از اوج آسمان

على اكبرمظاهرى

- ۳ -


نداى اسرافيل
خداوند رحمان به مردمان مى فرمايد:
يَابَني آدَمَ!
1. كَيْفَ تَعْصُوني وَاءَنْتُمْ تَجْزَعُونَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ وَالرَّمْضاءِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَها سَبْعُ طَبَقاتٍ فيها نيرانٌ تَاءْكُلُ بَعْضُها بَعْضا؟! ...
2. فَارْحَمُ وااءَنْفُسَكُمْياعَبيدي ! فَإِنَّ الاَْبْدَانَ ضَعيفَةٌ.
3. وَالسَّفَرُ بَعيدٌ.
4. وَالْحِمْلُ ثَقيلٌ.
5. وَالصِّراطُ دقيقٌ.
6. وَالنّارُ لَظى
7. وَالْمُنادي إِسْرافيلٌ.
8. وَالْقاضي رَبُّ الْعالَمينَ.(45)
اى فرزندان آدم !
1. شمايانى كه از گرماى آفتاب و سوزندگىِ [ناچيز دنيا] بى تابى مى نماييد،چگونه مرا معصيت و نافرمانى مى كنيد، در حالى كه جهنم را هفت طبقه است با آتشهايى [درهم پيچنده ] كه همديگررا مى خورند؟!...
2. بر خويشتن رحم كنيد اى بندگانم ! كه ((بدن ها)) ضعيف است .
3. و ((سفرِ)) [آخرت ] دور است .
4. و ((بار))، سنگين است .
5. و ((صراط))، باريك و دقيق است .
6. و ((آتشِ)) [دوزخ ]، سوزناك و شعله ور است .
7. و ((ندادهنده ))، اسرافيل است .
8. و ((قاضى ))، پروردگار جهانيان است .

تا نمرده است اين چراغ پرگهر
هين فتيله ش ساز و روغن ، اى پسر
هين مگو ما را به دان شه بار نيست
با كريمان كارها دشوار نيست
هين مگو فردا، كه فرداها گذشت
تا به كلّى نگذرد ايام كَشت
فرو نشاندن خشم
خداوند رحمان به خشم آلودگان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اُذْكُرْني حينَ تَغْضِبُ، اءَذْكُرْكَ حينَ اءَغْضَبُ، فَلا اءَمْحَقُكَ فيمَنْ اءَمْحَقُ .(46)
اى فرزندآدم !
هنگامى كه خشمگين شدى [و خواستى خشمناكانهعمل كنى ] مرا به ياد آر [و خشمت را فرونشان و طغيان مكن ] تا من نيز هر گاه خشمگرفتم ، تو را به ياد آرَم [و مراعاتت كنم و خشمگينانه كيفرت ندهم ] و مانند كسانى كههلاكشان كردم ، هلاكت نكنم .
وقت خشم و وقت شهوت مرد، كو؟!
طالب مردى چنينم كو به ك
كو در اين دو حال ، مردى در جهان
تا فداى او كنم امروز جان !
ماهيت حلال و حرام
خداوند سبحان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. إِنَّ الْحَلالَ لَيْسَ يَاءْتيكَ إِلاّ قَطْرَةً قَطْرَةً.
2. وَ الْحَرَامُ يَاءتيكَ كَالسَّيْلِ!
2. فَمَنْ صَفا عَيْشُهُ، صَفَادينُهُ.(47)
اى فرزندآدم !
1. همانا ((حلال )) به سويت نمى آيد، مگر قطره قطره .
2. و [امّا] ((حرام )) چونان سيل ، به سويت مى آيد!
به يقين بدان :] كسى كه [حيات خويش را برحلال و پارسايى بنا كند و به مرزهاى ممنوع الهى ، حرمت نهد و جان ومال خويش را به حرام نيالايد و در نتيجه ،] زندگانى اش صفا و پاكى يابد، دينش [وايمان و آخرتش نيز] صفا مى يابد [و سعادت دو جهان را نصيب خود مى كند.و امّا آن كهزيستن دنيايى اش را به حرام و ناپاكيها بيالايد، شقاوت دو جهان نصيبش مى شود].
عاقلاوّل بيند آخر را به دل
اندر آخر بيند از دانش مق
چون كه ايمان برده باشى زنده اى
چون كه با ايمان روى پاينده اى
زبان ، چونان شيرى !
خداوند رحمان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. لِسانُكَ اءَسَدٌ؛ إِنْ اءَطْلَقْتَهُ اءَهْلَكَكَ.
2. وَهَلاكُكَ في طَرَفِ لِسانِكَ.(48)
1. زبانت ، چونان شيرى [درنده ]است ؛ اگررهايش كنى ، هلاكت مى كند.
ظالم آن قومى كه چشمان دوختند
وز سخن ها عالَمى را سوختن
عالمى را يك سخن ويران كند
روبهان مرده را شيران كند!
آغاز از خويشتن
خداوند به هاديان آلوده مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
كَيْفَ تَتَكَلَّمُ بِالْهُدى ، وَاءَن ْتَلاتَفيقُ مِنَ الرَّدى ؟! .(49)
اى فرزندآدم !
چگونه در باب ((هدايت )) سخن مى گويى ، در حالى كه ، خود، بر بديها پيروز نگشتهاى [و خويشتن را از پستيها و زشتيها نرهانده اى ]؟!
شستشويى كن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو اين دِيْر خراب ، آلوده !
...
و امّا تو!
خداوند رحمان به گناهكاران عبرت ناموخته مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
لاتَنْظُرْ إِلى بَهيمَةٍ ماتَتْ فَانْتَفَخَتْ وَصارَتْجيف َةً؛وَهيَبَهيمَةٌ وَلَيْسَ لهاذَنْبٌ؛ وَلَوْوَضَعْتَ اءَوْزارَكَ عَلَى الْجِبالِ الرّاسياتِ لَهَدَّتْها!.(50)
اى فرزندآدم !
انى كه مرده و به لاشه اى آماس كرده و بويناك تبديل شده است ، منگر [و به ديده حقارت و نفرت در آن نظر ميفكن و به خود مغرور مشو]؛زيرا آن ، حيوانى است و گناهى بر عهده ندارد. [و امّا تو! به خويشتن بنگر كه ] اگربارها و گناهانت را بر كوههاى ستُرگ بنهى ، آنها را درهم مى شكنند!
