من خطاياهم ، فطرحت عليه ، ثم طرح فى النار.(402)

از امام صادق (عليه السلام ): در تفسير آيه (ان ربك لبالمرصاد) آمده است :قنطره على الصراط لا يجوزها عبد بمظلمه .(403)

امام خمينى رحمه الله خطاب به فرزند خود مرقوم فرمودند:

پسرم ! سعى كن كه با حق الناس از اين جهان رخت نبندى كه كار بسيار مشكل مى شود سر و كار انسان با خداى تعالى كه ارحم الراحمين است بسيار سهل تر است تا سر و كار با انسانها. به خداوند تبارك و تعالى پناه مى برم از گرفتارى خود و تو و مومنين در حقوق مردم و سر و كار با انسانهاى گرفتار.(404)

همه احترام به حق الناس را به ظاهر مى پذيرند. اما در عمل بسيارى از حقوق مردم را تضييع مى كنند. در اينجا به چند نمونه از آنها اشاره مى شود:

بى اجازه در كتاب و دفتر و وسايل ديگرى تصرف كردن و كفش و دمپايى ديگرى را پوشيدن و سهل انگارى در اداى بدهى و امانت و عاريه و مزاحمتهاى گوناگون براى ديگران فراهم نمودن ، تصرف در مال مشترك بدون رضاى شريك ، تصرف در مال غير مخمس ، غيبت ، تهمت ، شايعه پراكنى ، توهين و ريختن آبروى ديگران .

19. آداب و حقوق همسايه

از آيات قرآن كريم و احاديث معصومين عليهم السلام بر مى آيد كه همسايه ، جايگاه خاصى دارد. خداوند متعال مى فرمايد:و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذى القربى و اليتامى و المساكين و الجار ذى القربى و الجار الجنب ...(405)

در اين آيه ، حق تعالى پس از توصيه به بندگى و عبوديت و نفى شرك ، به احسان و نيكى به همسايگان دستور مى دهد و به دليل اهميت مساءله ، مطلب را باز كرده و بيان مى دارد:((هم همسايه نزديك و هم همسايه دور.))

پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:ما زال جبرئيل (عليه السلام ) يوصينى بالجار حتى ظننت اءنه سيورثه .(406)

اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) نيز در آخرين لحظه هاى عمر مبارك خود به رعايت حقوق همسايگان سفارش مى فرمود:الله الله ! فى جيرانكم ، فانهم وصيه نبيكم ، ما زال يوصى بهم حتى ظننا اءنه سيورثهم .(407)

نيز پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:من كان يؤ من بالله و اليوم الاخر فليكرم جاره فوق ما يكرم به غيره .(408)ومن مات و له جيران ثلاثه كلهم راضون عنه غفر له .(409)

به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) خبر دادند كه زنى روزها روزه مى گيرد و شبها عبادت مى كند و صدقه مى دهد و همسايه اش را با زبانش آزار مى دهد. فرمود:لا خير فيها، هى من اهل النار. قالوا: فلانة تصلى المكتوبه و تصوم شهر رمضان و لا تؤ ذى جارها. فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): هى من اهل الجنه .(410)

همچنين امام صادق (عليه السلام ) فرمود:حسن الجوار يزيد فى الرزق .(411) و حسن الجوار يعمر الديار و يزيد فى الاعمار.(412)

نيز رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:

اءتدرون ما حق الجار؟ قالوا: لا، قال : ان استغاثك اءغثه ، و ان استقرضك اءقرضه ، و ان افتقر عدت اليه ، و ان اءصابه خير هناته ، و ان مرض عدته و ان اءصابته مصيبه عزيته و ان مات تبعت جنازته ، و لا تستطيل عليه بالبناء، فتحجب عنه الريح الا باذنه ، و اذا اشتريت فاكهه فاهدها له ، و ان لم تفعل فادخلها سرا، و لا يخرج بها ولدك يغيض بها ولده ، و لا تؤ ذه بريح قدرك الا اءن تغرف له منها.(413)

از امام كاظم (عليه السلام ) روايت شده است :ليس حسن الجوار كف الاذى ، و لكن حسن الجوار الصبر على الاذى .(414)

گرچه بسيار مناسب است كه همسايه ها همديگر را بشناسند و به ديدار يكديگر بروند تا از مشكلات يكديگر باخبر شوند، اما نبايد به حدى باشد كه آسايش همسايه از بين برود.

از ديگر وظايف همسايه ها رسيدگى به يكديگر است ، به طورى كه اگر يكى از آنها نياز به وسيله اى پيدا كرد، از اثاث منزل در اختيارش بگذاريم ، ولى نبايد براى هر چيزى در هر زمانى در خانه همسايه را بزنيم و موجبات ناراحتى او را فراهم كنيم .

همچنين همسايه نبايد در امور داخلى همسايه دخالت كند و اگر نياز به مشاوره شد، بهترين را را به آنان ارائه دهد.

20. آداب بيمار و عيادت

الف ) آداب بيمار

1. صبر و شكر در برابر بيمارى .

2. عدم شكوه و شكايت از بيمارى نزد ديگران .

3. پنهان كردن بيمارى تا سه روز.

4. صدقه دادن .

5. وصيت كردن به خيرات براى فقراى ارحام و ديگر فقرا.

6. اقرار به توحيد و ساير عقايد حقه در حضور مؤ منان .

7. حسن ظن به خدا.

ب ) آداب عيادت

عيادت بيماران يكى از وظايف دينى است . اين سنت مذهبى و الهى مانند هر كار ديگرى آدابى دارد كه اگر رعايت نشود چه بسا آثار بدى براى بيمار و اطرافيان داشته باشد. در اينجا به گوشه اى از آداب عيادت بيمار اشاره مى كنيم :

1. عيادت بيمار را با قصد قربت انجام دهيد.

