اسرار موفقيّت ، جلد دوم

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۶ -


(20) توسّل

ياد خدا و اهل بيت‏عليهم السلام

ياد خداوند دلهاى افسرده را نشاط و آرامش مى‏بخشد و آنها را جلا داده و از قساوت نجات مى‏دهد؛ ولى غفلت و ترك ياد خدا و اهل بيت‏عليهم السلام، قلب را تيره و تار مى‏سازد و دل را در تحيّر و سردرگمى‏هاى دائمى گرفتار مى‏نمايد.

خداوند به حضرت موسى وحى فرمود:

يا موُسى لاتَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَلاتَدَعْ ذِكْري عَلى كُلِّ حالٍ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِي الذُّنوُبَ وَإِنَّ تَرْكَ ذِكْري يُقسِي الْقُلوُبَ.(127)

اى موسى به زيادى ثروت خشنود مشو و ياد مرا در هر حال رها مكن؛ زيرا كه كثرت مال، گناهان را از ياد مى‏برد و ترك ياد من، قلبها را با قساوت مى‏كند.

زيرا بر اثر ترك ياد خدا، شيطان بر انسان مسلّط مى‏شود و آرامش خاطر و اطمينان را از او سلب مى‏كند.

خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد:
»وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ «(128)

هر كس از ياد خداوند رخ بتابد، شيطانى را به سوى او بر مى‏انگيزانيم كه همنشين او باشد.

فراموش كردن گناهان، قساوت قلب و تسلّط شيطان و... از آثار تركِ ياد خدا است. ياد خدا، انسان را از اين گرفتاريهاى روحى نجات مى‏دهد و اطمينان و آرامش خاطر را براى او به ارمغان مى‏آورد. به اين نكته بايد توجه داشته باشيم كه ياد اهل بيت‏عليهم السلام نيز ياد خداست و آثارى كه ذكر خداوند دارد، با ياد اهل بيت‏عليهم السلام نيز ايجاد مى‏شود.

امام باقرعليه السلام مى‏فرمايند:

إِنَّ ذِكْرَنا مِنْ ذِكْرِاللَّه.(129)
بدرستى كه ياد ما خاندان، از ياد خداوند به شمار مى‏آيد.

ما نه تنها بايد به ياد آن بزرگواران باشيم، بلكه در گرفتاريها و شدائد به آنان پناه ببريم؛ زيرا اهل بيت رسالت، كشتى نجات امت و پناهگاه مردم بى‏پناه و ستمديده هستند. خاندان وحى فرياد رس بيچارگانى هستند كه دستخوش امواج خروشان درياى بيكرانِ بلا شده‏اند. آنان نجاتبخش افرادى هستند كه در گرداب وحشتناك گمراهى گرفتار شده‏اند. ما بايد آنان را نجات امت در گرفتاريها ونابسامانيها بدانيم.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در اين باره چنين مى‏فرمايند:

أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ.(130)

اى مردم امواج فتنه‏ها را به كمك كشتيهاى نجات، بشكافيد )و از آنها رهايى يابيد(.

آن بزرگوار در روايتى ديگر مى‏فرمايند:

مَنْ رَكِبَ غَيْرَ سَفينَتِنا غَرِقَ.(131)

كسى كه بر غير سفينه ما سوار شود، غرق خواهد شد.

بنابراين انسان بايد در همه گرفتاريها حتى در مسائل و مشكلات اعتقادى نيز از هدايتگران و هاديان راه، هدايت و راهنمايى بخواهد. در غير اين صورت گرفتار و گمراه خواهد شد.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

مَنْ يَطْلُبِ الْهِدايَةَ مِنْ غَيْرِ أَهْلِها يَضِلُّ.(132)

هر كس هدايت را از غير اهلش بجويد، گمراه مى‏شود.

سرانجام كار آنان كه پيروى از فرومايگان، قبركنان و الاغ فروشان اجتماع را پذيرفتند، چه خواهد بود؟...

در مشكلات و فتنه‏ها، در طوفانهاى ويرانگر و در هنگامى كه امواج خطرناك بلا، هستى افراد را تهديد مى‏كند؛ پناه بردن به غير خدا وآل اللَّه، شما را به نيستى مى‏كشاند. ولى تمسّك به اهل بيت رسالت‏عليهم السلام و يارى خواستن از آن بزرگواران، شما را از گمراهى و هلاكت نجات داده و به ساحل مى‏رساند.

اگر جذر ومدّ دريا همه قايقها را يكسان پائين و بالا مى‏برد؛ ولى تلاطم دريا نمى‏تواند همه كشتيها را به كام خود فرو برد. فتنه‏ها و گرفتاريها نيز هر چه سهمگين و خطرناك باشند، نمى‏توانند همه انسانها را به نابودى كشانند، زيرا كشتى نجات عدّه‏اى را به ساحل مى‏رساند.

ره ملك سعادت را تواند بى‏خطر رفتن
به دست خود زآئين ادب هر كس عصا دارد

در ميان انسانها كسانى وجود دارند كه نه تنها در برابر گرفتاريها وفتنه‏هاى آخرالزمان مقاومت مى‏كنند، بلكه بر قدر و منزلت خويش مى‏افزايند.

اگر دوست داريد از اين گونه افراد باشيد، در طوفانهاى بلا و تلاطم امواج خروشان، به كشتى نجاتِ اهل بيت‏عليهم السلام متمسّك شويد و با توسّل به مقام والاى صاحبان ولايت الهيّه از گمراهى و تحيّر نجات يابيد.

توسّل از نظر قرآن

بنابراين در گرفتاريها و مشكلات خود، بايد به اهل بيت‏عليهم السلام متوسّل شويم و از عنايات كريمانه اين خاندان استفاده كنيم. حضرت امام رضاعليه السلام مى‏فرمايند:

إِذا نَزَلَتْ بِكُمْ شِدَّةً فَاسْتَعينوُا بِنا عَلىَ اللَّهِ، وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ: »وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعوُهُ بِها «(133) قالَ: قالَ أَبوُعَبْدِاللَّهِ‏عليه السلام: نَحْنُ وَاللَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى اَلَّذي لايُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ اِلاَّ بِمَعْرِفَتِنا قالَ: فَادْعوُهُ بِها.(134)

هرگاه گرفتارى شديدى بر شما وارد شد، به وسيله ما از خداوند كمك طلب كنيد. اين است معناى قول خداوند كه مى‏فرمايد: براى خدا اسماء نيكوئى است، او را به آنها بخوانيد.
آن گاه امام رضاعليه السلام فرمودند كه امام صادق‏عليه السلام چنين فرمودند: به خدا سوگند ما نامهاى نيكوى خداوند هستيم كه از احدى عملى پذيرفته نمى‏شود مگر به وسيله معرفت ما، آن گاه امام صادق‏عليه السلام فرمودند: خداوند را بوسيله آنها بخوانيد.

