آنچه معلمان و مربيان بايد بدانند

رضا فرهاديان

- ۴ -


76. هنگامى كه به نوجوانان دستورى مى دهيد، سعى كنيد تا حد امكان زمينه انجام آن عمل فراهم باشد و در حد قدرت و توانايى آنان باشد.
77. خواسته هاى مربيان و والدين از نوجوانان ، بايد واضح ، صريح و قاطع بوده و حتى جزئيات انجام آن برايشان دقيقا روشن باشد.
78. از عوامل مهم در امر تعليم و تربيت ايجاد ارتباطى مناسب ، همراه با نرمى و ملاطفت نسبت به نوجوانان است ؛ تا جايى كه ممكن است نبايد نسبت به آنان سختگير باشيد و در غير اين صورت با داشتن رفتارى غير واقعى و نوعى بيگانگى از والدين و مربى ، نوجوانان دچار ناسازگاريهاى اجتماعى زيادى خواهند شد.
79. نوجوانان زمانى تمايل بيشتر به ايجاد ارتباط با ديگران دارند كه در خانه و خانواده به آنان اهميت داده نشود و احساسات و افكار آنان درك نشود.
80. پدر و مادر نبايد در حالى كه مشغول انجام كارى هستند با بى توجهى و بى اعتنايى ، فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند. گرچه پدر و مادر در بسيارى از اوقات به نوعى گرفتار و درگير مسائل خود هستند، ولى مهمتر از هر كارى ، اختصاص وقتى براى دلجويى از فرزندان است . صرف وقت براى فرزندان از حقوق مسلم آنان نسبت به والدين است .
81. متاءسفانه والدين ناآگاه كه بيشتر اوقات خود را صرف رسيدن و پرداختن به كارهاى شخصى و آمال و آرزوهاى دور و دراز خود مى كنند، گذاشتن وقت براى صحبتهاى فرزندانشان را كارى بى ارزش و عبث و گاهى اتلاف وقت مى دانند؛ غافلان اين كه در مقابل فرزندان خود حقى (55) و وظيفه اى شرعى و اجتماعى دارند و والدين با كوتاهى در اين زمينه ، زمينه انحراف فرزندان را با دست خود فراهم خواهند كرد.
82. پدر و مادر اگر برنامه ريزى درستى در تقسيم اوقات خود داشته باشند، ايجاد ارتباط با فرزندانشان هرگز لطمه اى به انجام ديگر وظايف آنان وارد نخواهد كرد.
83. والدين و مربيان بايد بدانند كه فرزندانشان نيازمند آنند كه به حرفهايشان گوش فرا داده شود انجام اين امر به قدرى اهميت دارد كه با هيچ ارزش ديگرى قابل مقايسه نخواهد بود و از نظر روانى ، مناسبترين اوقات براى صحبت با فرزندان هنگامى است كه به رختخواب رفته اند و مى خواهند بخوابند. با شرح داستانهاى جالب مى توان ارزشهاى والا را در ذهنشان جايگزين كرد. البته فرصت زمان بعد از صرف نهار و شام نيز وقت مناسب ديگرى مى باشد.
84. فرزندانى كه از طرف والدين خويش درك نمى شوند و حتى با وجود تمام امكانات رفاهى و سرگرميهاى مختلف ، باز هم احساس تنهايى مى كنند وا گر اين حالت ادامه يابد، عواقب ناخوشايندى در بر خواهند داشت ؛ بخصوص زمانى كه بزرگتر شوند و قدرت درك و تحليل آنها بيشتر شود، والدين را به عنوان محرم راز خود به حساب نمى آورند و در نتيجه ، اين جدايى و تنهايى ، عدم احساس امنيت روحى آنان را در پى خواهد داشت و با اين وضعيت نمى توان از آنان انتظار آينده اى درخشان داشت
85. يكى ديگر از نتايج سوء، عدم درك و ارتباط محبت آميز با فرزندان از بين رفتن استعدادهاى فرزندان است ، زيرا با وجود چنين ارتباط نامطلوب بين والدين و فرزندان آنان موفق نمى شوند فرزندان را در زمينه هاى مورد علاقه و استعدادهايشان هدايت و كمك و ارشاد نمايند.