شنيدم كه در دشت صنعا، جُنيْد
سگى ديد بر كنده دندان صى
شنيدم كه مى گفت و خوش مى گريست :
كه داند كه بهتر ز ما هر دو، كيست ؟!
به ظاهر، من امروز از اين بهترم
دگر تا چه رانَد قضا بر سرم !
گرَم پاى ايمان نلغزد ز جاى
به سر بر نهم تاج عفو خداى
وگر كسوت معرفت در برم
نمانَد، به بسيار از اين كمترم
كه سگ با همه زشتنامى ، چو مُرد
مر او را به دوزخ نخواهند بُرد
ره اين است ((سعدى ))! كه مردان راه
به عزّت نكردند در خود نگاه
از آن بر ملائك شرف داشتند
كه خود را بِهْ از سگ نپنداشتند
شرط انصاف ؟!...
خداوند رحمان به گناهكاران مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. ما مِنْ يَوْمٍجَديدٍ إِلاّ وَيَاءْتي فيهِ رِزْقُكَ مِنْ عِنْدي .
2. وَما مِنْ لَيْلَةٍإِلاّ وَيَاءْتِي الْمَلائِكَةُ مِنْ عِنْدِكَ بِعَمَلٍقَبيحٍ.
3. خَيْري إِلَيْكَ نازِلٌ وَشَرُّكَ إِلَىٍَّّ صاعِدٌ.(51)
اى فرزندآدم !
1. هيچ روز جديدى نيست ، مگر اينكه در آن ، رزق و روزى ات از ناحيه من [برايت ] مى آيد.
2. و هيچ شبى نيست ، مگر اينكه فرشتگان ، از جانب تو [با پرونده اى از ] كردار زشت[به سوى من ] مى آيند.
3. خير و نيكى من [همواره ] به سوى تو روان است ، و [امّا] شرّ و بدى تو به سوى منبالا مى آيد! [آيا اين ، شرط انصاف است ؟!]
ابر و باد و مَه و خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخور
اين همه بهر تو سرگشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
واى بر تو!...
خداوند سبحان به سنگدلان غافل مى فرمايد:
وَيْحَكَيَابْن َآدَمَ!
ما اءَقْسى قَلْبَكَ! اءَبُوكَ وَاءُمُّكَ يَمُوتانِ، وَلَيْسَ لَكَ عِبْرَةٌ بِهِما؟!(52)
واى برتواى فرزندآدم !
چه سنگدل شده اى ! پدر و مادرت مى ميرند و تو از مرگشان عبرت نمى گيرى [و ازغفلت ، به در نمى آيى و نمى انديشى كه تو نيز سرنوشتى همانند آنان دارى ]؟!
هر كس كه هميشه بر مراد دل رفت
از خانه عمر خويش ، بى حاصل رف
وان كس كه براى نفْس برگشت ز ((حق ))
سرگشته و حيران شد و بر باطل رفت
ناهماهنگى ظاهر و باطن
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. إِذا كانَ قَوْلُكَ مَليحا وَعَمَلُكَ قَبيحا فَاءَنْتَ رَاءْسُ الْمُنافِقينَ.
2. وَإِنْكانَظاهِرُكَمَليحاوَباطِنُكَقَبيحافَاءَنْتَاءَهْلَكُ الْهالِكينَ.(53)
اى فرزندآدم !
1. اگر كلام و سخنت ، مليح و نمكين [و زيبا و دلنشين ] باشد، و [امّا]عمل و كردارت ، زشت و ناپسند؛ پس تو سركرده منافقان و دورويانى !
2. و اگر ظاهر و بيرونت ، مليح [و دلپسند] باشد و باطن و درونت ، قبيح و پليد، پستو نكو سيرتى ، بى تكلّف برون
بِهْ از نيكنامى ، خراب اندرو
به نزديك من ، شب روِ راهزن
بِهْ از فاسق ((پارسا پيرهن ))!
بس كن اين ياوه سرايى ، بس كن
تا به كىْ خويش ستايى ؟ بس ك
مخلصان لب به سخن وا نكنند
بر كَن اين ثَوْبِ ريايى ، بس كن
تو خطا كارى و حق آگاه است
حيله گر! زهد نمايى بس كن (54)
اندوه نابه جا
خداوند به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. في كُلِّ يَوْمٍ يَاءْتي رِزْقُكَ وَاءَنْتَ تَحْزَنُ،
2. وَيَنْقُصُ مِنْ عُمْرِكَ وَاءنْتَ لاتَحْزَنُ؟!
3. تَطْلُبُ ما يُطْغيكَ، وَعِنْدَكَ ما يَكْفيكَ!(55)
اى فرزندآدم !
1. با اين كه در هر روز، رزق و روزى ات برايت مى آيد، باز بر آن اندوهناكى ،
2. در حالى كه [پيوسته ] از عمرت كاسته مى شود، امّا بر آن انديشناك نيستى ؟!
3. آنچه را [از ثروت و شهرت و مقام ...] كه سبب طغيان و سركشى ات مى شود، مى طلبى[و نزدت موجود است .
اى تو در پيكار، خود را باخته
ديگران را تو ز خود نشناخت
در زمين مردمان خانه مكن
كار خود كن ، كار بيگانه مك
كيست بيگانه ؟ تنِ خاكى تو
كز براى اوست غمناكى تو!
جفاكاران
خداوند رحمان به جفاكاران مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. ماتَنْصِفُني !
2. اءَتَحَبَّبُ إ لَيْكَ بِالنِّعَمِ وَتَتَمَقَّتُ إِلَيَّ بالْمَعاصي ؟!
3. خَيْري إِلَيْكَ مُنْزَلٌ وَشَرُّكَ إِلَيَّ صاعِدٌ.
4. وَلايَزالُ مَلَكٌ كَريمٌ يَاءْتيني عَنْكَ كُلَّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ بِعَمَلٍ غَيْرِصالِحٍ.(56)
اى فرزندآدم !
1. با من انصاف نمى ورزى !
2. من با نعمتهايى كه عطايت مى كنم با تو دوستى مى نمايم و [امّا] تو به سبب گناهان ،با من دشمنى مى ورزى ؟!
