اسرار موفقيّت ، جلد دوم

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۳ -


17- عبادت و بندگى

عبادت چيست؟

عبادت چيست و چه برنامه‏هائى را مى‏توان برنامه عبادى ناميد؟ اين سئوال مهمّى است كه گاهى ذهن بعضى از افراد را به خود مشغول مى‏كند. گر چه ممكن است عده‏اى عبادت را به معناى نماز و روزه و منحصر به امورى امثال اينها بدانند، ولى با مراجعه به روايات اهل بيت‏عليهم السلام و استفاده از راهنمائيهاى آنان متوجّه مى‏شويم، عبادت منحصر به انجام دادن نماز و روزه نيست؛ زيرا عبادت به معناى بندگى خداوند است و بندگى خدا در صورتى محقّق مى‏شود كه انسان آنچه را كه خداوند از او مى‏خواهد، انجام دهد و خواسته خداوند فقط اين نيست كه به نماز و روزه بپردازيم و در كثرت انجام آنها بكوشيم.

حضرت امام حسن عسكرى‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند:

لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصِّيامِ، وَإِنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَفَكُّرِ في  أَمْرِاللَّه.(58)

عبادت، زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست. همانا عبادت، تفكّر بسيار در امر خداوند است.

عبادت، انجام خواسته‏هاى خداوند است و از اين راه انسان مى‏تواند به مقام عبوديّت برسد و چيزى كه ملاكِ رسيدن به مقام بندگى است، ارزش عبادت است و اعمال و عبادات زياد، از شرايط ضرورى و حتمى براى نيل به درجات عالى معنوى نيست. زيرا اهميت اعمال و عبادات به زيادى آنها نيست، بلكه به ارزش آنهاست. و عبادات در صورتى داراى ارزش فراوان هستند كه داراى تأثير فراوان باشند، و بتوانند در باطن و سريره انسان تحوّل ايجاد كنند. بنابر اين اهمّيت عبادات به تحوّلى است كه در نفس عبادت كنندگان ايجاد مى‏نمايند.

با اين بيان، روشن مى‏شود كه اولياء خداوند كه در نفس خود تحوّل ايجاد نموده و از قدرتهاى معنوى بهره‏مند شده‏اند، ملاكِ موفّقيت آنان، تأثير زياد عبادتهاى آنها بوده است نه كثرت عبادت آنان؛ اگر چه در موارد بسيارى، تأثير فراوان عبادات بستگى به كثرت آنها دارد، ولى اين يك قانون كلّى نيست.

دليل ما بر اين حقيقت، روايتى است كه جناب مفضّل كه از خواصّ اصحاب امام صادق‏عليه السلام بوده، نقل كرده است. او مى‏فرمايد:

كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللَّهِ‏عليه السلام فَذَكَرْنَا الْأَعْمالَ، فَقُلْتُ اَنَا ما أَضْعَفَ عَمَلي؟! فَقالَ: مَهْ اِسْتَغْفِرِاللَّهَ، ثُمَّ قالَ لي: اِنَّ قَليلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوى خَيْرٌ مِنْ كَثيرٍ بِلا تَقْوى. قُلْتُ: كَيْفَ يَكوُنُ كَثيرٌ بِلا تَقْوى؟ قالَ: نَعَمْ مِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعامَهُ، وَيُرفِقُ جيرانَهُ وَيَوَطِّئُ رَحْلَهُ، فَاِذا ارْتَفَعَ لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ دَخَلَ فيهِ، فَهذَا الْعَمَلُ بِلا تَقْوى، وَيَكُونُ الْآخَرُ لَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذا ارْتَفَعَ لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ لَمْ يَدْخُلْ فيهِ.(59)

من در خدمت امام صادق‏عليه السلام بودم از اعمال، سخن به ميان آمد. من گفتم: چقدر اعمال من اندك است؟! در اين هنگام امام صادق‏عليه السلام فرمودند: ساكت باش و استغفار كن. آن گاه به من فرمودند: عمل اندكى كه همراه با تقوا باشد، از عمل بسيارى كه تقوا در آن نباشد، بهتر است. گفتم: مگر مى‏شود شخصى اعمال زياد را بدون تقوا انجام دهد؟
حضرت فرمودند: آرى مانند اين كه شخصى غذاى خود را به ديگران اطعام كند، و با همسايگانش به نيكى رفتار كند و وسائل مسافرت آنان را فراهم نمايد، ولى هر گاه راه حرامى براى او گشوده شود در آن داخل شود. اين عملى است كه در آن تقوا نيست و فرد ديگرى اين گونه اعمال زياد را ندارد، ولى آن گاه كه راه حرامى برايش گشوده شود، در آن وارد نمى‏شود.

اين گونه عمل همراه با تقوا است و اين گونه انسان داراى صداقت در عبادت است.

