آنچه معلمان و مربيان بايد بدانند

رضا فرهاديان

- ۳ -


163 نكته تربيتى ((نكات مهم كاربردى در تربيت كودكان و نوجوانان ))
1. مربيان و والدين بايد مددكار كودكان باشند و به جاى پرخاشگرى و ارعاب آنان ، با صبر و تحمل و برخوردى محبت آميز، علاوه بر ايجاد اعتماد به نفس و احساس امنيت در آنان زمينه شكوفايى استعدادهايشان را فراهم سازند.
2. در دوره ابتدايى تمام فعاليتهاى پرورشى - آموزشى بايد با تنوع و جذابيت و تواءم با تشويق و سرگرمى باشد و از آن جا كه بازيهاى كودكان براى رشد آنان ضرورت دارد و وسيله اى بسيار مهم براى تربيت جسم و روح و انديشه و عواطف و احساسات آنان به شمار مى رود، ((هنر مربى گرى )) در تربيت نونهالان به كارگيرى و تلفيق بازيها با مسائل تربيتى و آموزشى است .
3. والدين و مربيان بايد ساعتهايى از روز را براى پاسخگويى و برخورد صحيح با كودكان و فرزندان خود اختصاص دهند. همچنين بايد جهت تصميم گيرى در مقابل در خواستها و يا رفتارهاى كودك ، معيارها و ضوابط صحيحى را در نظر بگيرند.
عدم شناخت صحيح و نداشتن ديدگاه تربيتى درست درباره كودكان و عدم رعايت آداب و سنن اسلامى ، موجب غفلت از ايجاد تحولات عميق در شخصيت انسان مى گردد. متاءسفانه بسيارى از والدين و مربيان هنوز هم وظايف خود را درباره فرزندانشان نمى دانند و با خشونت و بى اعتنايى با آنان برخورد مى كنند(51) و حتى والدين و معلمان به جاى شكوفا نمودن استعدادهاى خدادادى كودكان به تحقير و تنبيه و سرزنش آنان مى پردازند.

اجبار به كودكان
4. از دستور دادن مستقيم و مكرر به كودكان خوددارى كنيم ؛ بگذاريم خودش آن گونه رفتارى را كه از او انتظار داريم درك و احساس كند.
5. كودكان را بزور و به طور تحميلى به كارى مجبور نكنيد، بخصوص ‍ هنگامى كه مشغول بازيهاى مورد علاقه خود هستند؛ مثلا، بهترين زمان براى خوابيدن ، موقعى است كه آنها بر اثر فعاليتهاى مورد علاقه شان خسته شده اند. بنابراين ، مناسبترين زمان در خواست از آنان ، هنگامى است كه زمينه هاى احساس نياز و علاقه به انجام كارى را در آنها مشاهده كنيم .
6. خصلتهاى نيك والدين ، بخصوص مادر، همچون سخاوت ، شجاعت و... جهت اصلى شكل دادن به شخصيت كودك را در روابط اوليه او تعيين مى كند. آزاد منشى والدين كه جنبه هاى مشخصه آن ، آزادى دادن به كودكان و هم صحبت شدن و اهميت دادن به اظهار نظر آنان ، و همچنين مشورت و تبادل نظر در تصميمات خانوادگى است ، موجب شكوفايى زمينه هاى سازندگى ، خلاقيت ، كنجكاوى و آزاد انديشى و رهبريت نونهالان مى گردد.
7. ارتباط شديد عاطفى كودك با پدر و مادر، او را به سوى همكارى با آنان سوق داده و زمينه اطاعت از فرمانهاى آنان را فراهم مى سازد، زيرا به تجربه ، ثابت شده كه كودكان مطيعتر، كودكانى بوده اند كه مادرانشان در خصلتهاى زير از سايرين برتر بوده اند:
1) نسبت به خواسته هاى كودك ، حساسيت داشته و همواره بدان توجه مى كردند.
2) كودك را در هر شرايط و موقعيتى پذيرا بودند.
3) با تدبير و سياست ، با وى همكارى مى كردند و هرگز اراده خود را با زور و شدت عمل به او تحميل نمى كردند.
4) به كودكان خود احترام مى گذاردند.
5) در عين ابراز محبت ، قاطع و استوار بودند.
