صحيفة الزهراء

جواد قيومى اصفهانى

- ۳ -


اميرالمؤمنين عليه السلام در اين لحظه سخت ترين لحظات زندگيش را مى گذراند، چرا كه عزيزترين كس خود را در ابتداى عمر و شكوفائى زندگانيش از دست داده بود، در اين لحظه بود كه غمها و اندوهها به شدت به آن حضرت روى آورد و هنگاميكه دست خود را تكان داد تا خاكهاى قبر را از دست بيفشاند قطرات اشك بر چهره اش جارى گرديد و چنين ناله سر داد:

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَنْ اِبْنَتِكَ وَ زائِرَتِكَ وَ الْبائِتَةِ في الثَّرى بِبُقْعَتِكَ، وَ الْمُخْتارِ اللَّهِ لَها سُرْعَةَ اللِّحاقِ بِكَ، قَلَّ يا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرى، وَ عَفا عَنْ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ تَجَلُّدى....

بَلى وَ في كِتابِ اللَّهِ لي اَنْعَمُ الْقَبُولِ، اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَيْهِ راجِعُونَ، قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَديعَةُ وَاُخِذَتِ الرَّهينةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْراءُ، فَمااَقْبَحَ الْخَضْراءُ وَ الْغَبْراءُ.

يا رَسُولَ اللَّهِ! اَمَّا حُزْني فَسَرْمَدٌ، وَ اَمَّا لَيْلي فَمُسَهَّدٌ، وَ هَمٌّ لا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبي، اَوْ يَخْتارَ اللَّهُ لي دارَكَ الَّتي اَنْتَ فيها مُقيمٌ، كَمَدٌ مُقَيَّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيَّجٌ، سَرَعانَ ما فَزَّقَ اللَّهُ بَيْنَنا، وَ اِلَى اللَّهِ اَشْكُو.

وَ سَتُنَبِّئُكَ اِبْنَتُكَ بِتَضافُرِ اُمَّتِكَ عَلَىَّ، وَ عَلى هَضْمِها حَقِّها، فَاحْفِهَا السُّؤالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحالَ.

فَكَمْ مِنْ غَليلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِها لَمْ تَجِدْ اِلى بَثِّهِ سَبيلاً، وَ سَتَقُولُ، وَ يَحْكُمُ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ.

وَ السَّلامُ عَلَيْكُما يا رَسُولَ اللَّهِ، سَلامَ مُوَدِّعٍ، لا سَئِمٍ وَ لا قالٍ، فَاِنْ اَنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ، وَ اِنْ اُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِظَنٍّ بِما وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرينَ.

واهاً واهاً، وَ الصَّبْرُ اَيْمَنُ وَ اَجْمَلُ، وَ لَوْلا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلينَ عَلَيْنا لَجَعَلْتُ الْمُقامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزاماً، وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ عُكُوفاً، وَ لَاَعْوَلْتُ اِعْوالَ الثَّكْلى عَلى جَليلِ الرَّزِيَّةِ.

فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ اِبْنَتُكَ سِرّاً، وَ يُهْتَضَمُ حَقُّها قَهْراً، وَ يُمْنَعُ اِرْثُها جَهْراً، وَ لَمْ يَطُلْ مِنْكَ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلِقْ مِنْكَ الذِّكْرُ.

فَاِلَى اللَّهِ يا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكى، وَ فيكَ يا رَسُولَ اللَّهِ اَجْمَلُ الْعَزاءِ، فَصَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْها وَ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُاللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ.

سلام بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو از دخترت و زيارت كننده ات، وآن كس كه در بقعه شما در خاك آرميده، و خدا زود رسيدن او را نزد تو برايش برگزيده، اى رسول خدا شكيبائيم از فراق محبوبه ات كم شد، و خودداريم در فراق سرور زنان جهان از بين رفت...

آرى، در برابر تقدير خدا جز قبول چاره اى نيست كه مى فرمايد: «از مائيد و بسوى ما باز مى گرديد»، پس امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا از ستم ربوده شد.

اى رسول خدا آسمان نيلگون و زمين تيره در نظرم بسيار زشت جلوه مى كند،اندوهم هميشگى و شبهايم در بيخوابى ميگذرد، و غم پيوسته در دلم خانه كرده است، تا خدا خانه اى كه تو در آن اقامت دارى را برايم برگزيند، غصهائى دارم كه دل را خون مى كند و اندوهى دارم كه به جوشش درآمده است.

چه زود خدا ميان ما جدائى انداخت، و من از اين فراق بخدا شكايت مى برم، و بزودى دخترت براى شما خبر مى آورد كه امتت بر عليه من با همديگر همدست شدند، و از خوردن حق وى سؤال كن و با اصرار ازاو بخواه تااحوال بازگويد.

زيرا چه بسا درد دلهائى داشت كه چون آتش در سينه اش مى جوشيد

و در دنيا راهى براى گفتن آن نيافت، ولى بزودى خواهد گفت و خدا داورى خواهد كرد كه او بهترين داوران است.