بنابراين اهل بيت‏عليهم السلام نامهاى نيكوى خداوندند كه در اين روزگار حضرت بقيّةاللَّه ارواحنا فداه نمونه كامل آنان و مظهر عنايات خداوند به ما مى‏باشند. ما بايد تقوا و پرهيزكارى را پيشه سازيم و با توسّل به عنايات اين بزرگواران تقرّب به خداوند را به دست آوريم.

خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد:
»يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنوُا اِتَّقُوااللَّهَ وَابْتَغوُا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَجاهِدوُا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحوُنَ «(135)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، تقواى الهى را پيشه سازيد و براى رسيدن به مقام قرب او، وسيله آماده كنيد و در راه او كوشش نمائيد، شايد شما رستگار شويد.

ما با توسّل به اهل بيت‏عليهم السلام از عالم غيب استمداد مى‏طلبيم و عنايات آن بزرگواران را به سوى خود جلب مى‏كنيم.

توسّل در ميان ادعيه و زيارات

نتائج بسيارى كه مردم از توسّل به اهل بيت عصمت‏عليهم السلام ديده‏اند، به حدّى است كه قابل ترديد نيست. همه دوستان خاندان وحى، يا مشكلات خود را بر اثر توسّل به آن بزرگواران حلّ كرده‏اند، يا شاهد و آگاه از برآورده شدن حاجت ديگران بوده‏اند. آن هم مشكلاتى كه از نظر عقلِ محدود ما، امكان برطرف شدن آنها نبوده است.

به خاطر اهميّتى كه توسل به اهل بيت‏عليهم السلام دارد؛ نه تنها در قرآن كريم و روايات گهربار خاندان وحى به آن امر فرموده‏اند؛ بلكه در ضمن دعاها و زيارات، ما را به سوى توسل فرا خوانده و راهنمايى فرموده‏اند. اكنون به ذكر دو نمونه اكتفا مى‏كنيم:

1- در زيارت امام حسين‏عليه السلام عرض مى‏كنيم:

اَتَوَسَّلُ إِلى اللَّهِ بِكَ في جَميعِ حَوائِجي مِنْ أَمْرِ آخِرَتي وَدُنْيايَ وَبِكَ يَتَوَسَّلُ الْمُتَوَسِّلوُنَ إِلَى اللَّهِ في حَوائِجِهِمْ.(136)

من در جميع حاجتهايم، چه نيازهاى اخروى و چه دنيوى، به وسيله شما متوسل به درگاه خداوند مى‏شوم و همه آنانى كه متوسل به دربار خداوند در حوائج خود هستند، بوسيله شما توسل مى‏جويند.

توسل به امام حسين‏عليه السلام، گريه و عزادارى براى آن حضرت بابى است مفتوح براى همه مردم؛ حتى آلودگان و گنهكاران. هر كس از رفتار و كردار خود شرمسار است، مى‏تواند به سوى امام حسين‏عليه السلام روى آورد كه آن حضرت بخشنده همه گنهكارانند. يقين داشته باشيد آن بزرگوار مظلوم از همه بيچارگان دستگيرى مى‏كنند.

2- در دعاى روز عرفه مى‏خوانيد:

... اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيّكَ صلى الله عليه وآله وسلم وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ وَاَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِالْأَئِمَّةِ الَّذينَ اِخْتَرْتَهُمْ لِسِرِّكَ وَاطَّلَعْتَهُمْ عَلى وَحْيِك.(137)

خداوندا به حقّ پيغمبرت حضرت محمدّصلى الله عليه وآله وسلم و آل پاك او سئوال مى كنم از تو، و متوسّل به تو مى‏شوم بوسيله امامانى كه آنان را براى سرّ خود انتخاب كردى و آنان را به وحى خود آگاه ساختى ...

شيفتگان مكتب اهل بيت‏عليهم السلام نه تنها وجود آن بزرگواران را وسيله و شفيع خود به درگاه خداوند متعال قرار مى‏دهند و در توسّلات از توجّهات و عنايات اهل بيت‏عليهم السلام بهره مى‏برند، بلكه به اسم آن بزرگواران نيز متوسل شده و نام شريف آنان را نيز وسيله تقرّب به خداوند مى‏دانند.

در زيارت امام رضاعليه السلام مى‏خوانيم:

اَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَسْمائُهُمْ وَسيلَةُالسَّائِلينَ وَهَياكِلُهُمْ أَمانُ‏الْمَخْلوُقينَ وَحُجَجُهُمْ اِبْطالُ شُبَهِ الْمُلْحِدين...(138)

سلام بر آنان كه اسمائشان وسيله سئوال كنندگان است و پيكره آنان براى مخلوقين امان است و استدلال آنان باطل كننده شبهه‏هاى ملحدين است.

بنابر اين نام آن بزرگواران منشأ تقرّب و وسيله قبولى و پذيرفته شدن در دربار پروردگار متعال مى‏باشد. به اين جهت دوستان اين خاندان در مجالس خود كه به ياد اهل بيت‏عليهم السلام تشكيل مى‏دهند، به ذكر نام آنان پرداخته و با تكرار آن، قلب خود را جلا مى‏بخشند.

بزرگان ما نه تنها از نام آن بزرگواران بهره مند مى‏شوند، بلكه به تربتِ درگاه آنان نيز تبرّك جسته و دردهاى خود را مداوا مى‏كنند.

مرحوم محدّث قمى مى‏نويسد: مرحوم سيد نعمةاللَّه جزائرى در اوايل تحصيل بر اثر فقر و احتياج قادر نبود براى مطالعه چراغ روشن كند؛ از اين جهت از نور ماه استفاده مى‏كرد. بر اثر كثرت مطالعه در مهتاب، چشمانش ضعيف شد. به خاطر نور چشم خود، تربت مقدسه امام حسين‏عليه السلام وخاك حرمهاى امامان عراق را به چشم خود مى‏ماليد و از بركت آنها نور چشمش زياد مى‏شد.