2. با روحيه شاد بر بيمار وارد شويد.

3. بر بالين بيمار زياد سخن نگوييد.

4. در كنار بيمار سخنان اميدوار كننده بر زبان جارى كنيد.

5. از سخن گفتن در مورد مرگ و بيماريهاى خطرناك بپرهيزيد.

6. عوامل ايجاد كننده سر و صدا را به ويژه در بيمارستان از اطراف بيمار دور كنيد.

7. از توقف زياد بر بالين بيمار بپرهيزيد مگر آنكه خود او تمايل به ماندن شما داشته باشد.

8. از نگاهها و سخنان و حركاتى كه موجب نگرانى بيمار مى شود خوددارى كنيد.

9. نزد بيمار از نجوا و آهسته حرف زدن گرچه در مورد بيمار نباشد احتراز كنيد.

10. بيمار و اطرافيان او را آرامش دهيد.

11. براى بيمار هديه اى مناسب ببريد.

12. براى شفاى بيمار سوره حمد بخوانيد و صدقه بدهيد.

13. اگر بيمار بيمارى واگيردار دارد به او نزديك نشويد.

14. به هنگام عيادت بيمار منسوب به خود، از بيماران هم اتاقى او هم ديدن كنيد.

15. از دادن خبرهاى ناگوار به بيماران بپرهيزيد.

16. از وسايل و ظروف بيمار استفاده نكنيد.

17. چهره خود را شاد و باطراوت نشان دهيد، اگر چه وضع بيمار را نامناسب مى بينيد.

18. اگر كمكى از شما ساخته است در حد ممكن دريغ نكنيد.

19. زمان عيادت را طورى تنظيم كنيد كه براى بيمار و اطرافيان او مشكل آفرين نباشد.

فصل چهارم : آداب تعلم و دانش پژوهى

1. آداب تحصيل (415)

تحصيل علم ، آداب و شرايطى دارد كه در صورت ندانستن آنها يا عمل نكردن به آنها تلاش و كوشش طلبه ثمرى نخواهد داشت . طلبه براى آنكه از فرصت اندك تحصيلى بيشترين بهره را ببرد بايد آدابى را بداند و عمل كند. در اينجا به پاره اى از اين آداب اشاره مى كنيم :

1. طالب علم بايد نيت خود را تصحيح ، و قلبش را از هر گونه آلودگى و نيت پليد تصفيه كند تا براى پذيرش علم و حفظ و استمرار آن شايستگى پيدا كند. پاك سازى دل براى تحصيل همانند پاك سازى زمين براى كشت و زرع است و بذر دانش در دل انسان بدون تطهير رشد نمى كند.

2. مداومت بر تحصيل و مطالعه از ديگر آداب تحصيل است . طالب علم نبايد خود را به مسائلى سرگرم كند كه به تحصيل ارتباطى ندارد. به عبارت ديگر طلبه بايد يكدل باشد.

تحصيل دوام خواهد و جد و طلب   پيوسته به روز درس و تكرار به شب
طاعات و رياضات و عبادات و ادب   بى اين همه ، تحصيل محال است و عجب

يكى از شاگردان علامه شعرانى رحمه الله مى فرمود:

روزى از روزهاى زمستان كه برف سنگين مى باريد براى حضور در مجلس ‍ درس دودل بودم ، هم به لحاظ مراعات حال استاد و هم حال خودم . سرانجام روى شوق تحصيل به راه افتادم تا به در خانه استاد رسيدم . مدتى كنار در خانه مكث كردم . سپس كوبه در را زدم . چون به حضور استاد رسيدم عذرخواهى كردم كه در چنين سرماى سوزان مزاحم شدم . استاد فرمود: از مدرسه تا بدين جا كه آمدى آيا گدايانى كه روزهاى گذشته در كنار خيابانها و كوچه ها مى نشستند و گدايى مى كردند، امروز تعطيل كرده بودند؟ عرض ‍ كردم : بازار كسب و كار آنان در چنين روزهايى گرم است . فرمود:((وقتى گداها دست از كارشان نكشيدند ما چرا تعطيل كنيم ؟))

هنگامى كه در خدمت آيه الله شعرانى بودم در طول سال تعطيلى نداشتيم . بنده يادم نمى رود سالى بر ما گذشت كه دو روز را تعطيل كرديم : يكى روز عاشورا بود و ديگر روز شهادت حضرت امام مجتبى (عليه السلام )، و بقيه روزها را درس خوانديم . چه بسا پيش آمده بود كه بين الطلوعين خدمت ايشان مى رفتم و همچنان درس ادامه داشت تا اينكه مى ديدم اذان ظهر را مى گويند.

در روزى برفى عده اى از شاگردان آيه الله آخوند ملا على معصومى همدانى قدس سره در درس استاد حاضر نشده بودند. استاد سوال كردند: چرا عده اى در درس حاضر نشده اند. برخى از طلاب گفتند: چون برف زيادى باريده است آنان نتوانسته اند بيايند. استاد فرمود:((آيا كسبه و مغازه دارها هم سر كسب و كارشان نيامده اند؟))

مرحوم آيه الله بروجردى قدس سره روزى در جلسه درس به مناسبتى فرمودند:

من از اول تحصيل يك شغل داشتم و آن تحصيل بود تا به اينجا رسيده ام ، اما شما چندين شغل داريد كه يكى از آنها تحصيل است و همه كارها را هم بر تحصيل مقدم مى داريد، با اين حال به كجا خواهيد رسيد!