عبادت بايد صادقانه باشد

بنابراين كثرت عبادت، ملاك اهميّت آن نيست؛ بلكه ملاك، ارزش عبادت و تأثير آنست اگرچه عبادت اندك باشد. اگر عبادت صادقانه باشد، اثرات فراوانى در بردارد؛ به اين جهت ما بايد در همه كارها بالأخص امور معنوى، با صداقت گام برداريم و از غرض‏ورزى و حسابهاى شخصى دست بكشيم و با صفا و صداقت بى‏آنكه غلّ و غشّى وجود داشته باشد، به كار خود بپردازيم.

پاكسازىِ دل از هر گونه غلّ و غشّ و بدست آوردن صداقت، از ويژگى‏هاى شيعيان است. حضرت امام حسين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلوُبُهُمْ مِنْ كُلِّ غَشٍّ وَدَغَلٍ.(60)

براستى كه شيعيان ما، كسانى هستند كه دلهايشان از هر گونه غلّ و غشّى پاك باشد.

وجود غلّ و غشّ در نيّتها، رفتار انسان را سبك و بى‏ارزش مى‏كند. از اين جهت بايد سعى كنيم هر گونه عبادت را صادقانه انجام دهيم و با اراده و تصميم جدّى هر گونه غرض‏ورزى و غلّ و غشّ را از قلب خود دور كنيم.

يكى از راه‏هاى پاكسازى دل از غلّ و غشّ، فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين است(61) و يكى از علل تأكيد بر فرستادن صلوات قبل از دعاها، زدودن غلّ و غشّها و بدست آوردن صداقت و درستى است.

برنامه‏اى كه كوشش و تلاش در آن بر مبناى صداقت نباشد و بر اساس تظاهر و خود نمايى باشد، نه تنها داراى هيچ گونه قيمتى نيست؛ بلكه گناهى است بزرگ، ولى عبادتى كه صادقانه باشد راهى بسيار مؤثّر براى تقرّب به خداوند است. زيرا تلاش و كوشش در انجام عبادات اگر صادقانه باشد؛ بدى‏هائى را كه در نفس انسان ريشه دوانده است ويران ساخته و نابود مى‏نمايد، و از اين راه انسان را به خدا نزديك مى‏كند.

عبادت و رسيدن به مقام بندگى و عبوديّت، صراط مستقيم است. ما بايد  بوسيله عبادت خداوند، در صراط مستقيم گام برداريم. خداوند مى‏فرمايد:

»إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدوُهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيم «(62)

بدرستى كه اللَّه، اوست پروردگار من و پروردگار شما، پس او را عبادت كنيد، اين است صراط مستقيم.

بنابر اين انسان مى‏تواند با عبادت و بندگى خداوند در صراط مستقيم او قرار گيرد و از تسلّط شياطين رهايى يابد.

گام برداشتن در اين راه و مداومت بر آن، خود دليل بر سعادت انسان و نجات اوست. اين حقيقتى است كه حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام آن را اين گونه بيان فرموده‏اند:
دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ بِالسَّعادَةِ.(63)
مداومت بر عبادت، دليل بر ظفر يافتن انسان به سعادت است.

زيرا انسان به وسيله عبادت و حفظ شرايط آن، در زمره اولياء خدا قرار مى‏گيرد و از بندگان ممتاز او مى‏شود و از اوصاف و ويژگى‏هايى كه مخصوص اولياء خداست، بهره‏مند مى‏شود.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ: أَنَا وَعَلِيٌّ أَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ، وَلَحَقُّنا عَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَىْ وِلادَتِهِمْ، فَاِنَّنا نَنْقُذُهُمْ إِنْ اَطاعوُنا مِنَ النَّارِ اِلى دارِالْقَرارِ، وَنُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخيارِ الْأَحْرار.(64)

من از رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى‏فرمود: من و على دو پدر اين امّت هستيم و واقعاً حق ما با عظمت‏تر از حقّى است كه پدر و مادرى كه آنان از آن دو متولد شده‏اند، دارند. زيرا ما آنان را - اگر از ما پيروى كنند - از جهنم نجات داده و به بهشت وارد مى‏كنيم و آنان را از بندگىِ ديگران به بهترين افراد آزاده، ملحق مى‏كنيم.

پس با پيروى از فرمايشات خاندان وحى، انسان به خاطر عبادت صادقانه، به مقام عبوديّت مى‏رسد و به درجه اخيار و نيكان نائل مى‏شود. در اين هنگام يكى از اركان مهم گمراهى، كه تسلّط شيطان است از هم مى‏پاشد و شيطان پليد از انسان دور مى‏شود. اين حقيقتى است كه خداوند در قرآن كريم به آن تصريح نموده و فرموده است:

»إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطان وَكَفى بِرَبِّكَ وَكيلاً «(65)

براستى كه بندگان مرا تسلّطى براى تو )شيطان( بر آنان نيست و خداوند براى وكيل بودن كفايت مى‏كند.

