ميزان الحكمه جلد ۱

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- ۲ -


ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مؤمن به مؤمن آرام مى گيرد, چنان كه جگر تشنه با آب سرد.
ـ امام على عليه السلام اى كميل ! مؤمنان با هم برادرند و براى برادر چيزى ارجح از برادر نيست .
ـ امام باقر عليه السلام مؤمن برادر تنى مؤمن است !.
ـ پـيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله مؤمنان برادرند, خونشان برابر است , در برابر ديگران يكدستند و كمترين آنها (مى تواند) كسى را به امان و زنهار همه شان درآورد.

برادران راستين .

ـ امـام عـلـى عـليه السلام برادران و ياران راستين رامراقب باش و بر شمارشان بيفزاى كه ذخيره دوران آسايش و سپر روزگار بلايند!.
ـ امـام صـادق عليه السلام هر كه خواهان افزودن بر شمار برادران و ياران نباشد , به زيان گرفتار آيد.
ـ آدمى با برادر خود بسيار است .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هر كس برادر مسلمان جديدى برگزيند , خداوند در بهشت براى او برجى بنا نهد.
ـ امـام على عليه السلام ناتوانترين مردم كسى است كه از به دست آوردن چند برادر ناتوان باشد و درمانده تر از او كسى است كه برادران به دست آورده را از دست بدهد.
ـ برادرى كه از او بهره ببرى بهتر از برادرى است كه از او گله مند باشى .
ـ پـيـامـبـر خـدا صلى اللّه عليه و آله بر شمار برادران بيفزاييد, زيرا در قيامت هر مؤمنى شفاعتى مى كند.

دوست داشتن برادران .

ـ امام على عليه السلام برادرت در دوستيش (نسبت به تو) از تو قويتر نباشد.
ـ اى كميل ! اگر برادرت را دوست نداشته باشى برادر او نيستى .
ـ امـام صـادق عليه السلام : از نشانه هاى دين دوستى آدمى اين است كه برادرش را دوست داشته باشد.
ـ پـيـامـبر خدا صلى اللّه عليه و آله هان ! دوست داشتن مؤمن يكى از بزرگترين رشته هاى ايمان است .
ـ بـدانـيدكه اگرمؤمنان به خاطر خداى بزرگ به هم مهر ورزند و براى خدا صادقانه دوستى كنند چونان يك پيكرند, كه هرگاه جايى از پيكر يكى به درد آيد, ديگرى در همان جا از پيكر خود درد را احساس مى كند.
ـ امـام صادق عليه السلام دوست داشتن متقابل نيكان , پاداشى است براى نيكوكاران و مهر ورزى بدكاران به نيكان , فضيلتى است براى نيكوكاران و دشمنى بدكاران با نيكان , زيور نيكوكاران است و دشمنى ورزيدن نيكان با بدكاران , مايه خوارى ورسوايى بدكاران است .
ـ امام على عليه السلام برادران را به اندازه پرهيزگارى آنان دوست بدار.

عوامل پايدارى دوستى .

ـ امام صادق عليه السلام رودربايستى و حرمت ميان خود و برادرت را از بين نبر و آن را نگهدار زيرا بـا از بـيـن رفـتـن رودربـايستى و حرمت , آزرم و حيا نيز از ميان مى رود ونگه داشتن حرمت مايه پايدارى دوستى است .
ـ اى پـسـر نـعـمان ! اگر مى خواهى دوستى برادرت با تو خالص باشد با او شوخى (بيجا) مكن , از جدال با وى بپرهيز, بر او فخرمفروش و با او ستيزه مكن .
ـ امام سجاد عليه السلام زبانت را نگه دار تا برادرانت را صاحب شوى !.
ـ امام صادق عليه السلام برادران در ميان خود به سه چيز نيازمندند كه اگر به كار بندند دوستى بـپـايـد و گـرنه از يكديگر جدا شوند ودشمن هم گردند آن سه چيز اينهاست : انصاف با يكديگر, مهربانى با يكديگر و حسد نبردن به هم .
ـ امام على عليه السلام هيچ گاه حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او دارى ضايع مگردان , چه آن كس كه حق او را ضايع كنى برادرت نيست .
ـ گله كردن مايه حيات دوستى است .
ـ امام صادق عليه السلام حارث اعور به اميرالمؤمنين عرض كرد: اى امير مؤمنان ! به خدا سوگند كـه دوسـتـت مـى دارم حـضرت فرمود: اى حارث ! اگر مرا دوست دارى با من دشمنى مورز, مرا بـازيـچـه قـرار مده , براى خودنمايى با من بحث نكن   ((3)) , مرا به شوخى مگير, مرا (از مقامى كه دارم ) پايين نياور و (از آن مقام ) بالاتر مبر (در حق من افراط و تفريط نكن ).

دوستى و برادرى براى خدا.

ـ پـيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نگاه كردن به برادر و دوستى كردن با او به خاطر خداوند بزرگ , عبادت است .
ـ امام رضا عليه السلام هر كس به خاطر خداوند برادرى به دست آورد , خانه اى در بهشت به دست آورده است .
ـ امـام بـاقـر عـلـيه السلام هر كس براى جلب رضاى خدا, بر پايه ايمان به او ووفادارى به برادرى , برادرى خدايى و دينى به دست آورد , پرتوى از نور خدا به دست آورده است .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله انسان مسلمان بعد از به دست آوردن سود اسلام سودى همچون برادرى كه براى خدا به دست مى آورد, كسب نكرده است .
ـ امـام عـلـى عليه السلام هركس برادرى خدايى را از دست دهد چنان است كه بهترين اندام پيكر خود را از دست داده باشد.
ـ با برادرى ورزيدن در راه خدا برادرى به بار مى نشيند.

