(20) توسّل
ياد خدا و اهل بيتعليهم السلام
ياد خداوند دلهاى افسرده را نشاط و آرامش مىبخشد و آنها را جلا داده و از
قساوت نجات مىدهد؛ ولى غفلت و ترك ياد خدا و اهل بيتعليهم السلام، قلب را تيره و
تار مىسازد و دل را در تحيّر و سردرگمىهاى دائمى گرفتار مىنمايد.
خداوند به حضرت موسى وحى فرمود:
يا موُسى لاتَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمالِ وَلاتَدَعْ ذِكْري عَلى كُلِّ حالٍ
فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِي الذُّنوُبَ وَإِنَّ تَرْكَ ذِكْري يُقسِي
الْقُلوُبَ.(127)
اى موسى به زيادى ثروت خشنود مشو و ياد مرا در هر حال رها مكن؛ زيرا كه كثرت مال،
گناهان را از ياد مىبرد و ترك ياد من، قلبها را با قساوت مىكند.
زيرا بر اثر ترك ياد خدا، شيطان بر انسان مسلّط مىشود و آرامش خاطر و اطمينان
را از او سلب مىكند.
خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد:
»وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ
قَرينٌ «(128)
هر كس از ياد خداوند رخ بتابد، شيطانى را به سوى او بر مىانگيزانيم كه همنشين او
باشد.
فراموش كردن گناهان، قساوت قلب و تسلّط شيطان و... از آثار تركِ ياد خدا است.
ياد خدا، انسان را از اين گرفتاريهاى روحى نجات مىدهد و اطمينان و آرامش خاطر را
براى او به ارمغان مىآورد. به اين نكته بايد توجه داشته باشيم كه ياد اهل
بيتعليهم السلام نيز ياد خداست و آثارى كه ذكر خداوند دارد، با ياد اهل بيتعليهم
السلام نيز ايجاد مىشود.
امام باقرعليه السلام مىفرمايند:
إِنَّ ذِكْرَنا مِنْ ذِكْرِاللَّه.(129)
بدرستى كه ياد ما خاندان، از ياد خداوند به شمار مىآيد.
ما نه تنها بايد به ياد آن بزرگواران باشيم، بلكه در گرفتاريها و شدائد به آنان
پناه ببريم؛ زيرا اهل بيت رسالت، كشتى نجات امت و پناهگاه مردم بىپناه و ستمديده
هستند. خاندان وحى فرياد رس بيچارگانى هستند كه دستخوش امواج خروشان درياى بيكرانِ
بلا شدهاند. آنان نجاتبخش افرادى هستند كه در گرداب وحشتناك گمراهى گرفتار
شدهاند. ما بايد آنان را نجات امت در گرفتاريها ونابسامانيها بدانيم.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در اين باره چنين مىفرمايند:
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ.(130)
اى مردم امواج فتنهها را به كمك كشتيهاى نجات، بشكافيد )و از آنها رهايى يابيد(.
آن بزرگوار در روايتى ديگر مىفرمايند:
مَنْ رَكِبَ غَيْرَ سَفينَتِنا غَرِقَ.(131)
كسى كه بر غير سفينه ما سوار شود، غرق خواهد شد.
بنابراين انسان بايد در همه گرفتاريها حتى در مسائل و مشكلات اعتقادى نيز از
هدايتگران و هاديان راه، هدايت و راهنمايى بخواهد. در غير اين صورت گرفتار و گمراه
خواهد شد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
مَنْ يَطْلُبِ الْهِدايَةَ مِنْ غَيْرِ أَهْلِها يَضِلُّ.(132)
هر كس هدايت را از غير اهلش بجويد، گمراه مىشود.
سرانجام كار آنان كه پيروى از فرومايگان، قبركنان و الاغ فروشان اجتماع را
پذيرفتند، چه خواهد بود؟...
در مشكلات و فتنهها، در طوفانهاى ويرانگر و در هنگامى كه امواج خطرناك بلا،
هستى افراد را تهديد مىكند؛ پناه بردن به غير خدا وآل اللَّه، شما را به نيستى
مىكشاند. ولى تمسّك به اهل بيت رسالتعليهم السلام و يارى خواستن از آن بزرگواران،
شما را از گمراهى و هلاكت نجات داده و به ساحل مىرساند.
اگر جذر ومدّ دريا همه قايقها را يكسان پائين و بالا مىبرد؛ ولى تلاطم دريا
نمىتواند همه كشتيها را به كام خود فرو برد. فتنهها و گرفتاريها نيز هر چه سهمگين
و خطرناك باشند، نمىتوانند همه انسانها را به نابودى كشانند، زيرا كشتى نجات
عدّهاى را به ساحل مىرساند.
ره ملك سعادت را تواند بىخطر رفتن
به دست خود زآئين ادب هر كس عصا دارد
در ميان انسانها كسانى وجود دارند كه نه تنها در برابر گرفتاريها وفتنههاى
آخرالزمان مقاومت مىكنند، بلكه بر قدر و منزلت خويش مىافزايند.
اگر دوست داريد از اين گونه افراد باشيد، در طوفانهاى بلا و تلاطم امواج
خروشان، به كشتى نجاتِ اهل بيتعليهم السلام متمسّك شويد و با توسّل به مقام والاى
صاحبان ولايت الهيّه از گمراهى و تحيّر نجات يابيد.
توسّل از نظر قرآن
بنابراين در گرفتاريها و مشكلات خود، بايد به اهل بيتعليهم السلام متوسّل شويم
و از عنايات كريمانه اين خاندان استفاده كنيم. حضرت امام رضاعليه السلام
مىفرمايند:
إِذا نَزَلَتْ بِكُمْ شِدَّةً فَاسْتَعينوُا بِنا عَلىَ اللَّهِ، وَهُوَ قَوْلُ
اللَّهِ: »وَللَّهِِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعوُهُ بِها «(133) قالَ: قالَ
أَبوُعَبْدِاللَّهِعليه السلام: نَحْنُ وَاللَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى اَلَّذي
لايُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ اِلاَّ بِمَعْرِفَتِنا قالَ: فَادْعوُهُ بِها.(134)
هرگاه گرفتارى شديدى بر شما وارد شد، به وسيله ما از خداوند كمك طلب كنيد. اين است
معناى قول خداوند كه مىفرمايد: براى خدا اسماء نيكوئى است، او را به آنها بخوانيد.