86. والدينى كه با فرزندان خود رابطه نزديك و محبت آميز دارند، نه تنها قادرند از مشكلات روحى آنان با خبر شوند، بلكه اين امر سبب خواهد شد كه از استعداد و تواناييهاى فرزندان خود نيز آگاهى يافته و با ارائه راهنماييهاى لازم ، موجب شكوفايى استعدادهاى آنان شوند.
87. بهترين راه براى شكوفايى استعداد و خلاقيت و جوانان اين است كه مربيان و والدين دقت و مراقبت كنند كه كودك در انجام چه كارهايى رغبت و تمايل بيشترى نشان مى دهد و توانايى و كار آنان در چه زمينه اى بازده بيشترى دارد؛ از اين طريق مى توان بهترين راهنمايى ها را ارائه داد.
88. راه ديگر شكوفاكردن استعدادهاى نوجوانان و نونهالان ، توجه مربيان و والدين به سرگرميهاى آنانست ، زيرا كودكان و نوجوانان بطور ناخودآگاه و خارج از هرگونه اضطرابى ، هنگام بازى و فعاليتهاى مورد علاقه خود، استعدادهاى نهفته خويش را آشكار مى كنند.
89. در انجام فعاليتها و سرگرمى هاى مختلف كودكان و نوجوانان بايد توجه داشت كه بعضى از آنان به مطالعه رو مى آورند، عده اى تمايل به ساختن وسايل فنى دارند، گروهى به خطاطى و نقاشى علاقه مندند و عده اى به خواندن قرآن با صوتى مليح ، رغبت نشان مى دهند؛ در اين ميان ، پدر و مادر مى توانند در جهت دهى و تشويق آنها نقش عمده و سازنده و تعيين كننده اى را ايفا كنند. البته نبايد به طور سطحى برخورد كنند، يا قضاوت عجولانه نمايند، بلكه با كمك مشاور و معلمان مدرسه و پى گيريهاى مستمر در دوره راهنمايى مى توانند به اين مساءله پى ببرند. علاوه بر اين ، زمانى اين استعدادها شكوفا خواهد شد كه افراد در جهت استعدادهاى مطمئن خود هدايت شده باشند و والدين زمانى مى توانند در اين زمينه كمك كنند كه همواره از درك فرزندانشان عاجز نباشند.

مسائل اخلاقى و تربيتى
90. گاهى اوقات پدر و مادر با تحميل فشارها و سختگيريهاى بى مورد اجازه نمى دهند كه فرزندانشان در مواجهه با واقعيتهاى زندگى ، درد و رنج و كمبودهاى خود را احساس كنند و به طور معمول استعداد و تواناييهاى خود را ارزيابى كنند و به كار اندازند؛ اين گونه برخورد رشد و بلوغ اجتماعى كودكان را به تاءخير مى افكند و آنان را در اداره امور خويش ناتوان و درمانده نگه مى دارد.
91. والدين بايد خود از قوه تجزيه و تحليل مسائل برخوردار بوده و به فرزندان خود نيز چنين روحيه اى را آموزش بدهند تا آنها نيز با مسائل بطور منطقى و عملى و تواءم با تجزيه و تحليل برخورد نمايند.
همچنين پدر و مادر بايد محور رغبتها و علاقه هاى فرزندان خود را پيدا كرده و مطالب را با زبانى ساده و با ايجاد شرايط مورد نظر با آنان در ميان بگذارند.
92. بايد توجه داشت كه انسانها متفاوت هستند و هر يك بر اساس ‍ موقعيتهاى زندگى و شرايط زيستى و استعدادهاى ذاتى و هوشى ، زمينه كار تحصيل در رشته مناسبى را دارند؛ بنابراين ، والدين نبايد اين مساءله را از نظر دور داشته و تنها بر اساس خواسته ها و انتظارات خود عمل كنند و كمبودهاى روانى خود را از طريق فرزندان جبران نمايند.
93. ارج نهادن به زحمات فرزندان در امور درسى و يا كارى در مدرسه و يا منزل از مهمترين عوامل رشد اعتماد به نفس آنان به حساب مى آيد. در واقع ، تقدير كردن از سعى و تلاش فرد در موارد خاص از مهمترين عوامل هدايت او به موقعيت مناسب و مورد علاقه او خواهد بود.