آن گاه مى‏نويسد: من نيز هر گاه چشمم به خاطر زياد نوشتن ضعف پيدا مى‏كند، از خاك حرمهاى ائمه اطهارعليهم السلام استفاده مى‏كنم و گاهى احاديث و اخبار اهل بيت‏عليهم السلام را به چشمانم مى‏مالم. بحمداللَّه چشمانم در نهايت روشنى است واميدوارم انشاءاللَّه در دنيا و آخرت چشمم به بركات ايشان روشن باشد.(139)

توسّل مايه قرب انسان به خداوند است

توسل به اهل بيت عصمت‏عليهم السلام انسان را در درگاه خداوندِ بزرگ، آبرومند مى‏سازد و منشاء تقرب او در نزد پروردگار متعال مى‏شود. به همين جهت در بعضى از ادعيه و مناجات، از خداوند درخواست مى‏كنيم به خاطر توسّل به اهل‏بيت‏عليهم السلام ما را در درگاه خود آبرومند نموده و از مقام قربِ خود بهره‏مند فرمايد.

در مناجات انجيليّه امام سجادعليه السلام آمده است:

اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرينَ وَاجْعَلْني بِحُبِّهِمْ يَوْمَ الْعَرْضِ عَلَيْكَ نَبيهاً وَمِنَ الْأَنْجاسِ وَالْأَرَجاسِ نَزيهاً وَبِالتَّوَسُّلِ بِهِمْ إِلَيْكَ مُقَرَّباً وَجيهاً.(140)

خداوندا، درود و رحمت خود را بر محمّد وأهل بيت پاك او نازل فرما و مرا به خاطر محبّت آنان، در روز ورود بر تو، گرامى دار و از نجاستها و پليديها پاك گردان و با توسّل به آنان، در نزد خود مقرّب و آبرومند قرار ده.

توسّل باعث مستجاب شدن دعاست

پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمودند:

ياعَليُّ مَنْ تَوَسَّلَ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ فَحَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ لايَرُدَّهُ، يا عَليُّ مَنْ أَحَبَّكُمْ وَتَمَسَّكَ بِكُمْ، فَقَدْ تَمَسَّكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى.(141)

يا على هر كس به خداوند بوسيله محبّت شما خاندان توسل جويد، پس حقّ است بر خدا كه او را ردّ نكند. يا على هر كس شما را دوست داشته باشد و به شما خاندان متمسّك شود، به ريسمان محكم چنگ زده است.

مسائل اعتقادى در توسّل

كسى كه متوسّل به خاندان وحى مى‏شود، در حقيقت ناخودآگاه ايمان خود را به يك سرى مسائل اعتقادى مهمّ اظهار و تقويت مى‏نمايد.

1- عقيده به حيات اهل بيت‏عليهم السلام پس از رحلت و درگذشت آنان از جهان فانى. خداوند كريم مى‏فرمايد:

»وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقوُنَ «(142)
آنان را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده نپنداريد، بلكه آنان زنده هستند، در نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند.

2- عقيده به علم و آگاهى معصومين‏عليهم السلام و اعتقاد به اين نكته كه انسان در هر گوشه جهان كه باشد، مى‏تواند به اين بزرگواران متوسّل شود و آنان از حاجت و خواسته همه با اطّلاع و آگاه هستند؛ زيرا توسّل به اهل بيت‏عليهم السلام در صورتى متين است كه معتقد باشيم از هر كجا كه به آنان روى آوريم و آنان را بخوانيم، علم و آگاهى كامل نسبت به حاجت ما دارند.

3- عقيده به قدرت و ولايت معصومين‏عليهم السلام از طرف خداوند. اين حقيقت ديگرى است كه در ضمن توسّل، ايمان و اعتقاد باطنى خود را نسبت به آن ظاهر مى‏كنيم؛ زيرا از نظر عقلى از كسى بايد استمداد نمود كه قدرت كمك و دستگيرى داشته باشد و معناى توسّل ما به اين بزرگواران، علم و اعتقاد ما به اين حقيقت است و به آن افتخار مى‏كنيم، همان گونه كه موجودات آسمانى به آن افتخار مى‏كنند.

پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمودند:

يا عَليُّ يَتَفاخَروُنَ أَهْلُ السَّماءِ بِمَعْرِفَتِكَ وَيَتَوَسَّلوُنَ إِلى اللَّهِ بِمَعْرِفَتِكَ وَانْتِظارِ أَمْرِكَ.(143)

يا على، موجودات آسمانى به معرفت تو افتخار مى‏نمايند و به وسيله شناخت تو و انتظار امر تو، متوسّل به خداوند مى‏شوند.

بنابراين، معرفت اهل آسمانها مايه افتخار و شناخت و انتظار ساكنين آسمانها، سبب توسّل آنان مى‏باشد.

آرى، حتى موجودات آسمانى در انتظار فرا رسيدن روزى هستند كه ولايت مطلقه حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام سراسر جهان هستى را فرا مى‏گيرد و با دست قدرتمند حضرت بقيةاللَّه ارواحنا فداه، نشانه‏اى از جبت و طاغوت و قدرتهاى شيطانى باقى نمى‏ماند. در آن روز، غم به خانه‏اى راه نخواهد يافت و انوار معارف اهل بيت‏عليهم السلام بساط سرور و شادمانى را در سراسر جهان مى‏گستراند.

چند نكته اساسى درباره توسّل

آنان كه دوست دارند با توسّل به أهل بيت‏عليهم السلام، قدرتها و نيروهاى غيبى را به سوى خود جذب كنند و توسّلاتشان هميشه مؤثّر و پرثمر باشد، بايد به نكات بسيار مهم و ارزنده‏اى كه درباره توسّل و شرائط تأثير آن وجود دارد، كاملاً توجّه داشته باشند و آن گاه كه به توسّل مى‏پردازند، آنها را رعايت كنند؛ تا علاوه بر آن كه از ثواب و بهره‏هاى معنوى در جهان آخرت برخوردار مى‏شوند، در دنيا نيز به نتيجه برسند و حاجتى را كه به خاطر آن متوسّل شده‏اند، به دست آورند. و گرنه بدون توجّه به نكات و شرايطى كه يادآورى مى‏نمائيم؛ اگر چه  به ثواب و اجر معنوى نائل مى‏شوند، ولى ممكن است - جز بعضى از موارد - حاجتى را كه در نظر گرفته‏اند، روا نشود و آن گونه كه دوست دارند به مقصود خود نرسند.

اينك به شرائطى كه زمينه ساز تأثير توسّل مى‏باشند، توجّه كنيد:

1- تطهير قلب

پاكسازى درون و تطهير قلب، از شرائط بسيار مهم براى توجّه به امور معنوى است. نه تنها در توسّل؛ بلكه در دعاها و مناجات نيز پاك بودن دل از آلودگيهاى روحى، داراى نقش بسيار مهمّى است.