6) با عدالت و انصاف با آنها و ساير كودكان ، رفتار مى كردند.
8. هنگام خواب ، بهترين زمان براى قصه گويى است كه مى توان بهترين سرگذشتها را با زبانى ساده براى كودكان بازگو نمود كه اين خود در شخصيت سازى كودكان ، بسيار مؤ ثر است .
9. درك اين مساءله كه كودكان به مهر و محبت نياز دارند به ما هشدار مى دهد كه برخوردهاى خشن و قهرآميز، موجب انحراف مسير رفتار عادى كودك گشته و سخت گيريهاى بيجا و خواستن تكليفهاى مكرر و دشوار از آنان يك نوع حالت دفاعى همراه با لجاجت در آنان ايجاد مى نمايد، بطورى كه آزادى از آنها سلب شده و گاهى براى رسيدن به خواسته هايشان به دروغ ، متوسل مى گردند.
10. از آن جا كه كودك ، تحت تاءثير شديد والدين است ، رفتار و عادتها و خصلتهاى مثبت يا منفى را از طريق تقليد از والدين كسب مى كند. بنابراين ، چنانچه والدين به يكديگر دروغ بگويند، كودك نيز به دروغگويى كشيده مى شود.
11. گرايشها و معاشرتهاى خانوادگى با افراد خوش اخلاق و متدين ، موجب علاقه به مسائل مذهبى و رشد خصوصيتهاى اخلاقى كودكان خواهد شد.
12. از كودكان نمى توان انتظار داشت كه پيوسته صامت و ساكت و بدون در خواست و سؤ ال از ما، در گوشه اى نشسته و فقط به درس خواندن مشغول باشند، بلكه بايد به نياز روحى و جوشش درونى آنان در اين دوران پر انرژى و تحرك ، توجه نماييم .
13. كودك رفتار والدين و مربيان را به منزله يك پيام تلقى مى كند؛ پيامى كه مى رساند چه چيزهايى قابل پذيرش و مطلوب و چه چيزهايى نادرست و نامطلوب است . اگر اولياى امور در اجراى خواسته هاى خود ترديد نشان دهند، يا يك بار رفتارى را بپذيرند و بار ديگر آن را رد كنند، در اين صورت نونهالان را در يك موقعيت سرگردانى قرار داده اند؛ چرا كه در اين صورت آنان رفتار مشخصى را به عنوان عمل مطلوب و پسنديده يا نامطلوب و ناپسند نخواهند شناخت و دچار اضطراب خواهند شد.
14. ميزان اختيار و آزادى دادن به كودكان در خانه يا در كلاس ، مشروط به حفظ كنترل و انضباط آنان است ؛ بنابراين ، آزادى را در قبال كنترل و حفظ انضباط مى توان محك زد.
15. مربيان بايد در رفتار و تصميم گيريهاى خود بر پايه استدلال و منطق عمل نمايند و همواره عواقب و پيش بينى ها و آينده نگريهاى لازم را درباره تصميمات و يا دستورهايى كه صادر مى كنند، در نظر بگيرند.
16. اوليا و مربيان بايد در بر خورد با كودكان ، رفتارى پسنديده و آگاهانه و مبتنى بر آزادى ارائه دهند، نه اين كه بطور ناگهانى و عكس العملى و انفعالى با آنان رفتار كنند تا اختلافات روانى و رفتارى در آنان پديد نيايد.
17. والدين و مربيان هميشه درباره دستورهايى كه صادر مى كنند بايد بينديشند كه :
1) چه چيزهايى اساس تصميم آنان را تشكيل مى دهد؟
2) اقتضاى سنى كودك چه نوع عمل و عكس العملى را مى طلبد؟
3) رغبت و علاقه كودك چه روشى را ايجاب مى كند؟

نكات پرورشى در دوره ابتدايى
18. كودكان بايد نسبت به رفتارى كه مربيان و والدين از آنان انتظار دارند دقيقا آگاهى داشته باشند.
19. كودكان بايد بدانند مقررات مربوط به آنان به چه علت و براى چه وضع شده است و دليل كارها را بدانند تا بهتر پذيرا باشند؛ در اين راستا بايد سعى شود هر ضابطه و مقرراتى كه وضع مى شود، دليل منطقى از ديدگاه كودك داشته باشد.