آيه الله اراكى رحمه الله مى گويد:

آيه الله حاج شيخ عبدالكريم حايرى رحمه الله مى فرمود: طلبه بايد((اعمى مسلك))و((بى قيد و ساده))باشد، اگر بخواهد به شرط شى ء و اخصى باشد و بگويد حتما بايد غذايم ، لباسم ، منزلم آن چنان باشد، كارش ‍ لنگ است . بايد اعمى باشد، هر پيشامدى كه شد نبايد درسش را رها كند. خود حاج شيخ هم اعمى مسلك بود. تنها پيشامدها و ناملايمات دينى به او صدمه مى زد.(416)

3. طلبه بايد تعطيلى را تعطيلى نداند بلكه تغيير شكل برنامه تحصيلى بداند و به نحو احسن از آن استفاده كند.

4. طلبه بايد از گذران بيهوده وقت در امور غير ضرورى بپرهيزد. مانند صرف وقت مفيد خود براى حل جدول ، ديدن فيلم ، سريال ، بازى فوتبال و شركت در جلسات غير ضرورى .

5. طلبه بايد داراى همتى بلند و اراده اى قوى باشد. زيرا آدمى با بال همت پرواز مى كند.

6. موانع كسب علم را از خود دور كند؛ موانعى همچون مهمانى رفتن و مهمانى دادنهاى بيش از اندازه ، معاشرتها و رفت و آمدها و اشتغالات مادى .

7. تا آنجا كه ضرورت ايجاب نكرده از تشكيل خانواده خوددارى كند تا بتواند به راحتى به تحصيلات خود ادامه دهد.

8. نوشتند مطالب يكى از راههاى يادگيرى و حفظ معلومات است . شاگردان ائمه عليهم السلام قلم و كاغذ همراه خود داشتند و سخنان ائمه را مى نوشتند. طلبه نبايد هيچ نكته سودمندى را كه به آن برخورد كرد، ناچيز بشمارد، بلكه بايد به نگارش و حفظ آن مبادرت ورزد.

9. بايد در قيام به شعائر دينى و عمل به ظواهر احكام ، از قبيل شركت در نماز جماعت ، نماز اول وقت ، پاى بند و مراقب باشد.

10. بايد درس و بحث و مطالعه اش منظم و روى حساب باشد. امام خمينى رحمه الله افزون بر اينكه خود منظم بود از اينكه طلبه اى بى نظم به درس ‍ حاضر مى شد به شدت ناراحت مى شد و مى فرمود:((من نمى گويم به درس من بياييد ولى اگر مى خواهيد بياييد منظم بياييد.))

11. طلبه بايد به آنچه فرا مى گيرد عمل كند. امام صادق (عليه السلام ) فرمود:

تعلموا ما شئتم اءن تعلموا، فلن ينفعكم الله بالعلم حتى تعملوا به ؛ لاءن العلماء همتهم الرعايه ، السفهاء همتهم الروايه .(417)

علم چندان كه بيشتر خوانى   چون عمل در تو نيست نادانى
نه محقق بود نه دانشمند   چارپايى بر او كتابى چند

عالم بى عمل همچون درخت بى ثمر است .

عالم بى عمل گرسنه اى است كه روى گنج خوابيده باشد.

عالم بى عمل تشنه اى است در كنار دريا.

عالم بى عمل كسى است كه كارت ورود دارد ولى پاى ورود ندارد.

12. طلبه بايد اوقات و فرصتهاى شبانه روزى خود را طبق برنامه تحصيلى خود تقسيم كند؛ زيرا برنامه روزانه داشتن و تقسيم اوقات ، موجب بركت و ازدياد عمر علمى و فرصتهاى تحصيلى مى شود.

طالب علم بايد با بهره گيرى درست و بجا لحظه هاى خود را برپا سازد. كسانى كه امام خمينى قدس سره را از جوانى تا آخرين روزهاى حيات پربركتشان درك كرده اند حتى يك ساعت بيكارى يا وقت كشى در زندگى ايشان سراغ ندارند. ايشان براى هر ساعتى برنامه اى داشتند، حتى فرصتهاى كوتاه ، مثلا در فاصله بعد از نماز ظهر و عصر تا صرف ناهار قرآن مى خواندند.

علم نافع

حضرت على (عليه السلام ) در سفارش به امام حسن (عليه السلام ) فرمود:و اعلم اءنه لا خير فى علم لا ينفع ، و لا ينتفع بعلم لا يحق تعلمه .(418)

و پيامبر در دعاهايش از علم غير نافع به خدا پناه مى برد:((اللهم انى اعوذ بك من علم لا ينفع))(419)

ما دو گونه علم داريم : علم نافع و علم زيان آور. چنين نيست كه مطلق علم آموختن يا مطلق عالم شدن مطلوب و ممدوح باشد. آموختن علم نافع ممدوح است و آموختن علم غير نافع مذموم . يكى از مصاديق مهم علم غير نافع ، علمى است كه آدمى به آن عمل نكند، حتى اگر ظاهر آن علم شريف و محترم باشد. علمى ، كه در كتابها نوشته شده يا در اذهان است ، چندان مورد توجه نيست مهم احوال شخص عالم است . عالمى كه عامل به علم خود نيست ، موجود خيرى نيست . از سوى ديگر شخصى كه علم اندكى دارد اما به همان اندك عمل مى كند موجود خيرى است . علمى كه به آن عمل نشود بيش از هر چيز منجر به خودبينى مى شود. چنين علمى به جاى اينكه شخص را سبك كند، سنگين خواهد كرد و به جاى اينكه او را آماده پرواز كند بيشتر به زمين مى چسباند.