به همين دليل دعا و توسّل اولياء خدا و شخصيتهايى كه در دربار خداوند داراى تقرّب هستند، داراى آثار شگفت مى‏باشد و از آن نتيجه‏هاى عالى گرفته مى‏شود. ولى توسّل افرادى كه داراى كردار صحيح نيستند، اين گونه نيست. از اين جهت در مواردى كه تعداد آنها كم نيست، مى‏بينيم توسّل آنها، آن گونه تأثيرى كه بايد داشته باشد، ندارد.

يكى از رازهاى مهمّى كه باعث مى‏شود دعاى افرادِ مستجاب الدعوة، مستجاب شود؛ پاكى درون و باطن آنها از آلودگيها است. پاك بودن نفس آنان، باعث مى‏شود كه هيچ گونه غرضهاى شخصى در دعاها و توسّلات آنان وجود نداشته باشد.

اخلاق ناپسند و آلودگيهاى روحى، روح و روان انسان را در بند مى‏كشد و نمى‏گذارد روح انسان به پرواز درآيد. ولى مردان خدا كه سوخته‏اند و خود را ساخته‏اند، اين زنجيرهاى گران را از روح و روان خود دور نموده‏اند. به همين خاطر هيچ گاه دعا و توسّل آنان بر اساس تظاهر، خودنمايى و ساير گناهانى كه همچون زنجيرى گران، تأثير نَفَس انسان را مى‏ربايد، نيست. به اين جهت آنان در توسّلاتى كه دارند، موفّق هستند.

اگر شما نيز دوست داريد با توسّل به اهل بيت‏عليهم السلام از قدرتهاى نامرئى و نيروهاى غيبى خداوند بهره‏مند شويد و توسّلات شما پرثمر باشد، حتماً به اين نكته بسيار مهمّ »تطهير باطن« توجّه داشته باشيد. با پاك ساختن باطن خويش از آلودگيها، موانع را از سر راه خويش برداريد. آن گاه به حبل‏اللَّه المتين چنگ زنيد و در صراط مستقيم معنوى گامهاى پرنتيجه برداريد. بنابر اين از اين نكته حياتى وحسّاس غفلت نورزيد و عمر گرانبهاى خود را با آغشته بودن باطن به پايان نرسانيد! اگر باطن خود را پاك كنيد، كليد موفقيت در دست شماست و مى‏توانيد در دعاها وتوسّلات از آن استفاده كنيد.

2- توجّه و تمركز فكر در توسّل

تمركز فكر، توجّه و دقّت كامل در انجام هر گونه عبادت، بر تأثير آن مى‏افزايد و آن را پرثمر مى‏نمايد. جريانى كه ذكر مى‏كنيم دليل بر اهميّت توجّه در دعا و توسّلات است:

شخصى از بزرگان با يكى از اولياء خدا در ارتباط بود و گاه گاه مطالب نهان را از گذشته و آينده از او جويا مى‏شد و صدق و راستى و درستى او براى ايشان ثابت و حتمى بود.

از او پرسيدم: ايشان چگونه به اين مقام رسيده است و اسرارى را كه بيان كرديد، چگونه متوجّه مى‏شود؟

ايشان فرمود: اين شخص قبلاً از شاگردان خودم بود و گاهى اذكارى را از من مى‏گرفت و آنها را انجام مى‏داد. اگرچه او ساعات زيادى را به انجام اين اذكار نمى‏پرداخت، زيرا آنها اذكار و يا دعاهاى طولانى نبودند؛ ولى خصيصه‏اى در اين شخص وجود داشت كه به خاطر آن، اين همه پيشرفت نمود و اينك او استاد من است . بطورى كه گاهى من مجهولاتم را از او سئوال مى‏كنم و او پاسخ صحيح آنها را برايم مى‏آورد. حتّى در موارد متعددى بدون آن كه من به او ابراز نمايم، پاسخ مطالبى را كه لازم داشتم، برايم بيان نموده است.

سپس ايشان فرمودند: خصوصيتى كه در ايشان وجود دارد، اين است كه هر دعا يا ذكرى را كه به او مى‏گويم و او مى‏خواند با توجّه كامل انجام مى‏دهد. حالت توجّه و حالت حضور و دقّت او، او را به اين مقامات عاليه رسانده است.

اينك به اين كلام كوتاه؛ ولى باعظمت حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام توجّه كنيد و اهميّت دقّت و توجه را دريابيد. آن بزرگوار مى‏فرمايند:

الدِّقَّةُ اِسْتِكانَةٌ.(144)
دقّت، فروتنى و تواضع است.

كسى كه در برابر خداوند و اهل بيت‏عليهم السلام فروتنى كند، خدا او را سربلند مى‏سازد و امورى كه به ظاهر غير ممكن است، به دست او جارى مى‏شود.

آرى دقّت و توجّه، غير ممكن را براى شما ممكن مى‏سازد و شما را به مقامات ارزنده‏اى كه شايد آن را محال بدانيد، مى‏رساند. همان گونه كه يك شخص عادى كه به جريان او اشاره كرديم بر اثر توجّه در حال دعا و توسّل، به مقام ارتباط با عالم غيب رسيده بود.

به همين جهت حضرت امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند:
فَإِذا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإِجابَةِ.(145)

هر گاه دعا نمودى با حالت توجّه و اقبالِ قلبى دعا كن، آن گاه يقين به اجابت داشته باش.

توجّه و اقبال قلب در دعا و توسّل، آن چنان مؤثّر و پرثمر است كه امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند: پس از دارا بودن حالت توجّه، به اجابت آن يقين پيدا كن!

بنابر اين پس از تطهير باطن و پاكسازى درون، مسئله تمركز فكر و توجّه حواسّ در دعاها، مناجات و توسّلات نقش بسيار مهمّى را داراست.

همان گونه كه عبادتهاى بدون توجّه، اثرات مهمّى ندارد؛ توسّلاتى كه در آن توجّهى وجود ندارد نيز داراى اثر كلّى نيست و آن گونه كه بايد آدمى را به مقصد و حاجتى كه دارد، نمى‏رساند.

توسّلى پرثمر و داراى اثرات كلّى است كه در آن توجّه وجود داشته باشد؛ زيرا توسّل در صورتى كه با توجّه باشد و از درون دلى پاك بجوشد، رمز ارتباط با خداوند و خاندان وحى است. بر اثر اين گونه توسّل، راه‏هاى بسته شده گشوده مى‏شوند و دربهاى قفل شده، باز مى‏شوند. و آن گاه كه ارتباط با خدا و اهل بيت‏عليهم السلام برقرار شد، هيچ گونه دعا و توسّلى بى‏پاسخ نمى‏ماند.