برادرى كردن به خاطر دنيا.

ـ امـام على عليه السلام از كسى كه دوستيش براى خدا نباشد بپرهيز, زيرا دوستى او پستى است و همنشينى با او شوم و بى بركت .
ـ هر دوستيى كه بناى غير خدايى داشته باشد گمراهى است و تكيه كردن برآن نشايد.
ـ هر كه براى خدا برادرى كند سود برد و هر كه براى دنيا برادرى ورزد محروم ماند.
ـ هـيچ مردمى براى غير خدا با هم برادرى نكنند مگر آن كه در روز حاضر شدن در محضر خداى سبحان , آن برادرى برايشان مايه نقص و زيان خواهد بود.
ـ مـردمـان بـرادرنـد اگـر بـرادرى آنـان براى غير خدا باشد آن برادرى دشمنى است واين است سخن خداى متعال كه ((در آن روز دوستان با هم دشمنند مگر پرهيزگاران )).

برادرى و دوستى دينى .

ـ امام على عليه السلام برادرى كردن به خاطر خدامحبت را خالص مى گرداند.
ـ برادران دينـى دوستيشان پايدارتر است .
ـ كسانى كه براى خدا برادرى ورزند دوستيشان مى پايد , چون عامل آن دوستى پايدار است .
ـ برادرى كه براى خدا به دست آيد , نزديكترين خويش است و از پدر و مادر به انسان نزديكتر است .
ـ دوستى اهل آخرت مى پايد چون علت آن پاياست .
ـ بى گمان همه برادريها از هم مى گسلد مگر آن برادرى كه بر پايه طمع استوار نباشد.
ـ هر دوستى كه رشته آن را طمع ببندد, نوميدى آن را از هم بگسلد.
ـ دوستى دنياپرستان با اندك حادثه اى از ميان مى رود.
ـ كسى كه براى كارى با تو دوستى كند , پس از رسيدن به آن به تو پشت مى كند.
ـ رشته دوستى بدكاران زودتر از ديگر دوستيها از هم مى گسلد.

عوامل نابود كننده برادرى .

ـ امام على عليه السلام جفا كارى    ((4)) برادرى را ازبين مى برد. ـ از جفا كارى بپرهيز كه برادرى را از ميان مى برد و موجب خشم خدا و مردمان مى شود.
ـ بـرادرى را هـرگـز در مـيـان جـفاكاران مجوى , بلكه آن را در ميان مردمان غيرتمند و وفادار جستجو كن !.
ـ جفاكارى مايه عيب و ننگ است و گناه و نافرمانى مايه رنج و نابودى .

اظهار محبت نسبت به برادر.

ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هرگاه يكى از شما رفيق يا برادر خود را دوست داشته باشد, آن را به او اظهار كند.
ـ امام صادق عليه السلام هرگاه كسى را دوست داشتى به او بگو.
ـ ابـو جعفر (امام باقر عليه السلام ) و ابو عبداللّه (امام صادق عليه السلام ) در مسجد نشسته بودند, مـردى از آن جـا گذشت يكى ازمجلسيان ابو جعفرعليه السلام عرض كرد: به خدا, من اين مرد را دوست دارم ابو جعفرعليه السلام فرمود: پس , به او اظهار كن , زيرااظهار محبت دوستى را پايدارتر و انس و الفت را بيشتر مى كند.
دوست داشتن برادر (دينى ) نشانه آن است كه او نيز برادرش را دوست دارد.
ـ امام على عليه السلام دوستيها و محبتها را از دلهابپرسيد كه دلها گواهانى رشوه ناپذيرند.
ـ صـالـح بـن حـكـم : شـنـيـدم كـه مردى از ابا عبداللّه عليه السلام (امام صادق ) مى پرسد: كسى مـى گـويـد: من تو را دوست دارم , چگونه بدانم كه (واقعا) دوستم دارد؟
فرمود: دلت را بيازماى , اگر تو او را دوست داشتى او نيز تو را دوست دارد.
ـ عبيداللّه بن اسحاق مدائنى : به ابوالحسن موسى بن جعفر عليه السلام عرض كردم : مردى از توده مـردم مـرا مـى بـيـند و به خدا سوگندمى خورد كه مرا دوست دارد, آيا مى توانم به خدا سوگند بـخورم كه او راست مى گويد؟
فرمود: دلت را بيازماى , اگر تو او را دوست داشتى سوگند بخور والا نه .
ـ امـام صادق عليه السلام به دلت بنگر, اگر دوستت را ناخوش داشت , بدان كه يكى از شما دو نفر كارى كرده است .
ـ امـام هـادى عـلـيه السلام از كسى كه آزرده اش كرده اى صفا و يكرنگى مجوى و از كسى كه تير بـدگـمانيت را به او نشانه رفته اى خيرخواهى و صداقت مطلب , زيرا دل ديگران با تو همچون دل توست با ديگران .
ـ امام باقر عليه السلام به محبت قلبى برادرت نسبت به خودت با محبتى كه در قلبت نسبت به او دارى پى ببر.

بريدن از برادران .