علمهاى اهل دل حمّالشان   علمهاى اهل تن احمالشان
علم چون بر دل زند يارى شود   علم چون بر تن زند بارى شود(420)

شيخ بهايى رحمه الله درباره علم مفيد چنين سروده است :

علمى بطلب كه تو را فانى   سازد ز علايق جسمانى
علمى بطلب كه به دل نور است   سينه ز تجلى آن طور است
علمى كه از آن چو شوى محفوظ   گردد دل تو لوح المحفوظ
علمى بطلب كه كتابى نيست   يعنى ذوقيست خطابى نيست
علمى بطلب كه نمايد راه   وز سر ازل ، كندت آگاه
علمى بطلب كه جدالى نيست   حالى است تمام و مقالى نيست
علمى كه مجادله را سبب است   نورش ز چراغ ابولهب است
علمى كه دهد به تو جان نو   علم عشق است ، ز من بشنو
به علوم غريبه تفاخر چند؟   زين گفت و شنود، زبان در بند
سهل است نحاس ، كه زر كردى   زر كن مس خويش ، اگر مردى
بگذر ز همه به خودت پرداز   كز پرده برون نرود آواز
عشق است كليد خزاين جود   سارى در همه ذرات وجود
غافل تو نشسته به محنت و رنج   و اندر بغل تو كليد گنج
جز حلقه عشق ، مكن در گوش   از عشق بگو، در عشق بكوش
آن علم ، ز تفرقه برهاند   آن علم ، تو را ز تو بستاند
آن علم ، تو را ببرد به رهى   كز شرك خفى و جلى برهى
آن علم ، ز چون و چرا خالى است   سرچشمه آن على عالى است
ساقى ! قدحى ز شراب الست   كه نه خستِش پا، نه فشردِش دست
در ده به((بهايى))دل خسته   آن دل به قيود جهان بسته
تا كنده جاه ، ز پا شكند   وين تخته كلاه ، ز سر فكند(421)

2. آفات علم

الف ) تعطيلات

يكى از آفات تحصيل علم تعطيلات بيش از حد و اندازه است . تعطيلات را مى توان به چند بخش تقسيم كرد:

1. تعطيلات رسمى كشور.

2. تعطيلات غير رسمى كه مركز مديريت حوزه به عنوان روزهاى تعطيل اعلام مى كند. مانند روزهاى شهادت ، تابستان ، مواليد ائمه ، و نيز ايام غيبت استاد يا شاگرد، بارش برف و سرما، مابين التعطيلين .

3. تعطيلات غير محسوس مانند تعطيلى مباحثه به دليل عدم حضور هم بحث ، تاءخير حضور در كلاس و مباحثه ، پرداختن به امور غير تحصيلى ، مطالعه نكردن .

مرحوم علامه سيد محسن امين رحمه الله از كثرت تعطيلات حوزه نجف اظهار تاءسف كرده و اين موضوع را با كلامى طنزآميز در اعيان الشيعه با عنوان((ايام التعطيل))چنين آورده است :

درسهاى حوزه در ماه رمضان و بيشتر ايام رجب و شعبان تعطيل مى شود. از اين رو يكى از ظريفان در جواب پرسش از چگونگى تحصيل گفته است : روزى من و روزى استادم در حمام است . روزى من خلقم تنگ است و روزى استادم ، يك روز هم پنجشنبه است و يك روز جمعه و يك روز تحصيلى هم ميان دو تعطيلى است . و به همين ترتيب هفته تمام مى شود.(422)

با بهره بردارى از اين فرصتهاى تعطيلى است كه طالبان علم مى توانند آثارى ماندنى از خود به يادگار گذارند. بسيارى از علوم و معارف باقى مانده از بزرگان حوزه ، از بركت بهره گيرى درست از تعطيلات بوده است .

شاگردان شيخ بهايى رحمه الله در ايام تعطيل بيشتر از ايام درس از آن منبع كمال استفاده مى كردند. زيرا در ايام تعطيل ، مذاكرات متفرقه در اخبار و اشعار و... به ميان مى آمد.(423)

استاد جلال الدين همايى گويد:((قسمت عمده منطق شفاء را در ايام تعطيل از محضر حكيم صمدانى شيخ محمد خراسانى استفاده كردم .))(424)

تعطيلات به معناى فراغت از همه كارها و بى كار نشستن و وقت تلف كردن نيست بلكه فرصتى است براى رسيدگى به ساير ضرورتهاى زندگى . بنابراين ، لازم است هر طلبه اى براى روزها و ساعتهاى تعطيلى خود برنامه اى داشته باشد. برخى از امورى كه لازم است در ايام و ساعات تعطيلى براى آنها برنامه ريزى شود عبارتند از:

الف ) تقويت بنيه روحى و معنوى با نماز، دعا، زيارت ، قرائت قرآن و ديدار علما.

ب ) مطالعات جنبى .

ج ) فراگيرى مسائلى كه در زمان تحصيل ممكن نيست .

د) پرداختن به كارهاى نشاط آور همچون صله رحم .

ه‍) رسيدگى به كارهاى شخصى .

ب ) سارقان زمان

عوامل خورنده زمان و فرصتها كه در اينجا سارقان زمان خوانده شده اند عبارتند از:

1. تعارفات : تعارفهاى بيش از حد و فقدان شهامت((نه))گفتن نابودگر فرصتها به شمار مى آيند. بيشتر افراد شكست خورده در برنامه ها كه با انبوهى از كارهاى نيمه تمام رو به رويند، تنها بدان سبب كه نمى توانند پاسخ منفى دهند، در دام اين سارق احساسى اسيرند.

2. تلفن : تلفن از ابزارهاى ضرورى زندگى امروز به شمار مى آيد؛ اما با همه سودمندى اش مى تواند سارق زمان باشد. گفت و گوهاى طولانى ، حاشيه روى هاى بى مورد و حتى استفاده مكرر از آن ، به خستگى روانى ، انقطاع كار، عصبانيت ، و تحليل قواى جسمانى مى انجامد. وقفه هايى كه تلفن هاى غير ضرورى در كار پديد مى آورند، موجب هدر رفتن وقت مى شود.

3. ملاقات كنندگان : در خانه ، محل كار، خيابان و محيطهاى ديگر اجتماعى با افراد گوناگون ارتباط داريم ، ولى بايد توجه داشته باشيم كه بسيارى از اين ديدارها و ارتباطها از سود مادى و معنوى تهى است .