بنابر اين اگر مى‏خواهيد توسّل شما اثر فورى داشته باشد و داراى نتيجه عالى باشد، علاوه بر خودسازى سعى كنيد در هنگام توسّل، توجّه شما به اين سو و آن سو جلب نشود و با تمركز و توجّه كامل دست به دامان خاندان وحى شويد و آنان را وسيله برآوردن حاجات خود بدانيد.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:

نَحْنُ الْوَسيلَةُ إِلَى اللَّهِ.(146)

ما، وسيله به سوى خداوند هستيم.

آرى اعتقاد هر انسانِ آگاه و روشن دل، اين است كه خاندان وحى پشتيبان و وسيله او به سوى خداوند هستند. در يكى از زيارات امام حسين‏عليه السلام وارد  شده:

بِكُمْ يا آلَ مُحَمَّدٍ أَتَوَّسَلُ، اَ لْاخِرُ مِنْكُمْ وَالْأَوَّلُ.(147)
اى آل محمّد، بوسيله شما من متوسّل مى‏شوم؛ به اوّلين شما تا آخرينتان.

نه گاه‏گاه، بلكه براى رسيدن به همه حاجتها و مشكلات بايد به اين بزرگواران متوسل شويم.

در زيارت جامعه كبيره كه حضرت امام هادى عليه السلام درياهايى از نور را با بيانى كوتاه آورده‏اند، مى‏خوانيم:

وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ.(148)
كسى كه خداوند را قصد نمايد، به سوى شما متوجّه مى‏شود.

با بيانات گذشته، روشن شد براى گرفتن حاجتها و برآورده شدن نيازها علاوه بر پاكى دل، توجّه و تمركز انديشه لازم است. بنابراين از راه‏هاى مهمّ تأثير توسّل، »تطهير باطن« و »توجّه فكر« است. با اين بيان بنگريد كه توسّل از چه عظمت والائى برخوردار است، وكسى كه به توسّل دست مى‏زند، بايد داراى چه حالاتِ مهمّ روحى باشد؟

اگر افرادى مغرض همچون وهّابيان بى‏بها، ارزش و بهائى براى توسّل نمى‏بينند، پندار باطل آنان از كوتاهى فكر و عدم آگاهى خودشان سرچشمه مى‏گيرد و گرنه كسى كه مى‏داند توسّل يعنى چه و توسّل بر چه اساسى بنيان گذارى شده است، چگونه مى‏تواند به انكار بزرگترين و بهترين حالات روحى انسان بپردازد، و ناآگاهانه گنجينه‏هاى عظيم روحى را بى‏بها جلوه دهد؟

انسان متفكّر چگونه مى‏تواند جذّاب‏ترين حالات روحى را به دليل آن كه خود آن را نيافته است، ردّ نمايد؟!

نقش يقين در توسّلات

زدودن شك و ايجاد حالت يقين، از مسائلى است كه بحث تطهير قلب، شامل آن مى‏شود؛ ولى به خاطر اهميّتى كه دارد، به توضيح آن مى‏پردازيم و راه ازدياد آن را بيان مى‏كنيم:

اعتقاد و يقين به لطف و عنايت أهل بيت‏عليهم السلام در توسّلات نقش بسيار عمده‏اى را داراست. اگر در توسّلات يقين به عنايت آن بزرگواران وجود داشته باشد، و قطع به عنايت و لطف آن بزرگواران داشته باشيم، نوعاً به مقصود مى‏رسيم و حاجت خود را مى‏گيريم.

اثر اعتقاد و يقين به لطف آن بزرگواران آن قدر زياد است كه در موارد زيادى افرادى كه به حاجت خود دست مى‏يابند، داراى تطهير قلب - كه قبلاً اهميّت آن را ذكر كرديم - نيستند. ولى قطع و يقين آنان كمبود آن را جبران مى‏كند و با آن كه داراى قلبى پاك از گناه نيستند، قطع و يقين آنان به عنايات اهل بيت‏عليهم السلام، باعث مى‏شود به زودى به نتيجه توسّلات خود دست يابند.

در سال 1348 شمسى كه چند ماه توفيق زيارت عتبات عاليات را داشتم، مكرّر در حرم حضرت اباالفضل‏عليه السلام شاهد شفاگرفتن بيماران و روا شدن حاجت گرفتاران بودم.

گاهى از اوقات افرادى كه مريض خود را به ضريح مقدّس آن حضرت دخيل مى‏بستند؛ در كمتر از يك ساعت، حاجت خود را مى‏گرفتند. و زنان عرب طبق رسم خودشان پس از گرفتن حاجت خود به هلهله مى‏پرداختند و به سوى ضريح مطهّر و زوّار نقل مى‏پاشيدند و شور و شعف فضاى حرم مطهّر را فرا مى‏گرفت. گاهى از اوقات براى آن كه بيشتر اظهار تشكر نمايند، همراهِ نقل، »فلس« كه پول رائج عراق است، مى‏ريختند.

اعتقاد و يقين آنان در آن حدّ بود كه گاهى همراه با مريض، نقل و فلس را نيز با خود مى‏آوردند و در لحظه‏اى كه مريضشان شفا مى‏يافت، فورى به هلهله مى‏پرداختند و به پاشيدن نقل و فلس مشغول مى‏شدند و به شادى و اظهار تشكّر مى‏پرداختند و مى‏گفتند: »ابوفاضل نشكرك«.

روزى جوان ديوانه‏اى را به حرم مطهّر آوردند و تا سه روز به ضريح، دخيل بسته و بستگانش اطراف او را گرفته بودند. اين باعث تعجّب بود كه چگونه در اين مدّت طولانى آنها نتوانسته‏اند حاجت خود را بگيرند!

شفا نيافتن يك مريض به مدت سه روز مايه تعجّب بود، چون خلاف معمول بود؛ زيرا طبق متعارف كسانى كه به آن حضرت متوسل مى‏شدند، اعتقاد عجيبى داشتند و احتياج به زمان طولانى و وقت زياد نداشتند. آنان با يقين كامل اظهار مى‏داشتند: »ابوفاضل باب الحوائج« و حضرت اباالفضل‏عليه السلام حاجت آنان را مى‏دادند؛ چون با يقين به لطف حضرت اباالفضل‏عليه السلام به آن بزرگوار متوسّل مى‏شدند.