94. در نظر نگرفتن وضعيت سنى و توان و استعداد معين كودكان و نوجوانان و بى توجهى به پيام قرآنى و لايكلف الله نفسا الا وسعها(56 ) و برخورد نامعقول با آنان در محيط خانه و مدرسه توسط والدين و مربيان ، نتايج نامطلوبى به بار خواهد آورد، بطورى كه موجب دلسردى آنان در امر تحصيل و عدم موفقيتشان در زندگى آينده خواهد گشت .
95. در تعليم و تربيت و در بخورد با انسانها، اظهار محبت و نرمى ، ملاطفت و مهربانى و دوستى همراه با عكس العملهاى منطقى و قاطع ثمر بخش ‍ است ، نه برخوردهاى سخت گيرانه و خشونت آميز.
96. والدين و مربيان بايد بدانند كه كودكان ، موجودات معصومى هستند كه براى مدتى در دست ما به صورت امانت قرار دارند، همچنين وسيله آزمايش ما هستند؛ حقوقى دارند كه بايد رعايت شود، نبايد با برخوردى خشن ، روح كنجكاو و لطيف آنان را مكدر ساخت .
97. والدين تا آن جا كه ممكن است بايد خود را براى برخورد با سوالات فرزندانشان آماده سازند و با ارائه پاسخى مناسب ، روح كنجكاو او را اقناع كنند.
98. اگر پسر يا دختر خردسالى ، درباره باردارى و تولد كودك از مادر سوال كند، مادر بايد درباره اين تغيير فيزيكى كه در وى ايجاد شده و كنجكاوى كودك را برانگيخته است ، جواب مناسبى بدهد، به گونه اى كه هم صادق باشد، هم روح كنجكاو او را سركوب نكند. اما اگر پدر و مادر به نوعى از دادن جواب ، شانه خالى كنند، كودك بر اثر روح كنجكاوى كه دارد، پاسخ خود را از هر طريق ديگر، ولو از افراد ناباب و به نحوى مفسده بار پيدا خواهد كرد و اين ، مقدمه تفكر در مسير غلط خواهد بود.
99. با كودكان خود نبايد رفتارى موسمى و دمدمى داشته باشيم و تنها در بعضى از اوقات نسبت به آنان عشق بورزيم ، مهر و محبت در هر شرايطى از جمله احتياجات و نيازهاى روانى كودك است ، حتى زمانى كه مرتكب عمل خلاف مى شوند، ولى بايد دانست كه قهر ما به خاطر محبت به او مى باشد. بايد از خداوند مهربان بياموزيم كه او چگونه مهر و محبت خود را نسبت به همه انسانها و در هر شرايطى ، حتى زمانى كه گناهكار باشند، مبذول مى دارد.
100. فرزند شما نبايد احساس كند كه محبت شما به او امرى ناپايدار و مقطعى است و هنگام گرفتارى و يا ارتباطهاى اجتماعى و جمعى و يا در ميهمانيها و... توجهى به او نداريد و يا تنها هنگام درس خواندن به او توجه مى كنيد. بايد در هر شرايطى با فرزندان خود با مهر و محبت و از روى عاطفه قلبى رفتار كنيد تا ارتباط شما به آنان مستحكم تر شود و در راهنماييها و ارشادها به نظر شما بيشتر اهميت داده و ارزش قائل شوند.
101. در اظهار مهر و محبت ، نبايد تنها به بيان كلمات تشويق آميز اكتفا شود، بلكه ابراز علاقه بايد در اعمال و رفتار و والدين بروز خارجى داشته باشد. بايد طورى عمل كنيم كه فرزندان احساس كنند براى ما مهم هستند. بايد طورى عمل كنيم كه فرزندان احساس كنند براى ما مهم هستند. اگر كاملا به حرفهاى آنان گوش فرا دهيم . آنان هم بطور متقابل ياد خواهند گرفت كه در حال صحبت با ديگران دقت و توجه كافى به سخنان آنها داشته باشند. سعى نكنيم هميشه از يك موضع منفى با آنان برخورد كنيم و يا پيوسته گفتار آنان را قطع كرده و يا آنان را سرزنش نماييم . بلكه بهتر است با برخوردهاى گرم و عطوفت آميز، در او امنيت خاطر ايجاد كنيم و با همدردى ، به حركت آنان جهت دهيم و آن را تصحيح كنيم .