بسيارى از بزرگان شيعه براى راه يافتن به مقام قرب الهى و رسيدن به مقام عبوديّت تلاش فراوانى نموده‏اند.

كوشش مرحوم كرباسى براى دست يافتن به مقامات ارزنده معنوى نمونه‏اى از اين گونه تلاشها مى‏باشد. آن بزرگوار از علماى بزرگ شيعه و از شاگردان سيّد بحرالعلوم بود. در حالات او نوشته‏اند:

آن بزرگوار براى آن كه شب قدر را درك كرده باشد، يك سال هر شب تا به صبح به عبادت مى‏پرداخت تا از فيوضات تهجّد در آن شب بهره‏مند گردد. آن مرحوم در عبادت داراى خضوع و خشوع و حضور قلب بود. دعاى وى بسيار تأثير داشت. هنگامى كه يكى از حكّام اصفهان نسبت به ايشان، وظيفه احترام و ارادت را رعايت نكرد، آن مرحوم عليه او دعا كرد. در زمانى كوتاه حاكم عزل و سرافكنده شد. آن گاه مرحوم كرباسى براى او نوشت:

ديدى كه خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد كه شب را سحر كند

او ازهد زهّاد زمان خود بوده و مرحوم ميرزاى قمى از ايشان خواست رساله بنويسد. او در جواب گفت: استخوان بدنم طاقت آتش جهنّم را ندارد، ولى پس از اصرار مرحوم ميرزاى قمى، رساله نوشت.

اگر فقيرى از او چيزى مى‏خواست، شاهد مى‏طلبيد و شاهد را قسم مى‏داد و فقير را هم قسم مى‏داد كه در مصرف آن اسراف نكند؛ آن گاه خرج يك ماه را به او مى‏داد.

گويند، روزى شخصى براى جريانى نزد وى شهادت داد، آن مرحوم از او پرسيد: شغل تو چيست؟ گفت: من غسّال هستم. ايشان شرائط غسل را از او سئوال كرد. آن مرد جواب داد و سپس گفت: هنگام دفن چيزى در گوش ميّت مى‏گوئيم. مرحوم كرباسى فرمود: چه مى‏گوئيد؟ گفت: مى‏گوئيم خوشا به سعادتت كه مرُدى و براى اداى شهادت نزد حاجى كرباسى نرفتى!(66)

اقسام عبادات

با انواع و اقسام عبادات آشنايى پيدا كنيد و به انجام يك نوع عبادت اكتفا نكنيد. همان گونه كه رزق مادّى شما انواع گوناگون است و خوراكيهاى خود را از مواد گوناگون تهيه مى‏كنيد، و اگر غذاى شما بدون نمك يا بدون مواد ضرورى ديگر باشد كامل نيست؛ در اعمال معنوى نيز اگر به يك نوع عبادت بپردازيد، باطن شما اقناع نمى‏شود، هر چند آن عبادت زياد باشد. مثل آن كه در سفره خود گوشت فراوانى تهيه كرده باشيد، ولى نان و نمك فراهم نباشد در اين هنگام چگونه مى‏توانيد از آن استفاده كنيد؟

همان طور كه نماز و روزه عبادت است، فكر و انديشه عبادت است و همان گونه كه فكر و انديشه عبادت است، خدمت به خلق نيز عبادت است و همچنان كه خدمت به خلق عبادت است، انتظار فرج و آشنايى با وظائف زمان  غيبت عبادت است، همان گونه كه انتظار و شناخت وظائف زمان غيبت  عبادت است، آشنايى با معارف و عقايد مكتب اهل بيت‏عليهم السلام عبادت  است، .... سعى كنيد تمام اين عبادتها را انجام داده و خود را به تكامل برسانيد.

خدمت به برادران دينى

يكى از انواع عبادات كه دليل بر شرافت و عظمت روح آدمى است، اين است كه انسان كمر همّت براى خدمت نمودن به برادران دينى خود ببندد، و آنان را در گرفتاريها و مشكلات يارى كند.

دستگيرى از افتادگان و خدمتگزارى برادران مؤمن، اگر براى خدا باشد از عبادتهاى مهمّى است كه در فرمايشات اهل البيت‏عليهم السلام نه تنها به آن سفارش شده است، بلكه آن را با شرافت‏ترين نوع عبادت دانسته‏اند.

حضرت امام سجّادعليه السلام در اين باره مى‏فرمايند:

إِنَّ أَشْرَفَ الْعِبادَةِ خِدْمَتُكَ اِخْوانَكَ الْمُؤْمِنينَ.(67)
باشرافت‏ترين عبادت، خدمت نمودن تو به برادران مؤمن تو است.