ـ امام على عليه السلام هرگاه خواستى از برادرت ببرى , مانده اى از دوستى خود براى او بگذار كه اگـر روزى آن مـقدار برايش آشكار شود به آن بازگردد (همه پلها را پشت سر اوخراب نكن بلكه جايى براى بازگشت او و پيوند مجدد دوستى باقى گذار).
ـ براساس شك و ترديد با برادر خود قطع رابطه نكن و بدون رضايت طلبى از او نبر, با كسى كه با تو درشتى كرده نرمى كن , زيرابزودى با تو نرم شود.
ـ چه زشت است قطع رابطه بعد از پيوند و جفاكارى پس از برادرى و دشمنى پس از دوستى .
ـ امـام صـادق عـليه السلام ملعون است , ملعون است , كسى كه برادرش با وى از در صلح و آشتى درآيد و او آشتى نكند.
ـ پس از قطع رابطه با برادرت از او بدگويى مكن , كه راه بازگشت به تو بسته مى شود, زيرا شايد كه تجارب او را به سوى توبرگرداند.
ـ هـر كـس دوستى و محبت خود را در جايگاه مناسبش ننهد در معرض قطع رابطه قرار گرفته است .

پيوند با برادران .

ـ امـام عـلـى عـلـيه السلام چون برادرت از تو ببردخود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار مبادا اين نيكى را آن جا كنى كه نبايد, يا درباره آن كس كه نشايد.
ـ امام حسين عليه السلام قويترين فرد در ايجاد ارتباط كسى است كه با كسى كه از او بريده رابطه برقرار كند.
ـ امـام عـلى عليه السلام نبايد توانايى برادرت در قطع رابطه با تو بيشتر از توانايى تو در پيوند با او باشد و نبايد توانايى او بر بدى كردن بيشتر از توانايى تو بر نيكى كردن باشد.
ـ از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى كند و با او پيوند برقرار كن هر چند جفا و بى مهرى ورزد.

اقسام برادران .

ـ امام صادق عليه السلام برادران سه دسته اند:يكى چون خوراك است كه هميشه بدان نياز است و آن خردمند است و دومى چون درد است و آن نابخرد است و سومى چون دارو, و آن صاحبدل است .
ـ بـرادران سـه گـروهـند: آن كه با جان همراهى كند, ديگرى آن كه با مال يارى رساند و اين دو گروه در برادرى راستند, و سومى كه از تو وجه معاش مى گيرد و تو را براى اندكى لذت و خوشى مى خواهد, او را مورد اعتماد مدان .
ـ امـام عـلى عليه السلام برادران دو گروهند: برادران مورد اعتماد و برادران اهل خنده و شوخى اگـر بـه برادرت اعتماد داشتى مال و جسم خود را نثار او كن , با دوستانش دوست و با دشمنانش دشـمن باش , رازدار و عيب پوش او باش و خوبيهايش را فاش ساز اى پرسنده ! بدان كه اين گروه برادران از كبريت احمر كمياب ترند.
ـ امام حسين عليه السلام برادران چهار گروهند: برادرى كه به سود تو و خود اوست و برادرى كه به سود توست و برادرى كه به زيان توست و برادرى كه نه به سود توست و نه به سود خويش .

برادر مورد اعتماد.

ـ پـيـامـبـر خدا صلى اللّه عليه و آله كمياب ترين چيز درآخر الزمان برادر مورد اعتماد, يا درهمى حلال است .
ـ روزگارى فرامى رسدكه چيزى كمياب تر از يك برادر همدم و دشوارتر از كسب يك درهم حلال نيست .
ـ امـام هـادى عـلـيـه الـسلام به كسى كه به او گفت : از پدران شما برايمان روايت شده است كه روزگارى بر مردم مى آيد كه چيزى كمياب تر از يك برادر همدم يا كسب يك درهم حلال نيست , فرمود: چيز كمياب موجود مى باشد اما تو در زمانى هستى كه چيزى دشوارتر از يك درهم حلال و يك برادر خدايى به دست نمى آيد.

نهى از برخى برادريها و دوستيها.

ـ امام على عليه السلام هيچ گاه به كسى كه از توبيزار و گريزان است , روى نياور و از كسى كه به تو علاقه مند است هيچ گاه روى برمتاب .
ـ امـام صادق عليه السلام دوستى و همنشينى كسى كه آنچه براى خود مى خواهد براى تو نخواهد خيرى ندارد.
ـ امـام حسن عليه السلام با هيچ كس برادرى مكن تا بدانى كجاها رفت و آمد دارد, چون از حالش بـه خـوبـى آگـاه شدى و معاشرتش را پسنديدى , بر پايه گذشت از لغزشها وكمك و هميارى در سختيها, با او برادرى كن .
ـ امـام صـادق عليه السلام از برادرى كردن با كسى كه تو را به طمع چيزى يا از سر ترس چيزى يا خـواهـشى و يا به خاطر خورد و خوراك مى خواهد, دورى كن و برادرى پرهيزگاران را بجوى , هر چند براى جستن آنها در اعماق زمين فرو روى و هر چند عمر خود را در اين راه صرف كنى .
ـ امام على عليه السلام كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى برادر تو نيست .
ـ امـام بـاقـر عـليه السلام چه بد برادرى است آن كه وقتى ثروتمند هستى هواى تو را دارد و چون تهيدست باشى رهايت كند.
ـ با چهار كس همنشينى و برادرى مكن : نابخرد, بخيل , ترسو ودروغگو.
ـ امام على عليه السلام مسلمان بايد از برادرى كردن با سه گروه دورى ورزد.
شوخ بى حيا, احمق و دروغگو.
ـ با كسى كه خوبيهايت را مى پوشاند و عيبهايت را پخش مى كند, برادرى مكن .