آن گاه امام رضاعليه السلام فرمودند كه امام صادقعليه السلام چنين فرمودند: به
خدا سوگند ما نامهاى نيكوى خداوند هستيم كه از احدى عملى پذيرفته نمىشود مگر به
وسيله معرفت ما، آن گاه امام صادقعليه السلام فرمودند: خداوند را بوسيله آنها
بخوانيد.
بنابراين اهل بيتعليهم السلام نامهاى نيكوى خداوندند كه در اين روزگار حضرت
بقيّةاللَّه ارواحنا فداه نمونه كامل آنان و مظهر عنايات خداوند به ما مىباشند. ما
بايد تقوا و پرهيزكارى را پيشه سازيم و با توسّل به عنايات اين بزرگواران تقرّب به
خداوند را به دست آوريم.
خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
»يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنوُا اِتَّقُوااللَّهَ وَابْتَغوُا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ
وَجاهِدوُا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحوُنَ «(135)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، تقواى الهى را پيشه سازيد و براى رسيدن به مقام قرب
او، وسيله آماده كنيد و در راه او كوشش نمائيد، شايد شما رستگار شويد.
ما با توسّل به اهل بيتعليهم السلام از عالم غيب استمداد مىطلبيم و عنايات آن
بزرگواران را به سوى خود جلب مىكنيم.
توسّل در ميان ادعيه و زيارات
نتائج بسيارى كه مردم از توسّل به اهل بيت عصمتعليهم السلام ديدهاند، به حدّى
است كه قابل ترديد نيست. همه دوستان خاندان وحى، يا مشكلات خود را بر اثر توسّل به
آن بزرگواران حلّ كردهاند، يا شاهد و آگاه از برآورده شدن حاجت ديگران بودهاند.
آن هم مشكلاتى كه از نظر عقلِ محدود ما، امكان برطرف شدن آنها نبوده است.
به خاطر اهميّتى كه توسل به اهل بيتعليهم السلام دارد؛ نه تنها در قرآن كريم و
روايات گهربار خاندان وحى به آن امر فرمودهاند؛ بلكه در ضمن دعاها و زيارات، ما را
به سوى توسل فرا خوانده و راهنمايى فرمودهاند. اكنون به ذكر دو نمونه اكتفا
مىكنيم:
1- در زيارت امام حسينعليه السلام عرض مىكنيم:
اَتَوَسَّلُ إِلى اللَّهِ بِكَ في جَميعِ حَوائِجي مِنْ أَمْرِ آخِرَتي وَدُنْيايَ
وَبِكَ يَتَوَسَّلُ الْمُتَوَسِّلوُنَ إِلَى اللَّهِ في حَوائِجِهِمْ.(136)
من در جميع حاجتهايم، چه نيازهاى اخروى و چه دنيوى، به وسيله شما متوسل به درگاه
خداوند مىشوم و همه آنانى كه متوسل به دربار خداوند در حوائج خود هستند، بوسيله
شما توسل مىجويند.
توسل به امام حسينعليه السلام، گريه و عزادارى براى آن حضرت بابى است مفتوح
براى همه مردم؛ حتى آلودگان و گنهكاران. هر كس از رفتار و كردار خود شرمسار است،
مىتواند به سوى امام حسينعليه السلام روى آورد كه آن حضرت بخشنده همه گنهكارانند.
يقين داشته باشيد آن بزرگوار مظلوم از همه بيچارگان دستگيرى مىكنند.
2- در دعاى روز عرفه مىخوانيد:
... اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيّكَ صلى الله عليه وآله وسلم وَ آلِهِ
الطَّاهِرينَ وَاَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِالْأَئِمَّةِ الَّذينَ اِخْتَرْتَهُمْ
لِسِرِّكَ وَاطَّلَعْتَهُمْ عَلى وَحْيِك.(137)
خداوندا به حقّ پيغمبرت حضرت محمدّصلى الله عليه وآله وسلم و آل پاك او سئوال مى
كنم از تو، و متوسّل به تو مىشوم بوسيله امامانى كه آنان را براى سرّ خود انتخاب
كردى و آنان را به وحى خود آگاه ساختى ...
شيفتگان مكتب اهل بيتعليهم السلام نه تنها وجود آن بزرگواران را وسيله و شفيع
خود به درگاه خداوند متعال قرار مىدهند و در توسّلات از توجّهات و عنايات اهل
بيتعليهم السلام بهره مىبرند، بلكه به اسم آن بزرگواران نيز متوسل شده و نام شريف
آنان را نيز وسيله تقرّب به خداوند مىدانند.
در زيارت امام رضاعليه السلام مىخوانيم:
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَسْمائُهُمْ وَسيلَةُالسَّائِلينَ وَهَياكِلُهُمْ
أَمانُالْمَخْلوُقينَ وَحُجَجُهُمْ اِبْطالُ شُبَهِ الْمُلْحِدين...(138)
سلام بر آنان كه اسمائشان وسيله سئوال كنندگان است و پيكره آنان براى مخلوقين امان
است و استدلال آنان باطل كننده شبهههاى ملحدين است.
بنابر اين نام آن بزرگواران منشأ تقرّب و وسيله قبولى و پذيرفته شدن در دربار
پروردگار متعال مىباشد. به اين جهت دوستان اين خاندان در مجالس خود كه به ياد اهل
بيتعليهم السلام تشكيل مىدهند، به ذكر نام آنان پرداخته و با تكرار آن، قلب خود
را جلا مىبخشند.
بزرگان ما نه تنها از نام آن بزرگواران بهره مند مىشوند، بلكه به تربتِ درگاه
آنان نيز تبرّك جسته و دردهاى خود را مداوا مىكنند.
مرحوم محدّث قمى مىنويسد: مرحوم سيد نعمةاللَّه جزائرى در اوايل تحصيل بر اثر
فقر و احتياج قادر نبود براى مطالعه چراغ روشن كند؛ از اين جهت از نور ماه استفاده
مىكرد. بر اثر كثرت مطالعه در مهتاب، چشمانش ضعيف شد. به خاطر نور چشم خود، تربت
مقدسه امام حسينعليه السلام وخاك حرمهاى امامان عراق را به چشم خود مىماليد و از
بركت آنها نور چشمش زياد مىشد.