كم توجّهى نسبت به اين نكته اساسى كه تأثير حياتى در زندگى همفكران انسان دارد، زيانهاى جبران ناپذيرى را به دنبال دارد.

حضرت امام صادق‏عليه السلام در ضمن شمردن گناهان كبيره مى‏فرمايند:

... تَرْكُ مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومينَ.(68)
از گناهان كبيره، ترك كمك رسانى به ستمديدگان است.

به اين نكته نيز بايد توجه داشته باشيم: تعاون به برادران دينى نه تنها از نظر مادّى است، بلكه افزايش درك و فهم و راهنمايى آنان نيز از وظائف كسانى است كه توانائى آن را دارند. حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

أَعِنْ أَخاكَ عَلى هِدايَتِهِ.(69)
برادر خود را بر هدايت شدن او كمك كن.

با اين بيان روشن شد يكى از انواع عبادات كه از شرافت و عظمت خاصى برخوردار است، كمك نمودن و خدمتگزارى به برادران دينى است.

شما مى‏توانيد با استفاده از اين راه به مقامات عالى معنوى دست يابيد و محبّت خدا و اهل بيت‏عليهم السلام را به خود جلب كنيد.

حضرت امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند:

إِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنينَ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَعانَ الْمُؤْمِنَ الفَقيرَ مِنَ الفَقْرِ في دُنْياهُ وَمَعاشِهِ، وَمَنْ أَعانَ وَنَفَعَ وَدَفَعَ المَكْرُوهَ عَنِ الْمُؤْمِنينَ.(70)

محبوبترينِ مؤمنين نزد خداوند، كسى است كه فرد مؤمن فقير را در امور مادّى و امرار معاش او كمك كند و محبوبترين افراد نزد خداوند، كسى است كه كمك كند و نفع برساند و ناراحتى را از مردم مؤمن برطرف كند.

عبادات روحى

يكى ديگر از اقسام عبادات، عبادتهاى روحى است كه انسان با فكر و انديشه و به كار انداختن قلب خود به خداوند نزديك شود.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در آخرِ خطبه‏اى كه در عجائب خلقت طاووس بيان نموده‏اند، مى‏فرمايند:

جَعَلَنَا اللَّهُ وإِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعى بِقَلْبِهِ إِلى مَنازِلِ الْأَبْرارِ بِرَحْمَتِهِ.(71)

خداوند به رحمت خود ما و شما را از كسانى قرار دهد كه به وسيله قلب خود براى رسيدن به منازل ابرار سعى و كوشش مى‏كنند.

اين كلام امام‏عليه السلام دليل بر آن است كه انسان به وسيله عبادتهاى روحى مانند تفكّر در آيات و نشانه‏هاى خداوند، مى‏تواند به سر منزل مقصود برسد و در زمره ابرار و نيكان جاى گيرد. به همين جهت در بعضى از روايات عبادت را به تفكّر و انديشيدن در امر خداوند بيان نموده‏اند.

حضرت امام رضاعليه السلام مى‏فرمايند:

لَيْسَتِ العِبادَةُ كِثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ، إِنَّمَا الْعِبادَةُ اَلتَّفَكُّرُ في أَمْرِاللَّهِ عَزَّوَجلَّ.(72asraar_movaffaqiyt_jeled_2_mojtahedi-sistaani_peyneveshthaa.html)
عبادت به زيادى نماز و روزه نيست. همانا عبادت و بندگى، انديشيدن در امر خداوند است.

به همين جهت جناب ابى‏ذر اكثر عبادت خود را تفكّر قرار داده بود و به اين طريق با آن كه نسبت به جناب سلمان عمر كمى داشت و مدتى از آن را در زمان جاهليت بسر برده بود، ولى توانست بر اثر تفكّر، خود را تالى تلوِ سلمان و در رديف او قرار دهد.

پس عبادت و بندگى منحصر در برنامه‏هاى عبادىِ جسمى نيست؛ بلكه عبادات روحى، روح عبادات هستند؛ همان گونه كه توجّه، خلوص و... در نماز و ساير برنامه‏هاى عبادى، روح اعمالِ جسمى اين عبادات بشمار مى‏آيند.

اين نكته، بسيار مهم است كه انسان بايد در همه عبادات، جنبه‏هاى روحى آن را نيز رعايت كند و آنها را به دست فراموشى نسپارد. متأسفانه افرادى هستند كه نه تنها به حالات روحى عبادت بى‏توجّه هستند، بلكه به اعمالِ بدنى عبادات نيز بى‏اعتناء هستند و آنها را كامل انجام نمى‏دهند.