مقصود از بيان اين مطالب اين است كه در بسيارى از توسّلات، جهاتى ديگرى وجود دارد كه جايگزين تطهير قلب مى‏شود. در مواردى لطف اهل بيت‏عليهم السلام و در مواردى ديگر، يقين و اعتقاد مردم، باعث عنايت آن بزرگواران مى‏گردد.

معرفت بر يقين انسان مى‏افزايد

راهِ يقين پيدا نمودن به قدرت اهل بيت‏عليهم السلام، معرفت نسبت به مقام آن بزرگواران است. براى آن كه يقين و اعتقاد به انجام گرفتن حاجت توسط آن بزرگواران داشته باشيم، بايد بر معرفت خود نسبت به مقام آن بزرگواران بيفزاييم و آگاهى‏هاى لازم و واجب را كه داشتن آنها بر ما ضرورى است، كسب كنيم.

مرحوم محدّث قمى كه داراى معرفت به دربار اهل بيت‏عليهم السلام بود، نمونه‏اى از توسّلات خود را پس از بيان جريان جالبى از مرحوم علاّمه سيّد عبداللَّه شبّر ذكر مى‏كند. اينك به گفتار ايشان توجّه كنيد:

مرحوم سيّد عبداللَّه شبّر از علماى بزرگى است كه بر اثر كثرت تأليفات در زمان خويش به مجلسىِ ثانى شهرت يافت. روزى علامه محقق، مرحوم شيخ اسداللَّه، صاحب كتاب مقابس الانوار به ديدار مرحوم سيد عبداللَّه شبّر رفت و از كثرت تصنيفات مرحوم شبّر شگفت زده شد. زيرا نوشته‏هاى خودش با فهم و دقت علمى زيادى كه داشت، اندك بود.

سرّ كثرت تصنيفات مرحوم شبّر را از او پرسيد. سيّد گفت: علّت آن كه من توفيق به نگاشتن كتابهاى زياد پيدا نموده‏ام، توجه و عنايت حضرت موسى بن جعفرعليهما السلام است. زيرا آن حضرت را در خواب ديدم كه قلمى به من عنايت نمودند و فرمودند: بنويس. از آن وقت من موفّق به تأليف و نگارش شدم. پس هر چه را كه من نوشته‏ام، از بركت آن قلم شريف است.

مرحوم محدث قمى پس از نقل جريان فوق، گفته است:

مطلب چنين است كه سيّد فرموده؛ زيرا من نيز هر گاه متوسّل به اهل بيت عصمت‏عليهم السلام مى‏شوم، توفيق عظيمى در خود مى‏يابم و قلم به نوشتن جارى مى‏شود و گاهى كه توفيق توسّل ندارم، ماه‏ها بر من مى‏گذرد و حال آن كه نتوانسته‏ام جزوه‏اى بنويسم. پس تمام آنچه نگاشته‏ام از بركات اهل بيت اطهار صلوات اللَّه عليهم اجمعين است.(149)

معرفت و شناخت آن بزرگوار، باعث شده است كه ايشان با جزم و يقين به حقيقتى كه آن را بيان نموده است، معتقد باشد.

نقش اضطرار در توسّلات

انقطاع، بريدن دل، شدّت اضطرار و اضطراب و فشارهاى شديد، گاهى آن چنان مهمّ و كارساز است كه مى‏تواند با همه آلودگيهاى روحى، زنجيرهاى گران باطنى را پاره نموده تا روح و روان انسان در فضاى نورانى معنويّت با اولياء و انبياء پيوند معنوى برقرار نمايد.

براى آن كه بدانيد چگونه گاهى افراد آلوده حاجت‏هاى خود را با توسّل به اهل بيت‏عليهم السلام مى‏گيرند و آلودگى‏هاى آنان مانع گرفتن حاجتشان نمى‏شود و با گريه و ناله خود، توجه ائمّه اطهارعليهم السلام و يا امام زادگان بزرگوارى را كه متوسّل به آنان شده‏اند، به سوى خود جلب مى‏كنند. مثالى مى‏آوريم تا راز تحقق معجزه به خاطر توسّل افرادى كه داراى روح پاك نيستند روشن شود.

اگر بخواهند يك سفينه فضايى را بر فراز كره زمين به پرواز درآورند، بايد وسيله قدرتمندى داشته باشند تا توسّط آن بر اثر فشار، سفينه را از جوّ خارج كنند. چون هنگامى كه سفينه از جوّ خارج مى‏گردد، از قدرت جاذبه زمين رها مى‏شود و به راحتى مى‏تواند در فضا به گردش در آيد؛ زيرا تا وقتى كه از جاذبه زمين رها نشده است، قدرت جاذبه، او را به سوى خود مى‏كشد و قدرت سير و پرواز او را كم مى‏نمايد. براى فرار از قدرت جاذبه، بايد آن قدر بر سفينه فشار وارد شود تا از قيد جاذبه زمين خارج شده و آزاد گردد.

نظير اين مطلب در مسائل معنوى و روحى نيز وجود دارد؛ زيرا با آن كه آلودگيها و گناهان، انسان را از سير روحى و گرفتن نتيجه معنوى باز مى‏دارد و همچون جاذبه زمين كه سفينه را به سوى خود مى‏كشاند، گناه انسان گناه‏كار را از پرواز باز مى‏دارد و جاذبه گناهان او را به سوى خود جذب مى‏كند، ولى گاهى گرفتاريها و شدايد آن چنان زياد و پرتوان است كه فشارِ ناراحتيها مى‏تواندانسان را از جاذبه گناهان رهائى بخشيده و با آن كه باطن به آلودگيها گرفتار است، او را از قدرت جاذبه گناهان رهائى بخشد و به گرفتن نتيجه، موفّق نمايد.

بنابر اين براى موفقيّتِ سريع در توسّلات يا بايد انسان باطن خود را تطهير كند و روح و روان خود را پاك نمايد تا قدرت جاذبه گناهانِ گذشته، درهم شكسته شود و نتواند او را از پرواز باز دارد و يا بايد آنچنان در تحت فشار ناراحتى‏هاى شديد قرار گيرد كه همچون دستگاهى كه سفينه‏هاى فضائى را بر اثر فشار، از جاذبه زمين رها مى‏كند؛ شدّت گرفتارى‏ها و ناراحتى‏ها، انسان را از قيد و بند گناهان و جاذبه آنها رها كند. در اين هنگام مى‏تواند توجّه اهل بيت‏عليهم السلام را به خود جلب نمايد و عنايت و مرحمت آن بزرگواران را به سوى خود جذب كند و شاهد رخ دادن معجزه باشد.