102. اگر بعضى از اوقات كودكان خطايى مرتكب شوند (مثلا كلمات زننده اى بر زبان بياورند) يك بار به آنان تذكر دهيد و بعد هيچ توجهى به آنان نكنيد. عدم توجه شما باعث ترك اين عادت خواهد شد.
سكوت در مقابل بعضى از رفتارهاى كودكان و نوجوانان ، گاهى به اندازه هزار موعظه و تذكر، ارزش و تاءثير دارد. معلمان و مربيان بايد اين حقيقت را در نظر بگيرند، بخصوص در كلاس ، بعضى مواقع واكنشهاى بيجا و نامناسب دانش آموزان با سكوت معلم برطرف مى شود و ديگر تكرار نمى گردد.
103. بعضى اوقات درس نخواندن و انجام ندادن تكليف در خانه ، عكس العمل و واكنش منفى كودك در مقابل رفتار والدين است ، چرا كه سختگيرى بى حد و عدم ارتباط صميمى و عاطفى والدين موجب مى گردد كه كودكان در مقابل رفتار خشن آنان موضع گيرى كنند.
104. به تجربه مشاهده شده كه يكى از علل اصلى درس نخواندن و عقب ماندگى تحصيلى دانش آموزان در مدرسه ، روابط نامطلوبى است كه ميان پدر و مادر در خانه حكمفرماست .
105. هنگامى كه مى خواهيد كودكان را از چيزى منع كنيد، تنها جواب منفى ندهيد، بلكه علت نهى خود را به صورتى آرام و منطقى در يك جمله كوتاه و روشن بيان كنيد.
106. صبر و بردبارى (57) والدين و حفظ خونسردى در مقابل رفتار و عكس العملهاى فرزندان و به كارگيرى تدبير در زمينه راهنمايى و هدايت آنان نقش بسزايى داشته و در پيشرفت تحصيلى آنان بسيار مؤ ثر است .
107. پدر و مادر بايد بطور عاقلانه از بروز حسادت بين فرزندان جلوگيرى كنند؛ مثلا، هنگام ورود به خانه تنها توجه خود را به شيرين زبانيهاى طفل خردسال خود معطوف نكنند، بلكه ابتدا نزد فرزند بزرگتر رفته و احوالپرسى كنند، سپس به طفل كوچك توجه نمايند.(58)
108. والدين و مربيان بايد آگاه باشند كه كار تعليم و تربيت كارى است بس ‍ دشوار و طولانى ، كه مستلزم پى گيريهاى مداوم ، مهارتها و دقتها و ظرافتها و صبر و حوصله فراوان مى باشد و در عين حال ، بايد روش برخورد با نونهالان محبت آميز بوده و با قاطعيت همراه باشد.
كوچكترين اخلاف و برخورد و ناهماهنگى بين پدر و مادر يا خانه و مدرسه ، سبب بر هم زدن اساس اخلاقى كودك گرديده و آثار نامطلوبى بر شخصيت كودك بر جاى مى گذارند. هرگز نبايد در حضور كودك مجادلات لفظى شديدى بين پدر و مادر صورت پذيرد.
109. كودكانى كه در يك فضاى محبت آميز و تواءم با اعتماد و هماهنگى و احترام متقابل بين والدين رشد كرده باشند، موقع ورود به دبستان و همچنين در دوران دبستان ، دانش آموزانى متعادل و مطيع بوده و دوران تحصيلى خود را با موفقيت تمام و بدون ايجاد هيچ گونه اختلال رو اين سپرى خواهند كرد.
110. همان طور كه موجودات زنده براى رشد و نمو خود علاوه بر نيازمنديهاى زيستى نياز به توجه و مراقبت دارند، كودكان هم نياز فراوان به محبت دارند و گرسنگى عاطفى به مراتب دشوارتر و بدتر از گرسنگى غذايى است .
111. والدين ، اولين مربيان كودكان خود هستند. به همين جهت ، نقش آنان در شكل گيرى شخصيت فرزندانشان بسيار حساس و مهم است .
112. اگر خوب دقت كنيم ، دلبستگى و علاقه كودك بيشتر متوجه كسانى است كه در مقابل او با انصاف و مهربان و با سخاوت باشند و به خواسته هاى آنان با صبر و حوصله تمام گوش فرا دهند. اصلا نوع رابطه بين والدين و كودكان ، در پرورش حس همكارى ، دوستى ، فرمانبردارى ، انعطاف پذيرى و علاقه به كار و درس و تحصيل ، تاءثير مستقيم دارد.