يكى از راويان حديث مى‏گويد:

سَأَلَ أَبُوبَصير الصّادِقَ‏عليه السلام وَأَنَا جالِسٌ عِنْدَهُ عَنِ الْحُورِالْعَيْنِ، فَقالَ لَهُ: جُعِلْتُ فَداكَ اَخَلْقٌ مِنْ خَلْقِ الدُّنْيا اَوْ )خَلْقٌ مِنْ( خَلْقِ الْجَنَّةِ؟
فَقالَ لَهُ: ما أَنْتَ وَذاكَ؟ عَلَيْكَ بِالصَّلاةِ، فَإِنَّ آخِرَ ما اَوْصى بِهِ رَسُولُ‏اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله وسلم وَحَثَّ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ. إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْتَخِفَّ اَحَدُكُمْ بِصَلاتِهِ فَلا هُوَ اِذا كانَ شابّاً أَتَمَّها، وَلا هُوَ اِذا كانَ شَيْخاً قَوِيَ عَلَيْها، وَما اَشَدَّ مِنْ سِرْقَةِ الصَّلاة...(73)

من در خدمت امام صادق‏عليه السلام نشسته بودم، ابوبصير از آن بزرگوار درباره حورالعين سئوال كرد و گفت: جانم به فداى شما آيا آنها از مخلوقات اين دنيا هستند يا از مخلوقات بهشتى هستند؟ امام صادق‏عليه السلام فرمودند: تو چه كار به اين امور دارى؟ بر تو باد به نماز، زيرا آخرين چيزى كه پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به آن وصيّت نموده و مردم را به آن تحريك نمودند، نماز است.
بر حذر باشيد از اين كه، نماز خود را سبك بشماريد كه نه در زمان جوانى آن را كامل كنيد و نه در زمان پيرى قدرت بر انجام نماز كامل، داشته باشيد. چه چيزى سخت‏تر از اين است كه انسان از نماز خود بدزدد.

بنابر اين ما بايد هم اركان ظاهرى و اعمال بدنى عبادات را رعايت كنيم و هم به باطن عبادات توجّه كنيم؛ زيرا آنچه مهم است، روح عبادت مى‏باشد.

پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

رَكْعَتانِ خَفيفَتانِ في تَفَكُّرٍ، خَيْرٌ مِنْ قِيامِ لَيْلَةٍ.(74)

دو ركعت نماز خفيف كه همراه با تفكّر باشد، بهتر است از قيام به عبادت در يك شب.

بنابر اين فرمايشات، اصل در عبادات همان تفكّر و توجّهى است كه در آنها انجام مى‏شود كه به منزله روح و جان عبادات مى‏باشد. به عنوان نمونه شما مى‏توانيد با تدبّر، تفكّر و توجّه در سوره حمد اساس ولايت حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام و برائت از دشمنان آن حضرت را به صورت واضح دريابيد و اصول اعتقادى خود را هر روز لااقل ده بار از اعماق وجود بر صفحه ذهن آشكار ساخته و به زبان آوريد.

اين نتيجه عبادت همراه با تفكّر و تدبّر است؛ زيرا تفكّر، نشان دهنده ارزش و اهميت عبادت است. به همين جهت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

لا عِبادَةَ كَالتَّفَكُّرِ.(75)
عبادتى همچون تفكّر نيست.

كراهت در عبادت

راهنماييهاى خاندان وحى‏عليهم السلام درباره كيفيت عبادت و توجّه به جهات قلبى و باطنى آن، براى اينست كه مردم از عبادتهاى خود بهره‏مند شوند و آثار آن را بالوجدان درك نمايند و بوسيله انجام آنها، دگرگونى و تحوّل در آنان ايجاد شود؛ و گرنه صِرف عبادت كه داراى هيچ گونه اثرى نباشد و از طريق اهل بيت‏عليهم السلام دور باشد، چه نتيجه‏اى دارد؟ آيا جز زحمت و رنج و غرور، اثر ديگرى در آن وجود دارد؟!

به خاطر همين جهت، حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

إِيَّاكُمْ وَالْجُهَّالِ مِنَ الْمُتَعَبِّدينَ وَالْفُجَّارِ مِنَ الْعُلَماءِ فَإِنَّهُمْ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتوُنْ.(76)

از افراد جاهلى كه اهل تعبّد هستند، پرهيز كنيد و از علماء فاجر بپرهيزيد كه آنان وسيله نيرنگ هر فرد دلباخته مى‏باشند.

گاهى اين گونه افراد اصل عبادت آنان صحيح نيست و غير عبادت را به جاى عبادت پذيرفته و انجام مى‏دهند، و گاهى عمل آنان در شرع وارد شده، ولى در هنگام انجام آن به جاى آن كه حالت عبادت و بندگى داشته باشند؛ با اكراه و ناراحتى آن را انجام مى‏دهند؛ و با اين همه خود را كامل و راه يافته مى‏پندارند.