و سلام بر هردوى شما اى رسول خدا، سلام وداع كننده اى كه نه دلتنگ است و نه خشمگين، اگر از اينجا بازگردم بواسطه دلتنگيم نيست، و اگر بمانم بخاطر بدگمانى به آنچه خدا به صابران وعده فرموده، نمى باشد.

صبر و بردبارى مبارك تر و پسنديده تراست، و اگر بيم چيرگى دشمنان برما نبود در كنار قبر تو اقامت مى كردم و درنگ در نزد ترا مانند معتكفان برمى گزيدم، و مانند مادرى كه جوانش مرده باشد بر اين مصيبت بزرگ مى گريستم.

آرى پيامبر، در محضر خدا دخترت مخفيانه بخاك سپرده شده، و با زور و قهر حقّش را خوردند، آشكارا وى را از ارثش بازداشتند، باآنكه زمان رفتن شما ازدنيا طولانى نشده بود، و يا نامت از يادها نرفته بود.

پس اى رسول خدا من شكايت فقط به سوى خدا مى برم، و بهترين دلدارى از جانب توست، پس درودهاى خداوند و رحمت و بركات او بر فاطمه و بر تو اى رسول خدا باد.

كتاب حاضر

در پهنه بيكران جهان هستى انسان چون قطره آبى است سرگردان و ناتوان، سرگردان در جهت يافتن راهى روشن، و ناتوان و عاجز در برابر امواج حوادث و ناكاميها، و تنها با اتصال و پيوند يافتن با سرچشمه بيكران اقيانوس حيات، و توكّل و تمسّك به منبع واقعى قدرتها و كمالات است كه مفهوم عجز و فقر درهم مى شكند، و قلب آدمى كانونى مطمئن و تسلّى بخش گشته و مى تواند با اعتماد و اطمينان هر چه بيشتر بسوى آينده هر چه بهتر گام بردارد.

آنگاه كه ديده از همه جا بريده و آدمى خسته و ناتوان مى گردد، آن هنگام كه بالهاى اميد درهم مى شكند، و پرنده آرزو بدنبال آشيانه اى است، آن زمان كه آدمى با وجود تمامى وسائل متعارف و اسباب و قواى مادى بازمانده و مأيوس مى شود، بى اختيار دست نياز بسوى وجودى برمى دارد كه منبع تمامى قدرتها بوده و از او يارى و مدد مى جويد.

راستى، اگر دعا نباشد و اگر بشر خدا را نخواند، چگونه مى تواند بر حوادث پيروز شود، و در سختيها و شدائد چه پناهگاهى دارد.

آرى! انوار دعا ضمائر آدمى را روشن، و تيرگيهاى قلبش را برطرف مى سازد، خستگيها را از تن او زدوده، و فشار آلام و مصائب را سبك مى سازد.

انسانى كه در جهانى پر از شدائد و مشكلات قدم مى نهد، دنيائى كه دائماً در آغوش امواج بلاها و گرداب حوادث عظيمه است، رحمت بيكران الهى ايجاب مى كند، كه دستاويزهاى محكم و عروةالوثقاى ناگسستنى در اختيار اين بشر سرگردان قرار دهد، تا در مسير ناهموار زندگانيش اميدگاهى خداپسند و پناهگاهى دور از گزند داشته باشد.

از همان زمان كه آدم عليه السلام آفريده شد، و بوسيله جبرئيل براى استجابت دعا و رفع مشكلاتش توسّل به پنج تن عليهم السلام و شفيع قراردادن آنها در پيشگاه پروردگار بى همتا، به او آموخته شد، تكليف بنى آدم روشن گرديد.

در اين مجموعه دعاها و نيايشهاى وارده از محور آل كساء حضرت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام و خطبه ها و احاديث آن حضرت گردآورى شده است،

مضامين اين مجموعه خود گواه صادقى است بر بالا بودن افق آنها و دانش بى انتهاى پديد آورنده آن، وچرا چنين نباشد در حاليكه به صريح روايات، او دانائى است كه دانش خود را از منبع بيكران علم الهى اخذ نموده است.

اى زهرا! اين صحيفه توست، صحيفه نور، بدان شرافت جسته و در پرتو انوار آن راه هدايت الهى را مى يابيم.

اى زهرا! اى برگزيده خداى جهانيان، اى پاره تن برترين رسولان، اى همسر امير مؤمنان، اى پرورنده معصومان، اى مظلومه دوران، اى مقهور ظالمان، اى ستم كشيده از دشمنان، اين اثر ناقابل را به تو تقديم مى دارم، تا مارا مشمول فضل و عنايت خود قرار داده، و تحيات و ثنايمان را در حق خود بپذيرى.

اكنون با قلبى سرشار از خلوص و اميد، به درگاه خدا روى آورده و وجود مقدس و آبرومند تو را شفيع و واسطه فيض او قرار داده و عرضه مى داريم:

«بسوى تو روى آورده و شفاعت تو را خواهانيم، و پيشاپيش حاجتهايمان تو را نزد خداوند شفيع قرار مى دهيم، اى كسى كه نزد خدا آبرومند مى باشى نزد او شفاعت مارا بنما».