آن گاه مىنويسد: من نيز هر گاه چشمم به خاطر زياد نوشتن ضعف پيدا مىكند، از
خاك حرمهاى ائمه اطهارعليهم السلام استفاده مىكنم و گاهى احاديث و اخبار اهل
بيتعليهم السلام را به چشمانم مىمالم. بحمداللَّه چشمانم در نهايت روشنى است
واميدوارم انشاءاللَّه در دنيا و آخرت چشمم به بركات ايشان روشن باشد.(139)
توسّل مايه قرب انسان به خداوند است
توسل به اهل بيت عصمتعليهم السلام انسان را در درگاه خداوندِ بزرگ، آبرومند
مىسازد و منشاء تقرب او در نزد پروردگار متعال مىشود. به همين جهت در بعضى از
ادعيه و مناجات، از خداوند درخواست مىكنيم به خاطر توسّل به اهلبيتعليهم السلام
ما را در درگاه خود آبرومند نموده و از مقام قربِ خود بهرهمند فرمايد.
در مناجات انجيليّه امام سجادعليه السلام آمده است:
اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرينَ وَاجْعَلْني
بِحُبِّهِمْ يَوْمَ الْعَرْضِ عَلَيْكَ نَبيهاً وَمِنَ الْأَنْجاسِ وَالْأَرَجاسِ
نَزيهاً وَبِالتَّوَسُّلِ بِهِمْ إِلَيْكَ مُقَرَّباً وَجيهاً.(140)
خداوندا، درود و رحمت خود را بر محمّد وأهل بيت پاك او نازل فرما و مرا به خاطر
محبّت آنان، در روز ورود بر تو، گرامى دار و از نجاستها و پليديها پاك گردان و با
توسّل به آنان، در نزد خود مقرّب و آبرومند قرار ده.
توسّل باعث مستجاب شدن دعاست
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم به اميرالمؤمنينعليه السلام فرمودند:
ياعَليُّ مَنْ تَوَسَّلَ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ فَحَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ
لايَرُدَّهُ، يا عَليُّ مَنْ أَحَبَّكُمْ وَتَمَسَّكَ بِكُمْ، فَقَدْ تَمَسَّكَ
بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى.(141)
يا على هر كس به خداوند بوسيله محبّت شما خاندان توسل جويد، پس حقّ است بر خدا كه
او را ردّ نكند. يا على هر كس شما را دوست داشته باشد و به شما خاندان متمسّك شود،
به ريسمان محكم چنگ زده است.
مسائل اعتقادى در توسّل
كسى كه متوسّل به خاندان وحى مىشود، در حقيقت ناخودآگاه ايمان خود را به يك
سرى مسائل اعتقادى مهمّ اظهار و تقويت مىنمايد.
1- عقيده به حيات اهل بيتعليهم السلام پس از رحلت و درگذشت آنان از جهان فانى.
خداوند كريم مىفرمايد:
»وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوُا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ
عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقوُنَ «(142)
آنان را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده نپنداريد، بلكه آنان زنده هستند، در نزد
پروردگارشان روزى داده مىشوند.
2- عقيده به علم و آگاهى معصومينعليهم السلام و اعتقاد به اين نكته كه انسان
در هر گوشه جهان كه باشد، مىتواند به اين بزرگواران متوسّل شود و آنان از حاجت و
خواسته همه با اطّلاع و آگاه هستند؛ زيرا توسّل به اهل بيتعليهم السلام در صورتى
متين است كه معتقد باشيم از هر كجا كه به آنان روى آوريم و آنان را بخوانيم، علم و
آگاهى كامل نسبت به حاجت ما دارند.
3- عقيده به قدرت و ولايت معصومينعليهم السلام از طرف خداوند. اين حقيقت ديگرى
است كه در ضمن توسّل، ايمان و اعتقاد باطنى خود را نسبت به آن ظاهر مىكنيم؛ زيرا
از نظر عقلى از كسى بايد استمداد نمود كه قدرت كمك و دستگيرى داشته باشد و معناى
توسّل ما به اين بزرگواران، علم و اعتقاد ما به اين حقيقت است و به آن افتخار
مىكنيم، همان گونه كه موجودات آسمانى به آن افتخار مىكنند.
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم به اميرالمؤمنينعليه السلام فرمودند:
يا عَليُّ يَتَفاخَروُنَ أَهْلُ السَّماءِ بِمَعْرِفَتِكَ وَيَتَوَسَّلوُنَ إِلى
اللَّهِ بِمَعْرِفَتِكَ وَانْتِظارِ أَمْرِكَ.(143)
يا على، موجودات آسمانى به معرفت تو افتخار مىنمايند و به وسيله شناخت تو و
انتظار امر تو، متوسّل به خداوند مىشوند.
بنابراين، معرفت اهل آسمانها مايه افتخار و شناخت و انتظار ساكنين آسمانها، سبب
توسّل آنان مىباشد.
آرى، حتى موجودات آسمانى در انتظار فرا رسيدن روزى هستند كه ولايت مطلقه حضرت
اميرالمؤمنينعليه السلام سراسر جهان هستى را فرا مىگيرد و با دست قدرتمند حضرت
بقيةاللَّه ارواحنا فداه، نشانهاى از جبت و طاغوت و قدرتهاى شيطانى باقى نمىماند.
در آن روز، غم به خانهاى راه نخواهد يافت و انوار معارف اهل بيتعليهم السلام بساط
سرور و شادمانى را در سراسر جهان مىگستراند.
چند نكته اساسى درباره توسّل
آنان كه دوست دارند با توسّل به أهل بيتعليهم السلام، قدرتها و نيروهاى غيبى
را به سوى خود جذب كنند و توسّلاتشان هميشه مؤثّر و پرثمر باشد، بايد به نكات بسيار
مهم و ارزندهاى كه درباره توسّل و شرائط تأثير آن وجود دارد، كاملاً توجّه داشته
باشند و آن گاه كه به توسّل مىپردازند، آنها را رعايت كنند؛ تا علاوه بر آن كه از
ثواب و بهرههاى معنوى در جهان آخرت برخوردار مىشوند، در دنيا نيز به نتيجه برسند
و حاجتى را كه به خاطر آن متوسّل شدهاند، به دست آورند. و گرنه بدون توجّه به نكات
و شرايطى كه يادآورى مىنمائيم؛ اگر چه به ثواب و اجر معنوى نائل مىشوند، ولى
ممكن است - جز بعضى از موارد - حاجتى را كه در نظر گرفتهاند، روا نشود و آن گونه
كه دوست دارند به مقصود خود نرسند.
اينك به شرائطى كه زمينه ساز تأثير توسّل مىباشند، توجّه كنيد:
1- تطهير قلب
پاكسازى درون و تطهير قلب، از شرائط بسيار مهم براى توجّه به امور معنوى است.