20. به كودكان بايد فرصت داد تا رفتار مطلوب و شايسته را مشاهده و تمرين نمايند و بعد از تمرين رفتار خاصى و يا عادت مطلوبى ، معلم وظيفه دارد، دليل درست بودن آن را ذكر نمايد.
21. كودكان بايد رفتار صحيح را در عمل بياموزند.
22. مربيان و والدين بايد بدانند كه عادت شدن رفتار درست ، حاصل تمرين و تكرار است كه عادات مطلوب در وجود كودكان جايگزين مى شود.
23. براى ايجاد عادت مطلوب ، پى گيرى مداوم از طرف مدرسه و خانه بطور هماهنگ ، امرى ضرورى است .
24. در اولين بار نبايد انتظار داشت كه كودك رفتار مطلوب را ارائه داده و مطيع هر دستورى باشد، بلكه بايد مدتى بگذرد تا مطلب برايش قابل پذيرش و درك باشد.
25. انجام رفتار و كارهاى خواسته شده از كودك ، بايد بر اساس سن و اقتضاى ظرفيت وجودى او صورت پذيرد و حتما توانايى انجام كار براى كودك و مربى محرز شده باشد.
26. انتظار رفتارى همانند رفتار بزرگسالان و رعايت ميزانها و معيارهاى آنان از كودكان ، منطقى نيست و مربيان بايد رفتارى متناسب با اقتضاى سن كودك از وى انتظار داشته باشند.
27. والدين و مربيان بايد بدانند كه موقعيتها مى توانند به تغيير رفتار كودكان ، بسيار كمك كنند؛ مثلا، براى جلوگيرى از اتلاف وقت كودكان در نگاه به تلويزيون ، مى توان آن را از اتاق هال (جايگاه عمومى ) جا به جا كرده و در محلى ديگر كه رفت و آمد در آن كمتر است قرار داد؛ در اين صورت با تغيير محيط، كودكان ساعتهاى كمترى را براى نگاه كردن به تلويزيون اختصاص مى دهند.

ناسازگارى
28. اوليا و مربيان بايد بدانند كه ناسازگاريهاى اجتماعى و عاطفى - كه تا دوره نوجوانى ادامه دارد - ناشى از محروميتها و كمبودهاى عاطفى و بى توجهى والدين در دوره اوليه كودكى است . بنابراين ، چنين كودكانى بيش ‍ از ديگران ناسازگار بوده و فاقد قدرت و اراده و خويشتن دارى مى باشند و بيشتر، رفتارى پرخاشگرانه دارند؛ اغلب حواس پرتى در كلاس داشته و هنگام درس پرتقلا مى باشند و حتى زمانى كه از آنها تكاليف درسى خواسته مى شود، متوسل به دروغ مى شوند؛ وسايل اطراف خود را خراب مى كنند، عصبانى مى شوند و ديگران را كتك مى زنند، بدون نياز، درخواست كمك مى كنند و حتى روابط اجتماعى سطحى و ضعيفى دارند.

آزادى
29. دادن آزادى به كودكان موجب ايجاد روحيه استقلال طلبانه و كنجكاوى در آنان مى گردد. در نتيجه ، تلاش و كوشش آنان در تسلط به محيط، افزايش يافته و داراى روحيه اعتماد به نفس مى گردند، بطورى كه در برخورد با موقعيتهاى جديد، آمادگى استفاده از شيوه هاى مناسب براى انجام عكس العمل مناسب در وجودشان متبلور مى گردد. البته تشويق والدين و مربيان به اين امر، كمك به سزايى مى كند.
30. والدين و مربيانى كه از آزادى و حركت و تكاپوى كودكان جلوگيرى مى نمايند، باعث از دست دادن يا ضعيف شدن روحيه كنجكاوى و انگيزه استقلال طلبى و اعتماد به نفس آنان مى گردند، تا آن جا كه بيشتر آنها حس ‍ ابتكار و استقلال خود را از دست داده و در انجام كارها ناتوان شده و فاقد پايدارى و استقامت در كارها مى شوند و لذا در برابر مشكلات با سختى و دشوارى رو به رو گشته و از انجام كارها سرپيچى نموده و مرتب شكايت مى كنند. به نظر مى رسد علت اين كارها فقدان تشويق و آزادى عمل براى كوششهاى اوليه دوران كودكى باشد.