نگه داشتن برادريهاى ديرينه .

ـ امام على عليه السلام از هر چيزى جديدش رابرگزين و از برادران قديمى ترينشان را.
ـ گـريـسـتـن مـرد بـر زمان از دست رفته اش و شور و شوق او به اوطانش و نگهداشتن برادران ديرينه اش نشانه بزرگوارى اوست .
ـ داود عـلـيـه الـسـلام به فرزندش سليمان عليه السلام هيچگاه برادرى را كه به دست آورده اى , جايگزين برادر قديمى خود نكن , هرچند آن برادر جديد بر وفق ميل و مراد تو باشد.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خداوند بزرگ ادامه برادرى ديرينه را دوست مى دارد, بنابر اين آن را ادامه دهيد.
ـ خداوند تعالى حفظ دوستى قديمى را دوست مى دارد.

برادرى حقيقى .

ـ امام على عليه السلام برادر حقيقى تو آن است كه از لغزشت درگذرد, نيازت را برآورد, پوزش تو را بپذيرد, عيبت را بپوشاند, ترس را از تو دور كند و آرزويت را برآورد.
ـ برادر تو آن كس است كه گاه سختى تنهايت نگذارد و به هنگام گناه از تو غافل نشود و هرگاه از او چيزى مى پرسى فريبت ندهد.
ـ به هنگام چيدن كاسه ها, چه بسيارند برادران و به گاه گرفتاريهاى روزگار چه اندك !.

انتخاب برادر.

ـ امام على عليه السلام هر كس براى هر خطايى ازبرادران كناره گيرى كنددوستانش كاهش يابند.
ـ امام صادق عليه السلام كسى كه تنها با آنكه هيچ عيبى ندارد برادرى كند دوستان اندكى خواهد داشت .
ـ از دين و آيين مردم پرس و جو مكن كه بى دوست مى مانى .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله روزگارى بر مردم مى آيد كه اگر نام كسى را بشنوى بهتر از آن است كه او را ببينى و اگر او راببينى بهتر از آن است كه بيازمايى اش و چون او را بيازمايى حالات مختلفى به تو نشان دهد.

تحمل لغزش برادر.

ـ امام على عليه السلام لغزش دوست خود را,براى زمان يورش دشمنت , تحمل كن .
ـ پـيـامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ـ در توصيف مؤمن ـ : با وجود لغزش برادر خود با او به مهربانى رفتار مى كند و حرمت دوستى ديرينه او را نگه مى دارد.
ـ امـام عـلـى عـليه السلام برادرت را با همه آنچه دارد تحمل كن و زياد سرزنشش مكن كه كينه مى آورد و از كسى كه اميد رضايتش را دارى طلب رضايت و خشنودى كن .
ـ مردى نزد امام رضا عليه السلام از برادر خود گله و شكايت كرد, حضرت اين ابيات را برخواند.
برادرت را بر اشتباهاتش معذور دار و عيبهاى او را بپوشان و پرده پوشى كن .
در برابر بهتان بستن آدم سفيه و ناملايمات روزگار شكيبا باش .
با بزرگوارى از جواب دادن به او درگذر و سر و كار ستمگر را به حسابرس او واگذار.
ـ امام على عليه السلام تحمل لغزشها زيوردوستان است .
ـ بردبارى و تحمل (لغزشها) قدر و منزلت را بالا مى برد.
ـ بردبار كسى است كه برادران خود را تحمل كند.
ـ نـامـلايـمـات را تحمل كن كه تحمل كردن پوشاندن عيبهاست , انسان خردمند نيمش بردبارى است و نيم ديگرش چشم پوشى .
ـ بهترين افراد كسانى هستند كه زحمت مردم را تحمل كنند.
ـ كسى كه لغزشهاى دوست را تحمل نكند تنها مى ميرد.
ـ كسى كه برادران خود را تحمل نكند به سرورى نمى رسد.

بهترين برادران .