نه تنها در توسّل؛ بلكه در دعاها و مناجات نيز پاك بودن دل از آلودگيهاى روحى،
داراى نقش بسيار مهمّى است.
به همين دليل دعا و توسّل اولياء خدا و شخصيتهايى كه در دربار خداوند داراى
تقرّب هستند، داراى آثار شگفت مىباشد و از آن نتيجههاى عالى گرفته مىشود. ولى
توسّل افرادى كه داراى كردار صحيح نيستند، اين گونه نيست. از اين جهت در مواردى كه
تعداد آنها كم نيست، مىبينيم توسّل آنها، آن گونه تأثيرى كه بايد داشته باشد،
ندارد.
يكى از رازهاى مهمّى كه باعث مىشود دعاى افرادِ مستجاب الدعوة، مستجاب شود؛
پاكى درون و باطن آنها از آلودگيها است. پاك بودن نفس آنان، باعث مىشود كه هيچ
گونه غرضهاى شخصى در دعاها و توسّلات آنان وجود نداشته باشد.
اخلاق ناپسند و آلودگيهاى روحى، روح و روان انسان را در بند مىكشد و نمىگذارد
روح انسان به پرواز درآيد. ولى مردان خدا كه سوختهاند و خود را ساختهاند، اين
زنجيرهاى گران را از روح و روان خود دور نمودهاند. به همين خاطر هيچ گاه دعا و
توسّل آنان بر اساس تظاهر، خودنمايى و ساير گناهانى كه همچون زنجيرى گران، تأثير
نَفَس انسان را مىربايد، نيست. به اين جهت آنان در توسّلاتى كه دارند، موفّق
هستند.
اگر شما نيز دوست داريد با توسّل به اهل بيتعليهم السلام از قدرتهاى نامرئى و
نيروهاى غيبى خداوند بهرهمند شويد و توسّلات شما پرثمر باشد، حتماً به اين نكته
بسيار مهمّ »تطهير باطن« توجّه داشته باشيد. با پاك ساختن باطن خويش از آلودگيها،
موانع را از سر راه خويش برداريد. آن گاه به حبلاللَّه المتين چنگ زنيد و در صراط
مستقيم معنوى گامهاى پرنتيجه برداريد. بنابر اين از اين نكته حياتى وحسّاس غفلت
نورزيد و عمر گرانبهاى خود را با آغشته بودن باطن به پايان نرسانيد! اگر باطن خود
را پاك كنيد، كليد موفقيت در دست شماست و مىتوانيد در دعاها وتوسّلات از آن
استفاده كنيد.
2- توجّه و تمركز فكر در توسّل
تمركز فكر، توجّه و دقّت كامل در انجام هر گونه عبادت، بر تأثير آن مىافزايد و
آن را پرثمر مىنمايد. جريانى كه ذكر مىكنيم دليل بر اهميّت توجّه در دعا و
توسّلات است:
شخصى از بزرگان با يكى از اولياء خدا در ارتباط بود و گاه گاه مطالب نهان را از
گذشته و آينده از او جويا مىشد و صدق و راستى و درستى او براى ايشان ثابت و حتمى
بود.
از او پرسيدم: ايشان چگونه به اين مقام رسيده است و اسرارى را كه بيان كرديد،
چگونه متوجّه مىشود؟
ايشان فرمود: اين شخص قبلاً از شاگردان خودم بود و گاهى اذكارى را از من
مىگرفت و آنها را انجام مىداد. اگرچه او ساعات زيادى را به انجام اين اذكار
نمىپرداخت، زيرا آنها اذكار و يا دعاهاى طولانى نبودند؛ ولى خصيصهاى در اين شخص
وجود داشت كه به خاطر آن، اين همه پيشرفت نمود و اينك او استاد من است . بطورى كه
گاهى من مجهولاتم را از او سئوال مىكنم و او پاسخ صحيح آنها را برايم مىآورد.
حتّى در موارد متعددى بدون آن كه من به او ابراز نمايم، پاسخ مطالبى را كه لازم
داشتم، برايم بيان نموده است.
سپس ايشان فرمودند: خصوصيتى كه در ايشان وجود دارد، اين است كه هر دعا يا ذكرى
را كه به او مىگويم و او مىخواند با توجّه كامل انجام مىدهد. حالت توجّه و حالت
حضور و دقّت او، او را به اين مقامات عاليه رسانده است.
اينك به اين كلام كوتاه؛ ولى باعظمت حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام توجّه كنيد
و اهميّت دقّت و توجه را دريابيد. آن بزرگوار مىفرمايند:
الدِّقَّةُ اِسْتِكانَةٌ.(144)
دقّت، فروتنى و تواضع است.
كسى كه در برابر خداوند و اهل بيتعليهم السلام فروتنى كند، خدا او را سربلند
مىسازد و امورى كه به ظاهر غير ممكن است، به دست او جارى مىشود.
آرى دقّت و توجّه، غير ممكن را براى شما ممكن مىسازد و شما را به مقامات
ارزندهاى كه شايد آن را محال بدانيد، مىرساند. همان گونه كه يك شخص عادى كه به
جريان او اشاره كرديم بر اثر توجّه در حال دعا و توسّل، به مقام ارتباط با عالم غيب
رسيده بود.
به همين جهت حضرت امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
فَإِذا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإِجابَةِ.(145)
هر گاه دعا نمودى با حالت توجّه و اقبالِ قلبى دعا كن، آن گاه يقين به اجابت داشته
باش.
توجّه و اقبال قلب در دعا و توسّل، آن چنان مؤثّر و پرثمر است كه امام
صادقعليه السلام مىفرمايند: پس از دارا بودن حالت توجّه، به اجابت آن يقين پيدا
كن!
بنابر اين پس از تطهير باطن و پاكسازى درون، مسئله تمركز فكر و توجّه حواسّ در
دعاها، مناجات و توسّلات نقش بسيار مهمّى را داراست.
همان گونه كه عبادتهاى بدون توجّه، اثرات مهمّى ندارد؛ توسّلاتى كه در آن
توجّهى وجود ندارد نيز داراى اثر كلّى نيست و آن گونه كه بايد آدمى را به مقصد و
حاجتى كه دارد، نمىرساند.
توسّلى پرثمر و داراى اثرات كلّى است كه در آن توجّه وجود داشته باشد؛ زيرا
توسّل در صورتى كه با توجّه باشد و از درون دلى پاك بجوشد، رمز ارتباط با خداوند و
خاندان وحى است. بر اثر اين گونه توسّل، راههاى بسته شده گشوده مىشوند و دربهاى
قفل شده، باز مىشوند. و آن گاه كه ارتباط با خدا و اهل بيتعليهم السلام برقرار
شد، هيچ گونه دعا و توسّلى بىپاسخ نمىماند.