113. والدين بايد با مهمترين مسائل مربوط به رشد روانى كودك و نوجوان و جوان ، در مراحل مختلف سنى آشنايى كافى داشته باشند.
كودك قبل از ورود به دبستان مراحل مختلفى را طى مى كند كه هر كى ويژگيهاى خاصى دارد، اين مراحل عبارتند از:
1. ميل و رغبت به تقليد؛
2. بى ارادگى ؛
3. برترى ؛
4. نداشتن تجربه زندگى ؛
5. تلاش براى كسب استقلال ؛
6. كنجكاوى در كشف حقايق زندگى .
114. مربيان و معلمان بايد توجه داشته باشند كه نبايد مطالب فراوانى را در فاصله زمانى بسيار كوتاه به كودكان ارائه كنند، زيرا آنان بشدت خسته و عصبى مى شوند و نتيجه كارشان ، زدگى از كلاس و درس خواهد بود. بايد تا حد ممكن مطالب بطور غير مستقيم و با رعايت ميزان درك و فهم و آمادگى روحى دانش آموز و به طور متنوع و همراه با كارهاى عملى و نوعى بازى و نمايش ارائه گردد. بايد همواره روى فهم و درك و قوه استدلال نوآموز تكيه شود تا انباشتن حجمى سنگين از معلومات در حافظه او.
در حين بازى و تفريح و گردشهاى علمى مى توان مسائل مختلف زندگى را به صورتى عينى و ملموس براى نوآموزان تشريح كرد.
115. كودك در دوران دبستان ، آمادگى كمك و همكارى در زمينه كارهاى خانه از قبيل جمع و جور كردن وسايل شخصى ، تحصيلى ، اسباب بازيها و پهن كردن سفره و... را دارد؛ در صورتى كه با احترام و تشويق مسؤ وليتهايى از طرف والدين به كودك واگذار شود، او محوله را با علاقه تمام و بخوبى انجام خواهد داد.
116. دوران هفت ساله دوم كه نوآموزان در اين مرحله وارد دبستان مى شوند، بهترين موقعيت در جهت آموزش آداب و اخلاق است . اين امر با همكارى مداوم والدين و پى گيريهاى مستمر مدرسه ، تقويت مى گردد.
117. والدين مى توانند با برخوردى سازنده فرمهاى رفتارى و تربيتى مدرسه را كه در جهت تقويت اخلاق و آداب اسلامى ارائه مى گردد، بطور دقيق براى فرزندانشان تشريح نمايند و خود نمونه اى عملى براى هدايت كودكان و عادت دادن آنان به آداب و خصلتهاى خوب اخلاقى باشند و فرمهاى مربوط را با پيگيرى مستمر پر كرده و در جهت رشد اخلاقى و تربيتى فرزندانشان يار و ياور مدرسه باشند.
118. مربيان و والدين بايد به خاطر داشته باشند كه تعليم و تربيت و آموزش و پرورش ، يك عمل تدريجى است و مستلزم صبر و حوصله و اراده و خودسازى آنان است ، آنان نه تنها بايد با خصوصيتهاى فردى كودكان آشنا باشند، بلكه بايد سعى نمايند انگيزه هاى كارهاى خلاف وى را درك كرده و راه مناسبى براى پيشگيرى از اين نوع عكس العملهاى نامناسب پيدا كنند.
119. با درك وضعيت روحى و آشنايى با انگيزه هاى رفتارى كودكان ، مى توان مناسبترين راه تربيتى و روش برخورد صحيح را در مقابل آنان انتخاب كرد.
120. در فرهنگ اسلامى ، يك اصل بسيار مهم تربيتى از مرحله كودكى تا به بعد مطرح است و آن : حفظ شخصيت و توجه به عزت نفس كودكان است . رفتار والدين و مربيان با كودكان بايد با حسن تفاهم و اعتماد و احترام به شخصيت آنان تواءم باشد و آنان همواره نقش خود را به عنوان نمونه و الگو از ياد نبرند.
121. شيوه هاى برخورد اوليا و مربيان با كودكان بايد بر اساس دو اصل مهم تنظيم شود:
1. در نظر گرفتن سن و مراحل رشد كودكان ؛
2. درك و فهم تواناييها و آمادگيهاى كودك .