3. خير و احسان من بر تو فرو مى ريزد و [ امّا] شرّ و جفاى تو به سوى من بالا مى آيد وپيوسته هر روز و شب فرشته اى بزرگوار از جانب تو با كردارى ناشايست ، نزد منمى آيد!
صد هزاران دام و دانه است اى خدا
ما چو مرغان حريص بى نو
مى رسانى هر دمى ما را و باز
سوى دامى مى رويم اى بى نياز!
پارساترين مردمان
خداوند رحمان به كمالجويان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
إِجْتَنِبْ ما حَرَّمْتُ عَلَيْكَ؛ تَكُنْ مِنْ اءَوْرَعِ النّاسِ.(57)
اى فرزندآدم !
از آنچه بر تو حرام كرده ام پروا گير و دورى گزين ، تا از پارساترين مردمانباشى .
نيست جز تقوا در اين ره ، توشه اى
نان و حلوا را بِنِهْ در گوشه اى !
سودايى پرسود!
خداوند مهربان به عاقبت انديشان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
زارِعُوني وَعامِلُوني وَاءَسْلِفُوني ، اءُرَبِّحْكُمْ عِنْدي ما لا عَيْنٌ رَاءَتْ وَلا اءُذُنٌ سَمِعَتْ وَلا خَطَرَعَلى قَلْبِ بَشَرٍ.(58)
اى فرزندان آدم !
در كشت و كار و تجارت و داد و ستدهاتان ، با من معامله كنيد و مرا شريك خويش گردانيد،تا چنان سودى كلان از نزد خودم به شمايان عطا كنم كه هيچ چشمى [ بهره اى اين چنين ]
از غم و شادى نباشد جوش ما
با خيال و وهم نَبْوَد هوش م
حالتى ديگر بود، كان نادر است
تو مشو منكر،كه حق بس قادر است
حيات جاودانه
خداوند سبحان به سعادتخواهان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اِعْمَلْ بِمااءَمَرْتُكَ وَانْتَهِ عَمّانَهَيْتُكَ، اءَجْعَلْكَحَيّا لاتَمُوتُ اءَبَدا.(59)
اى فرزندآدم !
آنچه را فرمانت داده ام ، انجام ده و از آنچه نهى ات كرده ام دورى گزين ، تا چنان زنده اتبدارم [ و حياتى خجسته ات عطا كنم ] كه هرگز نميرى ! [ و به زندگانى فرخنده وسعادت جاودانه ، دست يابى ]
من كه ره بردم به گنج حُسن بى پايان دوست
صد گداى همچو خود را بعد از اين قارون كنم !
قانعان سرافراز
خداوند سبحان به كرامتْپيشگان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. مَنْ قَنَعَ، اسْتَغْنى
1. كسى كه قناعت ، پيشه كند[و زهادت ورزد] بى نياز [و سرافراز] مى شود.
خداوند بزرگ ، اعتماد و اطمينان ورزيده است .
اى دل ! تو ز خلق ، هيچ يارى مطلب
وز شاخِ برهنه ، سايه دارى مطل
عزّت به قناعت است و خوارى به طلب
با عزّت خود بساز و خوارى مطلب
دانش پيشگان بى كردار
خداوند رحمان به دانش پيشگان بى كردار مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اءَنْتَ بِما تَعْلَمُ لاتَعْمَلُ، كَيْفَ تَطْلُبُ ما لا تَعْلَمُ؟!(60)
اى فرزندآدم !
تو به آنچه مى دانى ، عمل نمى كنى [و به دانشهاى اندوخته ات و تجربه هاى آزموده ات، جامه كردار نمى پوشانى ]، چگونه آنچه را كه نمى دانى ، طلب مى كنى ؟!
علم هر چه بيشتر خوانى
چون عمل در تو نيست نادانى

عالِم كه به اخلاص نياراسته خود را
علمش به حجابى شده تفسير و دگر هى
عارف كه ز عرفان كُتُبى چند فرا خواند
بسته است به الفاظ و تعابير و دگر هيچ !(61)
دنيا پيشگان
خداوند رحمان به دنياپيشگان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اءَفْنَيْتَ عُمْرَكَ في طَلَبِ الدُّنْيا، فَمَتى تَطْلُبُ الاَّْخِرَةَ؟!(62)
اى فرزندآدم !
عمرت را در پى طلب دنيا تباه كردى ، پس كىْ آخرت را مى طلبى ؟!
پس بگرديد و بگردد روزگار
دل به دنيا در نبندد هوشيا
اى كه دستت مى رسد! كارى بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
گل بخواهد چيد، بى شك ،باغبان
ور نچيند، خود فرو ريزد ز دار
دنيا زدگان
خداوند سبحان به مردمان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
مَنْ اءَصْبَحَ حَريصا عَلَى الدُّنْيا:
1. لَمْ يَزِدْ مِنَ اللّهِ إِلاّ بُعْدا.
3. وَاءَلْزَمَ اللّهُ تَعالى قَلْبَهُ هَمّا لايَنْقَطِعُ اءَبَدا.
4. وَفَقْرا لايَنالُ غِناهُ اءَبَدا.
5. وَاءَمَلا لايَنالُ مُناهُ اءَبَدا.(63)
اى فرزندآدم !
كسى كه با حرص بر دنيا روزگار بگذراند [و آزمندى و طمع بر او چيرگى يابد]زندگانى اش اين گونه خواهد بود :
1. همواره از خداوند، دور و دورتر مى شود.
2. و در جهان آخرت ، به سختى و مشقّت مى افتد.
3. و خداوند، دل و جانش را با پريشانى و اندوهى هميشگى همراه مى سازد.
4. و خداوند، اورا به فقرى كه هرگز به بى نيازى نينجامد، مبتلامى كند.
5. و خداوند، وى را به آرزويى كه هرگز برآورده نشود، دچار مى كند.
چيست دنيا؟ از خدا غافل بُدَن
نى قماش و نقره و ميزان و ز
مال را كز بهر دين باشى حمول
((نِعْمَ مالٌ صالِحٌ)) خواندش رسول
آب در كشتى ، هلاك كشتى است
آب اندر زير كشتى ، پُشتى است
راه بهشت
خداوند سبحان به سعادتخواهان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. اءُذْكُرُوا نِعْمَتىٍَّ الَّتِي اءَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ...