بنابر اين اگر مىخواهيد توسّل شما اثر فورى داشته باشد و داراى نتيجه عالى
باشد، علاوه بر خودسازى سعى كنيد در هنگام توسّل، توجّه شما به اين سو و آن سو جلب
نشود و با تمركز و توجّه كامل دست به دامان خاندان وحى شويد و آنان را وسيله
برآوردن حاجات خود بدانيد.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
نَحْنُ الْوَسيلَةُ إِلَى اللَّهِ.(146)
ما، وسيله به سوى خداوند هستيم.
آرى اعتقاد هر انسانِ آگاه و روشن دل، اين است كه خاندان وحى پشتيبان و وسيله
او به سوى خداوند هستند. در يكى از زيارات امام حسينعليه السلام وارد شده:
بِكُمْ يا آلَ مُحَمَّدٍ أَتَوَّسَلُ، اَ لْاخِرُ مِنْكُمْ وَالْأَوَّلُ.(147)
اى آل محمّد، بوسيله شما من متوسّل مىشوم؛ به اوّلين شما تا آخرينتان.
نه گاهگاه، بلكه براى رسيدن به همه حاجتها و مشكلات بايد به اين بزرگواران
متوسل شويم.
در زيارت جامعه كبيره كه حضرت امام هادى عليه السلام درياهايى از نور را با
بيانى كوتاه آوردهاند، مىخوانيم:
وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ.(148)
كسى كه خداوند را قصد نمايد، به سوى شما متوجّه مىشود.
با بيانات گذشته، روشن شد براى گرفتن حاجتها و برآورده شدن نيازها علاوه بر
پاكى دل، توجّه و تمركز انديشه لازم است. بنابراين از راههاى مهمّ تأثير توسّل،
»تطهير باطن« و »توجّه فكر« است. با اين بيان بنگريد كه توسّل از چه عظمت والائى
برخوردار است، وكسى كه به توسّل دست مىزند، بايد داراى چه حالاتِ مهمّ روحى باشد؟
اگر افرادى مغرض همچون وهّابيان بىبها، ارزش و بهائى براى توسّل نمىبينند،
پندار باطل آنان از كوتاهى فكر و عدم آگاهى خودشان سرچشمه مىگيرد و گرنه كسى كه
مىداند توسّل يعنى چه و توسّل بر چه اساسى بنيان گذارى شده است، چگونه مىتواند به
انكار بزرگترين و بهترين حالات روحى انسان بپردازد، و ناآگاهانه گنجينههاى عظيم
روحى را بىبها جلوه دهد؟
انسان متفكّر چگونه مىتواند جذّابترين حالات روحى را به دليل آن كه خود آن را
نيافته است، ردّ نمايد؟!
نقش يقين در توسّلات
زدودن شك و ايجاد حالت يقين، از مسائلى است كه بحث تطهير قلب، شامل آن مىشود؛
ولى به خاطر اهميّتى كه دارد، به توضيح آن مىپردازيم و راه ازدياد آن را بيان
مىكنيم:
اعتقاد و يقين به لطف و عنايت أهل بيتعليهم السلام در توسّلات نقش بسيار
عمدهاى را داراست. اگر در توسّلات يقين به عنايت آن بزرگواران وجود داشته باشد، و
قطع به عنايت و لطف آن بزرگواران داشته باشيم، نوعاً به مقصود مىرسيم و حاجت خود
را مىگيريم.
اثر اعتقاد و يقين به لطف آن بزرگواران آن قدر زياد است كه در موارد زيادى
افرادى كه به حاجت خود دست مىيابند، داراى تطهير قلب - كه قبلاً اهميّت آن را ذكر
كرديم - نيستند. ولى قطع و يقين آنان كمبود آن را جبران مىكند و با آن كه داراى
قلبى پاك از گناه نيستند، قطع و يقين آنان به عنايات اهل بيتعليهم السلام، باعث
مىشود به زودى به نتيجه توسّلات خود دست يابند.
در سال 1348 شمسى كه چند ماه توفيق زيارت عتبات عاليات را داشتم، مكرّر در حرم
حضرت اباالفضلعليه السلام شاهد شفاگرفتن بيماران و روا شدن حاجت گرفتاران بودم.
گاهى از اوقات افرادى كه مريض خود را به ضريح مقدّس آن حضرت دخيل مىبستند؛ در
كمتر از يك ساعت، حاجت خود را مىگرفتند. و زنان عرب طبق رسم خودشان پس از گرفتن
حاجت خود به هلهله مىپرداختند و به سوى ضريح مطهّر و زوّار نقل مىپاشيدند و شور و
شعف فضاى حرم مطهّر را فرا مىگرفت. گاهى از اوقات براى آن كه بيشتر اظهار تشكر
نمايند، همراهِ نقل، »فلس« كه پول رائج عراق است، مىريختند.
اعتقاد و يقين آنان در آن حدّ بود كه گاهى همراه با مريض، نقل و فلس را نيز با
خود مىآوردند و در لحظهاى كه مريضشان شفا مىيافت، فورى به هلهله مىپرداختند و
به پاشيدن نقل و فلس مشغول مىشدند و به شادى و اظهار تشكّر مىپرداختند و
مىگفتند: »ابوفاضل نشكرك«.
روزى جوان ديوانهاى را به حرم مطهّر آوردند و تا سه روز به ضريح، دخيل بسته و
بستگانش اطراف او را گرفته بودند. اين باعث تعجّب بود كه چگونه در اين مدّت طولانى
آنها نتوانستهاند حاجت خود را بگيرند!
شفا نيافتن يك مريض به مدت سه روز مايه تعجّب بود، چون خلاف معمول بود؛ زيرا
طبق متعارف كسانى كه به آن حضرت متوسل مىشدند، اعتقاد عجيبى داشتند و احتياج به
زمان طولانى و وقت زياد نداشتند. آنان با يقين كامل اظهار مىداشتند: »ابوفاضل باب
الحوائج« و حضرت اباالفضلعليه السلام حاجت آنان را مىدادند؛ چون با يقين به لطف
حضرت اباالفضلعليه السلام به آن بزرگوار متوسّل مىشدند.