ـ امام على عليه السلام بهترين برادر آن است كه در نصيحت و خيرخواهى كمتر ملاحظه كند.
ـ بهترين برادر تو كسى است كه در (واداشتنت به ) فرمانبردارى از خداوند پاك , با تو درشتى كند.
ـ بهترين برادران يكرنگ ترين و بدترين برادران دغل كارترين آنان است .
ـ بهترين برادر توكسى است كه به توكمك كند و بهتر از او كسى است كه تو را بسنده باشد و اگر به تو نيازمند شد از تو بگذرد.
ـ بهترين برادر تو آن كسى است كه با مال خويش تو را كمك كند و بهتر از او كسى است كه تو را از ديگرى بى نياز سازد.
ـ بهترين برادر كسى است كه دوستيش براى خدا باشد.
ـ بهترين برادر كسى است كه برادريش براى دنيا نباشد.
ـ بهترين برادر آن كس است كه چون او را از دست دهى , دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى .
ـ بهترين برادر تو كسى است كه براى انجام كارهاى نيك بشتابد و تو را نيز به نيكوكارى بكشاند و به نيكى فرمانت دهد و درانجام آن كمكت كند.
ـ بهترين برادر تو آن است كه با راستگويى خود تو را به راستگويى فرا خواند و با نيكوكاريش تو را به بهترين كارها دعوت كند.
ـ پـيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بهترين برادر تو كسى است كه در راه اطاعت خدا ياريت رساند و از نافرمانيهاى او بازت دارد وبه خشنودى او فرمانت دهد.
ـ امـام عـلى عليه السلام بهترين برادر تو آن است كه راهنماييت كند و تو را به تقوا و پرهيزگارى برساند و از پيروى خواهشهاى نفسانى بازت دارد.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بهترين برادر آن است كه در كارهاى آخرت يارى رساند.
ـ امـام عـلـى عـلـيه السلام بهترين برادر آن است كه در انجام كارهاى نيك بيشتر كمك كند, به خوبيها بيشتر عمل نمايد و با دوست وهمنشين مهربانتر باشد.
ـ بهترين برادر آن است كه در كار برادران خود كنجكاوى نكند.
ـ بهترين برادر تو آن است كه در راه حق , بر تو زياد خشم گيرد.
ـ بهترين برادر آن است كه برادران خويش را نيازمند ديگرى نسازد.
ـ پـيـامـبر خدا صلى اللّه عليه و آله بهترين برادر شما كسى است كه عيبهايتان را به شما گوشزد كند.
ـ امـام عـسكرى عليه السلام بهترين برادر تو آن كسى است كه گناه و خطاى تو را به خود نسبت دهد.
ـ امام صادق عليه السلام دوست داشتنى ترين برادرم كسى است كه عيبهايم را به من پيشكش كند .

برادر كامل .

ـ امام حسن عليه السلام اى مردم ! من يكى ازبرادران خود را به شما معرفى مى كنم كه به نظر من از بزرگترين انسانها بود مهمترين چيزى كه او را در نظرم بزرگ كرده بود خردى و بى ارزشى دنيا در نگاه او بود, از حاكميت شكم خود آزاد بود, بنابر اين آنچه را نداشت نمى خواست و هرگاه به آن دست مى يافت زياده روى نمى كرد, محكوم شهوت خود نبود و لذا خرد و انديشه اى سست نداشت , از حاكميت نادانى به در بود, از اين رودستش را به سوى چيزى دراز نمى كرد مگر با اطمينان به اين كه فايده اى در بردارد.
نـه خـواهـش و آرزويـى داشـت , نـه به خشم مى آمد و نه دلتنگ و آزرده مى شد بيشتر عمرش را خـمـوش بـود, ولـى چون لب به سخن مى گشود بر گويندگان چيره مى شد در هيچ مجادله و دعوايى خود را وارد نمى كرد و تا در حضور يك قاضى نبود برهان ودليل نمى آورد از برادران خود غافل نبود و چيزى را به خود اختصاص نمى داد و آنها را از آن محروم نمى كرد ناتوان بود وديگران نـيـز او را نـاتـوان مـى يـافتند, اما به گاه كار و كوشش شير ژيان بود هيچ كس را براى كارى كه مـى تـوان بـراى آن عـذرى آوردسـرزنـش نـمـى كـرد تا عذر خواهى مى ديد به آنچه مى گفت و نـمـى گـفـت عـمـل مـى كـرد   ((5)) هـر گـاه دو كـار برايش پيش مى آمد كه نمى دانست كدام يك بهتراست مى نگريست كه كدام يك به خواهش نفسانى نزديكتر است خلاف آن عمل مى كرد از دردى شـكايت نمى كرد مگر نزد كسى كه اميد داشت او را بهبود بخشد و جز با كسى كه اميد خير خـواهـى از او داشـت مـشـورت نمى كرددلتنگ و آزرده نمى شد, به خشم نمى آمد, لب به گله و شكايت نمى گشود و به هوس چيزى نمى افتاد, انتقام نمى كشيد و از دشمن غافل نبود.
بـر شـمـا باد به چنين خويهاى پسنديده اى , اگر توان آنها را داريد و اگر تاب همه آنها را نداريد, فراچنگ آوردن اندك بهتراست از فرو گذاشتن بسيار.
ـ امـام عـلى عليه السلام در گذشته برادرى دينى داشتم كه خردى و بيمقدارى دنيا در نگاه او , وى را در چشم من بزرگ مى داشت واز حاكميت شكم خود بيرون بود.

بدترين برادران .

ـ امام على عليه السلام بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد.
ـ از امير مؤمنان عليه السلام پرسيده شد: بدترين همنشين كدام است ؟
فرمود: آن كه معصيت خدا را در نظرت زيبا جلوه دهد.

آزمودن برادران .

ـ امـام عـلـى عليه السلام پيش از برگرفتن برادران آنها را بيازماى , زيرا آزمايش معيارى است كه نيكان را از بدان جدا مى سازد.
ـ نـخـسـت بـيـازماى و در گزينش برادران خوب احتياط كن و گرنه ناچارى , تو را به دوستى و همنشينى با بدان واخواهد داشت .
ـ هـر كـه , بعد از آزمايش درست , برادرى را انتخاب كند, رفاقتش بپايد و دوستيش استوار گردد هر كه بدون آزمايش برادرى انتخاب كند به ناچار به همنشينى با بدان دچار خواهد شد.
ـ امـام صـادق عـليه السلام برادران خود را به دو خصلت بيازماييد اگر آن دو خصلت را داشتند با آنـهـا دوسـتـى كن و گرنه از ايشان دورى كن , دورى كن , دورى كن (آن دو خصلت اينهاست ): پايبندى به خواندن نماز در وقت خود و نيكى كردن به برادران درروزگار سختى و آسايش .
ـ پـيـامـبـر خـدا صـلـى اللّه عـليه و آله اگر سه خصلت در برادر خود ديدى بدو اميد ببند : حيا, امانتدارى و راستى اگر اين سه را نديدى به او اميد مبند.