2. كَما لاتَهْتَدُونَ السَّبيلَ إِلاّ بِالدَّليلِ فَكَذلِكَ لاتَهْتَدُونَ طَريقَ الْجَنَّةِ إِلاّ بِالْعِلْمِ.
3. وَكَما لاتَجْمَعُونَ الْمالَ إِلاّ بِالتَّعَبِ وَكَذلِكَ لاتَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إِلاّ بِالصَّبْرِ عَلَىالْعِبادَةِ.
4. فَتَقَرَّبُوا بِالنَّوافِلِ.
5. وَاطْلُبُوا رِضائي بِرِضاءِ الْمَساكينِ فَإِنَّ رِضائي لايُفارِقُهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ اءَبَدا.
6. وَارْغَبُوا في مُجالَسَتِكُمُ الْعُلَماءَ فَإِنَّ رَحْمَتي لا تُفارِقُهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ اءَبَدا.(64)
اى فرزندان آدم !
1. نعمتهايى را كه به شمايان عطاكردم به يادآريد[و سپاس گزاريد]...
2. همان سان كه ((راه )) را نمى يابيد، مگر با ((راهنما))؛ به ((بهشت )) نيز راه نمىيابيد، مگر با ((دانش )) و معرفت .
3. و همچنان كه ((مال )) را جمع نمى آريد، مگر با ((زحمت )) و تلاش ، به ((بهشت )) نيزوارد نمى شويد، مگر با ((صبر بر عبادت )) و پرستش و نيايش .
4. پس ، با ((نافله ها))[ عبادتهاى مستحبّى ]، [به من ] نزديك شويد.
5. و خشنودى مرا با خرسند كردن بينوايان ، طلب كنيد؛ زيرا رضايت من هرگز ازخرسندى آنان جدا نمى شود.
6. و به همنشينى با عالِمانِ [راستين و پارسا]، رغبت ورزيد؛ زيرا رحمت من هرگز از آناندور نمى گردد.
سعى نابرده در اين راه به جايى نرسى
مزد اگر مى طلبى طاعت استاد ببر

نفرين پيشگان
خداوند رحمان به نفرين پيشگان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
لاتَلْعَنُوا الْمَخْلُوقينَ فَتَرْجِعَ اللَّعْنَةُ عَلَيْكُمْ.(65)
اى فرزندان آدم !
آفريدگان [و مخلوقان من ] را [بى استحقاق ودليل ،] لعنت نكنيد و بر آنان نفرين نفرستيد و [بدانان ناسزا مگوييد]، كه آن لعنت ونفرين ، به خودتان باز مى گردد.
هيچ كافر را به خوارى منگريد
كه مسلمان مردنش باشد امى
چه خبردارى ز ختم عمر او
كه بگردانى از او، يكباره رو؟!
غفلت تا كى ؟!
خداوند رحمان به غافلان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. كُلَّ يَوْمٍ يَنْقُصُ مِنْ عُمْرِكَ وَاءنْتَ لاتَدْري .
2. وَيَاءْتي كُلَّ يَوْمٍ رِزْقُكَ مِنْ عِنْدي وَاءَنْتَ لاتَحْمَدُهُ.
3. فَلا بِالْقَليلِ تَقْنَعُ.
4. وَلابِالْكَثيرِ تَشْبَعُ!(66)
اى فرزندآدم !
1. همه روزه از عمرت كاسته مى شود و تو نمى دانى [و هشيار نمى شوى و از غفلت بهدر نمى آيى ]!
3. نه به اندك قانع مى شوى ،
4. و نه به بسيار سير مى گردى !
بعد از اين ، ما ديده خواهيم از تو بست
تا نپوشد بحر را خاشاك و خس

خواهى از غم شوى آزاد، مكن خو به طمع
مرغ را گر نَبُوَد حرص ، نيفتد در دام
نداى زمين !
خداوند سبحان به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
ما مِنْ يَوْمٍجَديدٍ إِلاّ وَالاَْرْضُ تُخاطِبُكَ وَتَقُولُ :
يَابْنَ آدَمَ! تَمْشي عَلى ظَهْري وَمَصيرُكَ في بَطْني . وَتُذْنِبُ عَلى ظَهْري وَتُعَذَّبُفي بَطْني.
يَابْنَ آدَمَ! اءَنَا بَيْتُ الْوَحْدَةِ وَاءَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ وَاءَنَا بَيْتُ الظُّلْمَةِ واءَنَا بَيْتُالْعَقارِبِ وَالْحَيّاتِ وَاءَنَا بَيْتُ الْهَوانِ، فَاعْمُرْني وَلاتَخْرِبْني .(67)
اى فرزندآدم !
هيچ روز جديدى نيست ، مگر اين كه زمين ، خطاب به تو مى گويد [در هر روز تازه ، زمينبه تو مى گويد]:
اى فرزند آدم ! اكنون بر روى من راه مى روى و [ بر فراز من زندگى مى كنى ، امّا بدانكه ] سرنوشت و سرانجام تو [و منزلگاه آينده ات ] در درون من است .
و بر روى من گناه مى كنى ، و در درونم عذاب مى شوى !
اى فرزند آدم ! من خانه تنهايى ام ! و من خانه وحشتم ! و من خانه تاريكى ام ! و من خانهاوصاف پسنديده و كردار شايسته ، ناگواريهايم را گوارا كن و با خصلتهاى ناستودهو رفتار ناپسند، ناگوارترم مگردان ]
سلوكى بزرگوارانه
خداوند حكيم به مردمان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. قَدْ جاءَكُمْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ؛ فَمَنْ شاءَ فَلْيُوْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ.
2. وَ إِنَّكُمْ لا تُحْسِنُونَ إِلاّ بِمَنْ اَحْسَنَ إِلَيْكُمْ.
3. وَلا تَصِلُونَ إ لاّ لِمَنْ وَصَلَكُمْ.
4. وَلا تُكَلِّمُونَ إِلاّ لِمَنْ كَلَّمَكُمْ.
5. وَلا تُطْعِمُونَ إِلاّ لِمَنْ اءَطْعَمَكُمْ.
6. وَلا تُنْصِفُونَ إ لاّ لِمَنْ اءَنْصَفَكُمْ.
7. وَلا تُكْرِمُونَ إ لاّ لِمَنْ اءَكْرَمَكُمْ.