مقصود از بيان اين مطالب اين است كه در بسيارى از توسّلات، جهاتى ديگرى وجود
دارد كه جايگزين تطهير قلب مىشود. در مواردى لطف اهل بيتعليهم السلام و در مواردى
ديگر، يقين و اعتقاد مردم، باعث عنايت آن بزرگواران مىگردد.
معرفت بر يقين انسان مىافزايد
راهِ يقين پيدا نمودن به قدرت اهل بيتعليهم السلام، معرفت نسبت به مقام آن
بزرگواران است. براى آن كه يقين و اعتقاد به انجام گرفتن حاجت توسط آن بزرگواران
داشته باشيم، بايد بر معرفت خود نسبت به مقام آن بزرگواران بيفزاييم و آگاهىهاى
لازم و واجب را كه داشتن آنها بر ما ضرورى است، كسب كنيم.
مرحوم محدّث قمى كه داراى معرفت به دربار اهل بيتعليهم السلام بود، نمونهاى
از توسّلات خود را پس از بيان جريان جالبى از مرحوم علاّمه سيّد عبداللَّه شبّر ذكر
مىكند. اينك به گفتار ايشان توجّه كنيد:
مرحوم سيّد عبداللَّه شبّر از علماى بزرگى است كه بر اثر كثرت تأليفات در زمان
خويش به مجلسىِ ثانى شهرت يافت. روزى علامه محقق، مرحوم شيخ اسداللَّه، صاحب كتاب
مقابس الانوار به ديدار مرحوم سيد عبداللَّه شبّر رفت و از كثرت تصنيفات مرحوم شبّر
شگفت زده شد. زيرا نوشتههاى خودش با فهم و دقت علمى زيادى كه داشت، اندك بود.
سرّ كثرت تصنيفات مرحوم شبّر را از او پرسيد. سيّد گفت: علّت آن كه من توفيق به
نگاشتن كتابهاى زياد پيدا نمودهام، توجه و عنايت حضرت موسى بن جعفرعليهما السلام
است. زيرا آن حضرت را در خواب ديدم كه قلمى به من عنايت نمودند و فرمودند: بنويس.
از آن وقت من موفّق به تأليف و نگارش شدم. پس هر چه را كه من نوشتهام، از بركت آن
قلم شريف است.
مرحوم محدث قمى پس از نقل جريان فوق، گفته است:
مطلب چنين است كه سيّد فرموده؛ زيرا من نيز هر گاه متوسّل به اهل بيت
عصمتعليهم السلام مىشوم، توفيق عظيمى در خود مىيابم و قلم به نوشتن جارى مىشود
و گاهى كه توفيق توسّل ندارم، ماهها بر من مىگذرد و حال آن كه نتوانستهام
جزوهاى بنويسم. پس تمام آنچه نگاشتهام از بركات اهل بيت اطهار صلوات اللَّه عليهم
اجمعين است.(149)
معرفت و شناخت آن بزرگوار، باعث شده است كه ايشان با جزم و يقين به حقيقتى كه
آن را بيان نموده است، معتقد باشد.
نقش اضطرار در توسّلات
انقطاع، بريدن دل، شدّت اضطرار و اضطراب و فشارهاى شديد، گاهى آن چنان مهمّ و
كارساز است كه مىتواند با همه آلودگيهاى روحى، زنجيرهاى گران باطنى را پاره نموده
تا روح و روان انسان در فضاى نورانى معنويّت با اولياء و انبياء پيوند معنوى برقرار
نمايد.
براى آن كه بدانيد چگونه گاهى افراد آلوده حاجتهاى خود را با توسّل به اهل
بيتعليهم السلام مىگيرند و آلودگىهاى آنان مانع گرفتن حاجتشان نمىشود و با گريه
و ناله خود، توجه ائمّه اطهارعليهم السلام و يا امام زادگان بزرگوارى را كه متوسّل
به آنان شدهاند، به سوى خود جلب مىكنند. مثالى مىآوريم تا راز تحقق معجزه به
خاطر توسّل افرادى كه داراى روح پاك نيستند روشن شود.
اگر بخواهند يك سفينه فضايى را بر فراز كره زمين به پرواز درآورند، بايد وسيله
قدرتمندى داشته باشند تا توسّط آن بر اثر فشار، سفينه را از جوّ خارج كنند. چون
هنگامى كه سفينه از جوّ خارج مىگردد، از قدرت جاذبه زمين رها مىشود و به راحتى
مىتواند در فضا به گردش در آيد؛ زيرا تا وقتى كه از جاذبه زمين رها نشده است، قدرت
جاذبه، او را به سوى خود مىكشد و قدرت سير و پرواز او را كم مىنمايد. براى فرار
از قدرت جاذبه، بايد آن قدر بر سفينه فشار وارد شود تا از قيد جاذبه زمين خارج شده
و آزاد گردد.
نظير اين مطلب در مسائل معنوى و روحى نيز وجود دارد؛ زيرا با آن كه آلودگيها و
گناهان، انسان را از سير روحى و گرفتن نتيجه معنوى باز مىدارد و همچون جاذبه زمين
كه سفينه را به سوى خود مىكشاند، گناه انسان گناهكار را از پرواز باز مىدارد و
جاذبه گناهان او را به سوى خود جذب مىكند، ولى گاهى گرفتاريها و شدايد آن چنان
زياد و پرتوان است كه فشارِ ناراحتيها مىتواندانسان را از جاذبه گناهان رهائى
بخشيده و با آن كه باطن به آلودگيها گرفتار است، او را از قدرت جاذبه گناهان رهائى
بخشد و به گرفتن نتيجه، موفّق نمايد.
بنابر اين براى موفقيّتِ سريع در توسّلات يا بايد انسان باطن خود را تطهير كند
و روح و روان خود را پاك نمايد تا قدرت جاذبه گناهانِ گذشته، درهم شكسته شود و
نتواند او را از پرواز باز دارد و يا بايد آنچنان در تحت فشار ناراحتىهاى شديد
قرار گيرد كه همچون دستگاهى كه سفينههاى فضائى را بر اثر فشار، از جاذبه زمين رها
مىكند؛ شدّت گرفتارىها و ناراحتىها، انسان را از قيد و بند گناهان و جاذبه آنها
رها كند. در اين هنگام مىتواند توجّه اهل بيتعليهم السلام را به خود جلب نمايد و
عنايت و مرحمت آن بزرگواران را به سوى خود جذب كند و شاهد رخ دادن معجزه باشد.
