احدى الحسنيين

مرکز اطلاع رسانی غدیر

- ۲ -


2- امر به قتال و مبارزه در قرآن‏

در آيات شريفه قرآن مكرراً، امر به قتال و مبارزه در راه خدا شده و كسانى كه در راه جهاد سستى مى‏ورزند مورد نكوهش قرار گرفته‏اند بعنوان نمونه آيات ذيل ذكر مى‏گردد:

يا ايها الذين آمنو قاتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظه و اعلموا ان الله مع المتقين.(15)

اى اهل ايمان، با كافران، از هر كه با شما نزديكتر است شروع به جهاد كنيد و بدانيد كه خدا هميشه يار پرهيزگاران است.

يا ايها الذين آمنوا ما لكم اذا قيل لكم انفروا فى سبيل الله اثاقلتم الى الارض أرضيتم بالحيوة الدنيا من الاخره فما متاع الحيوه الدنيا فى الآخره الا قليل.(16)

اى كسانى كه ايمان آورديد جهت چيست كه چون به شما آمر شود كه براى جهاد در راه دين بى درنگ خارج شويد به خاك زمين دلبسته‏ايد آيا راضى به زندگانى دنيا عوض حيات ابدى خواهيد شد؟! متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندك و ناچيز است.

الا تنفروا يعذبكم عذاباً اليماً و يستبدل قوماً غيركم و لا تضروه شيئاً و لله على كل شى‏ء قدير.(17)

بدانيد كه اگر در راه دين خدا براى جهاد بيرون نشويد خدا شما را به عذابى دردناك معذب خواهد كرد و قومى ديگر براى جهاد به جاى شما بر مى‏گمارد و شما به خدا زيانى نرسانيده‏ايد و خدا بر هر چيز توانا است.

قل ان كانوا آباؤكم و ابناؤكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و أموال اقتر فتموها و تجاره تخشون كسادها و مساكن ترضونها أحب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى يأتى الله بأمره و الله لا يهدى القوم الفاسقين.(18)

رسول ما، بگو امت را كه: اى مردم، اگر شما پدران و پسران و برادران و زنان و خويشاوندان خود را و اموالى را كه جمع آورده‏ايد و مال التجاره كه از كسادى آن بيمناكيد و منازل عالى، كه به آن دل خوش داشته‏ايد بيش از خدا و رسول و جهاد و در راه او دوست مى‏داريد منتظر باشيد تا امر نافذ - و قضاى حتمى- خدا جارى گردد و خدا فساق و بدكاران را هدايت نخواهد كرد.

3- سيماى مجاهدان راه خدا در قرآن‏

قرآن مؤمنين را مجاهدان راه خدا معرفى كرده و صفات آن‏ها را تك تك بر شمرد:

التائبون العابدون الحامدون السائحون الراكعون الآمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر و الحافظون لحدود الله و بشر المؤمنين.(19)

مجاهدان راه خدا چنين اند: توبه كنندگان، خدا پرستان، حمد و شكر نعمت گذاران، روزه داران، نماز با خضوع گزاران، امر به معروف و نهى از منكر كنندگان، و نگهبانان حدود الهى، و مؤمنان را- اى رسول ما به هر ثواب و سعادت- بشارت ده.

4- وعده‏هاى الهى به رزمندگان‏

در آيات فراوانى از قرآن به وعده‏هاى نيكو براى رزمندگان راه حق اشاره شده كه به عنوان نمونه چند آيه شريفه ذكر مى‏گردد:

لكن الرسول و الذين آمنو معه جاهدوا بأموالهم و أنفسهم و اولئك لهم الخيرات و اولئك هم المفلحون.(20)

اما رسول و مؤمنان اصحابش، كه به مال و جانشان در راه خدا جهاد كردند همه خيرات و نيكوئى‏ها مخصوص آنهاست و هم آنان سعادتمندان عالمند.

اعد الله لهم جنات تجرى من تحتهاالانهار خالدين فيها ذلك الفوز العظيم.(21)

خدا براى آنها باغ هايى كه به زير درختانش نهرها جارى است مهيا فرموده كه در آنها تا ابد متنعم باشند و اين حقيقت سعادت و پيروزى بزرگى است.

ان الله اشترى من المؤمنين أنفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً فى التوراه و الانجيل و القرآن و من أوفى بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم(22)

خدا جان و مال اهل ايمان را به بهاى بهشت خريدارى كرده است. آنها در راه خدا جهاد مى‏كنند كه دشمنان دين را به قتل رسانند و يا خود كشته شوند. اين وعده قطعى است بر خدا و عهدى است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده است. و از خدا با وفاتر به عهد كيست؟ اى اهل ايمان، شما، به خود، در اين معامله بشارت دهيد كه اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و پيروزى بزرگى است.