فَلَيْسَ لاَِحَدٍ عَلى اءَحَدٍ فَضْلٌ.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ :
1. آمَنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِه .
2. الَّذينَ يُحْسِنُونَ إِلى مَنْ اءَساءَ إِلَيْهِمْ.
3. وَيَصِلُونَ إِلى مَنْ قَطَعَهُمْ.
4. وَيُعْطُون إِلى مَنْ حَرَمَهُمْ.
5. ويُنْصِفُونَ مَنْ خانَهُمْ.
6. وَيُكَلِّمُون إِلى مَنْ هاجَرَ مِنْهُمْ.
7. وَيُكَرِّمُونَ مَنْ اءَهانَهُمْ.(68)
اى فرزندان آدم !
1. راستى كه ((آيين حق )) از سوى پروردگارتان برايتان آمده است [نشانه هاىرستگارى ، آشكار است ] پس ، هر كه خواهد مى تواند مؤ من شود و يا كافر گردد.
2. و شمايان نيكى و احسان نمى كنيد، مگر به كسى كه نيكى و احسانتان كند.
3. و نمى پيونديد، مگر با آن كه با شما بپيوندد.
4. و سخن نمى گوييد، مگر با كسى كه با شما سخن گويد.
5. و إِطعام نمى كنيد [و غذا نمى خورانيد] مگر كسى را كه إِطعامتان كند.
6. و انصاف نمى ورزيد، مگر با آن كه با شما انصاف ورزد.
7. و احترام و اكرام نمى كنيد، مگر كسى را كه اكرامتان كند.
بنابراين ، هيچ كدامتان بر ديگرى ، برترى نداريد [زيرا ((مقابله بهمِثل )) كرده ايد و معامله اى برابر انجام داده ايد!].
امّا مؤ منانِ [راستين ] آنانند كه :
1. به خداوند و پيامبرش ايمان آورده اند.
2. به كسانى كه به آنان بدى كرده اند، نيكى مى كنند.
3. و با كسانى كه با آنان پيوند گسسته اند، مى پيوندند.
4. و به كسانى كه آنان را محروم كرده اند و از آنان دريغ داشته اند،بذل و احسان مى كنند.
5. و با كسانى كه به آنان خيانت كرده اند [و با آنان بى انصافى نموده اند] انصافمى ورزند.
6. و با كسانى كه از آنان دورى گزيده اند، سخن مى گويند [و دست آشتى مى دهند ودوستى مى ورزند].
7. و كسانى را كه اهانتشان كرده اند، اكرام و احترام مى نمايند.
چه جاى شكر و شكايت ز نقش نيك و بد است
چو بر صحيفه هستى ، رقم نخواهد ماند؟
توانگرا! دل درويش ، خود، به دست آور
كه مخزن زر و گنج و دِرَم نخواهد ماند
چه فراوانند!...
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. كَمْ مِنْ سِراجٍ اءَطْفَاءَتْهُ الرّيحُ؟!
2. وَكَمْ مِنْ عابِدٍ اءفْسَدَهُ الْعُجْبُ؟!
3. وَكَمْ مِنْ فَقيرٍ اءَفْسَدَهُ الْفَقْرُ؟!
4. وَكَمْ مِنْ غَنيٍّ اءَفْسَدَهُ الْغِنى ؟!
5. وَكَمْ مِنْ صَحيحٍ اءَفْسَدَهُ الْعافيَةُ؟!
6. وَكَمْ مِنْ عالِمٍ اءَفْسَدَهُ الْعِلْمُ؟! .(69)
اى فرزندآدم !
1. چه فراوان ((چراغهايى )) كه ((باد)) خاموششان كرد؟!
2. و چه بسيار ((عابدانى )) كه ((عُجب و غرور)) فاسدشان نمود؟!
3. و چه بسيار ((فقيرانى )) كه ((فقر)) تباهشان ساخت ؟!
4. و چه زياد ((ثروتمندانى )) كه ((ثروت )) فاسدشان كرد؟!
5. و چه فراوان ((سالمان و بى دردانى )) كه ((عافيت و بى دردى )) به تباهيشانكشاند؟!
6. و چه بسيار ((عالمانى )) كه ((علم )) فاسدشان كرد؟!
[پس ، نيك بنگر و عبرت گير كه مبادا ((غفلت )) بر تو چيرگى يابد!]
از جهان ، دو بانگ مى آيد به ضد
تا كدامين را تو باشى مستع
آن يكى بانگ نشور ((اتقيا))
وان دگر بانگ فريب ((اشقيا))
پاداش برتر
خداوند مهربان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. اِصْبِرْ وَتَواضَعْ؛ اءَرْفَعْكَ.
2. وَاشْكُرْ لي ؛ اءَزِدْكَ.
3. وَاسْتَغْفِرْلي ؛ اءَغْفِرْلَكَ.
4. وَادْعُني ؛ اءَسْتَجِبْ لَكَ.
5. وَاسْاءَلْني ؛اءُعْطِكَ.
6. وَتَصَدَّقْ لي ؛ اءُبارِكْ لَكَ في رِزْقِكَ.
7. وَصِلْ رَحِمَكَ؛ اءَزِدْ في عُمْرِكَ وَاءُنْسي اءَجَلَكَ... .(70)
اى فرزندآدم !
1. صبورى ، پيشه كن و فروتنى بنما، تا بالايت ببرم و سرافرازت كنم .
2. و سپاسم گو، تا [عطايايم را] بر تو افزون گردانم .
3. و از من بخشش و عفو بطلب [و توبه كن ] تا ببخشايمت .
4. و مرا بخوان [و دعا كن ] تا اجابتت كنم و پاسخت گويم .
5. و از من بخواه [و حاجت بطلب ] تا عطايت كنم .
6. و برايم صدقه بده [و به ديگران ، احسان نما] تا رزق و روزى ات را بركت دهم [وبرايت مبارك گردانم ].
7. و با خويشاوندانت بپيوند، تا بر عمرت بيفزايم و مرگت را به تاءخير اندازم ... .
هله نوميد نباشى اگرت يار برانَد
گرت امروز براند، نه كه فردات نخوان
گر به روى تو ببندد همه درها و گذرها
درِ ديگر بگشايد كه كس آن راه نداند
همه ملك سليمان به يكى مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دليرانه رماند
دل من گِرد جهان گشت و نيابيد مثالش
به كه ماند؟ به كه ماند؟ به كه ماند؟ به كه ماند؟!