راهنمايى برادران .

ـ امام على عليه السلام در پندى كه به برادرت مى دهى , زيبا باشد آن پند يا زشت , صميمى باش .
ـ آنـچـه مـانـع شـمـا مى شود كه از عيب برادرتان در پيش روى او انتقاد كنيد جز اين نيست كه مـى تـرسـيـد او نـيز عيب شما را رو به رويتان بگويد (و اين از آن روست كه ) شمابراى واگذاردن آخرت و دوستى دنيا با هم يار و رفيق گشته ايد.
ـ هـر كـه برادر خود را پنهانى اندرز دهد او را آراسته و هر كه آشكارا پندش دهد بدنام و رسوايش كرده است .
ـ امـام صـادق عـلـيـه السلام هر كه برادر خود را گرفتار امرى ناخوشايند بيند و بتواند آن را از او برطرف سازد و چنين نكند, بيگمان به او خيانت ورزيده است .
ـ پـيـامـبـر خـدا صلى اللّه عليه و آله مؤمن آينه برادر مؤمن خويش است در غيابش خيرخواهى او مى كند و در حضورش , امورناخوشايند را از او دور مى گرداند.

احترام و بزرگداشت برادران .

ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هر كه به برادر مسلمان خود سخنى مهرآميز بگويد و او را در جاى مـحـتـرمانه اى از مجلس بنشاند تا زمانى كه در آن كار باشد پيوسته سايه رحمت خداوند برسر او گسترده است .
ـ امـام صـادق عـلـيـه الـسلام كسى كه برادر مسلمانش بر او وارد شود و وى گراميش دارد, در حقيقت خداى بزرگ را گرامى داشته است .
ـ هر كه به برادر مؤمن خود خوشامد گويد خداوند تاروزقيامت براى او خوشامد نويسد.
ـ بـدانـيـد كـسى كه دين خود را بزرگ دارد برادرانش را نيز ارج نهد و هر كه دين خود را خوار و سبك شمارد برادران خود را نيزخوار و خفيف كند.
ـ پـيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بنده اى از امتم نيست كه به برادر دينى خود مهر و محبتى ورزد مگر آن كه خداوند ازخدمتكاران بهشتى به خدمت او درآورد.
ـ امـام صادق عليه السلام حرمت مسلمانان را ارج نمى نهد مگر آن كسى كه خداوند حرمتش را در ميان مسلمانان زياد كرده است هر كه خدا و پيامبر را بيشتر حرمت نهد به مسلمانان بيشتر احترام گذارد.

برآوردن نياز برادران .

ـ امام صادق عليه السلام هرگاه يكى از شماتنگدست و گرفتار شد به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد.
ـ امـام عـلـى عليه السلام هرگاه يكى از شما بداند كه برادرش نيازمند است زحمت خواهش را از دوش او بردارد.
ـ سـعـيـد بن الحسن : ابو جعفر (امام باقرعليه السلام ) فرمود: آيا چنين هست كه فردى از شما نزد بـرادرش بيايد و دست در جيب اوكند و به اندازه اى كه احتياج دارد بردارد و او مانع نشود؟
عرض كـردم : در ميانمان چنين چيزى سراغ ندارم ابو جعفر فرمود: پس , فايده اى ندارد من گفتم : پس هلاك شديم ! حضرت فرمود: مردم هنوز به كمال عقلى خود نرسيده اند.
ـ امام على عليه السلام اداى حقوق برادران , برترين اعمال پرهيزكاران است .
ـ امام صادق عليه السلام خداوند يار مؤمن است مادام كه او يار و مددكار برادر خود باشد.
ـ هـر كه يك نياز از برادر مؤمن خود را روا سازد خداوند بزرگ در روز رستاخيز صد هزار نياز او را برآورد.
ـ امـام كاظم عليه السلام خداوند حسنه اى دارد كه براى سه كس اندوخته است : پيشواى دادگر, مؤمنى كه دست برادرش را در مال خود باز بگذارد وكسى در (برآوردن ) نياز برادر مؤمنش بكوشد .
ـ كسى كه برادرش براى رفع گرفتارى يا حاجتى به او پناه ببرد و او بتواند پناهش دهد اما ندهد, بى گمان پيوند ولايت خداى تبارك و تعالى را بريده است .
ـ امـام صادق عليه السلام هر مؤمنى كه به برادر مؤمن خود خيرى برساند, به پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله خير رسانده است .
ـ در اعتماد انسان به برادرش همين بس كه نياز خود را به او بگويد.

آداب برادرى .

ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله هرگاه يكى از شما باكسى طرح برادرى افكند از او نام و نام پدر و قـبـيله و محل سكونتش را بپرسد, كه اين كار از حقوق لازم و مايه صفا و خلوص برادرى است , در غير اين صورت , اين دوستى , دوستيى نابخردانه است .
ـ سه چيز نشانه جفا و بى مهرى است [ نخست ]: آن كه آدمى با كسى رفيق شود و از نام و كنيه اش نپرسد.
ـ با برادرت گشاده رو برخورد كن .
ـ امام صادق عليه السلام از برادران خود بدگويى نكند مگر حرامزاده .
ـ پـيـامـبـر خدا صلى اللّه عليه و آله هرگاه يكى از برادران خود را سه روز نمى ديد جوياى حالش مـى شـد اگـر در شـهـر نـبـود برايش دعامى كرد و اگر بود به ديدنش مى رفت و اگر بيمار بود عيادتش مى كرد.
ادب .