4. خود محورى : خود محورى و خويش را قطب ، ناظر و فاعل همه كارها دانستن نيز به اتلاف وقت مى انجامد. بايد در انجام دادن كارها از تفويض ‍ اختيار و يارى همكاران و دوستان بهره برد و از صرف وقت در امور كم اهميت پرهيز كرد. افزون بر اين ، خود محورى سبب فشار عصبى و تنش هاى روانى شديد مى شود. انسانهاى خود محور در انبوهى از اطلاعات دست و پا مى زنند و همواره از كمبود وقت شكوه مى كنند.

5. عدم تقسيم انرژى : انسان از ظرفيت و انرژى محدودى برخوردار است . استفاده موثر او وقت ، به تقسيم درست انرژى بستگى دارد. بسيارى از افراد در ساعات آغازين صبح ، چنان انرژى مصرف مى كنند كه ساعات باقى مانده شبانه روزشان تحت تاءثير اين خستگى مفرط و طاقت فرسا تلف مى شود.

6. عدم اولويت گذارى : نداشتن فهرستى از كارها و مشخص نبودن اولويتها، عامل ديگر نابود ساختن فرصتهاست . كارهاى روزانه ما سه گونه اند:

الف ) امور فورى ؛ ب ) كارهاى متوسط؛ ج ) امور عادى و معمولى .

اگر كارها درست اولويت بندى نشود، در موضوعات جزيى و بى اهميت وقت بسيار صرف مى كنيم و نمى توانيم به قدر كافى براى وظايف عمده و حساس وقت بگذاريم .

7. نوع نگرش به زمان : نوع نگرش به زمان گوياى روش استفاده از آن است . روز، هفته و ماه ديدن زمان ، به((سرقت پنهان))آن مى انجامد. براى جلوگيرى از اين سرقت ، بايد زمان را دقيقه ، لحظه و ثانيه ببينيم . برنامه ريزى دقيق و زمان بندى شده يعنى نجات دادن و ذخيره ساختن وقت . در پرتو اين امر:

الف ) اهداف سريعتر و مطمئنتر حاصل مى شوند.

ب ) وقت ذخيره مى شود.

ج ) وقت كافى براى رسيدن به كارها، وظايف و فعاليتها مى ماند.

د) فشارهاى روزمره زندگى كاستى مى پذيرد.

راز موفقيت بسيارى از افراد موفق ، استفاده بهينه و كار آمد از لحظات و فرصتهاى بسيار محدود زندگى است .

ج ) اظهار فضل

يكى از رفتارهاى ناروا كه از آفتهاى علم محسوب مى شود اظهار فضل در برابر ديگران به شكلهاى گوناگون است همچون :

- سوال كردن از ديگران به منظور امتحان و خودنمايى ؛

- در هر جا به هر بهانه اى دانش خود را به رخ ديگران كشيدن ؛

- در مجلسى كه دانسته او طرح مى شود به اطرافيان فهماندن كه اين مطلب را من مطالعه كرده يا قبلا شنيده بودم ، در حالى كه بسيارى از بزرگان مطالب زيادى مى دانند اما كوچكترين ادعايى ندارند. يكى از روحانيون حج مى گفت :((در كاروان حج بنده ، استاد حسن زاده آملى (دامت بركاته ) شركت داشت و با اينكه مراتب فضل و دانش او بر كسى پوشيده نبود، اما همچون ساير حجاج در مجالسى كه برگزار مى شد شركت مى فرمود و كاملا گوش مى داد، همچون درخت پربارى كه سر به زير دارد.))

اين ديگ ز خامى است كه در جوش و خروش است   چون پخته شد و لذت دم ديد خموش است

3. غنيمت شمردن عمر

محدث بزرگ سيد نعمت الله جزايرى رحمه الله مى گويد:

ما در روشنايى ماه كتاب مى خوانديم و من كتابهاى كافيه و شافيه و الفيه ابن مالك را حفظ مى كردم و شبهايى كه روشنايى ماه نبود كتابهايى را كه حفظ كرده بودم از حفظ تكرار مى كردم . در تابستان گاهى تا اذان صبح مطالعه مى كردم و بعد از اذان مختصرى مى خوابيدم . آن گاه تا ظهر به تدريس ‍ مى پرداختم .(425)

آيه الله آخوند ملا على همدانى قدس سره براى وقت خود ارزش بسيار قائل بود، حتى از فرصتهاى كوتاه هم استفاده مى كرد و معمولا هر جا مى رفت كتابى زير بغلش بود.

ابو يعلى جعفرى داماد شيخ مفيد رحمهما الله درباره مفيد مى گويد:((او جز پاسى از شب نمى خفت ، آن گاه به پا مى خاست و نماز مى گزارد، كتاب مى خواند، يا درس مى گفت يا قرآن تلاوت مى كرد.))(426)

در شرح حال ابوريحان بيرونى آمده است : آنى از اشتغالات علمى غفلت نكرد و دستش از تحرير و زبانش از تقرير و مغزش از فكر و چشمش از مطالعه فراغت نداشت . يكى از رفقاى ابوريحان در حال احتضار بر وى وارد شد. آن حكيم علم دوست و تشنه معارف مساءله اى رياضى از وى پرسيد. او گفت :((در اين حال چه جاى سوال است .))حكيم گفت :((وداع با دنيا با علم به اين مساله بهتر از وداع با جهل به آن است .))او پاسخ سوال را گفت و از نزد او خارج شد. در اثناى راه بود كه ابوريحان از دنيا رفت .(427)

زمان به سرعت در گذر است . بايد از زمان استفاده كرد. استاد بزرگوارى مى گفت : طلبه بايد يكى از بابهاى تفعيل را داشته باشد: تحصيل ، تدريس ، تحقيق ، تبليغ ، و اگر خالى از اين بابها باشد، بايد او را تلقين كنند تا برود! چنانكه براى مرده در قبر تلقين مى خوانند. اهمال و بيهوده گذرانى زمينه ساز سلطه شيطان است ، چنانكه امام صادق (عليه السلام ) فرمود:اما المهمل لاوقاته فهو صيد الشيطان .(428)