هله خاموش كه شمس الحق تبريز از اين مىْ
همگان را بچشاند، بچشاند، بچشاند!
تمنّاى واهى !
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. كَيْفَ تَطْمَعُ في الْعِبادَةِ مَعَ الشِّبَعِ؟!
2. وَكَيْفَ تَطْلُبُ جَلاءَ الْقَلْبِ مَعَ كَثْرَةِ النَّوْمِ؟!
3. وَكَيْفَ تَطْمَعُ في الْخَوْفِ مِنَ اللّهِ تَعالى مَعَ خَوْفِ الْفَقْرِ؟!
4. وَ كَيْفَ تَطْمَعُ في مَرْضاةِ اللّه تَعالى مَعَ احْتِقارِ الْفُقَراءِ وَالْمَساكينِ؟!(71)
اى فرزندآدم !
1. با ((سيرى )) [و پرخورى ] چگونه تمنّاى ((عبادتِ)) [خاشعانه ] دارى ؟!
2. و با ((پرخوابى )) چطور ((جلا و صفاىدل )) مى طلبى ؟!
3. و با ((ترس از فقر))، چه سان خواهان ((خوف و خشيت از خداوند)) هستى ؟!
4. و با ((تحقير فقيران و بينوايان )) به چه روى در آرزوى ((رضاى خداوند)) هستى ؟!
جان همه روز از لگدكوب خيال
وز زيان و سود و از خوف زوا
دين و زبان
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. لا يَسْتَقيمُ دينُكَ حَتّى يَسْتَقيمَ لِسانُكَ وَقَلْبُكَ.
2. وَلا يَسْتَقيمُ قَلْبُكَ حَتّى يَسْتَقيمَ لِسانُكَ.
3. وَلا يَسْتَقيمُ لِسانُكَ حَتّى تَسْتَحْيي مِنْ رَبِّكَ.
4. وَ إِذا نَظَرْتَ إِلى عُيُوبِ النّاسِ وَنَسيتَ عُيُوبَكَ فَقَدْ اءَرْضَيْتَ الشَّيْطانَ وَاءَغْضَبْتَالرَّحْمنَ .(72)
اى فرزندآدم !
1. ((دينت )) راستى و استوارى نمى يابد، تا اين كه ((زبان و دلت )) راستى و قواميابند.
2. و ((دلت )) راستى و قوام نمى يابد، تا اين كه ((زبانت )) راست و صادق گردد.
3. و ((زبانت )) صداقت نمى يابد، تا اين كه از ((پروردگارت )) حياكنى .
4. و اگر به ((عيبهاى مردمان )) بنگرى و ((عيوب خويشتن )) را فراموش كنى ، ((شيطان)) را خشنود كرده اى و ((خداى رحمان )) را خشمناك نموده اى .
دم مزن تا بشنوى از ((دم زنان ))
آنچه نايد در كلام و در بيا
دم مزن تا دم زند بهر تو روح
آشنا بگذار در كشتى نوح
دم مزن تا بشنوى از آفتاب
آنچه نايد در خطاب و در كتاب !
محبّت خدا و دوستى دنيا
خداوند كريم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. بِقَدْرِ ما يَميلُ قَلْبُكَ إِلَى الدُّنْيا اءُخْرِجُ مَحَبَّتي عَنْ قَلْبِكَ؛ فَإِنّي لااءجْمَعُ حُبّي وَحُبَّالدُّنْيا في قَلْبٍ واحِدٍ اءَبَدا.
2. تَجَرَّدْ لِعِبادَتي .
3. وَاءَخْلِصْ مِنَ الرّياءِ عَمَلَكَ، حَتّى اءَلْبَسَكَ لِباسَ مَحَبَّتي .
4. اءَقْبِلْ إِلَىَّ وَتَفَرَّغْ لِذِكْري ، اءَذْكُرْكَ عِنْدَ ملائِكَتي .(73)
اى فرزندآدم !
1. به همان مقدار كه دلت به دنيا مايل شود، محبّتم را از قلبت بيرون مى كنم ؛ زيرامنمحبتم و دوستى دنيارا هرگزدريك قلب ، فراهم نمى آورم .
2. خويشتن را براى عبادت و پرستشم فارغ و مهيّا كن .
3. و كردارت را از ريا خالص كن ، تا جامه محبّتم را بر تو بپوشانم .
4. به سوى من روى آور و خويشتن را براى ذكر و يادم فارغ گردان ، تا نزدفرشتگانم از تو [به نيكى ] ياد كنم .
بر سر آنم كه گر ز دست برآيد
دست به كارى زنم كه غصّه سرآى
خلوت دل نيست جاى صحبت اغيار
ديو چو بيرون رود فرشته در آيد
عيال خداوند
خداوند رحمان به مردمان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. اَلْمالُ، مالي .
3. وَالْفُقَراءُ، عِيالي .
4. فَمَنْ بَخِلَ عَلى عِيالي ، اءُدْخِلْهُ النّارَ وَلا اءُبالي .(74)
اى فرزندآدم !
1. مال [و ثروتهاى جهان ] از آنِ من است .
2. و ثروتمندان ، وكيلان منند.
3. و فقيران ، عيال و خانواده منند.
4. پس ، كسى كه بر عيال و خانواده من بُخل ورزد، بى پروا، به آتش واردش مى كنم .
شكرانه بازوى توانا
بگرفتن دست ناتوان است
حق همسايه
خداوند سبحان به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
إ ذا لَمْ تَرَ حَقَّ جارِكَ كَما تَرى حَقَّ عِيالِكَ، لَمْ اءَنْظُرْ إِلَيْكَ وَلَمْ اءَقْبَلْ عَمَلَكَ وَ لَمْاءَسْتَجِبْ دُعاءَكَ.(75)
اى فرزندآدم !
اگر حقّ همسايه ات را همانند حق خانواده ات نبينى و ندانى [و مراعات نكنى ]، به تو نظرنمى كنم [و به ديده لطف ، نمى نگرمت ] و عمل و كردارت را نمى پذيرم و دعايت را مستجابنمى كنم .