بنابر اين براى نتيجه گرفتن از توسّل، اگر انسان مردانه همّت نمايد و باطن خود را پاك نمايد، به مقصود خود دست مى‏يابد و همچنين اگر شدّت گرفتارى‏ها به گونه‏اى باشد كه بتواند در انسان حالت انقطاع ايجاد كند و همچون سفينه‏اى كه بر اثر فشار از جاذبه زمين دور مى‏شود، او را از جاذبه گناهان و آلودگى‏ها رها نمايد، در اين هنگام نيز توسل او به نتيجه مى‏رسد.

دختر مضطرّ در حرم حضرت ابوالفضل‏عليه السلام

در مواردى كه بر اثر اضطرار، حالت انقطاع پيش مى‏آيد، توسّل به آن خاندان، اثربخش بوده و داراى اثر فورى است.

از اين رو دوستان مكتب اهل بيت‏عليهم السلام در شدائد و گرفتارى‏ها به آن بزرگواران پناه برده و اضطرار خود را با توسّل به آنان برطرف مى‏نمايند. نمونه جالبى از اين گونه توسّلات را براى شما مى‏آوريم.

يكى از بزرگان قم مى‏گويد: روزى در حرم مطهّر حضرت اباالفضل‏عليه السلام مشرف بودم، ناگهان ديدم جمعيّت زيادى از اعراب همراه با دخترى سراسيمه وارد حرم شدند و حرم مطهّر از انبوه جمعيّت پر شد.

آن دختر شبكه‏هاى ضريح را گرفت و با صداى بلند كلماتى جسورانه گفت كه توجه زائرين را به خود جلب كرد. ناگهان متوجه شدم آن دختر و ساير مردم چنان ساكت شدند كه گويا نفَس همه قطع شده است.

يك مرتبه صدائى بلند شد و كلامى به اين مضمون به گوش همه رسيد:
»پدر من، شوهر مادر من است« اين صدا از كودكى برخاست كه در شكم دختر بود. يك مرتبه صداى هلهله در حرم بلند شد. زنها بسوى دختر هجوم بردند و عده‏اى با كوشش فراوان او را از دست زنها رها كرده و در بقعه‏اى كه مركز كليددار آستان مقدّس حضرت اباالفضل‏عليه السلام بود، بردند.

پس از آن كه دختر را بردند و خلوت شد، چون كه من با كليددار حرم آشنا بودم، نزد او رفتم و جريان را از او سئوال كردم. كليددار حرم گفت:

اينها طائفه‏اى از عربهاى صحرانشين اطراف كربلا هستند، اين دختر را به عقد پسر عمويش در آورده‏اند و چون در زمان عقد، ارتباط عروس و داماد نزد آنها بسيار زشت و ننگين است، جوان مراقب بوده مخفيانه همسرش را ملاقات كند. او پس از آن كه با همسرش ملاقات و ارتباط پيدا مى‏كند، دختر باردار مى‏شود. جوان از ترس فرار مى‏كند و مدتى مخفى مى‏شود تا حمل دختر آشكار مى‏شود. نزديكان دختر از او سئوال مى‏كنند، او مى‏گويد: از شوهرم حامله شده‏ام. آنها جوان را پيدا كرده و از او سئوال مى‏كنند. او از ترس، جريان را انكار مى‏كند.

بستگانِ دختر تصميم مى‏گيرند دختر را بكشند. او هر چه التماس مى‏كند و خود را بى‏گناه معرفى مى‏كند، فايده‏اى نمى‏بخشد تا سرانجام مى‏گويد: حضرت اباالفضل العبّاس‏عليه السلام را حاكم قرار دهيم هر چه آن بزرگوار حكم كردند انجام دهيد. از اين رو به حرم مشرّف شده و به معجزه حضرت عبّاس‏عليه السلام كودك در رحم مادر اقرار به پاكى او نمود.(150)

اين نمونه‏اى از هزاران معجزه است كه بر اثر عنايات كريمانه خاندان رسالت جلوه‏گر شده است.

نكته ديگر

نكته ديگرى كه توجّه به آن لازم است، اين است كه: در برخى از توسّلات، فردى كه متوسّل شده است، نه داراى روح پاك است و نه بر اثر اضطرار و فشارهاى شديد از جاذبه گناهان و آلودگيها خود را رها ساخته است؛ بلكه به خاطر جهات ديگرى كه در آينده و يا گذشته او وجود دارد و ائمّه اطهارعليهم السلام با آگاهى و علم احاطه‏اى خود، آنها را در نظر دارند و از ديد ما نامعلوم است؛ به اين گونه افراد با چشم مرحمت نگاه مى‏كنند و در لحظه‏اى كوه‏هاى غم و غصه را به چمن زار سبزِ شادى تبديل مى‏كنند. زيرا آنان مى‏توانند با يك نظر، ذرّه‏اى را همچون خورشيد تابان، تابناك كنند.

به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند

با توجّه به اين نكته درمى‏يابيم: كسى مى‏تواند ولايت و امامت انسان‏ها را به عهده گيرد كه تمامى جهات و همه جوانب كار را در نظر داشته باشد و كاملاً محيط بر آنها باشد؛ در اين صورت مى‏تواند هر گونه خاك تيره را به گوهرى تابناك مبدّل سازد و گرنه ادّعا به تنهايى كارساز نيست.

استمداد از عالم غيب

در بسيارى از موارد براى رفع مسائل اضطرارى جز استمداد از عالم غيب و كمك گيرى از قدرتهاى نهانِ جهان، راه حلّى وجود ندارد. وقتى كه كارد به استخوان رسيد و همه امكانات مادّى عجز خود را بيان داشتند، چگونه مى‏توان با قدرت مادّى كه عدم توانايى خود را نشان داده، راه حلّى پيدا نمود؟ براى رفع گرفتارى در اين گونه موارد حتماً بايد به جستجوى كمك از عالم غيب شتافت و با استمداد از قدرتهاى عظيم غيبىِ الهى، بيچارگى‏هاى طاقت‏فرسا را برطرف نمود.

در اين گونه موارد، توسّل و وسيله‏يابى از طريق خاندان وحى كه جانشينان خدا بر خلق مى‏باشند؛ بهترين، مؤثّرترين و كاملترين نمونه استمداد از عالم غيب است.

در اين گونه موارد بعضى از افراد بر اثر اضطرار و اضطراب و حالت انقطاع، با گفتن »يا على«، »يا حسين« و يا با گفتن يك »يا صاحب الزمان« از اعماق دل و از ژرفاى قلب، به وسيله نام اين بزرگواران با خداوند بزرگ ارتباط برقرار مى‏كنند و بوسيله آنان حاجت خود را مى‏گيرند.