پايدارى
31. پايدارى لازمه يادگيرى موضوعات درسى است . تحقيقات به عمل آمده در علوم رفتارى نشان داده است كه علت و انگيزه قوى در يادگيرى و موفقيت در مدرسه ، همان فعاليت و تكاپوى لازم كودكان در دوران هفت سال اول زندگى مى باشد. احساس موفقيت در دوران كودكى و كسب تجربه از محيط اطراف خود، از جمله عوامل پايدارى و تلاش و كوشش كودك و نوجوان در كسب موفقيتهاى آينده زندگى به شمار مى رود.

برخوردها
32. برخوردهاى ناصحيح والدين ، يكى از شايع ترين علتهاى ناسازگارى عاطفى در كودكان است . اختلاف والدين در دشواريهاى امور جنسى ، عدم همكارى و درك يكديگر، اختلاف سن ، اختلاف عقيده و همچنين اختلاف دوستان و فاميل و بطور كلى ، فقدان روابط محبت آميز بين والدين در ايجاد ارتباط بى دغدغه و سالم و يا دشواريهاى عاطفى و ناسازگارى فردى و مشكلات يادگيرى دانش آموزان تاءثير بسزايى دارد.
33. بسيارى از پاسخهاى آشكار و واكنشهاى عاطفى و رفتارى كودك ، بر اثر يادگيرى اطرافيان و پاداش تشويقى در خانواده كسب مى گردد و در موقعيتهاى خارج از خانه نيز تعميم و گسترش مى يابد.
34. همانند سازى يا الگوگيرى ، مكانيسم اساسى در رشد شخصيت فردى و اجتماعى انسان است . كودك در ابتدا با همانند سازى خود با والدين و سپس با اطرافيان و مربيان و معلمان خود، شيوه هاى مهم رفتار و تفكر و احساس آنها را كسب مى كند.
35. مهمترين دوران همانند سازى و تقليد، دوران اوليه كودك (بين 7 سال ) است .
36. همانند سازى ، جريانى است ناخودآگاه كه با احساس لذت و آرامش ‍ كودك ، تداعى مى شود و ارتباطى تنگاتنگ با منبع پاداش دهنده و تشويق كننده دارد؛ بطورى كه كودكانى همانند سازى شديد با والدين و يا مربيان خود دارند كه آنان را گرمتر و پرمحبت تر و پاداش دهنده تر احساس كنند و اين نكته ، گواه بر اين است كه اساس و پايه همانند سازى در عشق و محبت و احترام والدين و مربى نسبت به شخصيت كودك نهفته است . والدين هر قدر بتوانند با كودكان ارتباطى نزديك حاصل كنند، در ايجاد اين جريان ، موفق تر خواهند بود. والدين پرخاشگر، فرزندان پرخاشگرى را پرورش ‍ مى دهند و همچنين پدر و مادر مؤ دب و با مهر و محبت ، كودكان با ادب و پر احساس و با محبتى را تربيت مى كنند.
37. والدين و مربيان كه مهمترين عامل تاءثير گذار و الگو دهنده به شخصيت كودكند، اگر در مقابل ديدگان نوجوانان ، بى نظم باشند و از انجام بى قيدى ها و بى بند و باريها هراسى نداشته باشند، چگونه مى توانند انتظار داشته باشند كه افراد تحت تربيتشان از نظم و انضباط خوبى برخوردار باشند؟
38. تحقيقات نشان داده است كه بغرنج ترين مسائل روانى در جوانان به علت نقص و ضعف تربيتى در دوران اوليه زندگى آنان ايجاد گرديده است .
39. پيشنهاد انجام كارهاى ساده به كودكان در حد توانانى و علاقه آنان ، موجب مى گردد كه آنان در به عهده گرفتن كارها، رغبت و اشتياق بيشترى نشان دهند. بنابراين ، هيچ گاه با مقايسه اين كه ديگرى كارى را بهتر يا سريعتر انجام مى دهد، روحيه مسؤ وليت پذيرى را در آنان از بين نبريد.
40. به تجربه ثابت شده كه والدين بى توجه و آنان كه وقتى را صرف تربيت فرزندانشان نمى كنند، از سوى نونهالان خود جدى گرفته نمى شوند.