4. احترام به علما

بسيارى از علماى بزرگ هنگام ياد كردن از استاد خود با جمله((روحى فداه))علاقه و محبت عميق و سرشار خود را به استاد ابراز مى كردند. از جمله امام خمينى قدس سره پس از ذكر نام استاد خود مرحوم آيه الله شاه آبادى رحمه الله اين تعبير را به كار مى برد.(429)

استاد مطهرى در آثار خود از علامه طباطبايى چنين ياد مى كند: حضرت استاد علامه طباطبايى((روحى فداه)).(430)

آيه الله ميلانى رحمه الله به اساتيد خود زياد احترام مى گذاشت و در برابرشان اظهار كوچكى مى نمود. اين حالت ايشان مخصوصا در حضور استادشان مرحوم حاج شيخ محمد حسين غروى اصفهانى قدس سره ، خيلى مشهود بود. هر گاه ايشان را ملاقات مى كرد، دستشان را مى بوسيد و پشت سرشان حركت مى كرد.

مرحوم آيه الله بروجردى قدس سره در برابر علما بسيار خاضع بود و از آنان با كمال احترام ، نام مى برد؛ خصوصا اساتيد خود را بى نهايت احترام مى كرد و راضى نبود كسى به آنان كمترين بى احترامى كند.

يكى از نزديكان امام گويد:

امام خمينى قدس سره وقتى پس از دوران طولانى دورى از وطن به قم آمدند به قبرستان شيخان رفتند و بر سر قبر مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى قدس سره حاضر شدند و در كنار آن نشستند. آن گاه به نشانه تواضع ، يك طرف عمامه خويش را باز كردند و با آنكه هميشه دستمال همراه داشتند با گوشه عمامه خود غبار سنگ قبر استاد را زدودند و سپس ‍ به قرائت فاتحه و تلاوت قرآن پرداختند.(431)

5. رعايت شؤ ون طلبگى

الف ) پرهيز از كارهاى خلاف مروت : فقها فرموده اند: اعمال خلاف مروت مضر به عدالت است و امام جماعت نبايد كارى بر خلاف مروت انجام دهد. ميزان در خلاف مروت اين است كه انسان كارى را انجام دهد كه عرف جامعه آن را سبك و زننده ، يا براى روحانى غير مناسب مى دانند؛ مانند وارد شدن به مجالس و محافلى كه متناسب با شاءن طلبه نيست يا انتخاب نوع لباس و پوششى كه عموم مردم آن را زيبنده طلبه نمى دانند يا آرايش مو كه براى طلبه سبك و زننده باشد.

ب ) حلم در برابر جاهلان : طلبه بايد حليم باشد نه اينكه تا كسى جسارتى كرد، او هم مقابله كند.

شخصى به مرحوم آيه الله سيد احمد خوانسارى قدس سره جسارت كرد و لحظاتى به فحش و ناسزا ادامه داد تا موقع اذان نماز رسيد. ايشان فرمودند:((ببخشيد آقا، وقت نماز است اجازه مى فرماييد به نماز بروم .))آن شخص ‍ با ديدن اين همه حلم و گذشت از كرده خود پشيمان شد و از ايشان عذرخواهى كرد.

روزى دوچرخه سوارى ، به علامه طباطبايى قدس سره زد و ايشان و دوچرخه سوار به زمين خوردند. علامه بلند شد و با كمال حلم به جاى برخورد با او، لباس وى را تكاند و فرمود:((دست و پايت كه آسيب نديد.))

ج ) تواضع : پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:ان التواضع يزيد صاحبه رفعه فتواضعوا يرفعكم الله ...(432)نيز اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) فرمود:((خفض الجناح زينه العلم .))(433)

آيه الله حاج شيخ حسين كبير قمى قدس سره بسيار متواضع بود. خودش ‍ در صف نان مى ايستاد و زودتر از نوبت به هيچ عنوان نان نمى گرفت . و به قصاب مى گفت :((از همان گوشتى كه به ساير مردم مى دهى به من هم بده .))

د) وقار و سنگينى : طلبه - خصوصا ملبس - بايد باوقار بوده ، مراقب خود باشد كه زياد مزاح نكند، زياد نخندد، يا كارى نكند كه در چشم مردم حقير جلوه كند. امام صادق (عليه السلام ) فرمود:اطلبوا العلم و تزينوا معه بالحلم و الوقار.(434)

ه‍) تناسب ظاهر: از جمله وظايف طلبه اين است كه بايد ظاهر طلبگى هم داشته باشد. على (عليه السلام ) فرمود:((صلاح الظواهر عنوان صحه الضمائر.))(435) نيز امام صادق (عليه السلام ) فرمود:((فساد الظاهر من فساد الباطن .))(436)

و) آگاهى به زمان : از جمله ويژگيهاى طلبه نمونه آگاهى به زمان و قدرت تحليل صحيح شرايط زمان است . اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) فرمود:لا بد للعاقل من اءن ينظر فى شاءنه فليحفظ لسانه وليعرف اءهل زمانه .(437)

ز) طرح نكردن مشكلات براى ديگران : طرح مشكلات با افراد ناآگاه و غير حوزوى و كم ظرفيت به خصوص در مجامع عمومى و به ويژه در زمينه تاءمين معاش صحيح نيست و بايد حتى المقدور ترك شود؛ زيرا پى آمدهاى غير قابل جبرانى دارد.