122. بايد براى كودكان امكانات و فضاهاى مناسب فراهم شود تا آنان بتوانند، انرژى فعال خود را در جريان بازيها و فعاليتهاى پر جنب و جوش و پرتحرك خود به مصرف برسانند، زيرا كودكان از عدم تحرك خسته و ملول مى شوند و در نتيجه ، حالتى عصبى پيدا مى كنند و در برخورد با ديگران بر اعصاب خويش تسلطى ندارند.
بنابراين ، والدين حتى المقدور نبايد كودكان خردسال را در مسافرتهاى طولانى در داخل ماشين محبوس نمايند و يا در جلسات بزرگسالان آنان را در محيطى بسته و به مدت زياد و در يك حالت معينى قرار دهند، زيرا اين امر در خستگى شديد روحى و زدگى كودكان از كار و محيط، تاءثير فراوانى دارد.
123. تلاش براى خوب بودن از خصوصيات فطرى نوجوانان است . آنها هميشه فكر مى كنند كه خوب هستند. والدين بايد همواره اين احساس را در آنان تقويت كنند. تشويق و تقويت والدين و مربيان موجب تقويت حس ‍ اعتماد به نفس نوجوانان مى گردد و بهتر شدن رفتار آنان كمك شايانى مى كند.
زمانى كه نوجوان يك عمل خوبى (مثل كمك به ديگران ) انجام مى دهد و يا چيزى را به دوستش مى بخشد، بايد به رفتار او ارج نهند و تشويق نمايند. اين عمل در ذهن او به صورت يك عادت مثبت نقش مهمى ايفا مى كند.
124. لجبازى نوجوانان اغلب مواقعى صورت مى پذيرد كه آنان مورد بى مهرى و نامهربانى بيش از حد و سخت گيريهاى نامعقول پدر و مادر قرار گيرند؛ در چنين شرايطى ، لجبازى به عنوان يك عكس العمل دفاعى در برابر رفتار نامعقول والدين ظاهر مى گردد.
125. والدين و مربيان بايد سعى كنند هميشه علل و عوامل رفتارهاى نامعقول و نامتعادل و ناسازگارى كودكان را ريشه يابى و تجزيه و تحليل نمايند تا بتوانند راه و روش درستى در برخورد با فرزندان خود اتخاذ كنند، زيرا هيچ عملى يا عكس العملى بدون علت نيست .
126. در دوره ابتدايى اهداف مهم مسائل تربتى و پرورشى در دو اصل زير خلاصه مى شود:
1. آموزش و تقويت عادتهاى مطلوب و خوب ؛
2. پيشگيرى از سرايت نمودن رفتار زشت و ناپسند همسالان در مدرسه .
در اين باره والدين مى توانند با همكارى واحد پرورشى مدرسه ، كمك شايانى به جايگزين كردن عادات مطلوب در شخصيت نوجوان بنمايند.
127. تربيت و ادب كودكان از طريق عمل و رفتار والدين و مربيان شكل مى گيرد و تابع هماهنگى بين ارزشها و معيارهاى خانه و مدرسه مى باشد. با پيگيرى مستمر براى هماهنگى هر چه بيشتر اين دو نهاد است كه آداب و نظم و انضباط در وجود افراد، جايگزين شده و اساس رفتار و كردارشان را در آينده شكل مى دهد.
128. خيلى از خصلتها و صفات بد به علت بى توجهى تربيتى در دوران كودكى به وجود مى آيد؛ مثلا، عادت كردن به دروغ ، ريشه در عجز و ناتوانى و عدم اعتماد به نفس در دوران كودكى دارد.
129. كودكان معمولا كمبودهاى عاطفى و روانى خود را به صورت هاى مختلف ، از جمله لجبازى ، زدن ديگران ، برخوردهاى خشن ، بهانه گيرى و... از خود بروز مى دهند، تا با كودك تفاهم نباشد، نفوذ در وى غير ممكن است ، هميشه بايد علتها را جستجو كرد، نبايد تنها به صورت ظاهرى و سطحى با روحيات كودكان برخورد نمود، بلكه بايد به اين نكته توجه داشت كه رفتار و عكس العملهاى آنان معلول مسائل درونى و دوران حساس هفت سال اول زندگى است .