41. دخالت در كارهاى كودكان بايد بطور راهنمايى و ارشاد باشد، نه به صورت امر و نهى تا روح لطيف كودك در سازگارى با عمل ، توافق بيشترى از خود نشان دهد.
42. والدين بايد بدانند كه كودكان در محيط خانه همواره نظاره گر اعمال و رفتار آنان هستند و شايسته نيست كه از اين مساءله غافل بمانند، بخصوص ‍ هنگام ارتباط زناشويى ، كه عدم توجه به اين امر، موجب انحرافات بسيارى در نوجوانان حتى در دوران كودكى خواهد شد.
43. يك كودك خجول ، لجوج و گوشه گير كه در خانه اى خشن و محدود كننده و سخت گير و سرزنش كننده پرورش يابد، ممكن است با ورود به مدرسه اى مناسب و رويارويى با معلمان فهميده و محيط گرم ، به صورتى سرزنده و خوشحال و خلاق در آيد. بنابراين ، تغيير محيط، در وضعيت روحى و روانى كودك تاءثير مهمى دارد؛ برعكس ، تجارب نامطلوب محيط مدرسه و يا كوچه و خيابان و همسايگان نيز ممكن است آثار مثبت روابط كودك با والدين را تضعيف نمايد.
خلاصه ، برخورد با موقعيتهاى تازه ، بخصوص در روابط اجتماعى ، در صورت جذاب و مثبت بودن ، به تجديد سازمان شخصيت كودك مى انجامد.
44. كودكانى كه با محروميتها و ناكاميهاى زندگى ، همچون محروميتهاى خانوادگى و ناملايمات و سخت گيرى هاى محيط آموزشى و محدوديتهاى فضاى بازى و عدم وجود وسايل و امكانات تفريحى و سرگرمى و... رو به رو مى شوند، در اكثر اوقات ، واكنشهاى پرخاشگرانه و انزواطلبانه اى از خود، نشان خواهند داد.
بالعكس ، برخوردارى كودك و نوجوان از همبازيهاى مناسب و امكانات فضا و موقعيتهاى مختلف و همچنين برخورداريهاى عاطفى و روانى و تشويقى ، موجب رشد متعادل روحى و روانى گرديده و همواره روحيه اى شاد و عزمى استوار و رفتارى اجتماعى و مورد پسند در آنان به وجود مى آورد.
45. مربيان والدين بايد واكنشها و رفتارهاى نوجوانان را، كه موجب ناسازگارى و ناكامى مى شود و آنها را تحت فشار قرار مى دهد، احساس كرده و فورا به گونه اى عاقلانه ، وى را از چنان موقعيتى خارج نمايند، و همواره با بحث و گفتگويى دوستانه او را راهنمايى و ارشاد كنند. تنبيه و برخوردهاى خشن در اين موقعيت ، سبب پرخاشگرى بيشتر، ايجاد بيماريها و ناسازگاريهاى روانى ديگر خواهد شد.
46. تاءثير پذيرى كودكان و نوجوانان تنها در رابطه با شخصيت پدر و مادر منحصر و محدود نمى شود، بلكه دوستان و اطرافيان ، همسايگان ، فاميل و يا ديگر همسالان در همه دوره ها بر رشد شخصيت كودك و نوجوان اثر مى گذارند؛ به عنوان مثال ، تماشاى فيلمهاى تلويزيونى و سينمايى و... سبب همانند سازى با شخصيت قهرمانان فيلمها مى گردد و در صورت منفى بودن آنها آثارى منفى در رفتار و كردار نوجوانان برجاى مى گذارد.
47. اساس شخصيت انسان در دوران كودكى - بخصوص سالهاى اوليه عمر - كه در دامن پدر و مادر، بزرگ مى شود پايه ريزى شده و بعد از آن مراقبتهاى ويژه والدين و محيط دوستان و همسالان تاءثير بسزايى در موفق يا ناموفق بودن شخصيت انسان دارد.
48. والدينى كه در ارتباط خود با فرزندانشان از روابطى گرم برخوردار بوده و مهر و محبت خود را مشروط به رفتار خوب كودك كرده باشند، كودكانشان به گونه اى رفتار مى كنند كه نشان دهنده رشد كافى آنان مى باشد، زيرا اين كودكان ، از دست دادن محبت والدين را فقط در رفتار خود احساس مى كنند و بندرت مرتكب رفتار بد مى شوند، زيرا رفتار بد خويش را بابى مهرى والدين احساس مى كنند، بسيارى از سرخوردگيها و سرپيچى ها و بزهكاريهاى نوجوانان ، معلول همانند سازى با معيارها و ميزانها اخلاقى خانواده مى باشد.