ح ) نماز شب : مرحوم علامه طباطبايى قدس سره مى فرمود:

چون به نجف اشرف براى تحصيل مشرف شدم گاه گاهى به محضر مرحوم آيه الله قاضى شرفياب مى شدم . يك روز كنار در مدرسه اى ايستاده بودم كه مرحوم آيه الله قاضى از آنجا عبور مى كردند. چون به من رسيدند دست خود را روى شانه ام گذاردند و گفتند:((فرزندم دنيا مى خواهى نماز شب بخوان ، آخرت مى خواهى نماز شب بخوان .))(438)

ط) توجه به شعائر مذهبى : به حفظ و رعايت شعائر و آداب دينى همچون حضور در مساجد، شركت در نماز جماعت ، نماز اول وقت ، افشاى سلام از وظايف حتمى طلاب است .

ى ) انس با قرآن : تلاوت قرآن باعث رهايى از غفلت است . اين ذكر جاودانه ثبات مى دهد، بصيرت مى بخشد، به تفكر وادار مى كند و مغز و دل انسان را سرشار از معنويت مى سازد.

يا) اميدوارى در همه حال : طلبه بايد هميشه اميدوار باشد. ممكن است كم كم مسائل و مشكلات و نارسايى هاى مختلف دست به دست هم دهند و سبب ياءس و نوميدى شوند.

ياءس باعث مى شود كه طلبه از تحصيل دست بكشد. برخى از اين مشكلات عبارتند از: طعنه ها، حرفهاى ديگران ، سختى و مشكلات درس ، طولانى بودن مقصد و مسير. براى رفع اين مشكلات و نيز ديگر موانع ، ذكر اين خاطره مناسب است :

مردى چهل ساله از روى عشق به اين هدف مقدس به حوزه علميه آمد و از جامع المقدمات شروع كرد و به درس خواندن پرداخت . روزى از يكى از اساتيد پرسيد: من در اين سن تازه ادبيات شروع كرده ام ، كى به مقصد مى رسم ؟ استاد با آرامشى حاكى از اعتماد به فضل الهى ، گفت :((در اين مسير با شروع رسيده اى و نيازى به پايان نيست ؟))سپس اين آيه را خواند:و من يخرج من بيته مهاجرا الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اءجره على الله و كان الله غفورا رحيما.(439)

در اين آيه همه فعلها مضارع آمده اند غير از وقوع اجر:((وقع))كه ماضى است . اين بدان معناست كه از همان وقت كه حركت را آغاز كردى اجر تو با خداوند متعال است . بنابراين اگر در اين راه با درك و عشق و آگاهى آمده اى با شروع رسيده اى . پس هميشه اميدوار باش .

يب ) انس با امام زمان : نام خوبى نهاده اند، سرباز امام زمان ! اگر شايسته چنين عنوانى شديم ، ديگر نمى توانيم از فرمانده خود غافل باشيم . وقتى امام زمان (عليه السلام ) فرموده اند:انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم .تكليف ما معلوم است .(440) اينجاست كه نياز به رابطه با آن((تنها اميد نجات))بخوبى احساس مى شود. اين نياز مانند نياز به آب و هواست و مى تواند در چند شكل پديدار شود. توسل ، توجه و انتظار. انتظار يعنى براستى انتظار ظهور داشتن .

6. آداب مطالعه

1. در مطالعه و بررسيهاى علمى خود به همان مقدار اكتفا كنيد كه قدرت درك و فهم و توانايى برداشت آنها را داريد و ذهن و هوشتان بدانها تمايل دارد.

2. در قرائت كتب و يا فرا گرفتن علوم كار و كوشش خود را ناتمام نگذاريد.

3. دانش را نمى توان مستقلا و بدون استفاده از استاد، از ميان كتب و نوشته ها جستجو كرد.

4. بايد اوقات و فرصتهاى شبانه روزى را براى تحصيلات و فرآورده هاى علمى ، تقسيم بندى كرد؛ زيرا اين كار موجب بركت و ازدياد فرصتهاى تحصيلى مى شود.

5. براى مطالعه اتاق يا مكان خاصى را انتخاب كنيد كه داراى نور و هواى مناسب باشد. نيز لازم است مكان مطالعه ثابت باشد تا موجب آمادگى ذهنى بيشترى براى مطالعه شود. اگر همه مطالعات خود را در يك مكان معين انجام بدهيد محيط آشناى آن اتاق يا آن مكان خاص موجب مى شود كه در حين مطالعه تمركز حواس بيشترى داشته باشيد.

6. سعى كنيد مطالعه همراه با خلاصه نويسى باشد. البته نوشتن بايد بعد از فهم باشد. اگر انسان مطلبى را نفهميده بنويسد سودى از آن نخواهد برد. آنچه مهم است فهم است و اگر به صورت صحيح باشد مى تواند زمينه برداشتها و دريافتهاى جديد علمى گردد.

7. با ياد و نام خداوند متعال شروع كردن و از خدا كمك خواستن يكى از عوامل موفقيت و بركت مطالعه است . مناسب است قبل از آغاز مطالعه دعاى مطالعه خوانده شود:

اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم و اءكرمنى بنور الفهم ، اللهم افتح علينا ابواب رحمتك ، و انشر علينا خزائن علومك ، برحمتك يا ارحم الراحمين .(441)

8. در حال مطالعه با وضو باشيد.

9. مطالعه در حال سيرى سود ندارد، زيرا در اين حال خواب و چرت انسان را در بر گرفته ، به او اجازه نمى دهد كه حواس خود را روى مطالب متمركز كند. نيز در حال گرسنگى ، غروب آفتاب ، نور كم ، خشم ، ترس ، عجله ، نوشيدن ، خوردن ، نگاه به تلويزيون بايد از مطالعه خوددارى كرد.

10. درست نشستن پشت ميز و با كمر صاف و راست در حالت مطالعه سبب مى شود انسان به راحتى بتواند به مطالعه بپردازد.