و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون*فرحين بما ءاتئهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم و لا هم يحزنون*يستبشرون بنعمه من الله و فضل و أن الله لا يضيع أجر المؤمنين.(23)

البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده‏اند بلكه زنده به حيات ابدى شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتى كه خداوند نصيب آنها گردانيده شادمانند. بشارت و مژده دهند به آن مؤمنانى كه هنوز به آنها نپيوسته‏اند و از فوت متاع دنيا، هيچ غم مخورند و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اين كه خداوند و اين اجر اهل ايمان را هرگز ضايع نگذارد.

5- پيروزى و غلبه نهائى در قرآن‏

آيات بسيارى در قرآن اشاره شده به فتح و پيروزى نهايى مؤمنين احدى الحسنيين سوره توبه آيه 52 مى‏كند.

قل لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا هو مولانا و على الله فليتوكل المؤمنون(24)

اى پيامبر، بگو هرگز جز آنچه خدا خواسته به ما نخواهد رسيد اوست مولاى ما و البته اهل ايمان در هر حال بر خدا توكل خواهند كرد.

قل هل تربصون بنا الا احدى الحسنيين و نحن نتربص بكم أن يصيبكم الله بعذاب من عنده أو بأيدينا فتربصوا انا معكم متربصون.(25)

بگو اى پيامبر كه شما منافقان جز يكى از دو نيكويى بهشت و يا فتح چيزى مى‏توانيد بر ما انتظار بريد (نمى‏توانيد) ولى ما درباره شما منتظريم كه از جانب خدا به عذاب سخت گرفتار شويد يا به دست ما هلاك شويد. بنابراين شما در انتظار باشيد كه ما هم مترصد و منتظر كار شما هستيم.

يريدون ليطفؤا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون(26)

كافران - مى‏خواهند كه نور خدا را به نفس تيره و گفتار جاهلانه خود خاموش كنند و خدا نگذارد تا آنكه نور خدا را در منتهاى ظهور و حد اعلاء كمال برساند و هر چند كافران ناراضى و مخالف باشند.

هو الذى أرسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون(27)

او است خدايى كه رسول خود- محمد مصطفى (صلى‏الله‏عليه‏وآله)- را با دين حق به هدايت خلق فرستاد تا بر همه اديان عالم تسلط و برترى دهد هر چند مشركان و كافران ناراضى و مخالف باشند.

6- ائمه هدى (عليهم السلام)، ادامه دهندگان راه انبياء

ائمه هدى عليهم افضل الصلوات الله در عصر خويش، به تبعيت از دستورات صريح قرآن، همواره در پيكار و مبارزه عليه دشمنان خدا بوده و يك لحظه دست از جهاد مقدس خود بر نداشته و بالاخره به فوز عظيم شهادت نائل شدند.

امام حسن مجتبى (عليه السلام) به نقل از رسول خدا مى‏فرمايد:

... ما منا الا مسموم أو مقتول(28)

تمامى ما در راه خدا كشته مى‏شويم يا با شمشير و يا با سم كشنده.

وحضرت رضا (عليه السلام) مى‏فرمايد:

... و ما منا الا مقتول و الله لمقتول بالسم باغتيال من يغتالنى أعرف ذلك بعهد معهود الى من رسول الله اخبره به جبرئيل عن رب العالمين(29)

هيچ يك از ما نيست مگر اينكه كشته شود و من به خدا قسم بوسيله سمى كه قاتل من آنرا ظاهر سازى كرده كشته مى‏شوم. من اين مطلب را از ناحيه رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله) بدست آورده‏ام كه جبرئيل از طرف خدا آگاهش كرده بود.

ب: جهاد و شهادت در روايات معصومين (عليهم السلام)

1- شهادت آرزوى ائمه (عليهم السلام)

از آرزوهاى ائمه عليهم السلام، شهادت در راه خدا بوده بگونه‏اى كه همواره در عبارات مختلف آنرا براى خود و ديگران تمنا مى‏كرده‏اند.

امام على (عليه السلام) در اين زمينه مى‏فرمايند:

فطوبى للمجاهدين فى سبيل الله و المقتولين فى طاعته(30)

خوشا به حال پيكارگران راه خدا و كسانى كه بفرمان او به مصاف دشمن رفته و كشته مى‏شوند.

و در جنگ صفين براى هاشم بن عتبه كه از اصحاب آن حضرت است طلب شهادت مى‏كنند و مى‏فرمايند:

اللهم ارزقه الشهاده فى سبيلك والمرافقه لنبيك(31)

بار خدايا شهادت در راه خود و همراهى پيامبرت در بهشت را روزى او قرار ده.