منزلت سخاوت
خداوند كريم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
كُنْ سَخيّا؛ فَإِنَّ السَّخاءَ مِنْ حُسْنِ الْيَقينِ، وَالْيَقينُ مِنَ الاِْيمانِ وَالاِْيمانُ مِنَ الْجَنَّةِ.(76)
اى فرزندآدم !
سخاوتمند باش ؛ زيرا ((سخاوت )) از [نشانه ها و بر آمده از] ((نيكويى [و قوّتِ] يقين ))است ، و ((يقين )) از [نمودها و ثمره هاى ] ((ايمان )) است ، و ((ايمان )) از ((بهشت )) [واوصاف بهشتيان ] است .
ترك شهوتها و لذّتها سخاست
هر كه در شهوت فروشد برنخاس
اين سخا شاخى است از سرْوِ بهشت
واىِ او كز كف چنين شاخى بهشت !(77)
ريشه هاى بُخل
خداوند رحمان به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
إِيّاكَ وَالْبُخْلَ!فَإِنَّ الْبُخْلَ مِنَ الْكُفْرِ، والْكُفْرُ مِنَالنّارِ.(78)
اى فرزندآدم !
از ((بُخْل )) بپرهيز و بگريز! زيرا ((بخل )) از [نمودهاى ] ((كفر)) است ، و ((كفر)) از((آتش دوزخ )) [و اوصاف دوزخيان ] است .
نداى مظلومان !
خداوند رحمان به مردمان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اِتَّقُوا مِنْ دَعْوَةِ الْمَظْلُومينَ! فَإِنَّها لا يَحْجُبُها عَنّي شَىٌْ.(79)
اى فرزندان آدم !
از نفرين [و دادخواهى و ناله ] مظلومان بترسيد! زيرا هيچ مانعى ميان من و خواسته آنان ،حائل نمى شود [نفرين و دعايشان را مستجاب مى كنم ].
منجنيق آه مظلومان ، به صبح
سخت گيرد ظالمان را در حصار!

ديدى كه خون ناحق پروانه ، شمع را
چندان امان نداد كه شب را سحر كند؟!
معرفت و مغفرت
خداوند مهربان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اءَعْطَيْتُكَ الاِْيمانَ وَالْمَعْرِفَةَ عَنْ غَيْرِ سُؤ الٍ وَتَضَرُّعٍ، فَكَيْفَ اءَبْخَلُ عَلَيْكَ بِالْجَنَّةِوَالْمَغْفِرَةِ مَعَ سُؤ الِكَ وَتَضَرُّعِكَ؟!(80)
اى فرزندآدم !
((ايمان )) و ((معرفت )) را بدون درخواست و التماست ، عطايت كردم ؛ چگونه ممكن است كه((بهشت )) و ((بخشايش و مغفرت )) را، با وجود درخواست و التماست ، از تو دريغ دارم ؟!
اى اخى ! دست از دعا كردن مدار
با اجابت يا رد اويت چه كار؟!
هدايت و كفايت الهى
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. إِذَا اعْتَصَمَ لي عَبْدٌ، هَدَيْتُهُ.
2. وَإِذا تَوَكَّلَ عَلَىَّ، كَفَيْتُهُ.
3. وَإِذا تَوَكَّلَ عَلى غَيْري ، قَطَعْتُهُ اءَسْبابَ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ.(81)
اى فرزندآدم !
1. اگر بنده اى به من پناه آورَد، هدايتش مى كنم .
2. و اگر به من توكّل كند، كفايتش مى كنم .
3. و اگر به غير من توكّل كند، اسباب و وسائل آسمانها و زمين را از او مى بُرم [و ازپناهم ، مى رانمش ].
گر هزاران دام باشد هر قدم
چون تو با مايى ، نباشد هيچ غم
محبوب خداوند
خداوند مهربان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اءَحْسِنْ خُلْقَكَ مَعَ النّاسِ؛ اءُحِبُّكَ وَحَبَّبْتُكَ في قُلُوبِ الصّالِحينَ وَغَفَرْتُذَنْبَكَ.(82)
خُلق و خويت را با مردمان ، نيكو كن ؛ تا دوستت بدارم و در دلهاى صالحان ، محبوبت
كنمآنچه دارى اگر به عشق دهى
كافرم گر جُوى زيان بينى !
اندوه و فرح ناپايدار
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
لا تَحْزَنْ عَلى ما فاتَكَ مِنَ الدُّنْيا، وَلاتَفْرَحْ بِما اءُوتيتَ مِنْها؛ فَإِنَّ الدُّنْيا الْيَوْمَ لَكَوَغَدا لِغَيْرِكَ.(83)
اى فرزندآدم !
ه از [اموال و مقامهاى ] دنيا از دستت مى رود، اندوهناك مشو و نيز براى آنچه از [نعمتها ومنصبهاى اعتبارىِ] اين جهان به تو داده مى شود، فرحناك و طربناك مشو؛ زيرا دنيا امروزاز آنِ توست و فردا ازآنِ غيرتو! [بنابراين ، ((ناپايدارها)) را اندوه و طرب ، نشايد.]
باده غمگينان خورند و ما ز مى خوشدل تريم
رو به محبوسانِ غم ده ساقيا! افيون خوى
خون غم بر ما حلال و خون ما بر غم حرام
هر غمى كو گرد ما گرديد، شد در خون خويش !

چون به غايت تيز شد اين جو روان
غم نپايد در درون عارفان
ترك و طلب
خداوند رحيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اُطْلُبِ الاَّْخِرَةَ وَدَعِ الدُّنْيا؛ فَإِنَّ ذَرَّةً مِنَ الاَّْخِرَةِ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها.(84)
اى فرزندآدم !
آخرت را بطلب و دنيا را وا نِهْ؛ زيرا ذرّه اى از آخرت ، برايت بهتر است از دنيا و هر چهدر آن است !
ديو بر دنياست عاشق ، كور و كر
عشق را عشقِ دگر بُرَّد مگر
دو طالب و دو مطلوب
خداوند رحمان به انسان مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
اءَنْتَ في طَلَبِ الدُّنْيا، وَالاَّْخِرَةُ في طَلَبِكَ!(85)
اى فرزندآدم !
تو در طلب دنيايى ، در حالى كه آخرت در طلب توست !