130. معمولا كودكان و نوجوانان تا بدى يك عمل برايشان روشن نشود، از آن دست بردار نيستند، و اين شناخت تنها از طريق گفتار و توضيح مربيان و والدين حاصل نمى شود، بلكه زمانى كه آنان عملا در موقعيتى قرار بگيرند و خود به نتايج زيانهاى آن پى ببرند، بدان يقين حاصل مى كنند، بنابراين ، هر كس تا مفاسد چيزى را نداند، قدرت ترك آن را ندارد.(59)
131. تشخيص لجبازى از پشتكار مشكل است ، چون هر دو در يك شكل ظهور مى كنند. والدين و مربيان بايد دقت نمايند كه در تشخيص اين دو رفتار خطا نكنند.
132. كلمات و سخنانى كه والدين و مربيان در طول روز به كودكان و نوجوانان مى گويند، اهميت زيادى در شكل گرفتن شخصيت آنان دارد، مثلا، جمله هاى محبت آميز همراه با احترام ، اهميت بسيار در تقويت حس ‍ عزت نفس آنان دارد؛ همچنين جملاتى چون : ((تو ديگر بزرگ شده اى ))، ((مرد شده اى )) و ((آقا شده اى )) يا ((خانم شده اى )) او را وادار مى كند كه با تلاش مثبت خود، اين باور را براى شما ثابت كند.
133. هيچ كودكى با اخلاق و خصلتهاى بد به دنيا نمى آيد كل مولود يولد على الفطره ...(60)
كج خلقى و لجبازى و خودسرى و بهانه جويى را نمى توان خصوصيت ذاتى كودكان به شمار آورد.
بنابراين ، كودكان اصلاح پذيرند و شخصيت شان در طول دوران زندگى در خانه و مدرسه شكل مى گيرد و سهل انگارى ، بهانه جويى و خود محورى آنان نتيجه برخورد نادرست و نامناسبى است كه والدين و اطرافيان در دوران اوليه زندگى با او داشته اند.
134. تسليم نشدن و نشان دادن خونسردى و صبر و بردبارى در مقابل بهانه جوييهاى كودكان - در صورتى كه اين بهانه جوييها وسيله و تاكتيكى براى دستيابى به خواسته هايى باشد كه شما با آن مخالف هستيد، به او مى فهماند كه شما به اين گونه عكس العملها اهميت نمى دهيد و او بزودى خسته مى شود رفتارش را كم كم عوض مى كند و مى فهمد كه بهانه جويى عادت خوبى براى رسيدن به خواسته هايش نيست .
135. فرزندان با نگاه به سيماى ما و با شنيدن نحوه گفتار و در خواست ما و حتى از آهنگ كلام ما بسرعت تشخيص مى دهند كه آيا موظف به اجراى دستورات ما هستند يا اين كه مى توانند از انجام آن شانه خالى كنند.
136. مربيان و والدين گاهى اوقات بطور ناخودآگاه كودكان را به نافرمانى وادار مى كنند، مثلا، هنگام طرح خواسته هاى خود به جاى قاطعيت و محكم سخن گفتن به خواهش و تمنا، يا تهديد، يا حتى قبول خواسته هاى كودك و يا دادن وعده و وعيد و يا واسطه قرار دادن ديگران متوسل مى شوند و از اين احساس ، كودك به اين نتيجه مى رسد كه مى توان نافرمانى كرد.
137. والدين و مربيان بايد توجه داشته باشند كه تقاضاها و درخواستهايشان از كودكان و نوجوانان را به صورتى جدى و قاطع و در عين محبت و احترام مطرح كنند. چگونگى گفتار و آهنگ صداى والدين و شكل رفتار و برخورد آنان نبايد با سستى و بى اعتمادى همراه باشد، چون اين كار، سبب نافرمانى و تمرد كودكان و نوجوانان خواهد شد.
138. اوليا و مربيان بايد به شخصيت كودك ، احترام بگذراند و با رفتارى مؤ دبانه شرايط زير را در برخورد با كودكان و نوجوانان خود در نظر بگيرند:
1. به نيكويى و ملاطفت با وى صحبت كنند.
2. خونسردى و آرامش خود را در مقابل بهانه جوييها و سخنان بى مورد او حفظ كنند.
3. با ادب و مهربانى (بدون ايجاد ترس و دلهره و تحقير نمودن ) به حرفهاى او گوش فرا دهند.
4. شرايط سنى و مقتضيات روحى و روانى او را در نظر بگيرند.