ادب .

ـ امام على عليه السلام ادب كمال آدمى است .
ـ خـرد آدمى مايه سامان يافتن اوست و ادبش مايه قوام و استواريش و راستى اش پيشواى اوست و سپاسگزاريش كمال او.
ـ اى مـؤمـن ! اين دانش و ادب جان بهاى توست , پس در فراگرفتن آن دو كوشا باش كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود, قدر وارزشت فزونى گيرد.
ـ تو به ادب خود ارزش مى يابى پس آن را با بردبارى زينت بخش .
ـ هر كه بهترين خصلتش ادبش نباشد كمترين وضع او گرفتارى و هلاكت است .
ـ ادب بهترين خوى است .
ـ برترين شرافت ادب است .
ـ بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان به ميراث گذارند ادب است .
ـ ادب نيكو بهترين پشتيبان و برترين همنشين است .
ـ جوينده ادب دورانديش تر از جوينده طلاست .
ـ مردم به ادب نيك نيازمندترند تا به زر و سيم .
ـ سه چيز است كه بالاتر از آنها وجود ندارد: ادب نيكو, دورى از شبهه و خويشتندارى از نارواها.
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله , هنگامى كه معاذ را به يمن فرستاد, فرمود: اى معاذ! كتاب خدا را به آنها بياموز و ايشان را بااخلاق شايسته , خوب تربيت كن .
ادب , خود, شرافت وافتخار خانوادگى است .
ـ امام على عليه السلام ادب يكى از دو شرافت خانوادگى است .
ـ بهترين شرافت و افتخار خانوادگى ادب نيكوست .
ـ گرامترين شرافت ادب نيكوست .
ـ ادب نيكو برترين تبار و والاترين خويشاوندى است .
ـ آموختن ادب آراستگى افتخارات و شرافت خانوادگى است .
ـ ادب بياموز كه آن زيور شرافت و افتخارات خانوادگى است .
ـ اندكى ادب بهتر است از تبار بسيار.
ـ ادب نيكو جايگزين شرافت و افتخارات خانوادگى است .
ـ شرافتى سودمندتر از ادب نيست .
ـ شرافتى گوياتر از ادب نيست .
ـ هر شرافت و افتخار خانوادگى پايان مى پذيرد بجز خرد و ادب .
ـ ادب نيكو, تبار زشت را مى پوشاند.
ـ كسى كه ادب ندارد, شرافت خانوادگيش تباه شود.

جامه ادب .

ـ امام على عليه السلام ادب جامه هايى نو است .
ـ دانش ميراثى ارجمند است و آداب , جامه هايى نو به نو.
ـ زيور شما ادب است .
ـ هر كه شيفته ادب شد خود را آراست .
ـ (براى پوشاندن عيبها) جامه هايى چون آداب وجود ندارد.
ـ هيچ زيورى چون آداب نيست .

تربيت ناپسند.

ـ امام على عليه السلام با (وجود) تربيت ناپسند,شرفى در كار نيست .
ـ هر كه ادبش كم باشد, بديهايش فزون است .
ـ هر آن كس كه تربيت ناپسندش او را پست گرداند شرافت و بزرگى نژادش وى را سربلند نكند.
ـ تربيت بد, تبارى بس بد است .
ـ آدم بد زبان ادب ندارد.
ـ نفس آدمى بر بى ادبى سرشته شده است و بنده فرمان دارد كه پايبند ادب نيكو باشد, نفس آدمى در ميدان مخالفت مى تازد وبنده مى كوشد آن را از خواسته ناروايش برگرداند, پس هر گاه عنان نـفس را رها سازد شريك تبهكارى اوست و اگر نفس خود رادر خواهشهايش يارى رساند در قتل خود همدست نفس شده است .

ادب و خرد.

ـ امام على عليه السلام ادب , همدمى خوب براى خرد است .
ـ بى گمان همچنان كه كشت تشنه باران است , صاحبان خرد نيز به ادب نيازمندند.
ـ ادب مايه اصلاح و درستى خرد است .
ـ هر چيزى نيازمند خرد است و خرد نيازمند ادب .
ـ ادب هرگز سودمند نباشد مگر آن كه با خرد قرين گردد.
ـ آداب , بارور كننده فهمها و مولود ذهنهاست .
ـ ادب , تصوير خرد است .
ـ ادب در انسان همچون درختى است كه ريشه آن خرد است .
ـ پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ادب نيكو زيور خرد است .
ـ امام سجاد عليه السلام آداب دانشمندان ,خرد را فزونى مى بخشد.
ـ امام حسن عليه السلام آن را كه خرد نيست ادب نيست .
ـ امام على عليه السلام دين و ادب زاييده خرد هستند.
ـ برترين خرد ادب است .
ـ هر كه ادبش بر خردش افزون شود, همچون شبانى است درميان گوسپندان بسيار.

تاديب و تربيت نفس .