در پايان از تلاشهاى همسر خود كه در انجام اين اثر و سائر آثار اينجانب، از هرگونه همكارى دريغ نورزيدند، صميمانه قدردانى مى نمايم، توفيقات روزافزون ايشان را از درگاه ايزد متعال خواستارم.

جواد قيومى اصفهانى
4/ 6/ 1373

نيايشها و ادعيه ى آن حضرت

ادعيه ى آن حضرت در ثناء الهى و درخواست حوائج از او

دعاوها فى تسبيح الله سبحانه

سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنيفِ، سُبْحانَ ذِى الْجَلالِ الباذِخِ الْعَظيمِ، سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَالْجَمالَ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ يَرى اَثَرَ النَّمْلِ فِي الصَّفاءِ، سُبْحانَ مَنْ يَرى وَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَواءِ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هكَذا وَ لاهكَذا غَيْرُهُ.

و في رواية:

سُبْحانَ ذِى الْجَلالِ الباذِخِ الْعَظيمِ، سُبْحانَ ذِى الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنيفِ، سُبْحانَ ذِى الْمُلْكِ الْفاخِرِ الْقَديمِ، سُبْحانَ ذِى الْبَهْجَةِ وَالْجَمالِ، سُبْحانَ مَنْ تَرَدّى بِالنُّورِ وَالْوَقارِ، سُبْحانَ مَنْ يَرى اَثَرَالنَّمْلِ فِي الصَّفا وَ وَقْعَ الطَّيْرِ فِي الْهَواءِ.

(1) دعاى آن حضرت در تسبيح و تنزيه خداوند

پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت و سربلندى و سرافرازى، پاك و منزّه است خداوند صاحب جلالت و بزرگي، پاك و منزّه است خداوند صاحب فرمانروايى با افتخار و ازلى، پاك و منزّه است آنكه لباس خرّمى و زيبايى بر خود پوشانيده است، پاك و منزّه است آنكه خود را با نور و وقار مستور ساخته است، پاك و منزّه است آنكه جاى پاى مورچه را روى سنگ سخت مى بيند، پاك و منزّه است آنكه گذر پرنده را در هوا مى نگرد، پاك و منزّه است آنكه اين چنين است و كسى همانند او نيست.

و در روايتى ديگر چنين نقل شده است:

پاك و منزّه است خداوند صاحب جلالت و بزرگى، پاك و منزّه است خداوند صاحب عزّت و سربلندى و سرافرازى، پاك و منزّه است صاحب فرمانروايى با افتخار و ازلى، پاك و منزّه است خداوند صاحب خرمى و زيبايى، پاك و منزّه است آنكه با نور و وقار خود را پوشانيده است، پاك و منزّه است آنكه جاى پاى مورچه را روى سنگ سخت، و گذر پرنده را در هوا مى بيند.

دعاؤها في تسبيح اللّه سبحانه في اليوم الثالث من الشهر

سُبْحانَ مَنِ اسْتَنارَ بِالْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ،

سُبْحانَ مَنِ احْتَجَبَ فِي سَبْعِ سَماواتٍ، فَلاعَيْنَ تَراهُ، سُبْحانَ مَنْ اَذَلَّ الْخَلائِقَ بِالْمَوْتِ، وَاَعَزَّ نَفْسَهُ بِالْحَياةِ، سُبْحانَ مَنْ يَبْقى وَ يَفْنى كُلُّ شَيْ ءٍ سِواهُ.

سُبْحانَ مَنِ اسْتَخْلَصَ الْحَمْدَ لِنَفْسِهِ وَارْتَضاهُ، سُبْحانَ الْحَيِّ الْعَليمِ، سُبْحانَ الْحَليمِ الْكَريمِ، سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ، سُبْحانَ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ، سُبْحانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ.

(2) دعاى آن حضرت در تسبيح و تنزيه خداوند در روز سوم ماه

پاك و منزّه است كسى كه با نيرو و قدرت جهان را منوّر ساخت، پاك و منزّه است كسى كه در آسمانهاى هفتگانه مستور شده، و از اينرو چشمى او را نمى بيند، پاك و منزّه است كسى كه بندگان را با مرگ ذليل ساخت، و با زندگى جاويدان خود را عزيز و گرامى نمود، پاك و منزّه است كسى كه جاودان بوده و هر چيز جز او فانى مى گردد.

پاك و منزّه است كسى كه حمد و ستايش را ويژه خود قرار داده، و از آن خشنود شده است، پاك و منزّه است خداوند زنده دانا، پاك و منزّه است خداوند بردبار و بزرگوار، پاك و منزّه است خداوند قدرتمند و مقدس، پاك و منزّه است خداوند برتر و والا، پاك و منزّه است خداوند، و حمد و ستايش مخصوص اوست.