11. بايد كتاب به گونه اى در مقابل چشم قرار گيرد كه براى ديدن آن به زحمت نيفتيم . بايد فاصله لازم و درست ميان چشم و كتاب رعايت شود.

12. نبايد در مدت زيادى پيوسته مطالعه كرد تا چشم خسته شود و توانايى خود را از دست بدهد. براى جلوگيرى از خستگى چشم بهتر است پس از هر 40 دقيقه مطالعه ، استراحت مختصرى نمود و سپس ادامه داد.

13. مطالعه بايد تدريجى باشد، ابتدا مطالعه كتب و موضوعات آسان آغاز شود تا پس از آمادگى ذهن بتوان به مطالعه موضوعات سخت تر پرداخت .

14. از پراكنده خوانى و بى نظمى در مطالعه پرهيز كنيد.

15. تكرار مطالعه باعث مى شود تا معلومات در ذهن آدمى راسخ شود و باقى بماند.

16. ايجاد تنوع در بين مطالعه لازم ، و مناسب است موضوعات مطالعه متنوع انتخاب شود. زيرا موضوعات يكسان موجب خستگى مى شود.

17. چيزهايى را كه مانع تمركز حواس مى شود بايد از جلو چشم دور كرد.

18. مطالعه بايد همراه انديشه باشد و مطالعه بدون تفكر مانند بلعيدن خوراك بدون جويدن است .

19. آنان كه با عينك مطالعه مى كنند مناسب است سالى يك بار نمره چشم خود را به وسيله پزشك متخصص كنترل كنند.

علل خواب آلودگى هنگام مطالعه

مطالعه ، زمانى مفيد و موثر است كه همراه با انگيزه ، علاقه ، تمركز، عدم خستگى و خواب آلودگى باشد. براى جلوگيرى از عدم تمركز و خواب آلودگى در حين مطالعه ، دانستن علل آن ضرورى است ، ذيلا به بيان برخى از اين علل مى پردازيم :

1. نداشتن انگيزه كافى : يكى از قوى ترين محركها براى فعاليتهايى مانند مطالعه ، داشتن انگيزه است . اگر بدون هدف و انگيزه مطالعه كنيم ، دچار بى حوصلگى ، خستگى و در نهايت ، خواب آلودگى خواهيم شد.

2. اشتغالات فكرى زياد: اگر در طول روز، بيش از ظرفيت و توان خود برنامه داشته باشيم ، به طورى كه زمان استراحت را نيز در بر گيرد، خسته خواهيم شد، و اين خستگى منجر به خواب آلودگى مى شود.

3. نداشتن برنامه منظم : افرادى كه تحت برنامه درسى خاصى هستند (مانند حوزه ، دانشگاه ، مدرسه ) كمتر دچار خواب آلودگى در حين مطالعه مى شوند، اما اگر بخواهيم بدون برنامه ريزى و نظم مطالعه كنيم احتمالا خواب آلوده خواهيم شد.

4. ضعيف بودن پايه درسى : اگر پايه درسى قوى باشد، يادگيرى مطالب سطوح بالاتر بهتر صورت مى گيرد. اما با ضعيف بودن پايه درسى ، مطالعه كننده مطالب سطوح بالاتر را مى فهمد و چون حجم اينگونه مطالب (كه برايش قابل فهم نيست ) زياد مى شود دچار خستگى و در نهايت خواب آلودگى خواهد شد.

5. فاصله زياد بين درس و مطالعه : اگر انسان ، مطالعه و مباحثه درس را به تعويق اندازد، درسها روى هم انباشته مى شود و هنگام مطالعه آن دروس ، به علت نفهميدن مطالب و خستگى ذهن ممكن است دچار خواب آلودگى شود.

6. خستگى چشم : يكى از علل خواب آلودگى خستگى چشم است كه بر اثر خيره شدن به كتاب و دقت زياد بر روى كلمات و حروف حاصل مى شود.

7. نگرانى روحى : زمانى كه انسان از نظر روحى نشاط و آرامش ندارد، مطالعه يا هر كار فكرى ديگرى بر او مشكل خواهد بود. لذا اگر در مورد درسى كه مطالعه مى كند، نگرانى داشته باشد تمركز لازم براى مطالعه نخواهد داشت و هنگام مطالعه خواب به سراغش مى آيد.

8. صحيح نشستن : تكيه كردن و دراز كشيدن در وقت مطالعه ، زمينه خواب آلودگى را فراهم مى كند.

9. بى خوابى يا كم خوابى : قواى حسى و فكرى بدن ، پس از مدتى فعاليت نياز به استراحت دارند و لازم است با خوابيدن ، نيروى مجدد را باز يابند. با مدتى بى خوابى سيستم مغزى از اطلاعات زياد خسته مى شود و خواب آلودگى پيش مى آيد.

10. مطالعه بعد از غذا يا ورزش : پس از خوردن غذا به علت سرازير شدن خون به سمت دستگاه گوارش ، خون رسانى به ديگر قسمتهاى بدن كاهش ‍ مى يابد. لذا نبايد در اين زمان مطالعه كرد.

11. فضاى تاريك و گرم : تاريكى ، يكى از علل ايجاد خواب آلودگى است . نيز فضاى گرم و گرفته انسان را خسته و خواب آلوده مى كند.

12. برخى بيماريها: بيماريهايى مانند افت فشار خون ، كم كارى تيروئيد، بيماريهاى عفونى ، كم خونى ، كمبود برخى ويتامينها (كه ضعف عضلانى را به دنبال دارد) ضعف بينايى و ضعف عمومى بدن و ايجاد خواب آلودگى مى كنند.

13. مصرف داروهاى خواب آور: مصرف داروهايى مانند قرصهاى ضد حساسيت و قرصهاى سرما خوردگى ، قرصهاى اعصاب و شربتهاى ضد سرفه ايجاد خواب آلودگى مى كنند.(442)