اين گونه عبادتها، سبب دل زدگى اين افراد مى‏شود، علاوه بر آن كه گاهى باعث بدبينى ديگران نيز مى‏شود؛ در حالى كه عبادت بايد، حالتِ اقبال و توجّه و نشاط را در قلب انسان برانگيزاند، نه حالت اكراه و نفرت را، ولى  اين گونه عبادات داراى اثر منفى است.

به همين جهت حضرت امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند:

لاتُكْرِهُوا إِلى أَنْفُسِكُمْ اَلْعِبادَةَ.(77)

نفسهاى خود را با اكراه به عبادت وادار نكنيد.

بلكه با ميل و رغبت بايد به انجام عبادات بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن در وجود شما آشكار شود.

خواهيد گفت: پس بسيارى از عبادت كنندگان بايد عبادات خود را ترك كنند، زيرا در هنگام عبادت نه تنها داراى حالت توجّه و اقبال نيستند؛ بلكه آن را با اكراه انجام مى‏دهند، زيرا نفس آنان مايل به عبادت نيست.

مى‏گوئيم: اين گونه طرز تفكّر بر اثر عدم آشنايىِ صحيح با مكتب حياتبخش خاندان وحى است. با توجه به فرمايشات انسان ساز اهل بيت‏عليهم السلام متوجّه مى‏شويم كه هر گونه صفت و حالت منفى كه خداوند زمينه آن را در انسان قرار داده است مثل حسد، كينه، نيرنگ و اكراه و امثال اينها؛ بايد در موارد خود، در برابر دشمنانِ خدا از آن استفاده شود. به اين ترتيب انسان نبايد به فريب دادن مردم - كه يك صفت منفى است - بپردازد، بلكه بايد نفس را فريب دهد و با تلقين و زبان نرم حالت اكراه او را بربايد و او را به انجام عبادت متمايل سازد.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

خادِعْ نَفْسَكَ في الْعِبادَةِ وَارْفِقْ بِها وَلاتَقْهَرْها.(78)

در عبادت نفس خود را فريب ده و با او رفاقت كن و او را مجبور )به عبادت( مكن.

بنابر اين هر كس در حال عبادت داراى حالت اكراه است، به جاى آن كه اصل عبادت را ترك كند، بايد حالت اكراه را از نفس خود برطرف نمايد، نه آن كه عبادت خود را رها كند؛ زيرا عبادت را با حالت شور و نشاط و شوق و عشقِ به عبادت، بايد انجام داد نه در حال دل زدگى و اكراه.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم نقل فرموده‏اند:

لاتُبَغِّضْ إِلى نَفْسِكَ عِبادَةَ رَبِّكَ.(79)

نفس خود را دشمن عبادت پروردگارت قرار مده.

نشاط در عبادت

اگر مى‏خواهيد جذبه عبادت را درك كنيد، حالت اكراه را از خود دور كنيد و با حالت اشتياق و نشاط باطنى به عبادت بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن را بيابيد و خود را از تسلّط شيطان برهانيد. حضرت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

اَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِقَلْبِهِ، وَباشَرَها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها، فَهُوَ لايُبالي عَلى ما اَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيا، عَلى عُسْرٍ اَمْ عَلى يُسْرٍ.(80)

با فضيلت‏ترين مردم كسى است كه عاشق عبادت و بندگى باشد و آن را در آغوش بگيرد واز جان و دل دوست بدارد، از نظر جسمى به آن عبادت مشغول شود و از نظر فكرى، با فكر فارغ و راحت به عبادات بپردازد، آن‏گاه باكى نداشته باشد كه در دنيا چگونه شب را به روز آورده است؛ به سختى يا به آسانى.

بنابر اين از شرايط مهم تأثير عبادت، علاوه بر آن كه بايد خالصانه باشد و شيطان و نفس انسان عامل و محرّك عبادت نباشند؛ و گرنه عبادت به صورت ريا، تظاهر، غرور و امثال آن انجام مى‏شود؛ بايد طورى انسان خود را ساخته باشد كه نفس او نيز تابع عقلش شده باشد و آن گاه كه مخلصانه براى عبادت قيام مى‏كند، نفس تابع عقل باشد و بر اثر تهذيب نفس، نفس نيز همچون عقل، ميل و رغبت به عبادت خالصانه داشته باشد.

بنابر اين تهذيب و آماده سازى نفس، از شرايط مهمى است كه در عبادت نقش مهمّى را داراست؛ زيرا اگر انسان بر اثر فرمان عقل به عبادت بپردازد، ولى نفس خود را مطيع عقل خود نساخته باشد، نفس در اعماق وجود انسان به فعاليّت مى‏پردازد تا آنجا كه يا او را بالكلّ از انجام عبادتى كه دارد، باز مى‏دارد و عبادت را بى‏نتيجه به او جلوه داده و مانع انجام آن مى‏شود؛ و يا بر اثر مقاومت انسان، او را با موانع ديگر كه جان انسان را به ستوه مى‏آورد، - همانند وسواس - مبتلا مى‏كند و در نتيجه انسان به جاى آن كه از عبادتى كه انجام مى‏دهد، لذّت روحى ببرد، بغض و دشمنى آن را به وسيله وسواس و ناراحتيهاى روحى در دل خود جاى مى‏دهد.