تا دلى آتش نگيرد، حرف جانسوزى نگويد
حال ما خواهى بيا از گفته ما جستجو كن

بنابر اين توسّل، به معناى جستجوى يافتن وسيله براى ارتباط با خداوند و چاره جويى در مشكلات و يافتن راه حلّ در گرفتاريهاى مادّى و معنوى، توسّط خاندان وحى كه سردمداران قدرتهاى الهى هستند، مى‏باشد. و شيفتگان اهل بيت‏عليهم السلام در طول تاريخ از انبياء و پيامبران گرفته تا انسانهاى معمولى و از ابتداء خلقت تا روز قيامت، براى تقرّب به خداوند و يا چاره جويى براى مشكلات خويش، دست نياز به دامنِ لطف اين بزرگواران زده و خواهند زد.

توسل براى حلّ مشكلات علمى

مردان بزرگ حتّى براى كشف مجهولات و پى بردن به مسائل مشكل علمى دست به توسل مى‏زنند تا در اثر كسب فيوضات معنوى از خاندان وحى، گره از مشكلات علمى خود بگشايند.

به عنوان نمونه داستانى را از مرحوم سيد على صاحب شرح كبير، كه بسيارى از علماى عرب و عجم از شاگردان وى بوده‏اند، ذكر مى‏كنيم.

آن مرحوم با مهارت فراوانى كه در علم فقه و اصول داشت، از علم هيئت بى‏خبر بود. به اين جهت در هنگام نوشتن كتاب »شرح كبير« در بحث »قبله« كه در ارتباط با علم هيئت است، دچار اشكال شد. از يكى از شاگردان خود كه در علم هيئت داراى اطلاعات بود، خواست تا مسائل ضرورى مسئله قبله را از علم هيئت به وى بياموزد؛ تا بحث قبله را به صورت كامل در كتاب »شرح كبير« بياورد.

ولى شاگرد احترام استاد را نگه نداشت و در برابر درخواست استاد چنين گفت: همچنان كه ما كتاب به زير بغل گرفته به خدمت شما مى‏رسيم و تلّمذ مى‏كنيم، شما نيز كتاب به زير بغل گرفته در بنده منزل تشريف بياوريد، تا مسائل هيئت را فرا گيريد!

پاسخ تندِ شاگرد، كه استاد انتظار آن را نداشت، سبب شد كه او براى حلّ مشكلات علمى خود به حضرت امام حسين‏عليه السلام متوسل شود. از اين جهت همان شب به حرم مطهّر آن حضرت مشرّف شد و تا صبح به عبادت خداوند پرداخت و از حضرت سيدالشهداءعليه السلام رفع مشكلات علمى خود را درخواست كرد. بر اثر توسّل او، صبح همان روز، همه مشكلات علمى مورد نياز، برايش روشن شد و بحث قبله را در كتاب »شرح كبير« به رشته تحرير كشيد.(151)

ترك توسّل يا رمز گناه

ارزش و اهميّت توسّل و تمسّك جستن به اهل بيت عصمت‏عليهم السلام آن قدر زياد است كه در برخى از روايات فرموده‏اند: وسيله اطاعت خداوند فراهم نمى‏شود مگر در صورتى كه انسان به دامان ولاء آن بزرگواران چنگ زند.

حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:

وَلايَقْبَلُ تَوْحيدَهُ إِلاَّ بِالْإِعْتِرافِ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِنُبُوَّتِهِ، وَلايَقْبَلُ ديناً إِلّا بِوِلايَةِ مَنْ أَمَرَ بِوِلايَتِهِ، وَلايَنْتَظِمُ اَسْبابَ طاعَتِهِ إِلاَّ بِالتَّمَسُّكِ بِعِصَمَهِ وَعِصَمِ أَهْلِ وِلايَتِهِ.(152)

خداوند، يگانه پرستى كسى را قبول نمى‏كند، مگر همراه با اعتراف به نبوّت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم باشد. و دينى را نمى‏پذيرد، مگر با ولايت كسى كه امر به داشتن ولايت او نموده، باشد. و اسباب اطاعت خداوند سامان نمى‏پذيرد، مگر با تمسّك جستن به عصمت خدا و صاحبان ولايت او.

در اين فرمايش حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام فراهم شدن اسباب اطاعت خداوند را در صورتى امكان پذير مى‏دانند كه انسان متوسّل و متمسّك به عصمت خداوند و آل اللَّه شود و در صورت عدم توجّه به آن بزرگواران كه واسطه فيض ميان خالق و مخلوق هستند، وسيله اطاعت از دستورات خداوند فراهم نمى‏شود.

بنابر اين روايت، علّت مهمّ گناهِ گناهكاران، ترك توسّل و تمسّك آنان به اهل بيت‏عليهم السلام مى‏باشد. پس اگر توسّل را ترك كنيم، در دام شيطان گرفتار شده و مرتكب معصيت مى‏شويم. اين است رمز گناهان.

نتيجه بحث

توسّل، دلهاى زنگار گرفته را صفا مى‏بخشد و ياد خدا را در قلبهاى غفلت زده ايجاد مى‏كند. آن گاه كه فتنه‏ها و آشوبهاى گوناگون، انسان‏ها را در گرداب بلا گرفتار مى‏كنند، توسّل به اهل بيت عصمت‏عليهم السلام همچون كشتى نجات، آنها را به ساحل مى‏رساند.
اگر مى‏خواهيد به مقام قرب الهى راه يابيد و در نزد پروردگار آبرومند باشيد، توسّل، شما را به اين هدف مى‏رساند.
مهمترين مسائل اعتقادى ما نسبت به اهل بيت‏عليهم السلام همچون ايمان و يقين به علم و آگاهى آنان و قدرت و ولايت آن بزرگواران در مسئله توسّل گنجانده شده است.
عالى‏ترين مسائل اخلاقى را همانند تطهير و پاك سازى قلب، توجّه و تمركز فكر، در مسئله توسّل مى‏يابيد.
مشكل‏ترين مسائل شخصى را مى‏توانيد با »توسّل« و توجّه به خاندان پاك رسالت كه جانشينان خدا و صاحبان ولايت مطلقه هستند، حل كنيد.
با توسّل به خاندان وحى، وسيله اطاعت خداوند و ترك گناه را براى خود فراهم كنيد و به اين طريق از قدرتهاى بزرگ خداوند استمداد نموده و نيرو طلب كنيد

آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمى به ما كنند