بنابر اين براى نتيجه گرفتن از توسّل، اگر انسان مردانه همّت نمايد و باطن خود
را پاك نمايد، به مقصود خود دست مىيابد و همچنين اگر شدّت گرفتارىها به گونهاى
باشد كه بتواند در انسان حالت انقطاع ايجاد كند و همچون سفينهاى كه بر اثر فشار از
جاذبه زمين دور مىشود، او را از جاذبه گناهان و آلودگىها رها نمايد، در اين هنگام
نيز توسل او به نتيجه مىرسد.
دختر مضطرّ در حرم حضرت ابوالفضلعليه السلام
در مواردى كه بر اثر اضطرار، حالت انقطاع پيش مىآيد، توسّل به آن خاندان،
اثربخش بوده و داراى اثر فورى است.
از اين رو دوستان مكتب اهل بيتعليهم السلام در شدائد و گرفتارىها به آن
بزرگواران پناه برده و اضطرار خود را با توسّل به آنان برطرف مىنمايند. نمونه
جالبى از اين گونه توسّلات را براى شما مىآوريم.
يكى از بزرگان قم مىگويد: روزى در حرم مطهّر حضرت اباالفضلعليه السلام مشرف
بودم، ناگهان ديدم جمعيّت زيادى از اعراب همراه با دخترى سراسيمه وارد حرم شدند و
حرم مطهّر از انبوه جمعيّت پر شد.
آن دختر شبكههاى ضريح را گرفت و با صداى بلند كلماتى جسورانه گفت كه توجه
زائرين را به خود جلب كرد. ناگهان متوجه شدم آن دختر و ساير مردم چنان ساكت شدند كه
گويا نفَس همه قطع شده است.
يك مرتبه صدائى بلند شد و كلامى به اين مضمون به گوش همه رسيد:
»پدر من، شوهر مادر من است« اين صدا از كودكى برخاست كه در شكم دختر بود. يك مرتبه
صداى هلهله در حرم بلند شد. زنها بسوى دختر هجوم بردند و عدهاى با كوشش فراوان او
را از دست زنها رها كرده و در بقعهاى كه مركز كليددار آستان مقدّس حضرت
اباالفضلعليه السلام بود، بردند.
پس از آن كه دختر را بردند و خلوت شد، چون كه من با كليددار حرم آشنا بودم، نزد
او رفتم و جريان را از او سئوال كردم. كليددار حرم گفت:
اينها طائفهاى از عربهاى صحرانشين اطراف كربلا هستند، اين دختر را به عقد پسر
عمويش در آوردهاند و چون در زمان عقد، ارتباط عروس و داماد نزد آنها بسيار زشت و
ننگين است، جوان مراقب بوده مخفيانه همسرش را ملاقات كند. او پس از آن كه با همسرش
ملاقات و ارتباط پيدا مىكند، دختر باردار مىشود. جوان از ترس فرار مىكند و مدتى
مخفى مىشود تا حمل دختر آشكار مىشود. نزديكان دختر از او سئوال مىكنند، او
مىگويد: از شوهرم حامله شدهام. آنها جوان را پيدا كرده و از او سئوال مىكنند. او
از ترس، جريان را انكار مىكند.
بستگانِ دختر تصميم مىگيرند دختر را بكشند. او هر چه التماس مىكند و خود را
بىگناه معرفى مىكند، فايدهاى نمىبخشد تا سرانجام مىگويد: حضرت اباالفضل
العبّاسعليه السلام را حاكم قرار دهيم هر چه آن بزرگوار حكم كردند انجام دهيد. از
اين رو به حرم مشرّف شده و به معجزه حضرت عبّاسعليه السلام كودك در رحم مادر اقرار
به پاكى او نمود.(150)
اين نمونهاى از هزاران معجزه است كه بر اثر عنايات كريمانه خاندان رسالت
جلوهگر شده است.
نكته ديگر
نكته ديگرى كه توجّه به آن لازم است، اين است كه: در برخى از توسّلات، فردى كه
متوسّل شده است، نه داراى روح پاك است و نه بر اثر اضطرار و فشارهاى شديد از جاذبه
گناهان و آلودگيها خود را رها ساخته است؛ بلكه به خاطر جهات ديگرى كه در آينده و يا
گذشته او وجود دارد و ائمّه اطهارعليهم السلام با آگاهى و علم احاطهاى خود، آنها
را در نظر دارند و از ديد ما نامعلوم است؛ به اين گونه افراد با چشم مرحمت نگاه
مىكنند و در لحظهاى كوههاى غم و غصه را به چمن زار سبزِ شادى تبديل مىكنند.
زيرا آنان مىتوانند با يك نظر، ذرّهاى را همچون خورشيد تابان، تابناك كنند.
به ذرّه گر نظر لطف بوتراب كند
به آسمان رود و كار آفتاب كند
با توجّه به اين نكته درمىيابيم: كسى مىتواند ولايت و امامت انسانها را به
عهده گيرد كه تمامى جهات و همه جوانب كار را در نظر داشته باشد و كاملاً محيط بر
آنها باشد؛ در اين صورت مىتواند هر گونه خاك تيره را به گوهرى تابناك مبدّل سازد و
گرنه ادّعا به تنهايى كارساز نيست.
استمداد از عالم غيب
در بسيارى از موارد براى رفع مسائل اضطرارى جز استمداد از عالم غيب و كمك گيرى
از قدرتهاى نهانِ جهان، راه حلّى وجود ندارد. وقتى كه كارد به استخوان رسيد و همه
امكانات مادّى عجز خود را بيان داشتند، چگونه مىتوان با قدرت مادّى كه عدم توانايى
خود را نشان داده، راه حلّى پيدا نمود؟ براى رفع گرفتارى در اين گونه موارد حتماً
بايد به جستجوى كمك از عالم غيب شتافت و با استمداد از قدرتهاى عظيم غيبىِ الهى،
بيچارگىهاى طاقتفرسا را برطرف نمود.
در اين گونه موارد، توسّل و وسيلهيابى از طريق خاندان وحى كه جانشينان خدا بر
خلق مىباشند؛ بهترين، مؤثّرترين و كاملترين نمونه استمداد از عالم غيب است.
در اين گونه موارد بعضى از افراد بر اثر اضطرار و اضطراب و حالت انقطاع، با
گفتن »يا على«، »يا حسين« و يا با گفتن يك »يا صاحب الزمان« از اعماق دل و از ژرفاى
قلب، به وسيله نام اين بزرگواران با خداوند بزرگ ارتباط برقرار مىكنند و بوسيله
آنان حاجت خود را مىگيرند.