طبق آيات قرآن كريم عبادت، صراط مستقيم خداوند است و انسان از اين راه به مقام عبوديّت مى‏رسد و كسى كه به مقام عبوديّت برسد، شيطان  بر او تسلّط ندارد، ولى كسى كه با بغض و دشمنى نفس با عبادت، به آن مى‏پردازد؛ نه تنها از دست شيطان رهائى نيافته، بلكه خود را در دست تحريكات و جولان نفس كه از شيطان مهلك‏تر است، قرار مى‏دهد و به اين گونه، راه را براى نفوذ شيطان هموار مى‏كند.

لازمه اين گونه عبادات كه انسان نفس خود را قانع و مطيع عقل خود نكرده و با تهذيب و خودسازى به عبادت نپرداخته، اين است كه از نتيجه عبادت كه رهايى از تسلّط شيطان است، باز بماند.

بنابر اين، براى انجام هر گونه عبادت بايد خود را آماده بسازيم و با صلاحيت آن را انجام دهيم و روشن است كسانى كه به عبادات سخت و به اصطلاح رياضتهاى شرعى، مى‏پردازند ولى آمادگى آن را ندارند، صلاحيت انجام اين گونه اعمال را ندارند. آنان براى ايجاد آمادگى، بايد محبّتِ عبادت را در دل خود جاى دهند.

پس براى انجام عبادات سخت و يا به تعبير بعضى، براى انجام رياضات شرعيّه، آمادگى نفسانى و صلاحيت آن از شرايط حتمى است.

چقدر نيك و پسنديده، بلكه لازم است كه انسان براى انجام همه كارها بالأخص اعمال عبادى، آشنايى با مكتب اهل بيت‏عليهم السلام داشته باشد و با الهام و آموختن از آن بزرگواران، به عبادت خداوند مهربان بپردازد؛ تا از خطر سقوط و ديدن ضربات مهلك در امان باشد.

گرچه راهى است پر از بيم ز ما تا برِ دوست
رفتن آسان بود، ار واقف منزل باشى

براى آن كه در انجام عبادات از مكتب آن بزرگواران پيروى كنيد، بايد شرايط عبادت را بدانيد و از موانع قبولى عبادات مانند حرام خوارى، آگاهى داشته باشيد.

اثر نشاط در عبادت

شور و نشاط بر قدرتِ اراده و تصميم گيرى انسان مى‏افزايد و استقامت و پايدارى او را افزايش مى‏دهد. نشاط، كارهاى بزرگ و برنامه‏هاى سنگين را براى انسان، آسان و سبك مى‏كند و رنج و زحمت آنها را كم مى‏كند.

به اين جهت افرادى كه براى انجام برنامه‏هاى سنگين عبادى شوق و نشاط دارند، نه تنها از انجام آنها خسته نمى‏شوند، بلكه سنگينى آنها را احساس نمى‏كنند و لذّتهاى روحىِ عبادت را درك مى‏كنند. به اين جهت آنان از خداوند مى‏خواهند نشاطشان را در عبادت و بندگى قرار دهد. در دعاى امام سجّادعليه السلام مى‏خوانيد:
إِجْعَلْ ... نَشاطي في عِبادَتِكَ.(81)

خداوندا، نشاط مرا در بندگى خودت قرار ده.

در مناجات امام سجّادعليه السلام مى‏خوانيد:

رَبَّنا ... وَامْنُنْ عَلَيْنا بِالنَّشاطِ.(82)

پروردگارا، با عنايت نمودن نشاط، بر ما منّت گذار.

و در يكى از زيارات جامعه مى‏خوانيد:

تَحَبَّبْ إِلَيَّ عِبادَتَكَ ... وَتُنْشِطُني لَها.(83)

خداوندا، به من محبّت عبادتت را عنايت كن ... و مرا براى انجام آن با نشاط فرما.

سرّ خواستن نشاط در عبادت، در دعاهايى كه وارد شده اين است كه، نشاط بهترين ياور و پشتيبان انسان براى انجام عبادتهاى سخت و سنگين است، همان گونه كه كارهاى مشكل و طاقت فرسا در صورتى كه به صورت گروهى و دسته جمعى انجام شوند، سهل و آسان مى‏شوند. برخى از حالات روحى نيز مانند كار دسته جمعى بر قدرت انسان مى‏افزايد. يعنى اگر انسان داراى بعضى از نيروهاى روحى باشد، به تنهايى مى‏تواند كار چند نفر را انجام دهد.