اين جهان ، زندان و ما زندانيان
حفره كن زندان و خود را وا رهان
مهيّاى سفر
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
تَهَيَّاءْ لَلْمَوْتِ قَبْلَ وُرُودِكَ؛ وَلَوْ تَرَكْتُ الدُّنْيا لاَِحَدٍ مِنْ عِبادي ، لَتَرَكْتُها لِلاَْنْبياءِحَتّى يَدْعُوا عِبادي إِلى طاعَتي .(86)
اى فرزندآدم !
پيش از آن كه به مرگ برسى [و به سراغت آيد] مهيّاى پذيرش مرگ شو؛ زيرا اگربنا بود اين جهان را براى كسانى از بندگانم باقى بگذارم ، همانا براى پيامبرانباقى مى نهادم ؛ تا بندگانم را به عبادت و پرستشم دعوت كنند.
ماه كنعانى من ! مسند مصر آنِ تو شد
وقت آن است كه بدرود كنى زندان ر
هر كه را خوابگه آخر زد و مشتى خاك است
گو چه حاصل كه به افلاك كشى ايوان را؟!

اى مرغ چمن ! از اين قفس ، بيرون شو
فردوس ، تو را مى طلبد، مفتون ش
طاووسى و از ديار يار آمده اى
ياد آورِ روى دوست شو، مجنون شو(87)
اى بسا اينان ...!
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. كَمْ مِنْ غَنيٍّ قَدْ جَعَلَهُ الْمَوْتُ فَقيرا!
2. وَكَمْ مِنْ ضاحِكٍ قَدْ صارَ باكيا بالْمَوْتِ!
3. وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ بَسَطْتُ لَهُ الدُّنيا فَطَغى وَ تَرَكَ طاعَتي حَتّى ماتَ عَلَيْهِ وَ دَخَلَ النّارَ!
4. وَكَمْ مِنْ عَبْدٍ قَتَرْتُ عَلَيْهِ الدُّنْيا فَصَبَرَ وَماتَ وَدَخَلَ الْجَنَّةَ!(88)
اى فرزندآدم !
1. اى بسا ((ثروتمندى )) كه ((مرگ ))، فقيرش كرد!
2. و چه بسا ((خندانى )) كه با ((مرگ ))، گريان شد!
3. و اى بسا بنده اى كه دنيا را برايش گشودم ؛ پس طغيان كرد و طاعت مرا وا نهاد، تابر همان حالتْ مُرد و وارد آتش گرديد!
4. و چه بسا بنده اى كه دنيا را بر او سخت كردم ؛ پس صبورى ورزيد و بر آن حالتْمُرد و وارد بهشت شد!
يك لحظه داغم مى كشى ، يكدم به باغم مى كشى
پيش چراغم مى كشى ، تا وا شود چشمان م
منزلگه ما خاك نى ، گر تن بريزد باك نى
ايوان ما افلاك نى ، اى وصل تو كيوان من
دستان بخشنده
خداوند رحيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. خَزائِني لا تَنْفَدُ اءَبَدا.
2. ويَميني مَبْسُوطَةٌ بالْعَطايا اءَبَدا.
3. وَبِقَدْرِ ما تُنْفِقُ، اءُنْفِقُ عَلَيْكَ.
4. وَبِقَدْرِ ما تُمْسِكُ، اءُمْسِكُ عَلَيْكَ.(89)
اى فرزندآدم !
1. خزائن من ، هرگز تهى نمى شود و دارائيهايم هيچ گاه پايان نمى پذيرد.
2. و دست بخشنده من ، همواره گشوده است .
3. و همان اندازه كه تو [بر ديگران ] انفاق و بخشش كنى ، من نيز بر تو بخشش وانفاق مى كنم .
4. و همان قدر كه تو [بر ديگران ] تنگ بگيرى وبُخل بورزى ، من نيز بر تو تنگ مى گيرم .
اين جهان همچون درخت است اى كرام !
ما بر او چون ميوه هاى نيم خام
سخت گيرد خامها مر شاخ را
چون كه در خامى نشايد كاخ ر
چون بپخت و گشت شيرين ، لب گزان
سست گيرد شاخها را بعد از آن
سختگيرى و تعصّب ، خامى است
تا جنينى كار خون آشامى است
همسويى دل و زبان و كردار
خداوند سبحان به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
1. اِجْعَلْ قَلْبَكَ مُوافِقا لِلِسانِكَ وَ لِسانَكَ مُوافِقا لِعَمَلِكَ وَعَمَلَكَ خالِصا مِنْ غَيْري ؛فَإِنّي غَيُورٌ لا اءَقْبَلُ إِلاّ خالِصا.
1. دلت و زبانت ، و زبان و كردارت را موافق و هماهنگ هم قرار ده . و عملت را از رعايت((خالص )) قبول نمى كنم .
2. راستى كه قلب منافق ، مخالف زبان اوست و زبانش ، مخالف كردارش و كردارشبراى غير خداوند است !
دو فرشته
خداوند حكيم به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
ما تَكَلَّمْتَ بِكَلِمَةٍ وَلا نَظَرْتَ بِنَظْرَةٍ وَلا خَطَوْتَ بِخَطْوَةٍ، إِلاّ وَمَعَكَ مَلَكانِ يَكْتُبانِ لَكَ اءَوْعَلَيْكَ.(90)
اى فرزندآدم !
يى و هيچ نگاهى نمى كنى و هيچ گامى نمى زنى ، مگر آن كه دو فرشته با تو اَند وبه سود تو و يا زيانت ، مى نويسند [هر سخنى بگويى و هر نگاهى بنمايى و هر گامىبردارى ، دو فرشته ، ماءمور و همراه تو اَند و كردار ستوده ات را به نفع تو مىنويسند و رفتار ناستوده ات را به زيانت مى نگارند].
يارب ! اين بخشش نه حدّ كار ماست
لطف تو لطف خفى را خود سزاس
دستگير از دست ما، ما را بخر
پرده را بردار و پرده ما مَدَر
باز خر ما را از اين نفس پليد
كاردش تا استخوان ما رسيد!
اين دعا هم بخشش و تعليم توست
ورنه در گلخن ، گلستان ، از چه رست ؟
همنشينى صالحان
خداوند رحمان به آدمى مى فرمايد:
يَابْن َآدَمَ!
إِذا لَمْ تُجالِسِ الْمُفْلِحينَ وَالصّالِحينَ، فَمَتى تَفْلَحُ؟!(91)