كسب عادت
49. از آن جا كه كودكان ، عادتها و عكس العملهاى رفتارى را در طى سالهاى متمادى و در طول گذشت زمان به دست مى آورند، به تربيتى مداوم و مستمر و مبتنى بر انضباط فردى و رفتار اجتماعى نياز دارند؛ به طورى كه اگر اساس و بنيان اين رفتارها بر نظم و انضباط استوار نباشد، آموزش و عادتهاى مطلوب در آنان شكل نخواهد گرفت ، زيرا رفتار كودك ، تحت تاءثير اطرافيان ، بخصوص پدر و مادر شكل مى گيرد و در طى گذشت زمان با تاءثر از واقعيات پيرامون خويش در موقعيتهاى مختلف به صورت عادت در آنها باقى مى ماند.
50. صداقت و درستكارى از مواردى است كه بايد قبل از سنين ورود به دبستان به آن توجه شود و در دوران دبستان تقويت شده و توسط معلمان و مربيان ، هدايت و جهت داده شود.
51. براى اين كه نونهالان را درستكار تربيت كنيم ، ابتدا بايد نسبت به اعمال و رفتار خود، نهايت دقت و مراقبت را داشته باشيم ، سپس كودكان را تحت مراقبت مستمر قرار دهيم ، زيرا تربيت در اجتماع ، همواره به گونه هاى مختلف ، وجود دارد.

احساس عاطفى
52. كودكان خود را با انجام كارهاى مفيدى كه بدان علاقه دارند ترغيب و تشويق نماييد، زيرا احساس شادمانى و غرورى كه در وجود آنان از انجام كارى ناشى مى شود، با هيچ خواسته اى برابرى نمى كند.
53. با ابراز محبت ، كودك خود را از علاقه شما نسبت به او، آگاه نماييد و با فراهم كردن وسايل و امكانات لازم در موقعيتهاى مختلف زندگى ، او را در وسعت بخشيدن به تجربياتش يارى دهيد. اين امر موجب شكوفايى استعدادهاى وى در آينده خواهد شد.
54. كودكان خود را بنا به ظرفيت روحى و جسمى مناسب وى پرورش ‍ دهيد و به طريق صحيحى با اصول اعتقادات اسلامى آشنا سازيد. به طورى كه همزمان با رشد جسمانى ، پيوند او با اين اصول محكمتر گردد.
55. غذاى مناسب و تهيه آن از راه حلال ، استراحت و مكان مناسب و سرشار كردن روح كودك از مهر و محبت ، سلامتى كودك و رفتار متعادل وى را در آينده ، تضمين خواهد كرد.
56. بازيهاى فراوان با كودكان و مشاركت دادن آنان در كارهاى خانه و تعريف داستانهاى شيرين مربوط به بزرگان دين ، همراه با محيطى صميمى و سرشار از شادى و نور ايمان و اميد، موجبات سلامت و بهداشت روانى كودكان را فراهم خواهد ساخت .
57. تقويت اعتماد به نفس در كودكان ، محركى است كه مى تواند آنان را در انجام بهترين كارها يارى دهد.
58. اگر اعتماد به نفس از كودك سلب شود، كودك در خود احساس ناامنى كرده و شوق و اشتياق انجام هيچ نوع كارى را نخواهد داشت و اگر اين وضعيت ادامه يابد، كودك به فردى ناتوان و بى مصرف تبديل خواهد شد.
59. از راه تشويق و متمايل ساختن به (52) كارهاى خوب و نكات مثبت اخلاقى و عدم سختگيرى (53) در كودك و نوجوان مى توان وى را به سعى و تلاش واداشت ، كودك در سايه ايجاد امنيت ، احساس آرامش نموده و استقلال شخصيتى اش رشد خواهد نمود.
60. به كودكان احترام بگذاريد، زيرا هر فرد انسانى خواستار اين است كه از طرف ديگران مورد احترام و اهميت واقع شود.
61. كارهاى مثبت كودكان را همواره مورد ستايش قرار دهيد و به آنها بفهمانيد كه دوستشان داريد.