ـ امـام عـلـى عـلـيـه الـسـلام تـربـيت كردن نفسهاى خودرا به عهده بگيريد و آنها را از آزمندى عادتهايشان باز داريد.
ـ قلبت را با ادب فروزان كن همچنان كه آتش با هيمه برافروخته مى شود, همچون هيزم شكن در شب    ((6)) و كف و خاشاك سيلاب نباش .
ـ كـسـى كه آموزگار و مربى خود باشد , بيشتر در خور بزرگداشت است از كسى كه آموزگار و مربى مردم باشد.
ـ بهترين ادب آن است كه از خودت آغاز كنى .

دستاورد ادب .

ـ امام على عليه السلام ادب نيكو سبب تزكيه اخلاق است .
ـ امـام رضـا عليه السلام خرد هديه اى الهى است و تربيت با كوشش به دست مى آيد, پس كسى كه بـراى كـسـب ادب بكوشد آن رافراچنگ آورد و آن كه براى كسب خرد زحمت كشد جز بر نادانى خود نيفزايد.
ـ امام على عليه السلام هر كه دلداده ادب باشد بديهايش كاستى گيرد.
ـ چون ادب از كفت رفت , خاموشى اختيار كن .
ـ هرگاه خوى ناپسندى را در كسى ديدى مانند آن را از خودت دور كن .
ـ هـيـچ چـيـزى بـه مـانند صبر و شكيبايى , فرجامى نيك و پايانى دلپذير ندارد و بى ادبى را دفع نمى كند و در رسيدن به مقصود يارى نمى رساند.
ـ در بـرابـر (مـشـكلات ) روزگار تنها بايد از خرد كمك گرفت و براى دستيابى به ادب    ((7)) از كاوش و جستجو.
ـ بـه عـيـسى بن مريم عليه السلام عرض شد: چه كسى تو را ادب آموخت ؟
فرمود: هيچ كس ادبم نياموخت , بلكه زشتى نادانى راديدم و از آن دورى گزيدم .
ـ امـام سـجـاد عليه السلام بار خدايا! ما را از كسانى بدار كه به حلقه دانش چنگ آويختند و نفس خويشتن را با فهم پروراندند.
ـ لـقـمـان عـليه السلام هر كه خواهان ادب باشد بدان اهتمام ورزد و هر كه بدان اهتمام ورزد در شناخت آن رنج برد و هر كه براى دانستن آن زحمت كشد سخت جوياى آن شود و هر كه بشدت آن را بـجـويد به سودش دست يابد, پس ادب را عادت خود گردان ,زيرا تو (به لحاظ متصف شدن به اين عادات پسنديده ) جانشين كسانى هستى كه پيش از تو به اين آداب آراسته بوده اند و سود آن را به آيندگان نيز مى رسانى .
ـ امام على عليه السلام با دانشمندان همنشينى كن تا بردانشت افزوده , ادبت نيكو و جانت پاكيزه گردد.
ـ ادب , سبب تيز هوشى مى شود.
ـ چون دانش آدمى فزونى گيرد ادبش افزون شود و ترسش از خدا دو چندان گردد.
ـ خداى تعالى به عيسى عليه السلام فرمود: دل خود را با ترس (از من ) تربيت كن .

تفسير ادب .

ـ امام على عليه السلام براى تربيت كردن خودهمين بس كه از آنچه در ديگران نمى پسندى دورى كنى .
ـ شـعـبـى : امـير مؤمنان بالبديهه نه جمله فرمود كه چشمهاى بلاغت را كور كردند و گوهرهاى حكمت را يتيم و دست مردمان راهمگى از دست يافتن به حتى يكى از آنها كوتاه سه جمله از آن نه جمله درباره راز و نياز با خداست , سه جمله درباره حكمت و سه ديگر درباره ادب .
اما آن جمله ها كه در راز و نياز با خداست , فرمود: الهى ! مرا ارجمندى همين بس كه بنده تو باشم و مـرا هـمين افتخار بس كه پروردگار من باشى , تو چنانى كه من دوست دارم , پس مرا چنان دار كه تو دوست دارى .
و آن سـه جـمله كه درباره حكمت است , فرمود: ارزش هر انسان به كار نيكى است كه مى كند, هر كه ارزش خود را فهميد نابودنشد و آدمى در زير زبان خود پنهان است .
و آن سـه جمله كه درباره ادب است , فرمود: هر كه را ممنون خود كنى بر او فرمانروا شوى , به هر كه نياز پيدا كنى اسيرش خواهى شد, از هر كه بى نيازى جويى همتاى او خواهى شد.
ـ امام على عليه السلام از ادب آدمى است كه آنچه را حتما بايد انجام دهد ترك نگويد.
ـ امـام صـادق عـليه السلام پدرم با سه چيز مرا تربيت كرد به من فرمود: پسرم ! هر كه با دوست بد هـمـنـشـينى كند سالم نمى ماند و هركه گفتار خود را مهار نكند پشيمان مى گردد و هر كه به جاهاى بد در آيد آماج تهمت و بدگمانى شود.
ـ امـام عـلـى عليه السلام در ادب بنده همين بس كه در نعمتها و نيازهايش كسى جز پروردگار خود را شريك نسازد.
ـ امـام صادق عليه السلام بهترين ميراث پدران براى فرزندان ادب است نه مال و ثروت , زيرا ثروت از ميان مى رود و ادب مى پايد مسعده مى گويد: مقصود آن حضرت از ادب دانش است .

بهترين ادب .