و در عهد نامه مالك اشتر پس از اينكه دستورات حكومتى را به مالك گوشزد مى‏كند براى خود و مالك اشتر از خداى بزرگ شهادت مى‏طلبد:

... و أنا أسأل الله تعالى بسعه رحمته و عظيم قدرته على اعطاء كل رغبه أن يوفقنى و اياك لما فيه رضاه من الاقامه على العذر الواضح اليه ئ الى خلقه مع حسن الثناء فى العباد و جميل الأثر فى البلاد و تمام نعمه و تضعيف الكرامه و أن يختم لى و لك باسعاده و الشهاده.(32)

من از خداوند بزرگ با آن رحمت وسيع و قدرت عظيمش بر انجام تمام خواسته‏ها مسئلت دارم كه من و تو را موفق دارد تا رضاى او را جلب نمائيم و كارى كنيم كه نزد خلقش معذور باشيم همراه با مدح و ثناى نيك در ميان بندگان و آثار خوب در شهرها و تماميت نعمت و فزونى شخصيت‏ها در پيشگاه او، و نيز از او مسئلت دارم كه زندگى من و تو را با سعادت و شهادت پايان بخشد ...

روزى پيامبر به حضرت على (عليه السلام) مى‏فرمايد:

ان الله كتب عليك الجهاد المفتونين كما كتب على جهاد المشركين قال فقلت يا رسول الله ما هذه الفتنه التى كتب على فيها الجهاد قال قوم يشهدون أن لا اله الا الله و أنى رسول الله و هم مخالفون للسنه فقلت يا رسول الله فعلام اقاتلهم و هم يشهدون كما أشهد قال على الاحداث فى الدين و مخالفه الامر فقلت يا رسول الله أنت كنت وعدتنى الشهاده فاسأل الله أن يعجلها لى بين يديك قال فمن يقاتل الناكثين و القاسطين و المارقين أما انى قد وعدتك الشهاده و ستستشهد تضرب على هذه فتخضب هذه فكيف صبرك اذا فقلت يا رسول الله ليس هذا بموطن هذا موطن شكر(33)

خداى بزرگ جهاد با بازى خورندگان را براى تو مقرر فرموده كما اينكه پيكار با مشركين را سهم من قرار داده است.

گفتم منظور شما چه كسانى هستند؟

فرمود: كسانى كه شهادتين را اداء مى‏كنند در حاليكه با روش من مخالفند.

عرض كردم اى رسول اگر آنها مانند من اداء شهادتين مى‏كنند پس جهاد من با آنان بر سر چه چيز خواهد بود؟

فرمود: تو با آنها بر سر بدعت‏هايى كه در دين وارد شده و نيز بر سر ولايت امر نبرد مى‏كنى.

گفتم اى رسول خدا: تو وعده شهادت دادى و من از خدا مى‏خواهم كه اين شهادت در ركاب تو باشد پيامبر فرمود: پس چه كسى با ناكثين و قاسطين و مارقين پيكار كند؟! آرى من وعده شهادت بتو دادم و بزودى شهيد خواهى شد و شمشير بر سرت فرود آيد و محاسنت به خون رنگين گردد حال بگو در آن هنگام چگونه تحمل خواهى كرد؟

عرض كردم اى رسول خدا: آن جايگاه شكر است نه جايگاه صبر و تحمل.

و بدين سان آنچه بيش از هر چيز زنده ماندن بعد از پيامبر را بر اميرالمؤمنين (عليه السلام) آسان مى‏كند همان دست يابى به شهادت در راه خداست بطورى كه مى‏فرمايد:

فو الله لو طمعنى عند لقاء العدو فى الشهاده و توطينى نفسى عند ذلك لأحببت أن لا أبقى مع هؤلاء يوماً واحداً و لا ألتقى بهم ابدا(34)

به خدا اگر آرزوى شهادتم به هنگام رويايى با دشمن نبود و خود را آماده براى رسيدن به اين آرزو نمى‏كردم دوست داشتم يك روز با اينان (مردم زمانه‏اش كه دل به دنيا بسته بودند) به سر نبرم و هرگز ديدارشان نكنم.

و آن گاه كه شب وصال فرا مى‏رسد بى قرار در آرزوى وصال محبوب، اين سو و آن سو مى‏رود. راوى مى‏گويد:

جعل على (عليه السلام) يعاود مضجعه فلا ينام ثم يعاود النظر فى السماء و يقول و الله ما كذبت و لا كذبت و انها لليله التى وعد ...(35)

على گاه به رختخواب مى‏رفت و نمى‏خوابيد و همواره در انتظار فرا رسيدن صبح بود و در آن حال مى‏گفت: امشب همان شب شهادت من است كه رسول خدا به من وعده داده بود، به خدا قسم كه نه من دروغ گويم و نه وعده دروغم داده‏اند.

و بالاخره نزديكى صبح به مسجد مى‏شود و به هنگامه سخن با معبود شربت وصل مى‏نوشد و با صداى بلند مى‏گويد:

فزت و رب الكعبه

به خداى كعبه پيروز شدم‏

آرى على شهادت را بدس آورد، چيزى كه سالها در طلبش روز شمارى مى‏كرد.