62. هرگز به كودكان نگوييد كه اصلا قادر به انجام فلان كار نيستند، بلكه بايد تشويق كنيد كه با تلاش و فعاليت ، قادر خواهند بود كه هر مشكلى را هموار ساخته و در برخوردها موضع مثبتى اتخاذ كنند.
63. والدين بايد در عمل ، به نوجوانان بياموزند كه در جستجوى تجربيات تازه ترى باشند و عملا به اهداف ارزشمند، اهميت قائل شوند.
64. والدين و مربيان بايد به نوجوانان كمك نموده آنان را راهنمايى كنند تا بتوانند نقاط ضعف و قوت خود را تشخيص دهند و در بر طرف كردن ضعف و تقويت نقاط مثبت خود بكوشند.
65. حتى الامكان به نوجوانان اجازه دهيد و آنها را تشويق كنيد كه كارهاى كوچكشان را خودشان انجام دهند، مانند: پوشيدن كفش و لباس ، جمع آورى وسايل كيف و آمادگى جهت رفتن به مدرسه و.... زيرا اجراى اين برنامه بنياد اعتماد به نفس را در آنان پى ريزى خواهد كرد.
66. هرگز والدين و مربيان نبايد نوجوانان را با برچسبى ناروا برنجانند و يا با گفتارى باعث رنجش خاطر آنان شوند. كودكان در برابر صفاتى نظير خنگ ، تنبل و امثال آن بسيار حساس هستند و اگر اين القاب به آنان نسبت داده شود، بزودى باورشان خواهد آمد كه براستى آنان داراى چنين صفتى هستند.
67. والدين و مربيان مسؤ ول هستند كه از سنين طفوليت و در موقعيتهاى گوناگون ارزش ها و ضد ارزشها را به كودكان خود بياموزند و در كارهاى آنان اين امر را گوشزد نمايند.
68. والدين كه در صدد فراهم كردن وسايل و امكانات آينده فرزندان خويش مى باشند، بايد بدانند كه هيچ ارث و ميراثى بالاتر از تربيت و ادب براى فرزندان به جاى نخواهند گذاشت .(54)
69. والدين و مربيانى كه در حضور ديگران مجال اظهار نظر و ابراز احساسات را به نوجوانان نمى دهند و اغلب انتظار دارند كه آنان در محيط خانه يا كلاس ، ساكت بوده و تسليم خواسته ها و گفته هاى بى چون و چراى آنان باشند، چگونه از نونهالان خود انتظار دارند كه در آينده بتوانند اين حصار را شكسته و حق خود يا ديگران را به طرز منطقى مطالبه كنند؟
70. ايجاد يك ارتباط مستحكم بين پدر و مادر در خانه ، و بين معلمان و مربيان در مدرسه ، در ارائه روش و برخوردى هماهنگ ، از اساسى ترين پايه هاى تربتى در رشد شخصيت نوجوانان محسوب مى شود.
71. ايجاد ارتباط با نوجوانان مستلزم صرف وقت است و والدين و مربيان بايستى بخشى از اوقات مفيد خود را به اين امر اختصاص دهند.
72. والدين و مربيان براى افزايش قدرت تشخيص در نوجوانان بايد براى آنان احترام قائل شوند، بطورى كه آنان باور كنند كه وجود دارند و مى توانند بينديشند، استدلال نمايند و نظريات خود براى ديگران تشريح كنند.
73. والدين و مربيان مسؤ وليت دارند كه نوجوانان را از وقايع پيرامون خود آگاه ساخته و براى آنان توضيح دهند كه در محيط پيرامونشان چه وقايعى در شرف انجام است .
74. پافشارى و استوارى در عقايد صحيح و پى گيرى مستمر در مورد وظايف محوله به نوجوانان ، موجب استوارى نظر و ثابت قدمى آنان در زندگى خواهد شد.
75. يكى از زمينه هاى ايجاد اعتماد نسبت به والدين و مربيان در نوجوانان پايبندى آنان نسبت به قول و عهد و وفادار بودن آنان است . زمانى كه وعده اى داده مى شود، بايد حتما به آن عمل شود و هرگز با گفتن عباراتى همانند: خوب حالا ببينيم چه مى شود و... آنان را سرگردان نكنيد.