يكى از اين نيروهاى روحى، شور و نشاط است. اگر قدرت نشاط را در خود تقويت كنيد، عبادتهاى سنگين براى شما سهل و آسان مى‏شود؛ گوئى كه آن را با كمك و دستيارى چند نفر انجام داده‏ايد. از اين جهت در دعاى فرا  رسيدن ماه رمضان مى‏خوانيد:

... اَحْسِنْ مَعُونَتي فِي الْجِدِّ وَالْإِجْتِهادِ وَالمُسارَعَةِ إِلى ما تُحِبُّ وَتَرْضى وَالنَّشاطِ وَالْفَرَحِ وَالصِّحَةِ حَتّى اَبْلُغَ في عِبادَتِكَ وَ طاعَتِكَ الَّتي يَحِقُّ لَكَ عَلَيَّ رِضاكَ.(84)

نيكو كمك كن به من در جدّيت و كوشش و سرعت گرفتن به سوى آنچه مورد محبّت و رضايت توست، و به سوى نشاط و فرح و سلامتى، تا در بندگى و طاعت تو، كه حقّ تو بر من است، به رضاى تو نائل شوم.

همان گونه كه مى‏بينيد نشاط و صحت در اين دعا، معونه و كمك براى عبادت معرفى شده‏اند.

با بهره‏گيرى از فرمايشات خاندان وحى، متوجّه مى‏شويم كه نشاط، از رازهاى بزرگ موفقيت در كارهاى بزرگ و سنگين است، ما بايد اين راز را در راه‏هاى حياتبخش به كار بريم و از آن استفاده كنيم. اگر در اين گونه امور داراى نشاط نيستيم، بايد با قدرت تمام آن را به نفس خود القاء كنيم و نفس خود را آماده و مهيّا براى قبولِ شور و نشاط نمائيم.

به همين جهت ياوران اهل بيت‏عليهم السلام گر چه بر اثر كهنسالى، بدنهايشان فرسوده مى‏شد، ولى به هنگام عمل داراى قلبهايى پر از نشاط و دلهايى جوان وپرشور بودند.

عليهم السلام . . .

محبّت اهل بيت‏عليهم السلام يا راز نشاط در عبادت

بنابر اين نشاط،  راز قدرت بر انجام برنامه‏هاى سنگين است. علاوه بر آن، نشاط در عبادت، دليل بر وجود محبّت و دلبستگى به اهل بيت‏عليهم السلام نيز مى‏باشد. زيرا يكى از آثار و نشانه‏هاى محبّت اهل بيت‏عليهم السلام نشاط در عبادت و بندگى است. دوستى آن بزرگواران، ايجاد ميل و رغبت براى عبادت مى‏كند و درس بندگى را به همه دوستان و شيفتگان خاندان وحى مى‏آموزد.

پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

في حُبِّ أَهْلِ بَيْتي ... اَلرَّغْبَةُ إِلىَ الْعِبادَةِ.(85)
در محبّت اهل بيت من، ميل و رغبت به سوى عبادت نهاده شده است.

بنابر اين هر چه محبّت شما به اهل بيت‏عليهم السلام بيشتر شود، رغبت، شوق و شور و نشاط شما به عبادت و بندگى خداوند بيشتر مى‏شود و آمادگى شما براى عبادت افزون مى‏گردد.

× × ×

نتيجه بحث

عبادت و بندگى راه رسيدن به مقام »عبوديّت« و گواه بر ظفر يافتن به سعادت است. توجّه داشته باشيد، عبادتى انسان را به مقام عبوديت مى‏رساند كه داراى تأثير فراوان باشد و در اعماق وجود آدمى تحوّل ايجاد كند. بنابر اين ارزش عبادت به قدر نتيجه‏اى است كه از آن بدست مى‏آيد، نه به كثرت و زيادى عبادت.
با انواع و اقسام عبادات آشنا شويد و با تنوّعِ آنها از يكنواخت بودن برنامه عبادى، كه مايه رنج و كسالت است پرهيز كنيد. شور و نشاط و شوق به عبادت را با تنوّع در آن، بدست آوريد و اثرات شگفت آن را درك كنيد. محبّت و علاقه شما به خاندان وحى هر چه بيشتر شود، شور و نشاط شما نيز به عبادت افزايش مى‏يابد. نشاط در عبادت، از خستگى در عبادت مى‏كاهد و بر اخلاص و صداقت شما كه لازمه تأثير عبادت است، مى‏افزايد. در صورت تداومِ اين راه به مقام »عبوديّت« كه راز خلقت انسانهاست، دست مى‏يابيد و حاكم بر نفس خويشتن و غالب بر شيطان رجيم مى‏شويد.

طاعت آن  نيست كه  بر خاك نهى پيشانى
صدق پيش آر، كه اخلاص به پيشانى نيست