تا دلى آتش نگيرد، حرف جانسوزى نگويد
حال ما خواهى بيا از گفته ما جستجو كن
بنابر اين توسّل، به معناى جستجوى يافتن وسيله براى ارتباط با خداوند و چاره
جويى در مشكلات و يافتن راه حلّ در گرفتاريهاى مادّى و معنوى، توسّط خاندان وحى كه
سردمداران قدرتهاى الهى هستند، مىباشد. و شيفتگان اهل بيتعليهم السلام در طول
تاريخ از انبياء و پيامبران گرفته تا انسانهاى معمولى و از ابتداء خلقت تا روز
قيامت، براى تقرّب به خداوند و يا چاره جويى براى مشكلات خويش، دست نياز به دامنِ
لطف اين بزرگواران زده و خواهند زد.
توسل براى حلّ مشكلات علمى
مردان بزرگ حتّى براى كشف مجهولات و پى بردن به مسائل مشكل علمى دست به توسل
مىزنند تا در اثر كسب فيوضات معنوى از خاندان وحى، گره از مشكلات علمى خود
بگشايند.
به عنوان نمونه داستانى را از مرحوم سيد على صاحب شرح كبير، كه بسيارى از علماى
عرب و عجم از شاگردان وى بودهاند، ذكر مىكنيم.
آن مرحوم با مهارت فراوانى كه در علم فقه و اصول داشت، از علم هيئت بىخبر بود.
به اين جهت در هنگام نوشتن كتاب »شرح كبير« در بحث »قبله« كه در ارتباط با علم هيئت
است، دچار اشكال شد. از يكى از شاگردان خود كه در علم هيئت داراى اطلاعات بود،
خواست تا مسائل ضرورى مسئله قبله را از علم هيئت به وى بياموزد؛ تا بحث قبله را به
صورت كامل در كتاب »شرح كبير« بياورد.
ولى شاگرد احترام استاد را نگه نداشت و در برابر درخواست استاد چنين گفت:
همچنان كه ما كتاب به زير بغل گرفته به خدمت شما مىرسيم و تلّمذ مىكنيم، شما نيز
كتاب به زير بغل گرفته در بنده منزل تشريف بياوريد، تا مسائل هيئت را فرا گيريد!
پاسخ تندِ شاگرد، كه استاد انتظار آن را نداشت، سبب شد كه او براى حلّ مشكلات
علمى خود به حضرت امام حسينعليه السلام متوسل شود. از اين جهت همان شب به حرم
مطهّر آن حضرت مشرّف شد و تا صبح به عبادت خداوند پرداخت و از حضرت سيدالشهداءعليه
السلام رفع مشكلات علمى خود را درخواست كرد. بر اثر توسّل او، صبح همان روز، همه
مشكلات علمى مورد نياز، برايش روشن شد و بحث قبله را در كتاب »شرح كبير« به رشته
تحرير كشيد.(151)
ترك توسّل يا رمز گناه
ارزش و اهميّت توسّل و تمسّك جستن به اهل بيت عصمتعليهم السلام آن قدر زياد
است كه در برخى از روايات فرمودهاند: وسيله اطاعت خداوند فراهم نمىشود مگر در
صورتى كه انسان به دامان ولاء آن بزرگواران چنگ زند.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
وَلايَقْبَلُ تَوْحيدَهُ إِلاَّ بِالْإِعْتِرافِ لِنَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ
عَلَيْهِ وَآلِهِ بِنُبُوَّتِهِ، وَلايَقْبَلُ ديناً إِلّا بِوِلايَةِ مَنْ أَمَرَ
بِوِلايَتِهِ، وَلايَنْتَظِمُ اَسْبابَ طاعَتِهِ إِلاَّ بِالتَّمَسُّكِ بِعِصَمَهِ
وَعِصَمِ أَهْلِ وِلايَتِهِ.(152)
خداوند، يگانه پرستى كسى را قبول نمىكند، مگر همراه با اعتراف به نبوّت پيغمبر
اكرمصلى الله عليه وآله وسلم باشد. و دينى را نمىپذيرد، مگر با ولايت كسى كه امر
به داشتن ولايت او نموده، باشد. و اسباب اطاعت خداوند سامان نمىپذيرد، مگر با
تمسّك جستن به عصمت خدا و صاحبان ولايت او.
در اين فرمايش حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام فراهم شدن اسباب اطاعت خداوند را
در صورتى امكان پذير مىدانند كه انسان متوسّل و متمسّك به عصمت خداوند و آل اللَّه
شود و در صورت عدم توجّه به آن بزرگواران كه واسطه فيض ميان خالق و مخلوق هستند،
وسيله اطاعت از دستورات خداوند فراهم نمىشود.
بنابر اين روايت، علّت مهمّ گناهِ گناهكاران، ترك توسّل و تمسّك آنان به اهل
بيتعليهم السلام مىباشد. پس اگر توسّل را ترك كنيم، در دام شيطان گرفتار شده و
مرتكب معصيت مىشويم. اين است رمز گناهان.
نتيجه بحث
توسّل، دلهاى زنگار گرفته را صفا مىبخشد و ياد خدا را در قلبهاى غفلت زده ايجاد
مىكند. آن گاه كه فتنهها و آشوبهاى گوناگون، انسانها را در گرداب بلا گرفتار
مىكنند، توسّل به اهل بيت عصمتعليهم السلام همچون كشتى نجات، آنها را به ساحل
مىرساند.
اگر مىخواهيد به مقام قرب الهى راه يابيد و در نزد پروردگار آبرومند باشيد،
توسّل، شما را به اين هدف مىرساند.
مهمترين مسائل اعتقادى ما نسبت به اهل بيتعليهم السلام همچون ايمان و يقين به علم
و آگاهى آنان و قدرت و ولايت آن بزرگواران در مسئله توسّل گنجانده شده است.
عالىترين مسائل اخلاقى را همانند تطهير و پاك سازى قلب، توجّه و تمركز فكر، در
مسئله توسّل مىيابيد.
مشكلترين مسائل شخصى را مىتوانيد با »توسّل« و توجّه به خاندان پاك رسالت كه
جانشينان خدا و صاحبان ولايت مطلقه هستند، حل كنيد.
با توسّل به خاندان وحى، وسيله اطاعت خداوند و ترك گناه را براى خود فراهم كنيد و
به اين طريق از قدرتهاى بزرگ خداوند استمداد نموده و نيرو طلب كنيد
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند
آيا شود كه گوشه چشمى به ما كنند